سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی «من» به کارگردانی سهیل بیرقی همراه با عوامل فیلم، سعید سعدی و سعید خانی تهیه کننده، بهنوش بختیاری، لیلا حاتمی بازیگر، شیما منفرد تدوین‌گر و خدایار خاقانی منتقد امروز در کاخ جشنواره برگزار شد.

در این نشست شیما منفرد طی سخنانی گفت: می‌خواستم از منتقدان تقاضا کنم اگر فیلم من که مثلاً بدون ساختار است خواهشاً آن را بدون برچسب زدن ببینند. کار سهیل بیرقی دارای ساختار است که البته نیاز به مکان و زمان ندارد.

وی در ادامه افزود: ما در روایت آدم‌ها آن هم در سبک به خیلی از چیزها پی می‌بریم، در حقیقت این انتخاب سهیل بیرقی بوده است، خیلی خوشحالم که در کنار سهیل بیرقی بودم، او به خوبی می‌داند که چه کار کند. نسل جدید فیلمسازی در سینما ورود پیدا کرده که این برای سینما خوش‌یمن است.

در این نشست منتقد فیلم گفت: به نظرم این فیلم شکل روایتی قابل توجهی دارد اما شاهد جغرافیا و هویت فردی مشخصی بودیم، این تجربه تازه‌ای است. امیدوارم با توجه به نام بزرگ فیلمساز‌هایی که می‌شناسیم باعث نشود که از جوانان با تجربه غافل شویم.

در ادامه این نشست بهنوش بختیاری طی سخنانی گفت: 20 سال است که دارم کار می‌کنم و همیشه می‌گفتم چرا این اتفاق که منتظرش هستم برای من نمی‌افتد، نمی‌خواهم تنها لیبل کمدی به من بچسبد اما کسی به من اعتماد نکرد البته باید به این نکته اشاره کنم که بیرقی در طول ساخت فیلم من را اذیت کرد آن هم تنها بخاطر تمرین‌هایی بود که داشتیم به شدت تحت کنترل بودم تا بازی‌ام شبیه آثار قبلی‌ام نشود؛ این کارگردان به پلک زدن بازیگرانش هم حساس است.

وی در ادامه افزود: از اینکه سال‌ها با یک شیوه بازی کرده بودم حرکات بد و صورت خاصی داشتم که باید آنها را کنترل می‌کردم. این کارگردان جوان بسیار به روی بازی بازیگرانش حساس است به همین دلیل اتودهای زیادی زدیم که طی آنها برخی از حرکات خودم را از خودم گرفتم. در ادامه تلاش کردیم برای نقش شناسنامه پیدا کنیم.

او همچنین گفت: شناسنامه این کاراکتر را در ذهن خودم کامل کردم، ممنونم از بیرقی که به من اعتماد کرد و همچنین افتخار می‌کنم که با لیلا حاتمی همبازی بودم چرا که یک روز دوست داشتم او را حتی از نزدیک ببینم.

در ادامه این نشست لیلا حاتمی اظهارداشت: برایم بسیار مهم بود که در این جلسه شرکت کنم چرا که عواملی برای این فیلم زحمت کشیدند که اثر کارشان تنها در فیلم مشخص بود. در زمان فیلمبرداری فیلم سینمایی «من» به دلیل گروه حرفه‌ای که وجود داشت در آسایش و رفاه بودم و همیشه این نکته برایم مهم بوده است که یک گروه فیلمبرداری حرفه‌ای و مؤدب باشد، اینها از شخصیت سهیل بیرقی نیز نشأت می‌گیرد.

وی در ادامه گفت: او فرد مطلق طلبی است اما به معنای مثبت که تجارب زیادش باعث شد که اتفاق خوبی در کارنامه کاری‌اش بیفتد. وی تمام عوامل فیلمش را بسیار حرفه‌ای انتخاب کرد ، به تمام این دلایل به بیرقی اعتماد داشتم و خودم را به او سپردم تا بازی‌ای که مد نظرش است را انجام دهم. از تمام بازی‌هایی که بازیگران مقابلم ارائه می‌دادند راضی هستم.

حاتمی در این نشست درباره بازی بهنوش بختیاری گفت: به طور بسیار ویژه از بازی بهنوش بختیاری شگفت‌زده شدم و زمانی که این بازیگر در مقابل من قرار می‌گرفت واقعاً احساس می‌کردم که او یک بازیگر است و مسائل دیگری به میان نیست و تنها چیزی که برایمان مطرح بود این است که بازی‌های خوبی در این صحنه ارائه شود.

سهیل بیرقی در این نشست گفت: خیلی احساس خوبی دارم، من کاری که می‌خواستم انجام دهم را با تمام وجود انجام دادم اما نتیجه‌گیری و رضایت بر عهده مخاطبان است.

سعدی نیز گفت: با توجه به اینکه وضعیت سینمای ایران دارد در دست جوانان قرار می‌گیرد باید به آنان اعتماد کرد تا این جوانان به سینمای ایران راه بیایند.

بیرقی نیز گفت: در این فیلم سینمایی بلاتکلیفی وجود ندارد، فیلمنامه کامل بوده است.

این کارگردان درباره بهنوش بختیاری نیز گفت: همواره مخاطب آثار بهنوش بختیاری بودم، به نظرم مشخصه اصلی بازیگرانی است که کار کمدی می‌کنند این است که می‌توانند جنبه سرگرمی و جذابیت را در کارشان رعایت کنند. در مجموع به نظرم باید دورترین بازیگر که به ذهنم می‌رسید از این نقش را انتخاب می‌کردم.

بهنوش بختیاری نیز گفت: خیلی دوست داشتم در یک فیلم تفکری بازی کنم و خداراشکر می‌کنم که این فیلم برایم اتفاق افتاد که رضایت‌بخش بود و یک سر و گردن از سینمای ایران بالاتر بود.

سوال – من نوزده سال دارم و پدرم نماز نمی خواند و وقتی صبح ها او را برای نماز صدا می زنم خودش را به خواب می زند یا با من دعوا می کند. من نمی دانم چکار کنم . من احساس می کنم که سایه ی مال حرام بر زندگی ما افتاده است . راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – من با استفاده از قرآن جواب این سوال را می دهم . قرآن همه داستان ها را برای ما تعریف کرده است و گفته که حتی در خانه ی اهل، فرزند نااهل دیده می شود. حضرت نوح پیامبر بود ولی فرزندش نااهل شد. فرعون نااهل بود ولی همسرش خوب بود. این نمونه های قرآنی به ما می گوید که محیط به ما فشار می آورد ولی ما را مجبور نمی کند. مثلا سرما به ما فشار می آورد که سرما بخوریم ولی ما مجبور نیستیم که سرما بخوریم و با لباس از خودمان محافظت می کنیم. روایت داریم : کسی که در بین افراد غافل، یاد خدا می کند مثل درخت سبزی در کویر است. در قرآن داریم: اگر راه شما درست است، شما راه خودتان را بروید حتی اگر همه راه اشتباه بروند. این پدر چطور ساعت ها با همه حرف می زند ولی با خدایی که این زبان را به او داده صحبت نمی کند؟ شما که خدا را قبول دارید و نسبت به نماز کاهل هستید آیا دل تان آرام می گیرد که نماز نخوانید؟ این پدرو مادرها باید فکر کنند که آیا به خدا نیاز دارند یا خیر ؟ چرا پسر شما باید بسوزد و گریه کند تا شما نماز بخوانید. گاهی داریم که دختر می خواهد تقوا داشته باشد ولی پدر و مادر جلوی او را می گیرند. در قرآن داریم که به پدر و مادر احسان کن ولی اگر پدر و مادر راه اشتباه را می روند، فرزند نباید از آنها اطاعت کند. احسان یعنی محبت کردن و این با اطاعت فرق می کند. اگر پدر و مادر امر به منکر کنند فرزند نباید از آنها اطاعت کند. این فرزند از اولیاء خداست و در این خانه ی تاریک ،چراغ روشنی است و خدا کار او را جبران خواهد کرد.

سوال – من پسری هجده ساله هستم و همیشه نمازم را به جماعت می خوانم و سعی می کنم که از محرمات دوری کنم ولی مدتی است که با دختری رابطه دارم که به او علاقه دارم .تمام حرف های ما از احساس به دور است و ما با پیامک همدیگر را امر به معروف می کنیم مثلا برای نماز صبح همدیگر را بیدار می کنیم. ما نمی توانیم از هم دور باشیم .ما باید چکار کنیم ؟

پاسخ- من به این آقا پسر توصیه می کنم که از خیر امر به معروف بگذرد. گاهی شیطان به سراغ انسان می آید. فردی بچه های سیّد را می بوسید و به او می گفتند که اینکار حرام است ولی او می گفت که این بچه ی سیّد و اولاد پیامبر است و این کار ثواب دارد. بعد بچه ی کچلی را آوردند که او ببوسد، او گفت : آیا من باید همه ی ثواب ها را ببرم؟ اگر شما می خواهید امر به معروف کنید چرا به فرد دیگری پیامک نمی زنید که برای نماز صبح بیدار بشود ؟ این کار شیطان است که گناه را توجیه می کند. شیطان تجربه ی زیادی دارد. در قرآن داریم که شیطان اعمال بد شما را زیبا نشان می دهد.

