تقریبا کسی نیست که پشتوانه تاریخی دوی ماراتن را نداند و از دلیل شکل گیری این رشته ورزشی در المپیک بی خبر باشد اما به تازگی با اصلاحات انجام شده در رکورد ورودی دوی ماراتن المپیک توسط فدراسیون جهانی دو و میدانی (IAAF) محمد جعفر مرادی، دونده 25 ساله ایران توانست جواز حضور در المپیک ریو در این رشته بحث برانگیز را کسب کند.
به گزارش تابناک ورزشی، در حالی که گفته می شود نهضت جدید المپیک از ابتدای قرن گذشته با انگیزه تبلیغ صلح بین نژادهای بشری و تقویت دوستی بین ملتها پایه گذاری شده است اما یونانی ها که نخستین دوره المپیک باستان را نیز میزبانی کرده بودند با وارد کردن رشته ای به نام دوی ماراتن در همان ابتدا دوره جدید المپیک را به انگیزه تاریخی و قومی خود آلوده ساختند.
حدود 500سال پیش از میلاد مسیح، ایران به پادشاهی داریوش هخامنشی دارای قوی ترین سپاه جنگ درخشکی، با 600 کشتی به یونان لشگرکشی کرد و دو طرف در زمینی به نام ماراتن به نبرد پرداختند.
بعد از پایان جنگ ماراتن و پیروزی عجیب سپاه یونان بر لشگرایران که ادعای هرودت مورخ یونانی است و امروزه صدها مقاله معتبر در ساختگی و افسانه سازی هرودت از آن منتشر شده، یکی از سربازان یونانی به علت خوشحالی از این پیروزی تمام فاصله ۴۲ کیلومتری از دشت ماراتن تا شهر آتن را دوید تا خبر این پیروزی را به آتن برساند و به محض اعلام خبر در گذشت! حالا هر سال به یاد آن جنگ که نتیجه اش تنها از سوی مورخان یونانی ذکر شده و هیچ عقل سلیمی در عهد حاضر آن را جز داستان سرایی نمی داند ، مسابقه دویی با نام ماراتن برگزار میشود که شرکت کنندگان در مسافتی ۴۲کیلومتری با هم رقابت میکنند و یکی از بخشهای اصلیِ بازیهای المپیک محسوب می شود.
به تازگی جعفرمرادی که در ماراتن دوبی 2015 با زمان 2 ساعت و 17 دقیقه و 41 ثانیه ضمن کسب مقام بیست و هفتم رکورد ایران را بیش از 10 دقیقه بهبود بخشیده بود طبق قوانین سال گذشته نیازمند به کسب رکوردی پائین تر از 2 ساعت و 17 دقیقه بود و خود را آماده می کرد تا با حضور در ماراتون 2016 پاریس در فروردین ماه سال آینده به حد نصاب المپیک ریو دست یابد. حال با اعلام حد نصاب جدید به میزان 2 ساعت و 19 دقیقه او می تواند در تابستان آینده در ریو حضور یابد و ایران برای نخستین بار در تاریخ سهمیه ماراتن المپیک را کسب کرده است. او در تابستان گذشته موفق شده بود مقام دوم ماراتون استکهلم را به دست بیاورد.
حالا سوال اینجاست که به چه دلیل ورزشکاری از ایران باید در المپیک تابستانی در تبلیغ دروغ بزرگ و تاریخی یونانی ها علیه سرزمین خودش شرکت کند؟ آیا شرکت در چنین مراسمی که کاملا برادعای مورخان غربی استوار است و در عصر حاضر نیز با دلایل عقلی، کذب محض تشخیص داده شده، برای ایرانی ها افتخار است؟ اگر می خواهیم تاریخ نویسی ها دروغ علیه تمدن عظیم و کهن ایران را از بین ببریم راهش تحریم علنی و رساندن پیام مان از این طریق به گوش جهانیان است.
شرکت در چنین رخدادی، درست شبیه این است که نسل های آتی ورزشکاران ایرانی، در مسابقاتی که مالکیت کشورمان بر جزایر سه گانه را نفی می کند، یا بازی هایی که نام خلیج فارس را مخدوش می سازد شرکت کنند.
اگر در پذیرش دروغ بودن این داستان ها هنوز تردید دارید، دلایل جمعی از چهره های سرشناس در رد افسانه مضحک یونانی ها مبنی بر پیروزی در دشت ماراتن بر سپاه ایران را بخوانید تا متوجه وهم انگیزبودن چنین ادعایی شوید. این مطالب را با جست وجویی ساده در ویکی پدیا خواهید دید.
۱- خلیج ماراتن دریای باریکی است که به طرف جنوب امتداد یافته و دماغهای از طرف شمال به خلیج مزبور راه دارد. در مقابل آن دشتی است به طول ۹ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر. اطراف این زمین باتلاق است که باتلاقهای شمال عمیقترند و ساحل از ماسه پوشیده شده و از این جهت زمین سفت ولی باریک است. به فاصلهٔ کمی از دریا باتلاقها شروع میشود و در طرف غرب تپههایی هست که سپاه یونان آن را اشغال کرده بود. نخستین پیام واضح این است که تعداد سپاه پارسی ها که یونانی ها مدعی شده اند در این دشت برای یک جنگ جا نمی شده.
۲- هانس ولبروک مورخ آلمانی مینویسد: ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده سنگین اسلحه ترکیب شده بود که قابلیت مانور آن محدود بود. در مقابل سپاه ایران از کمانداران و سواره نظامی که آموزش عالی داشتند، ترکیب شده بود. «هرودت» نوشته است که فاصله دو لشکر ۸ استاد یا ۱۴۷۲ متر بوده و یونانی ها با طی این مسافت در زمان کوتاه و خرد نمودن مرکز جبهه ایرانیان فاتح شدند؛ و فرصت ندادند تا پارسی ها بتوانند از کمانداران و یا سواره نظام خود استفاده کنند(!).
مورخ آلمانی خاطرنشان ساخت که این عمل از لحاظ فیزیکی غیرممکن است. طبق آیین نامههای نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان، سرباز با تجهیزات کامل میتواند فقط در دقیقه تقریباً ۱۰۸ تا ۱۱۵ قدم بدود. اسلحه آتنیها از سربازان کنونی آلمان سبک تر نبود پس اگر طول قدم هر سرباز با تجهیزات را ۸۰ سانتیمتر فرض کنیم ۱۸۲۵=۱۴۷۲/۸۰یعنی یونانی ها ۱۸۲۵ قدم را به سمت سربازان ایرانی دویدهاند که اگر هر ۱۰۸ قدم را یک دقیقه فرض کنیم تقریبا ۱۷ دقیقه طول کشیده تا دو سپاه با هم برخورد کنند . حال سوال اینجاست که آیا ۱۷ دقیقه زمان کمی است تا یک کماندارایرانی بتواند تیری را از تیردان خود خارج و در چله کمان گذاشته به سوی دشمن پرتاب کند و یا سواره نظام ایران در مدت ۱۷ دقیقه نمیتوانسته آرایش بگیرد؟!
۳- هرودت نوشته که لشکر ایران پس از شکست عقب نشسته و سوار بر کشتی های خود شده به دریا رفتند و به آسیا برگشتند حال ابهام اینجاست که سپاهی که عقب نشسته و درحال فرار است و یونانی ها نیز به نوشته هرودت آن را تعقیب میکنند چگونه فرصت داشته که به کشتی ها بنشیند؟ آن هم در جایی که اسکلهای وجود نداشته یا میبایست همه کشته شده یا به دریا ریخته باشند.
۴- یک سر تیپ آلمانی در جنگ جهانی دوم از تنگهٔ ماراتن گزارش میکند:
به محض پیاده شدن موقعیت را مناسب برای بر پایی پادگان در آن محیط تنگ ندیدم و پس از شور با افسران تصمیم به عبور از آن ناحیه و بر پایی یک پادگان در ناحیهای مناسب گرفتیم. معضلی دیگر رخ داد! هنگام عبور نیروها حتی نتوانستیم دو دستگاه از تانکهای پانزر خود را کنار هم از آن مکان عبور دهیم. بنا بر این نقل انتقالات نیروها تا پاسی از شب به طول انجامید که به ناچار در آخر حمل تعدادی از وسائل نقلیه را به فردا موکول کردیم. پس چگونه بوده که پارسی ها با ۶۰۰ کشتی در اینجا پیاده و بعد هم مجددا سوار و به دریا برگشتهاند؟
۵- ناپلئون که وقایع نبردهای ایران را به استناد نوشتههای هرودوت و سایر منابع یونانی مطالعه نموده ، در یادداشتهای خود چنین مینویسد: « در باب فتوحاتی که یونانی ها به خود نسبت میدهند وشکستهایی که برای ایرانیان قائل اند، نباید فراموش کرد که این گفتهها تماماً از یونانیها است و گزاف گویی و لاف زنی آنان نیز مسلم است. از طرف ایرانیان نیز نوشتههایی به دست نیامده تا بتوان این نوشتهها را با گفتههای یونانی مقایسه کرد ونتیجه را مبنای قضاوت قرار داد.
۶- هرودت گفته که یونانی ها خبر پیروزی را توسط دونده خود به آتن فرستادند حال سوال اینکه آیا یونانی ها نمیدانستند وکشف نکرده بودند که اسب از انسان سریع تر میدود و برای اینکه خبر پیروزی را به شهر برسانند از یک انسان مشهور خود استفاده نکنند؟ آنها میتوانستند یکی از اسب های سواره نظام سپاه ایران راکه شکست داده بودند دراختیار این دونده مشهور قرار داده تا بتواند خبر را سریع تر برساند وجان خود را هم از دست ندهد. در ضمن لازمه زودتر رسیدن این دونده، نشستن و منتظر بودن یک سپاه پیروز در دشتی خالی بود!
۷- نی بور: Niebuhr میگوید: «نوشته یونانی ها درباره نبرد ماراتن و جنگ های دیگر ایران با یونان بیشتر به شعر و افسانه گویی و داستان سرایی از تاریخ نویسی شبیه تر است. آنچه به نظر میرسد که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده ، بدین معنی چون داتیس فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل و باریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سواره نظام است، ناچار شد که فرمان عقبنشینی صادر نماید. «هرودت» صدور فرمان عقبنشینی را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است»