نزاویسمایا گازتا نوشت: روابط میان عربستان سعودی و ایران را می توان با جنگ سرد قیاس کرد.
به گزارش «تیک»، بروز تحولات اساسی در روند مناقشه نظامی در سوریه، تحکیم نسبی رژیم بشار اسد، خروج ایران از انزوای بین المللی و گرم شدن سریع روابط این کشور با غرب، باعث نگرانی جدی عربستان سعودی شده است. دینامیک ماه های اخیر، موازنه نیرو در منطقه را به نفع مخالفان ریاض تغییر داده است. به موازات آن، روشن شده که سیاست ضد ایرانی عربستان سعودی نه فقط نتایج مورد نظر را به همراه نداشته است، بلکه فقدان سازش میان متحدان سنی این کشور پادشاهی در قبال استراتژی به اصطلاح مقابله با توسعه طلبی شیعه را نیز آشکار کرده است.
در سطح مشخصی می توان تشدید مناقشه عربستان سعودی – ایران را در معنای وخیم تر شدن رویارویی دینی سنی – شیعه تعبیر کرد که دارای ریشه های عمیقی می باشد. اما، اصلیت مناقشه میان این دو قدرت منطقه ای به عرصه های سیاسی و مبارزه بر سر رهبری در منطقه مربوط می شود و نه مسائل دینی. روابط متقابل عربستان سعودی و ایران در عمل شکل رویارویی سیاسی به خود گرفته است که می توان آن را با دوره جنگ سرد قیاس کرد.
ریاض و تهران بی آن که آشکارا با یکدیگر وارد جنگ نظامی شوند، از تأمین کنندگان مالی اصلی مناقشات نظامی در سوریه و یمن شده اند و در روند اوضاع سیاست داخلی عراق، بحرین و لبنان نفوذ چشم گیری دارند. اقدامات این دو کشور باعث بروز بی ثباتی در منطقه می شود. این گرایشات منفی برای توسعه بیشتر در آینده نیز شانس زیادی دارند. این جریانات تا زمانی که چه آمریکا، چه روسیه (یا مسکو به همراه واشنگتن) نظام جدیدی را در منطقه ایجاد نکنند و بازیکنان منطقه ای را به رعایت و حفظ آن ناگزیر نسازند، ادامه خواهد داشت.
انتشار تعابیر دینی از رویدادهای جاری می تواند باب طبع سعودی ها باشد. بر اساس تعابیر «دینی» از رویدادهای جاری، عربستان سعودی که مدعی نقش اصلی در جهان اسلامی است و شاه این کشور که لقب خادم الحرمین الشریفین – مکه و مدینه، را دارد، با ستیزه جویی هایی از سوی دشمن قدیمی – ایران شیعه، مواجه شده است. در تعابیر طبقه حاکم در عربستان سعودی، شیعیان که به گسترش مذهب خود در خارج از مرزهای ایران نیز امید بسته اند سرزمین های سنی نشین را هدف قرار داده اند و بذر نفاق و فتنه را در آنجا می افشانند. برای نمونه، در اوایل سال جاری، در صفحات نشریه سعودی «الحیات»، یکی از مقاله ها، به موضوع دعوت از تمامی کشورهای عربی و مسلمان در راستای حمایت از عربستان سعودی در مبارزه ای علیه ایران اختصاص یافته بود، زیرا (به نوشته این نشریه) این کشور پادشاهی حافظ منافع تمامی امت اسلامی است.
هدف از تکیه بر ماهیت «دینی» مناقشه، منحرف کردن توجهات از اصلیت سیاسی آن و برخورداری رویارویی میان عربستان سعودی و ایران از ماهیت اگزیستانسیالیستی (وجودی) است. بر اساس این منطق، ریاض نیروی خیر است که علیه شر می جنگد که همچنین، دیگر کشورهای سنی را به اتحاد با خود دعوت می کند. اما، در عمل، تعبیر دینی از جنگ اعلام نشده میان عربستان سعودی – ایران فاقد قوه بسیجی موثر است.
این کشور پادشاهی معتقد است که جنبش «حزب الله» لبنان، ابزار اصلی در اشاعه تفرقه و نفاق در سرزمین های سنی و رسانای کلیدی منافع ایران در منطقه است. از این رو، در ماه مارس، با کمک ریاض، نام این ساختار شیعه نظامی – سیاسی به طور رسمی به عنوان سازمان تروریستی اعلام شد. ابتدا، شورای همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این قرار را تصویب و سپس، کمیته وزیران امور خارجه اتحادیه کشورهای عربی قطعنامه مربوط را صادر کرد. اما، تمامی اعضای اتحادیه کشورهای عربی در خصوص این قرار اتفاق نظر نداشتند. عراق و لبنان به تندی با اتخاذ چنین قراری مخالفت کردند. ابراهیم الجعفری، وزیر امور خارجه عراق، از «حزب الله» دفاع کرده و با پیشنهاد مربوط به اعلام نام این گروه به عنوان سازمان تروریستی مخالفت کرد. در جریان سخنرانی این دیپلمات عراقی، هیات سعودی به نشانه اعتراض سالن نشست را ترک کرد. الجزایر نیز با وجود اتخاذ موضع بسیار محتاطانه، از این قطعنامه حمایت نکرد.
از مدت ها پیش، ریاض تلاش می کند پیرامون خود جناح سنی را بسیج کند و ضربه مهلکی به منافع ایران در منطقه وارد کند.
اما، تلاش های این کشور برای به دست گیری مقام ریاست در ائتلاف سنی، با مخالفت های جدی داخلی و عدم تمایل دیگر کشورهای سنی بانفوذ برای به رسمیت شناختن عربستان سعودی به عنوان رهبر و کمک به این کشور در حل و فصل «مشکل ایران» مواجه شده است. چندی پیش، در پی ایراد سخنانی از سوی عربستان سعودی در خصوص احتمال حمله زمینی نیروهای مسلح این کشور علیه سوریه نیز فقدان وجود «هبستگی سنی» به طور کامل اثبات شد.
به غیر از امارات متحده عربی، هیچکس از این ابتکار عمل حمایت نکرد. موضع آنکارا که احتمال حمله را رد نمی کند نیز فقط در رابطه با تأمین منافع راهبردی ترکیه و ضرورت تامین امنیت در مرز سوریه – ترکیه می باشد.
حتی، در داخل شورای همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز از حمایت یکپارچه از عربستان سعودی اثری نیست. در پی توقف روابط دیپلماتیک میان ریاض و تهران در اوایل سال ٢٠١٦ میلادی، فقط بحرین بود که گام مشابهی برداشت. دیگر کشورهای عضو شورای همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس – کویت، امارات متحده عربی و قطر، فقط سطح روابط دیپلماتیک خود را با این کشور کاهش دادند. عمان که از ایران حمایت می کند و روابط سیاسی و اقتصادی تنگاتنگی با این کشور دارد و در قبال سیاست ریاض در برابر تهران بسیار محتاطانه عمل می کند، هرگز در قبال قطع روابط عربستان سعودی – ایران واکنش تندی نشان نداده است (به استثنای ایراد بیانات رسمی که حمله به سفارت عربستان سعودی را محکوم می کند).
چندی پیش، عربستان سعودی ضمن پیش بینی تقویت حتمی ایران، تلاش کرد اتحاد نظامی را بر پایه شورای همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تشکیل دهد و ریاست آن را بر عهده گیرد. اما، در آن ایام، عمان به شدت با این ابتکار عمل ریاض مخالفت کرد. در اجلاس شورای
همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در ماه دسامبر سال ٢٠١٣ میلادی، یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان، اعلام کرد که در صورت تشکیل چنین اتحادی بر پایه شورای همکاری های کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، کشور او به سرعت این ساختار نظامی متحد را ترک خواهد کرد.
نباید قطر را نیز از یاد برد که روابطش با ریاض در بحبوحه بهار عرب، مانند روابط ایران با این کشور بود و در حال حاضر نیز این دو کشور از اتحاد به دور قرار گرفته اند. به رغم آن که عربستان سعودی موفق شد «دوحه را بر سر جای خودش بنشاند» و آن را وادار به چشم پوشی از حمایت فعال از «اخوان المسلمین» و گروه های گوناگون در منطقه نماید که با این گروه در ارتباط هستند - از سوریه گرفته تا مصر و لیبی و تونس – مناقشه بالقوه خطرناک عربستان سعودی – قطر فقط در وضعیت پنهانی قرار گرفته است. در صورت مهیا شدن شرایط لازم، احتمال دارد این مناقشه با قدرت بیشتری به خود نمایی بپردازد.
فقط اجرای عملیات مشترک عربستان سعودی – امارات متحده عربی در راستای حمایت از قانون اساسی بحرین در اوایل سال ٢٠١١ میلادی، را می توان از موفقیت های نسبی نظامی – سیاسی در رویارویی با ایران به حساب آورد. ورود قوا به این کشور باعث شد تا اعتراضات شیعیان علیه خانواده سنی حاکم الخلیفه سرکوب شود و شاه بحرین بر سر قدرت باقی بماند.
اما، عربستان سعودی و امارات متحده عربی موفق نشدند با بکارگیری شیوه های مشابه در یمن آرامش را برقرار کنند. حدود یک سال است که عملیات زمینی در این کشور ادامه دارد، اما هنوز نه تمامیت ارضی یمن احیا شده و نه حوثی های مورد حمایت ایران شکست خورده اند و نه، ریاض موفق شده است رئیس جمهور یمن را به صنعا بازگرداند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن گیر افتاده اند، اما هیچ یک از «متحدان» سنی در کمک به این دو کشور تعجیلی نشان نمی دهند.
در نتیجه، سناریوی مربوط به ماهیت دینی رویارویی سنی – شیعه در منطقه، بیشتر استعاره ای زیبا می نماید. از این رو، عربستان سعودی موفق نمی شود پیرامون خود ائتلاف کشورهای سنی را با هدف مقابله علیه توسعه طلبی شیعه تشکیل دهد. کشورهای عربی با اتخاذ این و یا آن قرار در زمینه سیاست خارجی، همبستگی موهوم سنی را ملاک عمل قرار نمی دهند بلکه فقط پیامدهای راستین اقدامات سیاسی خود را پیش بینی می کنند – و به همین دلیل سعی دارند ریسک نکنند.