نمایشگاه پدیده ای برآمده از دوران مدرن است که بنا به ضرورت تولید و عرضه انبوه کالا در سده نوزدهم ظهور کرد. آنچه به عنوان نمایشگاه مدنظر است خاستگاه و ضرورت های پیچیده این دوران و ما بعد آن را در بر می گیرد. در عصر مدرن مکان و فضا باز تعریف شد و نسبت آن با زیست جهان انسان و فناوری در کانون توجه قرار گرفت. بر این اساس معماری داخلی و ساختار بصری نمایشگاه در روزگار حاضر کارکرد های متنوعی دارد که حول کنش ارتباطی در عرصه های مختلف حیات بشری متمرکز شده است. بیش از یکصد و پنجاه سال از نمایشگاه هاید پارک لندن که سرآغاز به نمایش درآوردن جهان تکنولوژیک بود می گذرد. در ایران نیزفضاهای نمایشگاهی سنت و سابقه ای چهل – پنجاه ساله دارند و سالانه صدها نمایشگاه مختلف در سطوح شهری اتانی ملی-بین المللی در کشور برگزار می گردد که به رغم تفاوت های ماهوی به لحاظ ارائه کالا ساختاری یکسان شبیه سازی شده دارند. دلیل عمده این فرآیند یکسان ساز این است که ما جز چند نمونه استثنایی نمایشگاه به مفهوم مدرن و پسامدرن نداریم.
” مردم چگونه در فضا حرکت می کنند؟ درفضا چه رخ می دهد؟ تجربه فرد در مواجهه با محیطی فیزیکی چه مراحلی دارد و چگونه بنا از وقایع درون یا اطراف خود اثر می پذیرد؟”
در خصوص فضاهای نمایشگاهی به نظر می رسد در ابتدا دو مفهوم فضا و نمایش بایستی تعریف شوند. تعریف فضا امری نسبی است و در جوامع مختلف می تواند متفاوت باشد. برطبق فرهنگ لغت آکسفورد تعاریف زیادی از فضا وجود دارد. مثلا کیفیت تهی بودن و بزرگ بودن به نحوی که بتوان در آن آزادانه حرکت کرد. فضا معمولا با تقابل و محک زدن با یک ماهیت مادی دارای شکل بعد و توده دارای جرم ادراک می شود.
مفهوم نمایش نیز برطبق فرهنگ لغت آکسفورد عبارتست از نشان دادن چیزی در یک مکان عمومی برای مردم برای لذت بردن آ نها و یا برای اطلاع رسانی و آگاه کردن آن ها. اما واژه به معنای “نمایش چیزی که معمولا مخفی ات بیان حقیقت درمورد یک شخص یا یک موقعیت و نمایش آن” و به معنای توصیف کامل یک تئوری یا نظریه طرح و هم چنین منابتی که مردم مشاغل و غیره کالاهای خود را به نمایش یا فروش می گذارند تعریف شده است. فضای نمایشگاهی در نتیجه جایی است که در آن نمایش نوآوری خلاقیت تکنولوژی و فناوری جدید تجارت و رقابت برای نمایش یا فروش عمده ای بازی می کند.
به نظر می رسد در رابطه با فضای نمایشگاهی از چند منظر می توان بحث کرد که شامل عملکرد و مکان استفاده کاربران، قرارگیری آن در بافت و زمینه شهری، فرم و ساخت و مقیاس و اندازه می شود.
– اولین نکته ای که باید در فضاهای نمایشگاهی دخیل باشد، مکان گزینی آن ها در بافت شهری یا منطقه است.
– دوم؛ نقش و عملکرد این فضاها و ویژگی هایی که آن ها را از سایر عملکردهای شهری متمایز می کند.
– سوم؛ ترکیب بندی و عناصر متشکله این فضاها (بیرونی) و ارتباطات فضایی (درونی) آن ها که شامل هردو فرم و عملکرد است.
– چهارم؛ خمیر یا مفهوم و روح طراحی فضاهای نمایشگاهی
– پنجم؛ تأثیرات محیطی این فضاها بر پیرامون و بستر خود
– ششم؛ تأثیرات فناوری جدید و برتر در هر دوره در نقش و عملکرد طراحی وساخت این بناها
زمینه های تاریخی-اجتماعی پیدایش فضاهای نمایشگاهی:
اصلی ترین نقش فضای نمایشگاهی این بود که آخرین دستاوردهای تکنولوژیک در زمینه نوع مواد مصالح و مصنوعات و محصولات و تجهیزات صنعتی که در نتیجه پیشرفت تکنولوژی در هر دوره به دست آمده است را برای تجارت و استفاده در اختیار بازار قرار دهد. از این منظر طراحی و ساخت یک فضای نمایشگاهی به عنوان اولین فرصت برای تجلی بخشی به توان تکنولوژیک مطرح می شود و مکانی برای بازتاب امکانات و توان تکنولوژیک در تولید مواد و مصالح و شیوه های ساخت درخود این فضاها شکل می گیرد. این فرایند کالبدی را فراهم می کند که مناسب و درخور یافته های تکنولوژیک در سایر رشته های عملی و صنعتی باشد و آرمانشهر انسان تکنیک محور را متجلی سازد.
اهداف عمده در طراحی و ساخت فضاهای نمایشگاهی:
اهداف عمده و پایه ای در طراحی فضاهای نمایشگاهی را می توان به این صورت بیان کرد: نوآوری در مواد و مصالح ساخت-کاهش ماده ساختمانی و افزایش فضا با شیوه های مدرن و خلق آینده.
این فضاها همواره مبتنی بر نوآوری هستند؛ تولید و ارائه مواد و مصالح ساختمانی، ارائه طراحی و شیوه ها و تکنیک های ساختمانی، خلق فرم های جدید معماری (که خود تابعی از امکانات تکنولوژیک) و نیز بهره برداری اقتصادی از فضا که از اهداف اصلی عملکردی این فضاست مواردی از این گونه نوآوری ها قلمداد می شوند.
ویژگی های اساسی فضاهای نمایشگاهی:
فارغ از اینکه فضاهای نمایشگاهی در چه محیطی طراحی و ساخته شده اند در سال های اولیه پیدایش و حتی در فرآیند توسعه فرم و عملکرد این فضاها می توان برخی مشخصات بارز را استنتاج کرد:
1-آینده محوری در برابر سنت گرایی
در طراحی معماری و ساخت فضای نمایشگاهی نه تنها اصراری بر پیوند با گذشته دیده نمی شود که در تقابل با آن به صورت حریصانه ای آینده پردازی و سعی در نگاه و تکیه به آینده و واقعیت بخشی به آن دیده می شود. لذا در طراحی این فضاها به طور فزاینده ای با سعی در کاهش توده و افزایش و انباشتگی فضا روبه رو هستیم. فضای مکانیکی سرپوشیده وسیعی که انسان در آن دستاوردهای تکنولوژیک خود برای عدم وابستگی اش به طبیعت و یا برتری اش را برآن به نمایش می گذارد.
2-تولید انبوه و مجموعه ای در برابر ساخت سنتی
لوکوربوزیه در طراحی غرفه فرانسه در نمایشگاه سان فرانسیسکو 1934 با انتقاد از شیوه های سنتی ساختمان اظهار داشت: “نمایشگاه های قرن اخیر به سطح یک کم کاری غیر منطقی سقوط گردند به طوری که به بیننده تصور خیالی یک کاخ یا خانه واقعی را می دهند. ولی فکر می کنم که باید سنت نمایشگاه های قرن نوزدهم را دنبال کنیم (نمایشگاه آهن و شیشه) خلق یک فضای قابل نمایش که دعوت به تماشا بکند و هم زمان با ارضاء جمعیت احساس و هیجان معماری را نیز به آن ها عرضه کند یا در حل مسائل نمایشگاه صداقت به کار رود.
برعکس ساختمان های رایج که برای اهداف دائمی ساخته می شوند، این نکته حائز اهمیت است که در طراحی این فضاها مسئله متحرک بودن و قابلیت جابه جایی نصب سریع و قابلیت جمع شدن و واسازی آن نقش اساسی ایفا می کند بنابراین روش طراحی و فرم دهی این فضاها کاملا متفاوت و متمایز از ساختمان های رایج است.
ساختمان های نمایشگاهی تغییر پذیرند، دارای مدولاسیون مشخص و در بسیاری از موارد قابل تکثیرند. می توانند در زمینه های متفاوت سرهم بندی شوند و از آنجا که ارتباط زیادی با بستر ندارند به جز فناوری و مهندسی تداعی کننده بوم فرهنگ و نظایر آن نیستند. اما به طرز واضح و روشنی بیانگر و نماینده مسائل اجتماعی محسوب می شوند و هریک از جوامع غربی سعی در بازتاب و نمایش توانایی ها و برتری های خود بر دیگران در زمینه کسب تکنولوژی دارند.
3-تکنولوژی در برابر فرم
در طراحی فضاهای نمایشگاهی محصولات و مصنوعات با قابلیت های بسیار محدودی از نظر شکل دهی و حالت پذیری همراهند. هنرکار دست روی آن ها انجام پذیر نیست و به صورت تولید انبوه از کارخانه به مقصد حمل می شود. این محدودیت ها در دستاوردهای تکنولوژیک در ادامه خود توانایی طراح در طراحی و خلق فرم های جدید و بدیع را محدود می نماید و در بسیاری از مواقع به خلق فرم های تکراری و یکنواخت و تحمیلی منجر می شود.
4-بروتالیزم در برابر آرامش بصری
با توجه به صنعتی بودن عناصر سازندهی این فضاها ترکیب حجمی و فرم حاصله در فضای نمایشگاهی معمولا دارای روحیه خشن و خشکی است. از آنجا که در دوران اخیر شاهد غلبه صنعت و تکنولوژی بر طبیعت بوده است استاندارد شدن تولید و فرم مصالح به نوعی خداحافظی با طبیعت شمرده می شود. این امر مورد نکوهش برخی از معماران طبیعت قرار گرفت. راسکین این نوع طراحی را مترادف با غلبه مهندسی معماری خداحافظی با طبیعت و به صدا درآوردن ناقوس مرگ هنر توصیف کرد.
اوج تکامل ایده انسان صنعتی از نظر خلق فضاهای مدرن و بریده از طبیعت را در مرکز پمپیدو که در سال های هفتاد میلادی نه با هنرمندی به مفهوم کلاسیک آن که با صنعت گری و فن سالاری تمام طراحی و ساخته شد می توان مشاهده کرد.