سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خرید کاغذ دیواری ایرانی

  • مبلمان: در اکثر مواقع محدودیت ها باعث می شوند تا ذهن انسان فعال تر شود و برای حل آن مشکل به دنبال راه حلی کارآمد باشد، مثلا همین فضاهای کوچک در خانه های امروزی. خیلی ها فکر می کنند حالا که دیوارهای خانه به هم نزدیک شده اند آن ها هم باید از خیلی از مبلمان های شان چشم پوشی کنند، اما طراحان و معماران خلاق این مشکل را هم حل کرده اند و با طراحی مبلمان های چند منظوره و مبل های تخت خواب شو بسیاری از این مشکل ها را حل کرده اند، شاید برای شما هم که خانه ای کوچک دارید آشنایی با انواع این مبلمان ها جذاب باشد، پس تا انتهای این مطلب همراه ما باشید تا با دنیای متفاوتی از مبلمان ها آشنا شوید.

    این عکس یکی از معمولی ترین انواع مبل های تخت خواب شو را به شما نشان می دهد. این مبل ها در موقع نیاز از سمت جلو، یعنی همان قسمتی که کوسن ها روی آن قرار گرفته اند باز می شوند و به تخت خواب تبدیل می شوند، معمولا این مبل های تخت خواب شو عرض زیادی دارند و به عنوان سرویس خواب هم می توانند مورد مصرف قرار بگیرند.

    نمونه دیگری از این مبل های تخت خواب شو، کاناپه هایی هستند که معمولا در زیر آن ها کشوهای بزرگی تعبیه می شود که درون آن ها تشک و تخت خواب ها قرار دارند و می توان با بیرون کشیدن کشوها از تخت خواب آن ها استفاده کرد.

    اگر به دنبال مبلمان های تخت خواب شو مدرن تری هستید، پیشنهاد می کنم تا از مبلمان هایی که پشتی های تاشو دارند استفاده کنید، در زیر این مبلمان ها پایه هایی به صورت اهرم قرار دارد و زمانی که بخواهید از این مبل ها به صورت تخت استفاده کنید، تشک ها روی این اهرم ها قرار می گیرد.

    بعضی از انواع مبلمان های تخت خواب شو آن هایی هستند که هر تکه آن ها قابلیت تا شدن و باز شدن دارد، این مبلمان ها انعطاف پذیری بیشتری دارند و در هر کدام از فضاهای داخلی خانه که بخواهید، می توانید از آن ها استفاده کنید، ولی به طبع سطح اشغال بیشتری هم در دکوراسیون داخلی خانه تان نیاز دارند.

    کاناپه هایی که عمق زیادی دارند هم می توانند به جای مبل های تخت خواب شو مورد استفاده قرار بگیرند، البته نگران عمق زیاد این کاناپه ها نباشید با تعداد زیادی از کوسن ها مشکل عمق آن ها هم حل می شود.

    اگر در خانه تان کاناپه ای دارید که پشت ندارد، آن را جلوی یکی از دیوارهای خانه بگذارید، روی آن را با ملحفه های زیاد و کوسن های رنگارنگ بپوشانید، با این کار هم می توانید از داشتن یک کاناپه زیاد در خانه بهره ببرید و هم زمانی که مهمان داشتید از آن به عنوان یک تخت خواب گرم و نرم استفاده کنید.

    خلاقیت در طراحی این نوع مبلمان ها محدودیت ندارد، در پاراگراف اول همین متن مبل های تخت خواب شویی را با هم بررسی کردیم که صفحه تاشوی آن ها در زیر نشیمن شان قرار گرفته، اما در این مبل می بینید که صفحه تاشو در پشت آن قرار گرفته است. این ها همه بسته به نظر طراح و البته شما دارد که از آن ها در خانه تان استفاده کنید.

    این هم خلاقیت دیگری که طراحان به خرج داده اند، آن ها با برش دادن تنها یک قسمت از صفحه نشیمن و تعبیه کردن لولاهای دورانی برای آن، ظاهری مدرن و متفاوت به این مبل بخشیده اند و باعث شده اند تا در میان دیگر مبلمان ها بیشتر به چشم بیاید.

    ادامه مطلب...
  • شاید برای شما همیش آمده باشد که با میز اتو خود درگیر و از جا دادن آن در فضای داخلی خانه تان عاجز شده باشید، اما ما امروز می خواهیم به شما ۷ پیشنهاد ارائه دهیم برای میز اتو های تان جایی ثابت پیدا کنید و دیگر نگران در چشم بودن آن ها و مشکلات مخفی کردن آن را نداشته باشید.

    میز اتو (1)

    کابینت هایی که در فضای رخت شوی خانه قرار دارند بهترین مکان برای گذاشتن میزهای اتو هستند

    میز اتو جمع شونده پشت در کابینت
    کابینت هایی که در فضای رخت شوی خانه قرار دارند بهترین مکان برای گذاشتن میزهای اتو هستند، می توانید صفحات میز اتو را توسط اهرم هایی همانند آنچه که در عکس بالا می بینید، به پشت در کابینت ها متصل کنید، البته توجه داشته باشید که صفحه رویی میز اتویتان باید تاشو باشد.

    میز اتو (2)

    این میزها به راحتی قابل دسترسی هستند و به راحتی هم جمع و از جلوی چشم ناپدید می شوند

    میز اتو درون کمد
    اگر در خانه تان رخت شوی خانه ندارید و لباس ها را در اتاق خوابتان اتو می کنید، کمد هایی که در این فضا قرار دارند بهترین گزینه هستند تا میز اتویتان را درون آن ها قرار دهید، در عکس بالا می توانید ببینید که چه چیزهایی برای اتصال این میز ها به درون کمد ها نیاز دارید. این میزها به راحتی قابل دسترسی هستند و به راحتی هم جمع و از جلوی چشم ناپدید می شوند.

    میزهای اتو تاشو به راحتی در، فضاهای کوچکی مثل کشو ها جایی می گیرند

    میز اتو جمع شونده درون کشو
    برخی از میزهای اتو صفحه ای تاشو دارند که برای فضاهای کوچک بسیار مناسب هستند، این میزهای اتو به راحتی در هر فضایی جایی میگیرند، مخصوصا در فضاهای کوچکی مثل کشو ها .

    این میزها به وسیله صفحات و اهرم هایی خاص درون کشوها و یا هر فضای کوچک دیگری جای میگیرند مبل ,  مبلمان

    این میزهای جمع شونده هم به راحتی قابل دسترسی هستند، آن ها به وسیله صفحات و اهرم هایی خاص درون کشوها و یا هر فضای کوچک دیگری جای میگیرند، برای این که چنین میز اتوی هیجان انگیزی داشته باشید، می توانید از نجاری محله تان یا شرکت هایی که طراحی کابینت انجام می دهند کمک بگیرید.

    این میزهای اتو دارای غلطک هستند و عملکردی همانند کشو ها دارند

    میز اتوهای کشویی
    در قسمت قبل راجع به میز اتوهایی گفتیم که درون کشوها جای می گیرند، ولی در این قسمت می خواهیم میز اتوهایی را به شما معرفی کنیم که دارای غلطک هستند و عملکردی همانند کشو ها دارند، عکس بالا نمونه زیبایی از این میز اتو ها را به شما نشان می دهد. فقط کافی است تا ریل های زیر کشو را در زیر میز اتو ها قرار دهید و به راحتی آن ها را به زیر هر صفحه ای که خواستید جای بدهید.

    میز اتو (7)

    این میزهای اتو به دیوار متصل می شوند و شما می توانید بنا بر سلیقه خودتان آن ها را مخفی کنید

    میز اتوهای دیواری
    همان طور که از اسم این میزهای اتو مشخص است، می توان حدس زد که این میزها به دیوار متصل می شوند و شما می توانید بنا بر سلیقه خودتان این میز های اتو را یا مانند عکس بالا در ون یک کمد مخفی کنید ، یا این که آن ها را همان طور به دیوار آویزان کنید.

    میز اتو (8)

    میز اتوهای دیواری را هم می توانید در فرو رفتگی های دیوار جای دهید

    میز اتوهایی در فرو رفتگی های دیوار
    میز اتوهای دیواری که در قسمت قبل به آن ها اشاره کردیم را می توانید در فرو رفتگی های دیوار هم جای دهید.

    ادامه مطلب...
  • «بحران» به پدیده یا رخدادی اطلاق می شود که ضمن به وجود آوردن شرایط غیرمنتظره، آسیب های جانی و مالی به همراه داشته و نیازمند اقدام های فوری برای کاهش و برطرف ساختن آسیب ها است؛ شرایطی که در آن پیشگیری، پیش بینی، آموزش همگانی، آمادگی و مدیریت شایسته بر اساس وضع موجود، پایه های اصلیِ کنترل وضعیت بحرانی را تشکیل می دهد. 
    در سال های اخیر واژه ی بحران، بیشتر از زمان های قبل، بخصوص در بخش های آب و هوایی و زیست محیطی به گوش رسیده است. پای این وضعیت که به میان می آید، موضوع مدیریت بحران پیش کشیده می شود. با توجه به تجربه ی سال های گذشته در شرایط بحرانی، بخصوص به هنگام وقوع بلایای طبیعی همانند زلزله، سیل و طوفان های ناگهانی، می توان گفت نهادهای مدیریت بحران در کشور آنطور که باید و شاید به دلایل گوناگون، قادر به کنترل وضعیت در شرایط بحرانی نبوده اند. پیش بینی، اطلاع رسانی و مدیریت بحران، 3 مرحله ی مهم، به هنگام وقوع شرایط غیرمنتظره در کشور به شمار می روند که در هر یک از این مراحل، کاستی هایی وجود دارد که مدیریت این وضعیت را با چالش هایی مواجه ساخته است. 
    سیل ویرانگر و ناگهانی سال 78 در منطقه ی نکا در استان مازندران که در نیمه شب اهالی این منطقه را غافلگیر کرد، سیل سال 91 در شهرستان بهشهر، خسارات گسترده ی سیل های مکرر در سیستان و بلوچستان و اکنون سیل در جاده ی چالوس و شهرستان های استان البرز از نمونه هایی است که می توان گفت ضعف مدیریت بحران بر میزان خسارات آن ها دامن زده است. 
    وقوع طوفان و بارش های شدید روز یکشنبه بیست و هشتم تیرماه در مناطق شمال و شمال غربی کشور بخصوص در شهرستان های استان البرز و تهران، کشته، زخمی و مفقود شدن ده ها نفر از هموطنان را که برای گذران تعطیلات به سفر رفته بودند به همراه داشت. پس از این بارش ها، مسیرهای جاده یی منتهی به شهرهای شمالی در شرایط بحرانی سیل و طغیان رودخانه ها قرار گرفتند و باعث خسارات مالی و جانی فراوان به مسافران شدند. آمارهای ضد و نقیضی از میزان آسیب های جانی مطرح می شود. 
    بر اساس تازه ترین خبرها، 11 تن از شهروندان تهران و کرج بر اثر طوفان جان خود را از دست دادند و بیش از ده ها تن از مسافران جاده ی چالوس و شهرستان های استان البرز در اثر جاری شدن سیلاب و طغیان رودخانه ها تاکنون مفقود شده اند. صدها ماشین بر اثر ریزش کوه خسارت دیده اند. همچنین از سرنوشت بیش از 25 ماشین و سرنشینانشان نیز اطلاعی در دست نیست. 
    این آمار غیرمنتظره و ناگوار در حالی اعلام می شود که سازمان هواشناسی کشور در اطلاعیه ی «پیش بینی آب و هوای کشور ویژه تعطیلات عید فطر» منتشر شده در چهارشنبه بیست و چهارم تیرماه از کاهش دما در نوار شمالی کشور و همچنین رگبار و بارش شدید خبر داده بود. در این اطلاعیه که وضعیت آب و هوای کشور تا روز دوشنبه بیست و نهم تیرماه پیش بینی شده است، هشداری نسبت به احتمال طغیان رودخانه ها، ریزش کوه و وقوع طوفان هایی با سرعت بالای 60 و 70 کیلومتر در ساعت، در کرج و تهران به چشم نمی خورد. 
    از سوی دیگر پیش از وقوع طوفان و وزش باد شدید در استان هایی مانند البرز و تهران و همچنین بارش های سیل آسا در استان مازندران، با وجود حجم بالای مسافران در جاده های شمالی کشور، اخطارهای لازم و البته کافی از سوی رسانه های دیداری و شنیداری مانند رادیو و تلوزیون، نیروهای امدادرسان در مسیرهای جاده یی و نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی مبنی بر هشدار به مسافران برای دقت در انتخاب استراحتگاه ها و دور شدن از حاشیه ی رودخانه ها و گردنه هایی که احتمال ریزش کوه وجود داشت، به گوش مردم نرسید. حتی افرادی که به سفر نرفته و در منازل خود به سر می بردند نیز از وقوع گرد و غبار ناگهانی و سپس طوفان و رگبار غافلگیر شدند. 
    وضعیت، زمانی بحرانی تر شد که به دلیل حجم بالای مسافران، یک طرفه شدن برخی مسیرهای شمالی، بسته شدن برخی تونل ها و مسیرها به دلیل ریزش کوه، کمبود نیروهای امدادرسان در ستاد بحران مناطق به دلیل تعطیلی! نبود تجهیزات و امکانات برای یافتن حادثه دیدگان در تاریکی شب، امدادرسانی به آسیب دیدگان با کندی صورت گرفته و در برخی مناطق متوقف شده بود. 
    اکنون، در این میان پرسش هایی به ذهن هر شنوده و بیننده یی خطور می کند: به رغم پیش بینی های صورت گرفته از سوی سازمان هواشناسی که خود نیز دارای ابهاماتی نظیر شدت و اندازه ی پیش بینی ها است، چرا اطلاع رسانی جامع و هشدار سراسری نسبت به وقوع طوفان و طغیان رودخانه ها در مناطقی که حدود 3 میلیون مسافر در آن به سر می برند، صورت نگرفته است؟ این هشدار باید در اندازه یی بود که مسافران حاضر در جاده نیز از آن اطلاع می یافتند. چرا تنها در اثر وقوع چنین حادثه یی که به نظر از وسعت شدت تخریب چندانی برخوردار نبوده، باید جان ده ها انسان گرفته شود و خانواده ها در شرایط تفریح و استراحت داغدار شوند؟ نیروهای امدادرسان و بالگردهای امداد و نجات در این وضعیت چه نقشی دارند؟ و ده ها پرسش دیگر که همگی پاسخی جز ضعف مدیریت بحران و ناهماهنگی میان دستگاه های گوناگون ندارد. 
    اطلاع رسانی ناکافی و نصفه و نیمه به مردم، کشته، زخمی و مفقود شدن ده ها نفر، ضعف و ناتوانی در کنترل شرایط، کند شدن سرعت امداد رسانی به حادثه دیدگان و در برخی مواقع توقف عملیات نجات در حوادثی که از وسعت و شدت بالایی برخوردار نیستند نشان از این دارد که نهادهای مدیریت بحران در ایران، خود، نیاز به مدیریتی جامع دارند تا ضعف ها و چالش های پیش روی آنها شناسایی و برطرف شود. 
    در چنین شرایطی اما و اگرها و احتمال ها نیز قوت می گیرد. شاید اگر اطلاع رسانی مناسب تر و گسترده تری نسبت به وقوع سیلاب در مسیر رودخانه ها و ریزش کوه در مسیرهای پرخطر داده می شد، اکنون شاهد این تعداد از جانباختگان نبودیم و خسارت های کمتری به مسافران وارد می آمد. 
    نبود برنامه ریزی های منسجم و آینده نگر، بی توجهی به آموزش همگانی در شرایط بحرانی مانند سیل، نحوه ی پاسخگویی مسوولان پس از وقوع بحران و بروز شایعه در شرایط بی خبری، ناهماهنگی میان دستگاه ها و سازمان ها، کمبود یا نبود تجهیزات لازم در امدادرسانی به آسیب دیدگان، در نظر نگرفتن شرایط جغرافیایی در مناطق گوناگون و بی توجهی به تجربه های پیشین در بحران های رخ داده از مهمترین و عمده ترین کاستی های حوزه ی مدیریت بحران است که در نگاه اول در مدیریت اینگونه حوادث به چشم می خورد. 
    در این میان تجربه ی سایر کشورهای پیشرفته مانند ژاپن می تواند الگوی مناسبی برای ارتقای هرچه بیشتر برنامه های مدیریتی در این زمینه باشد. این کشور وضعیت های بحرانیِ جدی و گسترده یی نظیر زلزله های قوی و سونامی های عظیم را پشت سر گذاشته است و در کارنامه ی مدیریتی خود، تجربه هایی را برجای گذاشته است که با اندکی مطالعه و الگوبرداری و تطبیق آن ها با شرایط موجود، می توان تا اندازه یی از چالش های پیش روی مدیریت بحران را از میان برداشت. 

    ادامه مطلب...
  • رسانه‌های عمومی، باید حوزه مستقلی به نام معماری و شهرسازی را به رسمیت بشناسند و نیروهای متخصص و خبرنگاران تخصصی در آن بخش فعالیت کنند و از این طریق، زمینه‌های تولید محتوا و در ادامه آن، تولید نقد در این حوزه فراهم شود.

     


     هدف از نقد، ارزیابی کیفیت آثار و شناخت هرچه بیشتر آن است. منتقد داوری است که ارزش هر اثر را تعیین می‌کند و واسطه‌ای است بین مخاطب و اثر تا مخاطب نیز به‌‌ همان اندازه با اثر ارتباط برقرار کند. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم نقد معماری از خود معماری بااهمیت‌تر است. اگر نیم‌نگاهی به شهر‌هایمان در چند دهه اخیر بیندازید، ضرورت نقد معماری را بیشتر لمس می‌کنید. اگر بپذیریم معماری می‌تواند بر فرهنگ جامعه اثرگذار باشد، نقد معماری وظیفه دارد فهم درست‌تری از معماری ارائه دهد و سطح سلیقه و درک جامعه را از مکان‌هایی که قرار است در آن زیست بهتری داشته باشند، ارتقا دهد. با این حال، کسانی که دستی بر این آتش کم‌سو دارند، از فقدان فضای نقد معماری سخن می‌گویند. دراین‌باره با علی اعطا معمار، پژوهشگر معماری و شهری و مشاور رسانه‌ای معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی، گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم که می‌خوانید. 
     
    ‌تعبیر شما از  نقد چیست؟ 

    به‌طور سنتی، نقد گونه‌ای ارزیابی و سنجش و ارزش‌گذاری است برای تشخیص خوب از بد که از این راه امکان فهم و درک بهتر ارزش آثار فراهم می‌شود. اما نقد معماری از دید من یعنی نقد اثر، یا نقد مجموعه‌ای از آثار. منتقد معماری بر پایه اطلاعاتی که از اثر معماری به دست می‌آورد، به پشتوانه دانشی که در زمینه تاریخ و نظریه معماری دارد، با نگاه ویژه به شرایط اجتماعی و محیطی و مختصات بستر شکل‌گیری اثر، عمل نقد را انجام می‌دهد. بنابراین در کنار پارامترهای مختلفی که در امر نقد دخیل است، منتقد باید نگاه ویژه‌ای به مسائل اجتماعی و محیطی داشته باشد و در این‌صورت است که نقد قابل فهم می‌شود و معنا می‌یابد. به اعتقاد من، مجموع اینها را که کنار هم بگذاریم، می‌بینیم در ایران با فقدان جدی نقد معماری مواجهیم. 

    ‌این فقدانی که به آن اشاره می‌کنید درچه عرصه‌هایی بیشتر به چشم می‌آید؟ 

    من اول اشاره کنم که اساسا نقد معماری در چه عرصه‌هایی حضور دارد. یک عرصه، عرصه آموزش است. در آموزش معماری و مشخصا در فرایند آموزش طراحی معماری، در آتلیه‌های طراحی نقد حضور دارد. عرصه دیگر، خودانتقادی طراح یا تیم طراحی در فرایند طراحی یک اثر است. اما صحبت من به عرصه سوم مربوط است که عرصه رسانه‌هاست. رسانه‌ها را از این زاویه به رسانه‌های عمومی و تخصصی تفکیک می‌کنیم که من بیشتر درباره رسانه‌های عمومی صحبت می‌کنم؛ اگرچه صورت‌مسئله در این دو دسته از رسانه‌ها کمابیش یکی است.

    درباره نشریات تخصصی، پژوهشی توسط آقای ایمان رییسی در چارچوب تز دکترا انجام شده که به نقد معماری در نشریات تخصصی در چند دهه قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن می‌پردازد و نقش نقد در جهت‌دهی به معماری معاصر را بررسی می‌کند. نتیجه این تحقیق نشان داد که هم حضور و هم تأثیرگذاری نقد بسیار اندک بوده است. یعنی در رسانه‌های تخصصی که انتظار می‌رود نقد به صورت جدی حضور داشته باشد، این حضور بسیار کم‌رنگ است. در حوزه رسانه‌های عمومی به‌مراتب وضعیت بد‌تر است. بالاخره کسانی که بناست در مقام منتقد معماری فعالیت کنند، باید ردی از خودشان در نشریات تخصصی هم به‌جا گذاشته باشند، اما عمدتا چنین نبوده است. البته توجه کنیم وقتی از نقد در رسانه‌های عمومی حرف می‌زنیم، منظور نقد عوامانه نیست. در زبان فرانسه کلمه جالبی برای انتقال این مفهوم وجود دارد: divulgation. دیوولگاسیون. یعنی حرفی تخصصی را بدون اینکه محتوای آن تقلیل پیدا کند، به زبان مردم غیرمتخصص مطرح‌کردن؛ مفاهیم علمی را با زبان همه‌فهم بیان‌کردن. کاری که منتقدان معماری مشهوری مانند لوییس مامفورد آمریکایی یا فردریک ادلمن فرانسوی انجام می‌دادند و آنچه مطرح می‌کردند، اگرچه برای عموم مطرح می‌شد اما برای متخصصان هم دارای اهمیت جدی بود. 

    ‌لزوم نقد در حوزه معماری چیست و چه تأثیراتی می‌تواند بر بهترشدن وضعیت معماری کشور داشته باشد؟ 

    از آنجایی که تصور می‌کنم معماری بیش از اینکه یک امر مهندسی و فنی باشد نسبت جدی با فرهنگ دارد، پس مثل هر پدیده فرهنگی دیگر نیاز به نقد و بررسی دارد؛ اگرچه رویه‌ها و سازوکارهای اقتصادی هم جای خود دارند. درحال‌حاضر می‌بینیم گفتمان رایج جامعه و آن فهم عمومی‌ای که افراد جامعه از معماری دارند، از منشأ خاصی ایجاد می‌شود. یعنی آن ادبیاتی که در جامعه در حوزه معماری وجود دارد عمدتا محصول گفتمانی است که بنگاه‌های معاملات املاک تولید می‌کنند و معماران بازاری به‌عنوان رهبران فکری این بنگاه‌ها به ایجاد این گفتمان‌ها کمک می‌کنند. 

     بنابراین می‌خواهم بگویم با وجود آن ضرورت از بعد فرهنگی، ما می‌بینیم گفتمان رایج و فهم عمومی جامعه از معماری را گروهی شکل می‌دهند که نه‌تنها متخصص این امر نیستند، نه‌تنها دغدغه فرهنگی ندارند، بلکه به‌شدت به علت اینکه مسئله آنها نازل‌ترین سطح فعالیت اقتصادی یعنی دلالی است، گرایش‌های خاصی را ترویج می‌کنند. البته خود این موضوع هم جای تحلیل جدی دارد که موضوع بحث فعلی ما نیست. از این زاویه ادبیات معماری ما در عرصه اجتماع، از ادبیات یک قشر فرهیخته و متخصص پیروی نمی‌کند و در نتیجه سطح فهم مردم از معماری به‌شدت نزول پیدا کرده است منتها این تمام مسئله نیست، هرچند مهم‌ترین بخش مسئله است. 

    در شهرهای ما به‌تدریج آثار معماری شکل می‌گیرند و ساخته می‌شوند منتها این آثار کجا قرار است به بحث گذاشته شود تا گفت‌وگوهای فرهنگی شکل بگیرد و افق‌های جدید باز شود؛ تا مهارت‌های جدید و گستره‌های تازه ایجاد شود؟ در بهترین حالت، امروزه ما با نشریاتی مواجه هستیم که این آثار را صرفا معرفی می‌کنند. مثالی خدمت شما عرض کنم. حدودا از سال ۹۲ به این طرف جامعه حرفه‌ای معماری در ایران، درگیر مسئله‌ای به نام طراحی پاویون ایران در اکسپوی میلان بود. مسابقه‌ای شکل گرفت و ۱۲ شرکت طرح‌هایی را ارائه کردند. فکر نمی‌کنم این اندازه که موضوع اکسپو در رسانه‌ها مطرح شد، هیچ موضوع معماری دیگری مطرح شده باشد.  منتها هیچ‌کدام از مطالبی که منتشر شد نقد آثار ارائه‌شده در مسابقه نبود. درنهایت هم یک بنایی به‌عنوان پاویون ایران در میلان اجرا شد اما شما هیچ‌کجا نمی‌بینید کسی در مقام منتقد، این اثر را به نقد بگذارد. ۱۲ اثر با ایده‌های متنوعی در این مسابقه شرکت کردند. این‌طور هم نبود که بگوییم دستیابی به اسناد و مدارک آن موجود نباشد. آثار دیده شد، اما کسی راجع به آنها نقدی ننوشت. ممکن است کسانی به فرایند اکسپو و مسابقه پرداخته باشند. مثلا یکی از سایت‌های تخصصی معماری، فرایند مسابقه و مسائل حاشیه‌ای آن را با‌دقت و جسارت فراوان دنبال می‌کرد. یا اینکه خود من نقد نسبتا مفصلی درباره فرایند این مسابقه در روزنامه «شرق» نوشتم. اما حتی معدود کسانی که داعیه نقادی دارند، نقدی بر آثار ننوشتند و بعضا کسانی هم که درباره اثر اجراشده در میلان چیزی نوشتند، نقد را با فحاشی و لودگی اشتباه گرفته بودند.

    ‌به نظر شما چرا در کشور ما در این زمینه ضعف داشتیم و چرا نتوانستیم در دهه‌های اخیر که رسانه‌ها حضور جدی‌تری داشتند، عرصه نقد را رونق دهیم؟ آیا یکی از دلایل آن نبود فرهنگ نقد‌پذیری و نبود پیشینه نقد در ایران است؟ 

    مطلبی را که می‌فرمایید نه می‌توانم به طور کامل تأیید و نه رد کنم. در تأیید فرمایش شما می‌توانم به امری که ریشه در آموزش‌ها و ادبیات ما دارد، اشاره کنم. زمانی که در مدرسه به ما گونه‌های ادبی و گونه‌های نوشتار را درس می‌دادند، انواع نثر و انواع نظم را آموزش می‌دیدیم. در فرانسه، در گونه‌های نوشتار که در مدرسه آموزش می‌دهند، گونه‌ای به نام نقد هم آموزش داده می‌شود. یعنی نقد، به‌عنوان یکی از گونه‌های نوشتار، در مدرسه آموزش داده می‌شود. در آموزش گونه‌های نوشتار در ایران، ما هرگز با چنین چیزی مواجه نبوده‌ایم و از ابتدا، یعنی در مدرسه ما نقد را به‌عنوان یک گونه نوشتار نشناخته‌ایم. حالا کاری به ریشه‌های فرهنگی- تاریخی احتمالی این امر ندارم. اما با این حال، بالاخره ما امروز در ایران، مانند بسیاری از کشورهای جهان، نقد فیلم داریم؛ نقد هنرهای تجسمی داریم. نقد تئا‌تر داریم. اما نقد معماری نداریم. 

    ‌چه دلایلی وجود دارد که نقد در حوزه معماری آن‌گونه که در ادبیات و سینما وجود دارد، پا نگرفته است؟ 

    یک بخش آسیب‌شناسی نقد معماری در ایران مشخصا مربوط به شرایط ما در ایران است و بخشی از آن به یک موضوع جهانی برمی‌گردد که درباره‌اش صحبت خواهم کرد. 

     اولا ما در حوزه آموزش، منتقد معماری تربیت نمی‌کنیم. دانشکده‌های معماری ما سال‌های سال سمت‌وسویشان به این جهت بوده که طراح تربیت کنند. در زمانی که معماری، در مقطع کار‌شناسی ارشد پیوسته آموزش داده می‌شد- و خود من هم از آخرین فارغ‌التحصیلان دوران کار‌شناسی ارشد پیوسته معماری هستم - این امر پررنگ‌تر بود. ما در آموزش، منتقد معماری تربیت نکرده‌ایم. آموزش معماری می‌خواست همه ما را طراح تربیت کند. طبیعتا فارغ‌التحصیلان محصول این سیستم، گرایشی به تئوری و نقد نداشتند. البته بعد‌ها به‌تدریج، جایگاه دروس نظری در آموزش معماری کمی جدی‌تر شد. اما جای آموزش‌وپرورش مهارت‌های نقد معماری همچنان خالی است. 

    بعضی از دانشکده‌ها دو واحد نقد معماری تدریس می‌کنند اما با این سازوکار منتقد معماری پرورش نمی‌یابد. من تصور می‌کنم باید گرایش تحصیلی خاصی برای نقد معماری در دانشکده‌های معماری تعریف شود که ما منتقد معماری تربیت کنیم. 

    مطلب دیگر این است در شرایطی که ما منتقد حرفه‌ای معماری نداریم، کسانی که نقد معماری می‌نویسند افرادی هستند که هم کار حرفه‌ای معماری می‌کنند و هم نقد معماری می‌نویسند. این افراد ملاحظات حرفه‌ای دارند. این باعث می‌شود به‌فرض من کار همکارم را نقد نکنم، چون می‌دانم در مناسبات تجاری‌ای که ما با هم داریم یا بعد‌ها خواهیم داشت، این مشکل‌زا می‌شود. این آسیبی است که باعث می‌شود کسانی که نقد معماری می‌نویسند به گفتن حرف‌های کلی بسنده کنند و یک اثر را به صورت جدی نقد نکنند.

    نشریه‌ای در فرانسه به نام «کریتیکات» criticat وجود دارد که بیش از یک دهه است در این کشور منتشر می‌شود و تا حالا ۱۵ شماره آن منتشر شده و سردبیر آن، منتقد شناخته‌شده‌ای به نام خانم «فرانسواز فرومونو» است که استاد طراحی معماری در مدرسه بل ویل Belleville در پاریس است. «کریتیکات» به طور مشخص به نقد معماری می‌پردازد که بیشتر نگاه اجتماعی دارند و برای اینکه استقلالش را حفظ کند، افرادی که در آن قلم می‌زنند اساتید مدارس معماری هستند و کار حرفه‌ای معماری نمی‌کنند. این نشریه حتی آگهی هم نمی‌گیرد که مثلا وامدار صنعت ساختمان هم نباشد. به همین‌علت در قطع کوچک و سیاه‌وسفید منتشر می‌شود و صرفا به فروش متکی است. این مثال را زدم که بگویم نقد معماری استقلال می‌خواهد و نمی‌شود کسی امشب یک اثر معماری را نقد کند و فردا صبح با صاحب‌‌ همان اثر، مناسبات تجاری داشته باشد. 

    مشکل سوم این است که اکثر رسانه‌های عمومی ما توجیه نبوده و نیستند که مسئله معماری و شهری مسئله‌ای جدی است که باید مستقلا به آن پرداخت. خیلی سخت می‌توانید سردبیر روزنامه را توجیه کنید که صفحه‌ای به معماری اختصاص دهند و متأسفانه این صفحه را جزء صفحه‌های غیرضروری می‌دانند و در نبود منتقدان حرفه‌ای معماری، اساسا کسی هم نبوده که چنین فضاهایی را در رسانه‌های عمومی مطالبه کند. 

    ‌چه شرایطی بر نقد معماری به‌طورکلی در جامعه جهانی حاکم است که ممکن است به نقد معماری در ایران لطمه زده باشد؟ 

    باید در مقدمه بگویم از کجا نقد معماری سروکله‌اش پیدا شده و امروز چه شرایطی دارد. سالن‌ها و نمایشگاه‌های هنری در پاریس -عمدتا در لوور- و یا دیگر پایتخت‌های اروپایی سال‌های بعد از ١٨٥٠ و بیشتر در قرن ١٩ پدید آمد. یعنی زمانی که طبقه متوسط یا طبقه بورژوایی که امکان خرید و استفاده از آثار را داشت، به‌تدریج شکل می‌گرفت. قبل از آن، هنر مخصوص طبقه اشراف بود و آنها اصلی‌ترین حامی هنر و هنرمند بودند اما به‌تدریج طبقه بورژوایی پیدا شد که اینها باوجود اینکه توان خرید و استفاده از اثر هنری را داشتند، عمدتا فهم لازم را درباره کیفیت آثار نداشتند. در نتیجه به‌تدریج افرادی پیدا شدند که این‌جای خالی را پر می‌کردند. یعنی کسانی که ارزش‌های آثار هنری را برای این طبقه نوپا توضیح می‌دادند. این موضوع بیشتر درباره نقاشی و هنرهای تجسمی مطرح بود. در قرن ۱۹ دامنه نقد، به معماری هم گسترش پیدا می‌کند. به‌ویژه در قالب مجلات تخصصی که در سال ۱۸۳۰ تا ۴۰ به‌تدریج شکل می‌گیرند. 

    نشریه‌ای به اسم «آرجی‌‌ای» RGA آثاری که در شهرهای مختلف ساخته می‌شود چاپ و معرفی و گاهی نقد هم می‌کند، اما بیشتر به‌عنوان یک کاتالوگ مطرح بوده است منتها انتخاب خود مجله موضع نقادانه‌ای دارد. به‌تدریج نشریات دیگر شکل می‌گیرد که متعلق به اتحادیه‌های صنفی معماری بودند. در فرانسه اتحادیه «اس‌سی‌‌ای» SCA متشکل از بزرگ‌ترین معماران فرانسوی از سال‌های ۶۰ و ۷۰ نشریه‌ای را به نام Architecture چاپ می‌کنند که نشریه نفیسی بوده و گرایشی ترویج می‌کرده که عمدتا آرشیتکت‌هایی که عضو آن بودند به آن تمایل داشتند، گرایشی که مشخصا از مدرسه بوزار فرانسه ناشی می‌شده است. 

    به‌تدریج نقد بیشتر مطرح می‌شود در دوران مدرن متفکران جنبش مدرن مثل لوکوربوزیه معیارهایی را مطرح می‌کنند که روال معماری مدرن براساس این معیار‌ها شکل می‌گیرد. ادولف لوس در آلمان معیاری را مطرح می‌کند مبنی بر حذف تزئینات در معماری و می‌گوید «تزئین جنایت است». در این دوره، نقد با نظریه همگام می‌شود. نظریه‌پرداز‌ها نظریه‌ای مطرح می‌کردند و منتقدانی که با این جنبش همگام بودند، براساس‌‌ همان معیار‌ها، آثار را نقد می‌کردند. کم‌کم ایدئولوژی چپ شکل می‌گیرد و کسانی با این دید بحث‌هایی را مطرح می‌کنند که معماری ابزاری است برای یک جامعه پیشرفته‌تر، مدرن‌تر، عادلانه‌تر و... .

    برای مثال مجله‌ای به نام Architecture d aujourd hui (معماری امروز) در فرانسه هست یا در ایتالیا مجله دیگری به نام کازابلا Casabella که در متون تخصصی تاریخ نقد معماری خیلی درباره‌اش صحبت می‌شود. در آلمان نشریه‌ای به نام «دویچه بو زایتونگ» در قرن ۱۹ منتشر می‌شود اما در اواسط قرن ۲۰ تغییر گرایش پیدا می‌کند و مدافع معماری مدرن می‌شود. از سال ۱۹۸۰ به این طرف، پایه‌های این ایدئولوژی‌ها سست می‌شود و از طرف دیگر، گرایش‌های پست‌مدرنیستی هم در عرصه معماری ظهور می‌کند. اینها در یک پس‌زمینه پست‌مدرن معیارهای مدرن را به چالش می‌کشند بدون اینکه خودشان یک دستگاه نظری منسجم و یکپارچه‌ پیشنهاد دهند. بنابراین یک تکثری مطرح می‌شود. این نکته را در نظر بگیرید وقتی درباره نقد صحبت می‌کنیم، طبیعتا داریم درباره معیار‌ها صحبت می‌کنیم. در تعریف کلاسیک نقد می‌گویند نقد یعنی سره را از ناسره تشخیص‌دادن که این، معیار می‌خواهد. 

    وقتی پارادایم‌های رایج سست می‌شوند معنی‌اش این است که معیار‌ها سست می‌شوند. بعد از جریان پست‌مدرن و تضعیف پایه‌های تفکر چپ، نسل جایگزینی هم که اتوریته منتقدان قبلی را داشته باشد، شکل نمی‌گیرد و این باعث می‌شود مسئله نقد در دنیا با چالش مواجه شود کمااینکه در یکی از شماره‌های نشریه پژوهشی معماری و شهرسازی که وزارت فرهنگ فرانسه منتشر می‌کند، در یکی از شماره‌ها که موضوعش «نقد در زمان و مکان» است، مقاله‌ای می‌خواندم از خانم hélène jannière هلن ژانیر، که از بحران، احتضار و حتی مرگ نقد معماری صحبت می‌کرد. 

    اما از سوی دیگر، باوجود همه این حرف‌هایی که زدم، توجه کنیم از سال‌های ۲۰۰۰ به این طرف دستگاه فکری جدیدی شکل گرفته که خود این می‌تواند معیارهایی به دست دهد. پارادایم توجه به میراث، یک دستگاه فکری جدید است. وقتی می‌گوییم میراث، منظور میراث در دو بُعد است، یکی میراث طبیعی و دیگری میراث معماری و شهری. این پارادایم جدید می‌تواند به ما معیار دهد همان‌طور که می‌تواند معیار دهد که چگونه عمل کنیم، برای نقد هم معیارهایی در اختیار ما قرار خواهد داد کمااینکه رگه‌هایی از آن را هم در ایران امروز می‌توانید ببینید. 

    ‌درباره نقد با توجه به این پارادایم، توضیحات بیشتری دهید. 

    این پارادایم، یک دستگاه فکری بسیط است که می‌تواند شرح و بسط زیادی پیدا کند. معیارهای تازه، میزان انطباق عملکرد ما با میراث طبیعی از یک‌سو و میراث معماری و شهری از سوی دیگر است. نقش این میراث بسیار اهمیت دارد. اتفاقا مباحث توسعه پایدار هم نسبتی جدی با همین موضوع دارد که می‌توان به‌تفصیل راجع‌به آن صحبت کرد. 

    ‌در پایان، چه راهکارهایی پیشنهاد می‌دهید؟ 

    اگر بخواهم راهکار دهم باید برگردم به آسیب‌هایی که اشاره کردم. یکی اینکه ما در حوزه آموزش باید منتقد معماری تربیت کنیم. دوم اینکه ما باید نهادهایی داشته باشیم که درگیر مناسبات تجاری فعالیت حرفه‌ای معماری نباشند و در حوزه نقد و نظریه فعالیت کنند. البته امکان تحقق آن در ایران، به بحث جداگانه‌ای نیاز دارد. تا زمان رسیدن به این شرایط مطلوب، انجمن‌ها باید با همکاری با رسانه‌ها چنین خلأیی را تا حدی پر کنند. سوم اینکه حوزه معماری و شهر‌سازی در رسانه‌های عمومی، باید به‌عنوان یک حوزه مستقل شناخته شود که در حال حاضر این‌طور نیست.

    برای مثال در خبرگزاری‌ها، بخشی از مسائل این حوزه، به سرویس‌های شهری مربوط است. بخشی به سرویس اقتصادی و بخشی به سرویس فرهنگی. این یعنی قطعه‌قطعه‌کردن مسائل و مفاهیمی که باید به صورت یکپارچه مطرح شوند. 

    خود من در جایگاه مشاور رسانه‌ای معاون شهرسازی و معماری وزیر راه‌وشهرسازی، یا مشاور رسانه‌ای دبیر شورای‌عالی شهرسازی و معماری، این مشکل را خیلی جدی لمس می‌کنم. رسانه‌های عمومی، باید حوزه مستقلی به نام معماری و شهرسازی را به رسمیت بشناسند و نیروهای متخصص و خبرنگاران تخصصی در آن بخش فعالیت کنند و از این طریق، زمینه‌های تولید محتوا و در ادامه آن، تولید نقد در این حوزه فراهم شود. رسانه‌های عمومی، نباید مسائل یکپارچه حوزه معماری و شهرسازی را در چند سرویس مختلف پخش و پراکنده کنند.

     

     

    ادامه مطلب...
  • نزدیک به یک ماه از توافق هسته یی ایران و کشورهای گروه 1+5 می گذرد؛ توافقی که پس از کش و قوس های 12 ساله، سرانجام به نتیجه رسید تا حقانیت و برتری منطق و گفت و گو بر زور و اسلحه را برای جهانیان به اثبات رساند. اندک مخالفان توافق هسته یی در روزهای گذشته تلاش کردند تا با تشکیل کمپین های مختلف تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به این توافق صرف کنند. این در حالی است که صدای موافقان توافق رساتر از مخالفان است. تعداد زیادی از فعالان ضد جنگ و حامیان صلح در سراسر جهان کمپینی را در حمایت از توافق هسته یی شکل دادند و با نامگذای روز پانزدهم اوت (24 مرداد) با عنوان «روز جهانی صلح برای ایران» و برپایی راهپیمایی های گسترده در بیش از 80 شهر جهان، صدای حمایت خود را از صلح و آرامش پایدار به گوش جهانیان رساندند. درباره ی این موج مشارکت جهانیِ صلح طلب، بیان چند نکته بایسته به نظر می رسد: 1-توافق هسته یی ایران و گروه 1+5 گامی مهم در راستای تقویت دیپلماسی به عنوان ابزاری نیرومند و اثر گذار و دوری از زور و جنگ در روابط بین الملل به شمار می رود. در این توافق کشورهای سردمدار زور و قدرتِ جهان دریافتند که شیوه ها و ابزار زورمندانه و رویکردهای کدخدامنشانه در روابط بین الملل نمی تواند راه به جایی ببرد و خواست ملی و اقتدار یک کشور و ملت را نمی توان نادیده گرفت و یک کشور مقتدر در دستیابی به اهداف صلح طلبانه ی ملیِ خود تسلیم ناپذیر است. با توجه به این امر و برتری و قدرت دیپلماسی بر جنگ و ابزارهای نظامی، ایران با خط مشیِ موفق خود، منطقی جهانی بر پایه ی تفاهم و تعامل را شکل داد. به طوری که « باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا، خواستار راه اندازی کمپینی به طرفداری از توافق هسته یی شد و از هوادارنش خواست در حمایت از این توافق صلح آمیز به خیابان ها آمده و راهپیمایی کنند. 2- پیام این کمپین افزون بر حمایت از توافق هسته یی، نشان دهنده ی گسترش گفتمان صلح در جهان برای برقراری ثبات و آرامش پایدار به شمار می رود. از دیگر سو خود پویشیِ ایجاد شده و مشارکت فراگیر عامه مردم در سراسر جهان نشان دهنده ی این است که افکار عمومی بدون دخالت و خط گرفتن از گروه، حزب یا دولت خاصی اراده های خود را به صورت روشن و مشخص در راستای نظم و آرامش به دور از جنگ و خونریزی محکم ساخته اند. به عبارتی امروز صلح، ارزشی جهانی شده است که انسان ها افزون بر ارزش های ملی خود، به مثابه ی شهروندانی جهانی، آن را برای همگان می خواهند. 3- توافق هسته یی ایران و کشورهای 1+5 از آنجا که در چارچوب های دیپلماتیک شکل گرفت و در آن نه زور و قدرت اسلحه که تعامل و منطق حکمفرما بوده است، مخالفانی نیز داشته و از دلواپسان داخلی و آمریکایی تا برخی طرف های منطقه یی از جمله رژیم صهیونیستی و... به بهانه هایی همچون ترس و نگرانی، تهدید علیه امنیت ملی و جهانی، فریب و... بر طبل مخالفت می کوبند و اجرای آن را بر نمی تابند. اگر چه توافق هسته یی آماج مخالفت های پیوسته و تبلیغات منفی رسانه یی و اعتراض های خیابانی قرار گرفت، بر خلاف مخالفت ها که وابسته به دولت ها و جریان های سیاسی و حزبی بود، حمایت ها موجی گسترده، عمومی و خودجوش است. 4- کمپین جهانی حمایت از توافق هسته یی نه فقط پویشی فراگیر از سوی عامه ی مردم که مورد حمایت هنرمندان، اندیشمندان و به طور کلی نخبگان ایران و جهان بوده است؛ پویشی خودجوش که یکی از فعالان اصلی آن، ایرانیان مقیم کشورهای خارجی بودند که با هر مرام، باور، دین و روشی، هویتِ ملی خود را به نمایش گذاشته و نشان دادند هر کجا باشند ایرانی می مانند و همچون حلقه های زنجیر همبستگی خود را استوار نگه می دارند. از دیگر سو شکل گیری این کمپین و موارد مشابه آن نشان می دهد که نهادهای مدنی نه یک مفهوم بلکه واقعیتی انکارناپذیر در جهان کنونی هستند که می توانند با قدرت نرمی که دارند در موضوع هایی همچون صلح، امنیت و آرامش پایدار در جهان موثر واقع شوند. 5- در این میان نباید نقش پررنگ شبکه های اجتماعی را نادیده گرفت؛ جهانی گسترده که کنش های ارتباطی انسان را در فضایی مجازی، رنگ واقعیت بخشیده است. امروزه دامنه و گسترش شبکه های اجتماعی به گونه یی است که قدرت تاثیری فراتر از رسانه های موجود همچون رادیو، تلویزیون و... یافته و این امکان را فراهم کرده است که افراد از سراسر جهان بتوانند درمسایل اجتماعی، سیاسی و انسان دوستانه و صلح طلبانه بدون سوگیری های حزبی، گروهی یا وابستگی به جریان های سیاسی، در حمایت از موضوع های گوناگونی همچون توافق هسته یی، محیط زیست و... پیوند و ارتباطی نزدیک و همسو داشته باشند و شبکه های اجتماعی به عنوان پل ارتباطی قدرتمند، کمک زیادی به گسترده شدن این کمپین حمایتی کرده اند. 

     

    ادامه مطلب...
  • پس از 22 ماه گفت و گو و رایزنی های شبانه روزی میان ایران و 1+5 (شامل روسیه، آمریکا، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) سرانجام بیست و سوم تیرماه (چهاردهم ژوییه) دو طرف بر روی متن «برجام» (برنامه ی جامع اقدام مشترک) به توافق رسیدند؛ توافقی که از یک متن اصلی به همراه پنج پیوست (شامل موضوع های هسته یی، تحریم ها، همکاری در زمینه ی انرژی هسته یی صلح آمیز، تاسیس کمیسیون مشترک و همچنین برنامه ی اجرایی) تشکیل می شود و پس از اجرایی شدن، در کنار ادامه ی فعالیت های صلح آمیز هسته یی ایران، تمامی تحریم های هسته یی نیز لغو خواهد شد. در این شرایط در ارتباط با طرح برجام در مجلس شورای اسلامی به منظور تصویب یا رد آن بحث های گوناگونی در جریان است. عده یی با استناد به اصل 77 قانون اساسی این موضوع را در زمره ی اختیارات مجلس می دانند چرا که بر اساس این اصل «عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقتنامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.» از طرفی بر اساس اصل 125 قانون اساسی «امضای عهد نامه ها، مقاوله نامه ها، موافقتنامه ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و همچنین امضای پیمان های مربوط به اتحادیه های بین المللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رییس جمهور یا نماینده ی قانونی اوست.» در طرف مقابل اما اوضاع به گونه یی دیگر است و حقوقدانان و کارشناسان حامی رویکردِ بی نیازی برجام از تصویب مجلس، برنامه ی جامع اقدام مشترک را –همان طور که از نام آن پیدا است- موافقتنامه، کنوانسیون یا معاهده ی بین المللی تلقی نمی کنند. در نتیجه نمی توان آن را ذیل اصل 77 یا 125 قانون اساسی قرار داد. به باور آن ها دلیل های گوناگونی را می توان در تایید این موضوع برشمرد؛ نخست آنکه برنامه ی جامع اقدام مشترک به خاطر شکل تنظیم سند و همچنین قصد و نیت 2 طرف (ایران و 1+5) شامل اقدام های داوطلبانه و متقابل است؛ اقدام هایی که منوط به اقدام طرف مقابل خواهد بود. از این رو این سند را نمی توان یک عهدنامه، مقاوله نامه، قرارداد یا موافقتنامه ی بین المللی قلمداد کرد. دوم آنکه به تازگی شورای امنیت سازمان ملل با رای قاطع 15 عضو دایم و غیردایم این شورا قطعنامه ی 2231 را در مورد ایران از تصویب گذراند که به موجب آن تمامی قطعنامه های ضدایرانی پیشین لغو خواهد شد. افزون بر آن، برجام به عنوان ضمیمه ی این قطعنامه مورد تایید قرار گرفته است. بر این اساس قطعنامه های شورای امنیت از جمله قطعنامه ی 2231 را نمی توان به همراه ضمیمه ی آن (متن برجام) به منظور تایید یا رد به مجلس ارایه داد. سوم آنکه توافق صورت گرفته به صدور قطعنامه ی سازمان ملل منجر شد؛ قطعنامه یی که فراتر از قوانین داخلی کشورها و برای آن ها الزام آور است. همین قطعنامه های 6 گانه بود که اجماعی جهانی علیه ایران ترتیب داد و امروز با صدور قطعنامه 2231 این اجماع فروپاشیده است. افزون بر آن، توافق میان ایران و 6 قدرت جهانی که به پیوست قطعنامه ی مورد اشاره به وقوع پیوسته است همانند قطعنامه ی 598 -که بدون تصویب مجلس اجرا شد- می تواند اجرایی شود. بنابراین، از این دیدگاه می توان توافق وین با مُهر تایید شورای امنیت را قانونی فراملی دانست که بی نیاز از تصویب مجلس است. چهارم آنکه حدود 2 سال پیش و از ابتدای آغاز گفت و گوهای هسته یی به صورت جدی، تصمیم گیری حتی در ارتباط با جزیی ترین مسایل از سوی شورای عالی امنیت ملی و با نظارت رهبری انجام می گرفت. از این رو، بر اساس اصل 176 قانون اساسی موضوع بسیار حساس هسته یی در حوزه صلاحیت شورای عالی امنیت ملی قرار می گیرد. همچنان که در 12 سال گذشته رسیدگی به این موضوع در حوزه ی صلاحیت و اختیار این شورا بوده است. در مجموع، هرچند بسیاری از حقوقدانان و اساتید این رشته از دیدگاه حقوقی، برجام را نیازمند به تصویب مجلس نمی دانند ولی از منظر سیاسی و حفظ منافع ملی نیز مطرح نشدن برجام در مجلس از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که برجام در هیچ یک از پارلمان های اعضای 1+5 از تصویب نمی گذرد و اگر مجلس ایران آن را تصویب کند به قانونی لازم الاجرا تبدیل می شود و دیگر امری داوطلبانه و برگشت پذیر (در صورت نقض توافق از سوی طرف مقابل) تلقی نخواهد شد؛ این در حالی است که در طرف مقابل چنین الزامی وجود ندارد. تنها مورد خاص، مطرح شدن برجام در کنگره ی آمریکا است که آن هم نه به منظور تصویب توافق بلکه با هدف رد توافق صورت گرفته است. افزون بر آن، بخش زیادی از تحریم ها از سوی کنگره ی آمریکا بر کشور ما تحمیل شده است و به منظور لغو این دسته از تحریم ها، موافقت اعضای کنگره با توافق صورت گرفته ضروری است. جدا از مباحث حقوقی، مصلحت نبودن تصویب برجام از سوی مجلس -به دلایل بیان شده- به منزله ی بی توجهی به نمایندگان مردم نیست. در نتیجه ی توجه به اهمیت نقش این نهاد قانونگذاری است که «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ی کشورمان بارها در صحن علنی مجلس و کمیسیون های گوناگون حضور یافته و نمایندگان را در جریان جزییات گفت و گوها قرار داده است.

     

    ادامه مطلب...
  • پس از توافق تاریخی وین میان ایران و 1+5، متن این توافق در برخی از مجالس کشورهای عضو این گروه از جمله ایران و آمریکا در دست بررسی است. در همین راستا پنج شنبه ی گذشته یکم مردادماه (بیست و سوم ژوییه) «جان کری»، «ارنست مونیز» و «جیکوب لو» وزیران امور خارجه، انرژی و دارایی آمریکا در نشست کمیته ی روابط خارجی سنا حضور یافتند و به پرسش های سناتورها در ارتباط با توافق هسته یی با ایران پاسخ گفتند. 
    امروز جمهوریخواهان بر بیشتر صندلی های کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) تکیه زده اند و نزدیک به 2 ماه (تا هفدهم سپتامبر/بیست و ششم شهریورماه امسال) زمان دارند تا متن برجام (برنامه ی جامع اقدام مشترک) را بررسی و نتیجه ی نهایی را اعلام کنند. 
    این اکثریت جمهوریخواه تاکنون به گفت و گوها و نتایج آن روی خوش نشان نداده و بارها «باراک اوباما» رییس جمهوری این کشور را به رد این توافق تهدید کرده اند. از این رو، اختلاف و شکاف میان دولت و کنگره در این برهه از گفت و گوها -که توافق نهایی میان 2 طرف مذاکره کننده حاصل شده است- هنوز به شدت خود باقی است و مختصر نگاهی به نشست کمیته ی روابط خارجی آشکارا توصیف کننده این کشمکش درونی در ایالات متحده است. 
    تاثیرپذیری کنگره زیر کنترل حزب جمهوریخواه از لابی صهیونیستی «آیپک» بر کسی پوشیده نیست. این نهاد قانونگذاری آمریکا حدود یک ماه قبل از «بیانیه ی سوییس» بدون اطلاع اوباما از «بنیامین نتانیاهو» درخواست کرد تا برای سخنرانی در صحن کنگره حاضر شود و از آنجا به عنوان تریبونی به تکرار ادعاهای واهی خود بپردازد. یک هفته پس از آن 47 سناتور تندرو جمهوریخواه طی نامه ی سرگشاده یی به سران ایران، عمر توافق هسته یی را تنها تا پایان دولت اوباما دانستند و با فشار بر اوباما وی را مجبور به امضای طرح موسوم به «بازبینی توافق هسته یی در کنگره 2015» کردند. 
    هرچند براساس این طرح که از سوی هر 2 مجلس آمریکا به تصویب رسید و اوباما نیز با امضای خود پای آن مُهر تایید زد کنگره توانایی تایید یا رد این توافق را دارد اما به باور کارشناسان به دلایل عملی و سیاسی، رد توافق تحقق نخواهد یافت و جنجال سناتورهای دلواپس راه به جایی نخواهد برد. 
    از جمله دلایلی ناتوانی عملی کنگره را می توان در قانون اساسی ایالات متحده یافت؛ قانونی که بر اساس آن رییس جمهوری از حق وتو برخوردار است به این معنی که در صورت رد احتمالی برجام، اوباما قادر خواهد بود که آن را وتو کند. از طرفی بی تاثیر کردن وتوی رییس جمهوری نیاز به رای دو سوم اعضای کنگره دارد که به باور کارشناسان کسب این میزان رای کار آسانی نیست. 
    دیگر محدودیت اقدام کنگره به قطعنامه ی تازه ی 2231 شورای امنیت سازمان ملل برمی گردد؛ قطعنامه یی که هفته ی گذشته با رای قاطع تمام 15 عضو دایم و غیردایم این شورا از تصویب گذشت و براساس آن 6 قطعنامه ی تحریمی پیشین علیه ایران لغو خواهد شد و همچنین 193 کشور عضو سازمان ملل ملزم به تبعیت از این قطعنامه هستند. 
    در کنار این محدودیت ها اما مسایلی سیاسی و روانی وجود دارد که کنگره را در انزوا فروخواهد برد. توافق هسته یی ایران و 1+5 و تایید ادامه ی فعالیت های هسته یی صلح آمیز کشور ما اینک مورد حمایت جامعه ی جهانی قرار گرفته است. در پی اذعان جامعه ی جهانی به حقوق هسته یی ایران بود که جمعه ی همین هفته (دوم مرداد/بیست و چهارم ژوییه) 73 نفر از شخصیت های سیاسی و نظامی 22 کشور اروپایی با انتشار بیانیه ی مشترکی خواستار حمایت تمامی کشورهای اروپایی و جامعه ی بین المللی از توافق هسته یی ایران و گروه 1+5 شدند. 
    افزون بر آن، توافق تاریخی وین دوشنبه ی گذشته مورد تایید رسمی شورای وزیران امور خارجه ی اتحادیه ی اروپا قرار گرفت؛ مُهر تاییدی که ایران را به مقصدی برای سفر وزیران و سران کشورهای قاره ی سبز تبدیل کرد تا با بهره گیری از این فرصت، بنای روابط خود را با تهران برای دوران پساتحریم تحکیم کنند. 
    بنابراین، سفر هفته ی گذشته «زیگمار گابریل» معاون صدراعظم و وزیر اقتصاد و انرژی آلمان در صدر هیاتی 60 نفره به ایران و همچنین سفر سه شنبه ی این هفته ی «فدریکا موگرینی» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و چهارشنبه ی «لوران فابیوس» وزیر امور خارجه ی فرانسه به تهران را می توان در همین قالب بررسی کرد. افزون بر آن، برخی گزارش ها از سفر «سباستین کورتز» وزیر امور خارجه ی اتریش، وزیران امور خارجه و اقتصاد ایتالیا و نیز سه وزیر صنعت، انرژی و گردشگری اسپانیا در صدر یک هیات 40 نفره تجاری به ایران حکایت می کند. 
    بدون شک، اعضای کنگره ی آمریکا نمی توانند بی توجه به صف های طولانی کشورهای گوناگون برای ورود به ایران دست به اقدام های دلبخواهانه و غیرمنطقی بزنند آن هم در شرایطی که تمام گزینه های روی میز آن ها در عمل تنها به گزینه ی مذاکره و چانه زنی محدود شده است. 
    در پاسخ به گزاف گویی ها و سخنان جنگ طلبانه ی مخالفان توافق در کمیسیون روابط خارجی بود که «جان کری» وزیر امور خارجه ی آمریکا خطاب به آن ها تاکید کرد «به صراحت می گویم تسلیم شدن ایران خیال خام است.» وی همچنین با رد گزینه ی حمله به ایران با استناد به اظهارنظرهای کارشناسان ارتش این کشور افزود «ما گزینه یی جز مذاکره با ایران نداشتیم.» 
    غرب و به خصوص آمریکا به این نکته ی مهم پی برده است که فناوری هسته یی ایران به عنوان فناوری بومی به وسیله جنگ و نظامی گری قابل نابودی نخواهد بود. چه بسا که در صورت رد این توافق از سوی کنگره به قول کری و به باور تحلیلگران، ایالات متحده در انزوای خویش ساخته فرو رود چرا که آمریکا به تنهایی طرف توافق با ایران نیست و پنج کشور دیگر در قالب گروه 1+5 (شامل انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) حامی این توافق اند. مذاکره کنندگان این کشورها نزدیک به 2 سال گفت و گوهای سخت و فشرده یی را با جدیت تمام پیگیری کرده اند. از طرفی رد این توافقی که از سوی اتحادیه ی اروپا و سایر کشورهای جهان مورد تایید قرار گرفته است رژیم صهیونیستی را نیز به عنوان تندروترین مخالف توافق به انزوا خواهد کشاند. 
    در مجموع، هر چند این گفت و گوهای سلسله وار تاکنون با فراز و نشیب های همراه بوده است اما در تمامی نشست ها تشنگی 2 طرف برای حل این بحران فرسوده و غیرضروری احساس می شد و اصل «جدیت» به عنوان اصلی ثابت و پایدار خودنمایی می کرد. 
    پس از این دیپلماسی دشوار میان ایران و 1+5 امروز گفت و گوها وارد مرحله یی شده است که به نظر نمی رسد هیچ کدام از 2 طرف حتی تصور بازگشت به شرایط قبل از توافق را در سر داشته باشند چرا که بازگشت به حالت صفر، هزینه های سنگینی را برای آن ها به همراه خواهد داشت. ضمن آن که تلاش ها برای ضربه زدن به این توافق به نتیجه نخواهد رسید زیرا این توافق تاریخی اینک مورد اجماع و حمایت جهانی قرار گرفته است و هرگونه سنگ اندازی در مسیر تایید نهایی توافق محکوم به شکست است. 

    ادامه مطلب...
  • اسباب کشی به یک خونه جدید خیلی هیجان انگیزه و یک فرصت جدید برای تغییر و ایجاد تنوع در زندگیه. لازمه این موضوع حتما این نیست که لوازم خونه رو تغییر بدیم. بلکه با کمی برنامه ریزی و خلاقیت، با همون وسایل قبلی میشه فضای متفاوتی رو ایجاد کرد. در این مطلب به این موضوع میپردازیم که در یک خونه جدید چطور شروع به چیدن و مبلمان کنیم.

    مبلمان خانه جدید

    برای مبلمان خانه جدید خلاق و ایده پرداز باشید

    در حال حاضر شما یه خونه خالی دارین و باید اون رو به شکلی زیبا مبلمان کنین. این خیلی مهمه که در خونه جدیدتون احساس راحتی داشته باشین و براتون خوشایند باشه. این موضوع هم خیلی به بزرگی و کوچکی خونه و لوازم گران قیمت مرتبط نیست و فقط باید کمی خلاق و ایده پرداز باشین. برای مبلمان خونه جدید نباید از خلاقیت واهمه داشته باشین و به هر ایده ای که به ذهنتون میرسه فکر کنین و بهش پر و بال بدین و امتحانش کنین. شاید واقعا منجر به یک اتفاق عالی بشه.

    خانه جدید

    قبل از مبلمان خانه جدید، همه جا رو تمیز و مرتب کنید

    یکی از نکات خیلی مهم برای مبلمان خانه جدید، اینه که خانه رو آماده کنین. برای چیدمان یک خونه، لازمه که اتاقها کاملا تمیز باشن و هیچ نوع کثیفی و رنگ رفتگی نداشته باشه. اگر خونه نو ساز باشه که کثیفی زیادی نداره، ولی اگر نو ساز نیست و قبلا استفاده شده، قبل از اینکه وسایلتون رو به خونه جدید منتقل کنین، اگر دیوار ها رنگ آمیزی مناسبی ندارن بهتره که یه فکری براش بکنین. اگر بودجه خیلی کمی دارین، یه سطل رنگ و قلمو بردارین و شروع به رنگ کردن کنین. اگر هم بودجه کافی دارید، پیشنهاد میکنم از کاغذ دیواری های مختلف و متنوعی که در بازار موجوده استاده کنین و یا هر مصالحی که دوست دارین. به تناسب رنگی که برای دیوارها انتخاب میکنین و لوازمی که در اون اتاق قرار میدین دقت کنین.

    مبلمان خانه

    در آشپز خونه هم به تمیزی کابینت ها و دیوار ها و شیرهای آب دقت کنین و اگر نیاز به ترمیم یا تمیزی داره و یا در کل خونه، هر نکته ای رو که میبینید و به نظرتون مهمه که رفعش کنین، انجام بدید.

    خوب نگاه کنید و نکات مختلف رو یادداشت کنید

    پیشنهاد دیگم اینه که یک دفترچه یادداشت بردارین و نکاتی که به ذهنتون میرسه یادداشت کنین. همه اتاقها رو دقیق بررسی کنین و لیستی از نکات مورد نظرتون و ایده هایی که به ذهنتون میرسه و همچنین پتانسیل هایی که هر اتاق داره تهیه کنین. این به شما کمک میکنه که کاملا مشرف به همه ویژگی های منزل جددتون باشین و با توجه به اونها، بهترین سلیقه رو برای چیدمانش به خرج بدید.


    مبلمان

    بعد از دیدن و بررسی، گوشه ای بشینید و برنامه ریزی کنین که چه اتاقی چطور و با چه وسایلی چیده بشه. اینکه بهتره چه رنگی در اون غالب باشه و چه سبکی چیده بشه.

    برای مبلمان خونه جدیدتون، پیشنهاد میکنم همه اتاقها و کل خونه رو به یه شکل و یه رنگ در نیارید. چرا که این مساله باعث کسل و خسته کننده شدن خانه میشه. اینکه هر اتاقی یه رنگ و یه طرح داشته باشه و کیفیت منحصر به فردی داشته باشه باعث هیجان انگیز شدن خونه میشه و باعث شادابی میشه.

    ادامه مطلب...
  • اتاق خواب شخصی ترین بخش خانه اس و در واقع پناهگاهی در برابر شلوغی و مشغله های خارج از خانه و زندگی روز مره اس. هر کسی با سلیقه شخصی خودش، اتاق خوابش رو دکور میکنه. در واقع  ایده آل بودن دکوراسیون داخلی با توجه به سلایق افراد در ذهن هر شخص متفاوته. در این مطلب به اتاق خواب میپردازیم و اینکه چه مواردی در دکوراسیون اتاق خواب  پر اهمیته.

    وقتی که تزیین یک اتاق خواب رو در ذهن داشته باشیم، نتیجه نهاییش باید تصویری به یاد ماندنی، زیبا و آرامش بخش باشه. رنگ، فضا و دکوراسیون مجموعه ای از خلق و خوی یک اتاق خوابه که باید به خوبی شناخته و رعایت بشن و وقتی کنار هم قرار میگیرن باید همچون قطعه ای شعر، روح رو نوازش کنه.

    آرامش در دکوراسیون اتاق خواب

    اولین نکته که کلا در دکوراسیون داخلی خیلی مهمه و همه میدونیم، آرامش هست. این اهمیت در اتاق خواب چند برابر میشه. چرا که قراره بعد از یک روز طولانی و پرمشغله، برای چند ساعت استراحتی کنیم و خستگی های روزمره از بدنمون خارج بشه. آرامش در اتاق خواب به خیلی چیزها بستگی داره. به لوازم، نوع چیدمان، رنگهایی که به کار میبریم و خیلی از نکات دیگه که کم کم راجع به شون صحبت میکنیم. لوازمی که برای اتاق خواب استفاده میکنیم و فرم و ویژگی هاش هم خیلی تاثیر گذاره.

    رنگ در دکوراسیون اتاق خواب

    اینکه بتونیم با رنگها بازی کنیم و در ترکیبهایی، تعادل و زیبایی رو باهم ایجاد کنیم توانایی خاصی میخواد که تنها و تنها با تجربه انواع رنگها، تصور و شجاع بودن در این کار ایجاد میشه. خیلی مهمه که از ترکیب و تجربه نترسیم و شجاعت کارهای جدید رو در دکوراسیون داشته باشیم. در غیر اینصورت، تنها چیزی که حاصل میشه، ترکیبات تکراری و بعضا کسل کننده اس.

    قبلا هم در بحث های روانشناسی رنگها1 و روانشناسی رنگها2 اشاره کردیم که چه رنگهایی چه تاثیری بر روح و فضا میذاره. اینکه رنگهای خنک ممکنه به تنهایی ایجاد خواب آلودگی و کسل کنندگی داشته باشه و رنگهای گرم به تنهایی هیجان بیش از حدی ایجاد میکنن و هیچ یک از این ترکیبها مناسب یک فضای مسکونی نیست. البته رنگهای خنک مثل سبز و. آبی کمرنگ در اتاق خواب های تک نفره که تنها برای استراحت هستند، انتخاب خیلی بدی نیست. ولی همچنان پیشنهاد ما، بازی با رنگهاست. و هیچوقت توصیه نمیکنیم یک اتاق تنها و تنها با یک رنگ تزیین شه. چون تاثیرات منفی زیادی بر روان میذاره.

    بحث رنگ در اتاق خواب خیلی گسترده اس که مطلبی کاملا جدا گانه رو میطلبه. انشاالله در آینده حتما به این مطالب میپردازیم.

    تزیینات و وسایل در دکوراسیون اتاق خواب

    تزیینات و وسایل برای اتاق خواب تا حد معقولی احتیاجه و زیبایی میاره. ولی اگر از حدش بگذره، حتی اگر خیلی لوکس و زیبا باشه، نه تنها زیبایی خودش و بقیه وسایل رو نشون نمیده بلکه فقط باعث شلوغی و بهم ریختگی در اتاق میکنه. پس باید در انتخاب وسایل و تزیینات و همچنین در مقدار استفاده این لوازم با توجه به بزرگی و کوچکی اتاق خواب دقت کنیم. سعی نکنیم اتاقمون رو با انواع وسایلی که میبینیم و خوشمون میاد فقط پر کنیم. گاهی باید از بعضی چیزها بگذریم و کنار بذاریمشون تا بتونیم اتاق زیبا و مناسبی رو دکور کنیم.

    تخت خواب در دکوراسیون اتاق خواب

    این موضوع که چه نوع تختی و با چه فرمی رو برای اتاق خواب انتخاب میکنید رو در این مطلب بررسی نمیکنیم. ولی این نکته رو حتما باید توجه داشته باشیم که تخت در کدوم قسمت اتاق قرار میگیره. این موضوع خیلی مهمه و در آرامشی که در خواب داریم تاثیر مستقیم و خیلی زیادی داره و خیلی ها بهش توجه نمیکنن. تخت خواب باید در قسمتی از اتاق خواب قرار بگیره که حتی الامکان از در ورودی دید نداشته باشه. مخصوصا روبروی در ورودی نباشه. تخت رو باید درقسمتی قرار داد که کمترین دید رو از بیرون اتاق داشته باشه.

     

     

    ادامه مطلب...
  • تا به حال فقط از خونه های کوچک و کمبود جا صحبت کردیم و اینکه چطور یک خونه کوچیک رو درست مبلمان کنیم. خیلی از خونه ها هم بزرگ هستن و از جهت بزرگی مبلمانش سخت میشه. ممکنه خونه ای دارای یک پذیرایی بزرگ باشه که شما رو برای چیدن مبلمانتون دچار مشکل کنه. در این مطلب پیشنهادهایی رو میدیم که میتونه به شما در چیدن پذیرایی بزرگتون کمک کنه.

    مبلمان پذیرایی

    از پارتیشن ها در فضاهای بزرگ استفاده کنید

    از بهترین راه حل هایی که برای تفکیک فضاهای بزرگ میشه به کار برد پارتیشن ها هستن. پارتیشن ها صفحه هایی هستن که از جنس های مختلفی موجودن. پارتیشن ها در فضاهای بزرگ میتونن فضاهای خوبی رو ایجاد کنن. به این صورت که مثلا اگه علاقه به مبلمان سنتی در قسمتی از پذیراییتون دارید با پارتیشن چوبی میتونید این کار رو به خوبی انجام بدید. به طوری که پذیرایی شما به دو قسمت با مبلمان سنتی و مدرن تبدیل میشه که کاملا از هم جدا هستن و از نظر زیبایی بصری مزاحمتی برای هم ایجاد نمیکنن.

    پارتیشن در پذیرایی

    پنجره های بزرگ در پذیرایی

    در فضاهای بزرگ و به طور مشخص در پذیرایی های بزرگ تامین نور امر بسیار مهمی هست. بنابراین داشتن پنجره های بزرگ میتونه بسیار کمک کننده و تاثیرگذار باشه. همچنین پنجره های بزرگ میتونه ترکیب بسیار خوبی از فضای داخلی و خارجی منزلتون بده که خونه شما رو جذاب تر میکنه. ضمن اینکه پنجره های رو به بیرون که بزرگ هم هستن میتونن پذیرایی شما رو از خشک و خالی بودن در بیاره.

    استفاده از فضاهای پذیرایی

    استفاده از گیاهان بلند و درختی در پذیرایی های بزرگ

    از روش های دیگه تلفیق فضای داخلی خونه با طبیعت استفاده از گیاهان هست که قبلا در موردش صحبت هایی کردیم. در پذیرایی های بزرگ استفاده از گیاهان میتونه کمی متفاوت بشه. برای اینکه پذیرایی بزرگتون رو کمی پر کنید و بتونید زیباتر مبلمانش کنید از گیاهان درختی و بلند استفاده کنید. گیاهان بلندبا گلدانی بزرگ از نظر بصری فضای خونه رو پر میکنن و با مبلمان ها ترکیب مناسبی خواهدن داشت. لازم نیست که حتما از گیاه درختی زیباتون در گوشه ها استفاده کنید. میتونید گیاهتون رو در وسط ها در جایی مناسب بین مبلمانتون جای بدید.

    چیدن پذیرایی

    از مبلمان های بزرگ استفاده کنید

    استفاده از مبلمان های بزرگ و پهن برای پذیرایی بزرگ خیلی مناسب تر از راحتی های کوچک هست. همچنین اینکه میز وسط بزرگی هم داشته باشه که خودش پر کننده فضای بین مبل ها هست و به زیبایی هرچه بیشتر پذیرایی شما کمک میکنه. استفاده از رنگ های متنوع و پررنگ هم میتونه ترکیب مناسبی رو در پذیرایی شما ایجاد کنه. این راهکارها تنها موارد کمی از پیشنهاد های موجود برای چیدن پذیرایی های بزرگ هست. اگر کمی دقت و توجه داشته باشید و سلیقه کمی به خرج بدید مبتونید یک بذیرایی بزرگ زیبا و دلنشین داشته باشید.

    ادامه مطلب...
  • معمولا عمر پنجره های یو پی وی سی از عمر سایر اجزای ساختمان بیشتر است و با فرسوده شدن ساختمان در و پنجره های یو پی وی سی همواره درخشش  و تازگی خود را حفظ می کنند . اما برای تحقق کامل این موضوع و برای بردن بیشترین بهره و بالا بردن کارایی و عمر این پنجره ها ؛ رعایت برخی نکات ضروری است :

     با فاصله های زمانی معین ، تمام قطعات مکانیکی و متحرک پنجره ها را توسط روغن های رقیق روغن کاری کنید.

     دستگیره ها و سایر قسمت های متحرک پنجره ها را وارسی کنید که شل و هرز نشده باشند. معمولا" با چک کردن منظم این قسمت ها، می توان پیچ مربوطه را یافت و آن را پیش از بروز مشکل محکم کرد.

     با توجه به تنوع یراق آلات در نظر گرفته شده، جهت پنجره های UPVC ، می بایست به دستور العمل های مفیدی که از طرف سازنده در خصوص  نحوه استفاده از آن ها ارائه می گردد، به دقت عمل شود تا از بروز هر گونه مشکل در اثر عدم استفاده صحیح جلوگیری گردد.

     به منظور دوام بیشتر لاستیک های درزگیر پنجره ها ، حداکثر سه ماه یکبار آن ها را توسط پارچه ای حاوی صابون مایع تمیز کنید. این عمل نرمی، انعطاف و تمیزی لاستیک ها را به ارمغان می آورد.

     ابتدا با یک دستمال خشک و سپس با مخلوط آب و صابون و با استفاده از پارچه ای بدون پرز و با رنگ روشن که رنگ خود را به اجسام دیگر پس نمی دهد گرد و غبار و کثیفی را از پنجره ها بزدایید ، تا پنجره ها براقی ودرخشش خود را همواره داشته باشند و از چرک مرد شدن آنها جلوگیری شود .

     اگر پس از نصب پنجره ها، هنوز فعالیت های اجرایی ساختمان باقی مانده است، می بایست، کاور روی پنجره ها کنده نشود تا از آسیب رسیدن به آن ها جلوگیری کند. اما باید توجه داشت اگر این کاور ها به مدت طولانی بر روی پنجره ها باقی بماند. ممکن است دیگر  به راحتی از پنجره ها کنده نشوند و اثر چسب تا مدت ها بر روی پنجره ها باقی بماند . پس بهتر است حتی الامکان قبل از مراحل پایانی و پس از زدن آستر رنگ و قبل از رنگ آمیزی نهایی پنجره ها نصب گردند. دقت شود که پس از نصب ، برچسبهای پشت پنجره کنده شوند تا در اثر تابش آفتاب کندن آنها از پنجره ها مشکل نگردد .

     در هنگام فعالیت های بازسازی از قبیل نقاشی و سیمانکاری و... لازم است تا روی پنجره ها را با پوشش مناسبی پوشاند تا آسیبی به آن نرسد. در صورت آلوده شدن پنجره ها لازم است بدقت پنجره ها را تمیز کرد تا وجود این مواد باعث کدر شدن سطوح پنجره نگردد.

     از نزدیک نمودن وسایل حرارت زا همچون آتش جوشکاری و یا شعله مستقیم به پنجره های یو پی وی سی اجتناب کنید  و از تماس اجسام تیز و سخت با آنها جلوگیری نمائید .

    ادامه مطلب...
  • دستیابی به توافق بر سر برنامه ی جامع اقدام مشترک (برجام) بازتاب های چشمگیری در عرصه ی ملی و جهانی داشته و ضمن تحول در سیما و منزلت منطقه یی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران، امید و دلگرمی فراوانی را نسبت به آینده میان مردم کشور ایجاد کرده است. این در حالی است که این دستاوردِ بزرگِ ملی افزون بر مخالفان خارجی عده یی را در داخل کشور برانگیخته تا با مخالف خوانی ها و نقدهای غیرمنصفانه و بر پایه ی اهداف شخصی و گروهی، برجام، دیپلمات های مذاکره کننده در زمینه ی توافق هسته یی و حامیان این توافق را هدف هجوم هایی پیاپی قرار دهند. این روزها مساله ی بررسی برجام و برخی اختلاف نظرهای فنی و کارشناسی موجب شده شماری افراد یا گروه ها از این موقعیت سوءاستفاده کنند و برجام را دستاویزی برای بهره برداری های سیاسی و جناحی خود قرار دهند و این در حالی است که حقوق هسته یی و توافق به دست آمده، مساله یی ملی و فراجناحی است و نباید از دیدگاه فردی و گروهی به آن نگریست. همچنین، ترویج برداشت های نادرست و ناشی از قلب واقعیت های برجام و تاختن دور از انصاف بر آن، جامعه را به سمت دودستگی می برد حال آنکه رهبری بارها بر پرهیز از طرح شعارهای سیاسی و جناحی در مسایل ملی و فروپاشی انسجام جامعه تاکید کرده است. با توجه به اهمیت برجام به عنوان دستاوردی ملی و حساسیت هایی که این روزها پیرامون آن دیده می شود، بیان چند نکته بایسته به نظر می آید: 1- دستیابی به توافق هسته یی و برداشتن تحریم ها از مهم ترین وعده های «حسن روحانی» در انتخابات سال 1392 بود. از آنجا که این شعار دغدغه ی دوازده ساله ی ملت ایران به شمار می رفت با استقبال عمومی و رای حداکثری مردم روبرو شد. پیگیری برنامه ها و حقوق هسته یی با هدف رسیدن به توافق برد- برد، سیاستی بود که از آغاز به کار دولت یازدهم در مرداد 1392 به صورت پیوسته و با تلاش های بی وقفه ی گروه دیپلماسی هسته یی کشور پایه ریزی شد تا اینکه در بیست و سوم تیرماه امسال با دستیابی به برجام به نتیجه رسید. از آنجا که پرونده ی هسته یی ایران دارای ابعاد مهم امنیتی است، شورای عالی امنیت ملی زیر نظر رهبر انقلاب، مرجع تصمیم گیری در مورد برجام تعیین شده است؛ شورایی که در راستای تامین منافع حیاتی کشور حرکت می کند نه دیدگاه ها و منافع فرد یا گروهی خاص. این شورا دارای ترکیبی چند وجهی است که تصمیم گیری ها در آن با نظر همه ی اعضا و نه فقط رییس جمهوری و اعضای دولت صورت می گیرد و هم راستا با اهداف ملی و مورد تایید رهبری است. از این رو برجام را که به عنوان مساله یی ملی و امنیتی در حیطه ی تصمیم گیری شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته نمی توان بر اساس سلیقه های سیاسی ارزیابی و در مورد آن حکم صادر کرد. 2- طی 12 سال پرونده ی هسته یی یکی از پیچیده ترین مسایل کشور به شمار می رفت و تحریم های مرتبط با آن بیشتر زوایای زندگی مردم را زیر تاثیر خود قرار داده بود. از این رو دستیابی به توافق و رفع تحریم ها نه تنها دغدغه ی نظام و دولتمردان که مهم ترین نگرانی مردم و خواسته یی ملی بود. در این 12 سال تنگناها و فشارهای ناشی از تحریم ها و از آن مهمتر برخی بی تدبیری های مسوولان پرونده ی هسته یی موجب شد مردم در انتخابات خردادماه 2 سال پیش نامزدی را با وعده ی برونرفت از این وضعیت برگزینند. همچنان که گفته شد مهم ترین شعار و وعده ی روحانی منطبق با دغدغه و خواست اصلیِ مردم یعنی تعیین تکلیف پرونده ی هسته یی ضمن حفظ حقوق ملی، مورد وثوق ملت قرار گرفت. از این رو اکنون که برجام به عنوان نماد تحقق خواستِ ملی به دست آمده است باید به عنوان دستاوردی ملی آن را پاس داشت. برجام به عنوان مساله یی فراجناحی باید حلقه ی پیوند، همبستگی و هم آواییِ جناح ها، احزاب و جریان های سیاسی در راستای تامین منافع ملی باشد نه موجب گسست و شکاف سیاسی و دستاویزی برای بهره برداری مغرضان داخلی و بیگانگان. متاسفانه برخی افراد و جریان های سیاسی بر خلاف این باور، برجام را وسیله ی خودمداری های فردی و بهره برداری های جناحی قرار داده و برخوردهای به دور از انصاف و انتقادهای مغرضانه را در پیش گرفته اند که این امر تهدیدی در همبستگی به ویژه در پیوند با منافع ملی به شمار می آید. 3- برجام حاصل توافقِ نمایندگان نظام جمهوری اسلامی با کشورهای گروه 1+5 است و نه نظر شخصی مذاکره کنندگان، رییس جمهوری یا جریان سیاسی خاص. از این منظر، برجام فرصتی ملی است که به واسطه ی تلاش های مثال زدنی نمایندگان نظام و ملت، با رعایت خطوط قرمز تعیین شده و با هدایت رهبری به دست آمده است و نمی توان بایسته ها، پیامدها و ظرفیت های آن را در فرایند حرکت رو به جلو در مسیر چشم اندازهای کلان کشور نادیده گرفت. توافق هسته یی خواست عمومی جامعه ی ایران است اما افراد و جریان هایی که آبِ گل آلودِ سال های تحریم وسیله ی انباشت ثروت و درآمدهای ناسالم برای آنان شده بود با ایجاد این انگاره که توافق هسته یی خطوط قرمز را نادیده گرفته یا توافقی معلق است در سیاست برد- برد نظام با جهان شبهه و تردیدهایی را وارد می کنند تا موجب دلسردی مردم شوند و مسیر بازگشت به منوال پیشین را به هر قیمت بازگشایند. قرار دادن برجام در جایگاه اتهام پدیدآوری تهدیدهای امنیتی و راه نفوذ دشمنان به کشور یکی از نمودهای یورش غیرمنصفانه به توافق هسته یی و این در حالی است که بسیاری از مخالفان حتی به طور کامل متن برنامه ی جامع اقدام مشترک را نخوانده اند. مخالفان برجام در حالی نمایندگان دیپلماسی جمهوری اسلامی را متهم به دادن امتیاز به بیگانگان می کنند که مبنای دیپلماسی چانه زنی و داد و ستد امتیاز است و بی توجهی به همین اصل باعث شد نزدیک یک دهه پرونده ی هسته یی در وضعیتی شبیه به بن بست قرار گیرد. در شرایطی که مخالفان، برجام را سندی بر چشم پوشی از ده ها خط قرمز و حقوق مسلم ملی می شمرند، برجام خود سند تحقق مهمترین حقوق هسته یی یعنی غنی سازی و نیز حفظ فناوری ها و تاسیسات فعالیت های صلح آمیز هسته یی کشور است. افزون بر آن، به دنبال توافق بر سر برجام، پرونده هسته یی در شورای امنیت از وضعیت تهدیدی جهانی و بهانه یی برای بحرانی غیرضروری خارج شد. با این حال، برخی جریان ها و جناح های سیاسی فقط نیمه ی خالی لیوان را می بینند و این امری نادرست است. 4- نگاه ها و برخوردهای جناحی با برجام به هر صورتی که باشد تهدیدی برای همبستگی و امنیت ملی و موجب دلسردی عمومی در جامعه است. پس از انتخابات ریاست جمهوری 2 سال پیش، جامعه ی ایران با توجه به جراحت هایی که پس از رخدادهای سال 1388 برداشته بود، جانی تازه گرفت و اعتماد عمومی مردم به دولت و مجموعه ی نظام تقویت شد. در برابر، برخی افراد و جریان های ناکام در کسب اعتماد و توجه مردم امروز می خواهند در مقابل خواست آنان بایستند و با سلاح تردید و شبهه در برجام با رویکردی انتقام جویانه از رقیبان سیاسی و حتی مردم به منافع خود دست یازند. فرجام سخن اینکه برجام، مساله یی ملی، فراجناحی و دستاوردی متعلق به نظام جمهوری اسلامی ایران و شهروندان آن است و از این رو هر گونه انتقاد غیرمنصفانه و مخالف خوانی جهت دار در این زمینه غیرقابل پذیرش و سزاوار ملامت و نکوهش است. 

     

    ادامه مطلب...
  • می گویند هزاران سال پیش مصری ها راه استفاده از چوب را یاد گرفته بودند و خانه های شان را با نرده های چوبی محافظت می کردند. حتی تختخواب، تابوت های چوبی، عصای چوبی فراعنه، درها و چهارچوب های بزرگ کاخ ها را هم از چوب می ساختند. در امپراتوری روم هم چوب در طراحی فضای داخلی قصرها جای خاصی داشت. تا صدها سال پیش هم آن وقت که هنوز خبری از سیمان و بلوک نبود چوب وسیله غالب بیشتر ساختمان ها بود تا اینکه زمانه فرق کرد.

     

    مصالح تازه به بازار آمدند و چوب ها کنار رفتند. اما این فقط از نگاه معمارها بود. چون هنوز طراحان داخلی از چوب ها همان استفاده ای را می برند که شاید هزاران سال پیش مصری ها و رومی ها می کردند؛ هویت دادن به خانه، مهم ترین کاری است که یک قطعه چوب ساده با هر فضایی می کند. طراحان داخلی معتقدند چوب ها شخصیت دارند و می توانند با ورودشان به خانه ها به آنها هویت دهند. با این حساب بد نیست نگاهی به کاربرد چوب در فضاهای امروزی و کارکردشان داشته باشیم.

     

    سقف را بیشتر دریاب

     

    طراحان داخلی اسمش را گذاشته اند دیوار پنجم. فقط برای اینکه نشان دهند غیر از چهار دیوار هر اتاقی سطح دیگری هم هست که باید برایش فکر کرد و به اندازه چهار تای بقیه برایش نقشه کشید. کمتر زمانی پیش آمده که ما برای بالای سرمان هم نقشه بکشیم. ما فقط برای طراحی قسمت هایی برنامه می ریزیم که به چشم می آیند. برای همین است که از سقف غافل می شویم در حالی که سقف خودش از مهم ترین قسمت های خانه برای طراحی های خاص است و این وسط چوب ها در رنگ های خاص می توانند سقف خانه ها را ظرافتی خاص بخشند. البته باید در نظر بگیرید که سقف چوبی هرقدر هم مدرن باشد و گرمابخش فقط باید در خانه هایی با سقف های بلند و بزرگ به کار گرفته شود. خانه های کوچک با سقف های چوبی هر چند صمیمی و گرم هستند اما کوچک تر از معمول به نظر می رسند.

     

    گذر از کلاسیک به مدرنیته

     

    استفاده از چوب در خانه های مدرن امروزی سمت و سوی خاصی پیدا کرده است. این روزها در خانه هایی که قالب های کلاسیک را کنار گذاشته اند به جای چوبی کردن در و دیوار خانه و استفاده از چوب هایی با جنس و ضخامت های متفاوت از آنها در جزئیات استفاده می کنند. چوب در این خانه ها برای نشان دادن لوازمی که شکل و طرح معمولی ندارند به کار برده می شود. یک صندلی چوبی با طرح خاص یک دفعه می تواند ساده و معمولی ترین خانه ها را از این رو به آن رو کند. البته استفاده از وسایل چوبی این روزها کمی گران است ولی در مقابل هیچ جنس دیگری نمی تواند به اندازه آنها فضای خانه را گرم و راحت کند.

     

    وقتی چوب ها به داد می رسند

     

    شاید زمانی وارد خانه ای شده باشید که هیچ وسیله چشمگیری نداشته باشد. کاناپه ها ساده با رنگی یک دست و پرده ها با راحت ترین روش ها دوخته و آویزان شده باشند. خانه کوچک است اما برای کسی که اولین بار وارد می شود، گرمای خاصی دارد. کافی است فقط با کمی دقت به جزئیات خانه نگاه کنید آن وقت متوجه می شوید که صاحبخانه از چه ترفندی برای گرمی خانه اش استفاده کرده است؟ دکوری های چوبی. وسایل کوچک و تزئینی چوبی در طرح های خاص هنری امروز فضای خانه ها را خاص تر از هر جایی می کند. جاشمعی های کوچک چوبی یا مجسمه ها و تراشه های خاص خانه ساده شما را به یک گالری هنری تبدیل می کنند.

     

    چوب ها را باید فهمید

     

    هر چوبی برای خودش معنای خاصی دارد. چوب های تیره تر رسمی تر هستند و چوب های روشن کمی راحت تر و ساده تر. برای همین در زمان استفاده از چوب ها در خانه نباید صرف زیبایی چوب آن را برای هر قسمتی انتخاب کرد. هر تکه چوب برای خودش ماجرایی دارد. حتی بافت و جنس چوب ها هم برای هر قسمتی از خانه با هم فرق می کند؛ مثلا چوب های تیره با بافت خشن تر به درد خانه هایی با چیدمان کلاسیک می خورد. هرقدر بافت چوب بیشتر باشد رسمیت آن هم بیشتر می شود. چوب ها برخلاف رنگ های دیوارند؛ شاید رنگ دیوار را بتوان با چیدمانی خاص ملایم کرد اما چوب این طور نیست.

     

    سردی ها را گرم می کنند

     

    مهم ترین کاربردی که چوب در طراحی داخلی دارد هویت بخشیدن به محیط است. چوب برخلاف سنگ و سرامیک که همیشه با خشونت خاصی وارد محیط می شوند می تواند در عین حال هم فضای خانه را از یکنواختی دربیاورد و هم اینکه به عنوان عنصری خشن محیط را کمی زاویه و رنگ ببخشد برای همین بیشتر طراحان داخلی برای چوبی کردن دیوارها زمانی آستین بالا می زنند که با رنگ های روشنی مانند سفید یا لیمویی مواجه هستند. چوب روی دیوار سفیدی بیش از اندازه محیط که روی دیوارها یا چیدمان خانه سایه انداخته را می گیرد و فضا را کمی از یکنواختی و کسلی درمی آورد.

     

    تابوشکستن کار چوب هاست

     

    این روزها استفاده از چوب فقط به در و دیوار خانه خلاصه نمی شود. طراحان داخلی به مدد چوب هایی که با مقاومت بالا به بازار آمده اند جسارت بیشتری به خرج می دهند و چوب را راحت تر وارد فضای حمام و دستشویی می کنند؛ تابوی بزرگی که تا پیش از این ورود چوب به این فضا را به خاطر استفاده از آب ممنوع می کرد. استفاده از چوب در فضای حمام و دستشویی یک پیام بزرگ به دیگران است؛ اینکه شما نه فقط آدم حداقل گرایی نیستید بلکه بلندپروازی زیادی هم دارید؛ آن هم به شکل سنتی و کلاسیک. استفاده از چوب در فضای حمام و دستشویی به این مکان شخصیت خاصی می دهد؛ هویتی شرقی؛ کاری که هیچ سنگ و سرامیکی نمی توانست انجام دهد.

     

    دریچه ای رو به قدیم ترها

     

    چوب یعنی حس دوستی و صمیمیت. با این حساب لازم نیست برای داشتن خانه ای صمیمی حتما در و دیوار خانه را از چوب بپوشانید. داشتن پنجره ای چوبی خودش یک ایده ناب است. حتی اگر فقط از روکش های چوبی هم استفاده کنید باز هم برنده میدان شما هستید. اگر رنگ تیره چوب، خانه را برای تان دلگیر می کند می توانید از قاب های چوبی روشن و سفید استفاده کنید حتی گاهی استفاده از یک پرده کرکره چوبی هم کار را تمام می کند. پنجره های چوبی با نوستالژی خاص شان حس آرامش محض را به خانه می آورند.

     

    پا روی هر چوبی نگذارید

     

    اولین و مناسب ترین راه آوردن چوب ها به خانه غیر از استفاده در مبلمان به کار بردن آنها در کفپوش خانه هاست. این روزها انواع و اقسام کفپوش های چوبی به بازار آمده اند که نه لغزنده هستند و نه سر و صدایی دارند. کفپوش چوبی خانه را شیک تر می کند ضمن اینکه انتخاب بهتری برای فرش کردن خانه جلوی روی تان می گذارد. اما این فقط یک طرف ماجراست. به چوبی کردن دیوارها هم فکر کنید. چوب در هر صورت مایه آرامش است به خصوص اگر در کنار رنگ های سرد استفاده شود و در کنار رنگ های گرم هم می شود مایه انرژی زایی و حرکت. پس بهتر است وقتی از چوب ها در فضای سالن استفاده می کنید در انتخاب رنگ آنها و باقی دکوراسیون خانه تان دقت داشته باشید.

    ادامه مطلب...
  • چیدمان در دکوراسیون منزل

    در این مقاله قصد داریم پیرامون چیدمان در دکوراسیون منزل صحبت کنیم. شاید در ابتدا این امر، مسئله ای ساده و کم اهمیت به نظر آید اما شاید بارها برای همه ی ما پیش آمده باشد که زمانیکه جای وسیله کوچکی را در منزل تغییر میدهیم ، احساس میکنیم که انرژی فضا تغییر کرده و از این تغییر راضی هستیم. علم فنگ شویی در این باره به شدت معتقد است که هنگامی که ما برای مدت طولانی جای وسایل منزل را عوض نمی کنیم، در واقع انرژی در آن مکان محبوس شده و فضا حس افسرده و به اصطلاح مرده ای را منعکس می کند و در این باره قوانینی بیان شده است؛ مورد اهمیت بودن محل قرارگیری وسایلی چون آینه ، تابلو و... از نظر گردش انرژی در محل زندگی و یا محل کار و... در دکوراسیون داخلی و استفاده از گیاهان طبیعی در منزل، از این قبیل قوانین می باشد.

    از نکات دیگر در دکوراسیون داخلی و مخصوصا دکوراسیون منزل این است که حتی المقدور بهتر است در قسمت ورودی فضای پذیرایی ما مبلمان و مخصوصا کاناپه را، پشت به قسمت در ورودی نچینیم به این دلیل که این سبک چیدمان برای مهمان ما حس صمیمیت و یا امنیت را القا نمی کند. حال اگر ما به دلیل محدودیت فضا مجبور به این نوع چیدمان شدیم بهتر است از یک المان تزئینی دیگر مانند یک گلدان طبیعی در پشت کاناپه استفاده کنیم تا بازتاب این حرکت، اثر کاناپه را خنثی کند.

    نکته دیگر اینکه از قرار دادن گلهای مصنوعی و گلهای خشک شده هرچند که برای ما تداعی کننده خاطرات خوشمان باشند بپرهیزیم به این دلیل که فرم مصنوعی و یا خشک شده ی گلها حس طراوت و تازگی را از ما می گیرد.

    اگر منزل ما قابلیت این را داشته باشد که هر چند وقت یکبار بتوانیم جای وسایل را تغییر دهیم در واقع این یک شانس طلائی برای ما محسوب می شود به این دلیل که هم برای ما تنوع خوبی ایجاد کرده و حتی میتوان کاربری اینگونه فضاها را بدون نیاز به بازسازی ساختمان به طور کامل تغییر داد.

    تکنیکهای شیرین موجود در دکوراسیون داخلی و دکوراسیون منزل به ما این توانایی را می دهد که از فضاهای موجود خود بهترین استفاده را داشته باشیم.

     با توجه به اینکه زندگی شهرنشینی در آپارتمانهای کوچک خلاصه شده و هر روزه وسایل زندگی و ضروریات ما رو به افزایش است، می توان مبلمان را طوری طراحی کرد که دارای سه کاربری مفید چون گنجه یا قفسه ، مبلمان و در مواقع لزوم تخت خواب باشد. نکته بسیار مهم در امر دکوراسیون داخلی و به خصوص دکوراسیون منزل ، این است که برآیند طراحی و چیدمان ما در فضایی طراحی و در پایان اجرا و همچنین در گذر زمان، حس آرامش و راحتی را به اهالی منزل القا کند.

    شاید برای شما پیش آمده باشد به مکان جدیدی وارد شده و از لحاظ نورپردازی و چیدمان و رنگ شناسی چه در دکوراسیون منزل و یا در دکوراسیون مغازه و دکوراسیون اداری و.... برای شما بسیار لذت بخش و دارای انرژی مثبت بوده و شما در این مکان آرامش بیشتری در خود حس میکنید و این امر در واقع هنر دکوراسیون داخلی و قوانین رعایت شده مربوط به آن می باشد.

     

    ادامه مطلب...
  • مجموعه کتاب‌ها می‌توانند حالت دکور هم داشته باشند به شرط آن که بدانید چگونه آن‌ها را طبقه‌بندی کنید.

    کتاب‌ها را طوری بچینید که ضمن دسترسی آسان، حالت تزیین هم داشته باشند.

    کتاب‌ها را به بهترین شکل ممکن قرار دهید. از آن‌جا که می‌خواهید هر چند وقت یک بار آن‌ها را مطالعه کنید، تقسیم‌بندی را طوری انجام دهید که دسترسی به آن‌ها آسان باشد. برای این منظور ترتیب زیر عمل کنید:

    1- از کتاب‌هایی که بیشتر با آن‌ها سروکار دارید شروع و آن‌ها طبق موضوع یا نام نویسنده تقسیم‌بندی کنید.

    2- کتاب‌ها را به صورت عمودی به ترتیب از بزرگ به کوچک طوری قرار دهید که کتاب‌های بلندتر سمت راست و کوتاه‌تر سمت چپ قرار بگیرند.

    3- کتاب‌های بزرگ‌تر را در زیر و کوچک‌تر را در رو طوری قرار دهید که پشت کتاب روی قفسه و عنوان آن را بتوانید به راحتی بخوانید.

    4- کتاب‌خانه را به فاصله 40سانتی‌متری از سقف نصب کنید. کتاب‌ها را به صورت عمودی یا افقی در طبقه بالا قرار دهید و با استفاده از یک چارپایه تاشو امکان دسترسی به آن‌ها را فراهم کنید.

    5- شماره‌های اولیه نشریات و کتاب‌ها را در قسمت در دار قرار دهید تا ضمن بایگانی از گردوغبار هم محفوظ باشند.

    6- کتاب‌های آشپزی را روی پیشخوان آشپزخانه بگذارید و روی آن‌ها کاور بکشید.

    7- می‌توانید از قسمت‌‌های تورفته یا فضاهای خالی اطراف پنجره به عنوان کتاب‌خانه استفاده کنید و اطراف آن را با قاب‌های تزیینی بپوشانید. کتاب‌خانه‌های به عرض 30 سانتی‌متر کتاب‌های زیادی را در خود جا می‌دهند و فضای زیادی اشغال نمی‌کنند.

    8- بعضی از کتاب‌های بزرگ را می‌توانید روی عسلی یا میزهای کنار بگذارید و اگر فضای کافی دارید، کنار آن چراغ مطالعه قرار دهید.

    9- بالای کامپیوتر یک کتاب‌خانه نصب کنید و با قرار دادن کتاب‌های مرجع، دسترسی به آن‌ها را درضمن کار آسان سازید.

    نکته:

    1- هر کتابی را نمی‌توان در زیرزمین نگه داشت.

    2. کتاب‌ها را با توجه موضوع‌شان در جای مخصوص قراد دهید. کتاب‌های آشپزی را در آشپزخانه، رمان را در اتاق‌نشیمن یا اتاق‌خواب و کتاب‌های مرجع را نزدیک میز تحریر بگذارید.

    3- برای تنوع، چیدمان کتاب‌ها را چند وقت یک بار تغییر دهید. جای کتاب‌های افقی و عمودی را با هم عوض کنید و برای زیبایی داخل کتابخانه گل‌های طبیعی بگذارید.

    4- کتاب‌ها را برای ماندگاری بیشتر، هر چند وقت یک بار غبارروبی کنید.

    5- عکس‌های خانوادگی و وسایل دکوری را به کتابخانه اضافه کنید.

    ادامه مطلب...
  • عید قربان از این پس برای همه ی مسلمانان جهان با خاطره یی تلخ همراه خواهد بود؛ خاطره ی قربانی شدن هزاران زایر در اوج مظلومیت و در حالی که برای انجام مناسک دینی خود، در سرزمین وحی مهمان خدا بودند. صبح دیروز پنجشنبه و در حالی که حاجیان برای انجام مراسم رمی جمرات(پرتاب سنگ به نماد شیطان) در سرزمین منا حضور داشتند، بسته شدن 2 معبر اصلی عبور و مرور از سوی نیروهای عربستان سعودی باعث تلاقی مسیر چند گروه از زایران و ازدحام شدید جمعیت شد؛ حادثه یی که رسیدگی نشدن به موقع به آن و ضعف و نبود هماهنگی کافی از سوی نیروهای سعودی، کشته و زخمی شدن بیش از سه هزار زایر را در پی داشت که متاسفانه در این میان دست کم 131 حاجی ایرانی هم جان به جان آفرین تسلیم کردند. در پی این حادثه، آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام کردند. «حسن روحانی» رییس جمهوری نیز که برای شرکت در اجلاس سالانه ی سازمان ملل متحد در نیویورک به سر می برد، ضمن ابراز تسلیت و همدردی با بازماندگان و مردم ایران، دستور رسیدگی سریع هیات دولت به این حادثه را صادر کرد. رییس جمهوری همچنین در جمع خبرنگاران اعلام کرد دولت عربستان سعودی باید مسوولیت این حادثه را بپذیرد. اتحادیه ی اروپا و «بان کی مون» دبیرکل سازمان ملل نیز این حادثه را به کشورهای اسلامی و بازماندگان تسلیت گفتند. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که از ابتدای آغاز موسم حج، واقعه های تلخ و تامل برانگیز مشابهی، جان باختن حدود 200 زایر را در بر داشت. در روز 20 شهریور سقوط جرثقیل چند تنی در محوطه ی اصلی مسجدالحرام، کشتار خونینی را رقم زد و طی روزهای بعد نیز، سقوط یک پنکه ی سقفی در صفا و مروه(یکی از پر رفت و آمدترین معبرهای زایران خانه ی خدا)، آتش سوزی در هتلی پانزده طبقه و بسته شدن درب های قطاری که زایران را جابجا می کرد، مجروح شدن چند تن از زایران را در پی داشت. در ادامه به چند نکته در این خصوص اشاره خواهیم کرد: 1. کنگره ی حج یکی از پرازدحام ترین تجمع های انسانی در جهان است. بیش از یک میلیون مسلمان هر ساله در این مراسم بزرگ شرکت می کنند. بنابراین برگزاری مراسمی در این سطح نیازمند هماهنگی و نظم زیاد و دقیقی است که عربستان سعودی طی سال های اخیر بارها اثبات کرده به خوبی از عهده ی آن برنمی آید. این نخستین بار نیست که کشته شدن تعداد زیادی از زایران (بویژه در منا)، مراسم حج را زیر تاثیر قرار می دهد. مساله ی ازدحام حجاج در منا و ناتوانی نیروهای سعودی در راهنمایی و هماهنگی درست آن ها، در گذشته نیز حادثه ساز بوده است. در حادثه یی مشابه در سال 1994 میلادی، 270 حاجی در منطقه ی رمی جمرات از بین رفتند. در سال 1997 نیز نزدیک 343 حاجی بدلیل وقوع آتش سوزی سنگین در چادرهای اسکان حاجیان در منا و ازدحام ناشی از آن جان باختند. در سال 1998 نیز بر اثر ازدحام جمعیت، 100 حاجی در منا جان باختند. این حادثه طی سال های اخیر نیز تکرار شد و در سال های 2004 و 2006، به ترتیب 250 و 300 حاجی در منا جان خود را از دست دادند. با در نظر گرفتن آمار کشتگان حادثه ی دیروز، خونبارترین حادثه در منا را می توان مربوط به سال 1990 دانست. در این حادثه که در اثر ازدحام شدید جمعیت در تونل منا رخ داد بیش از 1400 زایر کشته شدند. 2. نکته ی تامل برانگیز در خصوص همه ی این حادثه ها این است که دولت عربستان سعودی هرگز مسوولیت مستقیم هیچ یک از آن ها را نپذیرفته است. تا جایی که در حادثه ی دیروز نیز مقام های سعودی، علت حادثه را ازدحام شدید و تبعیت نکردن حجاج از دستورهای داده شده و تداخل حرکت حجاج اعلام کردند. حتی «خالد بن عبدالعزیز الفالح» وزیر بهداشت عربستان سعودی در سخنانی این حادثه را قضا و قدر الهی عنوان کرد و بی نظمی حجاج را دلیل اصلی وقوع آن دانست. اظهار نظرهای مشابه مقام های سعودی در حالی است که عربستان همواره خود را اصلح ترین کشور برای اداره ی «حرمین شریفین» عنوان کرده و همیشه در مقابل پیشنهاد کمک برای اداره ی هرچه بهتر حج مقاومت کرده و آن را دخالت در امور این کشور عنوان کرده است. 3. حضور میلیونی مسلمانان در مکه برای انجام مناسک حج و اصرار عربستان بر مدیریت مستقل و بدون دخالت این کنگره ی بزرگ، مستلزم آمادگی کامل و مدیریت بحران بسیار دقیق از سوی این کشور است. بویژه که درآمد سالانه ی عربستان سعودی از حج، مبلغی نزدیک به 8 میلیارد و 500 میلیون دلار است. این کشور موظف است علاوه بر گماردن نیروهای کافی در راستای راهنمایی، هماهنگ کردن و خدمت رسانی به حجاج خانه ی خدا، ظرفیت خود در مدیریت بحران در صورت وقوع حادثه را بالا ببرد. این در حالی است که طبق گزارش های رسیده، نیروهای عربستانی خود با بستن معبرهای عبور و مرور حجاج عامل بوجود آمدن این حادثه شدند. نکته ی دیگر اینکه بر اساس بسیاری از گزارش ها امسال عربستان سعودی نیروهای مسوول رسیدگی به انجام امور حج را تا درصد زیادی کاهش داده است و در حالی که در سال های گذشته بیش از 60 هزار نفر به این مسوولیت گمارده می شدند، امسال تنها 20 هزار نیرو مسوولیت هماهنگی حج را بر عهده داشتند. ناتوانی و اهمال این کشور در خصوص رسیدگی به جان باختگان و آسیب دیدگان نیز بسیار نمود داشته است و طبق اظهارات رییس سازمان حج و زیارت کشورمان، خدمات رسانی به آسیب دیدگان این حادثه به کندی صورت می گیرد و بیمارستان های مکه نیز توان پاسخگویی به نیازهای این افراد را ندارند. همچنین به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حج و زیارت، انتقال مجروحان و اجساد تا ساعت ها بعد از حادثه به طول انجامید و حتی برخی اجساد تا پاسی از شب در منا باقی ماندند. نکته ی تامل برانگیز دیگر اینکه باوجود حضور تیم های امدادی و هلال احمر کشورمان در محل، نیروهای عربستان از ورود آن ها جلوگیری کردند. طبق اظهارنظرهای شاهدان، ماموران سعودی به محض حضور در محل تنها به برداشتن جسدها از زمین اقدام کردند و این در حالی است که در این زمان هنوز برخی حجاج زنده بودند و از شدت فشار و تشنگی بیهوش شده بودند. 4. طی ساعت های گذشته از این حادثه که همه ی کشورهای اسلامی را زیر تاثیر قرار داده است، مقام های سعودی باوجود تلاش برای تبرئه ی خود از هرگونه تقصیر و اهمال، به شدت هدف نقد و نکوهش قرار داشته اند و مدیریت ناقص و نادرست آن ها دلیل اصلی بروز این حادثه ی تلخ عنوان شده است. حادثه ی امسال می تواند دستاویزی بزرگ برای همه ی کشور های اسلامی برای تلاش در راستای وادار ساختن عربستان به استفاده از سایر ظرفیت های مدیریتی در حج باشد. عربستان در حالی خود را شایسته ترین کشور برای رسیدگی به امور حج می داند که حضور میلیونی زایرانی از سراسر جهان اسلام، حج را به مساله ی جهان اسلام و نه عربستان سعودی مبدل می کند و از همین رو نیاز به کمک گرفتن از سایر کشورهای اسلامی را دوچندان می کند. بویژه که عربستان در حادثه ی اخیر و حادثه های سال های گذشته، ناتوانی خود در رسیدگی به موقع به چنین واقعه هایی را به اثبات رسانده است. سازمان هایی نظیر کنفرانس اسلامی و اتحادیه ی مجالس کشورهای اسلامی می توانند در نشست های سالیانه ی خود عربستان را در این خصوص زیر فشار قرار داده و موجبات انجام هرچه بهتر حج را فراهم کنند. 5. نکته ی دیگری که لزوم توجه هرچه بیشتر عربستان سعودی به آن سال ها است که از سوی کشورهای مختلف بویژه کشورهای اسلامی شیعه عنوان شده، توجه مقام های سعودی به جنبه های فرهنگی حج است. این مراسم بزرگ و عرفانی هدفی بزرگ مبنی بر یگانگی و وحدت جهان اسلام را دنبال می کند؛ هدفی که در شرایط کنونی منطقه یی و در حالی که داعش و بسیاری دیگر از گروه های تروریستی با شعار دفاع از اسلام و مسلمانان، هویت دینی آن ها را هدف گرفته اند، اهمیتی به مراتب بیشتر پیدا می کند. ولی عربستان حتی در احترام به جنبه های فرهنگی حج و تلاش برای ایجاد این یگانگی نیز ناتوان بوده است. تا جایی که بارها شاهد رفتارهای ناشایست مقام های سعودی با زایران کشورهای شیعه و حتی برخورد فیزیکی با آن ها در جریان زیارت از قبور اهل بیت در قبرستان بقیع و خواندن کتابچه های دعا بوده ایم. 6. طی سال های اخیر، عربستان سعودی طرح های عمرانی بسیاری را با صرف هزینه های هنگفت در مکه و مدینه آغاز کرده است. این پروژه های عمرانی که بویژه در اطراف مسجدالحرام تمرکز یافته اند، به گونه یی طراحی شده اند که به نظر می رسد هدف اصلی آن ها نه تسهیل مراسم حج و کمک به برگزاری هرچه شایسته تر آن، بلکه سودآوری برای مقام های سعودی از طریق ایجاد مرکزهای خرید و هتل های لوکس بوده است. طبق گزارش رسانه ها، سود حاصل از این ساخت و سازها در اطراف کعبه چیزی نزدیک به 100 میلیارد ریال عربستان (17.2 میلیارد پوند) است. این در حالی است که عربستان سعودی به عنوان کشوری که پس از فروش نفت، درآمد خود را از حج و زایرانی که مهمان خدا در این کشور هستند کسب می کند، مسوولیت دارد برای تسهیل بیشتر انجام دادن مراسم حج و خدمت رسانی مناسب به زایران، طرح های عمرانی خود را در راستای تحقق این هدف تنظیم کند. حادثه ی روز پنجشنبه در منا که طی سی سال اخیر بارها تکرار شده است و یکی از دلیل های اصلی وقوع آن نیز شیوه ی ساخت معبرهای زایران بوده است، باید تلنگری به مقام های این کشور باشد تا برای هرچه بهتر برگزار شدن حج تلاش کنند. 

     

    عید قربان از این پس برای همه ی مسلمانان جهان با خاطره یی تلخ همراه خواهد بود؛ خاطره ی قربانی شدن هزاران زایر در اوج مظلومیت و در حالی که برای انجام مناسک دینی خود، در سرزمین وحی مهمان خدا بودند. صبح دیروز پنجشنبه و در حالی که حاجیان برای انجام مراسم رمی جمرات(پرتاب سنگ به نماد شیطان) در سرزمین منا حضور داشتند، بسته شدن 2 معبر اصلی عبور و مرور از سوی نیروهای عربستان سعودی باعث تلاقی مسیر چند گروه از زایران و ازدحام شدید جمعیت شد؛ حادثه یی که رسیدگی نشدن به موقع به آن و ضعف و نبود هماهنگی کافی از سوی نیروهای سعودی، کشته و زخمی شدن بیش از سه هزار زایر را در پی داشت که متاسفانه در این میان دست کم 131 حاجی ایرانی هم جان به جان آفرین تسلیم کردند. در پی این حادثه، آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب، سه روز عزای عمومی در کشور اعلام کردند. «حسن روحانی» رییس جمهوری نیز که برای شرکت در اجلاس سالانه ی سازمان ملل متحد در نیویورک به سر می برد، ضمن ابراز تسلیت و همدردی با بازماندگان و مردم ایران، دستور رسیدگی سریع هیات دولت به این حادثه را صادر کرد. رییس جمهوری همچنین در جمع خبرنگاران اعلام کرد دولت عربستان سعودی باید مسوولیت این حادثه را بپذیرد. اتحادیه ی اروپا و «بان کی مون» دبیرکل سازمان ملل نیز این حادثه را به کشورهای اسلامی و بازماندگان تسلیت گفتند. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که از ابتدای آغاز موسم حج، واقعه های تلخ و تامل برانگیز مشابهی، جان باختن حدود 200 زایر را در بر داشت. در روز 20 شهریور سقوط جرثقیل چند تنی در محوطه ی اصلی مسجدالحرام، کشتار خونینی را رقم زد و طی روزهای بعد نیز، سقوط یک پنکه ی سقفی در صفا و مروه(یکی از پر رفت و آمدترین معبرهای زایران خانه ی خدا)، آتش سوزی در هتلی پانزده طبقه و بسته شدن درب های قطاری که زایران را جابجا می کرد، مجروح شدن چند تن از زایران را در پی داشت. در ادامه به چند نکته در این خصوص اشاره خواهیم کرد: 1. کنگره ی حج یکی از پرازدحام ترین تجمع های انسانی در جهان است. بیش از یک میلیون مسلمان هر ساله در این مراسم بزرگ شرکت می کنند. بنابراین برگزاری مراسمی در این سطح نیازمند هماهنگی و نظم زیاد و دقیقی است که عربستان سعودی طی سال های اخیر بارها اثبات کرده به خوبی از عهده ی آن برنمی آید. این نخستین بار نیست که کشته شدن تعداد زیادی از زایران (بویژه در منا)، مراسم حج را زیر تاثیر قرار می دهد. مساله ی ازدحام حجاج در منا و ناتوانی نیروهای سعودی در راهنمایی و هماهنگی درست آن ها، در گذشته نیز حادثه ساز بوده است. در حادثه یی مشابه در سال 1994 میلادی، 270 حاجی در منطقه ی رمی جمرات از بین رفتند. در سال 1997 نیز نزدیک 343 حاجی بدلیل وقوع آتش سوزی سنگین در چادرهای اسکان حاجیان در منا و ازدحام ناشی از آن جان باختند. در سال 1998 نیز بر اثر ازدحام جمعیت، 100 حاجی در منا جان باختند. این حادثه طی سال های اخیر نیز تکرار شد و در سال های 2004 و 2006، به ترتیب 250 و 300 حاجی در منا جان خود را از دست دادند. با در نظر گرفتن آمار کشتگان حادثه ی دیروز، خونبارترین حادثه در منا را می توان مربوط به سال 1990 دانست. در این حادثه که در اثر ازدحام شدید جمعیت در تونل منا رخ داد بیش از 1400 زایر کشته شدند. 2. نکته ی تامل برانگیز در خصوص همه ی این حادثه ها این است که دولت عربستان سعودی هرگز مسوولیت مستقیم هیچ یک از آن ها را نپذیرفته است. تا جایی که در حادثه ی دیروز نیز مقام های سعودی، علت حادثه را ازدحام شدید و تبعیت نکردن حجاج از دستورهای داده شده و تداخل حرکت حجاج اعلام کردند. حتی «خالد بن عبدالعزیز الفالح» وزیر بهداشت عربستان سعودی در سخنانی این حادثه را قضا و قدر الهی عنوان کرد و بی نظمی حجاج را دلیل اصلی وقوع آن دانست. اظهار نظرهای مشابه مقام های سعودی در حالی است که عربستان همواره خود را اصلح ترین کشور برای اداره ی «حرمین شریفین» عنوان کرده و همیشه در مقابل پیشنهاد کمک برای اداره ی هرچه بهتر حج مقاومت کرده و آن را دخالت در امور این کشور عنوان کرده است. 3. حضور میلیونی مسلمانان در مکه برای انجام مناسک حج و اصرار عربستان بر مدیریت مستقل و بدون دخالت این کنگره ی بزرگ، مستلزم آمادگی کامل و مدیریت بحران بسیار دقیق از سوی این کشور است. بویژه که درآمد سالانه ی عربستان سعودی از حج، مبلغی نزدیک به 8 میلیارد و 500 میلیون دلار است. این کشور موظف است علاوه بر گماردن نیروهای کافی در راستای راهنمایی، هماهنگ کردن و خدمت رسانی به حجاج خانه ی خدا، ظرفیت خود در مدیریت بحران در صورت وقوع حادثه را بالا ببرد. این در حالی است که طبق گزارش های رسیده، نیروهای عربستانی خود با بستن معبرهای عبور و مرور حجاج عامل بوجود آمدن این حادثه شدند. نکته ی دیگر اینکه بر اساس بسیاری از گزارش ها امسال عربستان سعودی نیروهای مسوول رسیدگی به انجام امور حج را تا درصد زیادی کاهش داده است و در حالی که در سال های گذشته بیش از 60 هزار نفر به این مسوولیت گمارده می شدند، امسال تنها 20 هزار نیرو مسوولیت هماهنگی حج را بر عهده داشتند. ناتوانی و اهمال این کشور در خصوص رسیدگی به جان باختگان و آسیب دیدگان نیز بسیار نمود داشته است و طبق اظهارات رییس سازمان حج و زیارت کشورمان، خدمات رسانی به آسیب دیدگان این حادثه به کندی صورت می گیرد و بیمارستان های مکه نیز توان پاسخگویی به نیازهای این افراد را ندارند. همچنین به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حج و زیارت، انتقال مجروحان و اجساد تا ساعت ها بعد از حادثه به طول انجامید و حتی برخی اجساد تا پاسی از شب در منا باقی ماندند. نکته ی تامل برانگیز دیگر اینکه باوجود حضور تیم های امدادی و هلال احمر کشورمان در محل، نیروهای عربستان از ورود آن ها جلوگیری کردند. طبق اظهارنظرهای شاهدان، ماموران سعودی به محض حضور در محل تنها به برداشتن جسدها از زمین اقدام کردند و این در حالی است که در این زمان هنوز برخی حجاج زنده بودند و از شدت فشار و تشنگی بیهوش شده بودند. 4. طی ساعت های گذشته از این حادثه که همه ی کشورهای اسلامی را زیر تاثیر قرار داده است، مقام های سعودی باوجود تلاش برای تبرئه ی خود از هرگونه تقصیر و اهمال، به شدت هدف نقد و نکوهش قرار داشته اند و مدیریت ناقص و نادرست آن ها دلیل اصلی بروز این حادثه ی تلخ عنوان شده است. حادثه ی امسال می تواند دستاویزی بزرگ برای همه ی کشور های اسلامی برای تلاش در راستای وادار ساختن عربستان به استفاده از سایر ظرفیت های مدیریتی در حج باشد. عربستان در حالی خود را شایسته ترین کشور برای رسیدگی به امور حج می داند که حضور میلیونی زایرانی از سراسر جهان اسلام، حج را به مساله ی جهان اسلام و نه عربستان سعودی مبدل می کند و از همین رو نیاز به کمک گرفتن از سایر کشورهای اسلامی را دوچندان می کند. بویژه که عربستان در حادثه ی اخیر و حادثه های سال های گذشته، ناتوانی خود در رسیدگی به موقع به چنین واقعه هایی را به اثبات رسانده است. سازمان هایی نظیر کنفرانس اسلامی و اتحادیه ی مجالس کشورهای اسلامی می توانند در نشست های سالیانه ی خود عربستان را در این خصوص زیر فشار قرار داده و موجبات انجام هرچه بهتر حج را فراهم کنند. 5. نکته ی دیگری که لزوم توجه هرچه بیشتر عربستان سعودی به آن سال ها است که از سوی کشورهای مختلف بویژه کشورهای اسلامی شیعه عنوان شده، توجه مقام های سعودی به جنبه های فرهنگی حج است. این مراسم بزرگ و عرفانی هدفی بزرگ مبنی بر یگانگی و وحدت جهان اسلام را دنبال می کند؛ هدفی که در شرایط کنونی منطقه یی و در حالی که داعش و بسیاری دیگر از گروه های تروریستی با شعار دفاع از اسلام و مسلمانان، هویت دینی آن ها را هدف گرفته اند، اهمیتی به مراتب بیشتر پیدا می کند. ولی عربستان حتی در احترام به جنبه های فرهنگی حج و تلاش برای ایجاد این یگانگی نیز ناتوان بوده است. تا جایی که بارها شاهد رفتارهای ناشایست مقام های سعودی با زایران کشورهای شیعه و حتی برخورد فیزیکی با آن ها در جریان زیارت از قبور اهل بیت در قبرستان بقیع و خواندن کتابچه های دعا بوده ایم. 6. طی سال های اخیر، عربستان سعودی طرح های عمرانی بسیاری را با صرف هزینه های هنگفت در مکه و مدینه آغاز کرده است. این پروژه های عمرانی که بویژه در اطراف مسجدالحرام تمرکز یافته اند، به گونه یی طراحی شده اند که به نظر می رسد هدف اصلی آن ها نه تسهیل مراسم حج و کمک به برگزاری هرچه شایسته تر آن، بلکه سودآوری برای مقام های سعودی از طریق ایجاد مرکزهای خرید و هتل های لوکس بوده است. طبق گزارش رسانه ها، سود حاصل از این ساخت و سازها در اطراف کعبه چیزی نزدیک به 100 میلیارد ریال عربستان (17.2 میلیارد پوند) است. این در حالی است که عربستان سعودی به عنوان کشوری که پس از فروش نفت، درآمد خود را از حج و زایرانی که مهمان خدا در این کشور هستند کسب می کند، مسوولیت دارد برای تسهیل بیشتر انجام دادن مراسم حج و خدمت رسانی مناسب به زایران، طرح های عمرانی خود را در راستای تحقق این هدف تنظیم کند. حادثه ی روز پنجشنبه در منا که طی سی سال اخیر بارها تکرار شده است و یکی از دلیل های اصلی وقوع آن نیز شیوه ی ساخت معبرهای زایران بوده است، باید تلنگری به مقام های این کشور باشد تا برای هرچه بهتر برگزار شدن حج تلاش کنند. *از:عطیه میرقراچولو (گروه پژوهش و تحلیل خبری) پژوهشم**442**2054

     

    ادامه مطلب...
  • ظهور گروه های نوین تروریستی از پسِ بی ثباتی های سیاسی و ناآرامی های منطقه یی سرآغاز ایجاد الگوی نوینی از کنشگری خشونت آمیز و تروریستی بود که اینبار نه به شکلی پنهان و در مناطق دور از دسترس دولت ها بلکه در عرصه یی گسترده از قلمروی حاکمیت ملی کشورهای منطقه تسری یافت. از این رو، نه فقط امنیت شهروندان و دولتمردان بلکه موجودیت واحدهای ملی و دولت های منطقه هدف تهدید مستقیم گروه های نوظهور تروریستی همچون «داعش»، «جبهه ی النصره»، «احرار شام» و... قرار گرفت. این پدیده ی نوین افزون بر تاثیرگذاری بر کشورهای پیرامون دایره ی بحران، حساسیت بسیاری از دولت های غربی دور اما متاثر از بحران های خاورمیانه را نیز برانگیخت و سبب افزایش نگرانی های سیاسی- امنیتی برای دولت هایی شد که سال ها با بی تفاوتی یا حتی حمایتی تلویحی شاهد گسترش گروه های تروریستی در کشورهای سوریه و عراق بودند تا شاید از این طریق به اهداف خاورمیانه یی خود دست یابند. افزایش نگرانی ها از گسترش تروریسم زمینه ساز رخدادهایی چون حمله ی هوایی فرانسوی ها به مواضع داعش در سوریه طی روزهای اخیر بود. مهمتر از این رخداد، ورود عملی روسیه به صحنه ی مبارزه با تروریسم در سوریه بود که به دلیل نقش بسیار مهم مسکو در عرصه ی بحران سوریه بسیار قابل تامل می نماید. جنگنده های روسی برای نخستین بار روز چهارشنبه هشتم مهرماه در آسمان سوریه دست به عملیات نظامی زدند و مواضع و پایگاه های تروریست ها در سه استان «لاذقیه»، «حماه» و «حمص» را هدف حمله قرار دادند؛ رخدادی که از منظر پیش زمینه های سیاسی و پیامدهای میدانی در عرصه ی بحران سوریه قابل بررسی است. روسیه در قامت یک بازیگر مهم جهانی، در صحنه ی تحولات سوریه تاکنون تلاش کرده ضمن حمایت تمام قد از دولت «بشار اسد» زمینه های گفت وگوی سیاسی دولت و مخالفان را در سوریه را پدید آورد. مسکو طی هفته های گذشته با هدف جلوگیری از پیشروی تروریست ها و پشتیبانی از دولت قانونی سوریه به دنبال زمینه سازی حضور در صحنه ی عملیاتی-رزمی این کشور بوده است. «ولادیمیر پوتین» رییس جمهوری روسیه روز ششم مهر در هفتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کرد که روسیه همواره با تروریسم جنگیده است و امروز هم در این راه به سوریه و عراق کمک می کند. پوتین با اعلام پشتیبانی از دولت اسد تاکید کرد که هیچکس به جز نیروهای دولت سوریه به طور واقعی و جدی با تروریسم مشغول جنگ و مبارزه نیست. پیش از آن، «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه ی روسیه در نشست های مشترکی درباره ی بحران سوریه با وزیران امور خارجه ی عربستان و آمریکا شرکت کرده بود. نشست سه جانبه ی «دوحه» با حضور عربستان، آمریکا و روسیه نیز در این چارچوب برگزار شد. به طور موازی با این پویش های سیاسی و دیپلماتیک به ویژه رایزنی روس ها و آمریکایی ها، مسکو دستورکار اقدام موثر نظامی علیه تروریست های سوریه را دنبال کرده است. البته این اقدام نظامی به دنبال درخواست کمک دمشق از کرمیلن برای مقابله با تروریست ها صورت گرفت. دولت سوریه روز چهارشنبه تایید کرد که اسد در نامه یی به پوتین درخواست دریافت کمک نظامی از این کشور را مطرح کرده است. به گفته ی آگاهان تحولات نظامی، ارسال تجهیزات نظامی روسیه از طریق دریای سیاه به بندر «طرطوس» در سوریه از مدت ها پیش بطور جدی آغاز و پیگیری شده است. در این زمینه به نظر می رسد عملیات روس ها از یک الگوی مشخص و منطقی نظامی پیروی می کند که این الگو شامل دستورکارهایی چون حفظ پایگاه ی هوایی لاذقیه و بهبود امکانات آن، ایجاد سامانه های دفاعی علیه حمله های هوایی احتمالی و ارسال جنگنده به این پایگاه بوده است. به گزارش برخی رسانه ها، هواپیماهای باری غول پیکر «آنتونوف» روسی طی ده ها پرواز اقدام به حمل تجهیزات به این پایگاه کرده اند. بنا بر این گزارش ها، تا سه شنبه ی گذشته، روس ها 28 جنگنده شامل 12 سوخو 24، 12 سوخو 25 و 4 سوخو 30 و همچنین 2 نوع پهپاد و 20 فروند بالگرد در پایگاه لاذقیه مستقر کرده اند. نیروهای روسی پیش از این در پایگاه دریایی بندر طرطوس در غرب سوریه مستقر شده بودند. این تحولات و حضور نظامی روسیه درسوریه در حالی رقم می خورد که آمریکا و متحدان غربی و منطقه یی آن سرگرم بررسی ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع بر فراز خاک سوریه به بهانه ی اسکان آوارگان سوری بودند. در مورد چرایی حضور نظامی روسیه در سوریه در وضعیت کنونی باید گفت به نظر می رسد دولت پوتین به این نتیجه رسیده است که پشتیبانی از دولت قانونی سوریه درگروی مبارزه با داعش و تروریسم در منطقه خواهد بود. همچنین گسترش داعش خود چالشی جدی برای مسکو به شمار می رود که سال ها است با تهدید تروریسم رو به رو است. در سطحی کلانتر، دولت روسیه به این نتیجه رسیده است مسکو می تواند از طریق اقدام جدی در سوریه و زیر سایه ی کنشگری مشروعی چون مبارزه با تروریسم، البته با هماهنگی های کلی با غرب و بدون برانگیختن نگرانی جدی اروپا و آمریکا اعتبار و نفوذ سیاسی خود را احیا کند. از این رو، مقام های روسی به طور عملی پا به عرصه ی اقدام جدی نظامی در سوریه نهاده اند. به باور ناظران، حضور نظامی روسیه در صحنه ی عملیاتی سوریه پیامدهایی چندگانه و چند سطحی را به همراه داشته و خواهد داشت. نخستین پیامد، تقویت نیروهای سوری در صحنه ی عملیاتی- رزمی مبارزه با تروریسم است. دومین پیامد تغییر نگرش های سیاسی آمریکا و ائتلاف غربی نسبت به بحران سوریه است که این موضوع ناشی از شکست راهبردهای پیشین غرب در موضوع بحران سوریه است. آنچه طی روزها و هفته های گذشته از زبان مقام سیاسی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی شنیده شده نشان دهنده ی ایجاد فضایی نو در مبارزه با گروه های تروریستی در همکاری با روسیه و ایران است. در این پیوند، «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در زمینه ی بحران سوریه ضمن اعتراف به شکست غرب در حل بحران سوریه تصریح کرد آماده ایم درباره ی سوریه با ایران و روسیه همکاری کنیم. نظیر این موضع گیری ها را می توان در سخنان اخیر مقام های انگلیس و فرانسه نیز دریافت. در این فضا مسکو تلاش می کند با تاثیرگذاری بیشینه بر حوزه های سیاسی و دیپلماتیک، یک ائتلاف و همکاری بین المللی را به شکل گفت و گوهای سیاسی برای مبارزه با تروریسم و افراطی گری در منطقه ی خاورمیانه شکل دهد. گفت وگوی پوتین با اوباما در حاشیه ی نشست مجمع عمومی سازمان ملل و رایزنی مقام های روسی با کشورهای تاثیرگذار در بحران روسیه را می توان در این چارچوب مورد ارزیابی قرار داد. به شکل همزمان، عملیات نظامی روسیه تکمیل کننده ی تلاش های دیپلماتیک مسکو برای تقویت مواضع این کشور در همکاری با قدرت های منطقه یی نظیر ایران است تا در نهایت راهکاری سیاسی برای برون رفت از بحران سوریه رخ بنماید. 

     

    ادامه مطلب...
  • مسر آیت الله هاشمی می گوید فرزندانم سیاستمدار نیستند اما سیاست آنها را رها نمی‌کند.

     

    «تا آخرین نفس از آقای هاشمی و اهدافش دفاع می کنم» این جمله را نه یکی از مریدان آیت الله هاشمی که عفت مرعشی، همسر آیت‌الله می گوید. فرزند آیت الله سیدصادق مرعشی از علمای روزهای قبل از انقلاب که حالا شصت سالی می شود همراه و همگام شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی است. می‌گوید 20 سال نخست زندگی با هاشمی سخت ترین دوره زندگی اش بوده است، روزهای مبارزه و زندان آیت الله و بزرگ کردن 5 فرزند بودن حضور پدرشان.

     

    او از روزهای مبارزه آیت‌الله گفته است، از فرزندانش که به عقیده وی سیاستمدار نیستند اما سیاست آنها را رها نمی‌کند. فرزندانی که با مادرشان راحت تر دردل می کنند و با پدر بحث کاری و جدی دارند.

     

    صحبت از تهمت‌ها و بداخلاقی ها علیه آیت‌الله هاشمی که می شود می‌گوید شاید ما در مقابل این بداخلاقی ها کم بیاوریم اما آیت الله صبور است و گاهd ما را آرام می کند.

     

    او در این گفتگو از زندان رفتن مهدی و فائزه گفته، از ازدواج موفق دخترانش با دو برادر و پسرانش با دختران فامیل.

     

    اهم سخنان عفت مرعشی در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید؛

     

    *بعد از ازدواج با آقای هاشمی زندگیم تحت تاثیر شخصیت و افکار بلند ایشان قرار گرفت و تمام تلاشم این بود که بتوانم به عنوان یک پشتیبان و همراه، آقای هاشمی را در رسیدن به اهداف بلندش یاری کنم. تا ایشان بویژه در ایام مبارزه حداقل درباره خانواده خود نگرانی نداشته باشد. طبیعی است که این زندگی با آقای هاشمی در این نزدیک به شصت سال در افکار و شخصیت من تاثیر برجسته‌ای گذاشته است.

     

    *در بیست سال نخست زندگی مشترکم با آقای هاشمی، که سخت ترین دوره بزرگ کردن 5 فرزند ایشان بود، آقای هاشمی یک سیاستمدار نبود، یک مبارز بود و من و بچه‌ها همواره پشت در زندان‌ها منتظر دیدار ایشان بودیم. در دوران زندان‌های دهه چهل بیماری فاطمه و رنجوری محسن و در دهه پنجاه بهانه گیری مهدی و یاسر واقعا برای من سخت بود. عملا من باید هم پدر می‌بودم و هم مادر و هم پشتیبان آقای هاشمی که خدای نکرده به اعدام محکوم نشود. شرایط به نحوی بود که بعضی مواقع که ما با بچه ها به ملاقات آقای هاشمی در زندان می‌رفتیم بی تابی بچه ها برای ایشان حتی زندانبابان و ساواک را هم به گریه می‌انداخت.

     

    *یکبار که به ملاقات آقای هاشمی رفتم به قدری شکنجه شده بود که نمی‌توانست روی پای خود راه برود. زندانبان او را آورد و بچه‌ها خود را به بغل پدرشان انداختند اما وقت ملاقات را بلافاصله تمام کردند. در این شرایط نمی‌شد محسن را که خردسال بود از پدرش جدا کرد به نحوی که اکثر مامورانی که آنجا بودند به گریه افتادند.

     

    *بچه‌ها با من خیلی راحت‌تر از پدرشان هستند و بیشتر حرف‌های جدی و کاری را با پدرشان می‌زنند. درد دل ها و مطالب دیگر را با من مطرح می‌کنند. فرقی بین دخترها و پسرها در این موضوع نیست. معمولا وقتی مساله کمک به فرد و کار خیری مطرح است بچه ها برای اینکه نتیجه بهتری بگیرند من را واسطه صحبت با پدرشان می کنند.

     

    *هیچ کدام از فرزندان من سیاستمدار نیستند، فاطمه بزرگترین فرزندم خود را وقف امور خیریه و کمک به بیماران کرده، محسن به کارهای عمرانی و سازندگی علاقه زیادی دارد، فائزه در حووزه ورزش و فعالیت های زنان وقت خود را صرف می کند، مهدی به فعالیت های صنعتی و توسعه علاقه زیادی دارد، یاسر نیز به امور تحقیقاتی و دانشگاهی مشغول است.

     

    *به دو دلیل، سیاست فرزندانم را رها نمی‌کند، بعضی از احزاب سیاسی می‌خواهند که با ارتباط با فرزندان آقای هاشمی از اعتبار ایشان استفاده کنند، و جناح مقابل نیز با پرونده درست کردن و آزار فرزندانم می‌خواهد حساب خود را با آقای هاشمی تسویه کند.

     

    *زندگی ما تفاوتی با سایر خانواده‌ها ندارد، زندگی متوسطی داریم، البته به دلیل مشغله آقای هاشمی و مسائلی که باید از طریق خانواده به ایشان منتقل شود طبیعتا کمتر از خانواده های دیگر وقت استراحت و تفریح داریم.

     

    *{دلیل همراهی با آیت الله هاشمی در مراسم ها و کنفرانس ها}: هم برای خودم جالب است و هم این معنا را دارد که تا آخرین نفس از آقای هاشمی و اهدافش دفاع می‌کنم.

     

    *وقت زیادی برای تلویزیون دیدن نمی‌گذاریم، شاید در روزی حد,د نیم ساعت تا یک ساعت. از بعضی شبکه‌های ماهواره هم بعضا استفاده می‌کنیم اما دیدن ماهواره در خانواده ما از جامعه خیلی کمتر است.

     

    *با فعالیت زنان در صورتی موافقم که اولا مانع وظایف اصلی آنها یعنی حفظ خانواده و تربیت فرزندان نشود، ثانیا حضور زنان در جامعه نمایشی نباشد بلکه براساس شایستگی های آنان باشد. این حضور نیز همراه با حفظ اخلاق و حریم خانواده باشد. می توانم بگویم در این موضوع نظرم به نظر رهبر انقلاب نزدیکتر است.

     

    *اخلاق، شخصیت و صبر آقای هاشمی به گونه‌ای است که تهمت‌ها و کینه ورزی ها را به روی خود نمی آورند و معمولا چیزی نمی‌گویند. ظرفیت تحمل بسیار زیادی در قابل بی اخلاقی‌ها، تهمت‌ها و دروغ‌ها دارند. به نحوی که بعضا صبر ما نیست به بی ‌حرمتی و ظلمی که به ایشان می‌شود تمام می شود و ایشان اعضای خانواده را آرام می کنند.

     

    *فائزه و مهدی به زندان رفتند. من هیچ وقت فکر نمی‌کردم که کار کشور به اینجا برسد که افراد بیگناه را بخاطر مسائل سیاسی به زندان بیندازند. هیچ فرصتی را برای ملاقات با فائزه از دست نمی‌دادم و هر هفته به ملاقاتش می رفتم. حالا هم فرصت ملاقات با مهدی را از دست نمی دهم. احساسی که دارم شبیه احساسی است که در زندان و زمان ملاقات با آقای هاشمی داشتم.

     

    *اگر رفتار اشتباهی از فرزندانم ببینم مثل هر مادری به وظیفه ام که تذکر دادن و راهنمایی کردن است عمل می کنم، اگر تکرار کنند جدی تر تذکر می دهم.

     

    *فرزندانم ازدواج‌های موفقی داشتند. فاطمه و فائزه با فرزندان مرحوم لاهوتی که رفیق و هم زندانی آقای هاشمی قبل از انقلاب بودن در همان اوایل پیروزی انقلاب ازدواج کردند. محسن، مهدی و یاسر نیز از دختران فامیل همسرشان را انتخاب کردند و زندگی خوبی دارند. نوه‌ها نیز ازدواج کردند و من هم مثل هر مادر یا مادربزرگی در جریان ازدوج فرندان و نوه هایم بوده ام.

     

     

    ادامه مطلب...
  • مرگ غم انگیز «آلان» کودک سوری که پیکر بی جانش هفته ی گذشته روی شن های ساحلی ترکیه در قاب تصویر قرار گرفت، بازتاب چشمگیری در افکار عمومی و رسانه ها داشت و پس از چند رخداد تلخ همچون مرگ پناهجویان خاورمیانه و شمال آفریقا در کامیون و نیز شناورهای غرق شده در مدیترانه، مساله ی آوارگان خاورمیانه ی عربی را در زمره ی اخبار مهم جهان و و حتی توجه دولتمردان و شهروندان بسیاری از کشورها قرار داد. بحران آوارگان که برای دهه ها گریبانگیر مردم خاورمیانه است، پس از خیزش های عربی ژرفتر و به شکل معضلی جدی در قلب جهان عرب فراگیر شد. تشدید بحران در سوریه و تبدیل آن به یک جنگ داخلی، بحران و آشوب در لیبی و جنگ قدرت میان گروه های گوناگون، پیدایش داعش در عراق و سوریه و خشونت بی حد و مرز این گروه و دیگر گروه های تروریستی در منطقه های زیر سلطه و تحولات یمن و تجاوز ائتلاف سعودی به این کشور تاکنون منجر به آوارگی میلیون ها تن شده است. خاورمیانه مدت ها است به دلیل اشغالگری صهیونیست ها و رخدادهایی چون جنگ در افغانستان و حمله ی آمریکا به عراق با پدیده ی آوارگی رو به رو است و با چالش های آن دست و پنجه نرم می کند. اگر نگاهی به آمارهای سازمان ملل متحد داشته باشیم، خواهیم دید که از آغاز بحران سوریه بیش از چهار میلیون نفر از مردم این کشور مجبور به ترک کشورشان شده اند. در عراق نیز پس از برآمدن گروه داعش نزدیک به سه میلیون نفر آواره و در میان آنان صدها هزار نفر مجبور به ترک خاک کشورشان شده اند. در یمن هزاران نفر از تهاجم مرگبار ائتلاف عربی به رهبری سعودی ها گریخته و به کشورهای همسایه یا کشورهای اروپایی پناه برده اند. اکنون این جمعیت چند میلیون نفری بر شمار آوارگانی افزوده شده که طی دهه ها از افغانستان و سرزمین اشغالی کوچیده و دور از وطن زندگی می کنند. تاکنون بحث های بسیاری در زمینه ی کاهش ابعاد بحران آوارگان مطرح شده و تلاش های زیادی برای مدیریت این سوگنامه ی انسانی صورت گرفته است که البته این تلاش ها موفقیت کمی به دنبال داشته است. در این میان، مساله یی که کمتر به آن توجه می شود، بحث پیامدهای بلندمدت مساله ی آوارگان بر امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی-تمدنی در منطقه ی خاورمیانه عربی است. اگر در طول دهه های گذشته بیشتر جنگ های منطقه یی و سرکوب های داخلی منجر به آوارگی بسیاری از مردم در جهان عرب می شد، اکنون بی ثباتی داخلی و هرج و مرج ناشی از ظهور گروه های تروریستی سبب ساز ناامنی و اجبار مردم به ترک وطنشان می شود. به همین دلیل، مساله ی آوارگان که یک بحران انسانی به شمار می آید، به بحران های دیگر خاورمیانه ی عربی گره خورده و پیامدهای بلندمدت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، و فرهنگی-تمدنی برای این منطقه به دنبال خواهد داشت. تاریخ گواهی می دهد که خاورمیانه مهد ظهور نخستین تمدن های انسانی است و ریشه ی سه دین بزرگ توحیدی به این منطقه بر می گردد. قدیمی ترین منطقه های شهری جهان در قلب خاورمیانه یعنی منطقه شامات قرار دارد که برای صدها سال مکان تلاقی تمدن ها بوده است. به این ترتیب در طول سالیانی دراز کثرت گرایی فرهنگی به مهم ترین ویژگی تمدنی این منطقه تبدیل شده است. سیاست استبدادی بسیاری از دولت های عربی هر چند مانعی مهم پیش روی کثرت گرایی بوده است اما تا پیش از کشیده شدن خیزش های عربی به سمت خشونت های کور و هرج و مرج، خاورمیانه به ویژه منطقه ی شامات یکی از غنی ترین حوزه های جغرافیایی از نظر کثرت گرایی قومی و مذهبی به شمار می رفت و همین امر نوعی فرهنگِ مبتنی بر تساهل و تحمل را ترویج می کرد. پس از تحولاتی که سال های اخیر در فضای سیاسی- اجتماعی جهان عرب پیش آمد، تکثر جای خود را به تعصب خشن مذهبی و افراطی گری داد و سبب ناامنی و آشوب در شماری از کشورهای منطقه شد. به همین دلیل، بسیاری از مردم از ترس کشته شدن مجبور به ترک خانه و کاشانه و تحمل آوارگی از وطنشان شده اند. فروپاشی برخی دولت های عربی و ناتوانی برخی دیگر در اعمال حاکمیت کامل بر قلمروی کشور منجر به همه گیری تروریسم و جولان گروه های دهشت افکن در قلب جهان عرب شده است. این امر پدیده ی آوارگی را تشدید و دورنمای این معضل را بیش از هر زمان دیگری تیره و مبهم کرده است. در چنین وضعیتی، خاورمیانه افزون بر بحران های امنیتی که ناشی از رقابت های منطقه یی است، باید با بحران های تازه در قالب های اجتماعی، فرهنگی و حتی زیست محیطی دست و پنجه نرم کند. در زمینه ی بحران های اجتماعی ناشی از فضای هرج و مرج کنونی باید گفت بر پایه ی آمارهای سازمان ملل متحد، از آغاز بحران های اخیر در خاورمیانه ی عربی نزدیک به 13 میلیون دانش آموز در این منطقه از امکان تحصیل محروم شده اند. این مساله افزون بر این که موج بی سوادی و فقر تمدنی و فرهنگی را در خاورمیانه تشدید می کند، فضا را برای گسترش افکار تروریستی در نسل آینده فراهم می آورد چرا که بی سوادی و فقر از علت های بنیادین جذب جوانان به گروه های تروریستی است. از سوی دیگر، گسترش ناامنی و افزایش فعالیت گروه های تروریستی منجر به فرار بسیاری از سرمایه داران و نخبه های علمی جهان عرب به کشورهای غربی شده است. پدیده ی مهاجرت و آوارگی نه تنها سرمایه های اقتصادی را هر چه بیشتر از خاورمیانه خارج می کند و امکان رشد اقتصادی را از این منطقه می گیرد بلکه فرار سرمایه های انسانی را به دنبال دارد و در بلندمدت پیامدهای منفی بسیاری بر رشد و پیشرفت این منطقه بر جای خواهد گذاشت. در کنار این پیامدها، بحران آوارگان تساهل فرهنگی را که برای قرن ها یک ویژگی تمدنی در خاورمیانه بود، از بین می برد و جهل، تعصب و خشونت بیشتر را جایگزین آن می کند. این امر منجر به دور باطلی از تشدید خشونت و افزایش آوارگان خواهد شد. در زمینه ی ارتباط آوارگی و مسایل زیست محیطی نیز باید گفت مهم ترین تهدید زیست محیطی که در شرایط کنونی و برای دهه های آتی منطقه ی خاورمیانه را تهدید می کند، خشکسالی های بلندمدت و بحران آب است. همچنان که اشاره شد پدیده ی آوارگی موجب ایجاد چرخه یی از خشونت می شود و این خشونت افسارگسیخته است که امکان اجرای هرگونه راهکار ملی یا همکاری های منطقه یی را برای مقابله با چالش های زیست محیطی محدود می سازد. گسترش بحران آوارگی چالش های درازمدت اما عمیق همچون مسایل زیست محیطی را از از مرکز توجه دولتمردان منطقه دور می سازد و به این شکل آوارگی در چند سطح تاریخی و زمانی به تولید و بازتولید بحران می انجامد. با توجه به آنچه گفته شد بحران های کنونی را نه تنها از منظر نگاه امروز بلکه باید از دید پیامدهای درازمدت رصد کرد تا آینه یی را برای بازتاب چهره ی خاورمیانه ی فردا پیش روی کنشگران صحنه ی تحولات منطقه قرار داد. 

    ادامه مطلب...
  • روز خبرنگار نیز مانند روز معلم از جمله پاسداشت هایی است که با خاطره یی تلخ همراه است؛ شهادت مظلومانه ی «محمود صارمی» خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به دست گروه تروریستی طالبان افغانستان و در جریان اشغال مزار شریف در سال 1376خورشیدی. تلخیِ حادثه هایی از این دست هر روز در سراسر جهان برای فعالان این حوزه تکرار می شود و خبرنگاران به عنوان افراد شاغل در یکی از پرخطرترین عرصه ها همواره با مصایب و مشکل های فراوانی روبرو هستند. قتل، آدم ربایی و واژه هایی از این دست برای خبرنگاران بیگانه نیست و تا کنون خبرنگاران بیشماری زندگی خود را در حین تهیه ی گزارش و تلاش در راستای اطلاع رسانی از دست داده اند. تنها در 6 ماهه ی نخست سال جاری میلادی، 71 خبرنگار در 24 کشور کشته شده اند که در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته هفت درصد افزایش یافته است. گزارش منتشر شده ی سازمان گزارشگران بدون مرز در سال 2014 میلادی نیز حاکی از آن است که خشونت علیه خبرنگاران در بسیاری از کشورهای جهان با شدتی بیش از گذشته در جریان است. طبق این گزارش، ظهور داعش و صحنه سازی تاثیرگذار این گروه از بریدن سر خبرنگاران در کنار حمله های گسترده به خبرنگاران در برخی از کشورها که حکایت از نگرش غیرانسانی و تحقیر شدید آزادی مطبوعات و رسانه ها در این کشورها دارد در وخامت این شرایط نقش بسزایی داشته است. به مشکل هایی از این دست باید تلاش هر روزه برای عمل به تعهدی نانوشته و مقدس مبنی بر کشف و انتشار حقیقت را نیز اضافه کرد که مستلزم ایستادگی در برابر اربابان قدرت و سیاستمدارانِ تمامیت خواه در سراسر جهان است. اقدامی که در بسیاری از موردها ممنوع الکار شدن و محکومیت های قضایی سنگینی را برای فعالان عرصه ی خبر و رسانه بدنبال دارد و هم اکنون روزنامه نگاران زیادی در سراسر جهان بویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته در زندان به سر می برند. در ادامه و به مناسبت این روز به چند نکته ی کوتاه در خصوص فعالیت خبری در ایران و مسایل آن اشاره خواهیم کرد: 1. با این که به سختی می توان تعریفی دقیق از شغلی چند وجهی مانند خبرنگاری ارایه کرد، جایگاه و منزلت این شغل در بسیاری از کشورهای جهان، شناخته شده است. در ایران اما نه تنها مفهوم بلکه جایگاه فعالان این عرصه دارای ابهام های فراوانی است که فعالیت در این عرصه را هرچه دشوارتر می کند؛ دشواریی که ناآگاهی در خصوص این شغل از سوی مردم و بویژه مسوولان در تشدید آن نقش دارد. بدون شک وظیفه ی یک خبرنگار و روزنامه نگار، بیش از هر چیز دیدبانی است و او دیدبان است؛ دیدبانی که نیازمند نگاهی دقیق و عمیق به پدیده های روزِ جامعه در راستای نشر و تحلیل آن ها است. داشتن دیدی باز از سوی خبرنگاران تنها در صورتی ممکن خواهد بود که آن ها مجاز به فعالیت در فضایی آزاد و بدون محدودیت باشند. در سایه ی ایجاد محدودیت برای فعالان عرصه ی خبر، نه تنها خبررسانی به درستی انجام نخواهد شد، بلکه تحلیل های مطرح شده در باره ی چرایی و چگونگی یک رخداد نیز تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. خبرنگار وظیفه دارد پاسدار حقیقت باشد؛ ولی در عین حال حرکت او در مسیر دستیابی به حقیقت مستلزم آزادی عمل و امکان دسترسی آزاد به اطلاعات است، موضوعی که متاسفانه در بسیاری از موردها در کشور ما نقض می شود. 2. مطبوعات را به درستی رکن چهارم دموکراسی دانسته اند؛ چراکه زیر تاثیر رشد این حوزه، جامعه هر روز آگاه تر و پویاتر و نسبت به آینده ی خود حساس تر خواهد شد؛ حساسیتی که تلاش برای ارتقا در همه ی زمینه ها را بدنبال خواهد داشت. همین نکته بخوبی اهمیت این شغل و لزوم اعتماد هرچه بیشتر به فعالان این عرصه را مشخص می کند؛ اعتمادی که در بسیاری از موارد از آنان دریغ می شود. ریشه ی این بی اعتمادی را که در بیشتر مواقع و در کمال تاسف از جانب خود مسوولان اعمال می شود، باید در نبود فرهنگ سازی در این خصوص جستجو کرد. بسیاری از این افراد به دید مزاحم یا حتی بدتر، غلام حلقه به گوش رسانه یی که وظیفه یی جز تمجید از مقام مسوول و انتشار اقدام های حتی کوچک او ندارد می نگرند و وظیفه یی مبنی بر پاسخگویی به خبرنگاران و روزنامه نگاران در خصوص اشتباهات حتی بزرگ را متوجه خود نمی دانند. در نتیجه همواره تلاش می کنند در مقابل خبرنگاری که برای کشف حقیقت از نقصان های آن ها پرده برداری می کند بایستند. 3. یکی دیگر از مشکل های عرصه ی خبرنگاری و روزنامه نگاری کشور، کمبود سرمایه گذاری صحیح و هدفمند در این حوزه است. فعالیت رسانه یی در ایران به شدت آلوده به سیاست است. دلیل این امر را بیش از هر چیز باید متوجه سرمایه گذاران این عرصه که همگی از افراد سیاسی یا نزدیکان آن ها هستند دانست. تا جایی که گفته می شود افراد خارج از این دایره به ندرت قادر به دریافت مجوز آغاز فعالیت مطبوعاتی هستند. در نتیجه ی چنین روندی، بخش خصوصی مدت ها است که از این عرصه کنار گذاشته شده و در نتیجه جای خالی سرمایه گذارانی که حضور آن ها می تواند به ارتقای این حوزه منجر شود همواره حس شده است و در مقابل، روزنامه نگاری زنده و پویا تحت الشعاع نگاه شبه دولتی و دولتی حاکم بر این حوزه قرار گرفته است. 4. حمایت قانونی از روزنامه نگاران نیز مدت ها است که یکی از موضوع های مورد مناقشه بوده است. با این که قانون مطبوعات دارای نقص های اساسی و مستلزم بازنگری اصولی است، بسیاری معتقد هستند در صورت اجرای صحیح همین قانون نیز فعالیت روزنامه نگاران تا حد زیادی تسهیل خواهد شد. این در شرایطی است که اجرای قانون در خصوص فعالان مطبوعات کشور در بسیاری از موردها دستخوش اعمال سلیقه و نفوذ افرادی خاص می شود که متاسفانه قانون در مقابل آن ها منعطف و در مقابل روزنامه نگاران سختگیر است. 5. دولت تدبیر و امید در حالی روی کار آمد که روزنامه نگاران ایران سال ها بود که با مشکل های فراوانی نظیر توقیف و محدودیت روبرو بودند. ولی شاید بزرگ ترین دغدغه های آن ها و سرمنشا اصلی مشکل های این حوزه در آن زمان، نبود یک صنف و نهاد قانونی و واحد برای روزنامه نگاران بود؛ مشکلی که باوجود امیدهای فراوان در راستای رسیدگی دولت، هنوز حل نشده است. نداشتن درآمدی درخور و در نتیجه مشکل های معیشتی فراوان، نبود امنیت شغلی، عدم برخورداری از بیمه، توقیف گاه و بیگاه روزنامه ها، رخنه ی شدید سیاست در مطبوعات، نبود دادگاه های مطبوعاتی مستقل که در آن روزنامه نگاران قادر باشند از دادرسی و حمایت قانونی لازم برخوردار شوند و ده ها مورد دیگر از جمله مشکل هایی هستند که وجود یک نهاد صنفی قادر خواهد بود به بسیاری از آن ها رسیدگی کرده و از شدت آن ها کم کند. متاسفانه در شرایط فعلی به نظر می رسد رسیدگی به بی خانمانی روزنامه نگاران و رفع توقیف «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» در یک منجلاب سیاسی آشفته فرو رفته که راه گریز از آن و همچنین اهتمام برای یافتن این راه را بسیار دشوار کرده است. روزنامه نگاران و خبرنگاران همواره و در موردهای لزوم به حکم وظیفه و وجدان کاری به کمک دیگر نهادها و در صدر آن ها دولت شتافته اند. در این شرایط شایسته است که دولت، حمایت از آن ها را به بیش از انتشار پیام تبریکی به مناسبت روز خبرنگار ارتقا داده و با تلاشی مضاعف، موجبات بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران را فراهم سازد. 

     

    ادامه مطلب...

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi