وقتی شاه مجازی مازندران همه راه ها را بسته دید، دست از فرار کشید و به مازندران برگشت. هنوز ساعات زیادی از حضور پنهانی او در خانه روستایی در زیار کلای بابل نمیگذشت که از سوی پلیس ردیابی شد. نیروهای پلیس امنیت عمومی استان مازندران با همکاری پلیس بابل وقتی با محاصره مخفیگاه این مرد خطرناک خود را بر بالین او رساندند، هنوز در خواب بود که سردی دستبند را روی دستانش احساس کرد. این مرد و همدستش ساعاتی بعد از بازداشت با دستور دادستان بابل تحت بازجوییهای قضایی و پلیسی قرار گرفتند.
اعترافات عامل اصلی پرونده از جزئیات تهیه فیلم و اتفاقاتی است که باعث شده تا او امروز بهعنوان یکی از خطرناکترین خلافکاران مازندران به انتظار محاکمه و صدور رأی بنشیند. پرونده این مرد 32 ساله اکنون با صدور کیفرخواست محاربه از سوی دادستان قرار است برای رسیدگی و صدور رأی قضایی به دادگاه انقلاب ارجاع شود. شاید در صورت تأیید کیفرخواست صادره از سوی دادستان، مرد تبهکار به ایستگاه پایانی زندگیاش برسد.
خودت را معرفی کن؟
محمود هستم متولد 1362 در شهرستان بابل.
ظاهرا ورزشکار هستی؟
بله در رشته کشتی فعالیت میکردم. در این ورزش موفقیتهایی هم بهدست آوردم و حتی به دوبنده تیم ملی هم رسیدم.
یعنی عضو تیم ملی بودی؟
بله به اردو دعوت شدم. علاوه بر کشتی آزاد در کشتی لوچو هم فعالیت میکردم.
مدرک تحصیلیات چیست؟
تا دیپلم درس خواندم و بعد نتوانستم ادامه بدهم.
قبل از این که فیلم شما منتشر شود، سابقه دیگری هم داشتی؟
بله چند بار به اتهامات مختلف مثل درگیری، تیراندازی و... بازداشت شده بودم.
وضعیت خانوادگی شما چطور است؟
پدر و مادرم با هم زندگی میکنند یعنی مشکلی از نظر اختلاف و این جور چیزها ندارند. من بچه آخر خانواده هستم.
چطور شد این حادثه اتفاق افتاد؟
من برای ورزش به جویبار رفته بودم. به همراه دوستانم بعد از تمرینات بیرون آمده و میخواستیم به بابل برگردیم که سه نفر با دو موتور راه ما را سد کردند. یکی از آنها که تفنگ شکاری در دست داشت از موتور پیاده شده و لوله آن را به طرف من نشانه رفت. او در حالی که حرفهای نامربوطی میزد مرا تهدید کرد و دستش را روی ماشه تفنگ فشار داد اما گلوله در لوله تفنگ گیر کرد و شلیک نشد. دوستانش با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتند و ما او را گرفتیم.
وقتی او را به بابل آوردیم میخواستیم بفهمیم که چه کسی او را برای کشتن من اجیر کرده است.
چرا فیلم تهیه کرده و منتشر کردید؟
میخواستیم با ارسال این فیلم برای کسی که او را اجیر کرده بود، او را بترسانیم اما این کار را نکردیم.
پس فیلم چطور انتشار یافت؟
نمیدانم. شاید کسی از تلفن همراهم برداشته باشد. شاید یکی از کسانی که آن روز در آن خانه بودند فیلم را انتشار داده باشد.
اما در فیلم با قمه داشتید آن مرد جوان را کتک میزدید؟
بله. او آمده بود مرا بکشد. ما میخواستیم به این طریق از بقیه رقبا زهر چشم بگیریم. بعد هم نمیخواستیم او را بکشیم. فقط هدفمان ترساندن او و دوستانش بود.
چند بار برای مردم قدرتنمایی کردهاید؟
ما با مردم کاری نداشتیم. درگیری ما با رقبایی بود که از جنس خودمان بودند.
همه بدن شما خالکوبی شده است؟
چند سال قبل این کار را انجام دادم. در میان ما این کار رایج است.
ازدواج کردهای؟
نه، مجرد هستم.
در فیلم این گونه به نظر میرسید که در آخر کار قصد داشتید، آن مرد را بکشید؟
نه با بدنه قمه به او ضربه میزدم اما در آخر کمی احساساتی شدم که دوستانم مرا کنترل کردند. میخواستیم او را خطخطی کنیم. قصد کشتن نداشتیم.
قمه را از کجا آورده بودی؟
مال همان مرد بود. او علاوه بر تفنگ این قمه را نیز در زیر لباسهایش داشت.
چرا آن روز به جویبار رفته بودی؟
در باشگاهی در آنجا ورزش میکردم.
میگویند تازه از زندان آزاد شده بودید...
بله مدت زیادی از آزادیام نمیگذشت.
به چه اتهامی در زندان بودید؟
مدتی قبل در جریان یک درگیری شخصی کشته شد که مرا به اتهام مشارکت در قتل گرفتند اما با گرفتن رضایت شاکی خصوصی آزاد شدم.
بعد از فرار از بابل کجا رفته بودید؟
مدتی را در تهران و کرج بودم اما خانواده زنگ زدند و گفتند که دادستان برایم حکم محاربه درخواست کرده. من هم چارهای نداشتم. تصمیم گرفتم به بابل برگردم تا اگر قرار است دستگیر شوم در شهر خودم باشد.
الان چه حسی داری؟
پشیمان هستم. کاش به این راه نمیافتادم. عاقبت ورود به این عرصه نابودی است. اگر فرصتی باشد به ورزش برمیگردم. کاش بتوانم جبران کنم. از جوانانی که این راه را در پیش گرفتهاند، میخواهم با قانون درنیفتند. چون عاقبتی بهتر از من نخواهند داشت.»