سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

1. سالی که نکوست از بهارش پیداست؟!
 
آقای شی جین پینگ، رئیس جمهوری خلق چین در آستانه عید بهاره چینی و در اولین برنامه سفرهای خارجی خود در سال 2016، سفر به سه کشور خاورمیانه‌ای عربستان سعودی، مصر و ایران را در دستور کار خود قرار داد؛ سفری که پیش از این یک‌بار در مارس 2015 به دلیل (اعلام نشده) تهاجم عربستان سعودی به یمن به تعویق افتاده بود در شرایط جدید منطقه‌ای و بین‌المللی رقم خورد و بازتاب گسترده‌ای در جهان یافت.
 
اما چه عواملی سبب اولویت یافتن خاورمیانه و کشورهای این منطقه برای سفر رئیس جمهور چین شده است. آیا این سفر ریشه در اصول کلی سیاست‌های خارجی چین به عنوان قدرتی در حال ظهور و در راستای گسترش نفوذش در منطقه خاورمیانه است؛ به عبارتی آیا هدف چین از این سفر عمیق‌تر نمودن فاصله میان آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن بود؟ یا اینکه چین همچنان خاورمیانه را از منظری صرفاً اقتصادی نگریسته و تمایلی برای حضور در خاورمیانه در ابعاد سیاسی، امنیتی و نظامی ندارد؟ و در نهایت چشم‌انداز روابط ایران و چین در شرایط پسابرجام چه خواهد بود؟ این‌ها سوالاتی است که در مقاله حاضر در صدد پاسخ به آن هستیم. 
 
2. خاورمیانه جدید: تداوم خاورمیانه آمریکایی یا ظهور خاورمیانه چینی؟
 
در حال حاضر چین و آمریکا بیش از هر زمان دیگری نه تنها در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی با یکدیگر همکاری و رقابت دارند بلکه تقریباً هیچ نقطه‌ای از جغرافیای جهان در عمق، سطح یا ماورای زمین وجود ندارد که دو کشور بصورتی فعال در آن به هماوردی دست نزنند. از اعزام مریخ‌نورد گرفته تا کاوش‌های زیست‌محیطی در زیربستر قطب جنوب، همگی عرصه‌های رقابت دو کشور را شامل شده و این درحالی است که هر یک از طرفین درصدد ایفای نقشی فعال نه تنها در جغرافیایی پیرامون خود بلکه در "جغرافیای پیرامون یا حوزه نفوذ رقیب خود" هستند؛ از این منظر است که چین از عضویت متحدان اروپایی آمریکا در بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا (AIIB) خرسند است و آمریکا تمام اهتمام خود را بکار می‌بندد تا شکاف میان چین با متحدان دیرینه‌اش همچون ویتنام را با عضویت در پيمان تجارت آزاد دو سوی اقيانوس آرام (TPP) تعمیق بخشد. خاورمیانه نیز از این رقابت مستثنی نیست.
 
بسیاری معتقدند مجموعه شرایط حاکم بر خاورمیانه، بازنگری آمریکا در اولویت‌های سیاست خارجی خود در کنار قطع وابستگی آمریکا به انرژی خاورمیانه سبب کاسته شدن از اهمیت منطقه در سیاست خارجی این کشور شده است. رفته‌رفته آمریکا از حضور و ایفای نقش فعال خود در منطقه خواهد کاست و این فرصت را خواهد داشت تا بر زیرسیستم‌های مهم منطقه‌ای دیگر از جمله شرق آسیا تمرکز نماید. هرچند این به معنای خروج کامل آمریکا به عنوان بازیگر عمده در تحولات خاورمیانه نخواهد بود اما از سویی حضور کمرنگ آمریکا زمینه را برای حضور سایر بازیگران فرامنطقه‌ای فراهم خواهد آورد. موضوعی که تا حدود زیادی از هزینه‌های سیاسی و اقتصادی آمریکا در منطقه خواهد کاست و جایگاه آمریکا را در مقام یک بازیگر عمده و نه، تنها بازیگر در خاورمیانه تقلیل خواهد داد.
 
از سوی دیگر بسیاری عقیده دارند چین بیش از هر زمان دیگری ناگزیر به ایفای نقش فعال در خاورمیانه است و دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی زیادی را برای تائید ادعای خود بر‌می‌شمرند. هرچند خاورمیانه نمی‌تواند اولویت اول منطقه‌ای سیاست خارجی چین بشمار آید اما در رده‌ی اولویت‌های آخر نیز نخواهد بود. جایگاه فعلی خاورمیانه در تامین بخش عمده‌ی نیاز انرژی چین و چشم‌انداز تداوم و تقویت این وابستگی در دهه‌های آتی، ظرفیت عظیم مالی کشورهای عربی منطقه برای سرمایه‌گذاری در چینی که برای اولین بار در سه دهه اخیر رکود اقتصادی بزرگی را تجربه می‌نماید و در نهایت بازار گسترده مصرفی (کالا و خدمات فنی - مهندسی) خاورمیانه بر اهمیت این منطقه در نگاه رهبران چین می افزاید. از سوی دیگر چین به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی و اعضای دائم شورای امنیت ناگزیر است در راستای وظایف بین‌المللی خود مسئولیت‌پذیری بیشتری در قبال تحولات خاورمیانه از خود نشان دهد و به بازیگری فعال‌تری در منطقه دست زند؛ تلاش میانجیگرانه هفته‌های اخیر چین میان معارضان سوری و دولت بشار اسد در پکن در همین راستا تحلیل می‌شود. در بعد امنیتی نیز تداوم ناامنی در خاورمیانه ضمن بر هم زدن معادله امنیت انرژی چین، سبب گسترش افراط‌گرایی و سرریز ناامنی از خاورمیانه به استان‌های غربی چین از جمله سین کیانگ خواهد شد.  
 
از مجموع موارد پیش گفته می‌توان چنین نتیجه گرفت که سفر آقای شی به منطقه نقطه عطفی در سیاست خارجی چین به شمار می‌آید. موضوعی که سبب حضور و بازیگری فعالانه‌تر اما همراه با احتیاط چین در خاورمیانه خواهد بود. چین ناگزیر است در چارچوب رقابت جهانی خود با آمریکا، در مناطق و حوزه نفوذ آمریکا ورود پیدا کرده و حتی در برخی موارد خلاء‌ قدرت ناشی از خروج یا کاهش حضور آمریکا در مناطق جغرافیایی را به منظور کاستن از آسیب‌های احتمالی خود پر نماید. خاورمیانه در حقیقت یکی از همین مناطق جغرافیایی پر اهمیت است که تا دهه‌های آتی به حوزه رقابت میان آمریکا و چین بدل خواهد شد. پیروزی یا شکست چین و آمریکا در خاورمیانه منوط به گزینش متحدان قابل اعتماد برای آینده رقابت این دو قدرت بزرگ جهانی است.
 
3- چین و بازیگران موثر منطقه‌ای
 
اما نکته قابل تامل در سفر اخیر، انتخاب عربستان سعودی، مصر و ایران به عنوان مقصد تور منطقه‌ای رئیس جمهور چین بود. در بررسی سیاست خارجی چین در قبال خاورمیانه می‌توان مجوعه‌ای از شاخص‌هایی را مشاهده نمود که ریشه در فرهنگ راهبردی و اصول سیاست خارجی چین دارد و همین عوامل سبب شده تا چین بر خلاف سایر قدرت‌های بزرگ، کمتر هزینه‌های شرایط بی‌ثبات خاورمیانه را بپردازد.
 
در حالی که رهبران چین عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها را در دستور کار دارند، فرهنگ صبر و انتظار طولانی مدت کنفوسیوسی مانع از برخوردها و واکنش‌های سریع چین به تحولات منطقه‌ای گردیده است. از سوی دیگر چین از فروغلتیدن و حمایت از یک سوی مناقشه در خاورمیانه همواره اجتناب نموده و همچنان تعامل حداکثری با تمام بازیگران موثر در خاورمیانه را در دستور کار خود دارد. سیاست چین در قبال منطقه همانگونه که رئیس جمهور چین در دیدار با مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید داشت بر خلاف سیاست‌های آمریکا، سیاست با یکی و علیه دیگری نیست و چین در چند دهه اخیر تلاش داشته روابط خود با تمام کشورهای منطقه را فارغ از رقابت‌های سیاسی، نظامی، مذهبی و قومی در خاورمیانه افزایش دهد.
 
ایده طرح شده از سوی رئیس جمهور چین در سال 2013 به منظور احیای جاده ابریشم در دریا و خشکی با نام اختصاری یک پهنه – یک راه (پهنه اقتصادی جاده ابریشم و راه دریایی ابریشم قرن 21)، همچون استراتژی کلان، سیاست خارجی چین در یک دهه آتی را در عرصه سیاسی، اقتصادی و امنیتی پیش خواهد برد و سه کشور موثر خاورمیانه‌ای عربستان سعودی، مصر و ایران در این استراتژی نقش مهمی ایفا خواهند نمود. هر کشور به فراخور ظرفیت‌های بومی اقتصاد خود می‌تواند نقشی هم‌افزا ایفا نموده و از مزایای گسترده همگرایی با چین و منطقه‌‍گرایی باز بهره‌مند شود.
 
در حالی که چین با هر سه کشور منطقه "روابط مشارکت جامع راهبردی" برقرار نموده است، عربستان سعودی بیش از پیش نقش خود در تامین انرژی چین و سرمایه‌گذاری در چین یا کشورهای ثالث بر اساس ایده رئیس جمهور چین را ایفا می‌نماید. مصر به سبب اهمیت ژئوپلیتیکی آن در کانال سوئز از یک‌سو و نقش حیاتی این کشور در اتحادیه عرب و اتحادیه آفریقا از منظر سیاسی و اقتصادی (تجاری، صنعتی و زیرساختی) همچنان مورد توجه چین خواهد بود. ایران نیز به عنوان شریکی قابل اعتماد ضمن تداوم همکاری‌ها در بخش انرژی با چین به سبب ظرفیت‌های عظیم خود، زمینه همکاری اقتصادی در حوزه‌های صنعتی و زیرساختی با چین را دارا می‌باشد. 
 
رهبران چین در تلاش‌اند با افزایش تعاملات سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود با سه کشور منطقه ذیل ایده یک پهنه – یک راه آقای شی جین پینگ بر نفوذ و حضور موثرتر چین در منطقه بیفزایند و از سویی دیگر معتقدند چین هرگز نباید با نفی یا حمایت خود از یکی از طرف‌های درگیر در منطقه به تنش‌ها دامن زند. چین روابط خوب با کشورهای منطقه بصورت متوازن را در میان مدت تعقیب خواهد نمود و امیدوار است این همکاری‌ها زمینه‌ی وابستگی متقابل را میان کشورها و منطقه‌ رقم بزند. تداوم همکاری چین با عربستان سعودی و مصر سبب دلگرمی متحدان دیرینه آمریکا به برخورداری آن‌ها از حمایت چین خواهد شد و تداوم همکاری ایران و چین، زمینه‌های جدید همکاری بلندمدت و راهبردی را میان دو کشور خواهد گشود.
 
3- همکاری پسابرجامی ایران و چین
 
چین؛ دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از بازیگران فعال مذاکرات هسته‌ای ایران که امروز وظیفه بازطراحی رآکتور اراک در دوره اجرایی شدن برجام را نیز به دوش می‌کشد، با لغو تحریم‌های ناعادلانه اقتصادی علیه ایران ظرفیت‌های گسترده همکاری را پیش روی خود می‌بیند. در سفر اخیر آقای شی جین پینگ به تهران رهبران دو کشور ضمن راهبردی خواندن همکاری‌های خود در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی چشم‌انداز بلندمدت و 25 ساله برای همکاری‌های آتی خود ترسیم نمودند. همکاری‌هایی که در بعد اقتصادی قرار است در 10 سال آینده به 600 میلیارد افزایش یافته و تنها به تجارت صرف میان دو کشور ختم نشود.
 
ایران و چین در این سفر ضمن امضای 17 سند همکاری که حداقل 12 سند آن زمینه‌های متنوع اقتصادی میان دو کشور را نشان می‌دهد (ایده یک پهنه- یک راه، هسته‌ای، سرمایه‌گذاری و فایناس، آموزش نیروی انسانی، همکاری گمرکی، منطقه آزاد تجاری و فناوری، همکاری صنعتی، همکاری زیرساختی -جاده، ریلی و هوایی و در نهایت همکاری در حوزه فناوری اطلاعات و پارک‌های فناورانه) ظرفیت‌های عظیم موجود برای همکاری‌های آتی را ترسیم نمودند. همکاری امنیتی و تداوم تعاملات نظامی میان دو کشور از دیگر حوزه‌های مورد علاقه مذاکرات دو کشور در تهران بود. 
 
چین؛ دوست دوران تحریم ایران همچنان ظرفیت‌های عظیم همکاری در دوران پساتحریم را دارا بوده و رهبران دو کشور بر اساس اصل منافع و اعتماد متقابل در سال‌های گذشته به دیدگاه بسیار نزدیکی نسبت به مسائل منطقه‌ای و جهانی در زمینه‌های سیاسی، امنیتی و نظامی دست یافته‌اند. اعتماد و منافع متقابل میان ایران و چین به سبب پیشینه روابط دو کشور از یک‌سو و سیاست خارجی مستقل دو کشور به روابط ایران و چین ماهیتی متفاوت نسبت به روابط چین با مصر و عربستان سعودی بخشیده است. 
 
در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه از جمله مصر و عربستان سعودی تقویت همکاری‌های خود با چین به منظور "افزایش اعتماد متقابل سیاسی" میان دو کشور را تعقیب می‌نمایند، روابط ایران و چین به سبب تداوم همکاری‌های سیاسی در چهار دهه گذشته و قدمت چند هزارساله روابط میان دو ملت، بر بستر اعتماد و منافع متقابل پایه‌گذاری شده است. در شرایط پسابرجام بیش از هر زمان دیگری شرایط برای تعریف عملیاتی زمینه‌های متنوع همکاری میان دو کشور فراهم آمده است و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با متنوع‌سازی زمینه‌های همکاری خود با چین مبتنی بر اصل منافع متقابل، به بازتنظیم و کارآمدی بیشتر سیاست نگاه به شرق خود کمک نماید.
ترکمن ها در عراق برای بسیاری از ایرانی ها ناشناخته هستند و اطلاعات زیادی در خصوص آنها در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما ایرانی ها وجود ندارد. بسیاری از افرادی که اخبار عراق را بصورت مستمر پیگیری می نمایند نیز از ریشه های تاریخی ترکمن های عراق آگاه نبوده و آنها را به خوبی نمی شناسند در حالیکه به دلائل گوناگون ترکمن ها در عراق دارای جایگاه ویژه ای در زمینه های سیاسی و امنیتی می باشند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد ترکمن ها در عراق را عمدتا با توجه به شرایط جدید آنها پس از سقوط رژیم صدام و رخدادهای ناشی از حضور داعش در منطقه مورد بررسی قرار دهیم.
 
معنی کلمه ترکمان
 
در خصوص کلمه "ترکمان" تعاریف زیادی وجود دارد ولیکن آنچه در بیشتر کتب تاریخی آمده و مورد قبول اکثر تاریخدانان می باشد دو روایت می باشد. اول اینکه ترکمان در حقیقت به بخشی از قوم ایغور اطلاق می شده که به اسلام گرویده بودند. در حالیکه این قوم ترک نامیده می شدند، بخشی از آنها که در سرزمین های اسلامی ساکن شدند و اسلام آوردند توسط مسلمانان ترکمان نامیده شدند. در برخی از منابع تاریخی آمده است که کلمه ترکمان از ترکیب دو کلمه ترک و ایمان بوجود آمده است. 
 
در روایت دوم ترکمن به معنای ترک اصیل می باشد و در واقع ترکمان ها بخشی از قوم ایغور هستند که خارج از محدوده شبه جزیره آناتولی و در خاورمیانه و قفقاز زندگی می کنند و کلمه ترکمان برای تفکیک بین ترک های آناتولی و سایر ترکها بکار می رفته است.
 
در حال حاضر تعداد زیادی از ترکمن ها در سوریه، لبنان و عراق زندگی می کنند که در سوریه و عراق نوعی پیوند جغرافیایی نیز بین آنها دیده می شود و مرز سیاسی سایس پیکو آنها را از یکدیگر جدا نموده است.
 
چهره های ترکمانی
 
ترکمن ها به تدریج در جوامع خود محو شدند و این ادغام در کشورهایی که فرهنگ غنی تری درخصوص همزیستی مسالمت آمیز اقوام گوناگون داشتند مانند ایران و لبنان بسیار سریع تر و کامل تر بود به نحوی که بسیاری از چهره های ترکمن در کشور ما هستند که کاملا ایرانی شده اند و هرگز صحبت از قومیت آنها در ایران نمی شود ولی در عراق آنها را به قومیت می شناسند. برخی از چهره های معروف ترکمن که ممکن است خوانندگان ایرانی به راحتی آنها را بشناسند عبارتند از ابوریحان بیرونی، امام محمد غزالی، جابربن حیان، محمد عبده، احمد شوقی، نزار قبانی، نوری سعید، شکری القوتلی، فواد سنیوره که تنها بخشی از چهره های علمی، فرهنگی و سیاسی ترکمن هستند.
 
پراکندگی جغرافیایی در عراق
 
مناطق جغرافیایی سکونت ترکمن ها در عراق عمدتا در چهار استان کرکوک، صلاح الدین، دیالی و نینوا واقع شده است هر چند بدلیل سیاست عرب کردن مناطق متنازع توسط رژیم صدام و همچنین حملات تروریستی فراوان پس از سال 2003 در عراق تعداد فراوانی از ترکمن ها به مناطق دیگر عراق یا خارج از این کشور مهاجرت نموده اند. مناطق مسکونی ترکمن ها از مناطقی مانند تلعفر، سنجار و مناطق نزدیک به مرزهای سوریه آغاز می شود و در شهرها رو روستاهای مختلفی ادامه داشته و به استان کرکوک و صلاح الدین می رسد و تا جدار مرزهای ایران امتداد دارد، این نوار در میانه بحرانی ترین جغرافیای منطقه قرار دارد و هر نبردی در منطقه روی آن تاثیرگذار بوده و از آن تاثیر پذیرفته است. 
 
تردد بین شمال و جنوب از این منطقه بوده و این نوار است که عرب را از غیر عرب شامل ترک و کرد جدا می ساز، نوعی مرز قومیتی و هویتی؛
 
علاوه بر مناطق ذکر شده در حال حاضر بدلائلی که به آنها خواهیم پرداخت ترکمن های زیادی در بغداد، مناطق جنوبی عراق و اقلیم کردستان حضور دارند، پرلکندگی آنها عمدتا مربوط به مذهبشان است به نحوی که سنی ها عمدتا برای مهاجرت راه شمال و شیعیان راه جنوب را در پیش گرفته اند و بسیاری نیز ترجیح داده اند در سرزمینشان باقی بمانند.
 
برخی مناطق ترکمانی برای آنها ارزش سمبلیک دارد که بدلیل رعایت اختصار تنها به برخی از این مناطق خواهیم پرداخت. با بررسی شرایطی که در این مناطق بر ترکمن ها گذشته است می توان شرایط کلی زندگی آنها را در عراق درک نمود.
 
1. روستای بشیر: این روستا یکی از نمادهای تلاش حکومت بعث برای پاکسازی و حذف هویت قومی و مذهبی ترکمن هاست. این روستا که با وجود تعداد ساکنان بالا از سوی رژیم صدام هیچگاه به شهر و شهرستان تبدیل نشد و تابع شهرستان تازه خورماتو در 5 کیلومتری اش می باشد یکی از مناطق مهم برای ترکمن های عراقی است. 
 
در دهه نود میلادی بیش از 500 خانواده در آن زندگی می کردند و منطقه دارای 8 مسجد و حسینیه بود و همچنین ادارات و موسسات دولتی مانند اداره کشاورزی و شهرداری و پلیس نیز بصورت کامل در آن مستقر بودند. این روستا دارای 11250 هکتار زمین زراعی بود که این اراضی کشاورزی جزو مرغوبترین زمین ها در استان کرکوک به حساب می آید.
 
تاریخ سیاه بشیر و مردم آن از سال 1981 آغاز شد و رژیم صدام طرحی را برای سرکوب ترکمن ها به مرحله اجرا در آورد. در پی آغاز این طرح بیش از 90 نفر از جوانان بشیر به دلائل گوناگون از جمله مخالفت با حزب بعث و همکاری با مجاهدان به اعدام محکوم شدند و 71 نفر دیگر حکم زندان ابد گرفتن و تعداد زیادی از جوانان که تحت تعقیب قرار گرفته بودند به خارج از عراق گریختند. 
 
برخی از این مبارزان بعدها در محل سکونت خود در خارج از عراق فیلم هایی دریافت کردند که در آنها پدر، برادر و اعضا خانواده شان به نیابت از آنها اعدام شده بودند. پس از بروز این برخوردهای امنیتی، ترکمن ها از بسیاری از حقوق اجتماعی خود نیز محروم شدند و از استخدام آنها در ادارات دولتی جلوگیری به عمل آمد. حتی ترکمن هایی که در ادارات حساس دولتی نظیر وزارت نفت، وزارت دفاع و وزارت کشور مشغول به کار بودند از این ادارات به وزارتخانه های دیگر منتقل شدند و پس از مدتی مجبور به استعفا یا ترک کار و بازخرید شدند. 
 
در سال 1986 بر اساس طرحی که توسط حزب بعث به اجرا گذاشته شد اهالی بشیر به 6 مجتمع مسکونی (مجتمع صدام، قادسیه، شهید،نهروان،یرموک و ذیقار) تازه ساز در منطقه ای بین استان کرکوک و استان تکریت منتقل شدند و این مجتمع ها تحت تدابیر شدید امنیتی قرار گرفت. 
 
پس از کوچاندن اهالی بشیر به مجتمع های مسکونی، در سال 1987 بولدوزرهای رژیم صدام این روستا را با خاک یکسان نموده و حتی مساجد و حسینیه ها را نیز از بین بردند. در همین سال ساکنان بشیر از مجتمع های مسکونی ششگانه به استان های مختلف عراقی از اربیل تا ذیقار کوچانده شدند و در حال حاضر در هر استان عراقی میتوان خانواده هایی از روستای بشیر را یافت. 
 
این سیاست صدام به منظور عربی کردن مناطق مورد منازعه بود لذا در همان مکان برای عرب های هوادار حکومت حزب بعث بر روی خرابه های روستای بشیر روستای دیگری بنام "صدامیه البشایر" ساخته شد.خارج کردن اهالی بشیر از منطقه با ضبط زمین های کشاورزی و املاک آنها همراه شد و زمین ها بین عشائر هوادار صدام از جمله عشائر زبیدات، الجواله، البومحمد،العبادات، الجنابیین، المعامره و الساده تقسیم شد. با غصب این زمین ها ترکمن ها از ملاک ها و صاحبان زمین های کشاورزی تبدیل به کارگران روزمزد و فروشندگانی شدند که در پی کسب روزی و برای اداره زندگی ناچار به کار در زمین های خودشان به عنوان کارگر بودند.
 
در پی سقوط حکومت بعث اهالی منطقه بشیر به طرح شکایت در برابر مراجع قانونی پرداختند و با تلاش های فراوان توانستند بخشی از املاک و زمین های خود را بازپس گیرند و به روستای بشیر بازگردند ولی این بازگشت چندان بی دردسر نبود. این روستا از سال 2004 تا 2010 زیر شدیدترین حملات تروریستی توسط ساکنان سابق این روستا قرار داشت. تعداد زیادی از پلیس ها بدلیل ابلاغ و اجرای حکم خلع ید غاصبان زمین های ترکمن ها توسط عشائر هوادار بعث ترور شدند. بمبگذاری های زیادی در مناطق ترکمن نشین انجام شد و حتی کار به آتش زدن محصولات کشاورزی و زمین های زراعی نیز کشی، شعائرهای فراوانی در بشیر و طوزخورماتو علیه ترکمن ها و در حمایت از صدام و رژیم بعث روی دیوارها نوشته شد.
 
علی رغم تصمیمات گرفته شده برای بازگشت ترکمن ها به بشیر دولت و حکومت محلی استان کرکوک تحت فشارهای عرب های سنی هیچ اقدام عملی برای آاد کردن بشیر برنداشتند و خود مردم اقدام به بنا کردن 1000 خانه نمودند و زندگی را به بشیر بازگرداندند. در حال حاضر بیش از 2500 نفر در بشیر زندگی می کنند و حسینیه ها و مساجد نیز در میان عملیات های تروریستی و تهدیدات عشائر اطراف منطقه بازگشایی شده است. 
 
جنایات داعش در روستای بشیر
 
سخت ترین جنایتی که علیه ترکمن ها رخ داد را می توان حمله داعش به روستای بشیر دانست که در این سال دارای 1200 منزل مسکونی و در حدود 5000 نفر ساکن داشت. 12 و 13 ژوئن 2014 داعش با امکانات کامل از جمله سلاح های نیمه سنگین و خودروهای هامر غنیمتی از ارتش عراق به بشیر حمله کرد. 
 
داعش طی دو روز فاجعه ای در شهر بشیر آفرید و انواع جنایات از جمله قتل، سر بریدن و تخریب حسینیه ها و آتش زدن منازل شیعیان و آتش زدن مزارع و محصولات کشاورزی را مرتکب شد. در صبح روز اول حمله داعش دو خودرو داعشی با ورود به محوطه مقام امام رضا (ع) در دو کیلومتری بشیر تلاش کردند تا پرچم داعش را در این مکان نصب نمایند که با مقاومت پلیس و نیروهای داوطلب مردمی مواجه شدند و با ورود نیروهای کمکی پلیس دو خودروی داعشی کمی عقب نشستند. پس از یک ساعت و نیم از این حادثه خودروهای داعشی به کمک نیروهای خود آمده و خصوصا خودروهای زرهی هامر آنها را همراهی می کردند. 
 
پس از آماده سازی نیروهای داعش، آنها از سه جهت به روستا حمله نمودند و پس از شهادت مدافعین بر بشیر مسلط شدند. مردانباقی مانده در شهر را به قتل رساندند و پساز تجاوز به زنانآنها را نیز به قتل رساندند و جنازه ها را بر تیرهای برق و مخازن آب آویختند. سپس خانه ها و حسینیه ها ویران نموده و یا بمبگذاری نمودند و تعداد فراوانی از زنان و دختران را به اسارت بردند که پس از چند هفته با وساطت برخی عشائر عرب منطقه برخی از جنازه های آنها به خانواده هایشان بازگردانده شد. 
 
نیروهای داوطلب ترکمن از مناطق دیگر به کمک اهالی بشیر شتافتند و توانستند منطقه مسکونی روستا را به تصرف خود در آورند ولی بدلیل فقدان پشتیبانی هوایی و ضعف امکانات شکست خوردند و تعداد زیادی از آنهابه شهادت رسیدند که پیکر 32 نفر از این شهدا همچنان به خانواده هایشان باز نگشته است. 
 
شهرستان طوزخورماتو
 
شهر طوزخورماتو در 75 کیلومتری کرکوک و 180 کیلومتری بغداد واقع شده و شامل 4 بخش آمرلی، سلیمان بیگ، ینکجه و زندانه می شود. 
 
این شهرستان از بزرگترین مناطق اجتماع ترکمن ها پس از تلعفر به حساب می آید و دارای 200 هزار نفر جمعیت می باشد که نیمی از آنها ترکمن و نیمی دیگر شامل ساکنان عرب و کرد می باشد. این شهر در زمان حکومت رژیم بعث صدمات زیادی را از این رژیم متحمل شد که عمده آنها ناشی از سیاست عربی کردن مناطق مورد منازعه و پاک کردن هویت ترکمن ها بود تا جاییکه ترکمن ها از سخن گفتن به زبان ترکی نیز منع شدند و منابع درسی کودکان در مدارس نیز به نحوی تنظیم می شد که نفی کننده هویت ترکمانی آنها باشد و حتی در اسناد رسمی دولتی کلمه ترکمانی به کار نمی رفت و رسمیت نداشت.
 
رژیم برای رسیدن به اهداف قومی و نژادی اش تنها دو گزینه پیش پای ترکمن ها گذاشت، اول الحاق به حزب بعث و عرب شدن و دوم مهاجرت یا زندانی شدن. حتی کسانی که گزینه اول را بر گزیدند و شانس کار دولتی را پیدا کردند به اجبار به مناطق جنوبی منتقل می شدند تا تمرکز جمعیتی ترکمن ها در طوزخورماتو برهم بخورد.
 
پس از سقوط رژیم بعث در سال2003 این سیاست به نوعی دیگر توسط کردها در پیش گرفته شد چرا که آنها با توجه به اصل 140 قانون اساسی جدید عراق منتظر روز سرنوشت ساز همه پرسی در کرکوک بودند و تغییر جمعیت منطقه از سیاست های آنها به شمار می رفت. لذا روستاهای زیادی مملو از جمعیت کردهایی شد که با حمایت اقلیم کردستان به این مناطق کوچ می کردند و با حمایت احزاب کردی بیشتر پست های سیاسی و امنیتی منطقه در اختیار آنها قرار می گرفت. 
 
حوادث خونبار 2005 تا 2015
 
شهر طوزخورماتو از مناطق بسیار آرام ، زیبا و بسیار حاصلخیز در عراق به حساب می آمد ولیکن طی سالهای گذشته بدلیل حوادث تروریستی فراوان مملو از دیوارهای سیمانی و موانع فلزی و نیروهای ارتش شده است. این عملیات ها عمدتا ترکمن ها را در این شهر هدف قرار داده و شامل بمبگداری، ترور، ربایش، کوچ اجباری و ... می شود که اکنون به جزئی عادی از زندگی روزمره ترکمن ها تبدیل شده است.
 
طوزخورماتو دارای اهمیت راهبردی در عراق می باشد چراکه این شهر در نقطه تلاقی سه استان مهم عراق شامل صلاح الدین، دیالی و سلیمانیه قرار گرفته و مسیر بزرگراه بین المللی از آن می گذرد وه شریان اساسی حمل و نقل در عراق از استانهای شمالی به سمت جنوب عراق به حساب می آید. همچنین طوزخورماتو دارای ذخایر نفتی راهبردی می باشد که تاکنون استخراج نشده است.
 
در سال 2005 و با اوج گیری عملیات های تروریستی و خشونت های قومی در عراق طوزخورماتو نیز از این حوادث مصون نماند و گروه های مسلح اقدام به عملیات های وسیعی در این منطقه نمودند. برای مثال جاده بین المللی تکریت به طوز و طوز به بغداد قطع شد و اقدامات تروریستی زیادی علیه ترکمن ها در منطقه صورت گرفت که ترور و انفجار و اجبار به ترک منازل از جمله این اقدامات بود.
 
پس از برگزاری انتخابات مجالس استانی و استقرار وضعیت امنیتی در عراق تا حدودی اوضاع امنیتی در طوزخورماتو بهبود یافت و مسئولیت هایی به ترکمن ها سپرده شد ولیکن در سال 2012 مجددا شرایط امنیتی به سمت ناآرامی ها پیش رفت. در این سال بود که درگیری های طائفه ای بین شیعه و سنی ها گسترش یافت و با ورود کردها به این صف بندی های جدید سیاسی زمزمه های تقسیم عراق بار دیگر در فضای سیاسی و اجتماعی عراق طنین انداز شد. در این فضا بار دیگر نگاه ها به سوی مناطق مورد منازعه چرخید.
 
در شرایطی که تسلط حکومت مرکزی بر مناطق شمال بغداد تا حدود زیادی در پی درگیری با اهل سنت کاهش یافته بود اکراد از این فرصت استفاده نموده و اقدام به گسترش نفوذ خود در مناطق مورد منازعه نمودند. 
 
در این بین قدرت گیری جریانات تندرو تکفیری در منطقه نیز مزید بر علت شد و فشارها بر ترکمن ها به شدت افزایش یافت. گروه داعش و نقشبندیه در این مناطق دارای پایگاه نفوذ بوده و اقدام به تحرکات گسترده ای خصوصا در سلیمان بیگ و ینکجه نمودند و با تهدید ترکمن ها به قتل تلاش نمودند تا آنها را از منطقه طوز بکوچانند و پس از مدتی شروع به ترور، بمب گذاری و تخریب حسینیه های شیعیان در طوزخورماتو نمودند. 
 
پس از تسلط داعش بر استان نینوی و شهر موصل اوضاع بصورت کامل تغییر کرد. ارتش عراق از استان کرکوک خارج شد و مناطق فراوانی براحتی در اختیار داعش قرار گرفت و داعش هر چه در توان داشت در جنایت علیه مردم عراق فروگذار نکرد و خصوصا ترکمن ها مورد تعدی داعش قرار گرفتند. در استان نینوی شهر تلعفر، در استان کرکوک شهرهای بشیر و تازه خورماتو، در صلاح الدین شهرهای طوزخورماتو و آمرلی و در دیالی شهر السعدیه از جمله مناطقی بودند که شاهد سخت ترین درگیری ها و نبردها با داعش بودند. 
 
یکی از شورانگیز ترین نقاط در تاریخ نبرد با داعش نبرد در آمرلی بود. این شهر با جمعیتی شامل 20 هزار ترکمن شیعه و 15 هزار نفر از سایر مذاهب و قومیت ها به شدت مورد تعرض داعشو نقشبندیه واقع شد و تنها در یکی از انفجارها در مرکز این شهر که با استفاده از یک کامیون بمبگذاری شده انجام شد 125 نفر به شهادت رسیدند. 
 
این شهر به مدت 83 روز در سال 2014 در محاصره داعش  و نقشبندیه قرار گرفت و در صورت سقوط شهر آنچه بر سر بشیر و اهالی آن آمد بر سر اهالی آنرلی نیز می آمد ولی مقاومت جانانه مردم این شهر و کمک های رسیده از سوی جمهوری اسلامی باعث شد تا محاصره این شهر شکسته و این عملیات که جزو اولین عملیات های پیروزمندانه عراقی ها بر علیه داعش بود نقطه آغازی برای شکست های پی در پی داعش باشد.
 
انتشار تصاویر سردار سلیمانی در هنگام شکستن محاصره آمرلی موجی از حس شادی و قدردانی نسبت به ایران را در میان ترکمن ها بوجود آورد.
 
ترک ها و ترکمن ها
 
ترکیه خود را مدافع تمامی فرزندان قوم ایغور در جهان می داند. از ترک های چینی استان سین کیانگ تا ترکمن های آسیای مرکزی و قفقاز و ترکمن های عراق و سوریه؛ امپراطوری عثمانی نیز تلاش نمود تا جایگاه ترک ها را در سراسر دنیا بهبود بخشد و آنها را در مناطق مختلف امپراطوری نسبت به سایر طوائف موجود در آن مناطق از جایگاه ویژه ای برخوردار نمود.
 
سقوط امپراطوری عثمانی ترک ها را از جایگاهشان پایین کشید و آنها را با بحران های گوناگونی مواجه نمود. با قدرت گرفتن مجدد ترکیه آنها تلاش نمودند تا ترک ها را در سایر کشورها تقویت نمایند و این موضوع در عراق رنگ ادعای ارضی نیز گرفت چراکه ترک ها با توجه به ادعاهای تاریخی و سکونت ترکمن ها در موصل و جنوب کردستان عراق، مدعی بودند موصل جزئی از ترکیه است.
 
البته حمایت ترکیه از ترکمن ها کاملا سیاسی بود و شامل همه ترکمن ها خصوصا شیعیان نمی شد و بعضا در معامله هایی سیاسی با کردها خصوصا در سالهای اخیر منافع ترکمن ها در عراق به راحتی زیر پا گذاشته شد.
 
