مرگ غم انگیز «آلان» کودک سوری که پیکر بی جانش هفته ی گذشته روی شن های ساحلی ترکیه در قاب تصویر قرار گرفت، بازتاب چشمگیری در افکار عمومی و رسانه ها داشت و پس از چند رخداد تلخ همچون مرگ پناهجویان خاورمیانه و شمال آفریقا در کامیون و نیز شناورهای غرق شده در مدیترانه، مساله ی آوارگان خاورمیانه ی عربی را در زمره ی اخبار مهم جهان و و حتی توجه دولتمردان و شهروندان بسیاری از کشورها قرار داد. بحران آوارگان که برای دهه ها گریبانگیر مردم خاورمیانه است، پس از خیزش های عربی ژرفتر و به شکل معضلی جدی در قلب جهان عرب فراگیر شد. تشدید بحران در سوریه و تبدیل آن به یک جنگ داخلی، بحران و آشوب در لیبی و جنگ قدرت میان گروه های گوناگون، پیدایش داعش در عراق و سوریه و خشونت بی حد و مرز این گروه و دیگر گروه های تروریستی در منطقه های زیر سلطه و تحولات یمن و تجاوز ائتلاف سعودی به این کشور تاکنون منجر به آوارگی میلیون ها تن شده است. خاورمیانه مدت ها است به دلیل اشغالگری صهیونیست ها و رخدادهایی چون جنگ در افغانستان و حمله ی آمریکا به عراق با پدیده ی آوارگی رو به رو است و با چالش های آن دست و پنجه نرم می کند. اگر نگاهی به آمارهای سازمان ملل متحد داشته باشیم، خواهیم دید که از آغاز بحران سوریه بیش از چهار میلیون نفر از مردم این کشور مجبور به ترک کشورشان شده اند. در عراق نیز پس از برآمدن گروه داعش نزدیک به سه میلیون نفر آواره و در میان آنان صدها هزار نفر مجبور به ترک خاک کشورشان شده اند. در یمن هزاران نفر از تهاجم مرگبار ائتلاف عربی به رهبری سعودی ها گریخته و به کشورهای همسایه یا کشورهای اروپایی پناه برده اند. اکنون این جمعیت چند میلیون نفری بر شمار آوارگانی افزوده شده که طی دهه ها از افغانستان و سرزمین اشغالی کوچیده و دور از وطن زندگی می کنند. تاکنون بحث های بسیاری در زمینه ی کاهش ابعاد بحران آوارگان مطرح شده و تلاش های زیادی برای مدیریت این سوگنامه ی انسانی صورت گرفته است که البته این تلاش ها موفقیت کمی به دنبال داشته است. در این میان، مساله یی که کمتر به آن توجه می شود، بحث پیامدهای بلندمدت مساله ی آوارگان بر امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی-تمدنی در منطقه ی خاورمیانه عربی است. اگر در طول دهه های گذشته بیشتر جنگ های منطقه یی و سرکوب های داخلی منجر به آوارگی بسیاری از مردم در جهان عرب می شد، اکنون بی ثباتی داخلی و هرج و مرج ناشی از ظهور گروه های تروریستی سبب ساز ناامنی و اجبار مردم به ترک وطنشان می شود. به همین دلیل، مساله ی آوارگان که یک بحران انسانی به شمار می آید، به بحران های دیگر خاورمیانه ی عربی گره خورده و پیامدهای بلندمدت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، و فرهنگی-تمدنی برای این منطقه به دنبال خواهد داشت. تاریخ گواهی می دهد که خاورمیانه مهد ظهور نخستین تمدن های انسانی است و ریشه ی سه دین بزرگ توحیدی به این منطقه بر می گردد. قدیمی ترین منطقه های شهری جهان در قلب خاورمیانه یعنی منطقه شامات قرار دارد که برای صدها سال مکان تلاقی تمدن ها بوده است. به این ترتیب در طول سالیانی دراز کثرت گرایی فرهنگی به مهم ترین ویژگی تمدنی این منطقه تبدیل شده است. سیاست استبدادی بسیاری از دولت های عربی هر چند مانعی مهم پیش روی کثرت گرایی بوده است اما تا پیش از کشیده شدن خیزش های عربی به سمت خشونت های کور و هرج و مرج، خاورمیانه به ویژه منطقه ی شامات یکی از غنی ترین حوزه های جغرافیایی از نظر کثرت گرایی قومی و مذهبی به شمار می رفت و همین امر نوعی فرهنگِ مبتنی بر تساهل و تحمل را ترویج می کرد. پس از تحولاتی که سال های اخیر در فضای سیاسی- اجتماعی جهان عرب پیش آمد، تکثر جای خود را به تعصب خشن مذهبی و افراطی گری داد و سبب ناامنی و آشوب در شماری از کشورهای منطقه شد. به همین دلیل، بسیاری از مردم از ترس کشته شدن مجبور به ترک خانه و کاشانه و تحمل آوارگی از وطنشان شده اند. فروپاشی برخی دولت های عربی و ناتوانی برخی دیگر در اعمال حاکمیت کامل بر قلمروی کشور منجر به همه گیری تروریسم و جولان گروه های دهشت افکن در قلب جهان عرب شده است. این امر پدیده ی آوارگی را تشدید و دورنمای این معضل را بیش از هر زمان دیگری تیره و مبهم کرده است. در چنین وضعیتی، خاورمیانه افزون بر بحران های امنیتی که ناشی از رقابت های منطقه یی است، باید با بحران های تازه در قالب های اجتماعی، فرهنگی و حتی زیست محیطی دست و پنجه نرم کند. در زمینه ی بحران های اجتماعی ناشی از فضای هرج و مرج کنونی باید گفت بر پایه ی آمارهای سازمان ملل متحد، از آغاز بحران های اخیر در خاورمیانه ی عربی نزدیک به 13 میلیون دانش آموز در این منطقه از امکان تحصیل محروم شده اند. این مساله افزون بر این که موج بی سوادی و فقر تمدنی و فرهنگی را در خاورمیانه تشدید می کند، فضا را برای گسترش افکار تروریستی در نسل آینده فراهم می آورد چرا که بی سوادی و فقر از علت های بنیادین جذب جوانان به گروه های تروریستی است. از سوی دیگر، گسترش ناامنی و افزایش فعالیت گروه های تروریستی منجر به فرار بسیاری از سرمایه داران و نخبه های علمی جهان عرب به کشورهای غربی شده است. پدیده ی مهاجرت و آوارگی نه تنها سرمایه های اقتصادی را هر چه بیشتر از خاورمیانه خارج می کند و امکان رشد اقتصادی را از این منطقه می گیرد بلکه فرار سرمایه های انسانی را به دنبال دارد و در بلندمدت پیامدهای منفی بسیاری بر رشد و پیشرفت این منطقه بر جای خواهد گذاشت. در کنار این پیامدها، بحران آوارگان تساهل فرهنگی را که برای قرن ها یک ویژگی تمدنی در خاورمیانه بود، از بین می برد و جهل، تعصب و خشونت بیشتر را جایگزین آن می کند. این امر منجر به دور باطلی از تشدید خشونت و افزایش آوارگان خواهد شد. در زمینه ی ارتباط آوارگی و مسایل زیست محیطی نیز باید گفت مهم ترین تهدید زیست محیطی که در شرایط کنونی و برای دهه های آتی منطقه ی خاورمیانه را تهدید می کند، خشکسالی های بلندمدت و بحران آب است. همچنان که اشاره شد پدیده ی آوارگی موجب ایجاد چرخه یی از خشونت می شود و این خشونت افسارگسیخته است که امکان اجرای هرگونه راهکار ملی یا همکاری های منطقه یی را برای مقابله با چالش های زیست محیطی محدود می سازد. گسترش بحران آوارگی چالش های درازمدت اما عمیق همچون مسایل زیست محیطی را از از مرکز توجه دولتمردان منطقه دور می سازد و به این شکل آوارگی در چند سطح تاریخی و زمانی به تولید و بازتولید بحران می انجامد. با توجه به آنچه گفته شد بحران های کنونی را نه تنها از منظر نگاه امروز بلکه باید از دید پیامدهای درازمدت رصد کرد تا آینه یی را برای بازتاب چهره ی خاورمیانه ی فردا پیش روی کنشگران صحنه ی تحولات منطقه قرار داد.