سوال – من علاقه ای به پوشیدن چادر ندارم ولی پدرم مرا مجبور به پوشیدن چادر می کند. اگر دین اسلام اجباری است من این دین را نمی خواهم، در نتیجه تصمیم گرفته ام که دیگر نماز نخوانم و واجبات دین را انجام ندهم .راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – ما انسانها هیچی نیستیم .حضرت علی(ع) به فرد متکبری گفت که در اول نطفه هستی و در آخر مردار و الان هم حمال نجاست هستی .قرآن می فرماید : اگرهمه ی شما کافر بشوید در من اثری ندارد. اگر همه ی مردم پشت به خورشید خانه بسازند از ارزش نور خورشید کم نمی شود و اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند بازهم اثری در ارزش نور خورشید ندارد. چادر حجاب برتر است .اگر شما از چادر به مانتو بروید، فرزند شما از مانتو به بد حجابی و نوه ی شما از بدحجابی به بی حجابی می رود و این سیر طبیعی است .گناهان قدم به قدم است. اگر شیطان بخواهد فردی را مشروب خوار بکند اول نمی گوید که شراب بخور، اول می گوید که به مسجد نرو بعد عمامه ات را بردار بعد تا چند سال دیگر روی من کار می کند تا مرا مشروب خوار کند. در قرآن داریم که خانمها طوری بیرون نیایید که کسانی که بیمار هستند چشم شان به آنها بیفتد. یعنی در قرآن اسم مانتو یا چادر نیامده است. ممکن است که فردی چادر سرش باشد ولی پوشیده نباشد. در اسلام مهم تحریک نکردن است .کسانی که امید به ازدواج ندارند می توانند حجابشان کمتر باشد. اصل حجاب این است که جامعه باید سالم باشد. در دانشگاه هر چیزی که ذهن دانشجو را منحرف کند ظلم دینی است. مثلا آقا در حال درس خواندن است و خانمی با بدترین لباس از کنار او رد می شود و حواس او را پرت می کند. این آقا نمی تواند خوب درس بخواند .پیامبر می خواستند نماز بخوانند و پارچه ای جلویشان بود که گل رویش بود، پیامبر فرمود که این پارچه حواس من را پرت می کند. حواس پیامبر با گل پارچه پرت می شود ولی حواس دانشجو با بودن دو دختر بدحجاب در کنارش پرت نمی شود؟ اگر بی حجابی حلال هم باشد و مشکلی هم نداشته باشد، باز هم باید در دانشگاه حجاب رعایت بشود. راننده اگر چشم چران باشد تصادف می کند چون تمرکزش را از دست می دهد . در درس خواندن تمرکز مهم است .دختر بچه را باید از کوچکی به حجاب عادت داد تا در نُه سالگی بتواند حجاب را بپذیرد .ما باید بچه را تربیت کنیم که حکم خدا را بپذیرد.

سوال – صفحه ی 96 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – در این صفحه خدا می فرماید: خدا چیزی به شما یاد داد که اگر پیامبر نبود راهی برای دست یابی شما به این علم نبود . بعضی از علوم را فقط باید انبیاء به ما بگویند. انبیاء باید چیزهایی را به ما یاد بدهند که به عقل ما نمی رسد. انسان نمی تواند راهی به عالم ملکوت و قیامت داشته باشد. ما از غیب خبر نداریم و قرآن به ما خبرهای غیبی می دهد. علم مخصوص خداست و جرقه هایی از آن را به انبیاء عنایت می کند.

سوال – شوهر من نماز خوان بود ولی الان دو سال است که نماز نمی خواند و می گوید که به من می گویند که همسرت گفته که من شوهرم را نماز خوان کرده ام. در صورتی که این طورنبوده است . راهنمایی بفرمایید.

پیامبر- بعضی ها می فهمند که عملی حق است ولی می گوید که اگر من به آن عمل کنم، می گویند که ما به او گفتیم و این باعث کسر شان من می شود. این آقا متکبر است .خدا از لقمان قصه نقل می کند در حالیکه می تواند از زبان خودش نقل کند. به فرض که خانم شما این حرف را زده است، این اشکالی ندارد .کلاغ معلم فرزندان آدم شد که بتوانند مرده را خاک کنند، آیا اشکال دارد که کلاغ معلم شود ؟ هدهد به سلیمان گفت که من چیزی می دانم که تو نمی دانی .سلیمان گفت که بگو و او داستان ملکه سبا را تعریف کرد. سلیمان روی حرف او اقدام کرد. اشکالی ندارد که انسان بگوید :مادرم یا همسرم نماز را به من یاد داد.
یکی از مسئولین مملکتی و از چهره های محبوب می گفتند که داشتم شعری می خواندم که الهی جسم و جانم خسته گشته، در رحمت به رویم بسته گشته . فرد بیسوادی گفت که اگر خسته هستی چند ساعتی بخواب و در رحمت خدا هیچ وقت به روی کسی بسته نیست ، با شیندین این حرفها از فرد بیسواد خجالت کشیدم. بعضی از خانمها به شوهرهایشان می گویند که از قدم من وضع مالی ات خوب شد و آقا قبول نمی کند ، درست این است که آقا بگوید: الحمدلله که وضع مالی ام خوب شده است. خدا می داند که چه کسی قدم دارد .یک بچه ی از تربت حیدریه به امام خمینی نامه نوشت که من یک بچه ی دبستانی هستم و می خواستم به شما پند بدهم ولی خجالت کشیدم .امام این نامه را می خواند و می گوید که شاید من عیبی دارم که نه خودم و نه شما فهمیده اید ولی این بچه تربت حیدریه فهمیده است .ما نیاز به پند دادیم .اگر شما مشورت کنید و کاری را انجام بدهید، کسی به شما حسودی نخواهد کرد زیرا دیگران هم در آن کار شما سهیم هستند. هیچ پدری نسبت به پسرش حسودی نمی کند زیرا می گوید که هر چه هم ترقی کند ،این پسر من است. من طلبه بودم و در مجمعی پیر مردی گفت که آقای بروجردی بارها از من استفاده کرد ولی من از ایشان استفاده نکردم. این پیرمرد دلش به این خوش بود. ما باید حرف حق را از همه کس بپذیریم. روایت داریم که از دیوانه ها هم یاد بگیرید. بعضی از دیوانه ها فیلسوف هستند. گاهی در پشت ماشین ها کلمه های حکمت آمیزی می نویسند. من از دیوانه ای یاد گرفتم که صحبت های عمومی اثرش کمتر از صحبت های خصوصی است .این آقا رشد و سعادت خودش را از دست می دهد بخاطر یک حرف .در قرآن داریم :مورچه ای به مورچه ها گفت که سلیمان و لشکرش شما را زیر پا له می کنند و آنها بی شعورهستند. سلیمان خندید و گفت :خدا را شکر که من زبان مورچه ها را هم می فهمم. باید تلخی هارا کنار شیرینی ها گذاشت .گاهی نرده جلوی دره افتادن را می گیرد حتی اگر انسان به نرده ها بخورد. این ها بخاطر تکبر است. اگر آب تمیز باشد اسب روی آن پا نمی گذارد ولی اگر آب گِل بشود اسب در آب راه می رود. انسان نباید برای یاد گرفتن تکبر داشته باشد . ما باید روی نفس مان پا بگذاریم .

ای حس یوسف دکمه ی پیراهن تو دل می شکفد گل به گل می شکفد از دامن تو ، جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو ، آغاز فروردین چشمت مشهد من شیراز من اردیبهشت دامن تو ، هراصفهان ابروی تو نصف جهانم خرمای خوزستان من خندیدن تو ، من جز برای تو نمی خواهم خودم را ای همه از من های من بهتر تو ، هر چیز و هر کس رو به سویی در نمازند ای چشم های من نماز دیدن تو ، حیران و سرگردان چشمت تا ابد باد منظومه ی دل بر مدار روشن تو .

سوال – توضیحاتی در ادامه ی آداب مسلمانی در خانواده بفرمایید .

پاسخ – خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که شخصیت فرزند در آن شکل می گیرد . و اسلام هم برای این کانون اهمیت ویژه ای قائل است . تعابیری که در قرآن در مورد مرد و زن آمده مبنی بر اینکه باعث آرامش ، مودت و رحمت باشید . کدام خانواده باعث آرامش است ؟ کدام خانواده برای هم پوشش و لباس هستند ؟ طبیعتا این خانواده یک شرایطی دارد . کدام خانواده به تعبیری که قبلا داشتیم نور چشم است . قرآن می فرماید که بعضی از خانواده ها دشمن انسان هستند. یکسری اصول و مبانی است که بکار بستن این اصول و مبانی موجب می شود که آن خانواده ی نورچشم را داشته باشیم و ما آن خانواده ی مطلوب دینی را از نظر اسلام بتوانیم معرفی کنیم . من به دو اصل دیگر اشاره می کنم . اصل اول اصل وفای بعهد است . در قرآن و روایات خیلی تاکید شده که به قول تان عمل کنید ، بدقولی نکنید ، پایبند به عهدتان باشید . حضرت علی (ع) در نامه ی 53 به مالک اشتر نامه ای نوشته است که یک از نویسندگان مسیحی این نامه را با منشور سازمان ملل مقایسه کرد بود که این نامه چه برتری هایی بر آن منشور دارد با اینکه 1400 سال از نظر زمانی فاصله دارند . منشور سازمان بین الملل را کارشناسان ساعتها روی آن بحث کرده اند و نوشته اند اما این نامه را خود حضرت امیر به مالک اشتر نوشته است . در این کتاب نوشته شده که فرق منشور سازمان ملل با این نامه این است که منشور سازمان بین الملل را اولین کسانی که زیر پا گذاشتند خود نویسندگان آن بودند ولی منشور حضرت علی (ع) به مالک اشتر اولین کسی که به آن عمل کرد خود آقا بودند . در این نامه حضرت به مالک اشتر می نویسد : چیزی میان واجبات الهی بالاتر از وفای بعهد نیست با تمام اختلافی که مردم با هم دارند . زیرا کارها با هم فرق می کند ، شکل ها با هم فرق می کند و دیدگاهها با هم فرق می کند این تعبیر عظیمی است . بعد حضرت فرمود : مالک حتی مشرکین هم ملزم به آن هستند یعنی مسلمان وغیر مسلمان ندارد و مشرکین هم قبل از اسلام در بین خودشان مقید بودند که وفای به عهد داشته باشند و ما در روایت داریم که اصل دین دو چیز است . یکی امانت داری و یکی وفای بعهد . ما با افراد مختلف با سلیقه های مختلف تعامل داریم ، ما باید بهم اعتماد داشته باشیم و اگر اعتماد از بین برود زندگی از هم می پاشد . وقتی کاسبی قیمت یک جنس را به شما می گوید ، شما باید به او اعتماد کنید که درست می گوید یا کسی مطلبی به شما می گوید یا درسی را تدریس می کند یعنی ما باید در تمام امور به یکدیگر اعتماد کنیم ، از جمله در خانواده . یکی از ریشه و مبانی اصل اعتماد وقای بعهد است . یعنی زمانی اعتماد سازی درست می شود که ما صداقت به وفای عهد داشته باشیم . وعده ای که می دهیم خلاف آن عمل نکنیم و دروغ نگوییم . ما سه جور وفای بعهد داریم . یکی عهد با خدا است که در قرآن هم بیشتر همین عهد آمده است . کسانی که با عهدشان با خدا وفا می کنند . عهد با خدا یعنی این که ما بقول پیامبر با خدا خدعه نکنید . نگویید تو را می پرستیم و چیز دیگری بپرستید یا پول بپرستید و بگویید : ایاک نعبد . نگویید : اهدناالصراط المستقیم و بر سبیل انحراف باشید . نگویید : انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و کفران نعمت کنید . این وفای عهد با خداست که در سوره ی یاسین هم آمده است . الم اعهد الیکم یا بنی آدم ...مردم شیطان را تبعیت نکنید و از من اطاعت کنید ، این عهد با خدا می شود . اگر کسی عهدش را با خدا بشکند ، خدا در قرآن او را لعنت کرده است . دوم عهد با امام است . مثل دعای عهد که می خوانیم . حضرت علی (ع) می فرماید : امام عهدی بر گردن شما دارد . حدیثی از امام رضا (ع) داریم : یکی از نشانه های عهد با امام این است که به زیارت آن حضرت بروید . همین که شما به زیارت امام رضا (ع) می روید یعنی اینکه ما سر عهدمان هستیم . بعضی ها می گویند که برای چه باید به زیارت برویم ؟ یعنی بعبارت دیگر من دارم دوستی ام را ابراز می کنم . عهد سوم پیمانهایی است که با خودمان می بندیم . به همسر ، بچه ، پدر و مادر قول می دهیم . در روایت داریم : کسی که امانت دار نباشد ایمان ندارد . کسی که به عهدش وفا نکند ایمان ندارد . شخصی گفت که دیدم پیامبر در آفتاب گرم ایستاده بود و گفتم که یا رسول الله چرا اینجا ایستاده اید ؟ فرمود که با کسی اینجا قرار دارم . گفتم که به سایه بروید و بایستید . فرمود : نه من با او اینجا قرار دارم . یکی از ویژگی های حضرت ابراهیم این بود که صادق الوعد بود . رسول خدا قبل از رسالتش قراری با سلمان گذاشته بود که گوسفندان شان را با هم به چرا ببرند . رسول خدا سر قرار آمد ولی دید که عمار نیامده است . صبر کرد و او دیر آمد . عمار گفت : آقا می گذاشتی که حیوانات به چرا بروند . حضرت فرمود که نه من با تو قرا گذاشته بودم که حیوانات را با هم به چرا ببریم . اینها نکاتی است که می بینیم غیر مسلمان آنرا رعایت می کند . اینها از اصل های جهانی است که همه آنرا رعایت می کنند . در معارف حضرت مسیح و زبور آل داوود و معارف حضرت موسی یکی از اصیلی ترین دعوت انبیاء الهی دعوت به وفای به عهد است . در خانه قولی که زن و شوهر به یکدیگر می دهند بپای آن بایستند . مخصوصا وعده ای که به بچه ها می دهید به آن عمل کنید . ممکن است که انسان یادش برود و شرایطی پیش بیاید ولی این طور نباشد که تعهداتی که نسبت به هم دارند فراموش بکنند مخصوصا تعهدات کلیدی . وقتی این آقا با خانم ازدواج می کند و اظهار محبت و دوست داشتن می کند ، بعد زیر قولش نزند . به همسرش خیانت نکند . اگر با به عهدی قسم خورده باشیم آن عهد واجب می شود ولی وقتی قسم نمی خوریم یک تعهد اخلاقی داریم . من به شما قول داده ام که برای شما کاری انجام بدهم ، باید به آن عمل کنم و اگر این کار را نکنم خلف وعده کرده ام و این کار گناه است . حالااگر قسم خوردم که این کار را برای شما انجام بدهم و ندهم ، بحث کفاره پیش می آید . اصل دوم اصل نصیحت پذیری یا خیر خواهی است . پیامبر اکرم سه بار فرمود : دین چیزی جزء خیرخواهی نیست ،برای خدا ، امام ، پیامبر و جامعه ی اسلامی . منظور این است که نسبت به خطای همدیگر و کارهایی که در زندگی پیش می آید بی تفاوت نباشیم و همدیگر را نصیحت کنیم . بدی و خوبی را بگوییم منتها در نصیحت انسان باید سرزنش نکند ، خیرخواه باشد ، عیب جویی ، تحقیر و تمسخر نکند . یک چیز مهم این است که بداند اینجا مورد ، مورد نصیحت است . امام باقر (ع) داشت کشاورزی می کرد و فردی ایشان را نصیحت کرد که شما پسر پیامبر و از رجال الهی هستید باید در مسجد باشید ، عبادت کنید و نماز بخوانید . امام فرمود : این کار هم عبادت است . اما حسن مجتبی (ع) خیلی با اُبهت بود . با ابهت بودن و با ع زت بودن خدا دادی است و عیبی ندارد . فردی گفت که من در شما تکبر می بینم . آقا فرمود که شما اشتباه می کنید . ما را که برای سخنرانی زیاد دعوت می کنند یا تلفنهای مان زیاد زنگ می خورد ، نمی توانیم همه ی آنها را جواب بدهیم . به ما پیامک می زنند که شما ما را کوچک کردید و ما را به حساب نیاوردید . خیر این طور نیست زیرا فرصت محدود است . گاهی انسان در جلسه است و فرصت پاسخگویی ندارد . بعضی از دوستان ما در شهرستان ما را دعوت می کنند و وقتی ما به آنها پاسخ نمی دهیم می گویند که شهر ما کوچک بود که شما نیامدید . لایکلف الله نفسا الا بوسعها . آنها فکر نمی کنند که طرف کارهای دیگری هم دارد . نصیحت و خیرخواهی معنایش این است که درخانه اگر مردی از زنش خطایی دید یا زنی از مردش خطایی دید به یکدیگر تذکر بدهند . یکی از مهمترین مسائل این است که این تذکر غیر مستقیم باشد . غیر مستقیم به این معنا که انسان توی روی طرف نگوید که به او بربخورد چون باعث سرزنش و کوبیدن می شود . تعدادی روحانی برای تبلیغ جایی رفته بودند و هر روز یکی از آنها سخنرانی می کرد و اغلب آنها مبتدی بودند . یکی از علمای بزرگ شهر هم می نشست و به سخنرانی آنها گوش می داد . وقتی سخنرانی تمام می شود ایشان تعریف و تمجید می کرند ولی اگر طرف حدیثی را اشتباهی خوانده بود صحیح آنرا می خواند و سخنران اشتباه خودش را متوجه می شد . مثل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که وقتی پیرمردی اشتباه وضوء می گرفت نزد او رفتند و وضوی صحیح گرفتند تا پیرمرد متوجه اشتباهش بشود ولی گفتند که ما وضوء می گیریم و شما بگویید که کدامیک از ما درست وضو می گیرم . تاثیر این کار بیشتر است و باعث می شود که توی ذوق طرف نخورد . مثلا شما به میهمانی می روید و خانم شما کاری کرده که از نظر شما این حرکت ناپسند است . وقتی به خانه می رسند بطور مستقیم به خانم تذکر می دهد و می گویند که ما زن و شوهر هستیم اشکالی ندارد که در خانه مستقیم به یکدیگر تذکر بدهیم . درست است ولی می توان از راه بهتری این را بیان کرد که طرف ناراحت نشود . حالا یک وقت می بینیم که مادر یا پدرمان دارند غیبت می کنند یا تهمت می رنند به آنها چگونه تذکر بدهیم ؟ در این جور موقعیت ها انسان نمی تواند توی روی پدر و مادر بایستد پس باید بحث را عوض کند یا مسیر جلسه را تغییر بدهد یا بطور مستقیم طوری بگوید که آنها متوجه بشوند که این کار آنها درست نیست . پس اصل نصیحت و خیرخواهی در خانواده خیلی مهم است .

سوال – امام جواد در حدیثی می فرماید : انسان سه ارتباط نیاز دارد .ارتباط با خدا ، با مردم و خودش . در مورد این حدیث توضیح بدهید .

پاسخ – در مورد ارتباط با خدا ، توفیق مهم است . اگر خدا به انسان توفیق ندهد انسان هیچ کاری نمی تواند بکند. پس از طرف خدا احتیاج به توفیق دارد . در ارتباط با مردم باید پذیرش نصیحت داشته باشیم که اگر کسی من را نصیحت کرد آنرا بپذیرم . بعضی مواقع ما صد تا توجیح می آوریم که زیر بار نصیحت نرویم . یک بخشی از آن بخاطر تکبر انسان است و بخاطر غروری که دارد نمی خواهد نصیحت را بپذیرد و به او برمی خورد . در حالات بزرگان داریم که وقتی خطایی می کردند ، در جمع می پذیرفتند که اشتباه کرده اند و نصیحت را قبول می کردند . از بزرگی سوال کردند که فرق حضرت آدم با شیطان چه بود که خدا آدم را بخشید و او توانست توبه کند ولی شیطان توبه نکرد و اغواگر ماند . ایشان گفت : آدم اشتباهش را پذیرفت وگفت که خدایا ما بد کردیم . ولی شیطان قبول نکرد و گفت که خدایا تو من را گمراه کردی و گردن خدا انداخت . این روایت امام جواد (ع) که می گوید نصیحت را از مردم بپذیرید مهم است . گاهی اوقات کسی سخنرانی می کند و یک کلمه را اشتباه می گوید یا یک اشتباه کوچک می کند یا شعری را پس و پیش خوانده است . بعضی ها در روی طرف می گویند که شعر را خراب کردی . خوب معلوم است که به طرف برمی خورد . راهش این است که بگوییم ما از شما تشکر می کنیم که در این سخنرانی آیه روایت زیاد بود و مطالب قابل استفاده زیاد بود و بنظرم می آید که اگر شعر را این طوری می خواندید صحیح تر بود . در اینجا طرف می پذیرد . بعبارت دیگر شما خوبی ها را ببین و در کنارش آن نقطه ی منفی را هم تذکر بده . مثلا خانم شما ده تا نکته ی مثبت در زندگی دارد ، یک خطا هم دارد ، شما این خطا را برجست نکن . در بحث نصیحت ما می خواهیم اصلاح کنیم . می خواهیم بگوییم خانمی که ده تا خوبی داری ، این اشکال به خوبی های تو لطمه می زند و شما آن را کم کم درست کن . همه اشتباه را دارند . دیگر این که انسان گاهی بنشیند و خودش را نصیحت کند .

سوال – اگر بعضی ها نصیحت پذیر نبودند ما باید دیگر آنها را رها کنیم و به آنها فکر نکنیم ؟

پاسخ – البته شرایط تاثیر دارد . یک وقت فرد می گوید که من می دانم این اشتباه است و می خواهم انجام بدهم . اگر احساس کنیم که از راهش وارد بشویم تاثیر دارد باید این کار را بکنیم . منظور من بیشتر اصلاح در خانواده است . اگر بتوانیم با تذکرات غیر مستقیم و عملی این شیوه را اتخاذ کنیم اثر گذار خواهد بود .

سوال – سوره ی هود آیات 81-72 را توضیح دهید .

پاسخ – این آیات در مورد داستان حضرت ابراهیم است . خدا به او اسحاق و بعد یعقوب را بعنوان نوه به او داد . ابراهیم در قرآن بعنوان پدر دینی ما معرفی شده است و بیشترین دعا در قرآن از حضرت ابراهیم است . خدا 25 دعا از زبان حضرت ابراهیم در قرآن گفته است . ابراهیم پیامبری است که همه او را قبول دارند . خودش دعا کرد که خدایا برای من لسان صدق در میان آیندگان قرار بده. نکات زیبایی در مورد حضرت ابراهیم در قرآن وجود دارد . در این آیات می فرماید که حضرت ابراهیم سه تا ویژگی داشت . ما باید به پدردینی مان ابراهیم اقتدا کنیم . رسول خدا می فرمود : دین من دین حنیف ابراهیم است . می فرماید : ابراهیم حلیم بود . سعی کنیم در زندگی مان حلم داشته باشیم .در روایات داریم که حلم است که به انسان بزرگواری می دهد و انسان را بالا می برد .یکی از صفات خدا هم حلیم است که در دعای جوشن کبیر می گوییم . وقتی می گوییم حلم یعنی قدرت تحمل مان را بیشتر کنیم ، زود از کوره در نرویم ، صبر داشته باشیم ، تا حادثه ای پیش می آید فورا آنرا تحلیل منفی نکنیم و مسائل را با حوصله بررسی کنیم . دومی صفات او دلسوزی است . رسول خدا در این مور می فرماید که او دعا بود یعنی خیلی دعا می کرد . سومین صفت ابراهیم رجوع کننده گی او بود . مثلا ما داریم در جاده ای می رویم وقتی مقداری منحرف می شویم دوباره به جاده بر می گردیم . ما انسانها معصوم نیستیم ولی یک موقع در عروسی و میهمانی خطایی می کنیم باید زود برگردیم وب گوییم که خدایا اشتباه کردم نباید این خطا را می کردم . بخاطر همین است که می گویند : فرشته ها تا چند ساعت گناه را نمی نویسند و انتظار استغفار می کشند . ابراهیم سه ویژگی داشت . حلیم بود ، اهل دعا بود ، منیب بود واهل انابه بود . این سه نکته را از حضرت ابراهیم درس بگیریم .

سوال – من دختری 16 ساله هستم . من معنای تقوا را متوجه نمی شوم یا انسان با تقوا چه کسی است . لطفا من را راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – اینکه یک دختر خانم 16 ساله این سوال را بکند ، این دغذاغه ی او را می رساند . امیدواریم که خدابه همه ی دخترها و پسرهای ما تقوا بدهد و چنین دغدغه هایی را داشته باشند . تقوا یعنی پلیس درونی . کار یک پلیس در شهر این است که جلوی تخلفات رانندگان را بگیرد و خودش موضوعیت ندارد که بخواهند او را تماشا کنند . اگر راننده ای در مسیر راه می رود به او کاری نداشته باشند . اگر شما در مکان پارک ممنوع بایستی جریمه ات می کند . اگر یک طرفه بروی ، جلوی شما را می گیرد و می گوید که یک طرفه نرو . تقوا یک پلیس درونی است . من یک قوه ای در خودم قرار می دهم که هر وقت بخواهم خطا کنم به من بگوید که خطا نکن یا وقتی کار درستی می کنم من را تشویق کند . امام صادق (ع) فرمود : انسان با تقوا کسی است که جایی که خدا امر کرده باشد و جایی که خدا نهی نکرده نباشد . مثلا در جایی فردی را تمسخر می کنند ، خدا این عمل را نهی کرده است و ما باید از اینجا بلند بشویم و برویم ، این تقوا می شود . خدا می فرماید که موسیقی مبتذل حرام است . خدا می فرماید که مومنی از لغو و غنا دوری می کنند ، خوب باید از اینجا بلند بشود و برود . از مظلوم دفاع کردن و نماز جماعت خواند می شود تقوا . تقوا یعنی قدرتی که شما را به کشاند به فضایی که موارد امر الهی را گوش کنی و از نهی الهی دوری کنی . حالا چه چیزهایی مورد امر و چه چیزهایی مورد نهی است که اینها در قرآن هست و می توان آنرا پیدا کرد . کتابی هم در مورد اوامر و نواهی قرآن نوشته اند . استخدام این پلیس در درون به اراده و توان شما برمی گردد که خودت در خودت این را ایجاد بکنی . خدا می فرماید که اگر شما تقوا داشته باشید ما به شما تقوای اصافی می دهیم . یعنی ما باید یک تقوای اولیه داشته باشیم و بعد خدا یک تقوای بیشتری به ما می دهد . مثل بانک که می گوید : شما یک درصدی بگذار ما یک سودی به شما می دهیم . الذین جاهدو فی نا لنهدینهم سبلنا . در قرآن دو تا مطلب در مورد تقوا هست . علامه ی طباطبایی در المیزان دارد که می گوید در قرآن دارد که به آخرین مرحله ی تقوا بروید . این برای همه کس ممکن نیست . این برای سلمان و اباذر ممکن بود . شاید نهایت تقوا نشود . بعد تخفیف داده و می فرماید که هرچقدر که می توانید .

سوال – من بعضی از روزها می خواهم کاری را انجام بدهم و مادرم می گوید که این روز ، روز خوبی برای انجام این کار نیست . من می گویم که هر روز ، روز خداست . روزهای خدا خوب و بد ندارد . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – بحث خوب بودن و بد بودن ایام بحث مفصلی است . شخصی خدمت یک از ائمه آمد . برای این فرد سه تا حادثه پشت سرهم پیش آمد تا به خدمت امام رسید . انگشتش به جایی گرفت و زخم شد ، لباسش پاره شد و ... این فرد گفت که عجب روز بد و نحسی است . امام فرمود : گناه روزها چیست ؟ علامه طباطبایی می فرماید که روزها به خودی خود بار ندارد . یعنی نه منفی است نه مثبت ، نه نحث است نه مبارک . آن چیزی که یک روز را نحس یا با برکت می کند ، حوادثی است که در آن روز پیش آمده است . مثلا شب قدر قرآن نازل شده است و این شب می شود خیرمن الف شهر . وقتی انسان در شب قدر قرآن بخواند با شبهای دیگر فرقی ندارد ؟ اگر شب قدر احیا ء بگیرد با شبهای دیگر فرقی ندرا ؟ چرا فرق دارد زیرا این شب ، شب استثنائی است . مثلا شما می خواهید ازدواج کنید ، اگر شب شهاد حضرت زهرا را انتخاب کنید با شب میلاد آن حضرت یکی است ؟ مسلما این بهتر است . سالروز مرگ پدر شما با سالروز اردواج شما یکی است . هر وقت یاد سالگرد پدرت می افتی ناراحت می شوی ولی وقتی یاد سالروز ازدواج می افتی خوشحال می شوی . حوادثی که اتفاق می افتد مهم است . مثلا در قرآن داریم که در فلان روز بر قوم عاد عذاب نازل شده است و آن روز نحس است . مثلا رد ماه صفر اهل بیت را به اسارت آورده اند یا در روز عاشورا بنی امیه روز گرفتند و تبرکاً امام حسین (ع) را کشتند ، حالا من در این روز ازدواج کنم ؟ این از ادب به دور است . اگر شما بخواهید کار مثبت انجام بدهید روزه با هم مساوی است . اگر می خواهی صدقه بدهی ، انفاق کنی ، کار و تلاش بکنی روزه با هم فرقی ندارند . در زمان عرب داشتیم که وقتی از خانه بیرون می آمدند و یک کلاغ بالای سرخانه پر می زد ، آن روز را وز نحس می دانستند و از خانه بیرون نمی آمدند . اسلام اینها را تایید نمی کند . اسلام می گوید که فال بد نزنید و اگر به دلتان بد افتاد صدقه بدهید . مثلا اگر شما می خواهید ازدواج بکنید ، شهادت ها را انتخاب نکنید . مثلا در عرفه زیارت امام حسین (ع) ثوابش بیشتر است . در ایام ذی القعده ثواب زیارت امام رضا (ع) بیشتر است . ما این را قبول داریم که روزها و شبها بخاطر حوادثی که در آنها پیش آمده بارهای مثبت و منفی بوجود دارند . اما برای انجام کار خوب ایام هیچ موضوعیتی ندارد . افکار جاهلیت بود که یک روز را فال بد می زدند و آنرا نحس معرفی می کردند . روزی که انسان گناه نکند آن روز عید است . بعضی از نحوست ها ریشه ندارد . مثل روز سیزدهم . این یک تفکر یونان قدیم بوده که در مسلمانان راه پیدا کرده است . متاسفانه غربی ها هم به آن اهمیت می دهند . آنها معمولا طبقه ی سیزدهم آپارتمان های شان انباری می شود . حضرت علی (ع) در 13 رجب بدنیا آمده است و شروع ایام البیض است . طرف در روز سیزدهم عید خطا می کند و آنرا به گردن روز 13 می اندازد . بعضی ها عطسه می کنند و می گویند که باید صبر کنیم . ما چنین چیزی نداریم و باید آن را سریع تر انجام بدهیم . مثلا طرف تسبیحش پاره می شود و می گوید که دیگر این کار را انجام نمی دهم . اینها خرافا است و نباید به آن اهمیت بدهیم .

سوال – عمر دست خداست ومن شنیده ام که خدا عمر انسان را قبل از بدنیا آمدنش تعیین کرده است . پسر چرا ما بر این باور هستیم که اگر فلان گناه را انجام بدهیم یا فلان غذا را بخوریم عمر انسان کم می شود یا کارهایی که باعث زیاد شدن عمر انسان می شود انجام می دهیم ؟

پاسخ – این سوال اعتقادی است . خدا برای اسنانها عمری تعیین کرده است که به آن اجل مسمی می گویند . ولی خدا امکان تجدید نظر را هم گذاشته است یعنی بعضی چیزها اجل را جلوتر می آورد و اجل معلق می شود یعنی عمر را کوتاه می کند . بعضی چیزها این عمر را افزایش می دهد . یک کارفرما برای کارگرهایش حقوق معینی با ساعت مشخصی در نظر می گیرد ولی می گوید که اگر کمتر از این اندازه کار کنی حقوق تو کمتر می شود و اگر اضافه کاری کنی حقوق تو بیشتر می شود . این منافاتی ندارد . خدا فرموده که قطع رحم و بی توجهی به والدین عمر را کوتاه می کنند . از طرفی صله ی رحم ، صدقه و خدمت به پدر و مادر عمر را طولانی می کند و این منافاتی ندارد .
دعا می کنم که دلهای همه ی خانواده ها به یکدیگر مهربان بشود .

سوال – من نحوه ی برخورد با بعضی از اطرافیانم را نمی دانم .بعضی ها نماز نمی خوانند ولی روزه می گیرند ، بعضی ها نماز و قرآن می خوانند ولی روزه نمی گیرند . بعضی ها هم با لباسی که موی سگ به آن چسبیده نماز می خوانند و اگر حرفی هم بزنیم خودشان را عارف می پندارند و ما را سطحی نگر می دانند . ما چکار باید بکنیم ؟

پاسخ – باید به دین یک نگاه پازلی داشت . اگر یک قطعه ی پازل نباشد تصویر درست نمی شود . باید مجموعه ی مبانی دینی هم با هم دیده بشود . نمی شود که فردی بگوید که من روزه می گیرم ولی نماز نمی خوانم یا اینکه نماز می خوانم ولی زکات نمی دهم . امام رضا (ع) می فرماید : هر کس نماز بخواند ولی زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست . زیرا در قرآن هر جا اسم نماز می آید بعد از آن اسم زکات می آید .البته ما نمی خواهیم در اینجا یاس ایجاد کنیم . و عده ای بگویند که پس چون ما زکات نمی دهیم ، دیگر نماز هم نخوانیم . مثلا یک خانم متدینی که نماز می خواند و روزه می گیرد و اهل خمس است نمی تواند بگوید که من حجاب را رعایت نمی کنم زیرا حجاب هم جزو ضروریات دین است . در حدیث داریم که دین مثل یک شجره است . بعد می گوید که شاخه و تنه و ریشه ی و ... این درخت چیست . ثمره ی دین زمانی ظاهر می شود که همه ی اینها رعایت بشود .بعضی ها مقید بودند که خدمت ائمه برسند و دینشان را سوال کنند . حضرت عبدالعظیم حسنی خدمت امام رضا (ع) می رسید و می گفت که من نماز می خوانم و روزه می گیرم و ... امام می فرمود که دین شما اشکالی ندارد . گاهی امامان معیار دین را برای آنها بیان می کردند . پس نگاه ما به دین نباید تبعیضی باشد و باید همه مبانی دین رارعایت کنیم . از طرفی از کسی بخشی از مبانی دینی را انجام نمی دهد و بخشی را انجام می دهد ، بهتر از این است که آنرا کنار بگذارد . ما نمی خواهیم بگوییم کسی که نماز نمی خواند روزه اش قبول هست یا نیست زیرا خدا است و کرمش . اما آنها بدانند که نمره ی بیست نمی گیرند و معدل این مبانی مهم است . در معدل یک چیزهایی پایه است . مثلا نماز پایه است . داریم که اگر نماز شما قبول شد کارهای دیگر شما هم قبول می شود. یکسری کارها ارکان است . پس طبق این حدیث کسی که روزه می گیرد ولی نماز نمی خواند ، روزه اش قابل قبول نیست . مثل اینکه ما بگوییم که این ساختمان چهار تا ستون می خواهد ولی ما دو تا ستون می زنیم و دوتا ستون نمی زنیم . آیا این کار اشکال دارد ؟ بله. بالاخره این سقف می ریزد . پس به دین نگاه فصلی نداشته باشیم که مثلا بعضی ها فقط در ماه رمضان بک یاالله می گویند و بعدا دیگر با خدا کاری ندارند .

سوال – اخلاق پدر من در خانه با مادرم و بچه ها خوب نیست . او به مادرم ناسزا می گوید و تهمت می زند. جایگاه چنین مردی در قیامت از نظر اسلام کجاست ؟ آیا فقط نماز و روزه شرط بهشتی بودن است ؟

پاسخ – حُسن خلق و سوء خلق دو تا اثر دارد . بعضی از آثار حسن خلق دنیوی است . در روایت داریم که حسن خلق عمر را زیاد می کند ، سلامت جسم می آورد و رزق را زیاد می کند. کسی که خوش اخلاق است اعصابش بهم نمی ریزد که بیمار بشود . کسی که کاسب خوش اخلاقی است مراجعات بیشتری دارد و درآمدش هم بیشتر است . کسی که حسن خلق دارد باعث می شود که شهر ها آباد بشود. کسی که حسن خلق دارد دعوا نمی کند و ترافیک ایجاد نمی کند بنابراین شهر آباد می ماند . آثار سوءخلق این است که رزق را کم می کند و انسان را بیمار می کند و عمر انسان را کوتاه می کند . اینها آثار دنیوی آن است . در مورد آثار اخروی باید گفت که بدخلقی فشار قبر دارد و باعث می شود که انسان در صحرای محشر معطل بماند . بد خلقی باعث می شود که کفه ی اعمال انسان سبک باشد . در روز قیامت اعمال ما را می سنجند . فمن ثلت موازینه فهو عیشة الراضیة و اما خفت موازینه جایش در جهنم است . رسول خدا فرمود : هر روز صدقه بدهید . گفتند که ما توان مالی نداریم . پیامبر فرمود : تبسم در چهره ی مردم صدقه است . گروهی از آقایان لعنت شده اند و از رحمت خدا مایوس هستند ، یکی مردی است که در خانه بد اخلاق است . گاهی آقا می داند که اخلاقش بد است و نمی تواند آن را ترک کند . این آقا می تواند با نذر ، تمرین و حوصله این را ترک کند . خانمی می گفت که شوهر پولداری دارم ولی خیلی بد اخلاق است . ای کاش او پول نداشت ولی اخلاق داشت زیرا اخلاق خوب باعث می شود که خانواده دور هم جمع بشود . تحکم و روزگویی خیلی بد است مخصوصا اگر طرف اهل نماز باشد زیرا باعث می شود که بچه ها به دین بدبین بشوند .

سوال – پسر 25 ساله ای هستم که چند وقت است که نامزد کرده ام . مادر بزرگ نامزدم هفت ماه است که فوت نموده است . ما قرار داشتیم که در اعیاد گذشته عقد کنیم ولی خانواده ی نامزدم مخالفت کردند . آنها حدود پنج ما است که لباس مشکی پوشیده اند و عزا نگه داشته اند و آنها تا سال مادربزرگ شان راضی نیستند که من با همسرم عقد بکنیم زیرا می گویند که بد است . حتی مادر ایشان با خواندن صیغه ی محرمیت ما مخالف است . آیا این باورهای غلط درست است ؟ آیا درست است که بخاطر این عقاید جلوی کارهای خیر گرفته بشود ؟ آیا خداوند راضی است که ما برای بزرگان مان این جوری عزاداری کنیم ؟ راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – در بین مردم ما یکسری باورهای غلطی هست که اینها ریشه ای در دین ندارد . گاهی وقتی اینها را مطرح می کنیم متهم هم می شویم . یکی از باورهای غلط ازدواج مجدد برای کسانی است که همسر از دست می دهند . در صدر اسلام این جوری نبوده است . الان وقتی آقایی بعد از مرگ همسرش ازدواج می کند گویی گناه کبیره انجام داده است و مادر و خواهرخانم می گویند که او وفادار نبود . حضرت فاطمه هنگام شهادتش به حضرت امیر سفارش کرد که بلافاصله بعد از مرگ من ازدواج کن . این سنت غلطی است . یکی دیگر از باورهای غلط این است که وقتی فردی در فامیل فوت می کند می گویند که تا سال فرد ، نباید ازدواجی در فامیل صورت بگیرد . مگر ازدواج یک امر خیر نیست ؟ شما که پدرتان فوت کرده اطعام یا صدقه نمی دهید ؟ اگر آن کارها خیر است ، ازدواج هم یک کار خیر است . پس کارهای خیر دیگر راهم تعطیل کنید مثلا مسجد نروید و میهمانی نگیرید . داریم که بالاترین شفاعت این است که بین دو نفر واسطه ی ازدواج بشوید . حالا یک وقت فرد می خواهد ادب را رعایت کند می تواند مراسم خاصی نگیرد نه اینکه اصلا نگذارید طرف صیغه ی محرمیت بخواند . دیگر اینکه این خانواده چه تضمینی می دهد که تا سال دیگر فرد دیگری فوت نکند؟ ما باید با باورهای غلظ مبارزه کنیم . اگر فردی از دنیا برود آدابی دارد . مثلا خانم باید مدتی عده نگه دارد و این یک احترام است ولی این طور نیست که کل فامیل یکسال برنامه های خیرشان را تعطیل کنند . آقایی می گفتند که در نجف خدمت امام خمینی رفتم و گفتم که خانواده ای فقیر است . امام مبلغی به من دادند که به آنها بدهم . فردا صبح که می خواستم پول را ببرم دیدم که در خانه ی امام شلوغ است و متوجه شدم که پسر ایشان حاج آقا مصطفی فوت کرده است . من یادم رفت که این پول را به آن خانواده برسانم . در مراسم امام من را صدا زدند و پرسیدند که پول را به آن خانواده رساندی ؟ من گفتم که فراموش کردم و امام فرمود که همین الان مراسم را ترک می کنی و این کار را می کنی . استادی داشتیم که در مسجداعظم برای ما رسائل می گفتند . یک روز که برای درس آمده بودیم دیدم که تابوتی جلوی درمسجد است . وارد کلاس شدیم و استاد درس را شروع کرد . درس که تمام شد . استاد گفت که این جنازه ی مادر من است که از دنیا رفته است. مادر من راضی نبود که من درس را ترک کنم . هر کس دوست دارد در مراسم مادر من شرکت کند . اتفاقا همه ی طلبه ها در تشییع جنازه شرکت کردند . صاحب جواهر پسرش از دنیا رفت . شب جنازه را در نجف در محلی گذاشت و ایشان در کنار جنازه کتابش را نوشت . حتی قید کرد که من این سطور را در کنار جنازه ی فرزندم می نویسم . ایشان این قدر مقید بودند . مرحوم آمیرزا ملی تبزیری استاد اخلاق ، در روز عید مردم به دیدنش می آمدند . در آنروز بچه اش در حوض افتاد و خفه شد . ایشان گفتند که عید مردم را خراب نکنید . ظهر اعلام می کنیم که بچه فوت کرده است . آیا اگر ما باشیم این کار را می کنیم ؟ ازدواج و تشکیل یک خانواده ثوابش از این کارهایی که من گفتم بیشتر است ، چرا باید ازدواج این آقا عقب بیفتد ؟

سوال – شما گفتید: فردی که رابطه ی نامشروع دارد، مورد نفرین فرشته هاست . دوست من ناخواسته وارد این راه شده است . لطف کنید و راه را به او نشان بدهید چون ممکن است که دیگر نتواند از این راه برگردد . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – کسی که رابطه ی نامشروع یا گناه می کند از خدا دور می شود وکسی که از خدا دور می شود ملعون است . رسول خدا فرمود : در شب معراج در روی یکی از درهای جهنم نوشته بودند : لعنت بر ظالم ، بخیل و دروغگو . در قرآن داریم که کسانی که پیامبر را آزار دادند خدا آنها را لعن می کند ، کسانیکه حق را کتمان کنند خدا آنها را لعن می کند ، کسانی که خق را وارانه می کنند خدا آنها را لنعت می کند و ... پس نه تنها روابط نامشروع مورد لعن خداست بلکه این ها هم مورد لعن خداست منتها تا وقتی که در این دایره باشند . حالا کسی که چنین گناهی کرده است و توبه می کند دیگر مورد لعن خدا قرار نمی گیرد . اگر کسی این کار را کنار گذاشت و جبران کرد ، خدا توبه او را قبول می کند .

سوال – سوره حج آیات 24 تا 30 را توضیح بفرمایید .

پاسخ – این آیات مربوط به احکام حج است . آیه30 می فرماید که از دو چیز بپرهیزید یکی از شرک و دیگری از سخن زور یا دروغگویی . ما در دین خودمان باید ها و نبایدهایی داریم که این نبایدها ، حکمت است .

سوال – می گویند امر به معروف و نهی ازمنکر وظیفه ی هر انسانی است . من دوازده سال دارم . کسی خیلی به حرفهای من توجه ندارد . آیا باز هم وظیفه ی من امر به معروف و نهی از منکر است؟

پاسخ – امر به معروف چند مرحله دارد . یک مرحله ی آن عمل است . مثلا اگر بین دوستان این آقا پسر ، کسی نماز نمی خواند ، دروغ می گوید می تواند با عمل خودش امر به معروف و نهی از منکر بکند. مثلا اگر با آنها به اردو می رود اول وقت نماز بخواند ، اگر آنها غیبت می کنند از میان آنها بلند بشود ، اگر در خانه پدر و مادر دروغ می گویند چهره در هم بکشد و بلند بشود ، این خودش امر به معروف و نهی ازمنکر است . انسان باید با عملش بفهماند که معروف و منکر چیست . آقا پسری می گفت که پدر من خمس نمی دهد . به ایشان گفتم که شما تکلیفی ندارید ولی می توانید یک جوری نشان بدهید که از این وضعیت ناراحت هستید . خود این نشان دادن می شود امر به معروف و نهی از منکر . این آقا پسر در مورد هم سن و سالان خودش می تواند امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد . شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکی عالم بودن و یکی قادر بودن است . یکی از راههای پیاده کردن امر به معروف و نهی از منکر در فامیل این است که انسان به خوبی پایبند باشد و بدی را ترک کند ، آثار آنها را برای مردم بگوید و سعی کندک ه با حسن خلق و قول نرم مردم را به طرف دین جذب کند . مثل داستان وضو گرفتن امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در مقابل پیر مردی که اشتباه وضو می گرفت . اگر اینها را با گوشه و کنایه بگوییم بهتر از این است که مستقیم بگوییم . گاهی ممکن است که عمل من خودش تاثیری دارد . این روش و منش تاثیرگذار است . شهید مدنی وقتی به طلبه ای در مدرسه اش حجره می داد ، چند شب نماز شب خودش را در حجره ی آن طلبه می خواند تا او ببیند که چیزی بنام نماز شب هم هست . خود این ترویج نماز شب می شود .

سوال – من جوانی بیست ساله هستم . امروز که روز بیست و ششم ماه رمضان است من هیچ تغییری در خودم نمی بینم . با وجود اینکه روزه ام را گرفته ام و نمازم را خوانده ام و قرآن و دو رکعت نماز شب هم خوانده ام . من احساس پاک بودن و سبک بودن را نمی کنم و با خودم می گویم که هیچ کدام از این عبادت ها قبول نشده است . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – همین که ایشان احساس می کنند که تغییر نکرده اند خودش تغییر است . اولین مرحله ی بازگشت و توبه توجه کردن است .یعنی اینکه انسان متوجه بشود که اشتباه کرده است . ما نباید دچار یاس بشویم.یاس خودش گناه کبیره است . اصلاح تدریجی است .البته اصلاح آنی مثل حُر و فضیل عیاض هم داریم ولی نادر است . ما باید دست آوردهای ماه رمضان را حفظ کنیم . یکی از علما در جلسه ای سجده کرد . و گفت که بیست سال است که با صفت رذیله ای مقابله می کردم و امروز بر آن پیروز شدم . یک گناه بزودی ریشه کن نمی شود و احتیاج به استمرار دارد . حضرت امیر با این همه عصمت خودش در دعای کمیل می فرماید که من به خودم ظلم کردم و ... امام سجاد (ع) هم در دعاهایش خودش را مصون نمی داند . احساس سبکی و آرامش اگر تبدیل به خود بینی بشود ، خطرناک است و تبدیل به عُجب می شود . اگر انسان عبادت ثقلین هم داشته باشد باید احساس کمبود بکند .

سوال – در این چند روز باقیمانده از ماه مبارک رمضان چکاری می توانیم انجام بدهیم ؟

پاسخ – رسول اکرم در آخر ماه رمضان این دعا را می خواند : خدایا این ماه رمضان را ماه رمضان آخر عمر ما قرارنده ، اگر من از دنیا رفتم من را ببخش . کسیکه این دو دعا را می خواند دو حالت دارد یا قسمت اول دعا برایش مستجاب می شود که خوب است و اگر قسمت دوم هم مستجاب بشود آمرزیده می شود . امام سجاد (ع) دعایی دارد که در آن با ماه رمضان وداع می کند . با عبادتها ، سحرها ، شب های قدر ماه رمضان خداحافظی می کند . انسان نباید باقیمانده ی فرصت را از دست بدهد . همین چند روی که از ماه رمضان باقیمانده است ، انسان می تواند شروع کند . پس عزیزانی که در ای ماه موفق بوده اند به بقیه اش ادامه بدهند و کسانی که در این ماه موفق نبوده اند همین الان شروع کنند و بدانند که خدا در شبهای ماه رمضان به عده ای جواز بهشت می دهد . در شب عید فطر به اندازه کل ماه مبارک رمضان جواز بهشت می دهد. عید یعنی بازگشت و عود . خود عیدی موضوعی برای بازگشت و تحول است .

سوال – من دختری بیست ساله هستم که پدرم تابحال به من محبت نکرده است . همیشه حرفهای ناروا به من می زند ولی من به خدا توکل کرده ام . در ضمن بین پسرها با دخترها فرق می گذارد . با اینکه برادرم آنها را خیلی اذیت می کند ولی او را بیشتر دوست دارند و به آن توجه می کنند . راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – ما در روایات داریم که بین فرزندانتان فرق نگذارید . رسول خدا فرمود : برای دادن سوغاتی از دختر شروع کنید زیراعاطفی تر هستند . سیره ی پیامبر ما محبت به فاطمه بود . این خیلی ظلم است که دختری بیست سالش شده باشد و پدرش دست نوازش به سرش نکشیده شده باشد . به این دختر خانم می گویم که ضمن اینکه پدر و مادر ایشان پیش خدا مسئول هستند ، این خانم برای ایجاد آرامش ، فضاهای دیگری در زندگی شان ایجاد کنند. خدا و ائمه شما را دوست دارند . انس با قرآن پیدا کنید . نگذارید حسادت در شما رشد کند . بگویید که او هم برادر من است که مادرم دوستش دارد . با این تحلیل ها و نگاه ها هم ثواب خودتان را زیاد می کنید و هم موجب حفظ آرامش خودتان می شوید . البته تبعیض سخت است ولی ساختارها را نمی توان تغییر داد . شما می توانید با فکر نکردن به این موضوع ، این نقیصه را در زندگی تان ندیده بگیرید . برای پدر و مادرتان هم دعا کنید . ممکن است که انسان یک بچه ای را بیشتر از بچه ی دیگر دوست داشته باشد این اشکالی ندارد ولی در ابزار محبت باید تساوی را رعایت کند . یکپدر می تواند در زمان حیاتش همه مالش را به یک فرزندش ببخشد و اشکال شرعی ندارد ولی این بی انصافی است . کسی پیش مرحوم خوانساری آمد وگفت که من تاجر هستم و جنسی را صد تومان می خرم و هزارتومان می فروشم ،آیا این اشکال شرعی دارد ؟ گفت : خیر .البته بی انصافی است .یعنی کاری که شمر با امام حسین (ع) کرد . بی انصافی گناه کمی نیست . شما اموال خودتان را طبق شرع به بچه هایتان ببخشید . در زمان پیامبر فردی که مرده بود ، با اینکه بچه داشت ، تمام اموالش را به فقرا بخشیده بود . پیامبر گفت که اگر این را می دانستم نمی گذاشتم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند . یک وقت می بینید که همین پدر به دوستش خیلی محبت می کند ولی به فرزند بیست ساله ی خودش محبت نمی کند. این فاجعه است .اگر این دختر این محبت را در دامان دیگران جست ، شما بعنوان پدر مسئول هستی .
امیدوارم خداوند ما را مشمول رحمت خودش قرار بدهد . امام رضا (ع) فرمودند که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشود ، چه وقت می خواهد آمرزیده بشود ؟       

سوال – نکن با فرومایه ( دوستان بد) مردم نشست ، چو کردی زهیبت فرو شو دست

باد بهارمی آید و درختان سبز میشوند . از دل این چوبهای خشک ، شکوفه های لطیف و برگهای ظریف بیرون می آید . اما باد پاییزی میآید وتمام اینها را می تکاند . و درختان را خشک می کند و تبدیل به چوب می کند . از جلوه و جمال و طراوت می اندازد . پس یک بادی هست که سبز میکند و یک بادی هست که زرد می کند . دوست هم همینطور است . بعضی دوستان باد بهاری هستند . شما کنار آنها می نشینی، زنده میشوی . نشاط و طراوت پیدا می کنی . و بعضی باد پاییزی هستند . وقتی کنار آنها می نشینی ، همان خرده معرفت و ایمانی را هم که داری از دست می دهی . سعدی هم میگوید : با هرکس ننشین . حضرت علی (ع) به امام حسن فرمودند : با خوبها بنشین چون همنشینی اثر دارد . اگر با هرکس بنشینی ، تمام شخصیت را از دست می دهی .

سوال – تحولات درماه مبارک رمضان بدست آورده ایم . آیا این تحولات باید بماند ویا باید کمرنگ شود ؟

وقتی شما در زمستان آب جوش در لیوان می ریزید ، لیوان ترک برمی دارد و می شکند . زیرا آب جوش است و لیوان هم سرد است . پس اول باید کمی آب جوش در لیوان بریزید و فضای لیوان را گرم کنید تا لیوان با دمای آب مانوس بشود و بعد هیچ اتفاقی نمی افتد . این تغییراتی که شما می فرمایید ، گاهی بدست می آوریم و بعد آنرا از دست می دهیم بخاطر این است که میخواهیم این تغییر یکباره اتفاق بیفتد . می خواهیم در یک شب عوض بشویم و تغییر کنیم . این دریک مقطعی ممکن است مثلا ماه مبارک رمضان اتفاق بیفتد ولی همینکه ماه تمام میشود ، این تغییر و تحول خود بخود کمرنگ میشود . گاهی برعکس میشود . وضعیت ما از قبل بدتر میشود . در این تغییرات یک اصل را نباید فراموش کرد و آن این است که یکباره دنبال تغییر نباشیم . در اتوبانها نوشته اند از تغییر ناگهانی مسیر بپرهیزید . تغییر باید آرام آرام باشد تا شما آسیب نبینید . تغییرات معنوی هم باید همینطور باشد . در یک شب نمی توان دور تمام آلودگی ها را خط کشید . در یک شب نمی توان صاحب همه خوبیها شد . اگر هم بشوی آسیب می بینی . چرا غذاهای فست فود این قدر ضرر دارد ؟ چون یک مرغ را در عرض چند دقیقه سوخاری می کنند . به گفنه پزشکان : اکثر بیماری ها از همین جا است خیلی از سرطان از همین جا شروع میشود ولی در قدیم آبگوشت را چندین ساعت می گذاشتند می پخت و مغز پخت می شد . چون غذاهای فست فود زمانلازم برای پخت را ندارد و تغییرش ناگهانی است ، برای انسان ضرر دارد . انسان هم در مسائل معنوی همینطور است . اگر بخواهد بصورت فست فود تغییر بکند ، در یک شب زاهد و مسلمان بشود ، قطعا آسیب می بیند . مثل رژیم گرفتن است . کسانیکه در یک شب دور همه غذاها را خط می کشند و رژیم را شروع می کنند ، این ها یک ماه الی دو ماه دوام می آورند . و بعد به حالت اول برمیگردند و یا بدتر از حالت اول میشوند . در رژیم معنوی هم همینطور است . یکجا نمی توانیم همه چیز را کنار بگذاریم . من که در روز ده تا دروغ می گفتم حالا تصمیم بگیرم نه تا دروغ بگویم . الان دارم با شما صحبت می کنم ، دروغی به ذهنم می آید ، می گویم : خدایا این یکی را بخاطر تو ترک می کنم . بعد از مدتی نُه تا را هشت تا کن . چون این تحول تدریجی اتفاق افتاده ، قطعا ادامه پیدا می کند . در اینجا نباید تعجیل کرد . تعجیل کار را خراب میکند . یکی از حربه های شیطان تعجیل است . شیطان از آن موجوداتی است که هیچ وقت عجله ندارد و متین کار می کند . خیلی با صبر و حوصله است . چون خوب فهمیده که با صبر و حوصله است که می توان کارها را پیش برد . عجله نمی کند ولی عجله را تولید می کند . مثل هم مرزی های ما که تریاک را می کارند ولی خودشان لب نمی زنند . فقط تولید می کنند . شیطان هم تعجیل و عجله را تولید میکند . اگر ما این تعجیل را کنار بگذاریم و تدریج را داشته باشیم ، قطعا این تغییر و تحول اتفاق می افتد و تداوم پیدا می کند .

سوال –گاهی می خواهیم خوب بشویم و تحولات معنوی پیدا کنیم ولی بد می آوریم . این بد آوردن از کجاست ؟

شما یک چوب نتراشیده را دست نجار بدهید . آنرا چه کار می کند ؟ با اره و رنده و میخ و چکش آنرا درست می کند و آنرا می سازد . شما وقتی تصمیم می گیرید که خوب بشوید ، او هم با تبر و تیشه به سراغ شما می آید و هر روز یک چیزی را از شما میگیرید . هر روز یک اتفاق ناگوار برای شما خواهد افتاد . شک نکنید . این ها علامت این است که می گوید : من میخواهم روی شما کار کنم و شما را بسازم . شرط ساخته شدن همین است . لذا اگر دیدید پس از تصمیمی ، دردسرها شروع شد یعنی خدا شما را پذیرفته است و می خواهد شما را بسازد ولی اگر دیدید هیچ اتفاقی نیفتاد و اوضاع بر وفق مراد است ، بدانید شما را نپذیرفته است . قرآن می فرماید : اگر ما کسی را نخواهیم ، همه چیز به او می دهیم و او را به تمام آرزوهایش می رسانیم . کاری میکنیم که درهای آسمان به رویش باز بشود . هر چه بخواهد در اختیارش باشد . ما اگر کسی را بخواهیم از او کم می گذاریم چون آن کمبودها او را به حرکت در می آورد . کمبودها ، زمینه رشد را فراهم می کند و باعث تحولات معنوی در ما می شوند .

جشنواره‌ها در همه دنیا یک شو و نمایش بزرگ است؛ یکی عرضه فیلم و قدرت‌های تکنیکی فیلمسازی است، یکی عرضه هنرهای نمایشی، دیگری عرضه هنرهای موسیقایی و ...

همه جشنواره‌ها در دنیا اما محل تبلیغات کالاها و محصولات فرهنگی و غیرفرهنگی نیز هست و این اتفاق در جای جای جشنواره‌های مختلف رخ می‌دهد.

جشنواره فجر امسال نیز اگر چه تبلیغات خود را به اسپانسرش یعنی شرکت «رایتل» اختصاص داده و لگوهای این شرکت مخابراتی در هر گوشه جشنواره به چشم می‌آید اما گویا در حاشیه این اتفاق در سینمای ایران تبلیغات دیگری نیز در حال رخ دادن است که یا از چشم مسئولان جشنواره دور مانده یا نمی‌خواهند به آن توجه کنند.

یکی از این اتفاقات در جشنواره فجر سی‌وچهارم حضور آهسته و مخفی مدل‌های لباس و طراحان آن است چه اینکه هم در فرش قرمز افتتاحیه جشنواره فجر و هم در فرش قرمزهای فیلم‌های مختلفی که در برج میلاد اکران می‌شود این اتفاق در حال رخ دادن است.

فرش قرمز که از جشنواره‌های غربی آمده گویا فرهنگ خود را نیز با خود آورده و بازیگران مرد و زن ایرانی نیز رسما به مدل مراکز طراحی لباس که معلوم نیست قانونی هستند یا غیرقانونی تبدیل شده‌اند.

تنها نگاهی گذرا به صفحات اینستاگرام برخی از بازیگران حاضر در جشنواره فیلم فجر می‌بینیم که این افراد به صراحت بر اینکه فلان لباس را با طراحی فلان طراح و گروه مدلینگ پوشیده صحه گذاشته است.

یکی از این افراد نوید محمدزاده بازیگر دو فیلم «ابد و یک روز» و «لانتوری» است که با انتشار عکسی از خود بر روی فرش قرمز افتتاحیه فیلم فجر طراح لباس خود و عکاس آن را معرفی کرده است.

از جمله دیگر بازیگران، سارا بهرامی بازیگر فیلم «گیتا» و بهنوش بختیاری بازیگر فیلم «من» هستند که با انتشار تصاویر خود بر روی فرش قرمز فیلم‌شان در برج میلاد طراح لباس خود و عکاس را معرفی کرده‌اند.

البته این تنها تبلیغات مخفی جشنواره فجر امسال نیست و یکی دیگر از مهمترین تبلیغات مخفی جشنواره فجر امسال تبلیغ گسترده دخانیات در فیلم‌هاست.

سال گذشته اگر پیش از فیلم‌ها در برج میلاد تبلیغاتی علیه مصرف دخانیات با اجرای رامبد جوان بر روی پرده می‌رفت و البته بعد از آن در تناقضی کامل فیلم‌هایی دیده می‌شد که در آنها بازیگران سیگار می‌کشیدند اما امسال همین تبلیغ هم حذف شده و علاوه بر مردان به شکل گسترده‌ای زنان سیگاری نیز در فیلم‌ها دیده می‌شود.

این تبلیغ فیلم‌های سینمایی برای سیگار در حالی است که هیچ روزنامه، مجله، رسانه صوتی و تصویری و هیچ رسانه‌ای در جمهوری اسلامی حق تبلیغ محصولات دخانی را ندارند.

به گزارش فارس، به نظر می‌رسد جشنواره فجر انقلاب نه تنها از بعد تولیدات سینمایی و ویترین تولیدات ارائه شده به مردم بلکه از بعد حواشی آن از فرش قرمز گرفته تا مواردی دیگر نیز از انقلاب و آرمان‌های آن دور می‌شود و بار دیگر برگزاری جشنواره فیلم فجر بدون سیاست‌های مدون را فریاد می‌زند.

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi