سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

موضوعات بین رشته ای

موضوعات بین رشته ای مطالعه فضاهای داخلی و معماری و دکوراسیون داخلی و بازسازی و مبلمان اداری داخل سازمانی گرفتار فهم نادرست، فرض های غلط، و حدس و گمان است. یکی از دلایل این امر را می توان دشواری تشخیص ویژگیهای بنیادین اصلی این حوزه برشمرد. طراحی داخلی اغلب به عنوان یک رشته مرکب شناخته می شود، که با سایر حرفه های مرتبط با طراحی فضا و یا طراحی اشیاء هم پوشانی دارد. این مساله تا حدی ریشه در تاریخ دارد و به پیدایش این رشته از طراحی مبلمان اداری و صنایع دستی و نقاشی باز می گردد، و تا حدی نیز معلول ارتباط آن با رشته معماری و فضاسازی و نیز ارتباط

 
موضوعات بین رشته ای
 مطالعه فضاهای داخلی و معماری و دکوراسیون داخلی و بازسازی و مبلمان اداری داخل سازمانی  گرفتار فهم نادرست، فرض های غلط، و حدس و گمان است. یکی از دلایل این امر را می توان دشواری تشخیص ویژگیهای بنیادین اصلی این حوزه برشمرد. طراحی داخلی اغلب به عنوان یک رشته مرکب شناخته می شود، که با سایر حرفه های مرتبط با طراحی فضا و یا طراحی اشیاء هم پوشانی دارد. این مساله تا حدی ریشه در تاریخ دارد و به پیدایش این رشته از طراحی مبلمان اداری  و صنایع دستی و نقاشی باز می گردد، و تا حدی نیز معلول ارتباط آن با رشته معماری و فضاسازی و نیز ارتباط با ان بنایی است که می بایست مرمت گردد. معماری و دکوراسیون داخلی معمولاً با کار بر روی ساختمانهای جدید و طراحی در یک زمینه خالی شناخته می شود، در حالیکه معماری و دکوراسیون داخلی با طراحی در یک زمینه موجود شناخته می شود خواه یک بنای قدیمی باشد و یا یک سازه بازسازی شده. از این منظر می توان معماری را رشته ای آرمانگرا به شمار آورد،زیرا که دارای اهداف بلند مدت و بی زمان می باشدو اغلب در جستجوی آفرینش ساختمانهایی است که در ازمون زمان باقی بمانند، ساختمانهایی که در یک زمینه ی بکر و ساخته نشده احداث می گردند. از سوی دیگر، فضاهای داخلی اغلب برای استفاده های کوتاه مدت طراحی میشوند، برخی از اوقات طراحی داخلی با هدف ایجاد تنوع در سبک یا نیازهای موقتی کارفرمایان شکل می گیرد. کسانی که معمولاً به فضاهای فروشگاهی جدید، دفاتر، نمایشگاهها و یا فضاهای استراحت نیاز دارند. مطالعه فضاهای داخلی ارتباط نزدیکی با معماری و مباحثی نظیر حفاظت، مداخلات مرمتی، برنامه های مرمتی و پایداری دارد.هنرینستالیشن وهنرلند موضوعاتی هستند که از نظر تحلیل و تامل در موقعیت موجود در یک ردیف قرار می گیرند. از طراحان داخلی انتظار میرود که از طراحی محصول، طراحی صنعتی، طراحی نمایشگاه و موزه و طراحی مبلمان اداری اطلاعاتی داشته باشند، زیرا که
انها می بایست دار اغلب موارد اشیاء مختلفی را در طرح خود جای دهند. موضوعات طراحی دوبعدی همچون گرافیک، طراحی الگوهای سطح، و طراحی پارچه نیز درمحدوده طراحی داخلی قرار دارند.
یکی دیگر از رشته های خلاقانه، طراحی صحنه است، طراحی صحنه برای اجرای یک نمایش از آنجا که معمولاً در فضای داخلی رخ میدهد، و دارای سایت مشخص و کنترل شده، و با کاربردی موقتی است همانند طراحی داخلی به شمار می آید. سایر ارتباطات بین رشته ای با نوع کاربری هایی که در هنگام استفاده مجدد از فضا برای آن فضا پیش بینی می شود پدید میآید. برخی از این ارتباطات متداول تر از بقیه می باشند. مثلا مرمت اثار نقاشی ارتباط مستقیمی با طراحی داخلی ندارد با وجود اینکه ترجمه یا تفسیر مصالح تاریخی بکار رفته بر بوم نقاشی بی ارتباط با دوباره استفاده کردن از کالبد یک ساختمان موجود نیست. موسیقی و تفسیر یک متن موسیقی همانند تفسیر دوباره یک بنا می باشد. هر کدام از این حرفه ها، انچه که موجود است را تحلیل و ترجمه کرده و دوباره از آنها استفاده می کند. از آنجا که رویکرد و حساسیتهای خاصی هنرمندان و طراحان هر یک از رشتههای مذکور ممکن است شبیه کار طراح داخلی باشد، مطالعه آنها بی ارتباط با طراحی داخلی نیست. طراح یا معمار داخلی اغلب به صورت مشترک با طراحانی از سایر رشتهها کار می کند. آنها بیشترین همکاری را با معماران دارند، پس از آن می توان از همکاری با معمار مرمت کار ابنیه، طراح گرافیک، طراح محصول، و طراح نورپردازی نام برد. کار طراح داخلی با مهندسین سازه، برق، و مکانیک نیز مرتبط می باشد.
مطالعه فضاهای داخلی، یک فعالیت بین رشته ای است یک حرکت انرژی زا بوده که دست طراح リ باز نموده و فعالیتی نیست که ملزم به رعایت قواعد و محدودیت بسیاری از رشته های دیگر باشد.
تطبیق
طراحان داخلی معمولاً جهت طراحی با دو نوع فضامواجه می باشند. اولين نوع از این فضاها، یک بنای موجود می باشد. طراح قبل از ارایه هر گونه راهبردی برای ایجاد تغییر در این بنا، کلیه فضاهای داده شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. دسته دوم، ساختمانهایی هستند که هنوز اجرا نشده اند. در این موارد، طراح می بایست مقاصد معمار را قبل از ارایه پیشنهاد خویش شناسایی نماید. این مساله ممکن است مستلزم چیزهایی بیش از شناخت سازه، موقعیت بازشوها، و مصالح باشد؛ بلکه می تواند درک رویکرد نظری معمار را در بر گیرد. اگر این گفتگو از ابتدای فرآیند طراحی صورت پذیرد، معمار و طراح داخلی می توانند یک ارتباط دو سویهای مناسبی را به وجود آورند، ارتباطی که موجب میگردد تا درون و بیرون ساختمان پا به پای یکدیگر شکل گیرند. تطبیق یا بازطراحی، فرآیند تغییر و تطبیق کامل یک ساختمان می باشد. بیشترین تغییر در استفاده یا کاربری اصلی بنا صورت می پذیرد، و این تحول اغلب نیازمند تغییراتی چشمگیر می باشد. اغلب، این تغییر شامل ایجاد اتاقهای جدید، پدید آوردن مسیرهای ارتباطی، و ایجاد اصلاحات اساسی در ارتباط بین فضاهای خاصی می باشد. همچنین از این فرآیند با عناوینی نظیر استفاده مجدد، دوباره طراحی کردن، معماری داخلی و طراحی داخلی یاد می شود. «این جایگزینی بیشتر شبیه دوانی داشت) است تا تک نوازی، بیش از آنکه هنر، نشات گرفته اندک قریحه فردی باشد، می توان آن را نوعی هنر پاسخ دانست این پاسخ -می تواند از طریق ایجاد یدک هماهنگی و یا حتی نوعی تضاد اگهده بین وضع موجود و شرایط جدید حاصل ابد. هر یدک این راهها نشان دهنده نوع داشیخ ادیشنهادی صراح در نحوه مداخله و طراحی در ساختمان موجود است.»
استفاده مجدد برای خلق یک فضای داخلی جدید فرآیندی جدی است و حتی ممکن است به تخریب و دوباره سازی آن سایت بیانجامد. طراح داخلی تنها وظیفه طراحی فضای داخلی را بر عهده ندارد بلکه باید بودجه را مدیریت نموده، و با پیمانکاران همکاری داشته باشد، و همچنین در خصوص نگهداری یا تخریب بخشهای مختلف ساختمان موجود قضاوت نماید. بنابراین دوباره شکل دادن به یک ساختمان و محتوای آن این سوال بسیار مشکل را مطرح میکند که چطور باید با مفهوم و ارزش آن بنا مواجه شد. ارتباط میان وضع موجود و وضع جدید ساختمان متکی به ارزشهای فرهنگی ساختمان موجود، اقتصاد پروژه، و رویکرد طراح به نحوه مداخله در بنا می باشد. از میان سه عامل فوق، عامل اقتصاد ساده ترین عاملی است. سازگار نمودن بنای موجود با شرایط جدید بیشتر نیازمند کار زیاد است، در حالیکه احداث بنای جدید نیازمند صرف هزینه زیاد است. با سازگار کردن بناهای موجود در مصرف انرژی صرفه جویی می شود، لیکن در ساخت بناهای جدید مقدار زیادی انرژی و منابع مصرف می گردد. پی بردن به ارزشهای فرهنگی یک ساختمان، کاری دشوارتر از سایر عوامل مذکور می باشد. این امر مستلزم شناخت بسیاری از مسایلی نظری همانند تاریخ، اهمیت بنا، کیفیت و شیوه ساخت و حتی حسی وابستگی جامعه به آن بنا می باشد. تمامی این ارزشها ممکن است مسایلی نظری و ذهنی باشند و بنابراین دست یابی به یک اتفاق نظر در خصوص آنها کار سادهای نیست، لذا قضاوت طراح نقشی اساسی و مهم را در نحوه ایجاد سازگاری بنا ایفا می نماید.
در 1985 تاریخ شناس معماری ایگناسی دسولامورالس چارچوبی نظری برای فهم چگونگی سازگاری بناهای موجود را ترسیم نمود. وی در مقاله نوآورانه خویش با عنوان «از تضاد تا تشابه: تحولاتی در مفهوم مداخله معمارانه » از بازطراحی به عنوان مفهومی نزدیک به فهم تاریخ یاد می کند. سولا مورالسی استفاده از یک راه حل ثابت و انعطاف ناپذیر در بازطراحی ساختمانها را  کاری نادرست خواند
بازطراحی ساختمان های موجود فرآیند پیچیدهای طراحی مدرن در هم میآمیزد. هر پروژه ای می بایست به تنهایی با شرایط و الزامات خاص خویش سنجیده شود. می شود و بنابراین می توان آن را فرآیندی از توافقها و تعامل ها دانست.

 

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi