سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

اتاق ریاست نسبت به سایر قسمت های اداره دارای اهمیت بسزایی است و رسمی ترین نوع مبلمان در این بخش قرار می گیرد. دفتر کارفرما مکانی است که سازنده ترین عنصر یک محیط کار در آن قرار دارد و مدیر بیشترین زمان خود را صرف افزایش عملکرد می کند بنابراین ایجاد محیطی آرام و زیبا از عواملی است که باید در طراحی دکوراسیون اتاق کار مدیران به آن توجه شود. 

در طراحی اتاق مدیران آن چه بسیار اهمیت دارد نور وروشنایی موجود در این اتاق است میز ریاست دقیقا در جایی قرار می گیرد که بیشترین نور در آن منعکس شود و به هنگام ورود مشتریان و کارکنان به اتاق مدیر آن چه بیشتر از همه به چشم می آید میز کار مدیر است.

اولین برداشتی که از اتاق کارفرما در ذهن خطور می کند دارای اهمیت زیادی است که با طراحی مناسب می تواند میزان صلابت یک مدیر و به وجود آمدن اطمینان را در مشتری ایجاد کند.

 
دکوراسیون ساده اتاق مدیریت

در دکوراسیون این اتاق آن چه بیشتر از هر چیزی توجه را جلب می کند طراحی ساده اما زیبایی است که برای یک اتاق مدیریتی استفاده شده است. استفاده از میز و کمد طراحی شده با چوب که به دفتر کار رسمیت می دهد. استفاده از صندلی مناسب با میز و کمد نیز از دیگر مواردی است که به آن می توان اشاره کرد. در طراحی این دفتر کار یک همبستگی و یکنواختی در ترکیب مبلمان و نور وجود دارد .
 
دکوراسیون اتاق مدیریت با مبلمان چرم

این دفترکاربسیار شیک و چشم گیر می باشد. در طراحی دیوارپوش استفاده از رنگ خنثی سیاه و طرح های که درون آن با سفید وجود دارد بسیار همگون است. لوازم به گونه بسیار حرفه ای و خاص انتخاب شده اند. 

صندلی چرمی که در عین زیبایی و راحتی در کنار کنسول سیاه انتخاب شده است ترکیب زیبایی را این دفتر کار ایجاد کرده است. استفاده از آباژور که در پشت صندلی ریاست قرار دارد نور مورد نیاز برای این چنین اتاقی را فراهم می کند. رنگ انتخاب شده در این طراحی نیز سمبل قدرت می باشد.

 
دکوراسیون اتاق ریاست

دراین اتاق مدیریت رنگ سیاه برای دیوار ها و کف پوش و صندلی ها انتخاب شده است. رنگ سیاه از رنگ های خنثی است که قابلیت ترکیب بالایی دارد همان طور که می بینید رنگ خاکستری کف پوش در این جا با چوب که نماد طبیعت است استفاده شده است. 

این دکوراسیون به دلیل ترکیب فوق العاده ای که دارد بسیار خاص است. وجود شیشه سراسری از ویژگی هایی است که سبب دلباز شدن این دفتر شده است .وجود کتابخانه در پشت صندلی مدیریت جلوه خاصی به این دفتر داده است. طراحی زیبا و شیک و کم هزینه که به دل می نشیند.

 
دکوراسیون اتاق ریاست با فضای کوچک

در طراحی دکوراسیون این اتاق از چوب استفاده شده است که به دلیل کوچکی فضا رنگ روشنی که برای چوب در نظر گرفته شده فضا را بزرگتر و گرمتر نشان می دهد. تابلو های که بر روی دیوار تعبیه شده است منظره ای بسیار جذاب را در کنار نور پردازی مناسب آن فراهم کرده است.

 استفاده از رنگ تیره تر برای پارکت به دلیل ایجاد سایه روشن درون این دفتر کار و به دلیل رفت و آمد زیاد مناسب می باشد. این اتاق نیز از سادگی در کنار شیک بودن برخوردار است.

 
دکوراسیون اتاق ریاست اداره

در این اتاق مدیریتی هر چند فضا اندک می باشد اما طراحی دکوراسیون به گونه ای صورت گرفته که مکان کاملا مناسبی را با بیشترین آزادی در اختیار مدیریت قرار داده است. همچنین از ایجاد حس خستگی و یکنواختی در طول ساعت کاری برای انجام فعالیت فرد به عنوان مدیر جلوگیری به عمل می آورد. 

در اینجا نیز استفاده از شیشه سراسری برای ارتباط مدیر با سایر قسمت ها و تحت نظر داشتن محیط اطراف ونیز با هدف ایجاد فضای بازتر برای بزرگتر و گرم تر نشان دادن دفتر مدیریتی استفاده شده است. تعبیه کابینت ها و قفسه های بزرگ در پشت میز ریاست نیز به منظور استفاده بهینه از محیط ایجاد شده است.

 
دکوراسیون اتاق ریاست به سبک مدرن

در این اتاق که برای مدیریت طراحی شده است استفاده از رنگ سبز روشن به منظور نشان دادن روح و حس زندگی در کنار حس آرامش است. دکوراسیون مدرن در کنار سادگی از ویژگی هایی قابل توجه این اتاق مدیریتی است.

 با وجود شیشه های سراسری میزان نور ورودی کل اتاق تامین می شود. این اتاق بر عکس بیشتر اتاق های مدیریتی بسیار دنج است و در نهایت رنگ سبز روشن کمک می کند به افراد که حس اعتماد را به میزان زیادی دریافت کنند.

 
دکوراسیون اتاق ریاست با ترکیب رنگ جذاب

در طراحی خاصی که مشاهده می کنید آن چه نظر بیننده را جلب می کند حس آزادی است که ترکیب رنگ های سفید و نارنجی به شما می دهد. رنگ سفید کار شده دردیوار ها و درب قفسه های مربعی شکل در کنار رنگ نارنجی بدنه میز ایجاد حس شادی و تنوع را در محیط القا می کند. 

تابلو نصب شده در پشت دفتر مدیریت نیز بسیار تاثیر گذار است این دکوراسیون مدرن به شدت دارا روح و هیجان است. گیاهانی که در اتاق قرار داده شده است حس طبیعت و شادابی و زنده بودن را در این اتاق به تصویر می کشد.

 
دکوراسیون اتاق ریاست با ترکیب رنگ روشن

در طراحی دکوراسیون این اتاق مدیریت رنگ سفید و چوب به خوبی با هم ترکیب شده اند. چوب از عناصری است که در طراحی دکوراسیون اتاق مدیریت به وفور مورد استفاده قرار می گیرد. چوب در محیط های رسمی به صورت ترکیب با رنگ ها خنثی مورد استفاده قرار می گیرد و از آن جایی که یک عنصر طبیعی هست با محیط زیست سازگار می باشد. 

در این طراحی رنگ سفید در ایجاد فضایی پر نور و روشن کمک شایانی کرده است. هارمونی بین رنگ سفید و چوب فضای اتاق را سرشار از انرژی مثبت کرده است.

 

 
 

به نظر شما وجوه اشتراک عجایب هفت گانه دنیا در چیست؟ اغلب این سازه ها که با الهام از جهان گردان و نوابغ عالم ساخته شده اند صرفا به خاطر ابعاد و اندازه شان در این لیست جای گرفته اند.

 

برای نمونه غول رودس ارتفاعی برابر با 33.5 متر داشت و تا قبل از آنکه این سازه برنزی به واسطه وقوع زلزله به زانو درآید، با غرور بر فراز دریای مدیترانه قد علم کرده بود. بزرگ ترین سازه اهرام ثلاثه مصر نیز به نام خوفو برای مدت 4000 هزار سال، عنوان بلندترین ساختمان دنیا را در اختیار داشت.

اما وقتی صحبت از ساخت و ساز بناهای غول پیکر به میان می آید، مهندسی مدرن یک گام جلوتر از عجایب هفت گانه است. صرفا کافی است نگاهی به سد سه دره بیاندازید که روی رود یانگ تسه در چین احداث شده است یا تصاویر مربوط به برج خلیفه در دبی را ببینید که عنوان بلند ترین آسمان خراش دنیا را به خود اختصاص داده است تا این گفته را تایید نمایید.

غرض از مطرح کردن این مسائل آن است که بگوییم این روزها، ملاک و معیار عجیب بودن سازه ها چیز دیگریست. در واقع طراحان و معماران پیشتاز با احداث بناهایی اندک تا تمام عجیب و غریب دست به خرق عادت می زنند و چشم های مشتاق بینندگان را به خود جلب میکنند. شاید محصول نهایی این مهندسان به لحاظ ابعاد و اندازه نتواند موجب شگفتی شود، اما خصوصیات عجیب و غریبی که برایشان در نظر گرفته شده است، قطعا زبان بیننده هایشان را به تحسین وادار می کند.

در ادامه قصد داریم نگاهی بیاندازیم بر 10 مورد از معجزه های مهندسی عصر کنونی و در ابتدا نیز با یک برج شگفت انگیز آغاز خواهیم کرد.

کاپیتال گیت

 


معماران و طراحان آسمان خراش ها معمولا دوست ندارند که ساختمان هایشان شکلی خمیده و کج پیدا کند. در واقع اگر بنایی بعد از اتمام پروسه ساختش کج باشد این علامت را به دیگران می دهد که در فرایند طراحی اش نقصی وجود داشته است. برای نمونه برج کج پیزا در ایتالیا روی خاکی ضعیف و سست بنا شده و به همین خاطر از یک طرف به سمت زمین منحرف گردیده است. در نتیجه این برج مشهور حدودا چهار درجه از مرکز خود به سمت کناره انحراف دارد.

اما بعضا پیش می آید که برخی از طراحان و معماران با قصد و غرض تصمیم می گیرند که برج های خود را به صورت کج طراحی کنند. بنایی که از آن سخن می گویم کاپیتال گیت نام دارد؛ آسمان خراشی 35 طبقه که با انحراف 18 درجه به کنار خم شده (بیش از 4 برابر انحراف برج پیزا) و در ابوظبی امارات متحده عربی واقع شده است. مهندسان برای حل این معضل بیش از 490 ستون را در عمق 30 متری زمین کار گذاشتند و فنداسیونی بسیار محکم با بهره گیری از یک سطح توری تقویت شده با فولاد ساختند.

آنها در مرحله بعد، سازه ای به نام هسته پیش خمیده را روی این فنداسیون قرار دادند؛ نوعی ستون بتونی تقویت شده با فولاد که پوششی از اسکولیوز آن را در برگرفته. همانطور که گفته شد این سازه شکلی خمیده دارد و به همین خاطر، بنا نیز با آن خیمده شده است. کارگران این ساختمان مجبور بودند که در زمان ساخت ساز، پنل های الماسی شکلی را با در نظر داشتن تغییر اندک زاویه بنا برش دهند و روی آن کار بگذارند.

در سال 2010 میلادی، کاپیتال گیت نام خود را به عنوان کج ترین بنای دست ساز بشر در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رساند. در نظر داشته باشید که نباید این بنا را با کج ترین برج دست ساز اشتباه بگیرید چراکه برج ها لزومان طبقات قابل استفاده ندارند و ممکن است ساختاری یک دست بدون فضای مفید داشته باشند.



تونل Laerdal

 


مهندسان نروژی برای متصل کردن شهر Laerdal به بزرگراه Aurland مجبور بودند که مشکل کوچکی را از پیش پای خود بردارند: رشته کوه های Hornsnipa و Jeronnosi. اما آنها به جای آنکه این موانع را دور بزنند در اصل تصمیم گرفتند که به قلب آنها نفوذ نمایند. نتیجه کار تونلی به نام Laerdal بود که در مسافتی بالغ بر 24 کیلومتر در قلب صخره های سنگی کشیده شده است و به همین خاطر عنوان طولانی ترین تونل جاده ای تکمیل شده در دنیا را به خود اختصاص داده است.

اما در ساخت این تونل چالش های متعددی پیش روی مهندسان قرار داشت و نخستین آنها حفاری در داخل کوه ها بود. آنها همچنین باید مطمئن می شدند که رانندگان حرکت در این مسیر طولانی و زیرزمینی را به استفاده از بزرگراه ترجیح می دهند. برای حل این مشکل، اداره جاده های عمومی نروژ تیمی از روانشناسان را فراخواند تا مطمئن شود که مسیر تکمیلی تا حد ممکن برای رانندگان اغواکننده است و حرکت در آن برایشان جذابیت دارد.

تیم روانشناسان نیز در ادامه پیشنهاد دادند که در داخل تونل از لامپ های آبی رنگ و پیچ و خم های ملایم استفاده شود تا رانندگان به حرکت در مسیر ترغیب شوند. آنها همچنین پیشنهاد دادند که تونل نهایی به چهار بخش تقسیم شود تا از یکنواختی مسیر کاسته شود. احتمالا رانندگانی که امروزه وارد این تونل می شوند هیچگاه به چنین ظرایفی پی نخواهند برد اما قطعا بعد از آنکه سفر 20 دقیقه ای شان در تونل به اتمام رسید و روشنایی روز را در میان رشته کوه ها دیدند قدردان مهندسانی هستند که چنین تونلی را احداث کرده اند.



Die Glaserne Manufaktur

 


اغلب مردم وقتی حرف از کارخانه به میان می آید به یاد یک جعبه بزرگ خاکستری رنگ می افتند که تعدادی دودکش روی آن قرار گرفته. در سال 2001 میلادی، فولکس واگن با گشایش Glaserne Manufaktur طرحی مفهومی از یک کارخانه خودروسازی را پیاده سازی کرد که تماما از شیشه ساخته شده بود و قرار بود که در آن سدان لوکس Phaeton تولید گردد و با این کار، کلیه تخیلات ما را دگرگون نمود.

این بنا در قلب شهر درسن آلمان در شمال غربی باغ عظیم این شهر قرار گرفته تا برنامه ریزان شهری را متقاعد نماید که مجاورت کارخانجات تولیدی با مناطق مسکونی و فرهنگی هیچ تناقضی ندارد. اما لازم است تاکید کنیم که این ابرسازه هیچ شباهتی با کارخانجات صنعتی متداول ندارد و برای نمونه در آن خبری از دودکش، صداهای ناهنجار یا فراورده های جانبی سمی نیست. دیوارهای این کارخانه دربرگیرنده 26942 متر مربع شیشه هستند و این یعنی عموم مردم به راحتی می توانند ببینند که چه اتفاقاتی در داخل کارخانه می افتند.


 

 


تردیدی نیست که دیدن سطوح ساخته شده از چوب افرا یا لابی بنا که بیشتر شبیه به سالن های اپرا به نظر می آید بینندگان را به ذوق می آورد. از طرفی، وقتی این افراد از نزدیک شاهد فرایندهای تولید خودروی Phaeton هستند دیگر پرسشی در مورد کیفیت قطعات یا فرایندهای تولیدی آن در ذهنشان شکل نمی گیرد.



پارکینگ کتابخانه کانزاس سیتی

 


در محوطه بیرونی کتابخانه عمومی کانزاس سیتی کتابی به نام «کشتن مرغ مقلد» قرار دارد که ابعادش به ترتیب برابر با 7.6 در 2.7 متر است. این کتاب همراه با 21 جلد دیگر که در مجاورتش قرار گرفته اند ورودی پارکینگ کتابخانه را می سازند. در واقع طراحان این بنا به جای پنهان کردن گاراژ آن پشت ساختمان اصلی یا احداث یک بنای بتونی برای این منظور تصمیم گرفتند که پارکینگ را در مرکزی ترین قسمت کتابخانه (احداث شده به سال 2004 میلادی) قرار دهند و آن را به بخشی از تجربه حضور در کتابخانه برای مراجعین بدل نمایند.

تیم طراح همچنین در ساخت بنا از ایده های جامعه شهری کانزاس سیتی نیز بهره گرفت. ساکنان این منطقه در ادامه پیشنهادات خود را در مورد کتاب هایی که بهتر است در این قفسه کتاب عظیم الجثه قرار بگیرند مطرح ساختند که درنهایت لیستی متشکل از 22 کتاب تخیلی و شعر تهیه گردید. گفتنی است که تمامی این کتب واقعی هستند و می توان آنها را مقیاس بزرگ تری از نمونه های اصلی شان دانست.



تلسکوپ عظیم زنیت

تلسکوپ های اپتیکالی که نمایی فوق العاده از ستارگان، توده های سحابی و اگزوپلنت ها به دست می دهند، درست مانند تونل ها، پل ها و دیگر سازه ها نیازمند نبوغ و محاسبات دقیق هستند. برای نمونه، آینه های اصلی تلسکوپ سوبارو که در قله موناکی واقع در هاوایی قرار گرفته است قطری برابر با 8.2 متر دارد و وزنش به 25 تن می رسد. سازه پشتیبانی کننده از قطعات اپتیک و بدنه ای که کل سیستم را در بر گرفته به لحاظ پیچیدگی می تواند رقیبی جدی برای هر بنای دیگری در دنیا باشد.

یکی از بزرگ ترین چالش ها در زمان ساخت یک تلسکوپ سنتی انتقال آینه های غول پیکر آنها به بالای قله بدون شکسته شدن یا ترک برداشتن شان است. تازه بعد از آنکه آینه در جای خود قرار گرفت، ستاره شناسان باید مرتبا سیستم را بهینه سازی کنند تا تغییراتی که به واسطه گرانش، رطوبت و دیگر شرایط جوی در این آینه ها ایجاد می گردد را جبران نمایند.

تلسکوپ آینه مایع (Liquid Mirror Telescope) نظیر تلسکوپ عظیم دانشگاه بریتیش کلمبیا (LZT) فاقد چنین مشکلاتی است. در LZT از نوعی جیوه مایع به عنوان آینه اصلی استفاده شده است که در همان منطقه احداث تلسکوپ روی سطح مورد نظر ریخته می شود و مادامی که با سرعت یکنواخت گردانده شود، شکلی سهمی وار به خود می گیرد.

این آینه می تواند تا 75 درصد از نور ورودی از ستارگان را منعکس کرده و این کار را با هزینه ای در حدود یک پنجم تلسکوپ های اپتیکال به انجام برساند. گفتنی است که تا به امروز LZT عنوان بزرگ ترین تلسکوب جیوه مایع را به خود اختصاص داده است اما اخیرا هند، بلژیک و کانادا با یکدیگر وارد همکاری شده اند تا مدلی بزرگ تر از این را با نام تلسکوپ بین المللی آینه مایع بسازند که قرار است در شمال هند برافراشته شود.



نخل جمیرا


در یک دهه اخیر، شهر دبی رشدی در حد یک پدیده را تجربه کرده است و بخش اعظمی از سازه های آن در 60 کیلومتری نوار ساحلی اش با خلیج فارس متمرکز گشته اند. تمامی آپارتمان های لوکس، آسمان خراش ها و هتل های این منطقه شانه به شانه هم در منطقه ساحلی احداث شده اند و در نتیجه فضای اندکی برای ساخت و ساز های جدید در آن باقی مانده است.

برای حل این مساله، املاک نخیل (یک شرکت ساختمان سازی با حمایت دولت امارات) تصمیم گرفته که سواحل دبی را با ساخت یک خشکی درختی شکل در این منطقه به نام جزایر پالم (نخل) وسعت بدهد.

می خواهید بدانید که ساخت این خشکی چطور ممکن است؟ با انباشتن حجم عظیمی خاک و شن تا زمانی که یک جزیره مصنوعی در آب ساخته شود. برای ایجاد این جزیره، کارگران بالغ بر 85000000 متر مکعب شن را در این آب ها ریختند تا نخل جمیرا (یکی از سه درختی که قرار است ساخته شود) سر از آب بیرون آورد. اما این جزیره صرفا با روی هم انباشه شدن خاک و شن شکل نگرفته است و همانطور که در تصاویر دیده اید، این مجمع الجزایر شکلی شبیه به نخل دارد که تنه آن به طول 2 کیلومتر در آب کشیده شده، 16 برگ دارد و یک سازه هلالی نیز دورتادور آن را احاطه کرده است.

گفتنی است که مهندسان و طراحان این جزیره مصنوعی در زمان ساخت آن از داده های جی پی اس استفاده کردند تا مطمئن شوند که نخل نهایی تقارن خود را حفظ می کند. در سال 2013 میلادی، نخل جمیرا عنوان بزرک ترین جزیره دست ساز دنیا را به دست آورد و دست کم تا زمانی که دو نخل دیگر مشابه به آن سر از آب به در آورند این رکورد را حفظ می کند. نخیل دیره اما حتی از این هم بزرگ تر خواهد بود و حدودا 49 کیلومتر مربع از خلیج فارسی را غصب خواهد کرد.



استادیوم مستطیلی ملبورن


نام این استادیوم ناخودآگاه تصور بنایی با ظاهری خسته کننده را در ذهن به وجود می آورد. سوال اینجاست که در یک بنای مستطیلی شکل، چه چیزی ممکن است عجیب باشد؟ اگر نگاهی دقیق تر به پارک AAMI بیاندازید متوجه می شوید که چرا این استادیوم نام خود را به عنوان نسل جدید از استادیوم های ورزشی به ثبت رسانده است.

بارزترین ویژگی این بنا سقف آن است که در ساخت آنها از گنبدهای ژئودزیک مهندس آمریکایی، باکمینیستر فولر، الهام گرفته شده است. برای ساخت این سیستم، لازم است که تعداد زیادی چند ضلعی به هم پیوسته ساخته شوند تا در نهایت نوعی کره را بسازند. به این ترتیب، سازه نهایی بسیار قوی خواهد بود و نسبت به بناهای سنتی، از مواد و مصالح کمتری در آن استفاده خواهد شد.


سقف این بنا، همانطور که در تصویر می بینید متشکل از تعدادی گنبد است که همچون یک سطح حبابی شکل به یکدیگر متصل شده اند و نسبت به بناهای معمولی 50 درصد فولاد کمتری در آن مورد استفاده قرار گرفته است. این بنا همچنین تا حد ممکن از مواد بازیافتی بهره می گیرد؛ برای نمونه آب ناشی از بارندگی که در سقف آن جمع می شود میزان مصرف انرژی اش را همراه با یک سیستم اتوماسیون به میزان قابل ملاحظه ای پایین می آورد.

این بنا بعد از افتتاحش در سال 2010 میلادی، جوایز متعددی را به خاطر نوآوری های معماری، برتری های مهندسی و تکنیک های سازگار با محیط زیستش دریافت کرد (ظرفیت این استادیوم برابر با 30 هزار نفر اعلام شده است).



اریکسون گلوب

بحث از اماکن ویژه سرگرمی و اوقات فراغت به میان آمد، بهتر از یادی کنیم از اریکسون گلوب؛ ورزشگاهی در استکهلم که رکوردهای مختلفی را به ثبت رسانده است. قطر این بنا برابر با 110 متر است و ارتفاع داخلی اش به 85 متر و حجمش به 600 هزار متر مکعب می رسد.

این بنا عنوان بزرگ ترین سازه کروی دنیا را در اختیار دارد و جالب است بدانید که برای رسیدن به این عنوان زمان زیادی هم صرف نشد؛ اولین کلنگ این سازه در دهم سپتامبر سال 1986 میلادی بر زمین زده شده و خود بنا نیز با کاربری تجاری در 19 فوریه سال 1986 میلادی گشایش یافت و این یعنی کل پروسه ساخت و ساز آن در حدود 2.5 سال به طول انجامید.

 

اریکسون گلوب به اندازه ای بزرگ هست که برای انجام مسابقات هاکی مناسب باشد. این مرکز همچنین بزرگترین الگوی آموزشی جهان نیز به شمار می رود. بله درست شنیدید. دپارتمان نجوم دانشگاه استکهلم چندی پیش تصمیم گرفت که کل منظومه شمسی را با استفاده از سازه هایی که در سرتاسر سوئد پراکنده شده اند به تصویر بکشد.

در این تصویر سازی، اریکسون گلوب نقش خورشید را ایفا کرد و مدلی با نسبت یک به 20 میلیون تهیه شد. گفتنی است که تمامی سیارات داخل منظومه نیز در داخل محدوده استکهلم قرار داشتند اما سیارات بیرونی به آنطرف مرزهای این شهر کشیده شدند. برای نمونه نپتون در Söderhamn قرار داشت که در 246 کیلومتری گلوب بود و پلوتو نیز در Delsbo در 300 کیلومتر آنطرف تر واقع شده بود.



دفتر مرکزی تلویزیون چین


در نگاه نخست دفتر مرکزی تلویزیون چین بیشتر شبیه به یک نقاشی به نظر می آید که گویی از حلقه های بی پایان و راه پله هایی ساخته شده که هیچگاه تمام نمی شوند.

این ساختمان در سال 2012 میلادی و بعد از اتمام پروسه 10 ساله طراحی اش افتتاح شد. امروز این سازه عجیب و غریب از تمامی نقاط پکن قابل رویت است و در کنار «آشیانه پرنده» و «مکعب آبی» که از نمادهای المپیک سال 2008 محسوب می شوند، به نمادی از آینده چین به عنوان یک ابرقدرت بین المللی بدل شده. گفتنی است که طراحی این بنا را شرکت هلندی OMA برعهده داشته و آن را به عنوان رقیبی برای آسمان خراش های تکراری و خسته کننده طراحی کرده استت.

دوری که در تصویر می بینید با اتصال دو برج کج به یکدیگر (از بالا و پایین) ایجاد شده است. یکی از این دو برج 54 طبقه دارد و در زمینی به مساحت 234 متر بنا شده است. برج دوم نیز 44 طبقه است و در یک زمین 210 متری احداث شده است.



پل غلتان


ساختن بناهای بزرگ شاید یکی از آسان ترین روش پیش روی معماران برای اثرگذاری بر مخاطبانشان باشد. اما این راهکار همیشه هم جواب نمی دهد و بعضا طراحان و معماران دست به کارهای خارق العاده دیگری برای این منظور می زنند. پل غلتان عنوان سازه ایست در لندن که به عابران اجازه می دهد روی کانال آبی گرند یونیون راه بروند. این پل که طولش به 11.8 متر می رسد دربرگیرنده هشت بخش چوبی-فولادی است که با مهارت به هم متصل شده اند و شکلی کاملا مسطح دارند.

بافعال شدن پیستون های هیدرولیکی این پل، بخش های یاد شده از جای خود بلند شده و شروع به چرخیدن می کنند و به این ترتیب کل بنا شروع به حرکت می کند. حرکت این پل مانعی را برای عبور و مرور قایق ها در داخل کانال آب ایجاد نمی کند و خود بنا نیز بیشتر شبیه به یک مجسمه است که در کناره مسیر آب واقع شده است. پل غلتان حاصل ذهن Thomas Heatherwick است که دیگر عجایب معماری از جمله مشعل بزرگ بازی های المپیک 2012 در لندن را در کارنامه حرفه ای خود دارد.

سومین روز نمایش آثار در کاخ جشنواره با ازدحام در سالن میلاد و استقبال و رضایت مخاطبان از فیلم «ابد و یک روز» همراه بود.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، نشست های روز سوم با حاشیه همراه شد و صحبت های میان هنگامه قاضیانی بازیگر «دلبری» و علیرضا غفاری که مجری نشست های روز گذشته بود باعث مجادله لفظی این دو شد.

همچنین در نشست «آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» بازیگران اصلی به دلیل مشکلاتی که با تهیه کننده فیلم داشتند حضور پیدا نکردند.

برای فیلم «قیچی» که در بخش هنر و تجربه به نمایش درآمد علی رغم تعداد زیادی که در سالن حضور داشتند اما عدم تشویق فیلم در انتها نشان از عدم رضایت تماشاگران داشت.

برای فیلم «ابد و یک روز» جمعیت زیادی به مرکز همایش های میلاد مراجعه کردند به طوری که بعد از پایان فیلم در فضای بیرون از سالن امکان حرکت کردن به سختی میسر بود.

بعد از پایان فیلم تماشاگران مدت زیادی را به تشویق پرداختند و عوامل این فیلم خصوصا بازی بازیگران از جمله پیمان معادی و نوید محمدزاده را مورد تمجید قرار دادند.

برای فیلم «هفت ماهگی» جمعیت حاضر وارد سالن شدند و تعداد دارندگان کارت در این دوره به حدی است که برای اولین بار طی این سالها اعلام شد ظرفیت بالکن هم کاملا پر شده و از ورود تماشاگران ممانعت شد و تعداد زیادی موفق به تماشای فیلم نشدند.

این فیلم هم در پایان تشویق تماشاگران را به همراه نداشت.

آخرین سانس روز سوم به «ایستاده در غبار» اختصاص داشت که تا ساعت 30 دقیقه بامداد ادامه داشت. علی رغم فضای این فیلم دفاع مقدسی که به مستند شباهت داشت اما تعداد زیادی تا انتها به تماشای فیلم نشستند و از کار رضایت داشتند.

محمد حسین مهدویان کارگردان این فیلم نسبت به کیفیت صدای فیلم اعتراض داشت و معتقد بود بسیاری از دیالوگ ها مفهوم نبوده است.

صحنه کشیدن سیگار همچنان پای ثابت فیلمها است و در هر چهار فیلم حتی در صحنه کوتاهی از «ایستاده در غبار» دیده شد.

از نکات قابل توجه دیگر در روند اکثر فیلم های روزهای گذشته در سه فیلم روز سوم هم شاهد کشته شدن شخصیت هایی از فیلم های به نمایش درآمده بودیم.

همچنین از سه فیلم مشترک بخش های نگاه نو و سودای سیمرغ دو فیلم «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» در یک روز به نمایش درآمد.

عوامل فیلم «قیچی» در مراسم فرش قرمز این فیلم برای عباس غزالی بازیگر اصلی شان جشن تولد گرفتند.

عبداله اسکندری، محمد خزاعی، عادل فردوسی پور، اکبر زنجانپور، غلامرضا رمضانی، محمد رضا شرف الدین، هومن سیدی، حبیب ایل بیگی، حسین پاکدل، ریما رامین فر، عاطفه رضوی، مسعود اطیابی، علیرضا شجاع نوری، پیمان معادی، پگاه آهنگرانی، باران کوثری، احمد مهرانفر، رابعه مدنی، طناز طباطبایی، محمد حسین فرحبخش، نرگس آبیار، مازیار میری، امیر جعفری، نوید محمد زاده، و ابوالقاسم طالبی از چهره های جدید روز سوم در کاخ جشنواره بودند.

با توجه به شلوغی روز گذشته به نظر می رسد سانس های امروز خصوصا «لانتوری» که در شب تعطیل به نمایش در می آید با جمعیت زیادی همراه باشد.

 

آيا تا به حال به اين فكر کرده‌ايد كه چرا اتاق هتل‌ها بي‌خيال از ستاره‌هايي كه يدك مي‌كشند براي ما دلنشين و دوست‌داشتني‌تر از اتاق خواب خانه‌هاي‌مان هستند؟ چرا بايد اتاقي كه نقش اتاق نشيمن و غذاخوري و. . . را با هم ايفا مي‌كند، آن‌قدر جذابيت داشته باشد كه ما را ترغیب به ساعت‌ها استراحت كند اما اتاق خواب خودمان نه ؟ مساله در طراحي خاص اتاق‌ها و استانداردهايي است كه در دكوراسيون آن رعايت شده است؛ نكاتي ظريف كه با توجه به آن مي‌توان هر اتاقي را مانند اتاق يك هتل چند ستاره گرم و دوست‌داشتني و رويايي كرد. با ساده‌ترين اين اصول آشنا شويد تا شما هم به جمع چند ستاره‌ها بپيونديد. 
آرامش در خانه پنج ستاره

ملحفه‌ها سفيد؛ بالش‌ها رديف 

اولين و آخرين باري كه وارد اتاق يك هتل شديد را به ياد بياوريد. به محض ورود چه وسيله‌اي بيشتر از همه چشم‌تان را گرفت؟ به‌طور حتم جواب خيلي از شما تختخواب است؛ بله! براي اينكه در تمامي هتل‌هاي چند ستاره دنيا بيشترين انرژی را روي طراحي تختخواب مي‌گذارند؛ آن هم با تمامي جزييات. اولين نكته در محل قرار گرفتن تختخواب است. تختخواب هميشه بايد در مركز اتاق باشد؛ نه مايل به چپ و نه راست. جاي تختخواب درست در وسط اتاق خواب است. سايز تختخواب هم براي اتاق‌هايي كه مساحت بزرگي دارند كينگ سايز و در اتاق‌هاي كوچك‌تر كويين سايز است. نكته بعدي تخته بالاسر تختخواب است. همه چشمگيري يك تختخواب در هتل‌ها به تخته‌اي است كه بالاسر تخت نصب شده است؛ تخته‌اي با پوشش چرم يا كتان يا حتي پارچه‌اي متناسب با روتختي‌ها و پرده كه به اتاق حجم و بعد مي‌بخشد. 

آرامش در خانه پنج ستاره

جزييات تختخواب هم با دقت انتخاب شده است. تا به حال فكر كرده‌ايد چرا ملحفه‌هاي همه تخت‌ها در هتل‌ها سفيد است چون اين مساله يك قانون است. سواي اينكه شست‌و‌شوي ملحفه‌هاي سفيد راحت‌تر به نظر مي‌رسد اما در هيچ هتلي شما نمي‌توانيد روبالشی‌ها و ملحفه‌هايي طرحدار يا غير از رنگ سفيد پيدا كنيد. در نهايت ممكن است فقط دو بالش مكمل با رويه‌هاي رنگي روي تخت بگذارند؛ همين! قانون بعدي در رابطه با تعداد و نوع بالش‌هاستa. تعداد بالش‌ها در هتل‌ها هميشه زوج است و البته دو يا حتي سه برابر نياز هر مهمان؛ يعني يك بالش اصلي است و يك بالش پشتيبان كه در پشت بالش اصلي و تكيه داده به تخته بالاي تختخواب قرار دارد و در نهايت كوسن‌هاي كوچكي كه براي زيبايي روي تخت قرار گرفته‌اند. دو بالش اصلي و پشتيبان بايد هميشه در موقعيت خودشان باشند اما كوسن‌ها مي‌توانند روي تختخواب هم مستقر باشند. 


نور غير مستقيم مخفي 

در هتل‌ها هيچ‌وقت نمي‌توانيد دنبال نور مستقيم لوستر بالای سر باشيد. درواقع اين‌طور مي‌توان گفت كه در هتل‌هاي لوكس امروزي ديگر از نورپردازي مستقيم و متمركز در وسط سقف مانند نور لوستر و. . . خبري نيست؛ البته اين دليلي نمي‌شود كه اتاق‌هاي هتل تاريك و دلگير باشد چراكه مساله نورپردازي در اين اتاق‌ها طور ديگري حل شده است. نورهاي مخفي در سقف و چراغ‌هاي روميزي بيشتر از هر جاي ديگري بار روشنايي محيط را بر دوش مي‌كشند. 

آرامش در خانه پنج ستاره

براي اينكه اتاق‌تان گرم و دلنواز باشد شما هم بي‌خيال چراغ‌هاي سقفي در اتاق خواب شويد. مي‌توانيد شما هم بالاي هر قسمتي كه در اتاق تعبيه شده يك نور مخفي ديواري يا چراغي ديواركوب با نور پايين نصب كنيد؛ مثلا بالاي ميز توالت يك چراغ و بالاي تختخواب هم يكي ديگر. روي هم رفته تا هر جايي كه مي‌توانيد چراغ سقفي بگذاريد اما نور مستقيم و بزرگ وسط سقف را فراموش كنيد. بهترين راه استفاده از چراغ‌هاي دايمري است كه ميزان نور آن بسته به نياز شما زياد و كم شود. يادتان باشد اتاق خواب نياز زيادي به نور ندارد كه بخواهيد براي آن لوسترهاي بزرگ با لامپ‌هاي هالوژن قوي نصب كنيد. يك نور ساده و كم هم نيازتان را برطرف مي‌كند. 


ورودي با آينه و كمد‌هاي بزرگ 

ورودي اتاق همه هتل‌ها مجلل و چشمگير است. اين هم قانون همه آنهاست. بايد ورودي طوري طراحي شده باشد كه هر مسافري به محض ورود ترغيب به ديدن باقي قسمت‌هاي اتاق شود. آينه‌هاي بلند قدي روي درهاي كشويي كمدهاي كناري كه با چوب‌هايي به رنگ خاص ساخته شده‌اند، يك نورپردازي خاص و تابلوهايي با سبك‌هاي تازه هنري؛ اينها جزيياتي است كه يك طراح دكوراسيون در زمان طراحي ورودي اتاق يك هتل به همه‌شان فكر مي‌كند. پس براي داشتن يك اتاق پنج ستاره در خانه‌تان بد نيست شما هم به اين نكات توجه داشته باشيد. اما چطور مي‌شود اينها را به اتاق كوچك خانه آورد؟ مساله ساده است. 

آرامش در خانه پنج ستاره

اولين راهكار داشتن يك ميز است با جنسي از چوبي خاص يا سنگ مرمر و. . . . اين ميز مي‌تواند نقطه شروع طراحي ورودي اتاق شما باشد. روي اين ميز مي‌توانيد يك آباژور ساده با نورپردازي خاص قرار دهيد يا حتي كتاب‌هايي كه بيشتر از ظاهرشان براي چيدمان كمك مي‌گيريد نه از موضوع و سوژه نوشته‌هاي‌شان! حتي قرار دادن گلدان گل تازه هم مي‌تواند كارساز باشد. مهم اين است كه ورودي بايد با وسيله‌اي خاص چشم‌ها را خيره كند. اين وسيله حتي مي‌تواند نصب يك آينه كنار در ورودي اتاق باشد. گاهي حتي قرار دادن يك صندلي لهستاني قديمي يا صندلي تابي هم براي شروع كار خوب است.


پرده‌هايي هماهنگ با روتختي 

بياييد به مشخصه ديگر اتاق‌هاي لوكس يك هتل فكر كنيم. تخت كه گزينه اول بود. بعد از اين مورد چه به يادتان مي‌آيد؟ درست است؛ پرده‌ها! اگر روزي وارد اتاق هتلي شديد كه پرده‌هاي ناموزوني داشت مطمئن باشيد كه به باقي سرويس‌هاي هتل هم نبايد اطمينان كنيد. در اتاق هتل‌ها پرده‌ها و دراپه‌ها با دقت و ظرافت خاصي انتخاب مي‌شوند. اولين نكته هم در طراحي آنها هماهنگي بين پارچه پرده‌ها با روتختي‌هاست. درواقع اين هماهنگي خودخواسته مهم‌ترين نكته‌اي است كه نظر هر بيننده‌اي را به محض ورود به خودش جلب مي‌كند. پرده‌هاي اتاق‌ها در هتل‌ها معمولا ساده دوخته مي‌شوند. دراپه‌ها هم ساده هستند؛ به خصوص اينكه خبري از چوب‌پرده نيست چراكه پيدا بودن چوب‌پرده‌ها در طراحي داخلي اتاق خواب‌ها يك‌جور اشتباه به حساب مي‌آيد. 

آرامش در خانه پنج ستاره

چوب‌پرده‌ها يا پشت آرك‌هاي سقف و ديوار كنار پنجره‌ها پنهان شده‌اند يا از قاب پرده براي استتار استفاده مي‌شود. پرده‌ها هم تا جاي ممكن پرچين هستند و دو لايه؛ يعني پرده‌ رويي با ضخيم‌ترين پارچه انتخاب شده و پرده‌اي از جنس حرير براي استفاده از روشنايي روز در زیر آن در نظر گرفته شده است. گاهي در هتل‌ها حتي طرح پرده با نقش موكت‌ها هم يكي است كه اين ديگر نهايت دقتي است كه يك طراح مي‌تواند داشته باشد. پس براي اينكه اتاق‌تان ستاره‌دار باشد حداقل كاري كه مي‌كنيد انتخاب روتختي و پرده يكسان است. بعد به طرح و نقشه دوخت فكر كنيد! 


دو ميز با دو آباژور

 در اتاق لوكس در كنار هر تختخوابي به‌طور حتم دو ميز كوچك قرار دارد با دو آباژور روميزي. اين دو ميز بايد به صورت متقارن و يك‌دست در دو طرف تخت قرار گرفته باشد؛ البته اين مساله در مورد هتل‌هاست و در اتاق خواب‌هاي خانه‌ها مي‌توان تعداد اين ميزهاي كنار تخت را به يكي هم رساند فقط بايد به اين نكته توجه داشت كه اين ميزها به دليل عدم ازدحام و شلوغي زيبا به نظربرسند. پس لطفا ميز كنار تخت را به انباري براي جا دادن كتاب‌هاي اضافي يا وسايلي كه فكر مي‌كنيد هر وقت روز يا شب ممكن است به آن احتياج داشته باشيد، تبديل نكنيد. 

آرامش در خانه پنج ستاره

روي اين ميز تنها چيزهايي مي‌توانيد قرار دهيد كه هر شب موقع خواب ممكن است به آن احتياج داشته باشيد. در نهايت مي‌توانيد روي آن ظرفي خاص براي قرار دادن جواهرات‌تان يا كتاب مورد علاقه‌تان بگذاريد يا شمع و يك گلدان ساده و كوچك. آباژور هم يار هميشگي اين ميزهاست؛ چراغي با نور ضعيف و لامپي كه با دايمر روشنايي كم و زياد شود. 


سرويس بهداشتي سفيد و گرم 

اگر آن‌قدر فضاي كافي در اختيار داريد كه مي‌توانيد لذت داشتن سرويس بهداشتي جداگانه را در اتاق خواب‌تان تجربه كنيد، آن وقت بايد حتما به فكر يك وان يا جكوزي خوب هم در اتاق‌تان باشيد. در این صورت مسترروم شما به اتاقي در هتلي چند ستاره شباهت خواهد داشت. هتل‌ها فضاي زيادي براي حمام و دستشويي نمي‌گذارند اما با دكوراسيون خاص آن را براي مسافرها رويايي مي‌كنند. مهم‌ترين ويژگي سرويس‌هاي بهداشتي هتل‌ها كاشي‌ها يا سراميك‌هاي يك‌دست سفيد يا شيري آنهاست. كاشي‌ها كمتر نقش و نگاري دارند و بعد هم حوله‌هايي سفيد و البته تهويه هوا و گرمايي مطبوع. 

آرامش در خانه پنج ستاره

قرار داشتن لوازم بهداشتي در سبدهاي خاص با طراحي ويژه فضا را دلنشين‌تر مي‌كند. سردوشي‌هاي بزرگ در هتل‌ها مشخصه اصلي يك سرويس بهداشتي استاندارد است و البته يك خشك‌كن حوله. استفاده از حوله‌هاي سفيد براي تزيين يكي از نكات دكوراسيون در هتل‌هاست و آينه‌هاي بزرگ ديوار به ديوار هم نكته ديگري. در هتل‌ها سينك‌ها هم بزرگ هستند. با اين حساب اگر مي‌خواهيد مسترروم شما هم چيزي كم از يك هتل پنج ستاره نداشته باشد بايد به سرويس بهداشتي هم رنگ و لعابي خاص دهيد. 


ميز توالت خالي از شلوغي 

به هر اتاقي در هر هتلي که وارد شويد، حتما با يك ميز و صندلي توالت با آينه‌اي بزرگ روبه‌رو مي‌شويد؛ حتي در هتل‌هايي كه فضاي محدودي براي اتاق‌هاي‌شان در نظر گرفته‌اند باز هم اين ميز آرايش ولو در اندازه‌اي بسيار كوچك وجود دارد. اين ميز كه براي قرار دادن وسايل بهداشتي و ملزومات ديگر در نظر گرفته شده، معمولا روبه‌روي تختخواب قرار مي‌گيرد و به اتاق جلوه‌اي خاص مي‌دهد. اين وسط سادگي و خلوتي ميزهاي توالت در اتاق‌ها به زيبايي آن اضافه مي‌كند. هر مسافري روي ميز توالت هتل فقط وسايلي را قرار مي‌دهد كه به آن نياز دارد؛ اتفاقي كه در اتاق خواب‌های ما كمتر مي‌افتد. 

آرامش در خانه پنج ستاره

ما روي ميز توالت اتاق همه داشته‌هاي‌مان را قرار مي‌دهيم؛ به‌خصوص وقتي كه اين داشته‌ها براي يك زوج و هر كدام از نوع زنانه و مردانه‌اش باشد. براي اينكه نمايي تجملي به اتاق‌تان ببخشيد روي ميز توالت را خلوت كنيد و از هر وسيله‌اي كه لازم داريد فقط يكي را انتخاب كرده و باقي را به درون كشوها بفرستيد. گاهي قرار دادن يك گلدان كوچك گل مي‌تواند نماي اتاق را زير و رو كند. 


مبل‌هاي راحتي نشسته كنار اتاق 

در هتل‌ها فضاي اتاق خواب و اتاق نشيمن ناخواسته يكي شده براي همين قانون داشتن فضاي نشستن به اجبار به طراحي داخلي اتاق‌ها آمده است. اما همين اجبار حالا به يكي از قانون‌هاي اصلي دكوراسيون اتاق‌هاي هتل‌هاي چند ستاره تبديل شده است. 

آرامش در خانه پنج ستاره

حالا قرار داشتن يك صندلي با ميزي كوچك در كنار تختخواب به يكي از المان‌هاي طراحي پيشرفته در خانه‌ها هم تبديل شده است. اگر قرار دادن ميز براي‌تان امكان‌پذير نيست، حداقل با قرار دادن يك مبل راحتي در کنج اتاق فضاي نشيمن لازم را تامين كنيد؛ حتي گاهي قرار دادن يك صندلي عثماني هم كنار تختخواب براي رسيدن به اين هدف كفايت مي‌كند.

بارها در محل‌های عمومی برایم پیش آمده که از من بپرسند: «شما روس هستین؟» البته، تعجبی ندارد، زیرا چشم و پوست و موی من روشن است، اما چرا در میان تمام اقوام اسلاوی، مرا روس خطاب می‌کنند و نه اوکراینی، بلاروسی، لهستانی یا به فرض اسلواکی؟ یا چرا حتا یک نفر این موضوع را مطرح نکرده که من شبیه اسلاوها هستم؟

چرا در ایران، دنیای اسلاو تنها به روسیه ختم می‌شود؟ به گونه‌ای که حتا در سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، جایی که باید اطلاعات بسیار دقیقی ارائه شود، رمان مدرن «اورکرایینی» که از زبان اوکرایینی به فارسی برگردانده‌ام، در رده بندی «داستان‌های روسی قرن بیستم» قرار گرفته است! خب، دلیل این سؤتفاهم‌ها واضح است؛ اول آن که ایرانی‌ها درباره تاریخ و دنیای اسلاو اطلاعات بسیار کمی دارند و همان مقدار کمی را هم که در این‌باره می‌دانند، از زبان روس‌ها شنیده‌اند؛ ملتی که قرن‌ها همسایه مرزی ایران بوده است. علت دیگر را در تاریخ باید جست‌وجو کرد. روسیه موفق به ساختن دو امپراتوری بزرگ شده استغ روسیه تزاری و اتحاد شوروی و برای گسترش قدرت و نفوذ، ملت‌های زیادی را تحت تسلط خود در آورد. این واقعیت از کسی پنهان نیست که تاریخ را فاتحان می‌نویسند. اوکرایین که قرن‌ها بخش بزرگی از امپراتوری روسیه را تشکیل می‌داده، نیز از این قاعده در امان نمانده است.

«کاترین کریکونیوک» - ایران‌شناس - در ادامه مقاله‌اش که آن را به استادش «پرفسور تیشچنکو» تقدیم کرده و در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: اصلاً قصد ندارم خواننده عزیز را با بازگویی رویدادهای تاریخی خسته بکنم که چرا فرهنگ اوکرایینی زمانی طولانی در سایه ایدئولوژی روسیه روزگار گذرانده است. مطالبی از این دست هم در کتاب‌ها و هم در فضای مجازی به وفور دیده می‌شود. هدف اصلی من، شکستن الگوهای اشتباهی است که در اذهان بسیاری از ایرانی‌ها درباره اوکرایین وجود دارد و کشیدن تصویر کلی از ملت اوکرایین. ما که هستیم و به چه زبانی حرف می زنیم؟ دست آوردهای عینی تازه در علم ژنتیک و زبان شناسی اجازه می‌دهند تا گمانه زنی‌ها را کنار گذاشته و به افق‌های دوردست ماقبل تاریخ بنگریم و چهره واقعی خود را بشناسیم.

بی‌شک، زبان مهمترین بعد هویتی یک ملت است. مرگ یک زبان، نابودی یک قوم را رقم می‌زند. زبان اوکرایینی، تنها زبان رسمی دولتی امروزی، بر خلاف تصور بسیاری از ایرانی‌ها، لهجه‌ای از زبان روسی نیست و از زبان روسی مشتق نشده است. در طول حکومت شوروی که می‌کوشید در راستای ساختن یک ملت واحد کمونیستی، تمایزهای فرهنگی را از بین ببرد، زبان روسی در همه‌ی سطوح جامعه تحمیل می‌شد (جدیت و اشتیاق دولت کمونیستی در این زمینه، از نتایج مهندسی زبان تاجیکی که امروزه به خط «سیریلیک» نگاشته می‌شود، به خوبی قابل درک است). پیشرفت یک فرد در آن زمان، به وفاداری او به حزب حاکم و به‌کارگیری زبان روسی بستگی داشت و برعکس، نشان دادن علاقه به زبان و فرهنگ ملی، به شدت محکوم می‌شد و شخص را در معرض اتهام «دشمن ملت» قرار می‌داد. در علوم انسانی تنها نظریاتی پذیرفته می‌شد که با ایدئولوژی کمونیستی کاملاً همخوانی داشتند.

پایه ایدئولوژیک اتحاد شوروی در مورد اسلاوهای شرقی (روس‌ها، بلاروس‌های و اوکرایینی‌ها) این بود که سه ملت مذکور تاریخ یگانه‌ای دارند و دولت کی‌یف، روس (اواخر قرن 9 میلادی – اواسط قرن نوزدهم) که بخش عمده و مهم آن در خاک اوکرایین و بلاروس شکل گرفت، «مهد سه قوم اسلاوی برادر» بود و به تبع، نظریه‌ای هم مقبول واقع شد که زبان‌های اوکراینی و روسی و بلاروسی را مشتق از زبان نیا روسی (یا زبان نیا اسلاوی شرقی) معرفی می‌کرد و هر فکر جدیدی که خارج از چهارچوب آن قرار می‌گرفت، ولو مبنی بر شواهد علمی زیادی باشد، بی پایه و اساس به‌شمار می‌رفت.(ارقام 11 -30 نشانگر ویژگی‌های مشترک زبان اوکرایینی با زبان‌های مختلف اسلاوی است)

منطق و قوانین زبان‌شناختی حکم می‌کنند که چنانچه این سه زبان از منشأ واحدی به‌وجود آمده‌اند (سرچشمه‌ای که تا قرن 13 میلادی مشترک بوده است!)، باید بیشتر از زبان‌های اسلاوی دیگر به هم شباهت داشته باشند. اما تحقیقات زبان شناختی تاریخی به قلم (ک. تیشچِنکو، س. سمال – ستوتسکیی، خ. شوستِر- شوِتس و غیره) تصویر کاملاً متفاوتی را ترسیم می‌کنند. به لحاظ لغوی، زبان اوکرایینی تنها 38 % به روسی شباهت دارد. برای مثال، به همین نسبت زبان هلندی به انگلیسی و یا زبان پرتغالی به فرانسوی نزدیک است. از میان 40 ویژگی آوایی بارز زبان اوکرایینی، 32 تای آنها با روسی همخوانی ندارد و در ساختار دستوری (تصریف فعل و اسم) 30 ویژگی زبان اوکرایینی (از 42 مورد بررسی شده) منحصر به فرد هستند.

شباهت زبان اوکرایینی به روسی سه چندان کمتر از همسانی اوکراینی به زبان‌های دیگر اسلاوی است. زبان‌های بلاروسی و سوربی بالایی و پایینی بیشترین همانندی را با زبان اوکرایینی نشان می‌دهند (27 تا 29 ویژگی مشترک از 82 مورد بررسی شده). تشابه اوکرایینی به بقیه زبان‌های اسلاوی، 18-23 ویژگی مشترک را تشکیل می‌دهند. تطبیق ویژگی‌های زبان‌های اسلاوی در سطوح آوایی و لغوی و گرامری همراه با پژوهش زبان شناس روسی به نام آندریی زالیزنیاک روی نسخه‌های خطی پوست درخت غان که از دوره کی‌یف، روس به زمان ما رسیده است، زمینه این نتیجه‌گیری را فراهم آورده که: «سیر تحول زبان اوکراینی، پروسه شکل گیری ملت اوکرایین را بازتاب می‌دهد که در قرن 6 میلادی آغاز شد و در قرن 16 به پایان رسید.

اوکرایینی‌ها در اثر اتحاد و نه تفکیک (شوستِر-شِوتس، 1976) سه قوم اسلاوی – پولیان‌ها، دِرِولیان‌ها و سیوِر ها (شِوِلیوف، 1996؛ برایچِفیسکیی، 1968)، با شرکت گروه‌های ایرانی زبان (استرِژاک، 1988) و ترکی زبان (پریتساک، 1970) ساکن استپ اوکرایین، به‌وجود آمده‌اند». زبان نیااسلاوی در این سه لهجه ادامه حیات پیدا کرد که در نتیجه در هم آمیختن آنها، زبان اوکراینی شکل گرفته است. به عبارت دیگر، در دولت کی‌یف-روس زبان واحد نیاروسی وجود نداشت، بلکه هر قومی به لهجه خود حرف می‌زد و زبان بلاورسی و روسی تاریخ جداگانه‌ای دارند که از آن اوکراین متفاوت است و به همان اندازه جالب. در حقیقت، پیدایش دولت کی‌یف-روس را، باید مرحله مشترکی در تاریخ اوکرایینی‌ها، روس‌ها و بلاروس‌ها بپنداریم، نه این که اصرار بورزیم که ملت خاصی وارث فرهنگی و سیاسی آن بوده است.رد پای زبان‌های نیاایرانی در زبان اوکرایینی. اما بر اساس چه شواهدی دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که اقوام ایرانی در شکل‌گیری ملت اوکرایین تأثیر داشته‌اند؟ تشریح مفصل موضوعی حضور اقوام ایرانی در سرزمین‌های جنوب اوکرایین از چهارچوب این مقاله خارج است، به همین جهت تنها به اشاره کوتاهی بسنده می‌کنیم. حفاری گورپشته‌های (کورگان) متعدد شاهان سکایی و همچنان مکان‌های سکونت آنها که در سرتاسر منطقه مجاور با دریای سیاه یافت می‌شوند، اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد زندگی روزمره این قوم ایرانی تبار در اختیار باستان شناسان و تاریخدانان قرار داد. دانستن آیین‌ها و ساختار جامعه سکاها را مدیون هرودوت - تاریخ نویس مشهور یونانی - هستیم، هر چند که در برخی از موارد، صحت روایت‌های او مشکوک به نظر می رسد (به عنوان مثال، داستان لشگرکشی داریوش اول). ولی مهم‌تر از همه، اقوام ایرانی‌تبار (نیاسکاها، سکاها، الان ها، سرمت‌ها) رد پای خود را در زبان اوکرایینی به جای گذاشتند و این نشان می‌دهد که میان آنان و اسلاوها ارتباط برقرار بوده است.

شاید این کشف برای خواننده ایرانی تعجب برانگیز باشد که بسیاری از اسامی جغرافیایی اوکراینی، بویژه اسامی رودخانه‌ها، در زبان‌های ایرانی‌تبار ریشه دارند. بزرگترین رودخانه اوکرایین «دنیپرو» (متشکل از ریشه‌های *don و *apr) در زبان سکایی، به‌معنای «رودخانه عمیق» است؛ اسم نیاایرانی رودخانه سرِد اُبا (متشکل از ریشه‌های *sarta- «سرد» و *ap- «آب») از ویژگی سردی آب رودخانه حکایت می‌کند؛ رودخانه آرتوپولوت (متشکل از ریشه‌های*arto- «الوهیه» و*polot - «رود، جوی») که احتمالاً به دوره سرمتی پس از سکاها برمی‌گردد، بیانگر پیوند آن با خدایان است. مثال‌های این گونه زیادند: رود های نادرا، نُدرا و نِدرا (مشتق از ریشه نیاایرانی *nada- «نی»)، رود دانوب (مشتق از ریشه هند و اروپایی *danu- «آب»)، رود پروت (مشتق از کلمه سکایی *parata– «رود بزرگ»)، رود سَردا (مشتق از ریشه‌های *sarta- «سرد») و رود دُرت اُبا (مشتق از *dort- به معنی «ظرف سفالی») و غیره.

در زبان‌شناسی تاریخی این امر شناخته شده‌ای است که متداول‌ترین نتیجه ارتباط میان اقوامی که به دو زبان متفاوت حرف می زنند، تغییر سیسم آوایی در یکی از آنها به حساب می آید. پیدایش آوای حلقی h(ه) نیاایرانی در زبان‌های اسلاوی مرکزی (اوکرایینی، اسلواکی، چکی و سوربی بالایی) حاصل مناسبات تنگاتنگ بین اسلاوهای مرکزی و طایفه های ایرانی‌تبار بوده است.

علاوه بر این، 38 کلمه اقتباس شده از زبان‌های ایرانی تبار، بر تماس‌های مکرر اسلاوها با اقوام ایرانی‌تبار دلالت می‌کنند. 20 واژه از کل، در همه زبان‌های اسلاوی یافت می‌شوند که احتمالاَ در قرن‌های 7 – 6 قبل از میلاد وارد قاموس این اقوام شده است. 12 واژه ایرانی تبار تنها مخصوص زبان‌های اسلاوی مرکزی هستند که احتمال می‌رود از قرن 4 – 3 قبل از میلاد مورد استفاده قرار می‌گرفته است . 6 واژه ایرانی تبار تنها برای زبان‌های اوکراینی، روسی و بلاروسی مشترک‌اند و به سده دوم و اول قبل از میلاد برمی‌گردد. سه واژه در زبان‌های اوکرایینی و بلاروسی یکی است، دو واژه در زبان‌های روسی و اوکراینی و یک واژه در زبان‌های اوکرایینی و لهستانی.

کد ژنتیکی اوکراینی‌ها

این پژوهش‌های زبان‌شناختی با جدیدترین دست‌آوردهای علم ژنتیک کاملاً مطابقت دارد و زبان‌شناس برجسته اوکراینی (ک. تیشچنکو) در مجموعه‌ای از مقالات علمی، این موضوع را اثبات کرده است. روش هاپلوگروه‌های دی ان ای کروموزومYدر پژوهش مهاجرت اقوام از زمان «آدم» (نام مستعار انسان‌های اولیه)، انقلابی پدید آورد و تصدیق و رد نظریات گوناگونی که در این حوضه وجود دارد را ممکن ساخت.

این روش چه‌گونه کار می‌کند؟ در تحقیقات تکامل مولکولی، هاپلوگروه به گروه انسان‌هایی گفته می‌شود که دارای نیای مشترک با جهش ژنی مشترک‌اند. یک آزمایش بسیار ساده ژنتیکی مشخص می‌کند که شخصی به کدام گروه تعلق دارد. هاپلوگروه‌ها هزاران سال پیش شکل گرفتند. آنها با حروف لاتینی–از A تا T - نامگذاری شده‌اند (بنابراین کل جمعیت جهان دارای حدود 20 هاپلوگروه عمده است؛ در شکل 4،فهرست بزرگترین هاپلوگروه‌های کروموزومی Y به تصویر کشیده شده است). زیرمجموعه‌هایی هر هاپلوگروه را با ارقام و حروف کوچک لاتینی، نشان می‌دهند (به عنوان مثال، هاپلوگروه R1b(معروف به «اطلسی») و یا R1a (معروف به «خزری»).

در علم ژنتیک انسان‌ها اغلب هاپلوگروه‌های دی ان ای کروموزومY و دی ان ای میتوکندریایی مورد بررسی قرار می‌گیرند. هر دو آنها در بررسی تاریخ مهاجرت جمعیتی استفاده می‌شوند. کروموزومY تنها از پدر به پسر می رسد، در حالی که دی ان ای میتوکندریایی − هم به دختر و هم به پسر. این دو نوع دی ان ای هرگز نوترکیب نمی‌شوند ، یعنی در هر نسلی تنها در اثر جهش ژنی اتفاقی، تغییر می‌کنند.

همه مردهایی که کروموزمی با یک جهش ژنی مشخص (Mn) دارند، از طرف پدری وارثان مستقیم جَدّی هستند که جهش ژنی برای اولین بار در دی ان ای او اتفاق افتاده است. اولین مرد با جهش ژنی اتفاقی جدید (Mn+1)، وارث آن جد به شمار می رود؛ در عین حال او جد تمام مردان نسل‌های بعدی می‌شود که دارای جهش ژنی (Mn+1) هستند. زنجیره‌های این نوع جهش‌ها، انشعاب مولکولی را تشکیل می‌دهند.

«آدمِ» Yکروموزومی به مردی بدوی گفته می‌شود که از طرف پدری، به ساختار ژنی انسان‌های امروزی نزدیک‌تر است. تحقیقات ژنتیکی نشان داده است که انسان‌های امروزی در غرب منطقه‌ای که زیر صحرای بزرگ آفریقا قرار دارد، به وجود آمده‌اند و پس از آن حدود 50 هزار سال پیش در اروپا و آسیا ساکن شدند (شکل 5). از شجرنامه تبار زایشی هاپلوگروه‌های Y به طور یقین برمی آید که محل پیدایش تمام تنوع گروه آنها در آفریقا بوده است و همه گونه‌های انسان‌های معاصر، اولاد آفریقایی‌ها هستند و یا اجدادی که از آفریقا در آمده‌اند و جهش‌های ژنی بعدی دیگر بیرون از آن قاره رخ داده است.

توضیح شکل: هاپلوگروه‌های A و B متعلق به نخستین انسان‌های ساکن آفریقا هستند. جهش‌های ژنی M168 وM294 که هاپلوگروه‌های A و B فاقد آنها است، به پیدایش گروه‌های CT و CRمنجر شده‌اند که در تمام هاپلوگروه‌های Yجهان از C تا Tوجود دارند. ظهور این هاپلوگروه‌های جدید نیز در آفریقا اتفاق افتاده است، به این دلیل است که این هاپلوگروه هم در آفریقا و هم خارج آن پیدا می‌شود. جهش‌های ژنی ای که گروه DE را تعیین می‌کنند (M145, M203(65 هزار سال پیش در آفریقا صورت گرفته است. هاپلوگروه E در آفریقا ماندگار شد، اهالی مراکش و اتیوپی، بالاترین شاخص‌های این گروه را (به ترتیب 81% و 68%) نشان می‌دهند. زیرگروه E1b1b هم در آفریقا پدید آمده و با مرور زمان در تمام حوضه مدیترانه پخش شده است (در یونان شاخص این گروه به 27% می رسد). زیر گروه‌های هاپلوگروه F که تنها خارج از آفریقا گسترش پیدا کرده است، 90% کل جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند.

احتمال می‌رود که 45 هزار سال پیش انسان‌های کرومانیون از خاور نزدیک به اروپا مهاجرت کردند و و هاپلوگروه IJبا خود آورده‌اند. هاپلوگروه G(که به استعاره، آن را گروه «قفقازی» می‌نامند) باید حدود 30 هزار سال پیش در خاور میانه به وجود آمده باشد. جهش ژنیM9 بستر پیدایش نیاگروه‌های N، RوQرا فراهم آورد. زیرگروه R1 احتمالاً در اورال جنوبی شکل گرفته است و زیر گروه R2– در بیابان گبی (که قبلاً استپ بود). تفکیک گروه R1به زیرگروه‌هایR1a و R1b هنگام کوچ اقوام در اروپا اتفاق افتاده است.

این افق بسیار کلی از تاریخ پیدایش انسان‌ها و پخش شدن آنان در اروپا و آسیا است که با به‌کارگیری روش هاپلوگروه کروموزوم Y آشکار شده است. همین روش، تشخیص ترکیبات هاپلوگروهی Yکروموزومی هر ملتی را میسر ساخت. بنا به پژوهش زوئی روسِّر و 62 همکار او در سرتاسر جهان ، که ژنتیک تاریخی ملت‌های اروپا را تحت بررسی قرار و نتایج آن را با شرایط اقلیمی – جغرافیایی منطقه و مرزهای گسترش زبان‌های آنها مطابقت داده است، هاپلوگروه های I (دیرین اروپایی ) و R1a (نیاایرانی)، ¾ کد ژنتیکی اوکرایینی را تشکیل می‌دهد، به‌ترتیب 48 و 30 %.

Yهاپلوگروه I (که اسم دیگر آن «بالکانی» است) تنها هاپلوگروه محلی اروپایی پنداشته می‌شود که در منطقه بالکان پدید آمده است، یعنی مردمان دارای هاپلوگروه Iنه از جایی آمده‌اند و نه به جایی رفته‌اند. یکی از اصلی‌ترین مشتقات این هاپلوگروه، I2 است که در ملت اوکراین بالاترین درصد را نمایان می‌کند، هاپلوگروهی که پیدایش آن به زمان نزدیک به آب شدن یخچال‌های طبیعی (حدود 17 هزار سال پیش)، برمی گردد. تمرکز بالای گروهI2a2 - زیرمجموعه هاپلوگروه I2– در شمال شرقی رُمانی و در ملداوی و مرکز اوکرایین، با مرزهای گسترش فرهنگ کوکوتن - ترِپیلّیا در هزاره چهار قبل از میلاد، کاملاً مطابقت دارد. بر اساس این داده‌ها، می‌توانیم با احتیاط نتیجه گیری کنیم که شاید اقوام نیااسلاوی از همین فرهنگ متحول شده اند (البته با حضور و تأثیر اقوام باستانی دیگری).

محدوده گسترش هاپلوگروه R1aبسیار وسیع است: پامیر، آلتای اروپای شرقی و مرکزی. بالاترین شاخص‌های این هاپلوگروه در تاجیکستان (64% جمعیت)، قرغزستان (63%)، افغانستان (51%) و لهستان (51%) دیده شده است. دانشمندان، اقوام سکایی و سرمتی را با این هاپلوگروه مرتبط می‌سازند که برای اولین بار در عصر مفرغ به قلب اروپا نفوذ پیدا کرده‌اند.

برای اولین بار دانشمند روسی خانم «ن. چلیِنووا» نقشه کلی استقرار فرهنگ‌های سکایی را که تا به امروز حفاری شده‌اند، تألیف کرد. تطبیق منطقه گسترش فرهنگ‌های سکایی با نقشه توسعه هاپلوگروه R1a (شکل 8) به خوبی نشان می‌دهد که محدوده مرزوبوم سکاها (که به عقیده پرفسور تیشچنکو، همان سرزمین ایران ویج ذکر شده در آوستا است)، در مرکز مناطق امروزی قرار دارد که اهالی آن بالاترین شاخص‌های این هاپلوگروه را نمایان می‌کنند.

نُه هاپلوگروه کوچک دیگر، یک سوم بقیه کد ژنتیکی اوکراینی‌ها را شکل می‌دهند (از 2 تا 7 %): هاپلوگروه‌های سلتی (R1b)، فنلاندی (N)، هونی (Q)، 3 هاپلوگروه قفقازی (G+J+F)، عرب و آمازیغی (E)، افغانی (T) و وایکینگی (R1). به عبارت دیگر، این به آن معنا است که اقوام باستانی همچون سلت ها، فنلاندی ها، وایکینگ ها، هون ها، قفقازی ها و عرب ها و بربرها و افغانی ها، در مقاطع مختلف تاریخی، در شکلگیری ملت اوکرایین نقش داشته‌اند .

در این میان، کد ژنتیکی روسی در مقایسه با آن اوکرایینی، شاخص بالای هاپلوگروه فنلاندی را نشان می‌دهد حدود 23% (در اوکراینی‌ها این هاپلوگروه به کم تر از5% می رسد) که به نقش پررنگ فنلاندی‌ها در تاریخ روسیه اشاره دارد. براساس این یافته‌ها، برخی از پژوهشگران نتیجه گیری کرده‌اند که ملت روسی در اثر ادغام فنلاندی‌ها و چند قوم اسلاوی شمالی شرقی، به وجود آمده است.

هر ملتی، تاریخ منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر ملت‌ها متمایز می‌کند. پژوهش‌های جدید زبان شناختی و ژنتیکی، دریچه تازه‌ای به گذشته بسیار دور باز کرده و پیچیدگی‌های شکل گیری ملت های امروزی را آشکار ساخته‌اند. الگوهای بسته و ساده تاریخی که با ایده ئولوژی و سیاست گره تنگاتنگ خورده است، در تفسیر دانستنی‌های نوین علمی، ناکارآمدی خود را اثبات می‌کنند، کماکان که از مثال تاریخ اوکرایین به وضوح برمی آید. امروز دیگر به یقین می‌دانیم که شواهد اصالت ده ها هزار ساله ملت اوکراین، انگاره‌هایی همچون «دنیای واحد اسلاوی» و «مهد سه برادر اسلاو»، را رد می‌کنند. وقت آن رسیده است که برای همیشه با افسانه‌هایی از این دست وداع بگوییم.

 

مكان‌ها هم مانند آدم‌ها هركدام بخت خودشان را داشته و سرنوشتي دارند. بعضي‌ها تا ابد مغازه باقي مي‌مانند و بعضي‌ها مي‌شوند يك خانه كوچك و نقلي. با ما به یک کارگاه آشپزی حرفه‌ای بیایید؛ جایی که با سلیقه خاص طراحش به یک آشپزخانه رویایی تبدیل شده.

 

 مكان‌ها هم مانند آدم‌ها هركدام بخت خودشان را داشته و سرنوشتي دارند. بعضي‌ها تا ابد مغازه باقي مي‌مانند و بعضي‌ها مي‌شوند يك خانه كوچك و نقلي يا يك دفتر كار رسمي و خشك يا شايد خانه‌ای درندشت و عيال‌واري يا گاهي زمين بازي براي بچه‌ها. اما اين‌بار سراغ بخت خوش يك پاركينگ رفته‌ايم كه از حال و روز خوبش در اين روزها براي‌مان مي‌گويد. از وقتي به يك آموزشگاه آشپزي تبديل شده‌ و حالا نونوار و آراسته است، كلي آدم براي ديدنش مي‌آيند و كلي بوي خوب و تجربه‌هاي خوب و صداي خنده به خودش مي‌بيند. 

 


شيرين طحانان، يك دي‌ماهي 30 ساله است كه مدت‌هاست كارگاه آشپزي‌اش در خانه و يك مكان اجاره‌اي كوچك بوده اما حالا يك فضاي 53 متري را منحصراً براي كارگاه‌هاي آموزشي‌اش طراحي كرده است. در كناره اتوبان صدر پياده مي‌شوم. يكي، دو پله را بالا مي‌روم و از پشت پنجره، از پرده‌هاي نارنجي رنگِ طبقه همكف مي‌توانم تشخيص دهم اين همان آموزشگاه خوش‌آب و رنگ است. زنگ اول را مي‌زنم؛ خانم نقاش- سرآشپز دكمه آيفون را كه مي‌زند و در ورودي كه باز مي‌شود، نگاهم مي‌افتد به نردباني كه ديگر جاني براي بالا رفتن آدم‌ها از خود ندارد و حالا يك گوشه ايستاده و گلدان‌هاي سبز را بغل گرفته است. 

خانم جوان خوشامد مي‌گويد. وارد مي‌شوم. حتما شما هم تجربه كرده‌ايد خانه‌ها هركدام بوي مخصوص به خودشان را دارند؛ بعضي خانه‌ها بوي چوب مي‌دهند، بعضي‌ها بوي سبزي سرخ شده (بي‌اينكه حتي ماه‌ها سبزي‌اي در آن خانه سرخ شده باشد) و بعضي‌ها بوي نخودچي اما «كارگاه آشپزي شيرين» بوي ليمو مي‌داد. ‌تر و تازه و سرحال بود و جان مي‌داد براي گزارشي از جنس آشپزي و طراحي داخلي! با ما همراه باشيد تا شما هم بويي بشنويد. 


ديوارها آجرنما شده‌اند. آجرها را از سايت يك كارخانه اصفهاني سفارش دادم و آنها برايم فرستادند. مي‌خواستم توي كارگاه، فضاي گرم خانه را دربياورم. اصلا اصل را گذاشته بودم روي اينكه اينجا خانه‌اي باشد با امكانات يك آموزشگاه؛ خانه‌اي ايراني با خشت‌هاي گرم. بخشي از كاغذ كردن ديوارها را خودم انجام دادم. براي پرده‌ هم اصلا دلم نمي‌خواست بروم سراغ پرده‌هاي فاخر بازاري. يك روتختي داشتم كه آن را اندازه كردم و با اضافه كردن يكي، دو تكه در بالا و پايين، آن را اندازه پنجره‌ها درآوردم. 

 



اينجا يك پاركينگ بود. البته قبل از آمدن ما تغییر کاربری‌اش را گرفته بودند. من مدت‌ها بود كه كار آموزش آشپزي را در خانه و بعدتر در يك مكان اجاره‌اي كوچك انجام مي‌دادم اما ايده‌آلم اين بود كه يك فضا منحصراً براي اين كار داشته باشم؛ فضايي كه هنرجوها در آن احساس آرامش كرده و يك آشپزي واقعي را در آن تجربه كنند. سعي كردم تا مي‌توانم در هزينه‌ها صرفه‌جويي كنم و تا مي‌توانم مانند ساختن يك خانه واقعي از همه ‌چيز خوب و به‌قاعده استفاده كنم؛ مثلا پابه‌پاي نصاب‌ها با پسر كوچكم حضور داشتيم و خودم بر همه‌چيز نظارت داشتم و همراه‌شان كار مي‌كردم. 

 


درِ اصلي پاركينگ را برداشتم و آنجا ديوار كشيدم و روي آن پنجره نصب كردم تا از نور آفتاب استفاده كنيم و در ورودي را جايي كنار در اصلي ساختمان قرار دادم. اين فضا هيچ نداشت و از صفر بايد كار لوله‌كشي، برق‌كشي و گازكشي آن انجام مي‌شد. يك‌بار حين كار لوله‌كشي هم ديوارها همراهي نكردند و خرابي به‌بار آوردند اما بالاخره كاري كه بايد انجام مي‌شد، شد! نورپردازي سقف را توسط يك گروه حرفه‌اي انجام دادم و براي سقف كاذب هم نمونه‌اي ارزان‌قيمت از يك كارخانه در تبريز را سفارش دادم كه طرحي شبيه تخته‌چوب‌هاي خانه‌هاي شمالي داشت. 



دو ميز اصلي در وسط كارگاه كار گذاشته‌ام كه از صفحه دوبل ام‌دي‌اف تشكيل شده است و بعد از مشخص شدن كاربرد هركدام، كاشي‌ها با چسب ثابت و در نهايت بندكشي و ضد آب شده‌اند. يكي از ميزها، ميز پخت‌و پز و شست‌وشوست و ديگري ميز كار مسطح كه بتوان تخته‌ها و ابزار كار را روي آن قرار داد و كارهاي تئوري يا آماده‌سازي اوليه را روي آن انجام داد. 

 



در رو و زير ميز پخت‌و پز، دو سينك ظرفشويي، شش گاز دو شعله و چهار فر گازي تعبيه شده تا هنرجوها بتوانند عملا در اينجا آشپزي كنند. در بخش زيرين هركدام از ميزها نيز كابينت‌هايي براي قرار دادن ابزار و وسايل برقي مانند همزن و مخلوط‌كن و انواع شيشه‌هاي ادويه و مواد اوليه در نظر گرفتيم. 

 

براي قرار دادن قابلمه‌ها و انواع ظروف فلزي يك صفحه يا يك قاب چوبي بزرگ را از سقف، درست روي ميز كار مسطح نصب كردم تا به‌راحتي بتوان با انواع گيره‌هاي Sمانند قابلمه‌هاي دسته‌دار و ‌تابه‌هاي مسي را از آن آويزان كرد. 



من كلي يادش بخير‌ها از كودكي‌ام دارم. خاطرات خوش كودكي كه هر بار و هر روز از جلوي چشمانم مي‌گذرد و تلاش كردم تا بخشي از آنها را در كارگاه همراهم داشته باشم. وقتي قرار بود خانه قديمي پدربزرگم را بفروشند و سمساري بيايد همه‌چيز را يك‌جا ببرد، بزرگ‌ترها اجازه دادند تا سري به آنجا بزنم و چيزهايي كه مي‌خواهم بردارم؛ چمدان چرمي كوچك، انواع ملاقه‌ها، كفگيرها، قاشق و چنگال‌ها و چند ظرف‌ كوچك مسي و حالا هم يكي از همان كفگيرهاي قديمي نماد اصلي آموزشگاه است؛ كفگيري كه يادگار مادربزرگم است و تبديل شده به لوگوي آموزشگاه. 

 


كفگير را قاب كرده‌ام و براي زمينه كار هم از كاغذديواري سبز استفاده كرده‌ام تا هماهنگي بيشتري با ديوارها داشته باشد. دور قاب‌ها هم با رنگ‌هاي آكريليك رنگ شده‌اند تا جلوه بيشتري پيدا كنند. 

 



تا آن‌جایی که می‌شد سعی کردم چیزی را دور نریزم. این جعبه‌های میوه جلوه خیلی خوبی روی کاشی‌های سبز داشتند. بدون این‌که بخواهم هزینه اضافی برای دکوری این دیوار بدهم دو تا قاب تزیینی خوشگل درست کردم.

 



چون در آموزشگاه دوره قنادي و كيك‌پزي هم داريم به پايه‌هاي كيك نياز داشتم. توي بازار پر است از انواع و اقسام پايه‌هاي شيشه‌اي و بلور چيني و تركي. اما مي‌خواستم اين بخش از كار هم ويژه از آب دربيايد؛ براي همين سري به كارگاه خراطي آقاي خاموشي در خيابان جيحون زدم و سفارش پايه‌هاي كيك گرد و مربعي را به ايشان دادم و خيلي هم كار خوب و منحصربه‌فردي شد.

 



برای روشنایی آشپزخانه با یک گروه حرفه‌ای مشورت کردم و از چراغ‌های SMD که مصرف برق کم و طول عمر بالایی دارند استفاده کردم.

 



 

 

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi