رای گیری چند روز پیش سنای آمریکا در زمینه ی توافق هسته یی با جمهوری اسلامی ایران با کامیابی دموکرات های حامی برنامه ی جامع اقدام مشترک یا «برجام» پایان یافت و «باراک اوباما» رییس جمهوری دموکرات آمریکا توانست بر مخالفان جمهوریخواهش چیره شود. هر چند اوباما دیگر نیازی به وتوی رای کنگره ندارد و افکار عمومی نیز در این زمینه از وی حمایت می کند اما مولفه های بسیاری در جامعه ی آمریکایی مطرح است که می تواند بر آرای عمومی و رقابت های سیاسی تاثیرگذار باشد. این نکته را نیز باید در ذهن داشت که هنوز مخالفان برجام اکثریت قابل توجهی را در کنگره ی آمریکا دارند و احتمال کارشکنی ها بسیار بالا است. هنگامی که در سال 2008 میلادی اوباما توانست به عنوان اولین رییس جمهوری رنگین پوست آمریکا به کاخ سفید راه یابد بسیاری بر این باور بودند که شعار «تغییر» وی با توجه به مشکلات اقتصادی مربوط به بحران مالی و دلزدگی مردم آمریکا از سیاست های نظامی گری و جنگ طلبانه ی این کشور در دوره ی «جرج بوش» پسر باعث چرخشی شگرف در افکار عمومی ایالات متحده شده است. به رغم وجود تمایل به تغییر در آن برهه، بدون شک مهمترین مولفه ها در تعیین رویکردهای سیاسی مردم آمریکا مسایل اقتصادی و سطح رفاه اجتماعی آن ها است و هر رییس جمهوری که توانسته این 2 مهم را برای مردم آمریکا مهیا سازد با اقبال عمومی بیشتری رو به رو شده است. پس از این 2، سیاست خارجی آمریکا با شاخص هایی چون حفظ هژمونی، اعتبار و حس برتری نسبت به دیگر کشورهای جهان در افکار عمومی آمریکایی ها تاثیری به سزا دارد. به نظر تحلیلگران، اوباما در مسایل داخلی با موفقیت ها و چالش هایی روبرو بوده است. از جمله موفقیت های وی این است که تا حدودی رونق اقتصادی را به ایالات متحده بازگردانده است. در چند ماه گذشته برای نخستین بار از آغاز بحران مالی آمریکا که از سال 2008 شدت یافت، بیکاری در این کشور کاهش یافت. از دیگر علت های محبوبیت اوباما در حوزه ی مسایل داخلی بحث مربوط به طرح بیمه ی همگانی بود. اگر چه این طرح با مخالفت های عمده یی از سوی جمهوریخواهان روبرو شده اما توانسته است نظر مساعد بسیاری از شهروندان آمریکایی را جلب کند. طرح هایی از این دست در کنار تلاش برای تحول در وضعیت اقامت مهاجران سبب شده افکارعمومی طبقه های پایین جامعه ی آمریکا به ویژه رنگین پوستان با دموکرات ها همراه شود. با این حال، اوباما با رای منفی بسیاری از صاحبان صنایع بزرگ و کلان سرمایه داران رو به رو است که از قدرت فراوانی برای جهت دادن به رقابت های سیاسی و افکار عمومی برخوردارند و به طور سنتی در اردوگاه جمهوریخواهان قرار می گیرند. ورای مسایل مربوط به رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی که اولویت های نخست برای شهروندان آمریکایی به شمار می آید، سیاست خارجی سومین عرصه یی است که کارنامه ی دولت ها در آن مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرد. اوباما طی هفت سال گذشته سه وعده ی مهم در زمینه ی سیاست خارجی داد که نتوانست در همه آن ها موفق عمل کند. وی رفع تنش میان اعراب و اسراییل، پایان دادن به مساله هسته یی ایران و حل موضوع سوریه را که اکنون با افراطی گری و تروریسم گره خورده مطرح کرد. اوباما تاکنون تنها در موضوع هسته یی توانسته است اقدامی را که وعده داده بود به سرانجام برساند. البته این موضوع نیز با انتقادها و کارشکنی های زیادی در داخل آمریکا مواجه شده است. اوباما رای منفی به کفایت مذاکرات در سنا را پیروزی دیپلماسی٬ امنیت ملی آمریکا و امنیت و آسایش جهان دانست و شماری از تحلیلگران آمریکایی توافق هسته یی با ایران را تنها موفقیت بزرگ دیپلماسی اوباما دانسته اند. در 2 موضوع دیگر منطقه یعنی فلسطین و سوریه کاخ سفید موفقیتی را کسب نکرده است. از یک سو روند سازش به بن بست رسیده و از سوی دیگر افراطی گری در منطقه پرقدرت تر شده و دایره کنشگری تروریست ها از سوریه به منطقه های پیرامونی چون عراق کشیده شده است. نقطه قوت برجسته ی اوباما در سیاست خارجی، دوری از رویکردهای تنش زا و جنگ افروزانه ی پیشین بوده است. در دوره ی وی ایالات متحده آشکارا تمایل و یا به بیان دیگر توانی برای دست زدن به خشونت یا آغاز جنگی دیگر در منطقه نداشت. از نمودهای بارز این رویکرد می توان به خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان یا مخالفت با حمله ی نظامی به سوریه و پیگیری دیپلماسی در دستیابی به توافق هسته یی با ایران اشاره داشت. در مورد مسایل منطقه یی کاخ سفید تلاش کرده است تا حد ممکن از نقش آفرینی و پذیرش مسوولیت های مستقیم نظامی و امنیتی خودداری کند. البته کارشناسان مسایل راهبردی، مبنای این رفتار را تحول در راهبردهای امنیتی واشنگتن و اولویت یافتن مسایل حوزه ی آسیا- اقیانوس آرام بر خاورمیانه می دانند. گذشته از این بحث ها، جمهوریخواهان در آمریکا نشان داده اند که از هیچ تلاشی برای ناکارآمد جلوه دادن دولت دموکرات اوباما در حوزه های مختلف از جمله سیاست خارجی و به طور ویژه توافق هسته یی با ایران فروگذار نمی کنند؛ از جمله جمهوریخواهان سعی در گسترش این باور و احساس دارند که آمریکای دوره ی اوباما به شیری بی یال و دم و اشکم تبدیل شده و دیگر آن قدرت برتر جهانی نیست؛ باوری که ضربه یی سخت به سیاست خارجی دموکرات ها به شمار می آید. بر خلاف باور شماری که تاکید دارند برجام نقطه ی قوت دموکرات ها در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا است و آن ها گام بزرگی را برای ادامه ی حضور در کاخ سفید برداشته اند اما باید تاکید کرد دموکرات ها راه دشواری برای پیروزی در انتخابات 2016 پیش رو دارند. جمهوریخواهان با وجود برگ برنده ی توافق هسته یی نزد دموکرات ها، همچنان بسیار پرقدرت هستند و ممکن است بتوانند با همکاری لابی های صهیونیستی و دست زدن به برخی بازی های سیاسی شرایط را به نفع خود تغییر دهند. در کمتر از 15 ماهی که تا انتخابات سال 2016 ریاست جمهوری (آبان سال 1395) باقی مانده ممکن است روند بازی دگرگون شود. از یک سو ممکن است اوباما بتواند در دیگر پرونده های سیاست خارجی خود موفقیتی کسب کند و در منازعه ی اعراب و رژیم صهیونیستی کنش تاثیرگذاری انجام دهد یا در مقابله با تروریسم به ویژه داعش ابتکارهایی را به اجرا در آورد که با موفقیت همراه باشد و به نوعی بتواند برگ برنده ی توافق هسته یی را تقویت کند. از سوی دیگر ادامه ی کارشکنی ها و فضاسازی های تبلیغاتی جمهوریخواهان با حمایت لابی های صهیونیستی مسیر پیش روی دموکرات ها را پر چالش خواهد ساخت.