سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

جلال ملکی اظهار داشت:‌در ساعت 14 و 32 دقیقه حادثه ریزش آوار در دارآباد خیابان هاشمی به سامانه آتش نشانی شهر تهران اعلام و مأموران 4 ایستگاه به همراه تجهیزات آتش‌نشانی به محل حادثه اعزام شدند.

وی افزود: با حضور‌ آتش‌نشانان مشاهده شد دیوار مشرف به خیابان یک بیمارستان به دلیل نامشخصی ریزش کرده و دو دستگاه پراید، یک خودروی ال‌90 و یک خودروی 206 در زیر آوار مدفون شده بود.

ملکی افزود: آتش‌نشانان بلافاصله وارد عملیات شدند و مشخص شد یک مرد در داخل یکی از خودروها گرفتار شده بود که پس از خارج کردن مشخص شد جان خود را از دست داده است.

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهر تهران اعلام کرد: علمیات این حادثه هنوز ادامه دارد.

استفاده از تکنیک هایی برای طراحی دکوراسیون سریس بهداشتی از مهمترین نکات در طراحی دکوراسیون داخلی منزل و به خصوص سرویس بهداشتی است.

رنگ حتی برای دکور حمام و توالت هم از اهمیت بالایی بر خوردار است. توصیه می شود برای حمام های کوچک از رنگ های روشن استفاده کنید تا فضا بزرگتر به نظر بیاید. همچنین استفاده از رنگ های مورد علاقه و کاشی های طرح دار محیط را آرامش بخش ترو گرم تر نشان می دهد. توجه داشته باشید در توالت تمام سرویس با هم هماهنگ باشد. مثلا سرویس دسشویی‏، آینه و سطل زباله همگی ترکیبی از رنگ های سفییکی از مکان هایی که در طراحی و دکوراسیون منزل کمتر مورد توجه قرار می گیرد، سرویس های بهداشتی هستند.

دیوار پشت سیفون خود را از حالت معمول خارج کنید، گاهی ایجاد یک تغییر غیر معمول به خوبی می تواند فضای متفاوتی را برای شما خلق نماید، برای این منظور استفاده از کاغذ دیواری قابل شست و شو به خوبی به شما کمک می کند، طرح متفاوتی را انتخاب کنید و اجازه دهید رنگ ها به فضای شما جان دهند، برای روی سیفون خود از عود و شمع های معطر و گل و گلدان استفاده کنید و بگذارید فضایتان خاص تر از سابق شود، حضور یک طاقچه و چند قاب عکس ایده ای است فراتر از ذهن که داشتنش جسارت خاصی می خواهد، جسارتش را دارید؟!

مساله دیگری که اهمیت فراوانی دارد وجود تهویه یا پنجره در حمام است. حمام محیطی مرطوب است و برای کسانی که مشکل تنفسی دارند مکانی خطرناک به نظر می رسد. بنابراین در حمام خود باید از تهویه مناسب یا پنجره ای کوچک استفاده کنید. همچین استفاده از بخاری ها و ابگرمکن ها در حمام خانه های قدیمی بسیار خطرناک است و موجب خفگی و سوختگی می شود. پس در استفاده از این وسایل دقت کافی را به عمل آورید. نکته دیگر در امنیت حمام نورپردازی مناسب است. از آنجا که حمام محیطی مرطوب است اگر تاریک باشد مکان مناسبی برای رشد قارچ ها به حساب می آید.

چند نکته مهم در ایمنی حمام و توالت:

* مراقب برق گرفتگی باشید. مطمئن شوید تمام سیم هایی که در حمام و توالت کار شده است روکش عایق و تمام پریزها محافظ دارند و آب به هیچ وجه در آنها نفوذ نمی کند.

* چاره ای بیاندیشد که از سر خوردن در حمام جلو گیری شود. استفاده از کفپوش دو لایه یا دستگیره هایی در جاهای مختلف حمام ایده خوبی به نظر می رسد.

* درجه مناسب آب برای پوست ۳۵ تا ۳۷ درجه است. سعی کنید همیشه آب را به درستی تنظیم کنید تا دچار سوختگی نشوید.

* برای نظافت حمام یا توالت دقت کنید که از موادی استفاده کنید که باعث احتراق نشود و مشکلی برای سیستم تنفسی شما به وجود نیاورد.

یک فرو رفتگی در دیوار پشت سیفون خود ایجاد کنید و اجازه دهید که فضای شما را از حالت معمول همیشگی خارج کند، این فرورفتگی می تواند طاقچه ای شود برای قرار دادن گل و گلدان و دیواره ی داخلی آن فضای باشد برای نصب آینه ها و تابلو ها. این موضوع را فراموش کنید که سرویس بهداشتی باید حتما فضایی باشد با کاشی کاری! ابدا هر متریالی میتواند زینت بخش سرویس بهداشتی شما باشد پس خودتان را محدود نکنید.

استیکرهای دیواری را فراموش نکنید، این استیکرها می تواند به سادگی ظاهر سرویس بهداشتی شما را تغییر دهند، اما توجه داشته باشید برای فضایی مثل سرویس بهداشتی مهمان، استیکرهای کارتونی مناسب نیست، این استیکرها برای سرویس های بهداشتی خصوصی مناسب ترند، آن ها را به سلیقه ی خود روی سیفون یا دیوار پشت آن نصب کنید و توجه بچه ها به سمت این فضاها که غالبا ترسی از آن دارند جلب نمایید.

صدایش پشت تلفن پر هیجان‌تر از آن است که بارها از تلویزیون شنیده‌ایم. لحن کلامش هم به خشکی آن چیزی که سال‌هاست در تلویزیون می‌بینیم، نیست. بگو بخند می‌کند، صمیمی است و وقتی به ایتالیایی صحبت می‌کند، سرعت کلامش تندتر می‌شود. او مشهورترین و خاص‌ترین ایرانی اروپا برای ما ایرانی‌هاست. سال‌هاست نوع «رم» گفتنش را سوژه کرده‌ایم و گزارش‌های یک‌نفره و ویژه‌اش را تحسین کرده‌ایم. کسی که از پشت میز، متن نمی‌خواند، تصاویر آرشیوی شبکه‌های خارجی را مونتاژ نمی‌کند که به عنوان گزارش تولیدی(!) برایمان بفرستد، خودش در متن اتفاقات حضور دارد و یک‌نفره همه کارها را پیش می‌برد. او کسی نیست جز «حمید معصومی‌نژاد»ی که رم به ته فامیلش پیوند عجیبی خورده. صحبت کردن با او، حتی اگر یک ربع وقت داشته باشد، هیجان‌انگیز است. به‌خصوص وقتی که تلفن را قطع کنید و متوجه شوید به دلیل همان صمیمیت، نیم‌ساعتی گپ زده‌اید و گذر زمان را متوجه نشده‌اید.

معصومی‌نژاد در جای جای این نیم‌ساعت، مدام تأکید می‌کند اهل «مصاحبه» نیست و برای رعایت اصول اخلاقی و اینکه دوستانش در ایران از او دلخور نشوند -که چرا با آنها حرف نزده- دوست ندارد این گپ و گفت به شکل مصاحبه باشد. ما هم به حرف‌های گفته و ناگفته او، اخلاقا احترام گذاشتیم و نتیجه این متنی شد که می‌خوانید.

26 سال قبل، می‌خواست برای ادامه تحصیل برود آمریکا ولی چون فقط ایتالیا ویزای تحصیلی می‌داد، سر از رم درآورد و پاگیر همین پایتخت ایتالیایی شد. ابتدا کارمند «هما» شد، پزشکی می‌خواند ولی وقتی طعم شیرین خبرنگاری زیر زبانش رفت، استعفا کرد، تحصیلاتش را به خبرنگاری تغییر داد و تمام وقتش را گذاشت برای همین کار. البته کارهای فرهنگی و اجتماعی انجام می‌دهد که همه‌اش به حوزه فعالیت خبرنگاری ارتباط دارد: «دو تا کتاب در ایتالیا نوشته‌ام یکی به نام «ایران، گنجینه‌های پارسی»، و دیگری هم «ایران: سفر به کشوری میان شرق و غرب» است که برای آشنایی ایتالیایی‌هایی که می‌خواهند به ایران سفر کنند، مؤثر است».

اقامت دائم ایتالیا دارد، ولی پاسپورت ایرانی‌اش همیشه همراهش است. تابستان همین امسال به ایران آمده، البته همراه با خانواده: «بچه‌هایم ده سالی می‌شد که ایران را ندیده بودند، آمدیم و یک سری هم به صداوسیما زدم. همان موقع سردبیر خبر 20:30 بی‌مقدمه در حیاط گفت‌وگویی را با من شروع کرد و پخش هم شد.»

«امیدوارم اتفاقی در ایتالیا بیفتد تا صدای معصومی‌نژاد را بشنویم»؛ این جمله را خیلی دوست دارد و البته حرف‌هایی را که درباره‌اش می‌زنند، دنبال می‌کند: «من هر روز در فضای مجازی هستم و در خیلی از گروه‌ها عضوم، وقتی طنزی می‌گذارند، شوخی‌ای می‌کنند، می‌بینم ولی نمی‌خواهم حساسیتی ایجاد شود و کلاً از این شوخی‌ها ناراحت نمی‌شوم.» و خودش سرشوخی را باز می‌کند: «هیچ‌وقت فکر نکرده بودم که این رم گفتن من ایرادی دارد ولی اگر مشکلی هست، آرام‌تر بیان می‌کنم... باور کنید فکر نمی‌کردم اینقدر سوژه شود!»

همیشه دوربین همراهش است، یک دوربین قدیمی و یک میکروفون. برای همین هرجایی که می‌رود و اتفاقی که می‌بیند، درجا روشن می‌کند و تصویر می‌گیرد و به این وضع «تنها» کار کردن عادت کرده: «شاید بیست سال پیش که این روش را شروع کردم، در دنیا اولین بودم. اینکه مثلاً در یک استادیوم یا در یک تظاهرات بین هزاران نفر بایستید و یک سه پایه ارزان‌قیمت چینی را جلوی‌تان بگذارید و رویش دوربین باشد، کار سختی است. من دیگر عادت کرده‌ام اما این‌گونه کار کردن مشکلاتی دارد. فیلم‌های پشت‌صحنه گزارش‌های من هستند که نشان می‌دهند خیلی‌ها از پشت‌سر شکلک در می‌آورند یا ممکن است بین کسانی که در کادر دیده می‌شوند و از جلوی دوربین رد می‌شوند، کسانی باشند که پوشش مناسبی نداشته باشند. بنابراین تنهایی کار کردن مشکلاتی دارد اما من دیگر عادت کرده‌ام.» ولی گویا این موضوع، تازه برای مردم جالب شده و خبرنگاران دیگری هم چنین روشی دارند: «اصطلاحاً به این جنس کار کردن می‌گویند خبرنگار کوله‌پشتی. یعنی همه چیز روی دوش خبرنگار است. مثل خبرنگاران منطقه جنگی دست تنها هستند. حالا که من گزارش‌های داخل شهر را هم به همین روش می‌گیرم به من هم می‌گویند خبرنگار کوله‌پشتی. حتی شنیده‌ام در دانشگاه خبر صداوسیما شیوه کاری من را به عنوان الگوی خبرنگاری کوله‌پشتی معرفی می‌کنند و مثال می‌زنند. بعضی دوستان خبرنگاران هم گاهی گلایه‌های دوستانه می‌کنند و می‌گویند از ما می‌خواهند مثل شما باشیم. چه کار کنیم؟»

معصومی‌نژاد حتی موقع صحبت کردن دارد کار انجام می‌دهد و دنبال سوژه می‌دود: «صدها نفر به من گفته‌اند بیشتر از اینکه خبرنگاران ایتالیایی از ایتالیا خبر بدهند، من از ایتالیا خبر می‌دهم. چون من واقعاً همه اتفاقات را پوشش می‌دهم و همیشه هم در آن نقاط حضور دارم. علاوه بر گزارش‌های تلویزیون و رادیو که بیشتر مردم می‌شنوند، گزارش‌هایی به زبان ایتالیایی برای رادیو ایتالیای جمهوری اسلامی ایران می‌فرستم.» دلش نمی‌خواهد درباره دستگیری‌های هفتگی پلیس ایتالیا حرف بزند و اینها را حاشیه‌های بی‌حاصلی می‌داند که در کارش خللی ایجاد نمی‌کنند ولی با همه این مشکلات، تلاش می‌کند گزارش‌هایش افت نکنند: «برای من مهمترین نکته این است که گزارش‌هایم متنوع باشند و باعث خستگی مردم نشوند. معتقدم باید در گزارش، رنگ‌ها و صحنه‌های زیبا باشد. گزارش‌ها کوتاه و متنوع باشند. چون نظرم این است که مردم را نباید خسته کرد و عشق به کار در من آنقدر هست که به پولش فکر نکنم و مقایسه نکنم که بعد از این همه سال چقدر درآمد دارم.» وقت خداحافظی یادش می‌افتد که این نکته را بگوید تا ایرانی‌های تلگرام‌باز بدانند: «در تلگرام کانالی ندارم. شنیده‌ام کسی به نام من کانالی ساخته که برای من نیست...».

مجتبی شاکری درباره اعتراض وزارت امور خارجه به نامگذاری خیابان شهید آیت‌الله نمر اظهار داشت: هنگامی که شهادت آیت‌الله نمر اتفاق افتاد تماس‌های مختلفی از سوی نمایندگان مجلس و دیگر افراد کشور مبنی بر واکنش شورا و شهرداری درباره تغییر نام خیابان مقابل سفارت عربستان صورت گرفت.

وی ادامه داد: شورای شهر طبق روال نامگذاری‌ها دو فوریت نامگذاری خیابانی به نام آیت‌الله نمر را تصویب کرد و قرار شد با وزارت امور خارجه نیز در این رابطه هماهنگی صورت بگیرد ولی در این حین حرکت مردمی آغاز شد و خود مردم خیابان مقابل سفارت را به نام آیت الله نمر نامگذاری کرد.

شاکری یادآور شد: حال وزارت امور خارجه درباره تغییر این نام به شورای شهر اعتراض کرده است که البته این موضوع به شورای شهر ربطی ندارد و باید با شهرداری برای تغییر نام مجدد مکاتبه کند. هنوز مصوبه شورای شهر برای تغییر نام معبری به نام آیت‌الله نمر به نتیجه نرسیده است.

وی گفت: شورا در نظر دارد که معبری نیز به نام شهدای زکزاکی در تهران نامگذاری کند.

اواخر آذر امسال زن و مرد میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی از قتل فرزندشان در شهر ناگویای ژاپن خبر دادند. مرد میانسال در شکایتش گفت: 6 سال قبل پسرم میلاد برای کار به ژاپن رفت و در یک نمایشگاه اتومبیل مشغول به کار شد. چند ماه او به تهران بازگشت و ادعا کرد، عاشق دختر صاحب کارش شده و می‌خواهد با او ازدواج کند.

ابتدا مخالفت کردیم اما وقتی عروسمان به تهران آمد و مسلمان شد، با این ازدواج موافقت کردیم. سه سال قبل پسرم میلاد صاحب فرزند پسری به نام ایلیا شد. او همیشه با ما در تماس بود و از زندگیش ابراز رضایت می‌کرد.

روز سی ام آذر، عروسم هراسان با من تماس گرفت و از مرگ پسرم خبر داد. او مدعی بود میلاد، شب گذشته هنگام برگشتن به خانه با چند جوان ایرانی درگیر شده و به علت اصابت چاقو جانش را از دست داده است. وقتی شبکه محلی ناگویا را دیدیم، این شبکه خبر قتل پسرم را پخش کرد. حال نیز از عاملان این جنایت شکایت داریم.

همزمان با شکایت مرد میانسال تحقیقات از سوی بازپرس جنایی آغاز و مشخص شد، پسر 28 ساله با چند ایرانی درگیر شده و به علت اصابت ضربات چاقو، جانش را از دست داده است.

با اعلام موضوع قتل پسر ایرانی به اینتر پل جسد او دوم دی ماه به کشور بازگشت و برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و همچنین بر اساس گزارش اولیه پلیس ژاپن، 4 مظنون این حادثه شناسایی شده و تحقیقات برای دستگیری آنها آغاز شده است. این در حالی است که صحنه جنایت نیز در شهر ناگویا بازسازی شده است.

همزمان با تحقیقات اولیه در کشورمان، بازپرس سعید احمد بیگی، دستور بررسی نظریه پزشکی قانونی ژاپن را درباره علت اصلی مرگ پسر 28 ساله صادر کرد.

آلودگی هوا در شهرهای بزرگ حالا چندسالی است تبدیل به مشکل اول کشور در نیمه دوم سال شده است که خسارات این مشکل نه تنها سلامتی محیط زیست و شهروندان جامعه را تهدید می کند. بلکه صدمات ناشی از آن حتی ضربه های اقتصادی زیادی بر کشور تحمیل می کند. در آشفته بازاری که آلودگی هوا هیچ متولی مشخصی ندارد و مسئولین مرتبط هرکدام به نوعی برای درمان این معضل شانه خالی می کنند و دست به دامان دعا برای آمدن باد و باران می شوند تنها راه برای حل کردن این معضل، ساماندهی آلاینده های هوا، به خصوص خودروها است. «سید مهدی موسویان» بازرگان بازنشسته و مخترع امروز با تولید یک فیلترهوای استثنایی این ادعا را دارد که می توان با نصب این فیلتر در خودروها میزان مصرف خودرو را تا ۲۰ درصد کاهش داد. با این مخترع درباره این اختراع استثنایی صحبت کردیم. مخترعی که می گوید تمام راه های قانونی را برای کمک به کاهش آلودگی هوا رفته است اما هیچ مسئولی او را نپذیزفته است.

به جای توجه به اختراعم، به من مجله لحیم کاری دادند

«سید مهدی موسوی نژادیان» متولد ۱۳۴۸ در منطقه ۱۷ شهریور تهران است. علاقه او به اختراع و تولید کردن ابزارهای مورد نیاز باعث شد تا بعد از آنکه خودش را در تجارت و بازرگانی بازنشسته کند دوباره به سمت علاقه های کودکی اش برود و یک مجموعه علمی تحقیقاتی برای تجاری سازی تکنولوژی راه بیندازد: « از بچگی اختراع کردن را دوست داشتم و سعی می کردم کارهای کوچکی را بسازم. مثلا در سال ۱۳۶۳ یک دزدگیری درست کردم که تقریبا پدرجد این دزدگیری های امروزی ریموت دار بود. این دزدگیر کد می خورد و بعد روی ماشین دستگاهی بود که کد را بخواند. اما متاسفانه من هیچ وقت اقبال این را نداشتم که سازمان های دولتی به من توجه کنند. یادم می آید آن زمان متولی این کارها سازمان پژوهش های علمی صنعتی ایران بود. آن موقع رفتم این دستگاه را نشان دادم. آن موقع به من گفتند اینکه چیزی نیست. ما الان داریم روی موشک کار می کنیم. خلاصه آب یخ را روی من ریخت. بعد یک مجله به من هدیه داد که برای لحیم کاری بود. خیلی هم مجله هم پیش پا افتاده ای بود که انگار برای گروه سنتی الف و ب طراحی شده بود. بعد هم فهمیدم اصلا این مجله خیلی وقت است منحل شده است.»

در ۲۵ سالگی وارد بازرگانی شدم

زندگی در یک خانواده روحانی با وضع مالی مناسب باعث شد آقای موسوی بتواند به آرزوهایش فکر کند و حتی اجازه ریسک کردن داشته باشد: « در خانواده ما همه تحصیلکرده بودند و فلسفه می دانستند به همین دلیل دید درستی به می دانند. پدرم یک ماشینی داشت که آزمایشگاه ما بود. من هم با یکی از دوستانم که همپای خوبی برای کارهایم بود هرچیزی را رویش امتحان می کردیم. بعد ها یک آنتن تلویزیون ساختم که امواج دوری را دریافت می کرد. آن موقع ها فکر می کردم جهان بزرگتر از این حرفهاست و من باید همه آن را کشف کنم. ۱۷ سالگی به جبهه رفتم. در آنجا هم هرچیزی دستمان می آمد را دستکاری می کردیم. ولی یکی از چیزهای جالب آنجا، حمام صحرایی بود که با وسیله های جالبی ساخته شده بود. از یک چشمه با قوطی خرج آرپیجی ۷ آب می آوردند و بعد با خاروخاشاک آتش درست کرده بوده بودند تا یک آب گرم فوری بسازند. بعد از جبهه وارد دانشگاه شدم. ۱۹ سالگی ازدواج کردم و الان دوتا فرزند دارم. بعدهم ۲۵ سال بیشتر نداشتم که وارد بازرگانی شدم. اما علاقه به سمت کارهای تحقیقاتی و پژوهشی باعث شد تا ۸ سال پیش خودم را بازنشسته کنم و به کارهای خودم برسم. چون دنبال آرامش می گشتم تهران را رها کردم و برای خودم در کردان یک خانه بزرگ با سلیقه و تکنولوژی های دست ساز خودم ساختم و آنجا حتی مزرعه داری هم می کنم.»

 

گیاه پردردسر کشور به کار ما آمد

اختراع فیلترهوای آقای موسوی از خواندن اتفاقی یک مصاحبه در روزنامه ایران آغاز می شود: « در سال ۸۶ اتفاقی مصاحبه ای را در روزنامه ایران دیدم. در این مصاحبه دکتر ثابت رفتار  در رابطه با گیاه «آزولا» که در تالاب انزلی مشکلات زیادی را برای آن منطقه به وجود آورده بود. صحبت می کردند. حتی گفته بودند اگر کسی دام دارد بیاید و این گیاهان را جمع کند و به دام هایش بدهد. من چون دام داشتم همیشه دنبال انجام یک کار متفاوت می گشتم. پیگیر این آقا شدم و در آخر در صومعه سرا پیدایش کردم. به دکتر ثابت رفتار گفتم که می خواهم روی این آزولا کار کنم. چطور می توانم پیدایش کنم. یادم هست که گفت می توانی یک قایق کرایه کنی و با یک دبه بروی این گیاه را از سطح مرداب جمع کنی. من رفتم و آوردم و در منطقه کردان که زندگی می کردم. پرورش دادم تمام شرایط نور و گرما را نیز رعایت کردم. فهمیدم که این گیاه به چندشکل تازه، سیلو شده و یکی هم خشک شده استفاده می شود. از خشک این گیاه چیز زیادی باقی نمی ماند چون بیشتر این گیاه از آب است. اما من به خودم می گفتم باید یک روش چهارمی اضافه کنم. آنها عصاره گیری از این گیاه است. مثل گلاب عصاره این گیاه را گرفتیم و به کاه و یونجه زدیم و بعد به دام هایم دادیم. شاید باورتان نشود این گوسفندها با اینکه کمتر علوفه می خوردند. خیلی زود چاق شدند آنقدر که تاثیرش را می شد این موضوع را با چشم خیلی خوب فهمید.»

 

آزولا برای کشاورزان شمال یک دردسر محسوب می شود

نامه ام به احمدی نژاد ۵۰۰ هزارتومان جریمه شد

چاق و چله شدن دام های آقای موسوی بهانه ای شد تا ماده جادوییش را به آزمایشگاه ببرد تا بفهمد اوضاع از چه قرار است و این ماده چه چیزی درون خودش دارد که توانسته گوسفندهایش را چاق کند: « به آقای ثابت رفتار تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم. وقتی هم که مخلوطی را که از علوفه و عصاره ساخته بودیم به آزمایشگاه دادم به من گفتند تو شیمیدانی؟ گفتم نه گفتند پس چیکار کرده ای؟ گفتم هیچی. بعد گفتند انرژی خام این ماده یا همان کف انرژی اش به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. در صورتی که ماده اولیه اصلا چنین چیزی نیست. ولی ترکیب این دو باهم خیلی خوب است.» بعد از این اختراع جالب، آقای موسوی تصمیم می گیرد این ماده بنیادی را در تولید دام ثبت کند. اما مشکلاتی سر راهش قرار می گیرد: « کشورما در زمینه دامداری بسیار سنتی است. ما تحقیقات زیادی کردیم و می خواستیم که در این زمینه فعالیت جدی کنیم؛ اما از ما رشوه خواستند. خیلی از این اتفاقات ناراحت کننده سر راهمان قرار گرفت. تا اینکه به آقای احمدی نژاد رئیس جمهور وقت نامه نوشتم و گفتم که فلان جا از ما برای جلوبردن کارمان رشوه خواستند. همان نامه را داخل پاکت دیگری قراردادند و ما را راهی همان حراست سازمانی کردند که از ما رشوه می خواست. ما هم بردیم گفتیم شاید این بار تفاوت داشته باشد. اما در آخر ما به جرم تهمت و افتراه متهم شدیم. در آخر دادگاهو قاضی وقتی دید جانباز هستم و سوء سابقه ای ندارم. فقط ۵۰۰ هزارتومان جریمه ام کرد.»

 

این فیلترهوا تا ۲۰ درصد مصرف سوخت را کاهش می دهد

ماده بنیادین ساخته شده توسط آقای موسوی منجر به چندین اختراع زنجیره ای شد. در یکی از این اختراعات آقای موسوی نژاد تصمیم گرفت از این ماده برای کاهش آلودگی هوا استفاده کند: « آزمایشات اولیه مان را در موتور بچه هایم امتحان کردم. این مایع سرشار از انرژی و کالری بود و باید آن را از طریق هوا به سوخت اضافه می کردیم. یعنی سیم رابط انرژی ما هوا شد. گفتیم هوا از کجا وارد موتور می شود؟ از راه فیلتر، یعنی فیلتر هوا می تواند میزبان خوبی برای ماده بنیادین باشد. آن ماده بنیادین را به فیلتر اسپری می کنیم و بعد از مدتی خشک می شود. اما یک منبع انرژی فوق العاده است و بعد از آن یک بهسوزی بهتری به شما می دهد. در نتیجه با این بهروری، میزان سوخت مصرفی کاهش پیدا می کند. قدرت در این کار تا ۲۹ درصد افزایش و در نتیجه سوختی که تبدیل به توان کاری می شود تا ۱۹ درصد کاهش پیدا می کند. میانگین مصرف روزانه ما ۷۰ میلیون لیتربنزین است و با این فیلتر هوا به طور میانگین ۷ میلیون لیتر صرفه جویی می شود یعنی روزانه ۷ میلیاردتومان صرفه جویی می شود. حتی این اتفاق استهلاک موتور هم کاهش پیدا می کند. حالا حساب کنید چقدر از آلودگی هوا کمتر می شود. ما دیگر از آزولا گذر کردیم الان ماده بنیادین ما از کمپوست و زباله تامین می شود.»

 

نمونه گراف ها و نمودارهایی که افزایش توان و کاهش مصرف خودرو را تایید می کند​

هیچ کدام از ارگان های مرتبط با یک موضوع، همدیگر را قبول ندارند

اختراع آقای موسوی در حال حاضر در بازار موجود است اما هیچ قیمت اضافه تری نسبت به سایر فیلترها ندارد. آقای موسوی نژاد می گوید که تمام هزینه های تولید را که حدود ۵ میلیارد تومان شده است را خودش به طور شخصی پرداخت کرده و هیچ ارگان و سازمانی از او حمایت نکرده است: « من حتی نخواسته ام بابت تکنولوژی که در این فیلتر هوا استفاده شده پول اضافه ای بگیرم. صدایش را هم در نیاوردم که به مشتری بگویم فلانی این فیلتر هوا معجزه می کند. چون اساسا اینجا به این حرفها اهمیت نمی دهند. من اگر بگویم این فیلترهوا یک اختراع بزرگ است و می توان با این کار به کاهش آلودگی هوا کمک کرد و مصرف سوخت را کاهش داد. نمی توانم بگویم اگر به جای اینکه سه سانت پدال را فشار دهید سرعت به ۱۲۰ برسد با این فیلتر هوا با یک سانت و نیم فشار به این سرعت می رسید. من اینجا فقط می توانم بگویم اتومبیل شما خوش نفس تر می شود و مصرف سوختتان کاهش پیدا می کند. می دانید اگر واقعین را بگویم چه اتفاقی می افتد؟ اول از همه کلی آدم پیدا می شود که می گویند از کجا این حرفها را می زنی؟ اصلا مدارکت کجاست؟ حالا بیا و ثابت کن. چون هیچ کدام از ارگان های مرتبط کار همدیگر را قبول ندارند. پارک علمی فناوری یک محصولی را تولید می کند که سازمان بهینه سازی مصرف سوخت قبول ندارد. وزارت نفت هم بهینه سازی قبول ندارد. حالا اگرهمه این راه ها را برویم باید یک کارشناسی کار شما را تایید کند. اما مگر جرات می کند؟ باور کنید من همه این راه ها را رفتم نشد. ترجیح می دهم بی سروصدا کار کنم تا دردسری نشود.

 

سازمان حفاظت از محیط زیست مرا دست انداختند

آقای موسوی نژاد از راهروها و نامه نگاری با ارگان های محیط زیستی کلی خاطره تلخ دارد و هنوز سند تمام این نامه نگاری ها و رفت و آمدها را نگه داشته است: « پارسال اوایل تابستان محلولمان را سازمان حفاظت از محیط زیست بردم تا به آقای دکتر رشیدی سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم  سازمان حفاظت از محیط زیست نشان دهم و باهم حرف بزنیم. برای این قرار یک پرونده ای را با تمام اطلاعات و آزمایشات و مستندات تشکیل دادم. آن روز که از ایشان وقت ملاقات گرفته بودم. یک لحظه دیدم خانم ابتکار هم آنجاست و از بقیه واحدها بازدید می کند. من دیدم بهترین فرصت است که خودم و اختراعم را معرفی کنم. رفتم جلو و خودم را معرفی کردم یک توضیح کوتاهی دادم اما ایشان گفتند: « بله بله خواهش می کنم حالا شما با کارشناسان ما صحبت کنید.» با همین بله بله مرا رد کرد. خیلی به من برخورد. مرا را دوباره هل دادند سمت اتاق آقای رشیدی. چندساعت نشستم. انقدر نشستم که بقیه دلشان برایم سوخت. به من گفتند شرمنده ایم وقت ناهار شد یا کلا برو یا برو کتابخانه؛ رفتم کتابخانه و داشتم کتاب می خواندم که گفتند بدو که آقای رشیدی آمد اما داخل اتاق نمی آید. بیرون در حرف بزنید. من هم رفتم سمت آقای رشیدی، هرچه توضیح دادم. گفت باشه باشه من باید بروم جلسه هیئت دولت بعد با شما تماس می گیرم. هنوز تا الان آقای رشیدی رفته تا به من زنگ بزند. بعد هم با آن سازمان به اختلاف خورد و کلا رفت. حالا فکر نکنید خانم ابتکار به من توجه می کرد اتفاق خاصی می افتاد. نه بابا آلودگی هوا اصلا متولی ندارد و کلا مرا دست انداختند!»

 

با کمپانی های آلمانی وارد مذاکره شدیم

خاطرات آقای موسوی از نامه نگاری با ارگان های متولی تمامی ندارد و پای پارک علمی فناوری و وزیر کشور هم وسط می آید: « شب عید سال گذشته آقای رحمانی فضلی گفت در زمینه آلودگی هوا از هر طرحی استقبال می کنیم. من هم فورا نامه زدم. بعد که پیگیرشدیم ما را ارجاع دادند سازمان «بهیاری ها و شهرداری کشور» در خیابان کارگر، آنجا هم کلی پاس کاری شدم. یعنی دستور آقای وزیر نافذ نبود و بازهم تلاشم فایده ای نداشت.اما دردناک ترین قسمت ماجرا آنجاست که یک آقایی که مسئول کارآفرینی کشور است و مسئولیت رده بالایی دارد وقتی در این رابطه با او صحبت کردم معتقد بود که من نه تنها حرف الکی می زنم. بلکه حتی حاضر نشد این فیلتر را داخل ماشینش قرار دهد چون معتقد بود که من به او تلقین می کنم. من حتی یک بار نامه نوشتم به معاونت ریاست جمهوری و گفتم که پارک علمی فناوری ایکس تخلف کرده است و به ما ضرر زده است. بعد از چند وقت با من تماس گرفتند و گفتند این پارک وابسته به ما نیست وابسته به وزارت علوم است.» تمام این تلاش های بی ثمر آقای موسوی را نا امید کرد تا برای نتیجه دادن اختراعش با معتبر ترین کمپانی های خودروسازی جهان کار کند. « چند وقت پیش به ترکیه رفتم، مدیر یکی از کمپانی ها پورشه اش را آورد تا فیلترهوا را داخل خودرویش قرار دهم. بعد با خودرویش حرکت کرد و بنزین زد. داشت پرواز می کرد. بعد هم آزمایش نشان داد مصرف سوختش ۲۵درصد کاهش پیدا کرده است و قرار شد برای کار باهم همکاری کنیم. اما اینجا حتی یک نفر نخواست این فیلتر هوا را امتحان کند. حالا ما محصول را تولید کردیم. اصلا من با کاهش مصرفش کاری ندارم. اما آلایندگی هوا را کم می کند. این محصول را امتحان کنند اگر دیدند خوب است که ما هیچ چیزی نمی خواهیم. اما اگر خوششان نیامد ما را ببخشند بضاعتمان بیشتر از این نبود. اما حتما امتحان کنند.»

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi