سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی

  • جدال جمهوریخواهان و دموکرات ها در کنگره ی آمریکا پنج شنبه ی پیش رو یعنی بیست و ششم شهریورماه (هفدهم سپتامبر) پایان می یابد و نمایندگان باید تکلیف برنامه ی جامع اقدام مشترک یا همان برجام را تا آن زمان مشخص کنند. این در حالی است که یک هفته پیش از این موعد یعنی عصر پنجشنبه رای گیری در مورد برجام در سنا برگذار شد و طرح توافق هسته یی که بیش از 60 رای نیاز داشت تنها توانست 58 رای مثبت جمهوریخواهان را به دست آورد و در عمل با 42 رای منفی دموکرات ها به شکست انجامید. با این تعداد رای، «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا دیگر نیازی به استفاده از حق وتو ندارد و چه بسا که طبق رویه ی داخلی سنا، فرایند «فیلی باستر» (Filibuster) اتفاق افتد که به معنای طولانی شدن بحث ها و سخنرانی ها در کنگره و برگزار نشدن اصل رای گیری است. با رای گیری عصر پنجشنبه، دموکرات ها می توانند برجام را کنگره به معرض رای نگذارند چرا که اگر شمار سناتورهای موافق برجام به 41 برسد، به دلیل به حد نصاب نرسیدن مخالفان، رای گیری لغو می شود. جمهوریخواهان نیز در رای گیری پنجشنبه حد نصاب لازم برای جلوگیری از این روند را از دست داده اند. در نتیجه باید گفت برجام یک هفته مانده به مهلت تعیین شده از سد کنگره عبور کرده است. پس از ناامیدی جمهوریخواهان از رد برجام در سنا، آن ها دیروز دست به دامن نمایندگان خود در مجلس نمایندگان شدند تا قطعنامه یی علیه توافق هسته یی تصویب کنند. در این قطعنامه، نمایندگان جمهوریخواه با 269 رای مخالف در برابر 162 رای موافق به رد برجام رای دادند. جمهوریخواهان در همین مجلس طرحی را به منظور منع رییس جمهوری از تعلیق یا لغو تحریم ها با ۲۴۷ رای مثبت در مقابل ۱۸۶ رای منفی به تصویب رساندند؛ طرح هایی که در عمل نمادین و بی اثر است چرا که برای اجرایی شدن هم باید به تصویب سنا برسد و هم از سد وتوی اوباما بگذرد. با توجه به این نتیجه، تندروهای کنگره ی آمریکا به رغم صرف هزینه های بالا نتوانسته اند به محتوای برجام خللی وارد کنند یا استدلال های متزلزل خود را در زمینه توافق هسته یی به افکارعمومی آمریکا و جهان بقبولانند. بی تردید ناتوانی جمهوریخواهان در رد برجام پیامدهایی برای این حزب و حامیان آن در پی خواهد داشت. به نظر می رسد نخستین بازنده ی این کشمکش حزب جمهوریخواه است چرا که به رغم مخالفت ها و سنگ اندازی های 2 سال گذشته، در نهایت نتوانست جلوی توافق را بگیرد. ناکامی جمهوریخواهان در این جدال نشانگر شکست رویکردهای ستیزه جویانه و جنگ طلبانه ی این حزب در ایالات متحده، به طور ویژه در زمینه ی پرونده ی فعالیت های صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران است. به این ترتیب، اوباما و حزب وی به منظور پیروزی در انتخابات ریاست جهوری سال آینده میلادی برگ برنده ی بزرگی در اختیار خواهند داشت. برای آن ها بسیار با اهمیت خواهد بود که یک سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری بتوانند افکار عمومی مردم آمریکا را با خود همراه سازند و به آنان اینگونه القا کننده که توانسته اند یک تهدید بین المللی و منشا احتمالی جنگ را کنترل کنند. دیگر بازنده ی این هماوردی در کنگره، رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که برمبنای هیاهوگری های «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر و همچنین با اتکا به لابی های پرنفوذ از هیچ تلاشی برای کارشکنی در گفت وگوهای هسته یی فروگذار نکرد. در ارتباط با موضوع توافق هسته یی، لابی های صهیونیستی همچون آیپک و جمهوریخواهان کنگره که موضعی یکسان دارند نتوانستند روند رو به جلوی این توافق تاریخی را سد کنند. صهیونیست ها تنها توانستند چهار نفر از سناتورهای دموکرات از جمله «چاک شامر» و «رابرت منندز» را به مخالفت با برجام متقاعد کنند. بنابراین، پس از عبور موفقیت آمیز برجام از صحن کنگره، رژیم صهیونیستی و لابی این رژیم از جمله بازندگان اصلی هستند که در انزوا قرار خواهند گرفت. از طرف دیگر، هنوز نظر نهایی کنگره درباره ی برجام اعلام نشده بود که تغییر رویکرد برخی مخالفان منطقه یی مانند عربستان آشکارا شد. چند روز پیش «عادل الجبیر» وزیر امور خارجه ی عربستان خلاف موضع گیری های قبلی تاکید کرد که کشورش از تضمین های آمریکایی مربوط به موضوع هسته یی ایران راضی است. این نخستین واکنش نرم و منعطفی است که یک مقام رسمی سعودی پس از توافق هسته یی بروز داده است. بدون شک حمایت قاطع سناتورهای دموکرات از برجام و در نتیجه شکست جمهوریخواهان در این هماوردی یکی از مهمترین دلیل هایی است که به تغییر موضع سعودی ها نسبت به توافق هسته یی انجامیده است. در مجموع، عبور برجام از کنگره جدا از اینکه برخی از مخالفان منطقه یی مانند عربستان سعودی را به رغم میل باطنی به پذیرش توافق هسته یی وادار کرد تا دست کم در مواضع رسمی خود منعطف تر عمل کنند اما برای تندروها در آمریکا از جمله حزب جمهوریخواه، رژیم صهیونیستی و لابی های صهیونیستی حالتی وارونه داشت و آن ها را سمت افزایش مخالف ها و کارشکنی ها سوق داده است. با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت برجام همچنان کانونی است که مخالفان و موافقان را به 2 سوی طیف کارشکنی یا حمایت می راند. حمایت دولت های مهم اروپایی از برجام در کنار تلاش فراگیر دولت اوباما برای به فرجام رساندن برجام و به طور کلی رویکرد مثبت جامعه بین الملل به توافق هسته یی سبب شده مخالفان برجام روز به روز بیشتر به انزوا کشیده شده و با ناکامی رو به رو شوند و از سوی دیگر برجام روز به روز تثبیت شود. 

     

    ادامه مطلب...
  • پیش بینی تازه ی نشریه ی آمریکایی «ساینس» از پیشرفت های علمی ایران پس از رفع تحریم های بین المللی، چشم انداز روشنی را از تحولات آینده ی عرصه ی علم و دانش در کشورمان به تصویر می کشد؛ تصویری که با درنظرگرفتن روند مثبت رشد علم در دوره ی تحریم های بین المللی، دور از ذهن به نظر نمی رسد. به نوشته ی «ریچارد استون» نویسنده ی یکی از گزارش های این مجله، به رغم اینکه تحریم های گوناگون علیه ایران در سال های گذشته موجب شد دانشمندان ایرانی از اشتراک نشریه های علمی بین المللی، دانلود نرم افزار، خرید تجهیزات ضروری تولید خارج و... محروم شوند، اما در این سال ها، دانش و علم در این کشور به صورت چشمگیری پیشرفت کرد. ‫فصل تازه یی از دانش، پیش روی ایران است و به دوران شکوفایی پیشرفت های علمی این کشور پس از تحریم وارد می شویم. اگرچه پیش بینی مجله ی معتبر ساینس از دوران شکوفایی علم در ایران، دل هر هموطنی را شاد می کند، اما نباید غرق شدن در این خوشحالی ما را از تلاش برای بهره وری بهینه از چنین فرصتی غافل کند؛ فرصتی که می تواند به توسعه ی ملی منجر شود. در این پیوند چند نکته دارای اهمیت است: 1- برداشته شدن تحریم های بین المللی علیه کشورمان با ایجاد دسترسی آزادتر دانشگاه ها، استادان و دانشجویان به اطلاعات علمی، نشریه های معتبر، تجهیزات لازم، فناوری ها، نرم افزارهای ضروری و گسترش همکاری علمی بین المللی، فرصت های قابل توجهی را نصیب کشورمان کرده است و دورانی از شکوفایی علمی را پیش چشممان قرار خواهد داد. به گفته ی بسیاری از اصحاب علم و پژوهش، تحریم ها در سال های گذشته، اسباب رشد و بالندگی در حوزه های علمی بسیاری مانند نانو، هسته یی، سلول های بنیادی و... را فراهم آوردند. به گفته ی «سعید سرکار» دبیر ستاد نانو در «میزگرد آخرین دستاورهای علمی ایران» در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در یازدهم شهریور 1394 ، تحریم های بین المللی و دریغ کردن تجهیزات آزمایشگاهی پیشرفته در حوزه ی نانو از ایران، موجب خوداتکایی بیشتر دانشمندان داخلی و سرانجام ساخت بیش از 100 نوع تجهیزات آزمایشگاهی در این حوزه با هزینه ی بسیار کمتر و عملکرد یکسان شد. البته ناگفته نماند که تولید این تجهیزات انرژی، هزینه و زمان زیادی را به خود اختصاص داده است؛ انرژی که می توانست صرف تولید گسترده تر علم در این حوزه شود. از این پس، این انرژی می تواند به توسعه ی بیشینه ی علم در کشورمان منجر شود. 2-«رشد علمی» در معیار و متر بسیاری از نهادهای بین المللی چون «موسسه اطلاعات علمی» یا همان «آی.اس.آی» بر مبنای تعداد مقاله هایی است که از مولفه ی تولید محتوای علمی برخوردار بوده و در مجله های معتبر علمی- پژوهشی بین المللی به چاپ رسیده باشد. این در حالی است که افزایش نرخ رشد علمی یک کشور به تنهایی، به معنی پیشرفت و توسعه ی آن کشور نیست. به عبارتی تعداد مقاله های علمی شاید برای ارزیابی رشد علمی یک کشور معیار خوبی باشد، اما نشان دهنده ی میزان بهره وری از یافته های علمی بومی در اقتصاد و صنعت و در نتیجه توسعه ی آن کشور نیست. بنابراین ممکن است کشوری از نرخ رشد علمی بالایی برخوردار باشد، اما توسعه ی چندانی را تجربه نکند. اگرچه تولید علم به خودی خود از ارزش بالایی برخوردار است، اما هدف از آن تنها افزایش نرخ رشد علم نیست. هدف نهایی از تولید علم، توسعه و رفاه عمومی است که تنها در صورت تجاری سازیِ ایده های علمی و به کارگیری آن در بخش های صنعتی و اقتصادی جامعه به دست می آید. چه بسا نوآوری های علمی تازه یی که توانمندی تجاری سازی و درآمدزایی دارند، اما به دلیل بی توجهی مسوولان آموزشی و صنعتی، (در قالب کتاب، مقاله یا پایان نامه) در گوشه ی کتابخانه ها خاک می خورند. از این رو مسوولان آموزشی و صنعتی باید تجاری سازی ایده های علمی را در دستور کار خود قرار دهند تا تولید علم در کشور فقط به ارتقای جایگاه کشورمان در رشد علمی محدود نشود. 3- تمرکز و اجبار بیش از اندازه ی نظام و نهادهای آموزشی کشورمان به چاپ مقاله در مجله های معتبر علمی- پژوهشی، برای افزایش تراز علمی دانشجویان و استادان، در مواردی باعث افشای ایده و طرح های بکر و تازه ی دانشجویان و حتی استادان کشورمان می شود؛ دستاوردهای علمی یی که ظرفیت دریافت گواهی ثبت اختراع (پتنت) را دارند، اما انتشار مقاله، طرح را افشا کرده و ثمره ی آن را نصیب دیگران می کند. بنابراین آگاه سازی اصحاب علم و دانش در مورد اهمیت ثبت یافته های علمی به عنوان اختراع از یک طرف و برنامه ریزی و حمایت از طرح های نو از طرف دیگر می تواند جلوی این فرصت سوزی ها را بگیرد. شاهد این ادعا هم رتبه ی پایین ایران در ثبت اختراع در نهادهای بین المللی است. به گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 2013 میلادی ایران با ثبت 0.1 (یک دهم) گواهی ثبت اختراع به ازای هر میلیون نفر جمعیت، در مقام 107 جهانی و 17 منطقه یی قرار دارد. این در حالی است که به گفته ی دبیر ستاد نانو، ظرفیت ثبت اختراع در ایران بسیار بیش از این میزان است. 4-رواج پدیده ی «فرار مغزها» در کشور به عنوان نتیجه ی طبیعی برداشت و برخورد سیاسی با کنش های غیرسیاسی اصحاب علم و دانش، فرصت های بهره گیری از ظرفیت های پیشرفت علمی کشور را از بین می برد. سیاسی کاری چون آفتی سلامت حیات علمی کشور را تهدید می کند و امنیت و آرامش را که بسترهای لازم برای رشد و شکوفایی علمی است، نابود می کند. پدیده ی فرار مغزها، سرمایه گذاری چندساله ی نظام آموزشی را بر روی دانشجویان خلاق و ایده پردازی که توانمندی سرعت بخشی به توسعه دارند، از بین می برد و با کوچ دادن آنها از کشور سرمایه های کلان و مولد را پس می زند. ایجاد آزادی و امنیت برای اصحاب علم و دانش، تفکیک مدیریت حوزه های علم و سیاست از یکدیگر، نگاه غیرسیاسی به نهادهای علمی و... می تواند ضمن فراهم کردن زمینه ی رشد علم و دانش در نهادهای علمی، از فرار این سرمایه های ملی و سوددهی آنها برای دیگری جلوگیری کند؛ سودی که به حق، خود لایق آن هستیم.

     

    ادامه مطلب...
  • حمام و توالت دو رکن اصلی خانه است که اگر درست و استاندارد چیده نشود ممکن است خطر آفرین باشد. در قدیم حمام در تمامی خانه ها وجود نداشت و به عنوان مکانی لوکس و غیر ضروری برای خانه به حساب می آمد.

    اما امروزه به یکی از پر استفاده ترین مکان های خانه تبدیل شده است. در هنگام چیدمان حمام و توالت توجه به انتخاب کفپوش مناسب و استاندارد بودن برق کاری های داخل حمام و توالت ضروری است. چراکه اگر این دو مساله به نحو احسن انجام نشود خطرات فراوانی را به وجود خواهد آورد.

     


    کفپوش سرویس بهداشتی
    بهترین گزینه برای کفپوش حمام و توالت، کفپوشی از جنس سرامیک است. این نوع کفپوش علاوه بر اینکه در برابر آب مقاوم است طرح ها و رنگ های بسیار متنوعی دارد و دستتان را برای انتخاب طبق سلیقه خود باز می گذارد. سرامیک های شیار دار از امنیت بالاتری برخوردار اند و خطر لیز خوردن را کاهش می دهند. اما برای سطح های شیب دار بهتر است از موزاییک های کوچک استفاده کنید. این موزاییک ها هم شیب را کمتر نشان می دهد و هم کمتر اسیب می بیند. بهتر است برای حمام یا توالت خود کفپوش های زبر انتخاب کنید چون کفپوش های بدون لعاب به راحتی تمیز نمی شوند.

     


    رنگ حتی برای دکور حمام و توالت هم از اهمیت بالایی بر خوردار است. توصیه می شود برای حمام های کوچک از رنگ های روشن استفاده کنید تا فضا بزرگتر به نظر بیاید. همچنین استفاده از رنگ های مورد علاقه و کاشی های طرح دار محیط را آرامش بخش ترو گرم تر نشان می دهد. توجه داشته باشید در توالت تمام سرویس با هم هماهنگ باشد. مثلا سرویس دسشویی‏، آینه و سطل زباله همگی ترکیبی از رنگ های سفید و آبی باشد.

     


    رنگ حمام و دستشویی
    مساله دیگری که اهمیت فراوانی دارد وجود تهویه یا پنجره در حمام است. حمام محیطی مرطوب است و برای کسانی که مشکل تنفسی دارند مکانی خطرناک به نظر می رسد. بنابراین در حمام خود باید از تهویه مناسب یا پنجره ای کوچک استفاده کنید. همچین استفاده از بخاری ها و ابگرمکن ها در حمام خانه های قدیمی بسیار خطرناک است و موجب خفگی و سوختگی می شود. پس در استفاده از این وسایل دقت کافی را به عمل آورید. نکته دیگر در امنیت حمام نورپردازی مناسب است. از آنجا که حمام محیطی مرطوب است اگر تاریک باشد مکان مناسبی برای رشد قارچ ها به حساب می آید.

     


    اهمیت نورپردازی در حمام و سرویس بهداشتی

    چند نکته مهم در ایمنی حمام و توالت:
    * مراقب برق گرفتگی باشید. مطمئن شوید تمام سیم هایی که در حمام و توالت کار شده است روکش عایق و تمام پریزها محافظ دارند و آب به هیچ وجه در آنها نفوذ نمی کند.

    * چاره ای بیاندیشد که از سر خوردن در حمام جلو گیری شود. استفاده از کفپوش دو لایه یا دستگیره هایی در جاهای مختلف حمام ایده خوبی به نظر می رسد.

    * درجه مناسب آب برای پوست ۳۵ تا ۳۷ درجه است. سعی کنید همیشه آب را به درستی تنظیم کنید تا دچار سوختگی نشوید.

    * برای نظافت حمام یا توالت دقت کنید که از موادی استفاده کنید که باعث احتراق نشود و مشکلی برای سیستم تنفسی شما به وجود نیاورد.

     

    ادامه مطلب...
  • بخش‌های اصلی معماری:
    معماری شامل فضا، سازه و پوشش تجربه می‌شود از طریق حرکت در فضا، زمان فراهم می‌شود به وسیله تکنولوژی مطابقت می‌کند با یک برنامه منطبق است با محیط خود.
    برنامه‌ی کار می‌تواند شامل این موارد باشد: شرایط، نیازها و خواسته‌های استفاده کننده- موانع و محدودیت‌های قانونی- عوامل اجتماعی فرهنگی و اقتصادی- سوابق تاریخی.
    نظام‌ها:
    ۱- کالبدی: فرم و فضا که شامل پر و خالی و داخلی و خارجی است. سیستم‌ها و سازماندهی‌ها: فضا، سازه، پوشش و تکنولوژی.
    ۲- احساسی: برداشت احساسی و شناخت عناصر کالبدی توسط تجربه‌ی آنها به طور متوالی در زمان مانند طریق رسیدن و خارج شدن- ورودی و خروجی- حرکت در نظام فضاها- عملکردها، و فعالیتهای داخلی فضاها- کیفیات نور، رنگ، بافت، دیده آگوستیک
    ۳- نظری: درک روابط نظام‌های یافته یا یافت نشده یک بنا و مطابقت معنایی ایجاد شده توسط آنها. مانند تصورات و الگوها و نشانه‌ها و سمبل‌ها.

    عناصر نقطه‌ای در معماری,عناصر سطح گونه در معماری,تعریف فضا به وسیله‌ی عناصر افقی,خصوصیات فضای معماری,بازشوها در فضا ـ عناصر تعریف کننده فضا,

    تحلیلی از روابط متقابل بین عناصر و سیستم‌های یک بنا:
    سیستم پوششی: سطوح معرف حجمی چهار گوش که اجزاء برنامه و فضاها را در بر می‌گیرد.
    سیتسم سازه: شبکه ستون‌ها نگهدارنده تیرهای افقی و قطعات سقف و کنسل، نمایانگر جهت ورود به بنا.

    سیستم فضاسازی: اجراء برنامه و فضاها
    فصل ۱
    عناصر اصلی:
    عناصر اصلی تشکیل دهنده‌ی فرم: نقطه، خط، سطح و حجم.
    نقطه به عنوان مولد عمده فرم، مبین مکانی در فضا است. پیدایش تمامی فرم‌های تجسمی از حرکت نقطه آغاز می‌شود…………… نقطه حرکت می‌کند …………….. و خط ایجاد می‌گردد. اگر خط تغییر مکان یابد و سطح را حاصل کند، عنصر دو بعدی خواهیم داشت. در حرکت از صفحه به فضا، از برخورد صفحات، جسم ایجاد می‌شود (سه بعدی) ………. خلاصه اینکه انرژی جنبشی، حرکت نقطه را به خط، خط را به صفحه، و صفحه را به بعد فضائی تبدیل می‌کند.
    نقطه:
    ۱- خط: از امتداد نقطه خط حاصل می‌شود و دارای خواص زیر است: طول، جهت، مکان.
    ۲- سطح: از امتداد خط حاصل می‌شود و دارای خواص است: طول و عرض، شکل، وجه، جهت و مکان.
    ۳- حجم: از امتداد سطح حجم حاصل می‌شود دارای خواص زیر است: طول، عرض و عمق، فرم/ فضا، وجه، جهت و مکان

    بخش‌های اصلی معماری,عناصر نقطه‌ای در معماری,عناصر سطح گونه در معماری,تعریف فضا به وسیله‌ی عناصر افقی,خصوصیات فضای معماری,بازشوها در فضا ـ عناصر تعریف کننده فضا,

    نقطه مکانی را در فضا مشخص می‌کند و به عنوان عنصر اصلی در فرهنگ فرم می‌تواند مشخص کننده‌ی:
    – دو سر یک خط- تقاطع دو خط- برخورد خطوط در گوشه‌های یک سطح یا حجم- مرکز یک شکل یا یک محیط.

    نقطه در مرکز محیط خود دارای تعادل و سکونی است و عناصر اطراف را حول خود سازماندهی می‌کند و محیط را تحت تسلط خود قرار می‌دهد.
    وقتی نقطه از مرکز دور می‌شود از سلطه نقطه در محیط کاسته می‌شود و یک کشش بصری بین نقطه و محیط ایجاد می‌شود.

    عناصر نقطه‌ای در معماری:
    نقطه فاقد بعد است. باید یادآور شویم که یک عنصر ستونی شکل در پلان به صورت یک نقطه دیده می‌شود.

    دو نقطه:

    دو نقطه مبین خطی است که آن دو را به هم مرتبط می‌سازد.
    در نقطه از لحاظ بصری می‌توانند مبین محور عمود بر خط تعریف شده باشند محوری که این دو نقطه نسبت به آن قرینه هستند.
    در پلان دو نقطه به عنوان مشخص کننده یک مدخل می‌توانند بکار روند. این دو نقطه مرتفع سطح ورود و مسیر دسترسی عمود بر آن را تعریف می‌کنند.
    خط:
    از امتداد نقطه خط به وجود می‌آید و فاقد عمق و عرض می‌باشد. خط عنصر مهمی در ترکیب بصری می‌باشد و می‌تواند به اشکال زیر بکار برود:
    – اتصال دهنده، رابط، نگهدارنده، محیط کننده یا قطع کننده سایر عناصر بصری.
    – تعریف کننده لبه‌ها و شکل دهنده‌ی سطوح.
    – تجزیه‌ی کننده‌ی وجود سطح.

    خط با اینکه از نظر فلسفی تنها یک بعد دارد ولی به جهت قابل رویت بودن باید تا حدی ضخامت داشته باشد ضخامت خط می‌تواند گاه بر عوامل زیر را به ما نشان دهد.
    تکرار عناصر می‌تواند مانند خط دیده شود.
    خط عمودی می‌تواند مبین توازن با نیروی جاذبه باشد یا وضعیت انسان را مطرح نماید. خط افقی معرف تعادل، سطح، زمین، افق یا بدن انسان در حالت استراحت باشد. خط مایل انحرافی از خط قائم یا افقی است و این خط در وضعیت نامتعادل خود پویا بوده از نظر بصری حالت فعال دارد.