وضعیت کنونی ترکمن ها
 
ترکمن ها در حال حاضر در شرایط سختی در حال زندگی می باشند. بسیاری از انها به اربیل و کربلا گریخته اند و بخشی که همچنان در مناطق خود سکونت دارند در معرض حوادث تروریستی و انتقام جویی های طائفه ای قرار دارند. خانه هایشان ویران شده و منبع اصلی درآمدشان که کشاورزی بوده در میان اتش جنگ های پی در پی سوخته و از بین رفته است. حسینیه ها تخریب شده و مدارس دیگر وجود خارجی ندارد. برق و آب حتی در زمان وجود آرامش نسبی به ندرت وجود داشت و در شرایط فعلی وضع بسیار سخت تر از گذشته شده است. امکانات درمانی و بهداشتی نیز اسیب های فراوانی از جنگ دیده و عمده پزشکان از منطقه مهاجرت نموده اند و به بغداد یا اربیل رفته اند. 
 
بسیاری از ترکمن ها در اردوگاه های اطراف خانقین سکونت داشته و با کمک های بشردوستانه زندگی خود را اداره می نمایند. آنها در برزخی گرفتار شده اند که راه گریزی از آن نیست. داعش پل جلولا را با خودرو انتحاری منفجر نمود. این پل راهبردی امکان حرکت به سمت جنوب را فراهم می نمود و از سویی نیروهای پیشمرگه اجازه حرکت جمعیت ترکمن را به سمت مناطقی کردی مانند شهر خانقین نمی دهد. 
 
در حال حاضر علاوه بر درگیری های موجود با داعش و عشائر عرب سنی منطقه، کردها نیز به دشمنان جدید آنها تبدیل شده اند. نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان عراق پس از عقب نشینی نیروهای دولت مرکزی از استان کرکوک، کنترل این استان را بر عهده گرفتند و تلاش نمودند تا بر مناطق متنازع با دولت مرکزی تسلط یافته و بدین وسیله زمینه را برای اجرای همه پرسی در این مناطق آماده سازند که این موضوع مورد اعتراض سایر ساکنان این مناطق قرار گرفت. در طوزخورماتو نیروهای پیشمرگه اقدام به ایجاد ایست و بازرسی هایی نمودند که این موضوع با مخالفت حشد شعبی ترکمانی در منطقه مواجه گردید و درگیری های بین دو طرف به کشته و زخمی شدن تعدادی از نیروهای مردمی منجر گردید و منطقه به سمت آشوب و درگیری دیگری پیش رفت که موضوع با وساطتت جمهوری اسلامی ایران خاتمه یافت.
 
در حال حاضر ترکمن ها در شرایطی بحرانی برای حفظ زندگی خود در مرحله اول و حفظ هویت و فرهنگ خود زندگی می کنند. کلونی های کوچک ترکمن ها در بغداد، استانهای جنوبی، اقلیم کردستان عراق، ترکیه و کشورهای خارجی شکل گرفته اند و هر گروه بصورت مستقل و یا با همکاری سایر کلونی ها بدنبال حفظ و احیای هویت ترکمانی می باشد در حالیکه باقی مانده ترکمن های ساکن در مناطق اصلی سکونت آنها روی نوار بحران همچنان چشم به کمک های موثر سیاسی و در حال حاضر نظامی دارند که بتوانند از هویت و زیستگاه آباء و اجدادی خود محافظت نمایند. 
 
ترکمن های شیعه بدلیل اینکه از سوی داعش تکفیر شده اند در حال حاضر در معرض بدترین تهدیدات ممکن قرار داشته و هر روز شاهد انفجار، ترور و تعدی می باشند در حالیکه ترکیه به عنوان مدعی اصلی حمایت از حقوق ترکمن ها از آنها در عراق تنها به عنوان یک برگ برنده و ابزار سیاسی استفاده نموده است و امروزه دیگر در میان ترکمن ها، خصوصا شیعیان، جایگاهی ندارد.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در کشورمان و خروج ایران از قیمومیت و حوزه نفوذ آمریکا و غرب ، حال که آنها نتوانستند با انواع تهدیدها ، دخالتهای نظامی ، جنگ تحمیلی ، حمایت از گروههای تروریستی و قدرت سخت ، کشور پر قدرت ایران و فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی آن را از بین ببرند ، از قدرت نرم استفاده کرده و در جوامع غربی و سایر کشورهای تحت نفوذ آنان مسئله اسلام و ایران هراسی و در برخی از کشورهای همسایه مسئله شیعه و ایران هراسی در این جوامع را تشدید نموده و با استفاده از ابزارهای جنگ نرم همچون رسانه های دیداری ، شنیداری و نوشتاری ، شبکه های مجازی ، ارتباط جمعی و اطلاع رسانی همواره تلاش شده از کشورمان یک چهره منفی و مخدوش به نمایش گذاشته شود و ایران به عنوان حامی تروریسم ، عامل بی ثباتی در منطقه و جهان ، توسعه طلب و از لحاظ اجتماعی و اقتصادی عقب مانده ، توسعه نیافته و از لحاظ سیاسی مخالف حقوق بشر ، دموکراسی ، آزادی بیان و حاکمیت قانون معرفی نمایند.
 
در این اثنا با داغ شدن موضوع استفاده صلح آمیز کشورمان از انرژی هسته ای این تبلیغات مسموم بشدت افزایش یافت تا اینکه با روی کار آمدن دولت یازدهم و شعار تعامل با جهانیان امیدهائی را برای دوستداران انقلاب اسلامی در جهان بوجود آورد و این امید با به ثمر نشستن ماهها تلاش دیپلماتیک و خستگی ناپذیر هیئت مذاکره کننده هسته ای و حصول به توافق برجام بیش از پیش تداوم یافت. با  تثبیت برجام توسط طرفین ، موج تردد هیئت های بلندپایه سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و فنی و تخصصی به جمهوری اسلامی ایران رو به افزایش نهاده و برخی از رسانه های خارجی با اعزام نمایندگان خود ، تحلیل های بهتری را نسبت به کشورمان در مجامع خارجی بیان می نمایند ، تحلیل هائی که بیانگر تنها گوشه ای از واقعیات جمهوری اسلامی ایران و از همه مهمتر مظلومیت ملت بزرگوار و مقاوم ایران و جمهوری اسلامی است. اما با تشدید اقدامات تروریستی در برخی از کشورهای غربی ، اسلام هراسی در سطح افکار عمومی جهان دارد به اوج خود می رسد و این هراس از اسلام در اذهان بسیاری از مردم سایر جوامع غیر مسلمان ، تفاوتی میان تروریست های مسلمان نما و مسلمانان واقعی نمی شناسد لذا ضرورت دارد تلاش گسترده ای از سوی همه کسانی که می توانند با استفاده از هر امکانی و با بکارگیری ابزارهای مختلف در جوامع خارجی و برحسب اقتضائات ، از این چهره به ناحق مخدوش شده رفع غبار مظلومیت نمایند. 
 
هموطنان ما از هر قوم ، زبان ، مذهب ، دین ، اقلیت و یا اکثریتی که باشند می توانند در این جنگ نرم وارد شده و به دفاع از واقعیات و حقایق اجتماعی وطن خود بپردازند. این دفاع باید با تدبیر و سیاست هوشمندانه ، با تصویرسازی(Image Building) صحیح و استفاده از ابزارهای مختلفی که دشمنان اسلام و ایران علیه ما بکار می برند باشد تا بتوان در این جنگ نرم حقانیت خود رابا منطق به منصه ظهور برسانیم و با اتکاء به حمایت الهی از مبارزه سربلند بیرون آئیم. امروز به برکت همت والای بسیاری از دانشمندان غیور و مومن کشورمان و بخاطر تاثیر معکوس تحریم های سه ساله آمریکا و غرب بر ایران ، این کشور از لحاظ قدرت نظامی و جنگ سخت می تواند از خود دفاع نماید اما آنچه که موجب نگرانی است و می تواند برای آینده جامعه ایرانی تهدیدی باشد جنگ نرم دشمن است یعنی استحاله فرهنگی و اجتماعی.
 
با توجه به تجربیات طولانی نگارنده با حضور در فضای مجازی و وبگردی ، نوشتن مقالات ، بررسی دقیق امور و مسائل اجتماعی کشور ، زندگی و حضور در چندین کشور اروپائی و آسیائی می توان به راههای عملی ذیل برای رسیدن به هدف « دیپلماسی حقانیت » اشاره نمود :    
 
الف : استفاده از قدرت نرم و  حضور فعال در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
 
تا قبل از جنگ جهانی دوم ، مفهوم جنگ استفاده از انواع سلاح های کشنده میان طرفهای متخاصم بود. اما پس از جنگ و با دوقطبی شدن جهان به دو بلوک غرب و شرق و بدنبال بوجود آمدن جنگ سرد میان بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا و بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی ، جنگ نرم نیز وارد واژه های سیاسی و نظامی شد. جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم ، روانی و تبلیغات رسانه ای نامید که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از سلاح ، ابزار نظامی ، زور و اجبار ، آن جامعه یا جوامع را به انفعال و شکست و یا سرخوردگی و پوچی فرهنگی و اجتماعی وا می دارد. جنگ روانی ، جنگ سفید ، جنگ رسانه ای ، عملیات روانی، براندازی نرم ، انقلاب نرم ، انقلاب مخملی ، انقلاب رنگی همه و همه از اشکال مختلف جنگ نرم است .
 
امروزه فعالیت و حضور مستمر ، هدفمند ، مدبرانه ، متین و حرفه ای در فضای مجازی و شبکه های ارتباط جمعی امری هم آسان و هم بسیار تاثیر گذار است. برخلاف دیدگاهی که این حضور را مخرب  اجتماع ، خانواده ، اخلاق و مذهب می داند ، چنانچه این حضور با شرایطی که در بالا ذکر شد همراه باشد چنین حضوری نه تنها مخرب که بسیار موثر نیز می باشد. بهترین مصداق این تاثیر ، استفاده مقام معظم رهبری از این فضای مجازی برای رساندن پیام اسلامی خود به جوانان اروپا و آمریکاست. ایشان می توانستند از رسانه های دولتی و غیر دولتی کشورمان استفاده نموده و بالتبع این پیام در سایر رسانه های خارجی نیز منعکس می شد اما استفاده از فضای مجازی مخاطبان خاص خود را دارد و تاثیرات بیشتری نیز دارد. بنابراین آحاد جامعه کشورمان بخصوص جوانان عزیز ، پاک ، متعهد ، مسلمان و وطن پرست ، سازمانهای غیردولتی ، هنرمندان محبوب ، اصحاب قلم و هر عزیزی که درد اسلام ، شیعه و ایران را داشته باشد می تواند در این جنگ نرم وارد شده و از حقانیت کشورمان دفاع نماید. 
 
ب : سازمان های مردم نهاد (سمن ها) :
 
سازمان های غیردولتی و مردم نها (سمن ها) با توجه به ریشه و بنیان مردمی که دارند می توانند در بیان واقعیات اجتماعی ایران موثر باشند. زمینه پذیرش چنین سمن هائی در فضای بین المللی و افکار عمومی جهان فراوان است و آنها هستند که باید از این فرصت استفاده نمایند. اشتراکات موضوعی این سمن ها با همتایان خود در سایر کشورها و در مجامع و سازمانهای بین المللی ، زمینه خوبی است برای برقراری ارتباطی صحیح ، هدفمند ، هوشمندانه و برپایه تدبیر و ملاحظات کشورمان. سفرهای متقابل ، ارتباطات مجازی ، نوشتن مقالات در مجلات ، رسانه های خارجی  و سایت های اینترنتی و حضور درست در شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای خارجی برای بیان واقعیات جمهوری اسلامی ایران از جمله اقدامات هوشمندانه و مدبرانه است. این حضور بخصوص به هنگام شرکت در جشنوارهای هنری ، دانشجوئی ، حرفه ای و صنفی  ، سمینارهای علمی پژوهشی ، نمایشگاههای اقتصادی ، گردشگری و فنآوری ، همه و همه می تواند به منصه ظهور برسد.
 
انجمن های دوستی ایران با سایر کشورها ، بنیادها و موسسات خیریه ، بهداشتی ، امور سلامت ، امور کودکان ، سینما و فیلم ، جشنواره ها و دیگر موضوعاتی که زمینه ارتباط با طرف های خارجی را فراهم می نماید می توانند فعالانه ، مسئولانه  و مدبرانه در معرفی کشورمان بر مبنای واقعیات به طرف های خارجی ایفای نقش نمایند. میزان علاقه و احساس مسئولیت هر هموطنی می تواند در شدت و کاهش این ایفای نقش تاثیر داشته باشد.
 
ج : تصحیح رفتار اجتماعی و استقبال از گردشگران :
 
1-تصحیح رفتار اجتماعی در داخل : با توجه به گسترش ارتباطات و رفت و آمدها ، تسریع در اطلاع رسانی
 
و کوچک شدن جهان (دهکده جهانی) ، هموطنان زیادی هستند که برای تحصیل ، تجارت ، کار ، سیاحت ، شرکت در رویدادهای مختلف و یا با هر عنوان دیگری به خارج از کشور سفر نموده اند. اغلب این افراد به هنگام ورود به کشور دیگر تلاش دارند و دقت می نمایند که قوانین آن کشور بخصوص قوانین اجتماعی را رعایت نمایند دلیل مهم این رفتار علاوه بر احساس غربت و کم سنخیتی با وطن خود ، می تواند حفظ آبروی کشورشان (ایران) نیز باشد. حال برخی از همین افراد به هنگام ورود به وطن خود آن روحیه پسندیده خود را فراموش می نمایند و حتی در بیان خاطرات خود از حاکمیت نظم و بخصوص احترام به قانون در جوامع خارجی سخن به میان می آورند و حتی بارها آنرا با داخل کشور مقایسه می نمایند اما هرگز از خود نمی پرسند که آیا اصلاح و تغییر رفتاری هموطنان برای ارائه یک جامعه پیشرفته و دارای حاکمیت قانون به گردشگران خارجی و اتباع دیگر کشورها که در کشورما مقیم هستند و از همه مهمتر احترام همه به قوانین را چه کسی ، چه زمانی و از کجا باید آغاز نماید؟ بنظر همه می گویند ما که مشکلی نداریم ، دیگران باید رفتار خود را اصلاح نمایند ؟!!!
 
بنابراین ما که براساس اعتقادات دینی خود ، منتظر مصلح(عج) هستیم ، خود نیز باید صالح باشیم. ما که به تاریخ 7 تا 10 هزار ساله خود می بالیم و ایران(دولت عیلامی) را اولین تمدن بشری و دولت - کشور می دانیم چرا نباید رفتار متمدنانه و درخور شان دین ، مذهب ، فرهنگ ، تاریخ غنی و تمدن کشورمان با یکدیگر و با دیگران داشته باشیم؟  اغلب گردشگران خارجی و سفرنامه نویسانی که به کشورمان سفر نموده اند ، پس از بازگشت از ایران ضمن بیان صفات خوب ایرانیان بخصوص صفت پسندیده میهمان نوازی ، متاسفانه رفتار بد اجتماعی بخصوص عدم رعایت قوانین راهنمائی و رانندگی که یکی از منصفانه ترین قوانین است و نیز عدم احترام لازم به یکدیگر در جامعه را یادآوری می نمایند. امید است همه هموطنان عزیز آنچه را برای خود می پسندند برای دیگران نیز در رفتار و برخورد صحیح انسانی و اسلامی بپسندند و آنچه برای خود نمی پسندند برای دیگران نیز نپسندند.
 
2-استقبال از گردشگران : گردشگر در کشور خارجی ابتدا غریب است و سپس کنجاو و حقیقت  یاب به همین حاطر اغلب آنها دوربین و دفتر خاطرات همراه دارند. مردم مهمان نواز ایران بخصوص آنهائی که آشنائی با زبان خارجی دارند می توانند واقعیات جامعه اسلامی - ایرانی را آنگونه که هست به گردشگران خارجی نشان دهند. هیچ تبلیغی بهتر از حضور فیزیکی و دیدن عینی یک واقعیت نیست. بارها هم گردشگران خارجی و هم دیپلمات ها و خارجیان مقیم کشورمان بویژه اتباع کشورهای غربی ، اعتراف کرده اند که دیدگاه آنها نسبت به ایران قبل از سفر و پس از سفر تفاوتی بسیار دارد. ما باید با برخورد اسلامی و آنگونه که فرهنگ مان می طلبد از اتباع خارجی که به کشورمان سفر می نمایند بخواهیم پس از بازگشت ، خاطرات خود را تنها بر مبنای واقعیات به رشته تحریر درآورده ، سخنرانی کنند ، مصاحبه نمایند و به هر صورتی که صلاح می دانند آنرا به دیگران نیز منتقل نمایند. ما باید از این فرصت ها استفاده بهینه بنمائیم و به توصیه مولا امیرالمومنین (ع) گوش فرا دهیم آنجا که در نهج البلاغه می فرمایند : الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ . فرصت به مانند ابر گذرا مى‏گذرد ، پس فرصت‏هاى نيك را غنيمت دانيد.

يكي از مهمترين بازتاب هاي اجرايي شدن برجام، اذعان به تقويت مولفه هاي قدرت جمهوري اسلامي ايران در سطح جهاني و منطقه اي مي باشد. به تكاپو افتادن برخي بازيگران منطقه اي جهت سنگ اندازي در روند اجرايي شدن برجام، خود گواه روشني از اين امر مي باشد. شايد مهمترين مولفه احياء قدرت جمهوري اسلامي ايران پس از برجام، توانايي تعيين دستور كار و جريان سازي فكري، فرهنگي، سياسي براي حل بحران هاي منطقه غرب آسيا باشد. دستور كاري كه قاعدتا در محيط پر تنش منطقه اي بايستي با در نظر گرفتن ملاحظات مختلفي اعمال شود؛ كه بهترين مولفه هاي آن را مي توان در راهبرد "بازيگري خردمندانه و مسئولانه جمهوري اسلامي ايران" در منطقه غرب آسيا، خلاصه نمود. اين بازيگري خردمندانه و مسئولانه در سه حوزه درك الزامات و بايسته هاي بازيگري موثر، اِعمال شيوه هاي كارآمد و شناخت ابزارهاي مشروع متجلي مي شود.

الزامات و بايسته هاي بازيگري موثر

شناخت الزامات و بايسته هاي موثر بازيگري منطقه اي، نقش بسزايي در كاهش هزينه هاي تصميم گيري در حوزه سياست خارجي دارد. يكي از اين واقعيت ها، نگاه عاقلانه به قدرت، به معناي ملاحظه توانايي ها با نظر داشت محدوديت ها مي باشد. برداشت و محاسبه نادرست قدرت هاي نوظهور از اين محدوديت ها و توانايي ها، تنها منجر به هرز رفتن انرژي و توان آن كشور شده و به افزايش سوء ظن رقبا و تشديد تنش ها منجر مي شود. ايران هم به عنوان قدرت در حال رشد منطقه اي، بايد با نگاه عاقلانه به قدرت، بر اين محدوديت ها و توانايي ها اشراف داشته تا بتواند با مديريت توقعات از دستگاه سياست خارجي در داخل، با بهترين پاسخ در موقع مناسب جايگاه منطقه اي خود را ارتقا بخشد. مورد بعدي، حفظ اجماع نسبي است كه هم اكنون در داخل بر سر دستور كار سياست خارجي ايجاد شده است. اين اجماع و يك دستي باعث مي شود تا همسايگان منطقه اي با يك صداي واحد از ايران مواجه شده و بتوانند تصميم گيري منطقي در برابر ايران داشته باشند.

ضرورت ديگر، درك درست از تحولات و پويش هاي جديد منطقه اي و جهاني و شناخت نقاط خلاء قدرت بين قدرت هاي فرامنطقه اي، جهت بازيگري مي باشد. جمهوري اسلامي ايران، با تكيه بر اصول برآمده از انقلاب اسلامي، مي تواند با حفظ استقلال در تصميم گيري، نقاط مشترك منفعتي با بازيگران بزرگ را پيدا نموده و در چارچوب همكاري در عين رقابت، به مديريت رفتارهاي آنها نيز بپردازد. در اين خصوص، با توجه به حضور زيانبار اين قدرت ها در منطقه، راهبرد كلي حذف تدريجي آنها از منطقه غرب آسيا، بسيار مثمر ثمر خواهد بود.

اِعمال روش ها و شيوه هاي كارآمد

شناخت و تسلط بر فنون و شيوه هاي موثر تاثير گذاري، نيز نقش مهمي در افزايش برد و دامنه قدرت منطقه اي جمهوري اسلامي ايران، ايفا مي كند. يكي از اين شيوه هاي كارآمد، اجماع سازي منطقه اي بر سر دستور كار سياست خارجي مي باشد. جمهوري اسلامي ايران، با پشتوانه تاريخي و فرهنگي خود مي تواند به روندهاي منطقه اي سمت و سوي مطلوب بخشيده و با استفاده بهينه از ابزار ديپماسي، و بر مبناي اقناع بازيگران منطقه اي، به اجماع سازي منافع و اهداف خود بپردازد. توجه به منويات ساير بازيگران و ملاحظه منافع متصور آنها، تضمين كننده ثبات و استمرار اجماع شكل گرفته خواهد بود. در صورت وقوع چنين امري، قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران به واسطه همراهي كم هزينه سايرين، افزايش خواهد يافت و بازيگر سركش منطقه نيز در انزوا قرار خواهد گرفت.

راهكار مفيد ديگر، استفاده از ديپلماسي عمومي به عنوان مبنايي براي ارتباط گيري با بطن جوامع عربي مي باشد. در طول چند دهه گذشته و عليرغم سياست هاي اعلامي فراوان، كمتر ارتباط وثيقي با مردمان و ملت هاي منطقه صورت گرفته است. اين ارتباطات اندك نيز با طبقات خاصي و جريان هاي مشخص بوده و تعامل مستمري بين جوامع عربي با جامعه ايراني اتفاق نيفتاده است. شايد مهمترين علت اين امر، تفاوت هاي زباني به عنوان اولين حلقه ارتباطي باشد؛ با اين حال براي افزايش مقبوليت قدرت منطقه اي ايران و ترميم چهره اي كه آمارهاي منطقه اي، شواهد مثبتي از آن نشان نمي دهند، شايسته است سرمايه گذاري قابل ملاحظه اي در اين امر، صورت پذيرد.

از راهكارهاي ديگري كه به ايجاد اطمينان از قدرت منطقه اي ايران در بين همسايگان منجر مي شود، به حضور و نقش موثر ايران در تسهيم عادلانه قدرت سياسي در منطقه بر مي گردد. به هر طريق، بخشي از بحران فعلي، ناشي از خلاء قدرت در دوران گذار و عدم اطمينان برخي طوايف از آينده نامحتمل خود مي باشد. بدين جهت آنها دست به سلاح برده تا بتوانند اين چنين، بهره اي از تقسيم قدرت آينده را به خود اختصاص دهند. جمهوري اسلامي ايران در اين بين، با بازيگري مسئولانه مي تواند به عنوان ملجاء و پناهگاه وثيقي براي طوايف منطقه اي عمل كرده، و آينده روشن و قابل اطميناني براي آنها ترسيم كند.

شناخت ابزارهاي مشروع

درك درست ابزارهاي مشروع در اِعمال سياست خارجي از اهميت زيادي برخوردار است. گاهي اوقات، داشتن اهداف آرمان گرايانه و مشروع به خاطر استفاده ناصحيح از ابزارها، به راهي غير مطلوب ختم مي شود. مهمترين ابزار مشروع در صحنه بين الملل، جهت پيگيري مسالمت آميز اهداف سياست خارجي، روند ديپلماسي و مذاكره مي باشد. تجربه دوازده ساله جمهوري اسلامي ايران نيز مويد اين مطلب است كه پافشاري ايران بر مذاكره، به عنوان تنها گزينه حل معضل پرونده هسته اي، قرين موفقيت بوده و حال از همين گفتمان بايد در تعامل با همسايگان و پيشبرد دستور كار منطقه اي، بهره برد.

با ملاحظه اين سه رويكرد، اميد مي رود ديگر بازيگران منطقه اي نيز واقعيت قدرت رو به رشد جمهوري اسلامي ايران را ساده تر پذيرفته، و به جاي بحران سازي و سياست هاي ايذايي به رويكرد تعامل مثبت روي آورند. در صورت تحقق چنين سناريويي، ثبات كه لازمه اصلي هرگونه پيشرفت در منطقه است، استقرار يافته، و شاهد آينده روشن تري خواهيم بود.

نکته یکم

از آنجا که پیدا کردن جای پارک درشهری مثل تهران سعادت می خواهد و کار هر کسی نیست و علاوه برآن ترافیک هم وقت کش و حوصله سر بر است بهترین راه سفر از زیرزمین با قطار است که تقریبا با سرعت و سهولت مرا به مصلّای بزرگ تهران رسانید و از آنجا هم وسیله حمل و نقل رایگان ما را به درب ورودی نمایشگاه رسانید.

نکته دوم

با این که روز شنبه شانزدهم، افتتاحیه نمایشگاه بود اما رئیس جمهور برای سخنرانی در روز یکشنبه ـ همان روزی که ما هم در نمایشگاه بودیم - آمده بودند و به همین جهت بازدید کنندگان تا ساعت ۱۱ باید صبر می کردند و سپس وارد نمایشگاه می شدند. از این فرصت تحمیلی هرکسی خود را به گونه ای سرگرم می کرد و وقت گذرانی می کرد. از مناظره های چند نفره کوچک ـ که ما را به یاد بحث های سیاسی پس از پیروزی انقلاب می انداخت ـ تا خرید و فروش از غرفه های ناهمگون با نمایشگاه مطبوعات، مثل: غرفه فروش "نان برنجی های سوغات کرمانشاه" و "ادویه جات وگیاهان دارویی ۱۰۰%خالص در حضور مشتری" ، "سوهان داغ داغ"یکی از سوهان پزی های قم، که البته می توان ارتباط آن ها را در بنرها و بروشورهای تبلیغاتی چاپ شده با مطبوعات پذیرفت چون هرچه باشد آن ها هم به طبع(چاپ)رسیده اند و می توانند مصداق مطبوعات باشند. مثلا در بروشور غرفه ادویه فروشی از خواص زرد چوبه با وصف"ضد سرطان بودن" و "تصفیه کننده کبد و التیام بخش زخم ها"نام برده بودند. البته دو سه غرفه هم که با گونی های پلاستیکی آبی و خاکی رنگ که نیمه باز بودند و به طور ناهمگون و غیر زیبا در مسیر ورودی نمایشگاه خودی نشان می دادند را نباید نادیده گرفت.ارتباط این غرفه های ناموزون ما را به یاد ضرب المثل "بند تمبانی " می اندازد. شاید پس از مشاهده و خواندن مطالب تند و تیز و فلفلی مطبوعات به خوردن سوهان و نان برنجی نیاز باشد.

نکته سوم

عکسی با گوشی همراهم از بنر تبلیغی نمایشگاه گرفتم که به لحاظ هنری بسیار زیبا بود. با درشت ترین خط مطبوعاتی در بالای بنر نوشته شده بود: " بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات " و با خطی ریزتر از آن
"با حضور موسسات مطبوعاتی، نشریات، خبرگزاری ها و پایگاه های خبری"
(۱۶الی ۲۲آبان ماه ۱۳۹۴)مصلّای بزرگ تهران
و درمقابل آن به زبان انگلیسی نوشته شده بود:
۷-۱۳ NOV.۲۰۱۵
Tehran Grand Musalla
The ۲۱st press Exihibition

هفت عکس، شامل یک خانواده خندان ایرانی (پدربزرگ و مادر بزرگ، یک زوج و سه فرزند) با چینش جذاب خود زیبایی بنر را دوچندان کرده بود. عباراتی را هم از قول آقای رئیس جمهور(دکتر حسن روحانی)ن وشته بود که تیتر درشت آن چنین بود: "ملت ایران خود را برای جهش و حماسه اقتصادی آماده کند."

هرچند این نمایشگاه بین المللی نیست اما نوشته انگلیسی آن برای بازدید کننده احتمالی خارجی شگفت آور خواهد بود که چرا نمایشگاه را در نماز خانه بزرگ تهران برگزار کرده اند؟! اما تعجب ندارد چون ما سال هاست که نماز جمعه را هم در دانشگاه می خوانیم و این نشان دهنده نبوغ ایرانی است که هرکاری را در هرکجا می تواند انجام دهد.

نکته چهارم

همینطور که از جاهای دیدنی دیگر عکس می گرفتم جوان مودبی پیش من آمد و آهسته در گوش من گفت : از این قسمت عکس نگیرید چون ماشین ما در اینجاست. من تازه متوجه شدم که ایشان از ماموران امنیتی است و از ایشان پرسیدم : این ماشین مشکی مال شماست؟گفت : بله. من هم به ایشان گفتم.چشم ، عکس نمی گیرم.

نکته پنجم

بنر دیگری جلب توجه می کرد. عکس اناری بود که با روزنامه پیچیده شده بود و در یک قسمت آن برشی ایجاد شده بود و بیست و یک دانه قرمز و خوش رنگ از آن بیرون ریخته بود. در بالای عکس انار در دو ردیف نوشته بود:
نقد منصفانه
پاسخ مسئولانه
چندی پیش در همین مکان مقدس نمایشگاه انار برگزار شده بود. ابتدا به یاد شعر کودکانه "صد دانه یاقوت ..." افتادم و آفریننده این یاقوت های زیبا را تسبیح گفتم و شعر سهراب را با دانه های دل مردم به یاد آوردم:
...من اناری را می کنم دانه
و به دل می گویم،
خوب بود این مردم، دانه های دلشان پیدا بود...
هنوز در فکر جمله بالای بنر هستم : "نقد منصفانه" و حافظ در حافظه ام زمزمه می کند:
نقد ها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران هم کار بگذارند و خم طرّه یاری گیرند.

نکته ششم

بنری روی زمین از افتخار صاحب ماهنامه ای سخن می گفت که در چهاردهمین نمایشگاه مطبوعات در آبان هشتاد و شش ، برتر شناخته شده است. کنار آن بنر چند جلد کتاب برای فروش و دو عکس بزرگ و یک پرچم که نام لااله الّا الله روی آن نوشته شده بود. ای کاش می توانستم به او بگویم که قران فرموده است :"سبّح اسم ربک الاعلی" و نباید نام خدا را در روی زمین ملعبه تجارت کرد.

نکته هفتم

معماری دیوار مصلّا با نقش و نگارهای فیروزه ای و آیات سفید سوره فجر و اشکال هندسی معنا دار آن چشم مرا در پای خودش میخکوب کرد و جان مرا در مخزن الاسرار نظامی در وصف پیامبر گرامی اسلام با این اشعار نظامی پیوند زد:
تخته اول که الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست
حلقه حا را کالف اقلیم داد طوق ز دال و کمر از میم داد
لاجرم از حلقه آن میم و دال یافت از او دولت خط و کمال
بود در این گنبد فیروزه خشت تازه ترنجی ز سرای بهشت

نکته هشتم

در بازشد و با نگاه به روبرو همه وارد نمایشگاه شدند تا به غرفه های متعدد سرکی بکشند اما از بالای سر وزیبایی های گچبری و معرق کاری آن غافل.ای کاش روزی زیبایی های این معماری اسلامی را در مکان خودش به نمایش بگذارند.

نکته نهم

چند روزنامه و نشریه از جمله روزنامه "کیهان" در نمایشگاه غایب بود و آن را تحریم کرده بودند و البته از نظر بعضی ها این غیبت و تحریم شیرینی بود.

نکته دهم

"سلامتی ثروت است، آرامش فکر خوشبختی است، دانش یوگا راه را به شما نشان می دهد." این عبارت ها بر سر در غرفه ماهنامه دانش یوگا نقش بسته بود.

نکته یازدهم

شعار هفته نامه "یاران امروز" که مجله ای عمومی و خانوادگی است، قابل توجه است:
(صداقت و مردمی بودن)
راستگویی که کالای نجات بخشی است و اگر به همراه کسی باشد حتما مردمی هم هست. بنای مقدس خانواده هم با راستگویی دوام خواهد داشت.

نکته دوازدهم

غرفه " خبرگزاری دفاع مقدس" ما را به یاد دلاوری های شهیدان خدایی می اندازد. به قول مولانا جلال الدین " سبک روحان عاشقی که از مرغان هوایی هم پرنده تر بودند و توانستند در زندان را بشکنند و وام داران را رهایی بخشند.آنان که از جان و جا رهیدند و نوای بی نوایی شدند."

نکته سیزدهم

به سرعت از کنار "ماهنامه تخصصی خودرو"گذشتم و از غرفه"انرژی مثبت"خود را به "رسانه برای محیط زیست"رساندم. در کنار حوضچه مصنوعی آن ، آب را دیدم که در همسایگی چند درخت و گل و گیاه خانه امنی برای حیوانات سنگی شده بود.گرم شدن سه دهه پی در پی کره زمین وبحران های محیط زیست و آلاینده های آن مرا به یاد شاعری انداخت که گفته بود:
بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
به کوه خواهد زد
به غار خواهد رفت

اما فکرش را هم نمی کرد که انسان های متمدن قرن بیست و یکم عزم خود را جزم کرده اند تا محیط زیست را نابود کنند و دیگر کوه و جنگلی باقی نگذاشته اند. اما چاره کار این است که افلاطون گفت:
"بزرگترین توشه برای سفر به سالخوردگی ، آموزش است."

نکته چهاردهم

دو شماره از"روزنامه تحلیلی سینما" را از غرفه آن ها هدیه گرفتم. تیتر درشت نسخه چهارشنبه هشتم مهرماه جاری این بود:
ایوبی: نگران نباشید، رستاخیز اکران می شود.
داستان سینمای ایران هم حکایت عجیبی شده است.گاهی شخص مهمی در یک شهرستان از پیروزی خود در بستن تنها سینمای آن شهر خبر می دهد و بر این کار خویش مفتخر می شود و گاهی هم به خاطر یکی دو فیلمی که هرچند سال یک بار خوب ساخته می شود عده ای سینما را با تهدید به تعطیلی می کشانند. اغلب هم که سالن های سیصد نفری سینما برای سه چهار نفر به نمایش در می آیند. غافل از این که یک فیلم خوب مثل یک یک کتاب خوب است و سینما رسانه ای بسیار تاثیر گذار بوده و می تواند بیش از صدها سخنرانی روی مخاطب خویش تاثیر بگذارد.

نکته پانزدهم

بر بالهای "ماهنامه هما" نشستم و به تماشای جاذبه های گردشگری ایران رفتم. عکس روی جلد آن "آبشار زیبای پلنگ دره"بود که آقای پرویز شجاعی پارسا آن را گرفته بود. به شهر دیرینه خرم و آباد سفر کردم و قلعه فلک الافلاک با موزه زیبایش مرا به اعماق تاریخ پرحماسه لرستان برد. از آن جا بر بال هما به موزه لوور پاریس فرود آمدم و "تاریخ ایران را در موزه لوور "مشاهده کردم. سرستون های تخت جمشید و دیوارهای آن و چندین زیبایی دیگر از تمدن های کهن ایران. چشمهایم را گشودم و خود را در غرفه ساکت "موسیقی ما" یافتم.

نکته شانزدهم

پس از سلام به آقای خسرو خسرو پرویز و همکار ایشان، با آن ها خوش و بشی کردم و سر شوخی را باز کردم و شعر حافظ را برایشان خواندم: هنر نمی خرد ایام و غیر از اینم نیست کجا روم به تجارت بدین کساد متاع
از من استقبال کردند و با یک لیوان آب میوه صنتعی پذیرایی نمودند. از صمیمیت و صفای جوانی آن ها به وجد آمدم و شعر مولانا را در باره موسیقی برایشان زمزمه کردم:
بانگ آواهای حق است این که خلق می نوازندش به تنبور و به حلق

و شعر دیگری که سرنا و دهل را این گونه وصف می کند:
ناله سرنا و آواز دهل چیزکی ماند به آن ناقور کل

آقای خسرو پرویز از موفقیت سایت "موسیقی ما" در برگزاری نخستین جشن سالانه موسیقی در سال ۱۳۹۲برای تکریم و تجلیل از بزرگان موسیقی ایران سخن گفت. استادانی چون "عبدالوهاب شهیدی"، "کیخسرو پورناظری" و "شهرام ناظری"و هنرمندان جوانی چون همایون شجریان که به غنای موسیقی ما مدد می رسانند. حافظ ناظری را هم نباید نادیده گرفت که با سمفونی مولانا موفق به اخذ جایزه بزرگی در خارج از ایران شد. خسرو با مهربانی سی دی برگزاری آن مراسم را به من هدیه داد.

نکته هفدهم

چشمم به موزه مطبوعات افتاد و بی اختیار به سویش رفتم. از نخستین روزنامه ایران در سال ۱۲۶۷هجری قمری با نام "روزنامچه اخبار دارالخلافه طهران" عکس گرفتم بالای صفحه آن نوشته بود:
یا اسدالله الغالب
وزیر آن جمله شیری که چهره آدمی داشت و شمشیری بر دست و در میان دو درخت که قرینه هم بودند در جنگل استوار ایستاده بود. در موزه به تاریخ مطبوعات ایران در دوره قاجار به مدت ۸۹سال، دوره پهلوی ۵۳سال و دوره جمهوری اسلامی ۳۵سال اشارتی بود که جمع آن نشانگر۱۷۷سال سابقه مطبوعات ایران است. از حوادث برجسته مطبوعات در سال ۱۳۲۵هجری قمری می توان به کتک خوردن مدیر روزنامه خیرالکلام با چوب، توقیف روزنامه مساوات و روزنامه حبل المتین اشاره کرد و همچنین از محاکمه میرزا جهانگیر خان شیرازی مدیر روزنامه صور اسرافیل به همراه توقیف روزنامه اش سخن گفت.

تک شماره "مجله علمی، ادبی، اخلاقی، فنی، اقتصادی" فرهنگ با قیمت دو قران در اردیبهشت ماه ۱۳۰۷شمس بر دیوار موزه مطبوعات جلب توجه می کرد.متن نخستین قانون مطبوعات که در سال ۱۳۲۶هجری قمری به تصویب رسیده بود در کنار "شورای بلدی"، "کشکول"، "کاوه"، " فلاحت مظفری" و تصویر نخستین فارغ التحصیلان روزنامه نگاری ایران در سال ۱۳۳۶شمسی توجه هربیننده ای را به خود جلب می کردند.سند نخستین سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ایران در سال ۱۳۴۱شمسی برایم جاذبه داشت و فرمان سانسور مطبوعات توسط ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۷هجری قمری نشانگرهراس آن ها از منطق و قلم بود.

نخستین نشریه ای که نام "زن" را به همراه تصویری بزرگ از یک زن درج نمود در سال۱۲۹۸هجری قمری به زیور طبع آراسته شده بود و بر سینه دیوار موزه به چشم می خورد. روزنامه هایی هم که "خبر پایان جنگ جهانی دوم"، "کودتای ۱۲۹۹ونقش بیگانگان"، "استبداد صغیر"، "تحریم تنباکو"، "متن فرمان مشروطیت" و "فتح تهران توسط مشروطه خواهان"را درج نموده بودندزینت بخش حافظه تاریخی کشور ما بودند. دو کارمند این موزه با مهربانی و گشاده رویی برای بازدید کنندگان توضیح می دادند.

نکته هجدهم

موسسه فرهنگی "دنیای تغذیه و سلامت"با شش عنوان مجله رنگی و متنوع مرا به درون غرفه اش دعوت نمود. یکی از دوستان قدیمی و صمیمی من که در آنجا بود پس از معارفه من با کارکنان و پذیرایی دوستانه، چند جلد از تولیدات مطبعی خود را هدیه دادند."دنیای سلامت" آن ها در شماره ۱۱۹ خود به "سلامت معنوی"تاکید کرده بود. مجله آشپزی آنها انواع کوکو و کتلت را آموزش می داد و مجله "دنیای زنان" که عکس یک خانم هنرپیشه مشهور را با چادر نماز و قران باز در دستش به هنرمندی چاپ کرده بود در کنار "دنیای تغذیه" و "دنیای کودک"مرا به حاصل کوشش فیلسوفان تعلیم و تربیت در تربیت شهروند خوب متوجه نمود که آن ها برای تربیت شهروند خوب معتقدند که باید در سه عرصه وجودی فرزندانمان تلاش کنیم:

۱.نظم فکری آن ها که منجر به آموزش علوم و فنون نظری و عملی می شود.
۲.نظم روحی آن ها که منجر به پرورش بعد معنویت و اخلاق و ایمان آن ها می شود.
۳.نظم بدنی که منجر به تغذیه و سلامت و تربیت بدن آن ها می گردد.
پس از پذیرایی صمیمانه آن ها روانه غرفه " عصر کیمیاگری"شدم.

نکته نوزدهم

روی جلد مجله "عصر کیمیاگری"شماره ۴۱عکسی بود که خانم مونا رمضانی از ساختمان مرکزی "استات اویل نروژ"گرفته بود. عکسی زیبا و هنرمندانه. روی جلد آن با خط درشت نوشته شده بود:
شیخ نشین اسکاندیناوی
این جمله برایم متناقض نما و پارادوکسیکال بود. اما پس از این که یک نسخه از آن را به من هدیه دادند و سرمقاله آن را خواندم برایم رفع تناقض شد به ویژه که آقای حمیدرضا شکوهی با قلم توانایش تبیین کرده بود که نروژ همزمان با ایران و با گران شدن نفت و رسیدن آن به بشکه ای ۱۴۰دلار توانسته بود که درآمد حاصل از نفت را در سرمایه گذاری زیر ساخت های رفاهی و اجتماعی سرمایه گذاری کند و در یک فضای شفاف کشورش را توسعه بدهد اما ما نتوانستیم از این فرصت مغتنم بهره بگیریم. از آنجا به غرفه روزنامه مردم سالاری رفتم.

نکته بیستم

مردم سالاری ترجمه نارسایی است از دموکراسی. اما روزنامه مردم سالاری که در شماره شانزدهم خود اظهارات نخست وزیر جدید کانادا را نقل نموده است از قول او بیان کرده که "کشور کانادا خواهان از سرگیری روابط خود با ایران "است. رابطه ای که یک جانبه از طرف آن ها قطع شده بود.یک نسخه روزنامه را از خبرنگار با ادب روزنامه مردم سالاری گرفتم و با نمایشگاه وداع کردم.

نکته بیست و یکم

در ایستگاه مترو یک مرد جوان گردشگر را دیدم که به نظر می آمد اروپایی باشد. یک کوله پشتی بزرگ و قمقمه آب در پشتش و یک کوله هم در جلویش او را به سیر و سفر ساده همراهی می کردند. لباس ساده او نیز نشان می داد که بی تکلّف سفر می کند. وارد قطار که شدیم بدون این که بنشیند چند صفحه کپی از کوله اش درآورد و مشغول مطالعه شد. دلم می خواست که تعداد این گردشگران در کشور ما زیاد شود تا ایجاد اشتغال کنند. چند نفری که به نگاه می کردند نگاهشان احترام آمیز بود.

به یاد سخنان ارزشمند سعدی در این باب افتادم:
بزرگان مسافر به جان پرورند که نام نکویی به عالم برند
غریب آشنا باش و سیّاح دوست که سیّاح جلّاب نام نکوست
به نظرم آمد که مطبوعات هم مانند مسافران هستند که مهمان ما می باشند.آن چنان که حضرت ختمی مرتبت فرمود: «مهمان را گرامی دار اگرچه کافر باشد» (اکرموالضیف ولو کان کافرا)

نیکلاس کار را در ایران بیشتر با کتاب «کم‌عمق‌ها؛ اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» می‌شناسیم، که زمستان سال 1393 منتشر شد. این روزنامه‌نگار و نویسنده‌ آمریکایی که در بیشتر آثارش به رابطه انسان و فن‌آوری و آینده این رابطه می‌پردازد، چندی قبل به بررسی تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا پرداخت. «چگونه رسانه‌های اجتماعی سیاست را ویران می‌کنند» عنوان مقاله او است که در مجله «پلتیکو» منتشر شد. در ادامه خلاصه‌ای از آن ارائه می‌شود:

گفتمان سیاسی‌مان در حال آب رفتن است تا به اندازه صفحات تلفن‌های هوشمندمان شود. برای نمونه، اوباما سفرش به آلاسکا و موضوع مهم شرکت در نشستی با موضوع تغییرات آب و هوایی و محیط زیست، را با انتشار تصویر و متن کوتاهی در اینستاگرام اعلام و به سرعت هزاران «لایک» دریافت کرد.

اوباما از زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 که «انتخابات فیس‌بوک» نامیده شد، در استفاده از رسانه‌های اجتماعی برای ایجاد ارتباط با مردم پیشتاز بوده است. اما در عرصۀ رقابت‌های این دور، نامزدها چیزی ندارد؛ تد کروز در «پریسکوپ» به صورت زنده ظاهر می‌شود؛ مارکو روبیو در «اسنپ‌چت» فعال است؛ هیلاری کلینتون و جب بوش در توییتر مشاجره دارند؛ رند پل و لیندسی گراهام دست‌پاچه برای یوتیوب ویدئو تولید می‌کنند. حتی برنی سندرزِ پیر و بداخلاق نزدیک به دو میلیون لایک‌ در فیس‌بوک جذب کرده که باعث شد نیویورک تایمز او را «سلطان رسانه‌های اجتماعی» بنامد؛ و بعد نوبت به دونالد ترامپ می‌رسد، اگر ساندرز «سلطان» است، ترامپ «خدا»ست. او نخستین نامزدی است که الگوریتم اخبار گوگل را بهینه کرد. ترامپ در یک توییت معمولی هما عابدین -دستیار کلینتون- را «ریسک امنیتی بزرگی» توصیف و چهار میلیون دنبال‌کننده پیدا کرد. آنچه ترامپ درک کرده این است که بهترین راه تسلط بر گفتمان آن‌لاین «آگاه ساختن» نیست، بلکه «تحریک و برانگیختن» است.    

تابش ترامپ احتمالاً کم‌فروغ می‌شود – فتیله افراد سرشناس آن‌لاین زود می‌سوزد – اما توان ترامپ برای کنترل برنامه‌ها در تابستانی که گذشته، نکات زیادی دربارۀ پویایی متغییر رقابت‌های سیاسی بیان می‌کند. اگر رسانه‌های سنتی چاپی، رادیو و تلویزیون از نامزدها می‌خواست «نام» باشند – چهره‌های باثبات و منسجم – رسانه‌های اجتماعی نامزدها را وادار می‌کنند بدل به «فعل» – درگیر فعالیت – شوند. اقتدار و احترام در رسانه‌های اجتماعی انباشت نمی‌شود؛ آنها باید در هر لحظه از نو بازسازی شوند.  

ظهور رادیو، تلویزیون و اینک رسانه‌های اجتماعی


در صد سال قبل، دو مرتبه دیگر هم یک رسانه جدید انتخابات را دگرگون کرد. در دهه 1920م. رادیو با تقلیل نامزدها به صداهای‌شان، آنها را رها ساخت و کمپین‌های ملی را به وجود آورد. از طریق رادیو سیاستمداران با خانواده‌ها در خانه‌های‌شان سخن گفتند. در دهۀ 1960م. هم تلویزیون به نامزدها بدن‌هایشان را پس داد؛ چراکه بر صدا، دندان‌های خوب و حالت‌های سهل و روان نامزدها تأکید می‌کرد. در حالی‌که مرز میان سیاستمداران و افراد مشهور و ستاره‌ها محور می‌شد، تصویر جای همه چیز را گرفت. جان‌اف‌کندی نخستین نامزد موفق ریاست جمهوری در عصر تلویزیون بود، اما این رونالد ریگان و بیل کلینتون بودند که این فرم را تکمیل کردند.

امروز، که مردم به تلفن‌های هوشمند به چشم ابزار خبری و سرگرمی می‌نگرند، به نظر می‌رسد در آستانۀ سومین تحول فنّ‌آورانه در انتخابات مدرن هستیم. رسانه‌های اجتماعی مبارزات انتخاباتی را تغییر داده است. این دگرگونی با تحول لحن و محتوای سخن سیاسی، مسیر ارتباط سیاستمداران و رأی‌دهندگان را تغییر می‌دهد. البته ماجرا بیش از این حرف‌ها است. این جریان، آنچه کشور از رهبران آینده‌اش می‌خواهد و انتظار دارد را تغییر می‌دهد.      

آنچه اکنون اهمیت دارد شخصیتی است که از یک سو، به اندازه‌ای بزرگ باشد که توجه‌های همیشه پریشان را برباید، و از سوی دیگر، آن‌قدر هم کوچک باشد که در هزاران ظرف رسانه‌ای کوچک بگنجد. شخصیتی که به بهترین شکل می‌توان آن‌را شخصیت «اسنپ‌چت»ی توصیف کرد؛ شخصیتی که در فواصل منظمی و بدون آن‌که نیازمند تمرکزی مداوم باشد، ناگهان توجه‌ها را جلب می‌کند. [اسنپ چت اپلیکیشنی است که کمتر در ایران شناخته شده است. با استفاده از این برنامه، کاربران می‌توانند به عکس یا ویدئو ضبط شده (یا اسنپ) را به لیست معینی از دریافت‌کنندگان ارسال کنند. البته دریافت‌کنندگان صرفاً می‌توانند در یک محدوده زمانی مشخص که کاربر آن را تعیین می‌کند، تصاویر را مشاهده کنند. به بیان دیگر، با پایان این محدوده زمانی، تصاویر مخفی شده و حذف می‌شوند]. 

رسانه‌های اجتماعی ترجیح می‌دهند پرسروصدا باشند و نه پرمحتوا. همچنین، در رسانه‌های اجتماعی به «احساسات‌نمایی» بها داده می‌شود و نه دلیل و برهان. هرچه پیام غریزی‌تر باشد، سریع‌تر به گردش درمی‌آید و تکثیر می‌شود و به مدت طولانی‌تری حواس مردم را به خود جلب می‌کند. مانند دوران پیش از رادیو، یک پوپولیست پرهیجان مطلوب‎، قابل توجه‌تر به نظر می‌رسد. پرنی [ساندرز] بدعنق و دونالد [ترامپ] گزنده و تلخ  هستند که لایک و هش-تگ می‌گیرند و دنبال می‌شوند.

جاذبه‌های عاطفی می‌تواند برای سیاست مفید باشد. آن می‌تواند حتی در میان کسانی که مأیوس و از حق رأی محروم هستند، علاقه به پیگیری امور سیاسی را برانگیزد. همچنین می‌توانند با متمرکز ساختن توجه عمومی بر بی‌عدالتی و سوء استفاده از قدرت مردم را به هیجان آورد. در بهترین حالت، یک پیوند عاطفی فوری می‌تواند موجب تعمیق درگیری مستمر با روند سیاسی شود. در عین حال، محبوبیت ترامپ پس از آن‌که او مهاجران مکزیکی را اهریمن جلوه داد، تنزل کرد.
این واقعیت عجیبی نیست که نامزدهای مجرّبی مانند کلینتون و بوش برای قرار گرفتن در قالب جدید –رسانه‌های اجتماعی- با دردسر مواجه‌اند. هر وقت یک رسانه تازه‌وارد بازی را برهم‌می‌ریزد، سیاست‌مداران کهنه‌کار سردرگم می‌شوند؛ چراکه آنها خواهان ادامه بازی با قواعد رسانه‌های قدیمی هستند. آمریکایی‌هایی که در سال 1960م. از طریق رادیو به بحث‌های رادیویی نیکسون – کندی صرفاً گوش دادند، متقاعد شدند که نیکسون برنده انتخابات چهل‌وچهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. اما مخاطبان تلویزیون که بیشتر هم بودند، کندی را پیرزو قطعی میدان دیدند. اشتباه نیکسون این بود که تصور می‌کرد هنوز در عصر رادیو است. او معتقد بود که مخاطبان به آن‌چه او می‌گوید، توجه می‌کنند و به ظاهر او اعتنایی ندارند. نیکسون بی‌توجه به دوربین هیچ ایده‌ای در این باره نداشت که قطرات عرق روی لب بالای او حواس‌ها را پرت کرده و مانع شنیده شدن کلماتش می‌شود.

رخوت مشابهی گریبانگیر نامزدهای کنونی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. آنها همچنان از قواعد پخش تلویزیونی تبعیت می‌کنند. آنان تصور می‌کنند که تلویزیون موضع گفت‌وگوهای مبارزات انتخاباتی را تعیین می‌کند. آنها ممکن است تیم‌هایی از کارگزاران دیجیتال داشته باشند که تمایل به ارسال پیام‌های آن‌لاین دارند، اما نامزدها هنوز رسانه‌های اجتماعی را به عنوان مکمل پوشش تلویزیزنی می‌دانند، ابزاری برای تقویت پیام‌ها و تصاویر‌شان، و نه نیروی محرک مبارزات انتخاباتی.       

سازمان‌های خبری هم برای مطابقت با ظهور یک رسانه جدید مایل هستند آهسته حرکت کنند. تلویزیون، با اخبار روزانه‌اش، ریتمی نمایشی به مبارزات انتخاباتی بخشید. هر روز در مبارزات انتخاباتی، صحنه‌ای از یک درام گسترده‌تر بود که از منازعه به بحران بدل می‌شد و سرانجام به نتیجه می‌رسید. مبارزات انتخاباتی «روایت‌ها»یی بودند که یک طرح کلی یا «خط داستانی» داشتند. اما، رسانه‌های اجتماعی متفاوت هستند؛ پیام‌ها و گفت‌وگوهای آنها تکه‌تکه و منقطع است. با وجود این، گزارشگران و کارشناسانی که به عصر تلویزیون تعلق خاطر دارند، همچنان تلاش می‌کنند تکه‌ها و قطعات توییتر و فیس‌بوک را در داستانی خطی قرار دهند.        

اینترنت دموکراسی‌ساز است؟

اغلب به ما گفته شده است که اینترنت نیروی مؤثری برای «ایجاد و تقویت دموکراسی‌» است، و آنچه تا کنون از پوشش رقابت‌های انتخابات 2016 دیده‌ایم، ظاهراً این نکته را اثبات می‌کند. اما ارزشمند است که بپرسیم کدام نوع دموکراسی‌ ترویج شده است. علاقمندان اولیه دیجیتال تصور کردند که وب با آزادسازی توده‌ها از دست تولیدکنندگان اخبار تلویزیونی و سایر دروازه‌بانان رسانه، سبب‌ساز گفت‌وگوی ملّی عمیق‌تری می‌شود و مردم کنترل گفت‌وگو را به‌دست خواهند گرفت. آن‌لاین می‌شویم تا مواضع مختلف را مطالعه کنیم، به‌دنبال دیدگاه‌های گوناگون می‌رویم و در بحث‌های سیاسی فعالانه شرکت می‌کنیم.

ایجاد و تقویت حکومت‌های دموکراتیک با «اینترنت» ایده شیکی بود، البته تصور رؤیایی و غیرواقع‌بینانه طراحان آن را هم از ماهیت انسان و رسانه‌های ارتباطی نشان داد. حتی یک دهه قبل، در روزهای هیجان‌انگیز وبلاگستان، نشانه‌هایی وجود داشت که رسانه‌های آن‌لاین ذهنیت مردم بیش‌فعال را افزایش می‌دهند. مردم در جست‌وجوی اطلاعاتی که تعصب‌های‌شان را تقویت و نظرات متضاد را رد نماید، تیترها و مطالب را به صورت سطحی مطالعه کردند. گردآوری اطلاعات بیشتر قبیله‌ای بود تا تکثرگرایانه. همان‌گونه که محققان اعلام کرده‌اند «نویسندگان وبلاگ‌ها تمایل دارند قوم‌وخویشی ایدئولوژیک خود را با هم مرتبط سازند و خوانندگان وبلاگ هم به وبلاگ‌هایی می‌گرویدند که نظرات آن‌ها را تقویت می‌کرد».
احتمالاً نباید تعجب‌آور باشد؛ اینترنت قطبیده‌سازی را تقویت کرد، اثری که رسانه‌هایی مانند رادیو طی سال‌ها از آن برخوردار بوده‌اند. شگفت‌آور این که رسانه‌های اجتماعی نسبت به رسانه‌های قبل، به ابزار احاطه‌کننده‌تر و کنترل‌کننده‌تری بدل می‌شود. شبکه‎های اینترنتی که توسط شرکت‌هایی مانند فیس‌بوک، توییتر و گوگل هدایت می‌شدند، صرفاً تنظیم‌کنندۀ پیام‌هایی نیستند که دریافت می‌کنیم. آنها پاسخ‌های ما را نیز تنظیم می‌کنند. آنها از طریق طراحی اپلیکیشن‌ها و رژیم‌های فیلتر اطلاعات به گفتمان‌های ما شکل می‌دهند. 

وقتی وارد فیس‌بوک می‌شویم، پیام‌هایی را می‌بینیم که توسط الگوریتم خبری فیس‌بوک تعیین شده است و شیوه‌هایی برای واکنش نشان دادن به پیام‌های ما وجود دارد. می‌توانیم روی لینک آنها کلیک کنیم؛ می‌توانیم آنها را با دوستان‌مان به اشتراک گذاریم؛ می‌توانیم اظهارنظر کنیم. می‌توانیم به پیام‌هایی که در توییتر می‌بینیم، پاسخ دهیم، آنها را دوباره ارسال کنیم و بپسندیم و هر فکر و ایده‌ای که بیان می‌کنیم باید به اندازه محدودیت‌های متنی این سرویس (140 کرکتر) باشد. اخبار گوگل با تأکید بر این‌که آخرین اخبار دریافتی را دسته‌بندی کرده، مجموعه‌ای از تیترها را به ما ارائه می‌کند، و امکاناتی برای اشتراک‌گذاری این تیترها در گوگل پلاس، توییتر و فیس‌بوک در اختیار کاربران قرار می‌دهد. تمامی شبکه‌های اجتماعی این نوع محدودیت‌ها را تحمیل می‌کنند، هم بر آنچه می‌بینیم و هم بر چگونگی پاسخی که می‌دهیم. این محدودیت‌ها اثر چندانی بر علایق عمومی ندارد. آنها منافع تجاری شرکت‌هایی را نشان می‌دهد که شبکه‌ها و قواعد برنامه‌نویسی نرم‌افزاری را عملیاتی می‌کنند.  
  
چون شبکه‌های اجتماعی ارتباطات را آسان و سریع ساخته است، کیفیت کلیشه‌ای رسانه‌های اجتماعی به‌خوبی متناسب با شوخی‌هایی است که میان دوستان رخ می‌دهد. کلیک یک نماد قلب ممکن است شیوۀ کاملی برای داوری دربارۀ ارزش یک سلفی اینستاگرامی (یا حتی یک اسنپ‌شات) باشد، اما زمانی‌که [لایک!] برای سخنان سیاسی به‌کار می‌رود، می‌تواند مهلک باشد. گفتمان سیاسی به ندرت از قالب‌ها و روال‌های جدید سود برده است. این گفتمان زمانی ارزشمند‌ترین شکل را خواهد داشت که شامل تأمل و غور دقیق، توجه به جزئیات و اندیشه انتقادی ظریف و نامحدود باشد – شبکه‌های اجتماعی به جای این‌که ما را به این موارد امیدوار کنند، ناامیدمان می‌سازند. 
  
سال آینده، در حالی‌که انتخابات ریاست جمهوری به فرجام خود نزدیک می‌شود، همۀ ما – مردم، مطبوعات و خود نامزدهای انتخابات – می‌آموزیم که در عصر شبکه‌های اجتماعی، انتخابات چگونه خواهد بود. ممکن است دریابیم که دروازه‌هایی که توسط دروازه‌بانان جدید حفظ شده، باریک‌تر از هر زمان دیگری است.  

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi