مقدمه
بسیاری از کتب تاریخ هنر، به هنگام پرداختن به هنر تمدنهای کهن یا تمدن بینالنهرین را اولین مبحث قرار میدهند یا تمدن مصر را. البته شکی وجود نداراد که قدمت تمدن بینالنهرین در قیاس با تمدنهای دیگر بیشتر است. لیکن تمدن بینالنهرین همواره محل تاخت و تاز اقوام مختلف بوده است و تاریخی آشفته دارد. همین آشفتگی در تنوع و تغییرات مدام در جلوههای هنری آن تمدن دیده میشود. لذا در آثار هنری باقیمانده از تمدن بینالنهرین، همان گونه که دیدیم، به رغم زیبایی و قدرت، نمیتوان به دنبال یک منشاء و یک منبع الهام و حتی یک شیوه بادوام بود. تمدن بینالنهرین به رغم سرگذشت پرنشیب و فراز خود، در آثار هنری شکل گرفته در تمدنهای دیگر، تاثیراتی مهم گذاشته است. حتی در ابتداییترین تجلیات هنر مصر میتوان آثاری از این تاثیر مشاهده کرد، اما این تاثیرات، به همان ادوار ابتدایی محدود میشود. هنر مصر در این زمینه سرنوشتی کاملاً متفاوت و متضاد با سیر تاریخی بینالنهرین دارد.
مصر با تاریخی نسبتاً آرام و یکدست که کمتر تحت هجوم قرار گرفته است، توانست در زمینههای هنری، هویتی مستقل و باثبات و دستنخورده را برای مدتی بسیار طولانی حفظ نماید.
رود نیل در طول تاریخ، منشاء آبادانی و منبع حیات این سرزمین و ساکنان آن بوده است. با توجه به اینکه این رودخانه از میان دو بیابان خشک صحرای عربستان در شرق و صحرای لیبی در غرب عبور کرده و نوار سبز و حاصلخیزی را در این پهنه خشک و سوزان ایجاد نموده، میتوان به جرات نیل را شاهرگ حیاتی تمدن مصر دانست.
برای دانلود به ادامه مطلب بروید…
نام فایل : پروژه آشنایی با معماری جهان – مصر و معرفی ۶ بنای معروف مصر ۱۳۰ اسلاید – مصر ۱۲۰ صفحه { word }
ساکنین مصر از دو تیره مختلف بودهاند. در قسمت شمالی، در دلتای نیل انسانهایی از نژاد آسیایی با صورتهای گرد و پوستهای روشن میزیستهاند. ساکنین دره نیل مردمی با جمجهها و صورتهای کشیده و پوست قهوهای از تیره آفریقاییان بودهاند.
این دو تیره در ابتدا حکومتهای مجزا داشتهاند و در نتیجه سرزمین مصر به دو قسمت مصر علیا و مصر سفلی تقسیم شده بود. پادشاه نارمر که در این ایام، حکمران مصر علیا و فرماندهی مقتدر بود، توانست در سال ۳۲۰ق.م. با تسلیط بر مصر سفی، اتحادی میان دو منطقه بوجود آورد و تاریخ مدون و مستند مصر هم از همین زمان شروع میشود.
تاریخنویسان، دوره کهن مصر را به سه بخش تقسیم نمودهاند:
دوره پادشاهی کهن (۲۰۴۰ – ۳۲۰۰ ق.م.)؛
دوره پادشاهی میانه (۱۶۵۰ – ۲۰۴۰ ق.م.)؛
دوره پادشاهی جدید یا امپراتوری (۱۰۷۰ – ۱۵۵۰ ق.م.).
در میان این ادوار، گاهی کشمکشهای سیاسی و نظامی نیز رخ میداد. لیکن این تنشها چنان ناچیزند که ما در هنر مصر نوعی یگانگی در موضوع، تلقی و بیان در طول قریب به ۲۰۰۰ سال مشاهده میکنیم. هنر مصر را در عهد کهن میتوان اجمالاً با صفات دینی، ابدیتگرا، کاهنی و ایستا توصیف نمود.
باید بدانیم که قدرت دین در مصر باستان با قدرت پادشاهان یکی بوده، چرا که پادشاهان مصر خود را دارای نوعی قدرت الهی میدانستهاند. به پادشان مصر باستان فرعون میگفتند و فراعنه موجوداتی جاودانی تلقی میشدند که در مقررات جاری در عالم هستی و حیات طبیعی مشارکت داشتهاند. به همین دلیل است که آثار هنری مصر باستان در بیشتر موارد در نقش برجستهها و تندیس پادشاهان و ملکهها (پیکرتراشی) به شکل مقادیر پادشاهان (معماری) و تصویرگری مربوط به زندگی ایشان در این جهان یا جهان پس از مرگ (نقاشی) جلوهگر میشود.
نقش برجستهها
از قدیمیترین آثار بجای مانده از هنر مصر، لوحی سنگی است که مربوط به عهد پادشاهی (نارمر) است. این لوح کوچک اطلاعات ارزندهای در مورد زمان این پادشاه و آغاز نظام منسجم و متحد مصر به ما میدهد.
نوع ترسیم و ساخت و ساز بدن در اکثر نقش برجستهها تابع روش خاصی است. مطابق این روش، صورت همواره از نیمرخ، بالاتنه از روبرو، پایین تنه شامل باسن و ران و زانو و پا، از نیمرخ نشان میدهد. فاصله پاها و نوع ایستادن به گونهای است که وزن بدن به طور مساوی بر روی پاها پخش میشود و در نتیجه ترکیب ایستادن بسیار استوار و باوقار خواهد بود.
نباید تصور کنید که این روش ناشی از ناآگاهی هنرمندان مصر از قوانین تصویرگری طبیعی است. برعکس، آثار گوناگون و زیادی وجود دارد که از دانش و مهارت این هنرمندان آن عهد حکایت میکند. تصویر زیر، نقش برجستهای است مربوط به هزاره سوم ق.م. که مجسمهسازان را در حال کار نشان میدهد. در این تصویر میبینیم که بدنها به طور طبیعی و منطبق بر نوع کاری که انجام میدهند، تصویر شدهاند.
معماری
گفتیم که هنر مصر کهن از اساس، هنری است دینی و ابدیتگرا. بدین معنی که مهمترین پدیدههای زندگی انسانها آن وقایعی بوده که به نوعی با ماورای طبیعی ارتباط داشته است. در این میان مرگ به عنوان مرز اتصال و دروازه ورود به جهان دیگر از اهمیت استثنایی برخوردار بود. به همین جهت برجستهترین آثار معماری به جای مانده را، مقبرهها و معابد تشکیل میدهند. از بنای منازل مسکونی و ساختمانهای عادی اثری باقی نمانده، چرا که این بناها اغلب از تنه درخت و نی ساخته میشده است.
در سنت کهن مصر، اعتقاد بر این بود که هر انسان جفتی اسرارآمیز به نام «کا» دارد که نیروی حیات اوست. «کا» که میتوانیم آن را «روح» ترجمه کنیم، پس از مرگ انسان به حیات خود ادامه میدهد، ولی برای بقاء، هنوز احتیاج به جسم مادی دارد. نیاز به حفظ و نگهداری جسم به منظور جایگاهی برای «کا» رفته رفته به مطالعاتی علمی در خصوص چگونگی جلوگیری از فاسد شدن بدن مرده رهنمون شد که در نتیجه آن «فن مومیایی کردن» اختراع گردید.
چون مصریان بر این باور بودند که انسان پس از مرگ همچون زندگی دنیوی، به لوازمی نیاز دارد، کلیه لوازم زندگی، زیورآلات، مبلمان، پول و جواهرات قیمتی و حتی گاهی سگ و گربههای مومیایی شده همراه متوفی در مقبره قرار میشد. تابوتها از جنس چوب بود و سپس روی آنها را رنگآمیزی میکردند و به نوشتهها و تصاویر شخص متوفی میآراستند.
دیوار مقابر هم با نقاشی و نقش برجستههایی از تمثال و وقایع زندگی متوفی تزئین میشد. ابتداییترین شکل مقبرهها به صورت سکویی ساده بود. با وجود جانبی شیبدار، که آنها را «مصطبه» مینامیدند. این شکل رفته رفته متحول شد و به صورت هرم پلهای در مقبره شاه زوسر درآمد.
هرمهای پلکانی هم متحول شدند. اوج این تحول را میتوان در اهرام سه گانه مصر که شهرت جهانی دارند و جزو عجایب عالم و میراث بشری ثبت شدهاند، مشاهده نمود.
شکل ص ۷۲: اهرام سه گانه مصر بنا شده در سالهای ۲۵۰۰-۲۵۳۰ و ۲۵۷۰ ق.م. واقع در جیزه
در کنار این معابد، مجسمه عظیم ابوالهل قرار دارد. این مجسمه که ـ از یک سو به خاطر عظمت و از سوی دیگر به علت همجوار بودن با اهرام ـ آن را در بخش معماری آوردهایم، با ارتفاع ۲۰ متر در نظر بسیاری از اهل فن، جذابترو بااهبتتر از اهرام است. این مجسمه شیر نشسته که سر انسانی آن بازسازی شده چهره «خفرن» یکی از فراعنه قدرتمند مصر است، شاید عظیمترین اثری است که برای به نمایش گذاشتن شوکت و قدرت یک امپراطوری تاکنون ساخته شده است.
معماری مصر که مصالح آن در آغاز چوب و سپس خشت خام بود، رفته رفته به معماری سنگی تبدیل شد و از شکل مصطبه کوتاه به اهرام حجیم و بلند رسید.
حکومت فراعنه مصر در اواخر عهد پادشاهی کهن (۲۰۴۰ – ۳۲۰۰ ق.م.) با مشلات سیاسی روبرو شدند. فرمانروایان محلی علیه فراعنه طغیان کردند و با کم شدن قدرت فراعنه، ساختن مقادیر عظیم نیز به رکود و ایستایی رسید. این رکود حدود ۷۰۰ سال به طول انجامید. گرچه در اواخر دوره پادشاهی میانه (۱۶۵۰ – ۲۰۴۰ ق.م.) فراعنه مصر توانستند قدرت از دست رفته را تا حدی احیا کنند، ولی آن شوکت و عظمت مقام فرعونی دیگر بازنگشت.
معماری مذهبی که در دورانی «مقبره» در آن رکن اساسی و «معبد» جز ثانویه را داشت، رفته رفته به «معبد محوری» کشیده شد.
معماری مذهبی در عهد امپراطوری یا پادشاهی جدید (۱۰۷۰ – ۱۵۵۰ ق.م.) شوکت و جلال خود را بازیافت، ولی این بار به شیوه و سبکی متفاوت. این بار هنرمندان معمار با دانش و ذوق از عظمتهای طبیعی برای شوکت بخشیدن به معابد بهره گرفتند. به جای اینکه کوهی مصنوعی و عظیم (هرم) بسازند، کوههای باشوکتتر طبیعی را محور قرار دادند و معبد را در هماهنگی با آن با درایت و دقت بسیار بنا کردند. بارزترین نمونه این رشد و اوج معبد ـ مقبره، ملکه «حت شپسوت» است که در حدود سال ۱۴۸۰ ق.م. بنا شده است.
هرم پله پلهای زوسر (جوسر)
در دوره سلسله سوم در حدود سال ۲۷۵۰ ق.م. مقابر مصری شکل هرم هالی پلهدار به خود گرفت. مشهورترین این مقابر (و احتمالاً اولین آنها) مقبره پادشاه زوسر است که روی همان تپه مستطیل شکل اجدادی و در شهر سقاره یا گورستان باستانی ممینس برپا شده است. نخستین مقبره عظیم پادشاهی بود. شکل هرم مزبور ظاهراً چیزی حد واسط بین مصطبه و هرمهای حقیقی بعدی در جیزه است. در واقع کپهای از چندین مصطبه است که به تدریج کوچک شده و در پایان کار ساختمان، مشابه زیگوراتهای بزرگ بینالنهرین از آب درآمده است، اما هرم زوسر برخلاف زیگوراتها یک مقره است نه یک معبد. ارتفاعش از بنای شهر مردگانی که پیرامونش ترتیب یافته است، بلندتر است.
مقبره زوسر کارکردی دوگانه داشت:
حفاظت از پادشاه مومیایی شده و متعلقاتش؛
جسم، ساختن قدرت مطلق و خداگونه وی به کمک جسامت و صلابت خویش.
این ساختمان را یک زیارتگاه درمانی میپندارند. مجموعه مهتایلهای محصور و حیاط بزرگش، آفریده «ایموحوتب»، یعنی نخستین هنرمندی بود که نامش در تاریخ مدون آمده است. او که وزیر اعظم پادشاه زومهر بود، مردی با نیروی افسانهای بود که در جهان باستان، نه تنها فقط به عنوان یک مهندس معمار، بلکه به عنوان انسانی فرزانه، جادوگر حکیم، کاهن و کاتب گونهای نابغه و کاردان که بعدها به عنوان خداپرستید نیز ستوده میشد
اهرام ثلاثه مصر
در (جیزه)گیزا، غرب قاهره امروزی، سه هرم از فراعنه سلسله چهارم به نامهای خوفو یا خئوپوس (Cheops) (به معنای کسی که به افق تعلق دارد)، خفرع (Khafre) یا خفرن (یعنی بزرگ) و منکورع (Menkaure) یا موکرینوس (به معنای ملکوتی) وجود دارد. هرمهای سه گانه، عظیم ترین و باشکوهترین بناهای دوره پادشاهی کهن هستند که جزو عجایب هفت گانه جهان باستان نیز محسوب می شوند. این هرمها که از حدود سال ۲۵۵۰ پیش از میلاد ساخته شده اند، با رمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده اند و نمادهای “حکمت ازلی”، “سرزمین مصر”، “پایداری ابدی” و “فنون جادوگری” بودند. اهرام چیزه نقطه اوجی در تکامل شیوه معماری مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است که با ساختن مصطبه ها ، مقابر اولیه مصریان که غالباً آجری یا سنگی بودند ، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پیشرفت کرد.
برای ساخت اهرام، تعدادی شیب راهه آجر فرش احداث گردید و تخته سنگهای آهکی را که از معادن آن سوی نیل با قایق به آنجا منتقل می شدند، احتمالاً با استفاده از غلطکهای چوبی (در آن زمان هنوز چرخ اختراع نشده بود) روی این شیب راهه ها به بالا منتقل می کردند.
در جلوی هر هرم، معبد کوچکی قرار داشت که با گذرگاهی سنگفرش به معبدی دیگر که در دره نیل، در حاشیه مزارع واقع بود، می پیوست. ورود به معبد واقع در دره از طریق مجرایی از رود نیل ممکن بود و هنگام جاری شدن سیل، با قایق به آنجا رفت و آمد می کردند.
در دو سوی اهرام، هرمهایی کوچک با طرحی منظم و دقیق وجود داشت که ویژه اعضای خاندان سلطنتی بود و تعدادی مصطبه نیز به مقامهای بلندپایه درباری اختصاص داشت. جهت هرمهای سه گانه، شمالی – جنوبی است؛ هرمهای خوفو و خفرع نیز بر روی محوری مایل در امتداد یکدیگر ساخته شده اند.
هرم خوفو
خوفو (خئوپس)، دومین پادشاه سلسله چهارم بود که از حدود سال ۲۵۵۱ پیش از میلاد به مدت نزدیک به ربع قرن بر مصر حکومت نمود. وی مجموعه گیزا را در چهل کیلومتری شمال داشور، نزدیک قاهره مدرن و شهر تاریخی و کهن ممفیس، پایه گذاری کرد. این مجموعه دارای پنج عنصر اصلی است:
اهرام خوفو، خفرع و منکورع، تندیس ابوالهول و معبد دره ای هرم خفرع. از اهرام سه گانه چـیزه، هرم خـوفو، کهن ترین و بزرگترین است و تاریخ ساخت آن به حدود سال ۲۵۷۰ پیش از میلاد باز می گردد. این بنای یادمانی سنگی بسیار عظیم, به «هرمی که مکان طلوع و غروب خورشید است»، شهرت داشت.
به استثنای اتاقک تدفین، توده غول پیکری از بنایی با سنگ آهک یا کوهی از سنگ است که مطابق همان اصول ساختمانی هرم پله دار پادشاه زوسر در سقاره ساخته گردیده. لازم به ذکر است که تمامی سنگهای بکار رفته در ساخت اهرام، بدون ملات در کنار یکدیگر کار گذاشته شده اند.
زاویه شیب پهلوهای هرم خوفو ۵۴ درجه و ۵۴ دقیقه است که ضابطه ای برای ساخت هرمهای بعدی در مصر شد. طول ضلع هر قاعده این هرم ۳۶۴/۲۳۰ متر، طول هر یال ۲۱۷متر، بلندای اصلی آن حدود ۷۵/۱۴۵ متر و ارتفاع کنونی آن حدود ۱۸/۱۳۷ متر است و قاعده هرم, ۳۷/۵ هکتار زمین را فرا گرفته است. در ساخت این بنای عظیم نزدیک ۰۰۰/۳۰۰/۲ قطعه سنگ در ۲۱۰ ردیف سنگ چین بکار رفته که هریک وزنی بین ۲ تا ۱۵ تن داشته اند (وزن متوسط سنگها ۵/۲ تن می باشد). در برخی منابع که در رابطه با ویژگیهای منحصر بفرد این بنای عظیم منتشر گردیده، جرم هرم خئوپس را برابر یکصد میلیونیوم کره زمین تخمین زده اند
هرم خفرع
خفرع، چهارمین پادشاه سلسله چهارم و پسر (یا برادر؟) خوفو بود. وی دومین هرم بزرگ گیزا و تندیس عظیم ابوالهول را احداث نمود که این دو در حدود سال ۲۵۳۰ پیش از میلاد ساخته شدند. خفرع از حدود ۲۵۵۸ پیش از میلاد به مدت ۲۶ سال بر مصر حکومت کرد.
هرم خفرع که در جنوب غربی هرم بزرگ خوفو واقع گردیده، ۵/۱۳۶ متر ارتفاع دارد (درحالیکه بلندای اصلی آن ۵/۱۴۳ متر بوده)، طول هر قاعده آن ۸/۲۱۵ متر و زاویه شیب هرم ۵۳ درجه و ۲۰ دقیقه می باشد. در تصاویر، هرم خفرع به دلیل واقع شدن بر سطحی بلندتر نسبت به هرم بزرگ خوفو، مرتفعتر به نظر می رسد.
در دوران پادشاهی کهن، ساخت ورودی در بخش شمالی اهرام، رو به سوی ستاره قطبی، بخشی از مقررات دینی بوده است. در تمامی هرمها این موضوع رعایت شده؛ تنها استثناء، هرم خفرع است که در پهلوی شمالی دارای دو ورودی می باشد.
پس از ساخت قاعده اهرام، بدنه آنها را با سنگهای آهک سفید و براق می پوشاندند؛ پوشـش از رأس هرم رو به پایین صورت می گرفت. بدین ترتیــب که قطـعات سـنگ آهـکی را روی پـله ها قرار می دادند و بیـــن آنهـا را پـر می کردند، سپس آنها را می تراشیدند و رو به پائین صاف می کردند تا زاویه مناسب پیدا کند و ظاهرشان براق شود. تمامی اهرام بجز هرم پلکانی زوسر، میدوم و منکورع، دارای پوشش بوده اند. هنوز بخشی از پوشش آهکی رأس هرم خفرع موجود است، اما سنگهای پوششی هرم خوفو را در قرون وسطی برای استفاده در ساخت بناهای قاهره کنده اند.
هرم منکورع
منکورع، پنجمین پادشاه سلسله چهارم و پسر خفرع بود که از حدود ۲۵۳۲ پیش از میلاد به مدت بیست و نه سال بر مصر حکمرانی کرد. وی کوچکترین هرم را در فلات گیزا احداث کرد که سومین هرم از مجموعه اهرام سه گانه است. این هرم، ۵/۶۶ متر بلندا داشته که امروزه به ۶۲ متر تقلیل یافته است. زاویه شیب هرم ۵۱ درجه و ۲۰ دقیقه و طول قاعده آن ۵/۱۰۸ متر می باشد و در بخش جنوب غربی دو هرم عظیم همجوار خود جای گرفته است. هرم مذکور نیز حدود سال ۲۵۱۰ پیش از میلاد بنا گردید.
هرم منکورع دارای سنگهای دو رنگ می باشد: نیمه بالایی آن توسط سنگ آهکی سفیدی پوشیده شده، درصورتیکه در بخش زیرین آن از سنگهای گرانیتی سرخ فام منطقه آسوان استفاده گردیده است. این هرم بسیار شـایان توجه می باشد، چون تنها هرم سلسله چهارم پادشاهی مصر است که دارای ۱۶ ردیف سنگچین از جنس گرانیت می باشد و چنین پیش بینی شده بود تا سطح این هرم با سنگـهای گرانیتی پوشیده شود، اما به دلیل مـرگ ناگهانی منکورع این امر هرگز تحقق نمی یابد و هرم مذکور فاقد روکش باقی می ماند.
ابوالهول
از دیگر عناصر قابل ذکر در مجموعه گیزا می توان به تندیس عظیم و اعجاب آور ابوالهول (مجسمه مرگ) اشاره داشت. این تندیس که در فاصله ۴۰۰ متری از اهرام سه گانه و شمال معبد دره ای خفرع قرار دارد، بنام پاسدار و نگهبان اهرام نیز نامیده شده است.
سر و قسمت جلوی مجسمه ابوالهول از تخته سنگی یکپارچه وطبیعی به طول ۵۷ متر، عرض ۶ متر و بلندای آن نیز ۶/۱۸ متر است، تراشیده شده؛ پهنای چهره حدود ۴ متر و پاها و سایر قسمتهای بدن را با سـنگ چیــن و آجــر تکمیل کرده اند. چهره این تندیس، احتمالاً صورت خفرع، فرزند و جانشین خوفو و بدن آن، هیکـل شیر می باشد. بسیاری معتقدند که ابوالهول چیـزه، مظـهر خدای خـورشـید (رع – هراخت) است و حتی ممکن است در زمان واحد، مظهر خدا و فرعون بوده است.
مجسمه ابوالهول، کهنترین و بزرگترین تندیس دنیای باستان است که علیرغم صدمه های فراوانی که در دوران استیلای اعراب به آن وارد شده و باعث از بین رفتن بخشی از چهره آن گردیده است، باابهت ترین مظهر سلطنتی فراعنه به حساب می آید.
ابوالهول رو به سمت شرق دارد و در میان پنجه های آن نیز معبد کوچکی ساخته شده است. سنگهای بکار رفته در معبد، غالباً از تراش تخته سنگ طبیعی که پیکره ابوالهول را تشکیل می دهد، بدست آمده و وزن برخی از آنها به بیش از ۲۰۰ تن می رسد.
در دوره پادشاهی میانه و جدید، تعداد زیادی ابوالهول در اندازه های مختلف از مصر باستان بدست آمده است. شاید بتوان ابوالهولی که سر آن شبیه رامسس دوم، فرعون سلسله نوزدهم ساخته شده است را آخرین آنها دانست که در مصر تراشیده گردیده است. بیشـتر ابــوالهـول ها را مشابه فرعون وقت می تراشیده اند.
معبد دره ای هرم خفرع
این معبد در ۴۰۰ متری شرق مجموعه اهرام واقع شده است و با روش تیر باربر و ستون با مقطع مربع شکل، به صورت کاملاً یکپارچه از سنگ خارای سرخ پاکتراش و صیقلی احداث گردیده. تنها تزئین بکار رفته در این معبد، تندیسهایی است که در امتداد دیوار به صورت ردیفی قرار داشتند. کف معبد نیز از سنگهای مرمر سفید پوشانیده شده بود.
بدلیل عدم استفاده مصریان باستان از سیمان، برای برافراشتن ستونها، ابعاد و تناسبات آنها را بزرگ درنظر می گرفتند. هنگام ایجاد تالارهای ستوندار نیز در بیشتر موارد، ردیف ستونهای میانی را بلندتر از ستونهای کناری درنظر می گرفتند تا یک ردیف پنجره زیر سقفی برای رساندن نور خورشید به درون بنا در آن بخش تعبیه کنند. چنین شیوه ساختمان سازی به صورت ابتدایی در معبد دره ای هرم خفرع رعایت شده است. به نظر می رسد که این ردیف پنجره زیر سقفی از ابداعات مصریان باشد، نوآوری که تا به امروز به عنوان یکی از عناصر مهم معماری، مورد استفاده واقع می گردد
هنر و معماری مصر در دوره پادشاهی میانه
این دوره از تاریخ مصر که در سال ۲۳۰ق.م. آغاز گردید، زمینداران و فئودالها به مبارزه با قدرت فراعنه پرداختند و کشور مصر را تقریباً تا یک قرن در ناآرامی و آشوبهای داخلی گرفتار کردند. سرانجام یکی از ایمران طیوه (طبس) به نام «منتوت اول» با اقتدار کامل توانست مصر را یکبار دیگر متحد کند. با تشکیل دولت قدرتمند مرکزی، اقتصاد مجدداً رونق گرفت و آثار هنری بوجود آمد. در دوره پادشاهان این سلسلههل یازدهم و دوازدهم (پادشاهی میانه) تحور مزبور، موجب گردید که هنر و بسیاری از سنتهای گذشته دوباره احیا گردد. هنر معماری و پیکرسازی را مجدداً حمایت نمودند. در این دوره هنر جواهرسازی بیش از پیش رونق گرفت و در هنر نقاشی سبکهای جدید و نو پدید آمد.