    عناصر نقطه‌ای در معماری:
    عناصر خطی عمودی همچون ستون‌ها و تکستونهای هرمی و برجها برای گرامیداشت وقایع مهم و ایجاد نقاط، خصوصی در فضا بکار رفته‌اند. مانند برج زنگ در فنلاند که کلیسای دروکسنیسکا ایماترا است.
    عناصر خط عمودی برای معرفی احجام شفاف فضا به کار می‌روند. برای مثال چند مناره فضایی را تعریف می‌کنند که در آن گنبد به طرز باشکوهی قد برافراشته است.
    عناصر خطی:
    ورودی سرپوشیده با ستونهای زن پیکر و پل سالجیتاتوبل سویس و ویلای سلطنتی کاتسورا ژاپن سه نمونه‌ی عناصر خطی برای معرفی حرکت در فضا، نگهداری سقف بالای سر و شکل‌دهی چهارچوب سه بعدی سازه‌ی فضای معماری به کار رفته‌اند. خط می‌تواند عنصری فرضی باشد تا عینی که حول آن عناصر می‌توانند به طور متقارن آرایش یابند.
    ساختمان‌ها می‌توانند شکل خطی به خود بگیرند خصوصا وقتی که از تکرار فضاهایی تشکیل شده باشند که در حول مسیر حرکت سازماندهی شده‌اند.
    در مقیاس کوچکتر خطوط عامل تفکیک و تجزیه‌ی لبه‌ها و وجود سطوح و احجام می‌باشند. این خطوط ممکن است حدفاصل یا اتصال مصالح چارچوبهای پنجره یا بازشوهای در و یا شبکه تیرها و ستونهای سازه باشند. چگونگی تأثیر بصری این خطوط بستگی به چیدمان آنها و فاصله‌ی آنها از هم دارد.
    از خط به سطح:
    دو یا چند خط موازی می‌تواند درک یک سطح را داشته باشد خصوصا زمانی که فاصله‌ی خطوط کم باشد تکرار مجموعه خطوط موازی به درک ما از سطح تعریف شده کمک می‌کند.

    ستون قسمت معین و تقویت شده از یک دیوار است که به صورت عمودی از پی تا به بالا ادامه دارد. در واقع یک ردیف ستون چیزی جز دیواری بار و منفصل در چند محل نمی‌باشد.

    عناصر خطی معرف سطوح:
    ردیف ستونه برای معرفی سطح جلوی محل‌های مشرف به فضاهای باز همگانی است و نمای نسبتا محفوظی است و نمای نیمه شفافی از داخل را نشان می‌دهد که نمایانگر وحدت است و در بعضی موارد این ستون‌ها قابل دخول بوده می‌توانند به منظور ورودی به کار روند.
    ستون‌ها علاوه بر اینکه بار سقف را تحمل می‌کنند می‌توانند به تقسیمات فضایی بنا کمک کنند به طوری که لبه‌های تقسیمات فضائی داخلی را نیز تفکیک می‌نمایند.
    در مثال متضاد برای فهم بیشتر این موضوع: ستونهائی که لبه‌های داخلی فرم یک بنا را تفکیک می‌نمایند و آنها که لبه‌های فضای خارجی را که به وسیله فرم بنا تعریف می‌شود تجزیه می‌کنند.
    – اجزاء خطی که سراسر به طور افقی بالای سر قرار می‌گیرند علاوه بر اینکه نور خورشید و باد را از خود عبور می‌دهند فضای خارجی را به طور ضعیف محصور می‌کنند.
    عناصر خطی عمودی و افقی باتفاق می‌توانند معرف حجمی از فضا باشند مانند خانه جورجیا اوکیف، نیومکزیکو.

    سطح:
    از امتداد خط در غیر از جهت اصلی خود سطح بوجود می‌آید. سطح دارای طول و عرض است ولی فاقد عمق است.
    رنگ و بافت بر بار بصری و استحکام آن اثر می‌گذارند. در شکل‌گیری ترکیب بصری، سطح حدود و یا مرزهای حجم را تعریف می‌کند. از آنجا که معماری هنری بصری است و طراحی احجام در آن نقش کلیدی دارد پس سطح به عنوان عنصر کلیدی در دانش طراحی معماری محسوب می‌شود.

    خصوصیات هر سطح (اندازه، شکل، رنگ و بافت) همراه با روابط فضائی آنان با یکدیگر در نهایت تعیین کننده‌ی مشخصات هنری فرم تعریف شده و کیفیات فضای محصور شده می‌باشند.

    انواع سطوح که در طراحی معماری به کار می‌روند عبارتند از:
    ۱- سطح سقف: سطح سقف به عنوان بام می‌باشد یعنی محافظ اصلی ساختمان از عوامل طبیعی و به عنوان سرپوش و سرپناه است در معماری.
    ۲- سطح دیوار: در تعریف و بستن فضا از نظر بصری فعال‌ترین سطوح هستند.
    ۳- سطح کف: سطح زمین از نظر فیزیکی پایه و از نظر بصری تکیه‌گاه است و فرم‌های ساختمانی را به وجود می‌آورد. سطح کف عملکرد ما را در ساختمان تأمین می‌نماید.

    دانلود تحقیق در مورد عناصر مختلف معماری,مقاله درباره ی عناصر مختلف معماری,بخش‌های اصلی معماری,عناصر نقطه‌ای در معماری,عناصر سطح گونه در معماری,تعریف فضا به وسیله‌ی عناصر افقی,خصوصیات فضای معماری,بازشوها در فضا ـ عناصر تعریف کننده فضا,

    سطح زمین در نهایت نگهدارنده‌ی تمامی معماری ساختمان است و خواص توپوگرافیک سطح زمین همراه با شرایط آب و هوایی در فرم ساختمانی که در آن زمین احداث می‌شود اثر می‌گذارد. ساختمان می‌تواند بر روی زمین یا بالاتر یا پایین‌تر از آن قرار بگیرد. سطح زمین اگر بالا بیاید بیانگر مکان مقدس یا مهم می‌باشد می‌تواند گود شود که جلوگیری از عوامل نامطلوب کند یا می‌توان را تراشید یا تسطیح کرد تا سکوی مناسبی برای احداث بنا فراهم آید. سطح زمین می‌تواند به صورت پله پله باشد تا به تغییرات توپوگرافی براحتی جوابگو باشد..

    دانلود مقاله کامل در مورد عناصر مختلف معماری,دانلود تحقیق در مورد عناصر مختلف معماری,مقاله درباره ی عناصر مختلف معماری,بخش‌های اصلی معماری,عناصر نقطه‌ای در معماری,عناصر سطح گونه در معماری,تعریف فضا به وسیله‌ی عناصر افقی,خصوصیات فضای معماری,بازشوها در فضا ـ عناصر تعریف کننده فضا,

    فرم، رنگ، شکل و بافت سطح کف تعیین کننده شدت تعریف حدود یک فضا توسط آن سطح و شدت ایجاد یک زمینه‌ی بصری در مقابل سایر عناصر در فضا برای اینکه بتوانند دیده شود می‌باشند. همچنین بافت و وزن مخصوص مصالح کف بر چگونگی عبور بر آن اثر می‌گذارد. می‌توان سطح کف را خاکستری کرد تا دیگر عناصر در فضا بتوانند دیده شوند.
    سطح دیوار خارجی همراه با سطح بام نفوذ عوامل طبیعی به فضاهای داخلی را کنترل می‌نمایند و به منزله‌ی سیمای ظاهری یا نمای اصلی بنا محسوب می‌شود می‌تواند به عنوان بخشی از طراحی منفک شود. یکی از کاربردهای مهم سطح عمودی دیوار استفاده از آن به عنوان عنصر نگهدارنده یا دیوار حمال می‌باشد. سطوح دیوارهای داخلی، اطاقها یا فضاهای یک بنا را تعریف می‌کنند و می‌بندند. چگونگی مشخصات بصری آنها بازشوها و ارتباطشان با یکدیگر فضای موجود و ارتباط آن با فضاهای اطراف معین می‌کند.

    – به عنوان بخش از طراحی سطح دیوارها می‌توانند با سطح زمین ترکیب شوند مثلا می‌تواند به صورت زمینه‌ی پشتی مات یا خاکستری برای سایر عناصر در فضا عمل کند و از نظر بصری می‌تواند مات بوده یا شفاف باشد تا منشأ تامین دید و نور گردد. – در حالیکه ما با سطح کف و دیوار تماس فیزیکی داریم سطح سقف از ما فاصله‌ی بیشتری دارد و اغلب یک پدیده‌ی کاملا بصری در فضا می‌باشد. سطح سقف می‌تواند به منزله‌ی کف برای طبقه‌ی بالا و سقف برای طبقه‌ی پایین باشد و می‌تواند جلوه‌ی آسمان به خود بگیرد. می‌تواند به طوری تنظیم شود که کیفیت نور و اگوستیک را در درون فضا کنترل نماید.
    – با متمایز کردن صفحات عمودی و افقی به وسیله‌ی تغییر مصالح، رنگ، بافت و معرفی دقیق بازشوهای بین آنان و واقع در کنجها می‌توان لبه‌ها را از نظر بصری به نمایش گذاشت و به فرم کلی بنا کیفیت صفحه‌ای دارد.
    حجم:
    از امتداد سطوح حجم به وجود می‌آید. از نظر فلسفی حجم دارای سه بعد یعنی طول، عرض و عمق می‌باشد.
    تمامی احجام قابل درک و تجزیه و شامل قسمت‌های زیر می‌باشند:
    ۱- نقاط رئوس، مکان تلاقی چند سطح
    ۲- خطوط یالها، مکان تلاقی دو سطح
    ۳- سطوح یا وجوح که حدود یا محدوده حجم را تشکیل می‌دهد.

    مقاله کامل در مورد عناصر مختلف در معماری,تحقیق کامل در مورد عناصر مختلف در معماری,دانلود مقاله کامل در مورد عناصر مختلف معماری,دانلود تحقیق در مورد عناصر مختلف معماری,مقاله درباره ی عناصر مختلف معماری,بخش‌های اصلی معماری,عناصر نقطه‌ای در معماری,عناصر سطح گونه در معماری,تعریف فضا به وسیله‌ی عناصر افقی,خصوصیات فضای معماری,بازشوها در فضا ـ عناصر تعریف کننده فضا,

    فرم، اولین صفت مشخصه‌ی حجم است، و به وسیله‌ی اشکال و نحوه ارتباط سطوحی که حدود حجم را تعریف می‌کنند معین می‌شود.
    حجم به عنوان عنصری سه بعدی در دانش طراحی معماری ، می‌تواند توپر (جسم فضای آنرا اشغال کرده باشد) و یا توخالی (فضای محصور شده توسط سطوح) باشد.
    عناصر حجم گونه:
    – فرم ساختمان‌ها به صورت اجحامی در فضا

    – فرم ساختمان‌ها احجام فضا را تعریف می‌کنند.

    فصل دوم
    خصوصیات هر سطح، حجم و بطور کلی فرم شامل:
    شکل: صفت اصلی مشخص‌کننده‌ی فرم است. شکل نتیجه‌ی ترکیب معین وجوه و یال‌های یک فرم است و وسیله‌ی اصلی تشخیص و شناخت فرم یک شی می‌باشد.
    اندازه: ابعاد واقعی فرم، طول و عرض و عمق آن است در حالی که این ابعاد، تناسبات فرم را معین می‌نمایند. مقیاس فرم توسط نسبت اندازه‌های آن به اندازه‌ی سایه فرم‌های موجود در محیط آن تعیین می‌شود.
    رنگ: پرده رنگ، شدت و ارزش رنگی بعد یک فرم است، رنگ مشخص‌ترین صنعتی است که یک فرم را از محیطش متمایز می‌نماید. همچنین رنگ، در بار بصری فرم اثر دارد.
    بافت: مشخصات وجه یک فرم، بافت وجوه یک فرم است که به قابل احساس بودن آنها و کیفیت انعکاس نورشان اثر دارد.
    مکان: محل قرارگیری فرم نسبت به محیط یا محدوده‌ی بصری‌اش می‌باشد.
    جهت: وضعیت قرارگیری فرم است نسبت به سطح زمین، نقاط پیرامون یا نسبت به فردی که به فرم نگاه می‌کند.
    تعامل بصری: درجه‌ی سختی و پایداری یک فرم است. تعامل بصری یک فرم بستگی به هندسه و جهت قرارگیری‌اش نسبت به سطح زمین و خط دید ما دارد.
    در معماری، ما با اشکال زیر سر و کار داریم:
    سطوح (کف‌ها، دیوارها، سقف) ب) بازشوها (درها و پنجره‌ها) ج) دوره‌ی مرئی فرم بناها
    مهمترین اشکال هندسی عبارتند از:
    الف) دایره ب)‌ مثلث ج) مربع
    دایره: شکلی است مرکزی و درون‌گرا که ماهیتا متعادل می‌باشد و مرکزیتی برای اطراف و دور و بر خود بوجود می‌آورد. با قرار دادن دایره در مرکزیت، محل کیفیت مرکزیت داشتن آن تشدید می‌شود.
    مثلث: شکلی است که تعادل را القا می‌کند. مثلث هنگامی که به یک ضلعش تکیه دارد شکل کاملا متعادلی است و وقتی بطور سرازیر به یکی از رئوس خود قرار می‌گیرد منجر به افتادن به یک طرف شود.
    مربع: معرف خلوص و منطق است شکلی ایستا و خنثی است و دارای جهت مناسبی نمی‌باشد. تمامی دیگر راست گوشه‌ها را می‌توان تغییر شکل‌هایی از مربع دانست، به عبارت دیگر آنها سرگردانی از اصل مربع‌اند که توسط افزودن به عرض یا ارتفاع آن حاصل می‌شوند.
    اجسام افلاطونی
    استوانه: استوانه نسبت به محوری که توسط مراکز در وجه دایره‌اش تعریف می‌شود حالت مرکزی دارد و به آسانی می‌تواند در امتداد این محور گسترش یابد. استوانه در صورتی تعادل دارد که به یکی از وجوه دایره‌اش تکیه کرده باشد. کره: فرمی مرکزی و به شدت سخت است. کره همانند دایره که مولد آن است فرمی است که در محیطش حالت خود مرکزی و معمولا تعادل دارد. کره در هر زاویه‌ای دیدی شکل دوار خود را حفظ می‌کند.
    مکعب: منشوری است که دارای ۶ وجه مربع تساوی و ۱۲ مایل مساوی می‌باشد. مکعب به لحاظ یکسانی ابعادش، فرمی ایستا و فاقد حرکت یا جهش مشخص است. مکعب جز مواقعی که به یکی از یال‌هایش قرار دارد فرمی متعادل است.
    هرم: خواصی مشابه مخروط دارد چون تمامی سطوح آن سطوح‌هایی متساوی است و می‌تواند بر روی هر کدام به حالت تعادل قرار بگیرد در حالی که فرم مخروط فرمی سرم به شمار می‌آید هرم نسبتا تیز و خشن و زاویه‌دار است.
    مخروط: از دوران مثلث متساوی‌الاضلاع حول محور خودش (قائمش) بوجود می‌آید، مخروط همانند استوانه در صورتی که به قاعده‌ی دایره خود تکیه داشته باشد دارای تعادل است و هنگامی که محور قائمش کج شود از تعدادل خارج می‌گردد.
    فرم‌های منظم و نامنظم
    فرم‌های منظم به فرم‌هایی اطلاق می‌شود که اجزاءشان به حالتی هماهنگ و منظم به هم مربوط شده باشند. بطور کلی آنها طبیعتا متعادل و دارای یک یا چند محور متقارن می‌باشد. اجسام افلاطونی مهم‌ترین نمونه‌های فرم‌های منظم هستند.
    فرم‌های نامنظم آنهایی هستند که اجزاءشان از نظر کیفیت نامتشابه بوده، با یکدیگر به صورت ناهماهنگ مرتبط شوند بطور کلی نامتقارن‌اند و از فرم‌های منظم پویاترند.
    تغییر شکل فرم / تغییرات ابعادی
    یک فرم می‌تواند با تغییر یک یا چند تن از ابعادش تغییر پیدا کند ولی هنوز هم هویت خانوادگی خود را داشته باشد. برای مثال، یک مکعب با تغییر ارتفاع طول و عرضش می‌تواند به سایر فرم‌های منشوری تبدیل شود.
    تغییرات برشی: با برش قسمتی از حجم یک فرم می‌توان آن را تغییر شکل داد. یک فرم، بسته به درجه‌ی عمل برشش، می‌تواند هویت اولیه‌ی خود را حفظ کند یا به فرمی متعلق به خانواده‌ی دیگری تبدیل شود.
    تغییرات الحاقی: یک فرم با الحاق قسمت‌هایی به حجمش می‌تواند تغییر شکل پیدا کند. چگونگی عمل الحاق معین خواهد کرد که هویت فرم اولیه حفظ می‌شود یا تغییر پیدا می‌کند.
    فرم‌های مرکزی: لازمه‌ی فرم‌های مرکزی مجدد تفوق بصری فرم منظم هندسی‌ای است که در مرکز قرار دارد، فرمی مانند کره، استوانه یا چند وجهی. این فرم‌ها از خواص خود مرکزی نقطه و دایره بهره‌مندند زیرا حالت مرکزی دارند.
    از نظر اینکه آنها ترکیباتی مستقل و در محیط خود منفرد هستند تفوق یک نقطه را در فضا مشخص می‌کنند یا مرکز محدوده‌ای معین را به خود اختصاص می‌دهند، ایده‌آل می‌باشند. وجود آنها می‌تواند نمایانگر محلی مقدس یا شریف و یا زنده نگهدارنده‌ی یاد اشخاص یا وقایع مهم باشد.
    فرم‌های خطی
    فرم خطی می‌تواند در اثر تغییر تناسبات ابعادی یک فرم یا آرایش مجموعه‌ای از فرم‌ها در یک امتداد خطی حاصل شود. در مورد دوم، مجموعه فرم‌ها می‌توانند تکراری باشند یا نوعا نامشابه بوده ولی توسط عنصری مجزا و شخص همچون دیوار یا سیر حرکتی سازماندهی شوند. فرم خطی می‌تواند به صورت قطعه قطعه و یا منحنی باشد تا با شرایط محل از قبیل شرایط توپوگرافی، دید و گیاهان خود را تطبیق دهد. همچنین می‌تواند مواجهه با فضای خارجی یا معرف بعد یا کناره‌ی آن باشد و یا سطح ورود به فضاهای پشت خود را تعریف نماید. نوع دیگر آن می‌تواند به طریقی بکار رود که فضا را محصور کند.
    فرم‌های شعاعی
    فرم شعاعی از فرم‌های خطی تشکیل شده که از یک هسته‌ی مرکزی به حالت شعاعی خارج می‌شوند. این فرم جنبه‌های فرم‌های مرکزی و خطی را یکجا در یک ترکیب جمع کرده است. هسته‌های وسط، یا بطور سمبلیک و یا از نظر عملکردی مرکز این سازماندهی محسوب می‌شود. قسمت مرکزی می‌تواند از نظر بصری فرعی غالب باشد و از بقیه منفک شود و یا با بازوهای شعاعی ترکیب شده و در خدمت آنان باشد. بازوهای شعاعی خواصی مشابه فرم‌های خطی دارند و به فرم شعاعی کیفیتی بیرون‌گرا می‌دهند. آنها می‌توانند امتداد یابند خود را با موارد یا خصوصیات مشخص محلشان مرتبط ساخته است پیوند دهند. وجوه طویل آنها می‌توانند در معرض شرایط مطلوب نور، باد، دید یا فضا قرار گیرند.

    فرم‌های مجموعه‌ای
    در حالی که در سازماندهی مرکزی، انتظام فرم‌ها بر مبنای قوی هندسی استوار است، در ساماندهی مجموعه‌ای، فرم‌ها بر حسب شرایط عملکردی اندازه، شکل یا همجواری، جمع‌بندی می‌شوند. سازماندهی مجموعه‌ای مانند کیفیت درون‌گرایی و نظم هندسی فرم‌های مرکزی است، ولی انعطاف‌پذیری لازم برای شرکت فرم‌هایی با اندازه‌ها، اشکال و جهت‌های مختلف را در ترکیب خود دارا می‌باشد. ضمن در نظرگیری انعطاف‌پذیری سازماندهی‌های مجموعه‌ای، فرم‌ها در آن‌ها می‌توانند به راه‌های زیر سازماندهی شوند:
    الف)‌ می‌توانستند به یک فضای اصلی بچسبند یا ضمیمه شوند ب) آنها می‌توانند تنها به حالت همجواری به یکدیگر مربوط شوند. ج) احجام آنها می‌توانند در هم تداخل کنند و به صورت ترکیبی با فرم‌های متنوع درآیند.
    عناصری با ابعاد مشخص در درون چهارچوب بصری یک سطح می‌توانند به تشخیص ما از اندازه و مقیاس آن کمک نمایند. بافت وجه یک سطح همراه با رنگ آن به بار بصری مقیاس و کیفیت انعکاس نور آن اثر می‌گذارند.
    شکل و تناسب یک سطح در اثر اجرای یک طرح بصری بر روی وجه آن می‌تواند دگرگون یا اغراق شود.
    با قرار دادن سی پره چرخی می‌سازیم ولی بهره‌برداری از این چرخ به هیچ وجه بستگی ندارد مگه فضا.
    از گل رس ظرف می‌سازیم ولی بهره‌برداری از ظرف به هیچ چیز بستگی ندارد مگه فضا.

    لائوتسه

    فرم‌های شبکه‌ای
    یک شبکه می‌تواند توسط تقاطع دو یا چند مجموعه خطوط موازی با فواصل منظم تعریف شود. شبکه، یک الگوی هندسی را ایجاد می‌کند که متشکل از نقاطی (محل تقاطع خطوط شبکه) یا فواصل منظم و حوزه‌هایی (که توسط خطوط شبکه تعریف می‌شوند) با اشکال منظم است. معمول‌ترین شبکه‌ها بر مبنای هندسه مربع حادث می‌شود. شبکه‌ی مربعی به خاطر تساوی ابعاد و قرینگی دو طرفه‌اش، لزوما خنثی و فاقد سلسله مراتب و جهت است. از آن می‌تواند برای خرد کردن مقیاس یک وجه و تبدیل آن به واحدهای قابل سنجش و نیز ایجاد بافت یکنواخت استفاده کرد.

    تلاقی‌های متعارف هندسی
    الف) دو فرم ممکن است شخصیت فردی خود را از دست بدهند، با یکدیگر ترکیب شوند و فرم مرکب جدیدی را بوجود آورند.
    ب) یکی از فرم‌ها می‌تواند دیگری را بطور کامل در حجم خود جای دهد.
    ج) دو فرم ممکن است شخصیت فردی خود را حفظ نمایند و قسمتی از حجم آنان در یکدیگر تداخل کند.
    د) دو فرم می‌تواند از هم جدا باشند و توسط قسمت سومی که با هندسه‌ی یکی از فرم‌های اصلی می‌خواند به هم مربوط شوند.
    فرم‌هایی که از لحاظ هندسه یا جهت مختلفند به دلایل زیر ممکن است با یکدیگر در یک سازماندهی واحد شرکت جویند:
    الف) برای انطباق با شرایط مختلف فضای داخلی و فرم بیرون یا اهمیت دادن به آنها، بیان اهمیت عملکردی یا سمبلیک یک فرم یا فضا در محیطش.
    ب) گرداندن یک فضا به سمت خصوصیات خاصی در محل، جدا کردن حجم کاملا تعریف شده‌ای از فضا از فرم ساختمان، تعریف و تفکیک سیستم‌های مختلف ساختمانی یا فنی که در درون فرم بنا وجود دارند.
    ج) برای تأکید قرینگی موضعی در فرم ساختمان، انطباق با هندسه متضاد توپوگرافی، زندگی گیاهی، بعدها یا ساختمان‌های مجاور محل.

    ادامه مطلب...
  • حج امسال مراسمی متفاوت با سالیان دیگر بود. هر چند سابقه ی مرگ چند صد نفری زایران خانه ی خدا بارها در کارنامه ی اداره کنندگان حج به ثبت رسیده ولی این بار انبوه کشته شدگان به ویژه قربانیان ایرانی که ساعت به ساعت برشمارشان افزوده می شود، از فاجعه یی بی سابقه خبر می دهد. با توجه به شواهد موجود انتظار می رود شمار کشته شدگان حادثه ی منا به بیش از پنج هزار تن و قربانیان ایرانی به بالای 400 نفر برسد. پس از آشکار شدن نقش بی تدبیری سعودی ها در رخ دادن فاجعه ی منا، آن چه در ساعت های آغازین پس از این رخداد موجب افزایش تاثر و خشم مسلمانان شد و انتقادها نسبت به عربستان را تشدید کرد، ضعف سعودی ها در رسیدگی به وضعیت حادثه دیدگان و پاسخگو نبودن در این زمینه بود. همچنین فرافکنی مقام های سعودی به جای پذیرش مسوولیت فاجعه ی منا بر دامنه ی انتقادها از خادمان خودخوانده ی حرمین شریفین افزود. در این زمینه، «خالد الفلاح» وزیر بهداشت عربستان، پس از وقوع فاجعه مدعی شد شماری از حاجی ها از برنامه های مشخص شده برای حضور در «رمی جمرات» (سنگ زدن به نماد شیطان) پیروی نکرده اند و بدون هماهنگی با مسوولان حج حرکت کرده اند و همین موجب بی نظمی و وقوع چنین فاجعه ای شده است. این مقام سعودی با چنین ادعایی تلاش کرد مسوولیت این حادثه را از دوش آل سعود بردارد. تاکنون بحث های بسیاری در مورد فاجعه ی منا در رسانه ها و در میان ناظران صورت گرفته و تحلیل های بسیاری در این زمینه ارایه شده است. برخی در این میان تلاش کرده اند فاجعه ی منا را یک حادثه ی اجتناب ناپذیر در جریان مراسم حج جلوه دهند. در این میان، مفتی اعظم سعودی این فاجعه را تقدیری الهی خوانده که گریزی از وقوع آن نبوده و به همین دلیل مسوولیتی بر گردن آل سعود نیست. با وجود همه ی این تلاش ها برای تبرئه ی آل سعود از مسوولیت فاجعه ی منا، پرسش مهمی که باید به آن پاسخ گفت این است که وقتی جمعیتی میلیونی برای مراسمی آیینی در مکانی معین گرد هم می آیند و همگی باید یک سری مناسک مشخص را در روزی معین انجام دهند، گفتن این که چنین جمعیتی باید مواظب بی نظمی های احتمالی باشد و مانع از وقوع چنین بی نظمی هایی شود، سخنی ناروا است. همه ی تحلیلگران مسایل اجتماعی و سیاسی در این امر اتفاق نظر دارند که در جایی که جمعیتی انبوه برای منظور خاصی گرد هم آمده اند، مدیریت این جمعیت از عهده ی تک تک افراد حاضر در جمعیت خارج است و مسوولان امر باید رهبری و مدیریت این خیل بزرگ را برعهده داشته باشند. به همین دلیل است که در تحولات اجتماعی این رهبران هستند که تعیین کننده ی مسیر تحول و نیز دارای مسوولیت به شمار می آیند و در تحولاتی که از هدایت و اداره کننده ی مشخص بی نصیب است، هرج و مرج و آشوب گریزناپذیر خواهد بود. در انجام فریضه ی حج نیز این مساله صدق می کند و نمی توان از مردم انتظار داشت که مسوولیت نظم چنین مراسم بزرگی را خود بر عهده بگیرند تا همه ی جمعیت میلیونی بتوانند مناسک را با کمترین مشکلی به انجام برسانند. افزون بر پرشماری جمعیت، به دلیل این که مردم از کشورهای گوناگون به این مراسم می آیند و با زبان ها متفاوتی سخن می گویند خودکنترلی مراسم غیر ممکن خواهد بود. بنا بر این، برای مدیریت جمعیت میلیونی حاجیانی که هر ساله برای ادای فریضه ی حج به مکه و مدینه می روند باید یک ساختار مدیریتی خاص و پیچیده وجود داشته باشد که بتواند این حجم از جمعیت که در مدت زمانی محدود باید یک سری مناسک خاص را انجام دهد، با کمترین مشکلی هدایت کند. با وجود این، مروری بر تاریخ مراسم حج در دهه های اخیر نشان می دهد که آل سعود در این زمینه به هیچ وجه کارنامه ی قابل قبولی از خود به جای نگذاشته است و هزاران حاجی در حوادثی که تنها طی سه دهه ی گذشته در مکه و مدینه رخ داده است، کشته شده اند. اگر نگاهی کوتاه به حوادثی که در مراسم حج از دهه ی1990 میلادی به این سو رخ داده است داشته باشیم این مساله بهتر قابل تشخیص خواهد بود. در سال 1990 میلادی (1369) دست کم 426 حاجی در یکی از پر تلفات ترین حوادث در پی ازدحام در تونل منتهی به محل رمی جمرات کشته شدند. سه سال بعد در پی انباشت و فشار جمعیت برای رمی جمرات 270 نفر از بین رفتند. در سال 1997 به واسطه ی آتش سوزی در خیمه های نصب شده برای حجاج در سرزمین منا 343 حاجی کشته و 1500 نفر مجروح شدند. یک سال پس از این حادثه دست کم 118 زایر بر اثر ازدحام جمعیت کشته شدند. در سال 2001 باز ازدحام جمعیت مرگ 35 نفر از حجاج را به دنبال داشت. در سال 2004 دست کم 251 نفر به دلیل انباشت جمعیت کشته شدند و در سال 2006 نیز 345 نفر در مراسم رمی جمرات جان خود را از دست دادند. این در حالی است که پس از حادثه ی سال 2006، یک شرکت انگلیسی مسوولیت طراحی یک سیستم رایانه یی کنترل جمعیت برای جلوگیری از ازدحام بیش از اندازه ی جمعیت در طول مناسک حج را بر عهده گرفت تا مانع از وقوع رخدادهای اینچنینی شود. فاجعه ی منا در شرایطی رخ داد که عربستان از چنین سیستمی نیز بهره می برد و به راحتی می توانست حتی با وجود بی نظمی های قابل پیش بینی در میان برخی حاجیان، با مدیریت و دخالت به موقع مانع از وقوع این فاجعه شود. نکته ی دیگر به سهل انگاری و بی توجهی سعودی ها به ایجاد زیرساخت های مناسب در جهت تسهیل مناسک حج برای زایران باز می گردد. طی سال های گذشته توجه سعودی ها بیشتر به هتل سازی و ایجاد مرکزهای خرید لوکس پیرامون مکان های مذهبی مسلمانان به شکل برنامه های جذب توریست معطوف بوده و این در حالی است که صرف هزینه هایی به مراتب اندک تر برای گشایش معبر عبور حاجیان می توانست جلوی قربانی شدن هزاران زایر را بگیرد. از این رو است که انداختن مسوولیت فاجعه به گردن حاجیان و شانه خالی کردن از زیر بار آن عذری بدتر از گناه است که آل سعود به جای پذیرش بی کفایتی و مسوولیت این فاجعه در پی آن هستند. به همین دلیل است که شمار زیادی از رهبران مذهبی و سیاسی جهان اسلام تاکید دارند برای جلوگیری از وقوع دوباره ی فاجعه هایی از این دست در مراسم حج باید مسوولیت اجرا و اداره ی آن بر عهده ی یک کمیته ی متشکل از دولت های اسلامی گذاشته شود. نهادی مانند سازمان همکاری اسلامی بهترین گزینه در این زمینه به شمار می آید. باید بر این نکته نیز تاکید کرد که مکان های مذهبی که در شهرهای مکه و مدینه قرار دارد دارایی و سرمایه ی مشترک همه مسلمانان جهان است و هیچ کشور یا دولتی نمی تواند مدعی سلطه ی انحصاری بر آن باشد و این حق هر مسلمانی از هر گوشه ی جهان است که دسترسی آسان و امن به این مکان ها داشته باشد. بر همین پایه و برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه های دردناکی است که واگذاری مسوولیت اداره ی حج به یک سازمان اسلامی یا دست کم ایجاد هیات های اسلامی نظارت بر حج ضرورت بیشتری می یابد. 

     

    ادامه مطلب...
  • ارتش ترکیه روز جمعه دوم مردادماه برای نخستین بار از زمان شکل گیری گروه تروریستی داعش وارد درگیری نظامی با این گروه شد. در این حمله سه فروند هواپیمای اف-16 ارتش ترکیه به مواضع داعش در روستای «هاوار» واقع در شمال سوریه و در نزدیکی مرزهای ترکیه حمله کردند که به کشته و زخمی شدن تعدادی از اعضای داعش منجر شد. 
    حمله ی جنگنده های ترکیه به مواضع داعش پس از آن صورت گرفت که نیروهای داعش در حمله به مواضع ارتش ترکیه در منطقه «کیلیس»، یک سرباز را کشته و 2 نفر دیگر را زخمی کردند. 
    بسیاری از تحلیل گران بر این اعتقادند که حمله ی نیروی هوایی ترکیه به مواضع داعش در سوریه نوعی تغییر رویه ی ترکیه در قبال داعش و نقطه ی عطفی در راهبرد منطقه یی آن در مساله ی سوریه به شمار می آید. اهمیت این مساله زمانی بیشتر می شود که ترکیه با استفاده ی نیروهای ائتلاف بین المللی علیه داعش از پایگاه هوایی «اینجرلیک» موافقت کرده است. 
    پرسشی که در این میان اهمیت می یابد این است که آیا ما شاهد راهبرد تازه ی ترکیه در برابر داعش و تحولات سوریه هستیم یا این که این رویداد را باید یک پدیده ی موقت به شمار آورد که نمی تواند تغییر چندانی در سیاست های منطقه یی ترکیه در قبال داعش و سوریه در پی داشته باشد؟ 
    پاسخ روشن به چنین پرسشی نیازمند گذر زمان و بررسی سیر تحولات پیش رو است؛ به ویژه که تحولات سال های گذشته در خاورمیانه از چنان پویایی برخوردار است که کنترل همه ی متغیرهای دخیل در این تحولات و پیش بینی آن ها را غیر ممکن کرده است. 
    با وجود این، اما شواهد موجود نشان از نزدیکی ترکیه با آمریکا در مساله ی سوریه و در راهبردهای مبارزه با داعش و تغییر رویه ی آنکارا در این زمینه دارد. این امر از این نظر اهمیت دارد که بدانیم یکی از عوامل بنیادین ناکامی سیاست های ترکیه و آمریکا در سوریه و در مبارزه با داعش، اختلاف دیدگاه این 2 کشور در این زمینه است. 
    سیاست ترکیه در برابر سوریه از 2 عنصر بنیادین تشکیل شده است. نخستین عنصر، براندازی دولت «بشار اسد» است. در این راستا، ترکیه نشان داده است که حاضر است از هر گروهی که در پی براندازی دولت مرکزی سوریه باشد پشتیبانی کند و اهمیتی ندارد آن ها گروه های تروریستی مانند «جبهه النصره» و داعش باشند یا از آن چه آن ها مخالفان میانه رو می نامند تشکیل شده باشند. 
    عنصر دوم، جلوگیری از هرگونه تشکیل اقلیم کردی در خاک سوریه است. این مساله به ویژه زمانی که داعش به کوبانی حمله کرد مشخص تر شد. ترکیه زمانی اجازه ی ارسال نیروهای کمکی کُرد و تجهیزات برای کمک به کردهای محاصره شده ی کوبانی را داد که تضمین های لازم را از دولت اقلیم خودمختار کردستان دریافت کرد. 
    در پیش گرفتن چنین سیاستی از سوی ترکیه از دلایل بنیادین پیشروی داعش و ناکامی طرح های مبارزه با این گروه تروریستی به ویژه در سوریه است. 
    اما اولویت های سیاست آمریکا اندکی با اولویت های سیاست ترکیه در برابر سوریه و داعش متفاوت است. پس از پیشروی های داعش و سیاست های خشونت آمیز این گروه و تهدیداتی که از سوی آن متوجه هم پیمانان آمریکا در منطقه شد، سیاستمداران آمریکایی به این نتیجه رسیدند که هرگونه براندازی در سوریه فضا را برای رشد بیشتر فضای افراط گری فراهم تر می کند. به همین دلیل آن ها به این نتیجه رسیدند که پیش از هرگونه تلاش برای براندازی دولت «بشار اسد»، باید به فکر راهکاری برای مقابله با داعش و دیگر گروه های افراطی باشند. 
    از سوی دیگر، آمریکا مخالف سیاست های ترکیه در برابر کردها است و شواهد نشان می دهد که آن ها نسبت به ایجاد یک منطقه ی خودمختار کردی در سوریه بی میل نیستند. 
    رویدادهای اخیر اما به نظر می رسد آمریکا و ترکیه را به نقطه ی وحدت راهبردی نزدیک تر کرده است. از یک سو، دولت ترکیه با چالش ائتلاف با احزاب سیاسی برای تشکیل دولت و افزایش وزن سیاسی کردها و ملی گرایان ترک روبروست و در شرایط کنونی محیط ناامن خارجی خطر گسترش افراط گرایی را در این کشور افزایش داده است؛ به ویژه پس از انفجار شهر «سوروچ»-که به داعش نسبت داده شده است وبه کشته شدن بیش از 120 نفر انجامید-، و حمله ی داعش به ارتش ترکیه. از سوی دیگر، آمریکا خواهان اتخاذ یک راهبرد منسجم در برابر داعش و نوعی گریز از بی ثباتی ها و آشوب های بی پایان خاورمیانه است. 
    در چنین فضایی، نوعی عقلانیت ابزاری موجب شده است 2 کشور به یک راهبرد مشخص تر و منسجم تر هم در برابر آینده ی سوریه و هم در برابر داعش دست یابند. 
    اگر این خبر درست باشد که آمریکا به ترکیه اجازه ی ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع را در بخشی از خاک سوریه داده است، می توان این گونه برداشت کرد که ترکیه اجازه ی استفاده ی جنگنده های ائتلاف علیه داعش از پایگاه های هوایی این کشور و به ویژه پایگاه اینجرلیک را داده و به این صورت تعهد عملی خود را برای حضور در این ائتلاف اعلام کرده است و در مقابل، آمریکا دست ترکیه را در ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع باز گذاشته است. 
    در این زمینه می توان به این نکته نیز اشاره داشت که ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع در بخش هایی از خاک سوریه محیط مناسبی را برای ایجاد پایگاه آموزش نظامی مخالفان و ایجاد ساختارهای دولت اپوزیسیون فراهم می کند؛ امری که موجب نزدیک تر شدن دیدگاه آمریکا و ترکیه در مساله ی سوریه خواهد شد. 
    بنابراین می توان گفت، تحولات اخیر نشان می دهد از این به بعد ما شاهد تغییر راهبرد ترکیه در برابر داعش و افزایش درگیری ها میان ارتش ترکیه و نیروهای داعش خواهیم بود و این به معنای نزدیکی بیشتر ترکیه و آمریکا در مساله سوریه و داعش است. 
    البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که هرگونه اقدام نظامی ترکیه در سوریه برای ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع به مثابه اشغال نظامی به شمار می آید و واکنش کشورهای منطقه را به همراه خواهد داشت. 
    موضوع دیگری که در این میان اهمیت بالایی دارد اختلاف های ترکیه و آمریکا در مساله ی کردها است و به نظر دشوار می آید سیاست های 2 کشور در این زمینه به نقطه ی وحدتی برسد؛ چرا که ترکیه، مساله ی کردهای سوریه را خط قرمز امنیتی خود می داند و در مقابل، آمریکا تلاش دارد از وزن کردها برای متوازن سازی کشورها در منطقه بهره برداری کند. 

    ادامه مطلب...
  • دونالد ترامپ، نامزد پيشتاز جمهوريخواهان در انتخابات درون حزبي رياست‌جمهوري ايالات متحده، در ادامه سريال اظهارات شگفت انگيز خود، اين‌بار توافق برنامه جامع اقدام مشترك، موسوم به برجام را هدف گرفت. ترامپ اظهار داشته است كه در صورت انتخاب به عنوان نامزد نهايي جمهوريخواهان و برگزيده شدن به عنوان رئيس‌جمهور، برجام را پاره خواهد كرد. چنين اظهاراتي در مدت چند ماهي كه اين ميلياردر آمريكايي به كارزار انتخابات در آمريكا وارد شده، مسبوق به سابقه است اما شگفتي ماجرا اينجاست كه مخالفان داخلي برجام در داخل، از اين اظهارات سخت خرسند شده‌اند. حسين شريعتمداري، مدير مسئول روزنامه كيهان كه از بدو شروع مذاكرات از هيچ كوششي براي به چالش كشيدن مسير مذاكرات هسته‌اي با هدف شكست مذاكرات دريغ نكرده بود، بار ديگر با دلواپسان و افراطيون آمريكايي هم نوا شده و پاره كردن برجام را عاقلانه‌ترين برنامه او خوانده است.

     

    ترامپ ديوانه است!

     

    شريعتمداري كه با خبرگزاري فارس به گفت‌وگو نشسته است، نامزد پيشرو جمهوريخواهان را «ترامپ ديوانه» خوانده و اظهارات او را «نعل وارو» قلمداد كرده است. او در ادامه با بيان اينكه اين اظهارات برخلاف ظاهر آن، با هدف اميدوار كردن ايران به برجام صورت مي‌پذيرد، تصريح كرد: «برجام براي آمريكا يك سند طلايي است اما براي ايران غير از خسارت، تحقير و فريب هيچ دستاورد ديگري نداشته است.» مدير مسئول روزنامه كيهان به اينجا اكتفا نكرد و با متهم كردن دولت و دستگاه ديپلماسي كشور به مخفي كاري و كلي گويي اظهار داشت: «كاش دولت محترم به‌جاي كلي گويي‌هاي اغراق‌آميز، لااقل به يكي از دستاوردهاي برجام اشاره مي‌كرد و براي مردم توضيح مي‌داد كه در مقابل آن همه امتياز نقد و غير قابل جبران كه به حريف داده‌ايم، غير از چند وعده نسيه چه گرفته‌ايم؟» او در پايان اين گفت‌وگو با بيان اينكه آمريكا اين وعده‌هاي نسيه را هم يكي پس از ديگري انكار مي‌كند، اضافه كرد كه برجام تلخ‌ترين اتفاق سال ۹۴ بود.

    حيرت از يك حرف مشترك

    همنوايي آشكار شريعتمداري با ترامپ، تا آنجا مايه تعجب و حيرت شد كه حميد بعيدي نژاد، مديركل سياسي و امنيت بين‌الملل وزارت امور خارجه به اين اظهارات واكنش نشان داد. بعيدي نژاد كه از شبكه‌هاي اجتماعي براي رصد و تحليل رخدادهاي سياسي و بين‌المللي بهره مي‌برد، اين‌بار نيز دست به قلم برد تا تناقض گويي‌هاي حسين شريعتمداري را روشن سازد. او با بيان اينكه برنامه موشكي كشور هيچ ارتباطي با برجام ندارد، گفت: «در حالي كه مسئولان عالي كشور مرتب تاكيد كرده و مي‌كنند كه موضوع آزمايشات موشكي كشورمان كه براي تقويت بنيه دفاعي كشور صورت مي‌گيرد، هيچ ارتباطي با برجام ندارد، متاسفانه برخي افراد كماكان بر ارتباط مستقيم بحث موشكي با برجام اصرار دارند. در صورتي كه ديگر اين موضوع اظهر من الشمس است كه آمريكا وقتي موفق نشد در محكوميت فعاليت‌‌هاي مشروع كشورمان درباره آزمايشات موشكي تاييدي از شوراي امنيت بگيرد مجبور شد به‌طور يك جانبه به مسدود كردن حساب‌هاي چند شركت ايراني و خارجي، از جمله دو شركت انگليسي مبادرت نمايد. اين در شرايطي است كه خود آنها بهتر مي‌دانند كه اعلام اين نوع محدوديت‌ها اصولا كاري تبليغاتي است و هيچ اثري بر برنامه‌هاي موشكي ايران ندارد. » او در ادامه به موضع‌گيري رسمي مقامات كشور اشاره و افزود: «شركت‌هاي ايراني اصلا در آمريكا حسابي ندارند كه بخواهند مسدود شوند. در برابر، جمهوري اسلامي ايران نيز واكنش بسيار محكم و اصولي در سطح مقام معظم رهبري و رياست‌جمهوري از خود نشان داد و اعلام كرد كه برنامه‌هاي دفاعي موشكي كشورمان با قدرت‌تر از هميشه ادامه خواهد يافت. »

     

    شگفتي مقام وزارت خارجه از مواضع شريعتمداري

     

    مديركل سياسي و امنيت بين‌الملل وزارت خارجه با اشاره به اظهارات شريعتمداري از چنين صحبت‌هايي ابراز شگفتي كرده و اضافه مي‌كند: «اما در اين ميان، تعجب از اظهارات بسيار تندي است كه از طرف برخي كارشناسان در برنامه‌هاي تحليلي رسانه‌اي صورت مي‌گيرد كه با وجود مواضع اصولي كشورمان در تفكيك مباحث موشكي و برجام، كماكان بر وجود چنين ارتباطي اصرار مي‌‌ورزند و خيلي با شتاب برجام را فقط خسارت محض براي كشور مي‌خوانند و بعد با هيجان زائد الوصفي برجام را پايان يافته تلقي مي‌كنند.» بعيدي‌نژاد توهين به ديپلمات‌هاي كشور را هم از نظر دور نداشته و مي‌افزايد: «اين افراد سپس با توهيني آشكار به دستگاه ديپلماسي كشور، مقامات رسمي كشورمان را توجيه‌كننده سياست‌هاي آمريكا معرفي مي‌كنند و تعجب بيشتر از جناب حسين شريعتمداري است كه در بياناتي متناقض اظهارات به زعم ايشان آقاي ترامپ ديوانه را تاييد مي‌كنند كه برجام بايد پاره شود و به سطل زباله ريخته شود.

     

     

    ادامه مطلب...
  • مقدمه :
    براي توصيف رشته ي معماري، متخصصان آن را در رده ي رشته هاي مهندسي قرار مي دهند. اما از جنبه اي ديگر معماري در بين رشته هاي هنري جاي مي گيرد. از جنبه ي اول معماري توسط اعداد و ارقام و کميت هاي قابل اندازه گيري همچون اقتصاد، ايستايي و فيزيک ساختمان، مورد تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد؛ ولي جنبه ي ديگر معماري در ارتباط تنگاتنگ با روح و روان انسان است. اين جنبه که بيشتر در مباحث حوزه ي زيباشناختي بررسي مي گردد، از طريق ابزار فيزيکي قابل اندازه گيري نيست؛ و حتي از طريق توصيف کيفي نيز انتقال کامل آن محتمل به نظر نمي رسد. در بسياري موارد، طرح هاي معماري تنها از جنبه ي مسايل کمي بررسي مي شوند. معماران و طراحان عمدتاً در ارائه ي کارهاي خود بيشتر به آن جنبه از موضوع معماري مي پردازند، اما هنگامي که از آنان درباره ي طرح شان پرسيده مي شود، بيشتر به بيان جنبه هاي کيفي و زيباشناختي طرح خود پرداخته و در واقع هدف خود را از کميت هايي که ارائه کرده اند، بيان مي دارند.
    اين امر نشان دهنده ي اين واقعيت است که همه ي ما در فراسوي ظاهر و کالبد فيزيکي و کميت هايي که برای بيان آن ارائه مي کنيم، به دنبال ماهيت و کيفيت اصلي طرح مي باشيم، و در اصل آنچه جوهر اصلي معماري است، ماهيت معماري است. در تفسير و بيان دو مقوله ي کالبد و ماهيت، معماران از دو واژه ي فضا و مکان بهره مي برند، ليکن نحوه ي استفاده ي آنان از اين دو واژه و مقصود و منظور از هرکدام از اين لغات، گاه با يکديگر متفاوت است. گاهي از فضا به عنوان کالبد فيزيکي و کميتي معماري و گاهي ديگر به عنوان مفهومي فراتر از کالبد و در واقع "کيفيت کلي حاکم بر کالبد" تعبير مي شود. نيز در مورد مکان، برخي از آن به عنوان يک جا يا موقعيت جغرافيايي و بعضي ديگر به کيفيت کلي حاکم بر کالبد فيزيکي ياد مي کنند.
     
    اولين گام براي شناخت "مکان" در حوزه ي مباني نظري معماري، تشخيص و تعيين موضع و تعريف جامعي از دو واژه ي فضا و مکان است. نظر به مطالعات انجام گرفته و فرصت کوتاه اين مقاله، در تحقيق خود از تعريف فلسفه پردازان مختلف بهره مي گيريم.
    وابستگي انسان به فضا، ريشه هاي عميقي دارد. اين دلبستگي از نياز به درك روابط اجتماعي انسان، جهت كسب مفهوم و فرمانروايي بر دنياي حوادث و رويدادها سرچشمه مي گيرد. بشر بين خود و اشياء رابطه ايجاد مي كند. بدين معني كه وي خود را به طريق فيزيولوژي با اشياء وفق داده و ايجاد سازگاري مي كند. چون حركات بشر در فضا انجام مي شود، لذا فضا بيان كننده ی وجه ويژه اي از ايجاد ارتباط ميان انسان ها و ميان انسان ها و محيط نبوده بلكه صورتي است جامع از هرگونه ايجاد ارتباط و دربرگيرنده ی آن. بنابراين مي توان بر اين نكته تأكيد كرد كه فضا فقط يك جنبه از ايجاد ارتباط كلي است.
    در عهد باستان دو نوع تعريف، مبتني بر دو گرايش فكري براي فضا يافت مي شود: تعريف افلاطون كه فضا را همانند يك هستي ثابت و از بين نرفتني مي بيند كه هر چه به وجود آيد در داخل اين فضا جاي دارد.
    تعريف ارسطويي كه فضا را به عنوان Topos يا مكان بيان مي كند و آن را جزئي از فضاي كلي تر مي داند كه محدودة آن با محدودة حجمي كه آن را در خود جاي داده است، تطابق دارد. تعريف افلاطون موفقيت بيشتري از تعريف ارسطو در طول تاريخ پيدا كرد و در دورة رنسانس با تعريف نيوتن تكميل شد و به مفهوم فضاي سه بعدي و مطلق و متشكل از زمان و كالبدهايي كه آن را پر مي كنند درآمد.
    دكارت بر خصوصيات متافيزيكي فضا تأكيد دارد، ولي در عين حال با تأكيد بر فيزيك خالص و مكانيكي اصل سيستم مختصات راستگوشه را براي قابل شناسايي كردن وسعت ها به كار برد.
    بعد از رنسانس به تدريج مفاهيم فضا از موجوديت واقعي آن جدا و بيشتر به جنبه‌هاي متافيزيكي آن توجه شد، ولي در زمينه هاي علمي، فضا مفهوم مكانيِ بيشتري را پيدا كرد.
    تعاریف مختلفی که تاکنون از معماری ارائه شده است، اغلب به گونه‌ای بر اهمیت فضا در معماری تأکید می‌کنند، به طوری‌ که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، در تعریف معماری به عنوان فن سازماندهی فضا است. به عبارت دیگر موضوع اصلی معماری این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش‎های مختلف، به نحوی خلاق سازماندهی کنیم.
    •از دیدگاه اگوست پره، معماری هنر سازماندهی فضاست و این هنر از راه ساختمان بیان می‌شود.
    •ادوارد میلر اپژوکوم نیز معماری را هنر ساختن و هدف کلی آن را محصور کردن فضا برای استفاده ی بشر تعریف می‌کند.
    •به گفته لامونت مور نیز معماری هنر محصور کردن فضا جهت استفاده ی بشر است.
     
    در طراحي معماران كوشش معماران همواره براي خلق فضاهاي مطلوب و سودمند جهت استفاده ی انسان بوده، كه براي نيل به اين هدف اطلاع از نحوه ی برخورد و رفتار او در درون اين فضاها بسيار اهميت دارد. مبلمان، نور، رنگ، عملكرد، حريم، احساس، نحوه ی استفاده و به طور كلي همه ی ابعاد كمي و كيفي و رفتار انسان در درون هر فضا "سناريو" ي اين فضا را تعيين مي كند.

    -فضا چيست؟

    ذرات فضا چيزي را باز مي نماياند كه فضا مي خواهد باشد. "لوئي كان"
    نزديك ترين تعريف براي فضا، به نظر مي رسد چنين است كه فضا را خلائي در نظر بگيريم كه مي تواند شي را در خود جاي دهد و يا از چيزي آكنده شود.
    فضا در واقع چيزي نيست كه تعريف دقيق داشته باشد، اما قابل اندازه گيري است. ارسطو اولين متفكر اروپايي باستان، فضا را قابل قياس با ظرف مي داند كه جايي خالي است و براي وجود داشتن بايد پيرامون آن محصور باشد، يعني ارسطو براي فضا نهايتي در نظر مي گيرد.
     
    موسسه زیست شناسی سالک در سن دیگو، اثر لوئی کان
     
    برعكس اين تعبير را جيوردانو برونو (Giordano Bruno) در قرن شانزدهم ارائه مي‌دهد. "با استناد به نظريه كپرنيك". به عقيده ی او فضا از طريق جداره ها درك مي‌شود و مجموعه اي از روابط ميان اشياء است و نيازي نيست كه از همه سمت محصور باشد و يا به تعبيري همواره نهايتي داشته باشد. محيط و خصوصاً معماري در مجموعه اي از سيستم هاي فضايي كم و بيش پيچيده است كه بر يكديگر تأثير مي‌گذارند. هرچه ساختار فضايي اين ارتباطات ساده تر باشند درك آن به عنوان يك كليت ساده تر است و به عكس، پيچيدگي در نظم آن باعث مي شود تا نگاه ما بيشتر به دنبال ساختار و ريز نقش آن باشد. بشر از همان ابتدا نيازمند فضايي است كه او را در مقابل تأثيرات محيط حفظ كند. بنابراين اين فضا چون نقطه ی شروع انسان براي شناخت محيط است داراي ارزش خاصي مي باشد. 
    فضا مركزي است كه بر مبناي آن تمامي ارتباطات فضايي شكل يافته و سنجيده مي شوند از يك سو ساخت و پرداخت اين فضا وابسته با امكانات فني انسان است و از سويي ديگر گوياي حالات و روحيات سازنده ی آن مي باشد. لويي كان اين نكته را چنين بيان مي كند: "ذرات فضا نه تنها روح زنده است بلكه فضا نمودي است از نياز بشر نسبت به وجود".
    اين نوع مشخص از وجود داشتن و هم از اين طريق، روح حاكم بر ساختار و پردازش فضا در طول زمان هميشه متغير بوده و تابعي از فرهنگ مي باشد.
    در فرهنگ اروپا، در طول تاريخ آن سه نوع نگرش كاملاً متفاوت نسبت به فضا قابل بررسي است. نخستين آن همزمان با دوران شكوفائي تمدن و فرهنگ بين النهرين، مصر و يونان مي باشد. معماري اين دوره به صورت مجسمه بوده كه مي بايست درخشش آن در تمامي فضاي بي پايان جلوه گر باشد و ارتباطي با كهكشان برقرار سازد. نقش فضاهاي داخلي در اين دوره نقشي ثانويه بوده و به آن چندان توجهي نمي شده است. (عناصر تشكيل دهنده ی فضا به مراتب مهم تر از خود فضا بودند.) به عكس معماري يونان كه نوعي "مجسمه سازي" بود در معماري رومي تبديل به "فضا‌سازي" گرديد. براي اولين بار در اين معماري، براي كاربري هاي گوناگون، فضاهاي متفاوت در نظر گرفته شد. فضاي داخلي پرداخته تر و فعال تر گرديد و از اين طريق نقش اول را در معماري بر عهده گرفت.
    شروع دوران سوم را مي توان آغاز قرن حاضر نام برد. فضا در اين دوره ديگر محفظه‌اي محصور و بسته نيست، بلكه به يك حوزه يا پهنه تبديل مي شود. به اين ترتيب است كه رابطه بين فضاي داخل و فضاي خارج نيز متحول مي گردد.

    -انواع فضا در معماری

    •فضای خصوصی (داخلی، تخصصی) 
    •فضای عمومی (خارجی)
    •فضای نیمه خصوصی – نیمه عمومی
    •فضاهای محصور و نا محصور

    1-فضای خصوصی (داخلی، تخصصی)

    فضاهایی که تحت مالکیت عده ای خاص قرار دارند و تنها آنان مجاز به استفاده از آن فضا می باشند، فضاهای خصوصی نامیده می شوند. بدیهی است که در این فضا، فعالیت ها و رفتارهایی به وقوع می پیوندد که کاملاً جنبه خصوصی دارند. فعالیت هایی که ما حاضر به انجام بسیاری از آنها در فضای نیمه خصوصی و عمومی نیستیم. مهم ترین این فضاها خانه ها و منازل مسکونی می باشند. البته همانطور که گفته شد، خصوصی بودن از درجات مختلفی بر خوردار است. به عنوان مثال در خانه ها اتاق خواب از درجه خصوصی بودن بیشتری نسبت به نشیمن یا پذیرایی برخوردار است.
    برای مثال در فضای خصوصی که معماری داخلی نقش عمده ای در كيفيت فضای ساختمان ايفا مي كند، نحوه ی چيدمان و تقسيم بندی فضا، جنسيت و رنگ پوشش سطوح (كف، سقف و ديوارها)، نورپردازی، مبلـمان و مجموعه عوامل مؤثر ديگر تعيين كننده ی زيبايي و كارآمدی فضاهای داخلي هستند. امروزه تأثير معماری داخلی بر آرامش (مجموعه هنجارهای عصبی)، راندمان (در فضاهای اداری)، اثر بخشی (در فضاهای تجاری) بسيار بديهی و لازم به نظر مي رسد.
    •در تعریف فضا با دو مفهوم پایه‌ای سروكار داریم: فضا و عناصر تعریف‎كننده یا محدودكننده ی فضا
    به عنوان مثال اگر جعبه‌ای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیواره‌های جعبه، عناصر تعریف‎كننده ی فضا محسوب می‌شوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریف‎كننده و محدودكننده ی آن قابل لمس، اندازه‎گیری، معرفی و تركیب با یكدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودكننده ی آن قابل شناسایی است و كیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشكله ی آن و چگونگی ارتباط و نظم حاكم بین این عناصر می‎باشد. به بیان دیگر، فرم، كیفیت و نحوه ی ارتباط عناصر تعریف‎كننده فضاست كه شخصیت یك فضا را می‌سازد و به آن شكل، بعد و مقیاس می‌بخشد و آن را برای ما قابل درك می‎كند.
     

    2-فضای عمومی:

    فضاهای عمومی آن دسته از فضاهایی هستند که بین تمامی افراد محله به صورت مشترک مورد استفاده قرار می گیرند و هیچگونه محدودیتی برای ورود و حضور در این فضا وجود ندارد. در این فضاها کنترل حضور غریبه ها از طریق موانع غیر کالبدی و احساسی صورت می پذیرد و نه موانع کالبدی. فضاهای باز داخل محله، مثل مرکز محله، معابر، فضاهای باز کودکان و مانند اینها جزء این دسته از فضاها هستند. البته عدم محدودیت در این فضاها به معنی امکان شکل گیری هرگونه رفتار و فعالیتی در آنها نیست و رفتارهای جاری در این فضاها نیز تابع مسائل فرهنگی و هنجارهای اخلاقی هر جامعه ای می باشد.
     

    3-فضاهای نیمه خصوصی – نیمه عمومی:

    فضاهایی که از نظر مالکیت، محدودیت های کاملاً خصوصی را ندارند ولی به خاطر کارکرد خاص شان یا نحوه ی طراحی و ویژگی های کلیدی شان مورد استفاده ی تمامی افراد محله قرار نمی گیرند، فضای پاگردها و حیاط در آپارتمان ها، ورودی منازل و واحدهای همجواری و یا پارکینگ های جلو منازل در زمره ی این فضاها قرار می گیرد.
     

    4-فضاهای باز و نیمه باز و بسته (پر و خالی – مثبت و منفی):

    یک مجموعه ی مسکونی را می توان به مجموعه های از فضاهای باز و بسته تقسیم نمود. هر کدام از فضاهای باز یا بسته امکان قرار گرفتن در هریک از دسته های قبلی را، با توجه به اینکه بستر چه نوع فعالیت یا رفتاری قرار می گیرند، دارا می باشند.
    در بهترین حالت باید یک رابطه ی مناسب و منطقی مابین این فضاهای باز و بسته وجود داشته باشد تا یک محیط مناسب برای زندگی فراهم گردد. این رابطه بین پر و خالی در طراحی فضاهای شهری و از جمله مجموعه های مسکونی از مهمترین عوامل برقرار کننده ی تعادل می باشند.
     

    -فضای باز:

    فضای باز به فضایی گفته می شود که فاقد پوشش سقف می باشد و جداره ها نیز در صورت وجود از تمامی جهات این فضاها را مسدود نمی نماید. در محلات و مجموعه های مسکونی ساختمان های محدود کننده این فضاها همان احجام ساختمان های مسکونی می باشد و جداره های این فضاها نمای این ساختمان ها هستند. فضای باز غالباً جزء فضاهای عمومی و نیمه عمومی محسوب می شود و تنها بالکن و حیاط خصوصی فضای باز در عین حال خصوصی می باشند. فضای باز مهمترین عرصه ی شکل گیری تعاملات اجتماعی به شمار می رود. هر معماری در درون بستری شکل می گیرد، بستری که خود قبل از قرار گرفتن هرگونه ساختمان یا عارضه ی مصنوعی به عنوان یک فضای باز طبیعی ساخته می شود. برای هیچ کس بودن در یک فضای بسته و مصنوعی برای یک مدت طولانی امکان پذیر نیست.
     
    فضای باز در معماری سنتی ایران در دو مقیاس مطرح می شود. اول فضاهای باز بزرگ که بیشتر جوابگوی تجمع های بزرگ، تشریفات مذهبی و نظامی و... بوده است و دوم فضای باز کوچک، که بیشتر در رابطه با کاربردهای روزمره در بناهای کوچک و غالباً مسکونی متداول بوده و معمولاً مکمل فضای زندگی در بخش سرپوشیده محسوب می شده و هماهنگی خاصی را در فضا پدید می آورده است.
    با بررسی چند مثال از بررسی معماری ایرانی در می یابیم که فضاهای باز از مدل ها و تناسب خاصی تبعیت می کنند که در القاء احساس محصور بودن فضا یا عکس آن مؤثر هستند.

    -عناصر تشکیل دهنده ی فضای باز:

    •کف

    •جداره ها

    •پوشش گیاهی

    •مبلمان

    -فضای نیمه باز

    حدفاصل بین فضاهای بسته و باز محاط بر آن در یک بررسی تحلیلی می تواند به عنوان فضای ارتباط دهنده ی این دو شناخته شود. مجموعه عناصری که کاربرد اصلی شان جدا نگه داشتن فضای باز از فضای سرپوشیده ی بنا حمسوب می شود، تحرک فضایی قابل ملاحظه ای را در کار تلفیق فضای داخلی و خارجی به عهده دارند. بهترین مثال اینگونه فضاها در معماری سنتی "ایران" به چشم می خورد. یکی از شاخص ترین عناصر در فضای معماری ایرانی ایوان می باشد.
     

    -ایوان

    یکی از عناصر شاخص معماری ایرانی ایوان است و از آن جهت که در محدوده ی آن و جایگزینی اش در بنا، امکانات تغییر شکل های گوناگونی وجود دارد عضو قابل توجهی است. دلیل اصلی و اولیه ی خلق ایوان را می توان در نیاز و جوابگویی به یک فضای واسطه با فراهم آوردن امکان مکث و توقف در حین گذشت از فضایی باز به فضای بسته و یا بالعکس تصور کرد. البته ایوان به پاره ای از عملکردهای جنبی نیز جواب می دهد.
    به خصوص با توجه به شرایط اقلیمی، مانع از تبادل سریع حرارت از داخل به خارج (در فصول سرد) و از خارج به داخل (در فصول گرم) می گردد. ایوان در کاربردهای مختلف شکل و ابعاد متفاوتی به خود می گیرد و به عنوان حدفاصل نیازهای کاربردی فضا و تزئین و تقویت غنای شکلی فضا ترسیم می گردد.
     

    -عناصر فضا:

    هر كاري كه انسان انجام مي دهد داراي يك جنبه ی فضايي نيز هست؛ به هر عبارتي هر عملي كه انجام مي شود احتياج به فضا دارد. فضاي داخلي معماري، فضايي است ساخته شده به دست بشر و در وحله ی اول وظيفه ی پناه دادن به انسان در مقابل عوامل طبيعي را دارد. لويي كان مي نويسد: "فضا، فضا نيست مگر اينكه به روشني قابل تشخيص باشد كه چگونه به وجود آمده است".

    -عناصر تشکیل دهنده ی فضا:

    1-کف:

    اولين عنصر، كف است كه بنا به دلايل عملي معمولاً  افقي است و امكانات تغيير در آن نسبتاً محدود هستند: ايجاد اختلاف سطح، تغيير بافت و يا تغيير جنس.

    2-سقف یا بام:

    سقف يا بام دومين عنصر افقي محدود كنندة فضا مي باشد. فرم پوشش سقف مي تواند تأثيري كاملاً تعيين كننده در شخصيت كلي فضا داشته باشد.

    3-دیوار:

    ديوارها عناصر عمومي محدود كننده ی فضا هستند. با صرف نظر كردن از ديوارها فقط ستون ها به عنوان عناصر عمودي باقي مي مانند. فضا از طريق عناصر تعريف كننده ی آن شناخته مي شود.
     
    چارلز مور(Charles Moore) مي گويد: "وقتي از يك كف و سقف و چهار ديوار، يك اتاق ساخته مي شود ،‌در كنار اين شش عنصر، يك عنصر هفتمي هم وجود دارد كه فضا است و اين عنصر اثري بيش از عناصر فيزيكي دارد كه فضا توسط آنان ساخته شده است. اما كيفيت اين فضا در وحله ی اول تابع عناصر متشكله ی آن و ارتباط اين عناصر با هم است و اين عوامل خود تحت تأثير مشخصه هاي ذيل هستند:
    الف) ابعاد عناصر
    ب) موقعيت عناصر نسبت به يكديگر
    ج) نوع عناصر: جنس، سطح، بافت و رنگ
    د) بازشوها يا گشايش ها در عناصر
    ادامه مطلب...
  • -فضاي معماري چه نوع فضايي بايد باشد؟

    تاكنون نظريه هاي متعددي درباره ی فضا ارائه شده است. مسلم است كه فضاي معماري زير مجموعة مبحث بزرگتري تحت عنوان فضا است. كريستين نوربرگ شولتز در كتاب هستي، فضا، معماري به غير از فضاي معماري از ۵ نوع فضاي ديگر سخن مي گويد:
    1-فضاي عملي يا فضاي پديده هاي طبيعي و بيولوژيكي
    2-فضاي ادراك و جهت يابي آني انسان در محيط
    3-فضاي هستي مربوط به تصوير و سيماي تثبيت شدة جهان در ذهن انسان
    4-فضاي شناخت جهان فيزيكي كه مربوط به ادراك علمي مي شود
    5-فضاي تجريدي روابط منطقي
    كريستين نوربرگ شولتز
    کریستین نوربرگ شولتز نویسنده کتاب هستی، فضا، معماری
    فضاي معماري نوع خاصي از فضا است كه با پنج فضاي فوق به گونه اي مرتبط است. در اين تقسيم بندي مشاهده مي شود كه از ۱ به ۵، مسايل از عيني به ذهني ميل مي كنند، به گونه اي كه فضاي پنجم كاملاً ذهني است. معماري به لحاظ خصلتي كه دارد، برعكس از جهان تجريد آغاز مي كند و به عينيت مي انجامد. اولين ايده هاي معماري مي توانند از مسائلي كاملاً تجريدي مانند مباني پروژه، الگوهاي هندسي يا دياگرام هاي تحليلي كاربري ها متولد شوند. در نهايت، فضاي ساخته شده، محيطي مصنوعی و فيزيكي است كه در آن، علاوه بر پرورش ذهن، فعاليت هاي طبيعي و بيولوژيكي انسان نيز صورت مي گيرند. بنابراين، در مراحل مختلف تحقيق يك اثر، فضاي معماري به گونه اي با تمامي موارد ذكر شده در بالا سر و كار دارد. انسان در فضاي معماري زندگي مي كند، به فضا فكر مي كند و فضا را خلق مي كند. رابطه ی انسان با فضاي معماري پيچيده تر از فضاي هنري نقاشي و مجسمه سازي است، زيرا انسان اين فضا را از درون نيز تجربه مي كند. اين رابطه‌اي است روزمره كه بخش مهمي از زندگي انسان را مشروط مي سازند. بنابراين فضا در معماري، هدفي نهايي به شمار مي آيد. برونو روي، منتقد ايتاليايي، مي گويد : "معماري هنر ساختن فضا است". ويگدنون در كتاب مشهور خود، فضا، زمان، معماري، از فضا به عنوان بحث اصلي و مركزي معماري سخن مي گويد. در هر حال، فضاي محيط طبيعي يا فضاي فيزيكي جهان، اگرچه در دوره هاي مختلف هميشه به گونه اي سمبليك يا ساختاري، بر فضاي معماري تأثير گذاشته است تا به امروز، همواره با فضاي معماري تضادي آشكار داشته است.
    برونو روی منتقد ایتالیایی
    برونو روی منتقد ایتالیایی
    شناسايي فضاي ساخت دست بشر در بستر طبيعت همواره بسيار آسان بوده است. طبيعت و معماري هر دو داراي نظم هستند، ‌ليكن نظم اين دو به لحاظ ساختاري كاملاً متفاوت است. انسان در خلق فضا از الگوهاي كلي ذهني بهره مي جويد. همانگونه كه انسان براي شناخت جهان فيزيكي، جهان ساده تر قواعد علمي را پديد آورده است، فضاي معماري نيز مربوط به جهان عملي ولي داراي نظمي ساده تر است. آنچه امروزه نظم يا بي نظمي مي ناميم، در حقيقت به درجه هاي مختلف پيچيدگي يا نظم هاي متفاوت مربوط مي شود.
    در هر حال، عموم معماران "فضا" را اصلي ترين يا يكي از اصلي ترين عناصر معماري مي شناسند. فضاي معماري به بياني توصيف مادي "مكان" يا ظرفي است كه در آن بخشي از فعاليت هاي مربوط به زندگي بشر صورت مي پذيرد. بنابراين، فضاي معماري با زندگي رابطه اي ناگسستني دارد. انسان هنگامي كه از رحم مادر جدا مي شود در فضايي جديد قرار مي گيرد كه همان فضاي معماري است. فرم و عملكرد رحم دقيقاً پاسخگوي تمامي نيازهاي انسان در اولين مرحله ی زندگي اوست. معماري نيز حتي المقدور بايد اينگونه باشد.
    فضا از بزرگ ترين دغدغه هاي معماري است. معماري يك "متن" است. متني با كلام ويژه. اما معمار پيش از اينكه متني را با عناصر معماري، ماده و حجم بنويسد، آن فضا را در كلمه مي سازد و مي انديشد. چراكه انديشه بيرون از كلمه نيست.
    فضا در معماری
    ساختن مكان بالاتر از ساختن فضا است و معماري همانا شناختن مكان به عنوان شالودة فضا است. هايدگر معتقد است كه: "فضاها هستي گوهرين خود را از مكان‌ها مي گيرند، نه از فضا" بنابراين براي ساختن فضا، مي بايد در صدد مهيا ساختن "مكان" بود. از اين رو است كه معماري در كشاكش با محل و محيط آشكار مي گردد. معماري، با برپاداشتن يك معماري در يك محل، بر آن است تا زندگي و روحي تازه به زمين ببخشد و اين "بخشيدن معناي تازه" همانا خلق مكان است كه فضا را در خود دارد. معماري در تلاش احياي "مكان مقدس" است. مكان مقدس، مكاني متجانس نيست، مكاني است سويه مند و جهت دار. مكاني كه به وسيله ی گرد هم آوردن هاي مقدس ويژه گشته است. مكاني مقدس، به واسطه ی يك اتفاق ازلي، در زمان ازلي استعلا يافته. نقطه اي است ثابت و برجسته كه خود را از پيرامون خود بر مي كشد. اين مكان، مقابل مكاني نامقدس قرار مي گيرد كه مكاني است همگن، يكنواخت و بي مركز، مكاني است كه فاقد سويه مندي است.
    از آنجا كه انسان جهان را به واسطه ی كالبد خود مي فهمد، و كالبد فيزيكي انسان داراي چپ و راست، بالا و پايين و عقب و جلو است، پس انسجام فضا نيز به تبع آن سويه مند و ناهمگون است.
    رايانه در حال فرا گرفتن سراسر جهان است و قابليت هاي آن، تفاوت هاي ميان فرهنگ ها و شيوه هاي زندگي را زدوده است. شهرها و كشورها هرچه بيشتر شبيه به هم مي گردند و ارزش هاي سنتي رنگ مي بازد. اين نسل به فضاها به صورت مكاني مي انديشد كه در آن  انسان با ماشين ها سخن مي گويد، جايي كه زندگي و حساسيت انساني از بين رفته است. همه چيز در حال استاندارد شدن است و يكسان‌نگري در تار و پودها تنيده است. معماران به كارهايي مي پردازند كه به وسيله ی رايانه ها و فقط بر پايه ی الگوهاي منطقي رايانه فهم و طراحي شده اند. در اين جا است كه فضاي معماري بي روح و بي جان خواهد شد. اما بايد در مقابل اين افراد جنگيد و بايد به دنبال فضاهايي بر مبناي تفاوت بود. معمار بايد به تفاوت ها امكان دهد تا به تجربه درآيند. بايد در پي خلق مكان هايي بود كه حس كالبد را تقويت كند تا انسان بتواند به واسطه ی كالبد خود، حسي واقعي و عيني از فضا داشته باشد. "اگر كالبد از چنين فرصتي محروم باشد، هيچ تجربه ی ديگري ممكن نخواهد بود و اگر ارتباطات فيزيكي از بين برود، در واقع حس زنده بودن از بين خواهد رفت.
    بايد جريان زندگي روزانه را ارج نهاد و دنبال فضايي بود كه در آن زندگي روزانه ی انسان ها امكان گسترش داشته باشد. فضاهايي كه اينگونه برتر از زندگي اند "فضاي زندگي" نام دارند. فضاي زندگي، هم نيازهاي زندگي روزانه را پاسخ مي‌گويد و هم رابطه ی ميان انسان و اشیا را مدام در خود باز مي سازد. پس ماده و مصالح اهميت مي يابند، چرا كه يك سوي رابطه ی انسان و اشیا، ماده است.
    عنصر مهمي كه مي توان در ساختار فضا از آن بهره گرفت، نور است. "نور، سرچشمة تمام هستي است. نور، در حالي كه به سطح چيزها بر مي خورد، به آنها شكل مي دهد و با انباشتن سايه در پشت چيزها، به آنها عمق مي بخشد. چيزها در طول لبة نور و تاريكي انسجام مي يابند و در حالي كه رابطه هاي بينا متني را آشكار مي‌سازند، شكل ويژه ی خود را به دست مي آورند و كاملاً به همديگر پيوند مي‌خورند".
    اما امروزه معماري مدرن، جهاني كاملاً شفاف بنا نهاده است، جهاني با نور يكسان و اين نور يكسان، فضا را مي كشد و تا حد تاريكي مطلق فرو مي كاهد. حضور نور طبيعي نسبت بي واسطه اي با "مكان" و "زمان" مي سازد. از يك سو با حضور خود مكان را غنا مي دهد و از ديگر سو، با تغييرات خود زمان را مي نماياند. اما وجود نور، از تاريكي است. "نور به تنهايي روشنايي نمي بخشد، بايد تاريكي باشد، تا نور، "نور" شود و با جلال و قدرت بدرخشد. تاريكي، كه تلالو نور را بر مي افروزد و قدرت نور را آشكار مي كند، ذاتاً بخشي از نور است. نور واسطة فهم ما از مكان، زمان، طبيعت و زندگي است.
    بي ترديد تجربه ی معماري متكي به تجربه ی فضايي است كه از تركيب و ارتباط عناصر مكاني به دست نمي آيد. به اين ترتيب معناي مكاني فضا حذف ناشدني است، در اين مورد انيشتين مي گويد: "فضا به لحاظ فيزيولوژيكي مفهوم ساده تري از مكان را بيان مي كند." آنچه كه در شعر، ادبيات و يا موسيقي يا... تحت عنوان "فضا" يا معماري اسم برده مي شود، به دليل فقدان ساختماني عيني و ملموس جزء شبيه سازي معناي فضا و معماري نمي تواند باشد كه البته كاربرد و فايده ی خود را دارد. اما در معماري نيز نبايد تنها "ساختمان" و معناي محدود و متعارف آن را مدنظر قرار داد، در معماري شرط تحقق فضا مقدم بر تحقق بنا است. توجه به فضا، معماري را سيال و جاري مي كند و توجه به ساختمان، آن را تكه و منفرد مي سازد.

    -مفهوم فضا از نظر اندیشمندان

     فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دوره‎های مختلف تاریخی براساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوه‎های گوناگون تعریف شده است. مصری ها و هندی ها با اینکه نظرات متفاوتی در مورد فضا داشتند اما در این اعتقاد اشتراک داشتند که هیچ مرز مشخصی بین فضای درونی تصور (واقعیت ذهنی) با فضای بیرونی (واقعیت عینی) وجود ندارد. در واقع فضای درونی و ذهنی رویاها، اساطیر و افسانه‌ها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود. آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف می‌کند، جنبه ی ساخته شده و نظام یافته ی فضاست ولی این فضای نظام یافته مربوط به نوعی صورت اساطیری است که برخاسته از تخیل آفریننده می‌باشد. در زبان یونانیان باستان، واژه‌ای برای فضا وجود نداشت. آنها به جای فضا از لفظ مابین استفاده می‌کردند. فیلسوفان یونان فضا را شی بازتاب می‌خواندند. پارمیندز وقتی که دریافت، فضای به این صورت را نمی‌توان تصور کرد، آن را بدین دلیل که وجود خارجی ندارد به عنوان حالتی ناپایدار معرفی کرد. لوسیپوس نیز فضا را اگر چه از نظر جسمانی وجود خارجی ندارد، لیکن حقیقی تلقی نمود. افلاطون مسئله را بیشتر از دیدگاه تیمائوس بررسی کرد و از هندسه به عنوان علم الفضا برداشت نمود ولی آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوری فضا (توپوز) را کامل کند. از نظر ارسطو فضا مجموعه‌ای از مکان‌هاست. او فضا را به عنوان ظرف تمام اشیاء توصیف می‌نماید. ارسطو فضا را با ظرف قیاس می‌کند و آن را جایی خالی می‌داند که بایستی پیرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتیجه برای آن نهایتی وجود دارد. در حقیقت برای ارسطو فضا محتوای یک ظرف بود.

    -مفهوم فضا از نظر لوکریتوس

    لوکریتوس نیز با اتکاء به نظریات ارسطو، از فضا با عنوان خلاء یاد نمود. او می‌گوید همه کائنات بر دو چیز مبتنی است: اجرام و خلأ، که این اجرام در خلأ مکانی مخصوص به خود را دارا بوده و در آن در حرکت‌اند. بعدها تئوری‎های مربوط به فضا بر اساس هندسه اقلیدسی بیان می‌شد، به طوری که مشخصه تفکر یونانیان در مورد فضا در تفکرات اقلیدس یا هندسه اقلیدسی قابل مشاهده است. اقلیدس با جمع‌آوری کلیه ی قضایای مربوط به هندسه در میان مصری‌ها، بابلی‌ها و هندوها علم جدید هندسه را پایه‌گذاری نمود که سیستمی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود. فضای اقلیدسی فضایی یکسان، همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت. فضای اقلیدسی، فضایی قابل اندازه‌گیری بود.
    طرحی خیالی از چهره لوکرتیوس
    طراحی خیالی از چهرۀ لوکرتیوس
    با توجه به آنچه گفته شد در یونان و به طور کلی در عهد باستان دو نوع تعریف برای فضا مبتنی بر دو گرایش فکری قابل بررسی است:
    ۱) تعریف افلاطونی که فضا را همانند یک هستی ثابت و از بین نرفتنی می‌بیند که هرچه به وجود آید داخل این فضا جای دارد.
    ۲) تعریف ارسطویی که فضا را به عنوان Topos یا مکان بیان می‌کند و آن را جزئی از فضای کلی‌تر می‌داند که محدوده ی آن با محدوده ی حجمی که آن را در خود جای داده است، تطابق دارد. تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا کرد و در دوره ی رنسانس با تعاریف نیوتن تکمیل شد و به مفهوم فضای سه بعدی و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهایی که آن را پر می‌کنند درآمد.

    -مفهوم فضا از نظر جیوردانو برونو

    جیوردانو برونو در قرن شانزدهم با استناد به نظریه کپرنیک، نظریه‌هایی در مقابل نظریه ارسطو عنوان کرد. به عقیده ی او فضا از طریق آنچه در آن قرار دارد (جداره‌ها)، درک می‎شود و به فضای پیرامون یا فضای مابین تبدیل می‌گردد. فضا مجموعه‌ای است از روابط میان اشیاء و آن گونه که ارسطو بیان داشته است حتماً نمی‎بایست که از همه سمت محصور و همواره نهایتی داشته باشد. در اواخر قرون وسطی و رنسانس، مجدداً مفهوم فضا براساس اصول اقلیدسی شکل گرفت. در عالم هنر، جیوتو نقش مهمی را در تحول مفهوم فضا ایفا کرد، به طوری که او با کاربرد پرسپکتیو بر مبنای فضای اقلیدسی، شیوه ی جدیدی برای سازمان‎دهی و ارائه ی فضا ایجاد کرد. با ظهور دوره ی رنسانس، فضای سه بعدی به عنوان تابعی از پرسپکتیو خطی معرفی گردید که باعث تقویت برخی از مفاهیم فضایی قرون وسطی و حذف برخی دیگر شد. پیروزی این شکل جدید از بیان فضا باعث توجه به وجود اختلاف بین جهان بصری و میدان بصری و بدین ترتیب تمایز بین آنچه بشر از وجود آن آگاه است و آنچه می‌بیند، شد. در قرون هفدهم و هجدهم، تجربه‌گرایی باروک و رنسانس، مفهوم پویاتری از فضا را به وجود آورد که بسیار پیچیده‌تر و سازماندهی آن مشکل‌تر بود. بعد از رنسانس به تدریج مفاهیم متافیزیکی فضا از مفاهیم مکانی و فیزیکی آن جدا و بیشتر به جنبه‌های متافیزیکی آن توجه شد ولی برعکس در زمینه‌های علمی، مفهوم مکانی فضا پررنگ‌تر گشت.
    جیوردانوبرونو
    جیوردانوبرونو 

    -مفهوم فضا از نظر واتسوجی تتسورو

    واتسوجی تتسورو از نخستین پدیدار شناسان ژاپنی است. نخستین آثار منتشر شده ی او نزدیکی ذهنی او را با فیلسوفانی فردگرا چون نیچه و کی یر کگور نشان می‌دهد، او در سال ۱۹۱۸ اثر خود "تجدید حیات بتان" را منتشر کرد، اثری که بلا آن را نشانی از جهت یافتگی عقلانی به دور از فردگرایی و بازگشتی به مفهوم اجتماع می‌داند. فضا در برداشت رایج به رابطه ی انسان و محیط اشاره و بر آن تأکید دارد. فضای مورد نظر واتسوجی انتزاعی و مجرد نیست، نه فضایی است که دانشمندان مطالعه کرده‌اند و نه فضای هندسه اقلیدسی است، بلکه فضایی وابسته به ذهنیات یا بهتر بگوییم وابسته به وجود ذهنی انسان است. واتسوجی فضا را چیزی که با معانی جابجایی و نقل و انتقال گسترش یافته معنا می‌کند، چیزی که با خیابان ها شکل می‌گیرد، چیزی که موجب کنش متقابل مردم می‌شود. فضا یا اقلیم در نظر واتسوجی آن چیزی است که به انسان امکان می‌دهد تا خود را از طریق حضور دیگران و توسط آنان بفهمد. در کنار توجه به ساختار دو وجهی وجود انسان، یعنی وجود فردی و اجتماعی او، توجه و تأکید بر وجود ذهنی انسان و تجلیات این وجود ذهنی در عالم بر عمق و گستردگی مفهوم فضا در نزد واتسوجی می‌افزاید.
    واتسوجی تتسورو نخستین پدیدار شناس ژاپنی
    واتسوجی تتسورو نخستین پدیدار شناس ژاپنی

    -مفهوم فضا از نظر دکارت

    دکارت از تأثیر گذارترین اندیشمندان قرن هفدهم، در حدفاصل بین دوران شکوفایی کلیسا از یک‌سو و اعتلای فلسفه اروپا از سویی دیگر می‌باشد. در نظریات او بر خصوصیت متافیزیکی فضا تأکید شده است ولی در عین حال او با تأکید بر فیزیک و مکانیک، اصل سیستم مختصات راست گوشه (دکارتی) را برای قابل شناسایی کردن فاصله‌ها به کار برد که نمودی از فرضیه ی مهم اقلیدس درباره ی فضا بود. در روش دکارتی همه ی سطوح از ارزش یکسانی برخوردارند و اشکال به عنوان قسمت‎هایی از فضای نامتناهی مطرح می‌شوند. تا پیش از دکارت، فضا تنها اهمیت و بعد کیفی داشت و مکان اجسام به کمک اعداد بیان نمی‌شد. نقش عمده ی او دادن بعد کمی به فضا و مکان بود.
    رنه دکارت
    رنه دکارت

    -مفهوم فضا از نظر لایب نیتز

    از طرفداران نظریه فضای نسبی بود و اعتقاد داشت فضا صرفاً نوعی سیستم است که از روابط میان چیزهای بدون حجم و ذهنی تشکیل می‌شود. او فضا را به عنوان نظام اشیای همزیست یا نظام وجود برای تمام اشیایی که همزمان‌اند، می‌دید. بر خلاف لایب‎نیتز، نیوتن به فضایی متشکل از نقاط و زمانی متشکل از لحظات باور داشت که وجود این فضا و زمان مستقل از اجسام و حوادثی بود که در آنها قرار می‌گرفتند. در اصل او قائل به مطلق بودن فضا و زمان (نظریه فضای مطلق) بود. به عقیده نیوتن فضا و زمان اشیایی واقعی و ظرف‎هایی به گسترش نامتناهی هستند. درون آنها کل توالی رویدادهای طبیعی در جهان، جایگاهی تعریف شده می‌یابند. بدین ترتیب حرکت یا سکون اشیاء در واقع به وقوع می‌پیوندد و به رابطه آنها با تغییرات دیگر اجسام مربوط نمی‌شود.
    گوتفرید ویلهلم فون لایت نیتس (به آلمانی Gottfried Wilhelm Leibniz) فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی
    گوتفرید ویلهلم فون لایت نیتس (به آلمانی Gottfried Wilhelm Leibniz) فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی

    -مفهوم فضا از نظر هایدگر

    هایدگر، یکی دیگر از فیلسوفان معاصر در تبیین واژه ی فضا بر این عقیده است که فضا به معنی جایی است که برای جای گیری آماده باشد. فضا به چیزی که در یک محدوده و افق رهاست، جا می‌دهد. این تعریف از فضا می‌تواند تا حدودی با مفهوم مادی فضا، فضایی و جایی که هنوز توسط اشیاء فضایی و مکانی صورت تحقق نیافته است، منطبق باشد. او می‌گوید که فضا در ذات خود همان است که جا از برای آن ساخته شده است. این تعریف از فضا مستلزم تصوری از فضا است که صورت فضا پیش از این که تحقق یابد، وجود داشته است که برای آنجا ساخته شود. این تصویر از فضا صرفاً آن را انتزاعی می‌سازد زیرا برای آن که برای فضا پیش از تحقق صوری آنجا به وجود آید، باید آن را صرفاً در ذهن انتزاع کرد.
    مارتین هایدگر (به آلمانی Martin Heidegger) یکی از معروف ترین فیلسوفان قرن بیستم
    مارتین هایدگر (به آلمانی Martin Heidegger) یکی از معروف ترین فیلسوفان قرن بیستم

    -سیالیت فضا

    سیالیت فضا رابطه‌ای تنگاتنگ با فضا و زمان دارد. زوی در کتاب چگونه به معماری بنگریم تقریباً تمامی محتوی آن را به این موضوع اختصاص داده بود او می گوید: "معماری به مثابه ی فضای داخلی است و فضای داخلی تنها باحرکت در آن تعریف می‌شود". بر این اساس داوری درباره ی دوره‌های تاریخ معماری انجام می‌شود. بناهای مصری و به خصوص اهرام سه‌گانه تنها حجم هایی سنگین که خود را اجسامی سنگین نشان می‌دهند می‌باشند. معابد یونان هنوز تا معماری فضاهای داخلی راه زیادی دارند و به نظر زوی انسان وار کردن حجم‌ها با نادیده گرفتن فضا همراه می‌داند. هزار سال پس از ساخت اهرام، مفهوم پویایی و حرکت و زمان در فضا بروز می‌نماید. در معماری کلیسا می‌توان معماری مسیرها را دید و همان گونه که پیشتر آمد این دوره انقلاب فضایی نام گرفت. سیالیت فضا به نظر زوی به معنی عمل به تمامی قواعدی است که تا اینجا بیان شد. هر آنچه دیدیم در اینجا کنار هم قرار داده می‌شود: تقارن، ضد پرسپکتیو، سازه‌های آزاد و... با به کارگیری قواعد یاد شده به بیننده ی اثر، این امتیاز داده می‌شود تا با ایستادن در هر کجای آن آزادانه به هر زاویه که می‌خواهد بنگرد و این آزادی با حذف عناصر محدودکننده ی معماری کلاسیک به دست می‌آید.

    -نظر اندیشمندان در مورد فضا

    از نظر مامفورد، اندیشمند پست مدرن "فضای شهری نمود اهداف انسان ارگانیک است"(Mumford 1961) فضا ارکان خاص انتقال میراث فرهنگی از گذشته است. بدین ترتیب از نظر مامفورد، فرم فضای شهر در طول تاریخ محصول عملکرد فضا است و فضا بعد فرهنگی دارد.
    کنزو تانگه یکی از اندیشمندان عرصه ی معماری و شهرسازی است که شهر را به مثابه ی موجودی زنده تلقی می‌کند که توسعه ی آن بر پایه ی رشد ساختار آن است. از نظر کنزو تانگه فضا میدانی برای فعالیت‌های فیزیکی انسان و میدانی برای برقراری ارتباطات به شیوه‌های نمادگرایانه است. اما مهم‌ترین جنبه ی فضا، ایجاد میدانی برای شکل بخشیدن به انسان است. امس راپاپورت، فضای شهری را در بردارنده مجموعه‌ای از ارتباطات می‌داند. (Rapaport 1977)
    از نظرکستلز، (Castelles 1977) فضا بازتاب جامعه نیست بلکه خود فضا بعد مادی جامعه است و اگر آن را مستقل از جامعه و روابط اجتماعی در نظر بگیریم، مانند آن است که ماهیت را از جسم آن جدا سازیم و اولین اصل هر علم اجتماعی را نادیده بگیریم. روح و جسم با هم ارتباط متقابل دارند؛ بنابراین اشکال فضایی کره خاکی ما، همانند سایر چیزها توسط عمل انسانی شکل می‌گیرد.
    ادامه مطلب...
  • بِن ون بِرِکل و کارولین بُس در استودیو یو.اِن در آمستردام هلند قابلیت ادغام فضای کاری در قسمتی از فضای مسکونی و دکوراسیون منزل را به عنوان مزیت بزرگی در زندگی مدرن و کمرنگ شدن مرزها را به عنوان یک اصل از زندگی و کار اجتماعی در معماری پست مدرن می شناسند. طراحی خانه ی «موبیوس» که در سال 1998 در حومه شهر اوترِخت بنا شد، مانند خانه ی GAE، بر این اساس بود که محلی برای زندگی و کار باشد؛ هم خانه ای گرم و صمیمی باشد و هم فضایی آرام با دکوراسیون داخلی مناسب برای تمرکز و کار در آن تعبیه شود. کلیت فضاهای منعطف نیز بر همین اصل کمرنگ شدن مرزها و تلفیق یا ادغام کاربری ها استوار است.

     

    فضاهایی که برای کاربری های مختلف تعیین می شوند، صرفا اتاق های محصوری نیستند که با بستن درها رابطه ی آنها با سایر افراد و اتاق ها قطع شود، بلکه ساختار هندسی اتاق ها و طراحی داخلی فضاها مانند حلقه ی موبیوس (یک مدل ریاضیاتی با یک گوشه و یک حاشیه، که در هم پیچیده شده اند) از هم جدا نیستند و حلقه ی بسته ای را ساخته اند که حس سیال بودن و پویایی را القا میکند. در این خانه قراردادهای رایج در مورد موقعیت و مصالحی که در ساخت خانه و دکوراسیون منزل به کار می رود، تحریف شده اند و همه چیز به نظر برعکس و غیر معمول می آید؛ دیوارهای شفاف، شیشه ای هستند، سقف از پارکتی ست که برای کف خانه ها به کار می رود و مبلمانی که از بتن ساخته شده اند (میز)، در تقابل با سایر متریال های به نسبت سبک و ساده تر، مانند لنگری سنگین به نظر می رسند که خانه را محکم به پایین می کشند.

    در تفکر قرن بیست و یکم، ایده ی تداخل فضاهای داخلی و سیال بودن تردد در آنها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. طرح خانه ی موبیوس به شکلی است که معماری باروک و فضاهای آن دوره را به یاد می آورد و به طور اجتناب ناپذیری به سرعت با آن قیاس می شود. البته زیبایی شناسی باروک قرن شانزدهم به گونه ای بود که هماهنگی و اتحاد را در پیچیدگی پویا و جهت گیری های نامتعارف جستجو میکرد نه در جابجایی نامتعارف کاربری ها. در خانه هایی که در اواخر قرن بیستم ساخته می شدند، وُید و فضاهای وسیع بلا استفاده ی زیادی در طراحی داخلی منزل وجود داشت. معمار لس آنجلسی، اریک اوؤن موس، طی سی سال فعالیت در زمینه معماری به این موضوع پرداخته است که یک معمار و یک طراح داخلی چگونه می تواند تجربه و حس حضور در یک فضای مسکونی را بهبود ببخشد. در خانه ی لاؤسِن-وِستِن که او در سال 2003 طراحی کرد، با وجود اینکه انتهای پل فلزی به هیچ مکان مشخصی نمی رسد و اتاق های دفُرمه ی خانه، تنها اشکال هندسی در هم ادغام شده ای از مخروط و استوانه و مکعب هستند، اما هر یک از اتاق ها بطور مستقل حس استقرار و ثبات را در خود دارد و این به دلیل هندسه ی دقیقی است  که بر اساس محاسبات اقلیدسی در پلان خانه و نقشه ی اتاق ها رعایت شده است. آشپزخانه در زیر طاق بلند قوسی شکل، مانند شومینه ی بسیار بزرگی است که در هزارتوی پلکان محاط شده و سطوح شیبدار به اتاق های خواب و حمام هایی منتهی میشوند که با دیوارهای اُریب، مانند اتاق های زیر شیروانی به نظر می رسند.     

    ساختارشکنی ها و قطعات و سطوح به ظاهر متلاشی شده ای که در طراحی خانه ی لاؤسِن-وِستِن مشاهده می شود، نه در نفی و فراموشی سنت، بلکه به عنوان عاملی برای بازبینی و تفکر دوباره در باب گذشته است. از نظر آنتونی ویدلر ِ تاریخ شناس که بررسی های دقیقی از دیدگاه تاریخی روی ویژگیهای انعطاف پذیری خانه های موس انجام داده است، فضاهایی که او طراحی میکند، تلفیقی از خمیدگی ها، پَرِش ها و تغییر جهت های غیر منتظره ایست که به رمانتیسیسم اوایل قرن نوزدهم اشاره دارد و هنرمند خالقش را در میان معماران سبک ارگانیک قرار میدهد. موس، فضای صمیمانه ی خانه ی مسکونی خود را در راستای خطی عمودی طراحی کرد...

     

    ادامه مطلب...
  • در سال 1998، معمار ساکن شیکاگو، داگلاس گاروفالو، عمارت مارکوف را روی تپه های پروسپِکتِ شهر ایلینوی امریکا به شکلی ساخت که اتاق های آن روی یک آکس افقی به دنبال هم ردیف شده اند. ساختار کلی خانه و دکوراسیون داخلی آن با وفاداری به اصول خانه ها و بافت محلی طراحی شده است و مانند سایر خانه های آن منطقه تمام جزئیات سنتوری، پنجره ی زیر شیروانی و بام تک شیب را دارد. اما ویژگی منحصر به فرد خانه از آنجا ناشی می شود که همه ی این اجزا و قطعات در عمارت مذکور، طراحی خود گاروفالو هستند و از قالب های مشابه سایر خانه ها استفاده نشده است. پنجره ها نیز تا حداکثر ممکن به لبه ی بام نزدیکند. طراحی داخلی فضا بدین گونه است که ارتباط بصری اتاق ها با یکدیگر از طریق کفپوش پل مانندی است که با وجود آب و هوای سرد منطقه از متریال شفاف فلز-شیشه ساخته شده است. پرده ای که در میان دیوارهای زرد و کفپوش چوبی گرم اتاق نشیمن برای تفکیک فضاهای داخلی نصب شده، هم جنبه ی تزئینی دارد و هم به پویایی و ایجاد حس سیال بودن در فضا کمک می کند.

    هر دو پروژه ی عمارت مارکوف و خانه ی لاؤست-وستن تاثیرات نظریه های تئوری را، که طی چند دهه درباره ی فقدان عنصر اتحاد و پیوستگی و اهمیت یافتن فرم در طراحی، که تصویر اشتباهی از کلیّت و یکپارچگی در فضاهای با دکوراسیون داخلی مدرن ایجاد می کرد به خوبی نشان می دهد. هر اتاق، لبریز از حقایق و خبرهای گوناگونی است که بی وقفه توسط رسانه های الکترونیکی مانند تلویزیون و اینترنت به فضای آن تحمیل می شود، اما ساختار شکنی های اعمال شده در طراحی داخلی خانه ی مارکوف، موجب شده تا این عمارت علیرغم همخوانی و هماهنگی هایی که با بافت خانه های اطراف خود دارد، مستقل از سایرین بوده و در محیط ساده ای که بیرون از شهر قرار گرفته، حس تمدن و تازگی ایجاد کند. ایدئولوژی و خواستگاه سبک دیکانستراکشن (ساختار شکن) در معماری و دکوراسیون داخلی و دکوراسیون منزل ، بر خلاف مدرنیزم، بر مبنای حذف جزئیات و نمادهای سنتی فضا و فرهنگ و نفی آنها نیست. در این سبک، معماری از طریق حقایق و آبژه هایی قطعه قطعه شده و لایه هایی مفهومی بیان می شود که همه چیز را از نو زیر سوال برده و بدعت های جدیدی را پایه گذاری می کنند. هر آنچه تا پیش از این به طور قراردادی مقبول و رایج بوده زیر سوال می رود، دوباره به آنها فکر می شود، به فرم تازه ای بیان می شوند و جزئیات تجزیه و تحلیل شده با مفهوم و دانش جدیدی کلاژوار به هم متصل می شوند. از آنجایی که سبک دیکانستراکشن داراری فرم های پویا و سرشار از جنبش و حرکت است و همه ی اینها را به واسطه ی اصل ساختارشکنی ها و دوباره فکر کردن ها به دست آورده، در تحلیل فرمیک و معنایی در میان طرح های خود آگاه و برون گرا جای دارد.

     
     
     
    ادامه مطلب...
  • نورپردازی اصول خاص خود را می‌طلبد. قبل از خرید یا تغییر لوستر، نکات مهم آن را مطالعه کنید

    از کلیدهای تنظیم‌کننده شدت نور برای سیستم روشنایی استفاده کنید و در خانه خود ترکیبی از لامپ‌های کم‌مصرف و پرمصرف داشته باشید تا بتوانید محیط را مناسب با روحیه خود طراحی کنید.

    از نور مناسب در راهرو‌ها و پلکان‌ها اطمینان پیدا کنید تا خانه‌ای راحت و پذیرا داشته باشید.

    از نور برای طراحی قسمت‌های مختلف استفاده نمایید.

    به دنبال چراغ‌هایی با نور رنگی باشید.

    نوراتاق پذیرایی:

    هدف از بودن در اتاق پذیرایی یا نشیمن آرامش و معاشرت است. پس از نور زیاد که چشم را ناراحت کرده و مانع استراحت و آرامش شما می‌شود، خودداری کنید. از نور گرم که درصد زرد آن از آبی بیشتر است، استفاده کنید.

    برای مطالعه راحت‌تر به یک چراغ‌کار نزدیک محل نشستن نیاز دارید. با یک چراغ رومیزی روبروی کاناپه یا مبل راحتی نور کافی خواهید داشت.

    چراغ‌های دارای سایه‌های مات نور را به پایین منعکس و ایجاد تناقض می‌کنند در حالی‌که سایه‌های نیمه‌شفاف نور را ملایم‌تر انعکاس می‌دهند.

    از لامپ‌های قوی پرنور برای نشان دادن اشیاء خاص مانند تابلوی نقاشی یا تاقچه‌ی مملو از اشیاء زیبا و با ارزش کمک بگیرید. خیلی راحت نور مستقیم یک نورافکن یا دیوارکوب را روی شیئ‌ای که می‌خواهید مورد توجه قرار دهید، بیندازید.

    مشعل یا نورافکن‌ها راهی  برای جلب توجه یک مجسمه یا اثر هنری و معماری است. برای این کار می‌توانید یک چراغ تزیینی را در یک گوشه یا کنار دیوار طوری قرار دهید که نور آن به طرف بالا یا سقف باشد و به شیئ برخورد کند.

    نور آشپزخانه:

    در آشپزخانه نور باید کافی باشد تا بتوان به‌راحتی آشپزی کرد. اما برای ایجاد محیطی نرم‌تر و خوشامدتر از لامپ‌های کم‌مصرف یا هالوژن استفاده نمایید.

    در جایی که نور بیشتری برای آشپزی نیاز دارید، از چراغ‌های پرولتاژتر و پرتو مانند در زیر کابینت‌های دیواری استفاده کنید تا سطح کارتان روشن شود.

    اگر آشپزخانه‌تان دارای جزیره یا میز صبحانه است، چراغی پر نور بالای آن نصب کنید چون ممکن است بخواهید از این میز برای خواندن روزنامه، باز کردن ایمیل یا رسیدگی به کارهای اداری هم استفاده کنید.

    حالا می‌توانید به نورپردازی بالای سرتان حالت تزیینی دهید تا با سایر قسمت‌های آشپزخانه هماهنگ شود. مثلا با توجه به سبک آشپزخانه‌تان از لامپ‌های شیشه‌ای رنگی یا نوع مات (کرومی) استفاده کنید.

    چیزهای مورد علاقه و شیشه‌ای در آشپزخانه را با دادن نور بیشتر جلوه دهید و اگر کابینت شیشه‌ای دارید، از نور در داخل کابینت برای افکت استفاده کنید.

    نور اتاق ناهارخوری:

    اتاق ناهارخوری باید آن‌قدر پرنور باشد تا غذا به راحتی دیده و میل شود. ممکن است بخواهید برای خوردن غذایی رومانتیک نوری ملایم‌تر داشته باشید، نورهای تنظیم‌شونده برای این منظور مناسبند.

    از لوستر در بالای میز غذا به عنوان نقطه مرکزی استفاده کنید. اگر میز بزرگ است، آویزهای چندتایی، لوستر و چلچراغ‌های جدید یا سنتی برای این منظور ظاهر زیبایی خواهند داشت.

    استفاده از هالوژن‌ها گزینه دیگری برای ایجاد نوری یکنواخت است. نور به همه جا می‌رسد و گوشه‌های میز در تاریکی نمی‌ماند.

    برای ایجاد حس خوشامدگویی و دعوت به شام، شمع‌ها چه رومیزی و چه دیوارکوب مناسبند. آن‌ها را در دو طرف میز قرار دهید و میهمان‌ها را به شام دعوت کنید.

    نور اتاق خواب:

    چراغ مطالعه در کنار تخت به معنی مزاحم خواب دیگران نشدن است.

    دیوارکوب اطراف آینه نوری بدون سایه برای آرایش ایجاد می‌کند.

    در یک اتاق‌خواب کوچک، آینه‌ها با انعکاس نور فضا را بزرگ‌تر و روشن‌تر نشان می‌دهند.

    اگر جزو افراد خوش‌شانسی هستید که اتاق خواب بسیار بزرگی دارید، استفاده از دیوار کاذب به صورت نیمه محیط را جمع‌وجورتر نشان می‌دهد ضمن آن‌ که می‌توانید از قسمت پشت برای پرو و گذاشتن وسایل شخصی استفاده کنید.

    اگر تختی زیبا و رویایی دارید می‌توانید دیوار بالای تخت را نورپردازی کنید.

    برای داشتن نور بیشتر از چراغ در وسط اتاق استفاده کنید.

    ادامه مطلب...
  • برگردان: مهندس علیرضا قرمز چشمه
    یکی از ویژگی های شاخص یک پوشش، ساختار سطح آن پوشش است. اخیراً، درک ما از ماهیت ساختار سطح در مقیاس نانو گسترش یافته است. پدیده‌ی خود چینش پلیمرها (polymer self-assembly) امکان ایجاد ساختارهای نانو با هزینه کم را فراهم کرده است. این ویژگی در مواردی مثل محافظت از کارت‌های تجاری و بانکی و همچنین در تولید غشاهای متخلخل نانو که در رشته های پزشکی و زیستلوژی استفاده می‌شوند، کاربرد دارد.
    یکی از عوامل مهم در تعریف ویژگی های یک پوشش، ساختار سطح آن پوشش است. با اینکه نگاه به ابعاد سطح در حد 10 یا بیشتر از 10 میکرون نگاه جدیدی نیست، اخیرا ً درک ما در مورد اهمیت ساختارهای نانوی سطح به طور چشم‌گیری افزایش یافته است. ویژگی های سایشی سطح(tribological) و خاصیت ترشوندگی، قابلیت جذب زیست‌مولکولها و یا حتی سلول‌ها، و نیز ظاهر نوری و ویژگی‌های لمسی به شدت تحت تاثیر مکان نگاری(topography) سطح در مقیاس نانو قرار می‌گیرند. کنترل این ویژگی‌ها و در نتیجه‌ کنترل ساختار نانوی سطح، اهمیت زیادی برای بهینه کردن کاربردهای امروزی پوشش‌های پیشرفته دارد.
    امروزه، شناخت پدیده‌ی خود چینش پلیمرها امکان ایجاد ساختارهای سطوح در مقیاس‌های مختلف را فراهم کرده است. ساختارهای سطوح با مقیاس نانو بدون روش‌های لیتوگرافی (حکاکی) گران قیمت (مانند روش های تولید مدارهای مجتمع در صنعت میکروالکترونیک) قابل دسترسی هستند. هزینه‌ی این روش‌ها برای بسیاری از کاربردهای پوششی مقرون به صرفه نیستند، اما از لحاظ کیفیت، برای رسیدن به اثرات مطلوب، کنترل کافی بر روی ساختار سطح دارند. در این مقاله مثال های کاربردی از خودچینش پلیمرها که با راه حل های ارزان در محیط صنعتی امروز به کار می‌روند، شرح داده می‌شود.


    چینش خود به خود ملکولی

    خود چینشی، قرار گرفتن مولکولها در بهترین ساختار تعریف شده است که اغلب با برهم‌کنش ضعیفی در مقایسه با اندازه ی ملکول و با انرژی گرمایی محدود صورت می‌گیرد. به طور خاص، خود چینشی ملکولی قادر به ایجاد ساختارهایی در مقیاس نانو است و تغییر جالبی برای کم کردن هزینه روش‌های گران لیتوگرافی ارائه می‌دهد. این روش ها اغلب به روش پایین به بالا(bottom-up) اشاره دارند، زیرا ساختارهایی از بلوک‌های اولیه ایجاد می‌کنند. این روش در مقابل روش بالا به پایین(top-down) که به ماشین اجازه می‌دهد از تکه‌ی بزرگتری شروع کند، قرار می‌گیرد (مانند قسمتی از فلز که در دستگاه تراش ساخته می‌شود).
    روش چینش خود به خود پلیمری، بسته به نوع موادی که برای شروع انتخاب می‌شوند، در مقیاس میکرون و نانو انجام می‌شود. در تهیه پلیمرها، پلیمر به صورت ذراتی با اندازه‌ی 1 میکرون تا 10 میکرون از حلال جدا می‌شود. اندازه این ذرات وابسته به نوع پلیمر متفاوت خواهد بود و می‌توان با انتخاب یک حلال خاص ذراتی از دو نوع پلیمر را به طور برجسته تر؟ از حلال جدا کرد. با متن اصلی چک شود
    به‌ طور مشابه می‌توان ذراتی با اندازه‌ی 100 نانومتر از محلول بدست آورد. این فرآیند اغلب به جداسازی میکروفاز کوپلیمر اشاره دارد. نمونه‌های نهایی گستره‌ی کوچکی از نظم را نشان می‌دهند. به طوری که در مخلوط کردن دو پلیمر نمونه‌ها به صورت تصادفی هستند، یعنی چینش دقیق ایجاد نمی‌شود. با این وجود گستره‌ی وسیعی از نظم با پیش نمونه‌های اولیه و در جهت چینش پلیمر رسوب داده شده، صورت می‌گیرد.

    کاربردها

    کنترل ساختار سطح در مقیاس نانو این امکان را به کاربردهای جدید می‌دهد تا نسبت به پوشش‌های متداول امکانات بیشتری فراهم آورند. در مورد روش خود چینش پلیمرها، انتخاب مواد اولیه و نیز پارامترهای پوشش دهی این اجازه را می‌دهند تا اندازه و کاربرد ساختار نانوی پلیمر نهایی را مشخص کرد. این مشخصات را می‌توان با دامنه‌ی وسیعی از ابعاد و دامنه‌ی متنوعی از گروه‌های شیمیایی انتهایی بر حسب تقاضا تنظیم کرد. شکل 1 ساختار نانوی بدست آمده از مخلوط کردن پلی استایرن و پلی‌متیل‌متاکریلات که به صورت چرخشی روی زیرآیند ریخته شده‌است را نشان می‌دهد. این ساختار به صورت تصادفی است ولی می‌توان با انتخاب دقیق مواد اولیه و پارامترهای پوشش‌دهی، ویژگی‌های آنها را از پیش تعریف کرد. به عنوان مثال این کاربرد در انگشت‌نگاری می‌تواند در‌ آینده برای تولید برچسب‌های شناسایی و امنیتی مورد استفاده قرار گیرد.
    اگر یکی از لایه‌های پلیمری توسط یک حلال انتخابی از سطح زدوده شود، این فیلم‌های پلیمری می‌توانند به صورت متخلخل درآیند. این عمل این اجازه را به کاربردهای پوششی که برداشت سریع یک مایع یا جوهر مورد نظر است را می‌دهد.
    با اینکه همه‌ی ویژگی‌های ساختاری از این روش قابل کنترل هستند ولی ساختار جزئی به طور ذاتی تصادفی باقی می‌ماند. بنابراین، از این ساختارها می‌توان به عنوان ویژگی امنیتی برای محافظت از کارت‌های بانکی و تجارتی بهره جست. شبیه ویژگی‌های انگشت نگاری، برخی ویژگی‌های کلیدی برای ساختارهای پلیمری تعریف می‌شود، که می‌توانند بعدا ً به یک دسته‌ی خاص از ساختار نانو نسبت داده‌ شوند. به عنوان کاربردی در بازارهای دیگر می توان به شناسایی در بخش‌های هنری و تجملاتی، علاوه بر کارتهای تجاری اشاره کرد که اخیرا ً مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. این سطوح از نظر قیمت ارزان و قابل تغییر هستند. روشهای استاندارد مختلف مثل غوطه‌وری، اسپری کردن وپوشانش دورانی(spin coating)برای اعمال این پوشش‌ها به کار می‌روند. به راحتی می توان برخی از این روش‌ها را برای پوشش دادن سطوح بزرگ به کار برد. یکی از مزایای اصلی اکثر این روش‌ها، امکان اعمال بر روی زیرآیندهای 3 بعدی است. برای مثال از این روش‌ها می‌توان برای پوشش دادن حفره‌ها و یا سطوح داخلی قطعات توخالی استفاده کرد.
    بسیاری از تقاضاها در این مورد مقاومت در برابر برخوردهای محیطی است. در مورد ساختارهای پلیمری رسیدن به ماده‌ای با مقاومت در برابر خراش مشکل است. یک راه حل برای رفع این مشکل جایگزین کردن ماده‌ای دیگر که مقاومت بیشتری در برابر خراش دارد به جای ساختار پلیمری است. این کار را می‌توان با تیزاب کاری شیمیایی توسط یک لایه‌ی مناسب انجام داد، به طوری که ساختار پلیمری به عنوان یک لایه عمل کند. شکل 2 همان ساختار نانوی نشان داده شده در شکل 1 را نشان می‌دهد با این تفاوت که پلیمر به صورت لایه‌ای بر روی سیلیکون و با فرآیند RIE قرار گرفته است. با این کار ساختار به صورت ماده‌ای سخت درمی‌آید. عمق ساختار 4 میکرون است.
    سطح نهایی هم می‌تواند به همان صورت که هست استفاده شود و هم می‌تواند به عنوان ابزار اصلی برای جور کردن ساختار سطح به کار رود، مثل پوشاندن آن بر روی یک پلاستیک. مورد دوم مسیر جالبی را برای تولید انبوه ساختارها ی نانو بازمی‌کند. برای مثال می‌توان به استفاده از این فن آوری برای کاربردهایی مثل پلاستیک‌های جدید برای کشت سلول یا مهندسی بافت اشاره کرد.
    ایجاد الگوهای سطح در مقیاس نانو نسبت به مقیاس میکرون ترجیح داده می‌شود. دسته‌ی دیگری از پلیمرها برای چینش خود به خود به کار می‌روند. کوپلیمرهای بلاک (block) از دو یا بیشتر از دو پلیمر که به یکدیگر متصل شده‌اند ساخته می‌شوند، که این کوپلیمرها به وسیله‌ی یک فرآیند به نام جداسازی میکروفاز ایجاد می‌شوند. در اینجا ابعاد نمونه همان ملکول‌های پلیمری منحصر به فرد هستند که به پلیمرهایی که در مقیاس میکرون هستند و در بالا شرح داده شده اند ترجیح داده می‌شوند. متعاقبا ً، جرم ملکولی پلیمر تشکیل شده یا طول زنجیرهای آن روی هندسه‌ی ساختار نانوی پلیمر تاثیر می‌گذارد و گروه‌های عاملی ویژگی‌های شیمیایی سطح را مشخص می‌کند.
    شکل 3 (سمت چپ) ساختاری را درSi3N4نشان می دهد که به وسیله‌ی فرآیندی به نام لیتوگرافی کوپلیمر ساخته شده‌است. در اینجا ساختار یک سطح خودچیده از کوپلیمر پلی‌استایرن – پلی‌اکریلیک اسید به عنوان یک ماسک برای یون واکنش‌پذیر استفاده شده‌است. هسته‌های مایسلی ایجاد شده از پلی‌اکریلیک اسید با قطری حدود 30 نانومتر مقاومت در برابر حکاکی کردن (ایجاد خلل و فرج روی سطح) بالاتری نسبت به فاز پیوسته‌ی پلی‌استایرن دارد. در نتیجه پلی‌اکریلیک اسید از مواد زیرین در برابر (حکاکیing) محافظت می‌کند و یک ساختار ستونی نانو، مشابه با بعد عرضی ساختار پلی‌اکریلیک اسید تشکیل می‌شود. عمق ساختار (یا به طور معادل بلندای ستون‌ها) می‌تواند با تنظیم زمان (حکاکیing) تغییر کند. در این روش ساختار بدست آمده نه تنها از نظر مکانیکی از فیلم پلیمری سخت‌تر است، بلکه می تواند ویژگی‌های سه بعدی مشخصی نیز داشته‌ باشد. این ساختارها اغلب ویژگی ترکنندگی متمایزی از خود نشان می‌دهند که می‌تواند از آب‌گریز به ابرآبگریز تنظیم شود. علاوه‌براین اگر به ساختار عامل پرفلوئوروسیلان اضافه شود این تأثیر تقویت می‌شود.
    کاربردهایی برای سطوح خود تمیز شونده نیز وجود دارد. در شکل 3 (سمت راست)، برای مثال تماس زاویه‌ای بزرگ آب، ویژگی ابر آب‌گریزی سطح ستون نانو را ثابت می‌کند که باعث دفع کنندگی آب و خود تمیزشوندگی می‌شود.
    اما الگوی توپوگرافی توسط خود چینشی فقط یک جنبه است. تنوع گسترده‌ی پلیمرهای موجود امکان انتخاب این پلیمرها را برای فرآیند خود چینش فراهم می‌کند و وجود گروه‌های عاملی مختلف در این پلیمرها منجر به رسیدن به هدف مطلوب می‌شوند. ساختار سطح نهایی یک الگوی شیمیایی در مقیاس نانو است که دریچه‌ای به کاربردهای بی‌شمار دیگر باز می‌کند. به علاوه، این امکان وجود دارد که با استفاده از یک حلال که به طور انتخابی نسبت به مایسل عمل می‌کند ساختار مایسل را وارونه کرده و منجر به ایجاد مایسل های متورم می‌شود. ساختار بدست آمده می‌تواند دوباره به عنوان یک ماسک حکاکی برای ساخت ویژگی‌های وارونه در مواد سخت به کار رود، یعنی حفره‌های نانویی به جای ستون‌های نانویی.
    با پیروی از این رویکرد، می‌توان غشاهای متخلخل بر پایه‌ی سیلیکون را که قطری بین 35 تا 80 نانومتر دارند را تولید کرد. ضخامت غشاها بین 100 تا 300 نانومتر است و ترکیب سیلیکون ساختار را برای ضمانت پایداری مکانیکی و امکان دستکاری و یکپارچه کردن برای ابزارهای میکروسکوپی، تقویت می‌کند. درخواست‌های بسیاری ارایه و مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که شامل خالص‌سازی زیست ملکول‌ها و اولترافیلتراسیون تابشی جزئی است. یکی از چالش‌های فنی دستیابی به توزیع باریکی از اندازه روزنه‌های غشا، به منظور رسیدن به فیلترکردن انتخابی و بهبود خواص مکانیکی غشا است. تعمیم این فرآیند برای غشاهای نانوی متخلخل فلزی و برای کاربردهای پلاسمونیک تحت بررسی است.
    در بعضی از کاربردهای زیست شناسی غشاهای متخلخل، سازگاری زیستی و تجزیه‌پذیری زیستی مواد غشا یک موضوع مهم است. شکل 4 (سمت چپ) یک غشای نانوی متخلخل را نشان می‌دهد که از طریق قالب‌گیری ساختار ستون نانویی در پلاستیک شکل گرفته‌است که منجر به یک فیلم پلیمری با روزنه‌هایی در اندازه‌ی نانو شده است. برخی غشاهای نانوی متخلخل برای فیلترکردن و کاربردهای حسگری جالب هستند، به طور خاص چون حفره‌ها به آسانی می‌توانند به طور شیمیایی عامل دار شوند، این امکان وجود دارد که ویژگی‌های فیلتر کردن آنها در نظر گرفته شود.
    کاربردهای دیگر سطوح با ساختار نانو را می توان در اصلاح سلولی زیرآیندها یافت. رفتار سلول‌ها روی سطح فقط از طریق شیمی سطح مشخص نمی‌شود، بلکه به ساختار نانو و یا میکرو سطح نیز مرتبط است. درک بهتر از مکانیزم مطرح شده، امکان اصلاح طراحی سطح کاشت را برای آماده کردن زیرآیند برای مهندسی بافت و طراحی بهتر مواد باندپیچی برای بهبود معالجه زخم، فراهم می کند. شکل 4 (شکل میانی) دنباله ی یک سلول بافت رابط جنینی را نشان می دهد که روی یک سطح پلی دی متیل سیکلوکسان (با ساختار نانو) قرار دارد، که این سطح از طریق چینش خود به خودی و فرایندهای انعکاس؟ که در بالا توصیف شده است آماده شده است. چسبندگی خوب سلول‌ها به منظور کاشت می‌تواند به بهبود یکپارچگی آنها در بدن کمک کند و زمان بهبودی بیمار را کاهش دهد.

    ادامه مطلب...
  • روحانی در نشست خبری شنبه ی گذشته تاکید کرد که این دولت ضمن همکاری با سایر نهادها بر وظیفه ی خود به عنوان مسوول قانون اساسی عمل خواهد کرد. قانون، سنگ بنای جامعه ی مدنی و جهان متمدن است و در جوامع مردمسالار بر همه کس و همه چیز حاکمیت دارد. همچنین عمل به قانون، امری ضروری و سرپیچی از آن مستحق مجازات است. با نظر به سخنان رییس جمهوری و این اصل که قانون معیار، میزان و فراتر از همه چیز در جامعه است و نیز توجه به این که قانون گریزی و تفسیر قانون به نفع فرد یا گروهی خاص یکی از مسایلی است که کشور در همه ی بخش ها از آن رنج برده است، بیان چند نکته بایسته به نظر می آید: 1- رییس جمهوری در این نشست، بارها بر قانون و عمل به آن تاکید کرد و آغاز و پایان هر موضوعی را به قانون گره زد. این تاکید گویای اهمیت قانون در رویکرد دولت روحانی و جدی بودن وی در اجرای آن است. معیار قرار گرفتن قانون، توازن و تعادل جامعه را حفظ و آن را از انحراف دور می سازد. این موضوع نه زینتِ شعار و سخن که باید معیار عمل و اجرا باشد و این موضوعی است که روحانی بر آن بسیار تاکید می کند. شاید دلیل این پافشاری ها و تکرارها، زخم های هشت ساله یی است که کشور به آن دچار شده بود به گونه یی که قانون گریزی نه فقط در سطح خرد جامعه، که در ساختار رسمی و کلانِ اقتصادی و سیاسی کشور امری عادی به شمار می آمد. در این سال ها خودمداری و بی توجهی دستگاه اجرایی به اسناد بالادستی همچون سند چشم انداز، برنامه های توسعه، رویه های حقوقی و قوانین مجلس از یک سو و فساد و رانت پراکنی هایی که در این برهه صورت گرفت، آسیب های زیادی بر پیکر کشور وارد آورد که جبران آن سال ها زمان نیاز دارد. 2- حاکمیت و برتری قانون بر همه کس و همه چیز و عمل و پایبندی به آن در خرد و کلان جامعه و در همه ی دستگاه های رسمی و غیررسمی کشور اصلی بنیادی است که روحانی نیز بر آن پافشاری می کند چنانچه در نشست هفتم شهریور با خبرنگاران گفت: در انتخابات به عنوان مسوول اجرای قانون اساسی به وظایفم عمل خواهم کرد و قصد دعوا با هیچ نهادی را نداریم. ما باید مجری قانون باشیم چرا که اجرای قانون وظیفه ی ما است. پیش تر رییس جمهوری در نشست بیست و هشتم مرداد با استانداران با اشاره به موضوع جدایی نظارت و اجرا در امر انتخابات، آن را در راستای پیاده سازی اصل 99 قانون اساسی و امری اجتناب ناپذیر در برگزاری انتخابات سالم در کشور معرفی کرده بود. با وجود اینکه این سخن رییس جمهوری بیانِ قاطعِ قانون است اما موجب سوگیری برخی جناح ها و گروه های سیاسی در کشور شده است. این در حالی است که اگر درست بنگریم، عمل به قانون نه فقط برای فرد، قشر یا گروهی خاص بلکه بایسته یی فراگیر در سراسر جامعه و میان همه دستگاه ها است. عمل به قانون به عنوان یک معیار باید در همه جا رعایت شود چنانکه در جریان رویدادهای سال 1388 برخی افراد مورد قضاوت و سوگیری های شخصی قرار گرفتند و بدون اینکه قانون در مورد آنان قضاوت کند، متهم یا مجازات شدند و در برابر، شماری از کسانی که به این چالش دامن زدند از دایره ی اعمال قانون دور ماندند. این موضوعی است که رییس جمهوری نیز به آن پرداخته و بر عمل به قانون در این زمینه اشاره کرده است. 3- برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی بحث سیاسی داغ کشور در 6 ماهه آینده است. با توجه به فضای باز و رونقی که در عرصه ی سیاسی کشور به وجود آمده است، همه ی گروه ها و جریان های سیاسی خود را برای شرکت و حضور در این انتخابات مهیا می کنند. تاکید رییس جمهوری بر جدایی نظارت و اجرا در انتخابات موجب شفافیت فعالیت دستگاه های سیاسی کشور می شود. برای نمونه در موضوع تایید صلاحیت نامزدها، با وجود اینکه هیات های اجرایی از چهار مرجع قانونی (قوه ی قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات) و مستندهای مستدل کمک می گیرند، چند سالی است که بررسی صلاحیت ها از سوی هیات های نظارت تایید می شود که به نوعی ورود دستگاه نظارت به حوزه ی اجرا است؛ اختلالی که با تعریف های قانون اساسی همخوانی ندارد و تایید صلاحیت ها به جای بررسی های مستند و مستدل به برداشت های ذهنی و غیرعینی گره می خورد. 4- شفافیت یکی از معیارهای سنجش ساختارهای سیاسی است و اهمیت آن روز به روز افزایش می یابد. آمیختگی فعالیت حوزه های رسمی و دخالت یکی در دیگری می تواند این شفافیت را زیر سوال برد و حکمرانی خوب را به چالش بکشد. از این رو شفافیت در همه ی بخش ها اعم از اقتصاد، سیاست و... امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در برگزاری انتخابات که حقِ مردم و شاخصی از جامعه ی مدنی و نمادی از مردمسالاری است، شفافیتِ برنامه ریزی و اجرا در همه ی مرحله ها اهمیت دارد. معیار قرار گرفتن قانون که رییس جمهوری بر آن تاکید دارد می تواند شفافیتی را که مبنای عملِ جامعه ی مدنی است در همه ی زمینه ها به ویژه در رویداد سیاسی مهم انتخابات فراهم کند و مردم، گروه ها و جریان های سیاسی را به آغاز یک رقابت انتخاباتی سالم امیدوار سازد. قانون پایه و ستون هر جامعه است و تا زمانی که پایبندی به آن معیارِ عمل و اجرا باشد می توان به شاخص هایی همچون شفافیت، پاسخگویی، مسوولیت پذیری و به طور کلی شکل گیری حکمرانی خوب در یک کشور و جامعه امیدوار بود و تاکید دولت یازدهم بر نقش محوری قانون، گامی مهم در این راستا به شمار می رود.

     

    ادامه مطلب...
  • هاوانا پایتخت کوبا روز جمعه بیست و سوم مرداد (14 اوت) پس از 70 سال میزبان رییس دستگاه دیپلماسی اصلی ترین دولت ستیزه گر با این کشور بود. «جان کری» وزیر امور خارجه ی آمریکا در مراسمی سفارت بازسازی شده ی کشورش در هاوانا را بازگشایی کرد تا پس از 54 سال قطع روابط دیپلماتیک، بار دیگر این مناسبات برقرار شود. کری در این مراسم تصریح کرد از این پس کوبا و آمریکا دشمن یا رقیب نیستند بلکه همسایگانی برای یکدیگر به شمار می روند؛ سخنانی که به معنای دگرگونی در شکل روابط و حتی ماهیت نگاه متقابل سران واشنگتن و هاوانا است. رخدادهای چند ماه گذشته در شرایطی صورت می گیرد که آمریکا و کوبا دهه ها یکدیگر را هدف حمله و موضع گیری های تند قرار دانند و در صحنه هایی نظیر عملیات نظامی «خلیج خوک» ها رو در روی هم قرار گرفتند. در دایره ی هماوردی ابرقدرت های شرقی و غربی و در جریان بحران موشکی سال 1962 میلادی، تقابل واشنگتن و هاوانا تا آستانه ی جرقه زدن جنگ هسته یی نیز پیش رفت. اینک با گذشت سال های پرتنش، فصلی تازه در مناسبات واشنگتن و هاوانا آغاز شده است. البته این به معنای پایان اختلاف های پرشمار و رسوب یافته در 2 سوی مرزهای آبی آمریکا و کوبا نیست و بخش مهمی از چانه زنی های دوجانبه در روزهای آتی به موضوع هایی نظیر پرداخت غرامت از سوی آمریکا به کوبا و مسایل حقوق بشری در این کشور اختصاص خواهد یافت. در شرایط کنونی باید به چند نکته در مورد تحولات این روزهای روابط 2 کشور اشاره کرد: 1- آنچه در روابط آمریکا و کوبا می گذرد، رخدادهایی است که نظیر آن سال های پیش به وقوع پیوسته، در حال حاضر در حال نضج گیری است و در آینده هم بیشتر شاهد آن خواهیم بود. ویژگی اصلی این رخدادها توقف فرایندی شبیه به دست و پا زدن خلاف جریان رودخانه ی پرشتاب تحولات بین المللی است. در برهه های زمانی گوناگون، پس از نقطه های عطف تاریخی یا در پی روندهایی که ابتدایی ناملموس و ادامه یی شتابنده یافته، کشورها پا به عرصه ی «تنش بس» نهاده اند؛ وضعیتی با زمینه هایی شبیه به آتش بس که بر اثر واقعیت های جنگ، 2 یا چند کشور را به سمت پایان درگیری سوق داده است. یکی از نمونه های تاریخی، پایان چند سده درگیری و هماوردی 2 قدرت بزرگ اروپایی بعنی آلمان و فرانسه است که پس از جنگ های گوناگون و اختلاف های پرشمار در برخورد با واقعیت های جهانِ پس از جنگ جهانی دوم، رویه ی پیشین را کنار نهادند و مبنایی نو و فضایی تازه برای مناسبات دوجانبه پایه گذاری کردند. در چنین فضایی، فرایند تنش بس بر مدار تصمیم سازی عقلانی رهبران پاریس و برلین، زورآزمایی های سخت سیاسی-امنیتی را به شکل رقابت های سازنده ی اقتصادی- تجاری در آورد تا آتش احساس های ملی و پیشینه ی تقابل های تاریخی به جای سوزاندن سرمایه های ملی، تنور پیشرفت را گرم کند. 2- آنچه سبب ثبت تجربه های بین المللی نظیر از سرگیری روابط دیپلماتیک آمریکا و کوبا شده، واقعیت های جهان امروز است؛ جهانی که بیش از پیش بر پاشنه ی کسب قدرت آن هم از نرمترین نوع آن یعنی قدرت اقتصادی می چرخد و کسب منافع ملی را به یگانه معیار تعریف دوستی ها و دشمنی آن تبدیل ساخته است. بر مبنای چنین واقعیت هایی، دوستی و رقابت، همگرایی و واگرایی، دوری و نزدیکی کشورها رفتارهایی بر مبنای ضرورت است نه دارای اصالت. چنین است که رهبران کوبا پس از سال ها سیاست ورزی، هدایت افکار عمومی و تزریق آمریکاستیزی به بدنه ی جامعه با بی ثمر تشخیص دادن سال ها هماوردی به مسیر تعامل با دشمن دیرینه ی خود گام نهادند. در برابر، مقام های کاخ سفید نیز با اذعان به بی نتیجه بودن دهه ها تحریم کوبا برای تغییر رفتار این کشور، طرحی نو را برای پایان اختلاف دیرپا با همسایه ی جنوبی درانداختند. برقراری دوباره ی روابط دیپلماتیک بین واشنگتن و هاوانا نشان داد که اینک نه دشمنی و رقابت غیرعقلایی قابل دفاع است و نه می توان در جهان امروز اهرم هایی نظیر تحریم را به عنوان ابزارهایی کارا در کنشگری علیه دیگر واحدهای نظام بین الملل به کار بست. از این رو است که با وجود کلان ترین سرمایه گذاری و هزینه ی گسترده ی آمریکا برای چینش مستحکم ترین دیوارها گرداگرد ایران، تحریم نتوانست منجر به عقب نشینی تهران در برابر خواست رهبران واشنگتن شود و در نهایت این دیپلماسی بود که گره کور اختلاف ها بر سر فعالیت های صلح آمیز هسته یی را گشود. 3- دیپلماسی را باید بهینه ترین و نیز عاقلانه ترین گزینه برای پیگیری منافع ملی و نیز راهکاری در جهت حل اختلاف ها میان کشورها دانست. همچنان که اشاره شد اختلاف های بسیاری بین رهبران کوبا و واشنگتن پابرجا است که قرار است موضوع گفت وگوهای آتی باشد. در این پیوند، روند حل و فصل اختلاف ها هرچقدر هم کند به پیش رود به یقین دستاورد آن متفاوت از دهه ها تهدیدپراکنی و تبادل امواج دشمنی میان کوبا و آمریکا خواهد بود 4- نکته ی پایانی که باید به آن اشاره کرد مطلوبیت و ارزش تعامل، سازش و همکاری میان کشورها است زیرا جنگ، نزاع و دشمنی در ذات خود فضیلتی به حساب نمی آید مگر آن که به شکلی کنترل شده، ابزاری و محدود، آن هم در جهت تحقق منافع ملی یا بر مبنای هنجارها و ارزش های فراگیر ین المللی نظیر حقوق بشر، حق دفاع مشروع، برقراری ثبات و امنیت و... به کار گرفته شود. به این ترتیب هرگونه اقدامی برای شکل گیری تعامل سازنده بین کشورها و کاهش سطح تنش در فضای بین الملل تحولی است که باید با دیدی مثبت به آن نگریست. 

     

    ادامه مطلب...
  • رنگ‌های اصلی و تركیبی می‌توانند روحیه شما را تحریك كنند و به شما آرامش بخشند وخاطرات شاد رادرذهن شما ایجاد كنند یا برعكس.

    رنگ‌ها در واقع ناقل محیط و كلیدی برای ایجاد حالت‌های مختلف در خانه شما محسوب می شوند.فقط باید به خاطرداشته باشید كه همیشه در انتخاب رنگ دقت كرده و رنگ متناسب با محیط و روحیه خویش را انتخاب كنید تا همواره احساس آرامش داشته باشید.

    این احساس همان طنین رنگ‌ها است. در واقع رنگ‌ها با اثربخشی خود در ذهن بیننده با او حرف می‌زنند و در فكر وی اثر خود را پیاده می كنند. اثربخشی رنگ‌ها در هیچ مكانی به اندازه خانه‌ مورد اهمیت نیست. خانه شما پناهگاه و محل استراحت شما و محل ساخت روح و فكر شما است بنابراین باید محیط داخل آن به نحوی باشد كه با فكر و روح شما به طور دوستانه تلفیق شود كه در این راستا رنگ‌ها مهمترین و مؤثرترین نقش را دارند.

    رنگ قرمز یك رنگ هیجان‌انگیز است و باعث اشتیاق و علاقه شدید و تعصب شدید در فرد می شود. این رنگ تركیبی با رنگ خون است و تولد، سرزندگی، فعالیت و توانگری را به روحیه افراد انتقال می‌دهد.

    این رنگ، تركیبات متنوعی دارد كه اثرات متفاوتی را در روحیه آدمی ایجاد می‌كنند.
    به عنوان مثال:

    رنگ قرمز متمایل به شرابی: رنگ قرمز یاقوتی، توانگری، قدرت و سنت را در روحیه افراد یادآور می‌شود و از تركیبات كلاسیك رنگ قرمز محسوب می‌شود.
    رنگ قرمز گیلاسی: سرزندگی، جوانی و انرژی را در فرد ایجاد می‌كند.
    رنگ قرمز گوجه‌ای: گرما را به فرد انتقال می‌دهد.

             
    رنگ قرمز برای بهبود بخشیدن به حس بویایی و اشتها در افراد كاربرد بالایی دارد.
    به شكل سنتی، رنگ قرمز، رنگ افسونگری بوده و در خیلی از فرهنگ‌ها، این رنگ برای نشان شادی و خوشبختی استفاده می‌شود.
    فیلسوف‌های یونان قدیم، اصرار می‌كردند كه مردها غذای قرمز بخورند و مایعات قرمز بنوشند به منظور اینكه دارای اعتماد به ‌نفس و حس خوشبینی می‌شود.

    از دید روانشناسی، افرادی كه رنگ مطلوب آنها رنگ قرمز است، دارای اعتماد‌به‌نفس بالایی هستند، افرادی توانگرند (افراد ثروتمند و افرادی كه در زندگی خود همیشه ریسك می‌كنند از این رنگ استفاده می‌كنند)، افرادی كه عاشق این رنگ هستند، افرادی با اطلاع، برونگرا، هیجانی، سبقت‌جو، با انرژی، شجاع، خوشبین، ماجراجو و مثبت هستند.

                 


    این رنگ علاوه بر اثرات مثبتی كه در افراد ایجاد می‌كند اثرات بدی هم دارد.

    رنگ قرمز یك رنگ قوی است و ضربان قلب را تشدید می‌كند، فشار خون را بالا می‌برد و باعث می‌شود حركت تنفسی بالا برود.
    در دكوراسیون منزل رنگ قرمز را می‌توانند در برخی از فضاها استفاده كنید نه درهمه دیوارها و فضاها.

    رنگ قرمز همانطور كه اشاره شد، حس بویایی و اشتها را تقویت می‌كند و برای استفاده در آشپزخانه یا اتاق ناهار خوری توصیه می‌شود. می‌توانید حتی در مبلمان این دو فضا از این رنگ استفاده كنید.

                

    یك اتاق ناهارخوری را در ذهن خود مجسم كنید كه دارای یك میز ناهارخوری با یك رومیزی قرمز متمایل به شرابی است.

    روحیه تمام افراد پشت میز را در یك لحظه می‌توانید ببینید، همه آنها با اشتها و دارای فكر آسوده هستند.

    این رنگ اغلب به عنوان رنگ حاشیه برای درهای ورودی می‌‌تواند استفاده شود چون شكوفایی و شادی را به خانه هدایت می‌كند.

    رنگ قرمز فضاهایی مثل حال ورودی یا راهروها را می‌تواند برافروخته كند، این رنگ چشم را به طرف خود جذب می‌كند ولی به عنوان رنگ دیوارها در فضاهای كوچك مخصوصاً تنالیته تیره آن توصیه نمی شود چون روحیه دلتنگی را به وجود می‌آورد. رنگ قرمز سطح انرژی را در اتاق افزایش می‌دهد و هیجانات آدمی را بالا می‌برد و در اتاق‌ خواب جفت‌ها توصیه می‌شود و عشق را به محیط خواب آنها به ارمغان می‌آورد.

    ولی در اتاق خواب كودكان توصیه نمی‌شود زیرا سطح انرژی آنها را بالا برده و بی‌خوابی در آنها ایجاد می‌كند. استفاده از این رنگ برای افرادی كه دارای فشار خون بالا هستند نیز توصیه نمی‌شود .

              
    اتاق خوابی را تصور كنید كه دارای پرده‌های قرمز شرابی، روتختی‌هایی از همان رنگ، چراغ خواب گوجه‌ای در كنار تختخواب، دمپایی روفرشی گیلاسی در كنار تختخواب، قالیچه شرابی رنگ در كف اتاق و رنگ دیوارهای اتاق تلفیقی از رنگ قرمز با سفید ‌باشد چه اتاق خواب گرم و رویایی! آیا می‌توانید گرمای آن را در وجود خویش حس كنید؟

    این رنگ برای اتاق نشیمن یا اتاق مهمان نیز مطلوب است چون تمام فضای اتاق را احاطه می‌كند و صمیمیت را در افراد ایجاد می كند.

                 

    دیوارهای قرمز گیلاسی اتاق نشیمن با مبل‌های راحتی هم‌رنگ دیوارها چه فضای جالب و گرمی را برای مهمان‌ها در هنگام صرف چای ایجاد می‌كند!!
    علاوه بر رنگ دیوارها و مبلمان می‌توانید از این رنگ به عنوان زمینه رنگی در طاقچه‌های تورفته گنجه‌ها، داخل كابینت‌های آشپزخانه، حاشیه شومینه استفاده كنید.

              
    این رنگ بهترین سپر در مقابل سرمای زمستان است. مخصوصاً در منازلی كه از گرمای طبیعی خورشید بی‌بهره هستند؛ استفاده از رنگ زرد و قرمز در قسمت‌هایی از منزل گرما را به افراد خانواده هدیه می‌دهد.

    اگر تأثیر هر رنگ را در روح و ذهن خویش جای دهیم می‌توانیم محیط مطلوبی را در منزل خویش فراهم كنیم و از وجود آنها در اطراف خویش لذت ببریم.

    ادامه مطلب...
  • انتصاب نماینده ی عربستان سعودی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحده به ریاست «گروه رایزنی» به عنوان یکی از پنل های کلیدی این سازمان، با وجودی که عربستان یکی از تیره ترین کارنامه ها را در زمینه ی حقوق بشر دارد، نشان از سلطه ی اصول سیاسی بر اصول حقوقی و اخلاقی در این سازمان دارد. در یک اقدام پرسش برانگیز، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد «فیصل تراد» نماینده ی موقت عربستان در این شورا را به عنوان رییس یکی از پنل های کلیدی شورای حقوق بشر سازمان ملل منصوب کرده است. این پنل مقام های ارشدی را منصوب می کند که استانداردهای بین المللی حقوق بشر را شکل می دهند و درباره ی نقض حقوق بشر در سراسر جهان گزارش تهیه می کنند. بر پایه ی اسناد شورای حقوق بشر سازمان ملل که بیست و ششم شهریور ماه در اختیار دیده بان این سازمان قرار گرفته، عربستان سعودی به ریاست گروه پنج عضوی سفرا که موسوم به «گروه رایزنی» است، منصوب شده و از این قدرت برخوردار است که در انتخاب 77 تن که به مسایل حقوق بشری در همه کشورها می پردازند، دست داشته باشد. این انتصاب بلافاصله مورد مخالفت بسیاری از فعالان حقوق بشر از جمله «هیلل نوئر» مدیر اجرایی دیده بان سازمان ملل متحد، قرار گرفت و آن را نوعی سیاست زدگی در شورای حقوق بشر توصیف کرد. شاید این انتصاب به ظاهر یک رویداد معمولی در روند اداری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به شمار آید، اما چنین انتصابی زمانی به چالشی بنیادین برای ماهیت شورای حقوق بشر تبدیل می شود که در نظر داشته باشیم عربستان از جمله کشورهایی است که بر پایه ی شاخصه های تعیین کننده حقوق بشر در رده ی ضعیف ترین کشورها قرار دارد و در گزارش هایی که هر ساله از سوی این شورا منتشر می شود این مساله مورد تاکید قرار می گیرد. تصدی ریاست چنین پست مهمی در این سطح نشان می دهد که چنین انتصابی غیر عمد نبوده و یک روال عادی در ساز و کار اداری شورای حقوق بشر سازمان ملل به شمار نمی آید و این احتمال را تقویت می کند که این امر ناشی از یکسری الزام های سیاسی است که بر اصول حقوقی و اخلاقی سایه انداخته است. در چنین شرایطی این پرسش پیش می آید که غرب ِ سیاسی که تا این اندازه بر حقوق بشر تاکید دارد و بسیاری از جوامع غیر غربی را با همین چوب می زند، تا چه اندازه در گفتار و کردار خود صادق است و تا چه اندازه از ابزار حقوق بشر به عنوان راهی برای سلطه بر دیگر جوامع بهره می برد. شاید این تاکید به جا باشد که معیارهایی که هیات حاکمه ی آمریکا و کشورهای اروپایی برای حقوق بشر تعیین می کنند و تلاش دارند آن را به عنوان معیارهایی جهانی جا بیندازند هیچ گاه نتوانسته است از مقبولیت جهان شمول برخوردار شود؛ چرا که چنین معیارهایی با بسیاری از اصول اجتماعی و فرهنگی جوامع غیر غربی در تضاد هستند. اما عملکرد غرب سیاسی در اعمال چنین معیارهایی نشان می دهد که کشورهای غربی حتی در اجرای این معیارها نیز استانداردهای دوگانه یی به کار می برند. این امر نشان می دهد که حقوق بشر بیش از آن که هدفی در خود باشد، به ابزاری برای غرب در جهت پیش برد اهداف جهانی خود برای سلطه بر دیگر فرهنگ ها و جوامع تبدیل شده است. این مساله به خوبی با نگاه بر گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مشخص می شود. گزارش سال 2015 این شورا به خوبی نشان می دهد عربستان از نظر معیارهای حقوق بشری این سازمان در رده ضعیف ترین کشورها قرار دارد. بر پایه این گزارش، عربستان در زمینه ی حقوق شخصی عملکرد بسیار بدی دارد به گونه یی که مطابق با روال همیشگی این کشور، در سال گذشته میلادی صدها نفر بدون حکم قطعی و به صورت خودسرانه دستگیر و بازداشت شده اند. وضعیت این کشور در زمینه ی حقوق سیاسی و اجتماعی افراد حتی نسبت به سال های گذشته نیز بدتر شده است. این امر به ویژه با قانون ضد تروریسم که 31 ژانویه سال گذشته میلادی تصویب شد، تشدید شده است. بر پایه ی این قانون، حکومت از این حق برخوردار است که به بهانه ی مبارزه با تروریسم، با هرگونه انتقاد و اعتراضی به مقابله برخیزد و به دستگیری گسترده فعالان مدنی بپردازد. عربستان همچنین از پذیرش وجود گروه های سیاسی و حقوق بشری جلوگیری می کند و آزادی تمام عیار دیگر مذاهب و همچنین اقلیت چند میلیونی شیعه در این کشور را نمی پذیرد. در این کشور هیچ قانون نوشته شده ی رسمی قضایی وجود ندارد و قاضی ها از این حق برخوردار هستند که به صلاحدید خودشان هر فردی -حتی بچه ها- را دستگیر و بازداشت کنند. در چنین شرایطی، مقامات می توانند مظنونان را برای ماه ها و حتی سال ها بدون بررسی قضایی یا پیگرد قانونی در بازداشت نگه دارند. برای نشان دادن بخشی از اشکالاتی که چنین سیستم قضایی برای افراد به بار می آورد فقط کافی است به آماری که پایگاه اطلاعاتی وزارت کشور عربستان در 15 می سال جاری منتشر کرده است اشاره داشت که بر پایه ی آن 293 نفر بیش از 6 ماه، بدون این که بررسی قضایی برای آن ها صورت گرفته باشد، در بازداشت هستند. همچنین بیش از 100 نفر سال گذشته میلادی در عربستان گردن زده شده اند. در زمینه ی حقوق زنان نیز عربستان وضعیت به مراتب بدتری دارد. در این کشور همچنان یک سیستم مردسالار بر جامعه حاکم است که زن ها را زیر سلطه مردها قرار می دهد. در این سیستم، زن ها بدون اجازه ی شوهر، پدر و یا حتی فرزند اجازه ی ادامه تحصیل یا مسافرت هم ندارند. در تداوم ضایع کردن حقوق زنان، با فتوایی که در سال گذشته میلادی از طرف شورای علمای ارشد عربستان صادر شد، زن ها نمی توانند بدون ولیِ خود به پزشکان مرد مراجعه کنند. در این کشور زن ها حتی از حق رانندگی که از حقوق نخستین در جامعه امروزی است بی بهره هستند. در زمینه ی حقوق کارگران نیز باید گفت عربستان کارنامه ی درخشانی از خود به جای نگذاشته است. این کشور هم اکنون پذیرای نزدیک به 9 میلیون کارگر خارجی است که از بسیاری از حقوق نخستین خود محروم هستند. سیستم «کفالت» مبنای قانون عربستان در امور کارگران خارجی است که بر پایه آن، هیچ کارگری بدون اجازه سرپرست (کفیل) خود نه حق خروج از کشور را دارد و نه حق جا به جایی شغلی. بسیاری از فعالان حقوق بشری از سیستم کفالت با عنوان برده داری مدرن نام می برند. ضعف سیستم قضایی عربستان در زمینه ی حقوق کارگران خارجی دست مقام های سعودی را برای اخراج این کارگران در هر زمانی باز گذاشته است. در این زمینه و بر پایه ی آمار سازمان بین المللی مهاجرت، عربستان 163 هزار و 18 کارگر اتیوپیایی و 458 هزار و 911 کارگر یمنی را بین سال های 2013 تا 2014 میلادی و 38 هزار و 164 کارگر سومالیایی را تنها در سال 2014 میلادی از کشورش اخراج کرده است. وضعیت کارگران بومی نیز چندان خوشایند نیست و بسیاری از آن ها و به ویژه زنان به گونه یی نظام مند مورد سوء استفاده قرار می گیرند که این سوء استفاده ها شامل نبود امنیت روانی و جسمی در محل کار، سوء استفاده جنسی از سوی کارفرمایان، نبود امنیت شغلی و نبود یک نظام پشتیبانی از حقوق آن ها می شود. چنین کارنامه یی به خوبی گویای این امر است که با هر شاخصی که برای حقوق بشر در نظر بگیریم، عربستان محکوم خواهد شد. بنابراین مقام های سیاسی چنین کشوری هرگز از این صلاحیت برخوردار نخواهند بود که به ریاست کمیته یی برگزیده شود که درآینده مسوولیت تهیه ی استانداردهای جهانی در زمینه ی حقوق بشر را در اختیار دارد. به همین دلیل این ظن تقویت می شود این انتصاب یک عمل سیاسی است که بر پایه ی یک نگاه ابزارانگارانه و ماکیاولیستی به حقوق بشر صورت گرفته است. در چنین شرایطی می توان این گزاره را مطرح کرد که با این انتصاب، صلاحیت سازمان ملل و شورای حقوق بشر این سازمان برای اظهار نظر در امور داخلی کشورها را زیر سوال قرار می دهد و نمی توان به تصمیم های این شورا توجه کرد. 

     

    ادامه مطلب...
  • استفاده از کاغذ دیواری برای پوشاندن دیوارهای منازل در دهه های گذشته رونق چندانی نداشت. علت این بی اقبالی هم متنوع نبودن رنگ ها و طرح های کاغذهای دیواری بوده است اما امروزه کاغذ دیواری ها به دلیل تنوع در رنگ ، شکل و جنس به یکی از اولین انتخاب های خانه دارها برای پوشش دیوارها تبدیل شده اند.
    تا آنجا که حتی می توان گفت این پوشش تا حدود زیادی جای رنگ را گرفته است. علت دیگری که کاغذ دیواری این روزها طرفداران بسیاری پیدا کرده، نصب آسان و سریع آن است. به علاوه کاغذها، بوی تند و تیز و خرابکاری های رنگ را نیز ندارند.
    البته این نکته نیز قابل توجه است که قبل از انتخاب کاغذ دیواری حتما باید به نکاتی توجه کنید. در غیر این صورت به سرعت دلزده و پشیمان می شوید.

    نکات زیر می تواند راهکارهای مفیدی برای انتخاب کاغذ دیواری خانه شما باشد
    1 -  قبل از انتخاب کاغذ دیواری باید به رنگ وسایل خانه توجه کنید زیرا هماهنگ نبودن رنگ و نوع کاغذ دیواری با سایر وسایل، علاوه بر اینکه خانه را بی نظم و خسته کننده نشان می دهد، برای افراد خانواده احساس آشفتگی و کلافگی ایجاد می کند. بنابراین حتما به هماهنگی رنگ ها توجه داشته باشید.

    2 - هماهنگی نوع و طرح کاغذ دیواری با سبک و شکل چیدمان خانه نیز مهم است. به طور مثال برای خانه ای که سبکی بسیار فانتزی و مدرن دارد باید از کاغذ دیواری هایی ساده و با نقش و نگار کم استفاده کنید و برای خانه هایی که با مبلمان استیل و فرش های ابریشمی چیدمان شده اند باید کاغذ دیواری هایی سنگین با نقش و نگارهای برجسته به کار ببرید.

    3 -  اغلب کاغذ دیواری ها امروزه قابل شست وشو هستند ولی به دلیل میزان استفاده از پارچه و مواد پی وی سی، به دو نوع درجه یک و دو تقسیم می شوند. به این ترتیب که شاید برای از بین بردن بعضی لک ها و کثیفی های روی کاغذ دیواری هنگام شست وشو با مشکل مواجه شوید. بنابراین بهتر است هنگام خرید کاغذ دیواری به این مورد توجه کنید. در این مورد از فروشنده نیز می توانید کمک بگیرید.

    4 - بهتر است برای خانه هایی که سقف بلندی دارند از کاغذ دیواری هایی با شکل و خطوط افقی استفاده کنید که در این صورت ارتفاع سقف را کوتاه تر جلوه می دهد و در ضمن نوعی گرما و صمیمیت نیز به وجود می آورد. استفاده از کاغذدیواری های بافت دار به دیوارها عمق می بخشد و نیز سبب جذب صدای فضا می شود.

    5 - برای آنکه فضایی آرام و به دور از شلوغی و بی نظمی داشته باشید بهتر است از کاغذ دیواری هایی گلدار با رنگ های ملایم استفاده کنید. اگر خواهان فضایی پر از انرژی و هیجان هستید کاغذ دیواری هایی با رنگ های شاد و درخشان که طرح های هندسی و هنری دارند به کار ببرید که در این صورت هر بیننده ای را سر ذوق می آورد.

    6 - هماهنگی کفپوش خانه با کاغذ دیواری بسیار مهم است. بنابراین بهتر است از کاغذ دیواری های گلدار یا با طرح و شکل های شلوغ برای خانه هایی با کفپوش ساده استفاده کنید و برعکس کاغذ دیواری های ساده را برای خانه هایی با کفپوش های طرح دار به کار ببرید تا این هماهنگی، زیبایی خانه شما را چند برابر کند.

    7 - اگر به لحاظ شخصیتی فردی تنوع طلب هستید و زود از همه چیز خسته می شوید، پیشنهاد ما این است که از کاغذ دیواری های ساده با رنگ های ملایم که هیچ طرح و شکلی ندارد و با هر نوع چیدمان و رنگی هماهنگ می شود، استفاده کنید زیرا استفاده از کاغذ دیواری های طرح دار روحیه خاصی می طلبد و هماهنگ کردن وسایل با این گونه کاغذها کمی مشکل است و ممکن است پس از مدتی دچار دلزدگی شوید.

    8 - بهتر است کاغذ دیواری هایی با پوشش وینیل خریداری کنید زیرا هم قسمت زیرین و هم قسمت بیرونی این گونه کاغذ دیواری ها از لایه های وینیل تشکیل شده است. این پوشش علاوه براینکه ضد آب است، کیفیت بسیار بالایی هم دارد. فقط شاید کمی گران تر از کاغذ دیواری های دیگر باشد که در عوض دارای عمر و دوام بیشتری است.

    9 - بیشتر اوقات هزینه و قیمت کاغذ دیواری ها به دلیل برخی محاسبات تا حدودی برای افراد گنگ و مبهم است زیرا کاغذ دیواری ها به شکل رول هایی با عرض های مختلف عرضه می شوند و هر شکل و طرحی از کاغذ دیواری متراژ و اندازه جدای خود را دارد و چون دیوارهای خانه به طور کامل مستقیم و دارای یک سطح نیست و بیشتر خانه ها دارای ستون و دیوارهای کاذب و غیر مفید هستند، بنابراین هم از رول های بیشتری نسبت به محاسبه شما استفاده می شود و هم در بعضی از مواقع کاغذها اضافه می آیند.
    برای اینکه کمتر با این مشکل مواجه شوید بهتر است متراژ دیوارها و میزان پرتی ها را به طور کامل اندازه بگیرید. در صورت امکان از نصاب کاغذ دیواری بخواهید که اندازه گیری دیوارها را نیز خود او انجام بدهد.

    این نکته نیز قابل ذکر است که کاغذ دیواری ها شاید در طول زمان دچار آسیب و خرابی شوند و زیبایی اولیه خود را از دست بدهند. بنابراین بهتر است یک رول بیشتر خریداری کنید تا در صورت نیاز بتوانید از آن استفاده کنید و برای پیدا کردن آن نوع کاغذ دیواری در بازار دچار مشکل نشوید.

    ادامه مطلب...
  • یکی از مهم ترین فاکتور ها برای پنجره های دوجداره نوع شیشه آن می باشد.

    بسته به هدف شما برای استفاده از پنجره دوجداره، نوع شیشه ای که استفاده میکنید تغییر می یابد.

    به طور کلی دو فاکتور اساسی برای انتخاب شیشه مناسب را باید مد نظر قرار داد:

    ۱- عایق صدا برای شما مهم تر است یا عایق حرارتی؟

    ۲- رنگ و نوع شیشه

    ۱- عایق صدا برای شما مهم تر است یا عایق حرارتی؟

    الف) جواب : عایق حرارتی

    همانطور که در مقالات قبلی در مورد ساختار شیشه توضیح داده شد، شیشه های دوجداره از سه قسمت که دو عدد شیشه های تک جداره و یک اسپیسر میان این دو شیشه می باشد تشکیل شده است.

    در صورتی که عایق حرارتی مناسبی می خواهید هر چه شیشه دارای ضخامت کمتری باشد و اسپیسر بیشتر باشد مناسب تر است و هر چه ضخامت شیشه بیشتر شود و اسپیسر کمتر، عایق حرارتی ضعیف تری خواهیم داشت مثل شیشه ۴+۱۰+۴ که عایق حرارتی قوی و ۶+۶+۶ عایق ضعیف تر حرارتی می باشد. ولی این به آن معنا نیست که شیشه ۶+۶+۶ عایق حرارتی نباشد بلکه نسبت به شیشه ۴+۱۰+۴ درصدی ضعیف تر می باشد.

    ب) جواب : عایق صدا و صوت

    در صورتی که میخواهید عایق صدای بسیار قوی داشته باشید باید ضخامت شیشه ها افزایش یابد تا صوت که یک نوع موج می باشد با برخورد به  شیشه های ضخیم بیشتر شکست یافته و عایق صوتی مناسبی را برای شما فراهم نماید

    ج) جواب : هم عایق صدا و هم عایق حرارتی

    در این صورت بهترین انتخاب شیشه برای این نوع درخواست شما، شیشه ۴+۸+۶ بوده که هر دو حالت عایق صوت و عایق حرارتی را برای شما فراهم خواهد کرد

    ۲- رنگ و نوع شیشه

    فاکتور دوم در انتخاب شیشه مناسب رنگ و نوع ظاهر شیشه می باشد

    این فاکتور بسته به سلیقه شما و نوع ظاهر ساختمان و همخوانی پنجره ها با نمای ساختمان متفاوت خواهد بود

    ساده، رنگی، رفلکس، سکوریت، لمینیت، مشجر و سند بلاست

    شیشه ساده: شیشه بی رنگ بوده و از هر سه نوع ۴+۴ و ۴+۶ و ۶+۶ از آن وجود دارد

    شیشه رنگی: در این نوع شیشه ها یک جداره شیشه ساده و یک جداره رنگی خواهد بود که به رنگ های برنز صورتی سبز وجود دارد

    در این نوع شیشه فقط نوع ۴+۴ و ۴+۶ وجود دارد و نوع ۶+۶ به دلیل قیمت بالای شیشه رنگی ۶ میل وجود ندارد

    شیشه رفلکس: این نوع شیشه همانند شیشه های رنگی بوده و نوع ۴+۴ و ۴+۶ را دارا می باشد و به رنگ های سبز آبی برنز نقره ای و طلایی موجود می باشد

    تفاوت شیشه های رنگی و رفلکس در دید داشتن فضای داخل ساختمان می باشد

    در شیشه های رفلکس در روز از بیرون، داخل ساختمان به هیچ وجه قابل رویت نبوده و در شب کاملا برعکس می شود

    نوع دیگر شیشه های رفلکس سوپرسیلور (فقط رنگ نقره ای) میباشد که ویژگی منحصر به فرد آن برای فضاهای کم نور می باشد که ۱۰۰% نور خورشید را به فضای داخل هدایت میکند و از نرسیدن نور خورشید به داخل منزل جلوگیری به عمل می آورد.

    شیشه سکوریت: این نوع شیشه برای فضاهایی مناسب است که ابعاد شیشه ثابت آن زیاد بوده و یا پنجره در جایی قرار دارد که شکستن شیشه بسیار خطر ناک خواهد بود

    این نوع شیشه را پس گرمای بسیار بالا بلافاصله سرد میکنند پس از این فرآیند در داخل شیشه ترک های ریزی بوجود خواهد آمد که باعث می شود هنگام شکستن شیشه شیشه به تکه های بسیار ریز تبدیل شود و امنیت را بالا ببرد

    در شیشه سکوریت فقط نوع ۴+۶ (یک طرف سکوریت) و ۶+۶ ( هم یک طرف سکوریت و هم دو رو سکوریت) را داریم زیرا شیشه ۴ میل برای سکوریت بسیار ضعیف بوده و قادر به فرآیند ذکر شده در بالا برای این نوع شیشیه نخواهیم بود.

    شیشه لمینیت: این نوع شیشه همانند شیشه سکوریت بوده با این تفاوت که مثل شیشه جلوی اتومبیل پس از شکستن خرد نشده و بصورت یک تکه ترک برمیدارد و تکه تکه نمیشود

    شیشه مشجر و سند بلاست: شیشه مشجر و سند بلاست که مات بوده و طرف دوم به هیچ وجه قابل مشاهده نخواهد بود

    شیشه مشجر بیشتر برای سرویس ها استفاده می شود و سند بلاست برای مکان های اداری خاص استفاده می شود . در نوع سند بلاست حتی می توان طرح ، لوگو و شکل خاصی که مد نظر دارید را روی شیشه انداخت برای فضاهای خاص

    ادامه مطلب...
  • laminate بسیار شبیه به کف پوش های چوبی است با ضخامت کم و فشردگی بالا در طرحها و رنگهای متنوع. پارکت HDF (اچ دی اف) یکی از زیباترین پوشاننده های کف به حساب می آید که محیطی گرم و راحت را در فضای منزل، اتاق نشیمن، اتاق خواب، اتاق کودک، دفتر کار، فروشگاه، گالری،... ایجاد می کند.
    موقع انتخاب laminate همانند انتخاب سایر کف پوش ها به یاد داشته باشید که رنگ کف منزل، پس زمینه و فونداسیون کل دکوراسیون شما خواهد بود . اگر مبلمان تیره دارید از کف پوش هایی با رنگ های روشن تر استفاده کنید و اگر مبلمان شما روشن است یک کف پوش با رنگ میانه یا تیره انتخاب مناسب تری خواهد بود .
    از نظر ضخامت انواع مختلفی از این کف پوش ها وجود دارد و با در نظر گرفتن بعد مقاومت و داوم بهتر است کف پوش های ضخیم تر را انتخاب نمایید و البته واکس زدن این کف پوش ها را نباید فراموش نمود.
    چنانچه قصد نوسازی و ترمیم خانه را دارید ممکن است تمایل داشته باشید که برای کفپوش تمام قسمت های خانه یا حداقل یک اتاق از کفپش چوبی استفاده کنید.کفپوش های چوبی هیچ گاه از جلوه نمی افتند و برای افراد خانه تکراری  نخواهند شد. این نوع کفپوش ها همچنین گرمای دل نشینی را  به فضا و کوراسیون خانه القا می کنند.در این مطلب سعی شده به صورت چکیده و مفید اطلاعات لازم و مفید در خصوص کفپوش های چوبی گنجانده شود. مطالعه این مطلب را به شما توصیه می کنیم.

    در کل کفپوش های چوبی دارای 3 نوع اصلی هستند که عبارتند از:
    1.کفپوش های چوبی جنگلی سخت
    2.کفپوش های چوبی مهندسی
    3.کفپش های لمینت
    کفپوش های چوبی جنگلی سخت:

    همانطور که از اسمش پیداست ، این  یک نوع از کف سازی است که  ازچوب جامد و طبیعی ساخته شده  است. نکته مهم در خصوص این نوع کفپوش ها این است که هیچ گونه مواد متفره ای به چوب خالص اضافه نمی شود.

     این نوع کفپوش ها بسیار با دوام و محکم هستند و شما می توانی سال ها با خیال راحت روی آن راه بروید.فقط فراموش نکنید که پس ار نصب و آب بندی به مدت 48 ساعت نباید روی ان راهرفته شود تا کاملا جا بیافتاد و خشک شود.
    یکی از معروف ترن و مرغوب ترین کفپوش های چوبی سخت کفپوش های بامبو است مه بسیار با دوام و زیبا و از همه مهم تر دوستدار محیط زیست و جزو مصالح سبز هستند.
    برای نصب کفپوش های چوبی سخت زیر سازی لازم است و حتما باید روی کف آماده شده پیاده و اجرا شوند. بهتر است برای نصب از یک فرد نصاب و آشا به این کار کمک بگیرید و خودتان این کار را به عهده نگیرید.
    این کفپوش بسیار سخت و با دوام هستن و در برابر خش و ضربه نبز مقاوم می باشند. میزان سختی این نوع کفپوش به نسبت جنس آن (بلوط-زبان گنجشک و...) مقداردی متغیر است.
    بزرگترین مزیت این نوع کفپوش چوبی این است که برای چندین دهه عمر می کند و بار ها می توان آن را ترمیم و نوسازی کرد و هم چنین بزرگ ترین ضعف ان نیز این است که نمی توان آن را در مکان های مرطوب مثل نصب نمود.
    کفپوش های چوبی مهندسی:
    کفپوش های مهندسی جایگزین مناسب و هیجان انگیزی برای مفپوش های چوبی سخت هستند. جنس این نوع کفپوش ها در اصل ترکیبی از چوب جنگلی خالص و تخته سه لایی است.و با اینکه 80 الی 90 در صد این کفپوش ها از تخته سه لایی تشکیل شده است اما با این حال جلوه و نمایی چوبی و بسیار طبیعی دارند.
    تفاوت این نوع کفپوش با کفپوش های چوبی سخت این اسست که به راحتی می توان از ان ها برای کفپوش قسمت های مرطوب خانه استفاده کرد.
    نکته مهم دیگر در خصوص  کفپوش های چوبی مهندسی وجود تنوع زیاد در طریقه نصب آن است.بزرگ تری ضعف ای نوع کفپوش ها لایه های نازک سطح این کفپوش ها هستند. توصیه می کنیم حتما از یک شرکت سازنده معتبر اقدام به خرید این کفپوش ها نمایید زیرا در غیر این صورت این نوع کفپوش ها بر خلاف کفپوش های چوبی سخت هیچ مقاومت و استقامتی در مقابل خش ندارند و ممکن است با گذشت زمانی کم خش ها ی عمیق روی ان پدیدار شود.
    کفپوش های لمینت
    کفپوش های لمینت چوب واقعی نبستند یا می توان حداقل گفت جنس آن ها به نحوی که کفپوش های چوبی سخت و کفپوش های چوبی مهندسی هستند نیست.بلکه یک شبیه سازی بسیار جالب و حرفه ای از چوب است که انقدر طبیعی و با کیفیت است که در رده کفپوش های چوبی قرار  می گیرد و جایگزین ایده آلی برای کفپوش های چوبی طبیعی و خاص است.
    از جمله مزایای استفاده از این نوع کفپوش این است که این کفپوش ها کاملا ضد خش و مقاوم در برابر ورقه شن هستند و با اطمینان می توان از ان ها به عنوان کفپوش در محیط های مرطوب مثل حمام و آشپزخانه (برخلاف چوب جنگلی)استفاده کنید. و هم چنین نصب آن نیز بسیار ساده و بی دردسر است.
    از معایب این نوع کفپوش نیز می توان به سفت و سخت بودن بیش از حد  آن زیر پا هنگام راه رفتن اشاره کرد.
    حال با داشتن این اطلاعات راحت تر و صحیح تر می توانید در خصوص کفپوش مناسب برای خانه خود تصمیم گیری کنید.

    ادامه مطلب...

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi