سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

احمدرضا براتی- نیاز به توضیح نیست که خالکوبی و چهره آرایی هایی از این قبیل در فرهنگ ایرانیان نه تنها پسندیده نیست بلکه نوعی ضد ارزش محسوب می شود و این خود دلایل متعددی دارد که در این مختصر، قصد بررسی آن را نداریم .
اما سوالی که احتمالا این روزها در ذهن شما نیز بوجود آمده این است که آیا خالکوبی جرم است ؟ آیا خالکوبی منع شرعی دارد ؟ آیا خالکوبی ورزشکاران تخلف محسوب می شود تا بواسطه آن بازخواست شوند ؟
برابر اصول حقوقی ، جرم عبارت است از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات پیش بینی شده باشد و چیزی غیر از این نیست . واضح تر آنکه چنانچه برای امری در قانون مجازات پیش بینی نشده باشد ، هرچند آن امر مغایر اصول اخلاقی باشد یا ضد ارزش باشد اما چون مجازاتی ندارد بنابراین جرم نیست . بعنوان مثال چنانچه شما در مترو روی صندلی نشسته اید و پیرمردی مقابل شما ایستاده است اگر چنانچه صندلی خود را به او ندهید قطعا اقدامی نابهنجار و برخلاف ارزشهای اجتماعی انجام داده اید و قطعا افکار عمومی قضاوت خوبی در مورد شما نخواهد داشت اما مرتکب جرم هم نشده اید چرا که این کار اگر چه ضد ارزش است اما در قانون برای آن مجازاتی پیش بینی نشده است .
در مورد خالکوبی نیز وضع به همین منوال است یعنی اگرچه گفتیم در فرهنگ ایرانیان امری ضد ارزش محسوب می شود اما بواسطه آنکه در قانون برای آن مجازاتی پیش بینی نشده است فلذا جرم محسوب نمی شود .
در مورد نظر فقها و شرع نیز باید گفت که از تعدادی از مراجع عالیقدر و فقهای عظام ، در اینخصوص استفتاء بعمل آمده است و تعداد قابل توجه و اکثریت ایشان معتقدند که چنانچه خالکوبی متضمن ضرر جسمی برای شخص نباشد و سلامت وی را تهدید نکند ، حرام نیست و مانع شرعی ندارد و برای آگاهی از نظرات ایشان کافی است که در اینترنت جستجو کنیم .
حال سوال این است که کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال چگونه در صدد جرم انگاری مساله ای است که نه قانون و نه شرع در صدد مجازات یا تحریم آن نبوده اند و در مقررات بین المللی نیز مطلقا تخلف ورزشی محسوب نمی شود ؟  همانطور که گفته شد این اقدام شبیه جرم انگاری است . جرم انگاری یعنی اینکه امری که قانوناً جرم نیست را جرم فرض کنیم !
مهمتر از آن این که کمیته اخلاق برابر کدهای اخلاقی فیفا ، مکلف به رسیدگی به مواردی است که سلامت ورزش فوتبال را تهدید می کند . مواردی نظیر رشوه ، تبانی ، هدایای نامشروع و مواردی از این دست بعنوان وظایف اصلی کمیته اخلاق تلقی می شود اما متاسفانه کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به جای تمرکز در برخورد با این معضلات انرژی خود را مصروف مواردی نظیر خالکوبی می نماید که قطعا درد اصلی این فوتبال نیست و البته در این بین نباید به نقص آیین نامه کمیته اخلاق ایران در بدعت گذاری و تخلف فرض نمودن خالکوبی بی توجه بود .

پانزده ماه از بازی ایران و آرژانتین درجام‌ جهانی‌ 2014 می‌گذرد؛ دیداری که ایرانی ها هنوز خراب شدن یک حماسه تاریخی را گردن داور صربستاني و اشتباهي فاحش او در عدم اعلام خطاي مسلم مدافع آرژانتين روي اشكان دژاگه در محوطه جريمه می دانند.

به گزارش تابناک ورزشی، به عقيده كارشناسان هم در آن صحنه يك ضربه پنالتي از ايران دزدیده شد. آن داورهمچنين در چندين مورد با قرارگرفتن در مسير توپ مانع ارسال پاس‌هاي بازيكنان ايران شد.

آن زمان فدراسيون فوتبال ایران در نامه‌اي رسمي به قضاوت داور بازي واكنش نشان داد و با كمك سفارت ايران در برزيل شكايتي را تنظيم و به فيفا ارسال كرد. حرف هم اين بود كه اين داور صربستاني حق يك ملت را ضايع كرده است. اما دقايقي پس از اينكه آرژانتين - ايران را شكست داد بعضي از كاربران شبكه‌هاي اجتماعي به صفحات شخصي مازيچ حمله كرده و انواع توهين‌ها را نثار قاضي اين ميدان كردند. در كمتر از چند ساعت صفحات او پرشده بود از پيام‌ ايراني‌ها؛ پيام‌هايي كه حاوي مطالب خوبي نبود و بيشتر فحش و ناسزا بود.

با گذشت بيش از يك سال از آن اتفاق ، حالا مازيچ قرار است تمام توهين‌هايي كه به او شده را در قالب يك كتاب بنويسد و منتشر كند!

ماجرا از جايي شروع شد كه شاهميري داور بين‌المللي واليبال ايران به صربستان سفر مي‌كند. در اين سفر او به صورت اتفاقي داور بازي ايران و آرژانتين را در سالن ملاقات مي‌كند كه مازيچ وقتي مي‌فهمد شاهميري ايراني است از او چند سؤال مي‌كند. شما مدرسه داريد؟ دبيرستان داريد؟ دانشگاه داريد؟

وقتي او پاسخ مثبت شاهميري را مي‌شنود ديگر چيزي نمي‌گويد و دوباره فردا سؤال‌هاي جديدي را ازداور ايراني مي‌كند و مي‌گويد: «شما فرهنگ داريد؟ ادب داريد؟» او باز هم وقتي با اين پاسخ شاهميري روبه‌رو مي‌شود برگه‌هايي به قطر تقريبي 30 سانتي‌متر را نشان شاهميري مي‌دهد و به او مي‌گويد: «تمام اين برگه‌ها توهين‌هايي است كه ايراني‌ها به من در صفحات مجازي مختلف كرده‌اند. من دادم اين برگه‌ها را برايم ترجمه كرده‌اند. متأسفانه خيلي از آنها توهين به من و خانواده‌ام است. همه اين برگه‌ها را نگه داشته‌ام تا پس از دوران حرفه‌اي و زماني كه بازنشسته شدم اين توهين‌ها را در قالب يك كتاب منتشر كنم!»

مهاجم اول این روزهای پرسپولیس می گوید: در پرسپولیس بازی می‌کنم مگرآنکه بیرونم کنند.
به گزارش تابناک ورزشی، مهدي طارمي ديروز به همراه ۴ بازيكن ديگر پرسپوليس بلافاصله پس از اتمام تمرين راهي ورزشگاه خيريه عمل شد تا در جشن تولد استاد خود، علي دايي شركت كند. مهدي طارمي پس از اتمام جشن تولد ۴۶ سالگي علي دايي، در همين ارتباط و بازي با سپاهان اصفهان صحبت كرد.
 
* مي‌خواهيم از بازي با سپاهان شروع كنيم. قبول داري كه در حد انتظار ظاهر نشدي؟
به نظرم مدافعان سپاهان خيلي بالا بازي مي‌كردند. نيمه اول هيچ‌كدام خوب نبوديم ولي نيمه دوم بهتر شد.
* حضور لئوناردو پادواني در خط دفاعي حريف چقدر تأثيرگذار بود؟
پادواني يك مدافع باهوش برزيلي است كه اگر در نيم‌فصل اول در سپاهان حضور داشت، مطمئن باشيد جايگاه اين تيم در جدول بالاتر بود.
* آيا خطاي او روي تو مستحق اخراج بود؟
من داشتم با دروازه‌بان حريف تك به تك مي‌شدم و داور مسابقه به درستي تشخيص داد که به پادواني كارت قرمز بدهد.
* برخي‌ها اعتقاد داشتند بعد از يكي، دو حركت خشن پادواني، مهدي طارمي از اين بازيكن ترسيد و جا زد!
(بلادرنگ) اصلاً و ابداً! چه ترسي؟ شما صحنه‌اي كه دريبل دوطرفه زدم را ديديد؟ يا آن ضربه سر شيرجه‌اي همزمان با رحمان احمدي زدم كه خيلي هم خطرناك و ممكن بود باعث مصدوميت من شود.
* موقعيت‌هايي كه جلوي سپاهان هدر دادي، همه را به ياد بازي با استقلال اهواز انداخت.
آن طوري‌ها هم نبود! يك توپ ارسال شد كه درست روي سرم نچسبيد. در صحنه تك به تك هم خودم احساس كردم گل شد!
* پاس علي عليپور را مي‌گويي؟
بله، ديدم رحمان احمدي آمده پايين را جمع كند و گفتم بالا بزنم. يك لحظه هم خودم را آماده كردم كه شادي بعد از گل انجام بدهم اما ديدم چند سانتي‌متر كم آوردم. باورم نمي‌شد آن توپ گل نشده باشد.
* اينكه گفته مي‌شد مهدي طارمي تمركز كافي در اين بازي نداشته را تأييد مي‌كني؟
مورد خاصي نبود كه تمركز من به هم ريخته باشد. من همان آدم سابق هستم و فقط در مسير تمرين و منزل رفت و آمد مي‌كنم. حالا چرا بايد تمركز من به هم بريزد، نمي‌دانم!
* شايد به اين خاطر باشد كه توپ‌هايت تبديل به گل نشد.
اين اتفاقات در فوتبال طبيعي است. قرار نيست همه توپ‌ها گل شود و ان‌شاءا... در بازي‌هاي آينده جبران خواهم كرد.
* چه كسي پيشنهاد داد همراه همبازيانت به جشن تولد علي دايي بروي؟
پيشنهاد دكتر ابراهيمي دوست مشتركمان بود. قرار هم بود كه در رستوران يا جايي ديگر جشن تولد علي‌آقا برگزار شود اما در نهايت تصميم گرفته شد اين مراسم سر تمرين صباي قم باشد. بعد از تمرين بلافاصله درفشي‌فر را به مقصد ورزشگاه خيريه عمل ترك كرديم و خوشحالم كه در جشن تولد اسطوره فوتبال ايران شركت كردم. علي‌آقا حق زيادي بر گردن من دارد.
* برخورد بچه‌هاي صبا با شما چطور بود؟
عالي بود. اكثر دوستان آنجا بودند. آقايان محمد دايي، بهزاد غلامپور، فرزاد محلوجي و خيلي‌هاي ديگر را ديدم. پيام صادقيان هم بود كه خاطرات قديمي زنده شد.
* صادقيان چطور بازيكني است؟
پيام يك بازيكن همه‌چيز تمام است. متأسفانه يكسري مسائل باعث شد ديد برخي‌ها نسبت به صادقيان عوض شود در حالي كه همه ديدند پيام در ليگ پانزدهم بدون حاشيه كار كرده است. براي اين دوست خوبم بهترين‌ها را آرزو مي‌كنم.
* راستي صورت علي دايي را هم كيك‌مالي كرديد؟
مگر كسي جرأت دارد صورت علي‌آقا را كيك‌مالي كند؟! همين كه ايشان اجازه داد در جشن تولدش شركت كنيم، جاي تشكر دارد.
* يك‌شنبه هفته آينده با ذوب‌آهن اصفهان بازي داريد. اين مسابقه را چطور مي‌بيني؟
ذوب‌آهن تيم خوبي است كه كادر فني كاربلدي را هم بالاي سر خود مي‌بيند ولي ما براي برد به اصفهان مي‌رويم. فرصتي است تا بتوانيم باخت جام حذفي را جبران كنيم.
* اين پيشنهاد تيم‌هاي تركيه‌اي صحت دارد؟ وكيل تو يك حرف مي‌زند و طاهري يك حرف ديگر!
روز اول گفتم هر پيشنهادي وجود دارد، بايد به باشگاه ارائه شود. طي اين مدت خيلي‌ها پيامك زدند و خود را نماينده فلان باشگاه و بهمان تيم معرفي كردند ولي من ذهن خودم را درگير اين مسئله نكرده و نمي‌كنم. البته بعيد مي‌دانم وكيل من همين‌جوري حرفي زده باشد. ضمن آن كه چون پيشنهادي رسمي به باشگاه پرسپوليس ارائه نشده، آقاي طاهري هم در جريان اين مسائل نيست. من تا پايان فصل با پرسپوليس قرارداد دارم و تا زماني هم كه در ايران باشم، در پرسپوليس بازي مي‌كنم.
* مطمئن هستي؟
صددرصد! مگر آنكه مرا از باشگاه بيرون كنند.
* پس از اتمام قراردادت به باشگاه‌هاي عربي كه نمي‌روي؟
خودم دوست دارم براي پيشرفت در ليگ‌هاي معتبر اروپايي مثل آلمان،‌ انگليس و اسپانيا بازي كنم اما همان طور كه گفتم در حال حاضر تمركزم روي بازي در پرسپوليس است.
 

در روزهای پایانی هفته گذشته و در کوران بی خبری پایان شهریور فوتبال ایران به دلیل تعطیلی لیگ یک خبر با محوریت پرسپولیس منتشر شد که از وصول نامه ای از فیفا درباره دعوای مالکیتی تمام نشدنی قرمزها خبر می داد..

در شرایطی که چند سال پیش از این با رای دادگاه تجدید نظر مبنی بر اینکه برند پرسپولیس متعلق به وزارت ورزش و باشگاه پرسپولیس است، به نظر می رسید این موضوع برای همیشه خاتمه یافته باشد و مدعیان مالکیت این برند ماجرا را تمام شده تلقی کنند اما این تصور درست نبود چراکه (الف . واو) هر از گاهی در این باره سراغ رسانه ها را ی گیرد و مانوری از سر شکم سیری می دهد.

آغاز ماجرا از 25 سال قبل

در سال 69 بود که تفکر ایجاد شرکتی با نام پرسپولیس شکل گرفت. در آن سال ها عباس انصاری فر که در سازمان وقت تربیت بدنی عهده دار مسئولیت بود هدایت باشگاه پرسپولیس را هم به عهده داشت. وی درصدد آن بود که نام پرسپولیس را به سرخپوشان بازگرداند. اتفاقی که برای رویداد آن پس از قهرمانی پرسپولیس در آسیا نیز اقدام شد. اما در شبی که جشن برپا بود به مسئولان باشگاه اعلام شد بهتر است از طرح موضوع بازگشت نام پرسپولیس منصرف شوند.

پرسپولیس از اوسط دهه 60 با تغییر  و تحولاتی رو به رو شد که از آن جمله تحت پوشش قرار گرفتن آن توسط بنیاد مستضعفان بود. اما چندی بعد این نهاد انصراف خود از اداره پرسپولیس را اعلام کرد و ترجیح داد فقط بولینگ عبدو که محل ایجاد درآمد بود را حفظ کند و کانون هزینه یعنی سرخپوشان را به وزارت برگرداند.

اولین تلاش برای خصوصی سازی

برخلاف تصورات عمومی اولین تلاش برای خصوصی سازی به 25 سال قبل برمی گردد. عباس انصاری فر در نوع خود مدیری پیشرو به حساب می آمد. وی با طرح موضوع اسپانسرینگ جنجال ساز شده بود. همین امر باعث شد بازی پرسپولیس در فینال جام در جام آسیا پخش نشود. مدیر شرکتی که اسپانسر پرسپولیس در آن بازی بود چند صباح بعد برکنار شد. در همان مقطع این مساله مطرح شده بود که آینده فوتبال به شکلی خواهد بود که بدون سرمایه گذاری بخش خصوصی امکان پویایی باشگاه های بزرگی مثل پرسپولیس و استقلال وجود ندارد.

انصاری فر خود در این باره می گوید: ایده این بود که ما باید سرمایه بخش خصوصی را به کار بگیریم و راه دیگری وجود ندارد. اما فضای آن روز ایران اصلا پذیرای این مساله نبود. به این ترتیب تصمیم گرفته شد شرکتی مشترک با سرمایه بخش خصوصی ایجاد شود و این شرکت با فعالیت تجاری پرسپولیس را از نظر مالی تامین کند. به این ترتیب بحث تشکیل شرکت پرسپولیس مطرح و در همین ارتباط اسماعیل وفایی معرفی شد. این شرکت در سال 70 تاسیس شد اما فعالیت آن، به شکلی که باید ادامه پیدا نکرد. در نهایت سال ها بعد بحث ادعای مالکیت به وجود آمد.

واگذاری برند پرسپولیس بدون مصوبه دولت

در دعوای مالکیت برند پرسپولیس بین اسماعیل وفایی و باشگاه پرسپولیس یک نکته پنهان وجود دارد. مساله ای که در دادگاه نیز چندان به آن پرداخته نشد. شاید دلیل این امر آن بود که چنین موضوعی حسن غفوری فرد رئیس آن زمان سازمان تربیت بدنی را دچار مشکل می کرد. طبق قوانین واگذاری و فروش اموال دولتی در صورتی که ارزش آنها از رقم مشخصی بیشتر باشد نیاز به مصوبه هیات دولت دارد. ارزش برند پرسپولیس از روز اول تا کنون همیشه فاصله زیادی نسبت به حدنصاب های تعریف شده داشته است. این برند پیش از انقلاب در مالکیت شرکت CRC و علی عبدو بود. بعد از انقلاب باشگاه و برند پرسپولیس مانند بولینگ عبدو که اکنون مجموعه شهید چمران نام دارد به نفع مردم و به نام انقلاب مصادره شد. اختیار استفاده از برند تیم پرسپولیس به وزارت ورزش(سازمان تربیت بدنی) داده شد. به این ترتیب فرد نمی توانست برای واگذاری آن تصمیم گیری کند. در حالی که برای تاسیس شرکت پرسپولیس با اکثریت سهام بخش خصوصی این برند از طرف سازمان وقت تربیت بدنی در اختیار اسماعیل وفایی قرار گرفت. درواقع شرکت پرسپولیس در حالی راه اندازی شد که واگذاری حق استفاده از این نام با چالش های قانونی رو به رو بود. اما در جریان دعوای حقوقی که به راه  افتاد نماینده حقوقی باشگاه آن قدر دست پری داشت که به این موضوع ورود نکند.

49 درصدی که هبه شد

شرکت پرسپولیس در سال 70 به ثبت رسید. پنجاه و نیم درصد سهام آن متعلق به اسماعیل وفایی، نیم درصد متعلق به فردی به نام منتظر موعود و 49 درصد در مالکیت سازمان وقت تربیت بدنی بود. طبق قانون تجارت تعداد سهامداران باید حداقل سه نفر می شد و ماجرای تخصیص نیم درصد به منتظر موعود که از افراد نزدیک به عباس انصاری فر و معرف اسماعیل وفایی بود از همین مساله ناشی می شد.

این شرکت برای مدتی فعالیت های مختلفی انجام داد. اما بعدها دیگر خبری از آن شنیده نمی شد. چند صباح بعد از آن نیز با توجه به فشارها برای عدم استفاده از نام پرسپولیس موسسه فرهنگی ورزشی پیروزی (پرسپولیس) به ثبت رسید. سال ها گذشت تا اینکه کم کم زمزمه ها درباره وجود مجموعه دیگری به نام پرسپولیس علاوه بر تیمی که وجود داشت و هواداران آن را با نام پرسپولیس می شناختند مطرح شد. اسماعیل وفایی کم کم مدعی شد که تیم در حال فعالیت به شکل غیرقانونی از نام پرسپولیس استفاده می کنند و حق راه اندازی تیم پرسپولیس واقعی متعلق به اوست. او در شرکت پرسپولیس هیات مدیره ای از افراد با نفوذ سیاسی تشکیل داد. یکی از اعضای این هیات مدیره حسن بیادی دوست نزدیک حبیب کاشانی بود که همزمان در باشگاه پیروزی فعالیت می کرد.

ادعای وفایی زمانی اوج گرفت که وی 49 درصد سهام سازمان تربیت بدنی را هم در اختیار گرفت. این سهام به شکل هبه به وی واگذار شد. عباس انصاری فر که نماینده تام الاختیار سازمان تربیت بدنی با دستور غفوری فرد بود با هماهنگی که انجام داد این سهام را واگذار کرد. البته سال ها بعد از این اتفاق بود که اسماعیل وفایی موصوع حق خود برای راه اندازی تیم پرسپولیس را مطرح کرد. نکته جالب توجه این است که خود وفایی در مقطعی این سهام را به حسن عابدینی  منتقل کرده بود و اواخر دهه هشتاد بود که سراغ عابدینی رفت و از وی خواست آن سهام را دوباره در اختیار بگیرد چون قصد داشت باشگاه و تیم پرسپولیس را در کنار باشگاه و تیم پیروزی راه اندازی کند. در این باره اخباری که آن را تایید یا تکذیب نمی کنیم حکایت از آن دارد که وفایی برای این منظور مبلغ 900 میلیون تومان پرداخت کرد.

دستور سازمان تربیت بدنی برای تعطیلی تیم های پرسپولیس

شرکت پرسپولیس (اسماعیل وفایی) شروع به راه اندازی تیم های ورزشی با نام پرسپولیس کرد. والیبال از حوزه های فعالیت آنها بود. یکی، دو سال با این منوال گذشت تا اینکه حساسیت هایی در رسانه ها و در باشگاه پرسپولیس ایجاد شد. حسن بیادی با اعلام مکرر این مطلب که تیم فوتبال پرسپولیس در واقع پیروزی نام دارد و پرسپولیس حق فرد دیگری است در ظاهر به سود وفایی سخن می گفت اما حساسیت هایی که به آن دامن زده شد به ضرر مدعی مالکیت برند پرسپولیس تمام شد. به این ترتیب بود که سازمان تربیت بدنی دستورالعملی را برای فدراسیون ها و ادارات کل ارسال کرد. مبنی بر اینکه هر تیمی در هر سطحی برای فعالیت با نام پرسپولیس باید از شرکت فرهنگی و ورزشی پیروزی (پرسپولیس) مجوز داشته باشد.

آغاز دعوای حقوقی

همین حساسیت ها با فشار رسانه ها در نهایت منجر به واکنش باشگاه شد. حبیب کاشانی که در دوره اول مدیریت خود حاضر نشده بود وارد این موضوع شود در دومین دوره فعالیتش وقتی با اصرار رسانه ها و مصاحبه های مکرر بیادی و وفایی رو به رو شد تاب نیاورد و از بخش حقوقی باشگاه خواست برای بازپس گیری برند پرسپولیس فعالیت های قانونی را آغاز کنند. این در حالی بود که حداقل یک ادعای اسماعیل وفایی خدشه ناپذیر است. اینکه وی اولین کسی بود که شرکت با نام پرسپولیس را به ثبت رسمی رساند. اما جدای از اینکه اعتقاد داریم نحوه واگذاری مجوز استفاده از این نام به وی بدون طی شدن تشریفات قانونی بود در ادامه توضیح داده می شود که چرا از نظر مراجع قضایی این موضوع حقی را برای وی ایجاد نمی کرد.

باشگاه پرسپولیس به این ترتیب شکایتی را مطرح کرد که در شعبه شش دادگاه عمومی- حقوقی تهران مورد بررسی قرار گرفت. این اقدام حبیب کاشانی با یک مشکل بزرگ رو به رو بود. وکلای وفایی صلاحیت و حق مدیرعامل باشگاه را برای طرح شکایت زیر سوال برده بودند. با این استدلال که این نام متعلق به باشگاه نبود تا روی آن ادعا کنند و تنها سازمان تربیت بدنی در جایگاه حقوقی لازم وجود داشت. نکته عجیبی که سازمان تربیت بدنی در هیچ مقطعی حاضر نبود به این مساله بروز کند. حبیب کاشانی به نامه ای نیاز داشت که وی و باشگاه پرسپولیس را به عنوان نماینده سازمان به دادگاه معرفی کند. این اتفاق با تعلل های زیاد رو به رو شد. اما در نهایت فشار و افشاگری رسانه ها سازمان تربیت بدنی را وادار به صدور این نامه کرد.

کنوانسیون پاریس معادلات را تغییر داد

همانطور که گفتیم اولین شرکت ثبت شده با نام پرسپولیس در اداره ثبت شرکت ها به نام اسماعیل وفایی بود. که همواره اسناد آن ارائه می شود و افراد در مواجهه با آن خلع سلاح می شوند. اما موضوع این است که اولین باشگاه ثبت شده با نام پرسپولیس در سازمان تربیت بدنی که مسئول صدور مجوز هرگونه فعالیت باشگاهی در کشور بود متعلق به علی عبدو و پس از آن سازمان تربیت بدنی (وزارت ورزش) بود.

معاون حقوقی آن زمان باشگاه، مصطفی شکری، که از یک گروه حقوقی در خارج از ایران سود می برد در آن مقطع موضوع کنوانسیون پاریس را مطرح کرد. کنوانسیون پاریس توافق بین کشورهای مختلف است که ایران از پیش از انقلاب با تصویب مجلس به آن ملحق شد. به صورت خلاصه این کنوانسیون می گوید اگر فرد یا مجموعه ای اختراع، نام، شرکت یا هر چیز دیگری را به ثبت برساند ولی در آینده فرد یا گروه دیگری بتواند ثابت کند که آن اختراع، نام یا شرکت را پیش از ثبت رسمی در اختیار داشته مالکیت مادی و معنوی آن به فرد اول منتقل می شود. شعبه 6 دادگاه عمومی تهران نیز در حکم خود با استناد به این کنوانسیون و همچنین قانون ثبت اختراعات و طرح های صنعتی، علائم و نام های تجاری مصوب 1386 اعلام کرد اسماعیل وفایی نسبت به بهره برداری از برند پرسپولیس هیچ حقی ندارد و این برند متعلق به وزارت ورزش خواهد بود.

دادگاه تجدیدنظر هم حق را به پرسپولیسی ها داد

طبعا وکلای وفایی نسبت به رای صادره تجدیدنظر خواهی کردند. شروع این مرحله از دادگاه در زمان حبیب کاشانی بود اما در ادامه محمد رویانیان روی کار آمد. هنوز روز اول فعالیت رویانیان تموم نشده بود که یکی از خبرنگاران حوزه پرسپولیس با برقراری ارتباط با وی مدیرعامل جدید را در جریان دعوای حقوقی بزرگی که وجود دارد قرار داد و این توصیه را مطرح کرد که با توجه به حساسیت پرونده از تغییر تیم حقوقی اجتناب کند. محمد رویانیان معاون حقوقی باشگاه در زمان کاشانی را به عنوان مسئول پرونده حفظ کرد. این پرونده در شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران با پرونده کلاسه 8909980226600641 بررسی شد و در نهایت حکم دادگاه بدوی مورد تایید قرار گرفت. باشگاه همچنین نامه ای از دادگاه برای اداره ثبت شرکت ها دریافت کرد مبنی بر اینکه شرکت پرسپولیس متعلق به اسماعیل وفایی نمی تواند تحت این نام فعالیت کند.

پرونده ای که هیچ گاه بسته نمی شود

با حکم دادگاه تجدید نظر همه چیز تمام شده تلقی می شد. البته غیر از  این هم نیست. اما تبصره 2 اصلاحی ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوبه سال 81 می گوید: پرونده هایی که مختومه می شوند در صورتی که رئیس قوه قضائیه با توجه به ارائه اسناد جدید متقاعد شود که قابل بررسی مجدد هستند بار دیگر در دادگاهها قابل طرح خواهند بود. در همین ارتباط در همان سال 91 شنیده می شد که چنین تلاش هایی صورت گرفته است. با رسیدن خبر این موضوع به باشگاه اقدامات متقابلی صورت گرفت و در نهایت هیچ گاه چنین اتفاقی از سوی قوه قضاییه روی نداد.

فیفا به این پرونده ورود نکرده است

از حدود یک سال قبل بعضی از نزدیکان اسماعیل وفایی عنوان می کردند که وی برای احیای آنچه که حق خود می داند در فیفا طرح شکایت کرده است. رسیدگی به این موضوع از سوی فیفا به قدری دور از ذهن بود که کسی به آن نمی پرداخت. تا اینکه اخیرا طرح این مساله از سوی خود وفایی در رسانه ها حساسیت هایی را به وجود آورد. این درحالی است که هیچ یک از مراجع رسمی هیچ خبری از نامه نگاری فیفا در این ارتباط ندارند. چندی پیش وقتی نگارنده مطلب در این ارتباط از بخش بین الملل فدراسیون سوال کرد، پاسخ این بود که هیچ نامه ای با این مضمون از سوی فیفا برای فدراسیون یا باشگاه پرسپولیس ارسال نشده است. مسئول امور بین الملل باشگاه پرسپولیس نیز امروز تاکید کرد هیچ مکاتبه و نامه از فیفا مبنی بر اینکه چنین دعوای حقوقی نسبت به باشگاه وجود دارد مطرح نشده است.

فیفا و CAS صلاحیت ندارند

یک قاعده بین المللی در نظام حقوقی جهان وجود دارد که در مراجع قضایی فوتبال هم به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. این قاعده می گوید هیچ دادگاه و مرجع حقوقی به پرونده ای که قبلا دادگاه و مرجع حقوقی دیگری به آن رسیدگی شود با همان عنوان رسیدگی نمی کند. برای درک بهتر این مساله یک مثال می آورد. چندی پیش اشپیتیم آرفی شکایتی را علیه پرسپولیس مطرح کرد. آنها رسیدگی را شروع کردند تا اینکه پرسپولیس نامه ای را ارسال کرد. مبنی بر اینکه آرفی قبل از این چنین شکایتی را در کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران مطرح کرده و به این ترتیب ان را به رسمیت شناخته است. این شکایت هم منجر به صدور حکم شده است. به این ترتیب فیفا به آرفی اعلام کرد باتوجه به اینکه این دعوا قبل از این توسط دادگاهی رسیدگی شده است توسط آن ها قابل بررسی نیست. چنین موضوعی در پرونده مالکیت برند پرسپولیس هم صادق است. تازه اگر در نظر نگیریم که اصولا فیفا به چنین مسائلی ورود نمی کند.

معاون حقوقی باشگاه: چنین دعوایی در صلاحیت فیفا و CASنیست

معاون حقوقی باشگاه پرسپولیس در امور فوتبال در مقابل این ادعا که فیفا به موضوع ورود کرده است به کاپ گفت: این مساله بیشتر یک جریان سازی خبری علیه پرسپولیس است. در وهله اول باید بگویم که اصولا ما هیچ نامه ای از فیفا مبنی بر طرح چنین دعوا و موضوعی نداشتیم و غیرممکن است که مساله ای در میان باشد و فیفا فدراسیون و باشگاه را در جریان نگذارد. اما جدای از این مطلب باید بگویم چنین مساله ای اصلا در فهرست صلاحیت هایی که این دو نهاد برای خود تعریف کردند وجود ندارد. باشگاه ها امتیازی متعلق به شرکت ها هستند و مقررات حاکم بر روابط آنها با سهامداران و مباحث مالکیتی براساس قانون تجارت کشورها است. در واقع چنین دعوایی اصلا در این نهادها قابل طرح نیستند و اگر هم طرح شوند در مرحله تعیین صلاحیت رد می شوند. در واقع از نظر حقوقی باید گفت چنین دعوایی خروج موضوعی دارد.

در دوره‌ای که ورزش به عنوان یک عشق شناخته می‌شد، عده‌ای جوان فوتبالیست با قابلیت فوق‌العاده زیاد پا بر روی مستطیل سبز گذاشتند؛ مستطیل سبزی که سال‌های سال تماشاگران با دیدن بازی‌های چشم‌نوازشان روح‌شان صیقل داده می‌شد.
در دوره ای که لایک گرفتن از اینستاگرام و دور زدن در مناطق بالای شهر با ماشین‌های آن‌چنانی و حضور در پارتی‌های مسأله‌دار، دود و قلیان وارد زندگی ورزشکاران نشده بود؛ یک عده فوتبالیست مستعد تنها و تنها با عشق و لذت بردن از بازی به فوتبال ایران معرفی شدند؛ این عشق چنان در وجود‌شان زبانه می‌کشید که تمام نداشته‌ها را فراموش می‌کردند.

 با فوتبالیستی هم‌صحبت می‌شویم که در دوره‌ی خود ستاره‌ای بی‌بدیل در فوتبال ایران محسوب می‌شد، فوتبالیستی که اگر 20 سال دیرتر از سال 1345 متولد می‌شد بدون شک در بهترین تیم‌های اروپایی بازی می‌کرد. توپ که در اختیارش قرار می‌گرفت؛ لرزه بر اندام مدافعین مقابلش مستولی می‌شد و به راحتی آب خوردن با دریبل‌های دلنشین ضمن خلق موقعیت‌های گلزنی، تماشاگران روی سکوها را به وجد می‌آورد.

صحبت از شماره 7 محبوب و نجیب استقلال و تیم ملی ایران - مجید نامجو مطلق – است که اخیراً به عنوان سرمربی تیم گل‌گهر سیرجان به خرم‌آباد آمد رفته و در آنجا مربیگری می کند.
خیلی از مردم هنوز هم بازی شما در تیم ملی مقابل الجزایر را به یاد دارند و از آن بازی به عنوان بهترین بازی شما یاد می کنند. در این خصوص نظر خودتان چیست؟
بازی با الجزایر چون در ایران برگزار می‌شد و تعداد بیشتری از مردم آن بازی را دیدند. نظرشان این است که بهترین بازی من بوده است؛ ولی به نظر خودم در مسابقات آسیایی پکن در مقابل کره جنوبی که تازه از جام جهانی برگشته بود بهترین بازی‌ام را انجام دادم. در این بازی تیم ما خیلی تحت فشار بود و بازیکنان کره‌ای پرس شدیدی بر روی ما داشتند؛ ولی هر وقت توپ به من می‌رسید؛ استپ می‌کردم؛ دریبل می‌زدم و بازی را آرام می‌کردم تا تیم ما از زیر فشار خارج شود. بردن آن بازی خیلی برای مان شیرین و ماندگار شد.
خیلی‌ها سبک بازی شما را فانتزی می‌دانند‌؛ بازیکنی که خوب دریبل می‌زد، به بازی سرعت می‌داد،تحت فشار بازی را آرام می‌کرد و کم‌تر درگیر می‌شود. نظر خودتان چیست؟
خیلی هم فانتزی نبودم، شما از کسانی که روبه‌روی من بازی کرده‌اند بپرسید توی هر مسابقه‌ای تکل می‌زدم و می‌جنگیدم ولی به خاطر سبک بازی‌ام بیش‌تر احساس می‌شد فانتزی باشم، در بازی مقابل کره جنوبی بالای 50 تکل زدم.
مرگ تلخ و غم‌انگیز "رضا احدی" باعث شد مقداری با لحن تند مسوولین باشگاه استقلال را خطاب قرار دهید؛ از رفتن مجید نامجومطلق هم‌بازی و کاپیتان تیم‌تان خیلی ناراحت شدید. چرا احدی این‌چنین غریبانه رفت؟
رفتن رضا احدی خیلی مرا اذیت کرد. رضا سال‌ها برای استقلال زحمت کشید. بااخلاق و متین بود. وقتی شنیدم رضا در اوج تنهایی دنیا را وداع گفت؛ احساساتی شدم و به قول شما با لحن تندی صحبت کردم. ببینید من می‌گویم همه‌ی پیشکسوتان فوتبال نباید مربی باشند و تیم در اختیارشان باشد، ممکن است یک نفر بازیکن خوبی بوده ولی استعداد مربی‌گری نداشته باشد و دلایلی دیگر‌؛ اما بحث رضا احدی چیز دیگری است، احدی دارای رزومه‌ای درخشان بود. آخرین کلاس‌های به روز مربی‌گری را طی کرده بود، بازیکنانی چون وحیدطالب‌لو؛ مجتبی جباری؛ آندو تیموریان، امیرحسین یوسفی و خسرو حیدری محصول تلاش‌های رضا احدی بودند؛ پس این آدم پتانسیل داشته است و می‌توانست در جایگاه‌های بالاتر آزمایش شود، ولی متاسفانه یک سری مسائل هست که نمی‌شود بازگو کنم؛ همین عوامل نگذاشتند رضا احدی به حق خود در فوتبال برسد.

فوتبال امروز ما تهی از بازیکنان خلاقی شده است که به زبان فوتبالی "بازی را دربیاورند". چرا‌؟
بله کاملا قبول دارم، سال‌های سال است که فوتبال ما مثل ناصر محمدخانی، مثل عبدالعلی چنگیز مثل فرشاد پیوس که در سخت‌ترین شرایط بازی را عوض می‌کردند ظهور نکرده است و در این زمینه خلاء محسوسی احساس می‌شود؛ همین تفاوت‌ها است که کیفیت بازیکنان را در دوره‌های مختلف مشخص می‌کند.

تکل اکبر یوسفی و دوری یک ساله‌ی شما از فوتبال از آن خاطره‌ی تلخ بگویید.
اول این که آقا اکبر از دوستان عزیز من است و ما با هم رفیق هستیم، در بازی پاس و استقلال در یک صحنه برای توپ تکل زدم که ایشان نیز با تکل آمدند و مچ پای من شکسته شد و تا یک سال و سه ماه از میادین به دور بودم. در حالی که در یک قدمی انعقاد قرارداد با پاریسن ژرمن بودم آن مصدومیت همه چیز را خراب کرد. البته بعد از مصدومیت چند سالی برای تیم ملی بازی کردم‌.

کار کثیف دلالی در لیگ دسته اول ... شما به این موضوع اعتقاد دارید؟
فقط در لیگ دسته اول نیست؛ متاسفانه فوتبال ما آلوده شده است و این جریان ریشه دوانده است و به این سادگی‌ها پاک نخواهد شد، در لیگ دسته اول که نظارت دقیقی وجود ندارد شرایط خیلی سخت است. چند سال قبل چند نفری که تخلفات شان محرز شده بود محروم شدند ولی بعد از مدت کوتاهی به لیگ دسته اول منتقل شدند و روز از نو روزی از نو! اگر مسجل شده است که تخلف صورت گرفته و فضا آلوده شده نباید دیگر اجازه ی کار پیدا می‌کردند ولی انگار نمی‌شود... بنده وقتی تیم داشته‌ام همیشه لیست دلخواهم را به مسوولین باشگاه داده و خودشان برای صحبت با بازیکن جلو رفته‌اند و هیچ وقت با نظر دلال‌ها و مستقیم با بازیکنان وارد مذاکره و مباحث مالی نشده‌ام.

بیش‌ترین مبلغ قرارداد شما در فوتبال چقدر بوده است؟
در دوره‌ی ما به شکل امروزی پولی وجود نداشت، فوتبال دلی بود و تنها با عشق بازی می‌کردیم، ولی بیش‌ترین مبلغ پول دریافتی‌ام در فوتبال از قطر بود که 50 یا 60 میلیون گرفتم، در داخل ایران هم در مقطعی که برای کشاورز بازی می‌کردم برای دو فصل 6 میلیون گرفتم که در آن زمان تقریبا جز گران‌ترین قراردادها بود.


فضای مدیریتی در فوتبال امروز کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در آن دوران اکثر آن‌هایی که مسوولیت امور باشگاه‌ها و فدراسیون را بر عهده داشتند آدم‌هایی بودند که سال‌ها در ورزش و فوتبال حضور داشته و بازی کرده بودند، شرایط را درک می‌کردند و می‌دانستند چه مواقعی چه تصمیمی صحیح است. متاسفانه امروز فوتبال ما پر از آدم‌های غریبه شده و همین عامل برای پسرفت فوتبال کافی است.

به عنوان سوال آخر‌؛ چرا پس از سال‌ها حضور در استقلال به پرسپولیس رفتید؟
پس از آن که مصدوم شدم؛ استقلالی‌ها مرا فراموش کردند؛ در مقابل مسوولین باشگاه پرسپولیس و شخص امیر عابدینی مرا برای مداوا به آلمان فرستاند و مدت‌ها درمان مرا پی‌گیری کردند. بنده نیز به احترام این توجه، برای پرسپولیس بازی کردم. ولی قلباً استقلالی هستم و همیشه موفقیت این تیم را خواستارم.

درگذشته‌های نه‌چندان دور، در فرهنگ ایرانی پیران برکت خانه‌ها شمرده می شدند. افراد کهنسال در درجه اول احترام خانواده‌ها بودند و در سطحی کلان‌تر دراجتماع مورد توجه قرار داشتند. فردي كه عمري را پشت سر گذاشته بود به عنوان انساني كه تجربه طولانیِ ‌زيستن دارد مورد مشورت قرار مي‌گرفت و ريش‌سفيدي در جامعه يك امتياز محسوب مي‌شد.

بسياري از اختلافات خانوادگي با همين ريش‌سفيدي‌ها حل مي‌شد و معمولا فرد سن و سال‌داري درخانواده يا محله مورد ارجاع قرار مي‌گرفت كه حرفش حجت بود و حكميت اش پذيرفته مي‌شد. هنوز هم ميان خانواده‌ها و محله‌هايي كه سنتي‌تر هستند اين احترام به پيران به چشم مي‌خورد. هرچند جوان‌هاي امروز نسبت به جوان‌هاي ديروز كمتر هواي پيران و پيشكسوتان را دارند.

اما امروز در خانواده پراختلاف فوتبال ایران، جایگاه این بزرگترها کجاست؟ در جامعه پرتنش فوتبال داخلی، این پیشکسوت ها می توانند با تجربه و ریش سفیدی شان، گره گشا باشند و میزان قابل توجهی از جنجال های فردی و تقابل های غیرضرور را پیش ار رسیدن به جلد روزنامه ها و تیتر خبرگزاری ها، و یا طرح شکایت در کمیته انضباطی حذف کنند. اما درعمل می بینیم که فوتبال ایران خود را از این نعمت بزرگ محروم کرده است و این سرمایه عظیمش را به گوشه فراموشی خانه های شان می فرستد. جماعتی که یک به یک چون برگ خزان دیده، از درخت فوتبال ایران می ریزند و تازه پس از پروازشان می فهمیم چه گنجینه هایی را در قطعه نام آوران خاک کردیم. این اواخر ازدرباره ناصرحجازی و غلامحسین مظلومی وهمایون بهزادی و رضا احدی همین راه را رفتیم.

به عنوان يك برادر بزرگ‌تر از جوان‌ها مي‌خواهم سالخورده‌ها را تاريخ مصرف گذشته ندانند و حواس‌شان به اين نكته باشد كه اينها چه مسير پر فراز و نشيبي را طي كرده‌اند تا به كهنسالي رسيده‌اند. چه تجربه‌هايي از سر گذرانده‌اند، چه خون‌دل‌ها خورده‌اند و چه بار سنگيني از مسئوليت را به دوش كشيده‌اند.

بحران كهنسالي بحران بدون درماني است. معمولا در اين سن انواع و اقسام بيماري‌ها سراغ انسان مي‌آيد. بيماري‌هايي كه در مورد بسياري از آنها مي‌توان گفت درمان پزشكي و مصرف دارو تنها قدري از درد و آلامش را مي‌كاهد. در چنين شرايطي آن چه مي‌تواند بحران كهنسالي را كاهش دهد توجه و ابراز محبت به افراد پير است. برخورد حذفي و بي‌اعتنايي به كهنسالان بيش از بيماري‌هاي دوران پيري آنها را مي‌آزارد. گذاشتن افراد پير در سراي سالمندان در برخي مواقع واقعا اجتناب‌ناپذير است ولي حتي در اين موارد گريزناپذير هم مي‌توان با سرزدن مداوم و بذل توجه و محبت، مقداري جبران مافات كرد.

به هر جهت توجه جوان‌ها به افراد كهنسال اهميت بسياري دارد. گاهي اوقات اعمالي از فرد پير سرمي‌زند كه وي نسبت به ارتكاب آن اختيار و كنترلي ندارد. واقعا ظلم است كه در چنين مواردي كهنسالان با رفتارهاي نامناسب مواجه شوند. فراموش نكنيم كه ما هم روزي به اين سن و سال مي‌رسيم و چشم بر هم بزنيم بهار جواني طي مي‌شود و پاييز ميانسالي و بعد زمستان كهنسالي از راه مي‌رسد.

چند سال پيش فوتبال‌نويس جواني خطاب به مرحوم ناصر حجازي نوشت: «ناصرخان! كار شما تمام شده، براي تان در پارك‌ها هميشه جاي خالي‌اي روي نيمكت‌ها هست.»

من كه سنم از مرحوم حجازي بيشتر بود از اين رفتار خيلي دردم آمد. به اين نويسنده جوان گفتم:اگر پدر خودت هم بود باز هم او را حواله مي‌دادي به نيمكت پارك‌ها؟ خيلي بي‌انصافي!

اميدوارم اين رفتارها تصحيح شود و براي آدم‌هايي كه سني ازشان گذشته، دنبال تبعيدگاه نگرديم.

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi