سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

ما غریب و تو از ما آشناتر با خدایی پرده پوش آبروی گریه های بی صدایی ، ضامن آهوی چشمان گریزان از خجالت حاجت مشتاقان دلهای از دنیا جدایی ، قبله ی طاعات محرومان بی نام و نشانی سفره ی حاجات مظلومان بی نام و نوایی ، بهر بی آغاز لطفی قسمت خویش و غریبی گنج بی پایان عشقی روزی شاه و گدایی ، بی پناهم قسمتم کن تا به پابوس تو آیم گرچه خود اینجا غریبی با غریبان آشنایی .

سوال – در مورد دفاع هفته ی مقدس توضیحاتی بفرمایید .

پاسخ – من سالگرد دفاع مقدس که به حق باید این هفته را جشن گرفت را تبریک می گویم . هر چند ما در دفاع مقدس حدود سی صد هزار عزیز را از دست دادیم ولی به یک پیروزی خیلی قشنگی دست یافتیم . عالم بزرگواری می گفت که اگر ما از طعنه ها نمی ترسیدیم عاشورا را عید می گرفتیم زیرا که امام حسین (ع) پیروز شد . مخصوصا که امسال ما داریم نتیجه ی خون شهدا را در سرتاسر دنیا می بینیم و همه شاهد بیداری مسلمانان هستند و این بیداری به برکت خون شهدا ، دلاور مردی ها و مردانی بود که حقیقتا خدایی بودند . ما سی و یکمین سالگرد دفاع مقدس را گرامی می داریم و امیدواریم که ما مایه ی آبروی عترت و قرآن باشیم .

سوال – از کارشناس برنامه بپرسید که مگر ما در منطقه ی زندگی مان چند کارشناس خوب داریم که شما مدام ما را به کارشناسان دینی ارجاع می دهید ؟ ما یک روحانی در محل داریم که با اعمال و رفتارش ضد دین را تبلیغ می کند . او مردم را از اسلام متنفر کرده است . ایشان مشکل ایجاد نکند ، ما نمی خواهیم مشکل ما را حل بکند . آیا هر کسی که به حوزه رفت و درس حوزوی خواند ، مگر صلاحیت دارد که لباس روحانیت را بپوشد و این گونه عمل بکند . آیا نباید برای کار بسیار مهمی مثل تبلیغ دین بهترین افراد انتخاب بکار گرفته بشوند ؟ شاید یکی درسش خوب بود ولی رفتار و کردارش یا خانواده اش به درد تبلیغ دین یا کارشناسی دین نمی خورد . شما می توانید او را در جای دیگری به کار بگیرید . اثری که او بر مردم در طی سالهای طولانی می گذارد را چگونه می شود اصلاح کرد ؟

پاسخ – دین به ما می گوید که هیچ وقت از یک بُعد به مسئله ای نگاه نکنید . زیبایی دین ما این است که جامع نگر است . زیرا اگر ما ابعاد دیگر را نبینیم قضاوت ما ناقص خواهد بود . ما اول قسمت تقصیر خودمان را می گوییم . لباس روحانیت لباس عصمت نیست . این نیست که هر کس لباس روحانیت پوشید مصون است . ابلیسی می تواند از جاهای مقدس قلابی درست بکند .ابلیس درزمان حضرت موسی پیامبر قلابی یعنی گوسفند سامری درست کرد . شیطان در جنگ صفین کتابی بعنوان قرآن درست کرده و سر نیزه برده است . جعفر کذاب را هم بعنوان امام زمان قلابی درست کرده است . این ابلیسی که می تواند پیامبر قلابی درست بکند برای اینکه مردم را به این جایگاه مقدس بدبین بکند و می تواند کتابی را بعنوان قرآن در برابر قرآن ناطق که امیر المومنین است جا بزند و می تواند امام زمان قلابی درست بکند ، آیا این ابلیس نمی تواند آخوند قلابی یا مرجع تقلید قلابی درست بکند ؟ ما به مردم می گوییم در مسائل پزشکی به سراغ پزشک حاذق بروند . پس مردم وقتی می خواهند قلب یا مغزشان را به یک پزشک بدهند که جراحی بکند باید دقت کنند که این پزشک کلاش نباشد . دستگاه ابلیس و دشمنان دارند کاری می کنند که این لباس جایگاه خودش را از دست بدهد و مردم به دیده ی مقدس به آن نگاه نکنند زیرا مردم به این لباس بعنوان لباس پیامبر نگاه می کنند و توقع عصمت از روحانیت دارند . مردمترک اولی را هم از ما نمی پذیرند . مثلا ساندویج خوردن در خیابان گناه نیست ولی اگر یک روحانی در خیابان ساندویج بخورد مردم برای او حرف در می آورند . دستگاه ابلیس دو تا کار می کند یکی اینکه روحانی قلابی درست می کند و یکی اینکه می خواهد این جایگاه را در چشم مردم سیاه کند. با امیرالمومنین کاری کردند که مرد در هنگام دعا ایشان را لعن می کردند . وقتی هم که ایشان به شهادت رسیدند مردم گفتند که مگر علی نماز می خواند ؟ در زمان حضرت امیر هم دشمنان و سپاه ابلیس سه تارکار در مورد ایشان کردند . یکی اینکه کاری کردند که نسل جوان علی را نبیند چون دیدن خیلی تاثیر دارد زیرا علی وجه الله است و دیگر اینکه کلام علی را نشنوند زیرا کلام علی کلام خداست . وقتی علی در چشم و گوش مردم نبود، پشت سر او شایعه و دروغ پخش کردند . وقتی برای علی شایعه پخش کردند بعض و کینه ی علی در دل جوانان رفت .در روز عاشورا امام حسین (ع) می فرمود که چرا می خواهید ما را بکشید ، آنها می گفتند که ما از پدر تو بغض داریم . من نیم خواهم کار این روحانی را توجیه کنم . دشمن دید که این جایگاه مقدس است . وقتی میرزای شیرازی فتوا داد که تنباکو حرام است ، ناصر الدین شاه دید که زنهای حرمسرا هم قلیان ها را شکستند . ناصرالدین شاه گفت که مرجع تقلید کیست ؟ گفتند که او همان کسی است که من و تو را به هم محرم کرده است . این جایگاه در طول تاریخ شیعه مقدس و حساس بوده است . دشمنان بیشتر از دوستان می دانند که این جایگاه چقدر اثر دارد . مخصوصا بعد از انقلاب دیدند که محور انقلاب ، صدور انقلاب ، فرهنگ و ... با مرجعیت و روحانیت است و دیدند که سی سال است که این انقلاب دارد با اقتدار جلو می رود و دنیا را از نظر فرهنگی دارد تحت پوشش قرار می دهد وتمدن و فرهنگش را صادر می کند . دشمنان گفتند که باید این جایگاه را بشکنیم . اینکه به جوانان بگوییم به حرفهای روحانیون گوش نکنید زیرا آنها ارتجاعی حرف می زنند ، حرفهایشان بی منطق و خرافی است و شما را محدود می کنند ، پس شما سراغ آنها نرویید . وقتی جوان سراغ روحانیت نیامد ، عده ای هم برای آنها شایعه پخش کردند که هر اتفاقی در این مملکت رخ داد گفتند که این تقصیر روحانیت است تا این جایگاه را در چشم مردم بیندازند .همچنان که در هر قشری وقتی مورد استفاده قرار بگیرد ، انسانهای ناشایست هم در این عرصه قرار می گیرند . روزی به امام گفتند که آخوندی دزدی کرده است .امام فرمودند که بگویید : دزدی لباس آخوند پوشیده است . درصدی در این لباس هستند که خودشان را نساخته اند و این لباس را پوشیده اند . شاید حوزه های علمیه بخاطر وسعت و کثرتش ، آنگونه که مردم توقع دارند و حقش است در لباس پوشیدن دقت لازم را اعمال نکرده است . در مورد امام جماعت می گویند که به قرائت او نگاه بکنید و ببینید که علم نماز خواندن را دارد یا ندارد و دیگر این که به عدالت او نگاه بکنید . عدالت هم یعنی اینکه فرد گناه کبیره انجام ندهد و اصرار برگناه صغیره هم نداشته باشد . اگر مردم در سلوک عادی من گناه کبیره نبینند واصرار بر صغیره هم نبینند و ظاهرا هم احکام اسلام را رعایت می کنم ، این کفایت می کند مگر اینکه خلاف آن ثابت بشود . اگر عادل نبودن فردی برای من ثابت بشود نباید به همه بگویم ولی خودم نباید پشت سر او نماز بخوانم . دین ابزار دیدن و شنیدن را در اختیار مردم گذاشته است ولی به شنیدن ها نباید خیلی اعتماد کرد . در ضمن آن چیزی را هم که می بینید تا جایی که می توانید حمل بر صحت بکنید . پیامبر در کوچه داشتند با خانمی صحبت می کردند . فرد کمی به پیامبر نگاه کرد و پیامبر فرمود که این خواهر رضاعی من است . این روحانی اگر ضربه بزند به خودش ضربه نزده است بلکه به این لباس ، جایگاه و دین ضربه زده است . شما دزد اعتقاد مردم می شوید . فضیل عیاض وقتی بار یک گروه را دزدید ، دریکی از بارها دست پیچی بود و دید که در آیت الکرسی است ، دستورداد که این بار را برگردانید . یارانش گفتند که ما چند روزی منتظر این بار بوده ایم . فضیل گفت که من برای گرسنگی خودم امول را می دزدم ولی اگر این آیت الکرسی را بدزدم اعتقاد را دزدیده ام و این فرد در شهر خودش می گوید که ای مردم ، آیت الکرسی خاصیت خود را از دست داده است . این فرد به این اعتقاد آیت الکرسی را به بارش بست که این آیات بارش را حفظ کند . من مسئول و روحانی و معلم اگر خطایی بکنیم ، دزدی اعتقاد کرده ایم . روحانی متعلق به خودش نیست بلکه متعلق به دین است . روحانیون و حوزه ی این شهر باید در کار این روحانی تجدیدنظر بکنند . امام بخاطر ویژگی این جایگاه دستور تشکیل دادگاه ویژه روحانیت را دادند . همچنان که دادگاه عالی قضات و دادگاه نظامی و کارمندان دولت را داریم ، دادگاه ویژه ی روحانیت داریم . بهترین ناظر ما ، مردم هستند . اگر مردم بدانند که ما برای بازی سیاسی یا پول به منبر می روم ، مردم دیگر سراغ ما نمی آیند . امام صادق (ع) امر به معروف مکتوب می کردند . اگر امام جماعت یا امام جمعه خطایی کرد ، عده ای بصورت کتبی به او تذکر بدهند و او را نصیحت بکنند قبل از اینکه آبروی او را ببرند . دین همه ی راه کارها را به ما نشان می دهد . همه ی مسئله های تان را پیگیری کنید . خیلی ها بعد از برنامه به من پیامک می دهند که اگر شما این جوری می گفتید بهتر بود . بعضی ها فکر می کنند که دین برای همه ی زندگی ما نیست . فکر می کنند که دین ارتباط با خدا و قیامت است . دنیا و آخرت پشت و روی یک سکه است . اگر شما دنیا را با دین اداره کردید در آخرت هم دین دار هستید . در جبهه بچه ها هشت سال به مدل دینی زندگی کردند . دفاع مقدس به ما یاد دارد که اگر دین را حاکم زندگی خودتان بکنید آرام می شوید. در گودی قتلگاه امام حسین (ع) گفت که من راضی هستم و حضرت زینب در اسارت گفت که زیبای زیباست. یکی از شهدا در هنگام مجروح شدن می خندید . آیا 24 سوره ی انفال می فرماید : بعضی ها دین را می شنوند ولی بنا ندارند دعوت دین را اجابت کنند . شهدا ترجمه ی آیات قرآن هستند . ما تا حاکمیت الله در زندگی مان نباشد مرده هستیم . جوانان قبل از انقلاب مرده بودند و امام به آنها گفت که دین را اجابت کنید تا زنده بشوید. الان دین خیلی بیشتر از قبل انقلاب به گوش مردم می خورد ولی دین را اجابت نمی کنیم .

سوال – اگر ما نکات منفی را در یک مبلغ دینی دیدیم چکار باید بکنیم ؟

پاسخ – اول به مبلغ تذکر می دهیم و اگر حل نشد به حوزه ی علمیه آن شهر یا امام جمعه شهر یا مراجع تقلید نامه ای بدهیم که ما اشکالی از ایشان دیده ایم و به خودشان هم تذکر داده ایم ولی احساس می کنیم که مشکل هنوز رفع نشده است . دیگر اینکه برای مشکل خودم به کارشناس دیگری مراجعه کنم . مگر امروز کارشناس باید در مسجد ما باشد ؟ بعضی از سوالات را ما می توانیم از فطرت مان ، پدرمان و مادرمان بپرسیم . امروزه می توانیم از دفتر مراجع تقلید سوال بکنیم و از سایت ها هم می توانیم استفاده بکنیم .

سوال – صفحه ی 359 آیات پایانی سوره ی نور و ابتدایی سوره ی فرقان را توضیح بدهید .

پاسخ – اولین آیه سوره ی فرقان می فرماید : خدا یک قرآنی به پیامبر عنایت کرد که فرقان است یعنی تشخیص دهنده ی حق از باطل تا برای مردم انذار ( نسبت به آتش ) باشد . پیامبر آمده که به ما بگوید پای تان را روی آتش نگذارید . برای هر جای پای ما تعریفی دارد . روحانیت باید دین خدا را با همان زیبایی خودش به مردم یاد بدهد . روحانیت کانالی است که فیض را به مردم می رساند . این واسطه ی فیض هر چقدر پاکتر باشد فیض بهتر و تمیزتر به مردم می رسد . امام چون خیلی پاک و خالص بود این فیض توسط امام به همه جوانان قبل از انقلاب رسید و آنها را زنده کرد . اگر من که واسطه ی فیض هستم کثیف باشم دو اتفاق بد می افتد . یکی این که مردم فیض آلوده می برند و به منبع فیض هم بدبین می شوند و این خیلی بد است . چیزی که در جبهه ها اتفاق افتد این بود که باور کردند که اگر به دین عمل کنند زنده می شوند و وقتی زنده شدند دیگر با مرگ نمی میرند . شهدا سند زنده ی ما هستند . شهدا نائب امام زمان (ع) را در جوانی شان یاری کردند و شهید شدند و خدا آنها را در بسته بندی از نور نگه داشته است . حاجی همت ، مهدی باکری و متوسلیان ، اینها با همان جوانی برای ظهور امام زمان (ع) هم می آیند و یاری امام زمان (ع) را می کنند . ما که نتوانستیم در آن زمان نائب امام زمان را یاری کنیم و می ترسم موقع امام زمان هم پیر باشیم . اگر جوانان الان با همین قانون زندگی کنند می توانند مثل شهدا باشند بشرطی که فقط به حرف دین گوش نکنند بلکه عمل کنم و باور کنم که اگر به حرف دین گوش کنم مرده ای هستم که زنده می شوم . آیه دیگر این است که اگر به حرف دین گوش کردم در دنیا خودم را ارزان نمی فروشم . امروزه بعضی ها خودشان را به یک نگاه هوسانه ، پست و پول می فروشند . وقتی انسان به حرف دین عمل بکند می فهمد که هیچ کس جز خدا قدرت خرید او را ندارد . می فرماید : خدا آنها را به بهشت می خرد و خدا این وعده را در تورات و انجیل هم داده است . خوش به حال شهدا که خودشان را گران فروختند .

سوال – در مورد مبلغان دینی آیا مردم هم مقصر هستیم ؟

پاسخ – اگر سلامت معنویت و روح مان برای ما مهم است همچنان که برای سلامتی جسم مان تلاش می کنیم که خانه ی بهداشت در روستای مان بسازیم ، خودمان تلاش کنیم که مسجد درست کنیم و پول خرج کنیم که بهترین عالم را به روستای مان بیاوریم ، بهترین استعداد را به حوزه بفرستیم و بهترین امکانات را در اختیار حوزه بگذاریم . امروزه همه ی حوزه های علمیه ی تهران به اندازه ی یک بخشی از یک دانشگاه امکانات و فضا ندارند . اگر برای مسئولین فرهنگ دین مهم است ( به گفته ی رهبر فرهنگ مظلوم واقع شده است و به آن ظلم شده است ) همچنان که برای جسم مردمان خرج می کنیم ، برای روح شان هم خرج بکنیم . 
به آبروی شهدا ما را پیش شهدا شرمنده نفرما و ما را رهروی راهشان قرار بده .

ابتدا یک شعر از حافظ بخوانم :
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست خوش می دهد نشان جمال و جلال یار خوش میک ند حکایت عز و وقار دوست
شما دیده اید یک گردن بندهایی را با عقیق درست می کنند و میگویند این حرزاست یعنی نگهدارنده از همه بلیات است . آن نبی نازنین هم از آسمان بقول حافظ برای ما حرز جان آورده است که جان ما از خطرات محفوظ بدارد ، که اگر کسی به این نکته توجه کند حتما به یک دستاوردهای خوبی خواهد رسید. از بینندگان اجازه می خواهم یک کمی ابتدا راجع به همین عید مبعث و رسالت پیامبرسخن بگویم ، که اصلا به چه علت آمده است ؟ آن هفته اگر یادتان باشد گفتیم ، پیامبر مثل خورشید است ، مثل آب است ، که هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند گاهی چیزی جای چیزی را پر می کند، بعضی ها هم اگر نباشند که چه بهتراست .اما او شخصیتی است که مسئولیت و رسالت و مأموریتی دارد که هیچ کس نمی تواند آن نقش را بازی کند. اگر نباشد بقول سهراب دست ما پی چیزی می گردد ، یک جایی دارد که می گوید: اگر مرگ نبود دست ما پی چیزی می گشت. اگر پیامبر نبود چشم و جان ما در پی یک گمشده ای بود. من یک مقدار فکر کردم و دیدم که قرآن یک جایی، بلکه چند جا می گوید : در بهشت هر چیزی دل شما بخواهد به شما می دهیم لهم مایشائون فیها هرچه دلتان بخواهد به شما می دهیم. بقول هاتف در بیت دوم آن ترجیح بند که می گوید :
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی 
گر به اقلیم عشق رو آری همه آفاق گلستان بینی
و وسط آن می گوید:
هرچه بینی دلت همان خواهد هرچه خواهد دلت همان بینی
درحالی که در دنیا این چنین نیست ما خیلی چیزها دلمان می خواد ولی نمی توانیم انجام بدهیم، از اینکه فرمودند در بهشت هر چیزی و هر کاری دل شما بخواهد می توانید انجام دهید ، هرجایی دل شما بخواهد می توانید بروید. یا مثلا یک آیه دارد اُکلها دائِم خوردنیهای بهشت دائمی است ، یعنی شما همیشه اشتها دارید برای خوردن . در دنیا یک پرس غذا بیاورند انسان می خورد ، پرس دوم را هم اگر خورد باید برود بیمارستان ، اگرپرس سوم را خورد تیمارستان و پرس چهارم قبرستان . چون واقعا دیگر نمیشود، کشش نیست. اما آنجا واقعا به این صورت نیست ، شما می دانید آدم از خوردن لذت می برد و خیلی از انسانها خیلی چیزها دلشان می خواهد بخورند که نمی توانند. اما در بهشت خوردنی ها همیشگی است و دیدنی ها همه جایی است ، و هیچ محدودیتی نیست البته یک محدودیت است که بعدا عرض می کنم . یک چیزی ما می فهمیم که در این دنیا ما محدود هستیم در یک جایی مانند بیمارستان . دو گروه از افراد محدود هستند یکی آنها که در زندان هستند ، یکی آنها که در بیمارستان هستند . از یک نفر می پرسند در بیمارستان غذا چگونه است می گوید، می گوید از غذا دیگر نگویید حال ما بهم میخورد به او می گویند آنچه که دل تو میخواهد ما بیاوریم ،میگوید نه آقای دکتر منع کرده و گفته است اینها برای من خوب نیست و نباید بخورید . آقا پول دارد ، آشپزهم دارد ، غذای خوب هم برایش درست می کنند، ولی قند خون و چربی و کلسترول و آدرنالین او یک جوری است که نمی تواند یک حبه قند بخورد . خیلی چیزها را نمی تواند بخورد حتی چیزهای طبیعی حالا قند که یک چیز شیمیایی است و در حالت طبیعی هم نباید خورد ، خربزه نمیتواند بخورد ، هلو نمیتواند بخورد یک خورشت فسنجان خوب که حاج خانم درست میکند نمیتواند بخورد ، چون بیمار است . ما از اول با پدر و مادر خود در بهشت برین بودیم که بقول حافظ من ملک بودم و فردوس برین جایم بود جناب آدم آورد در این دیر خراب آبادم، بعد آنجا یک دسته گلی آب دادیم و مریض شدیم ، ما را فرستادند در این دنیا بیمارستان، گفتند خوب بشوید دوباره شما را همانجا می بریم که هر کاری خواستید بکنید .شما به فرزند خود می گویید پسرم الان تو مریض هستی این شربت را بخور ، این آمپول را بزن خوب که شدی بعد هرچه دل تو خواست بخور ، این فرمول آن است . ما الان اینجا به هرکسی نمی توانیم نگاه کنیم ، بنده به غیر از همسرم به کسی نگاه کنم اشکال دارد ، هم همسرم ناراحت می شود و هم شما ناراحت می شوید و می گویید حاج آقا چشمای خود را درویش کن ، دلم می خواهد نگاه کنم از شما که پنهان نیست ، از خدا چه پنهان ، خیلی چیزها دلمان می خواهد ولی مجاز نیستیم برای ما خوب نیست اگر عاقل باشیم متوجه می شویم . بچه ها وقتی مریض میشوند و دکتر می روند ، به مادر خود می گویند دکتر به من آمپول ندهد خوشم نمی آید . اما آدم بزرگ خودش می گوید آقای دکتر اگر آمپول برای من خوب است بدهید که زودتر خوب شوم او این درد و تلخی را تحمل می کند چون شیرینی زندگی وابسته به تحمل این تلخی است . اینجا خیلی چیزها دل ما می خواهد اما محدودیت داریم بقول حافظ اینجا زندان سکندر است 
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم 
خداوند برای ما یک طبیب فرستاده است ، امیرالمومنین راجع به پیامبرفرموده : طبیبٌ. برای چه کسی طبیب می فرستند؟ برای مریض ،آدم سالم که طبیب نمی خواهد . ادبیات ما مشحون از این نگاه طبیبانه دین است که دین یک طب است ،یک بیمارستان است برای خوب شدن ما و اولیاء خد ا طبیب هستند فقط فرق آنها با طبیب های مادی این است که آنها در مطب خود نشسته اند و ما به آنها مراجعه می کنیم ولی اولیاء خدا خود به ما مراجعه می کنند و هرچه هم برای ما خوب است به ما می دهند . بقول دوست عزیزمان جناب آقای رنجبر که مثال خوبی می زد و می گفت : میدانید ضد طبیب چیست ؟ مخالف طبیب آشپز است و حرف خوبی هم است . شما وقتی می روید رستوران گارسون منوی غذا را مقابل شما میگذارد هرچه می خواهید من برای شما بیاورم و اصلا هم فکر نمی کند که غذایی که شما خواسته اید خیلی چرب است . او می گوید هرچه شما دوست داریم من بیاورم. اما دکتر نمیگوید چه چیزی دل شما می خواهد ، می گوید آنچه من می گویم شما باید بخورید ، چرا چون آشپز می خواهد جیب خودش را پر کند ولی دکتر می خواهد شما را سالم کند و لذا می گوید این برایتان خوب نیست ، این برایتان خوب است . نگاه هم نمی کند شما خوشتان می آید یا نه ، من دکترهستم و می گویم این شربت تلخ را باید بخورید این آمپول دردآور را باید تزریق بکنید ، خدای نکرده اینجا باید این جراحی را انجام بدهید ، چون این خوبتان می کند . قرآن یک جاهایی از دست ما عصبانی می شود و می گوید عقل ندارید شما نزد عقلا بروید، اینها عقل دارند اینها اولی الالباب هستند. میگوید نزد عقلا بروید یعنی عاقل که باشید با پای خود میروید و می گویید چه چیزی برای من خوب است نمی گویید چه چیزی خوش است ؟ میگویید چه چیزی خوب است . الان دنیا در پی این است که چه چیزی خوش است و چه چیزی نا خوش است . و جمله پایانی این بخش را عرض می کنم قرآن خیلی جاها می گوید ذالک خیرٌ لکم این برایتان خوب است و آن برای شما خوب نیست . به خانم می گوید این روسری را به سر کن ذالک خیرٌ لکم برای شما خوب است. به ما می گوید این کار را بکنید براتان خوباست یعنی دقیقاَ نگاه طبیبانه است . و اگر ما در دنیا خوب شدیم آنوقت خیلی از اتفاقات می افتد. حالا بعضی ها نزد دکتر می روند ولی دستورات او را عمل نمی کنند اینها چه کاری باید بکنند؟ بسیار نکته خوبی است که من می خواستم مقدمه بخش دوم عرض بکنم . بیمار عاقل ، کسی است که طبق دستور پزشک عمل کند ، یعنی دکتر می گوید آقا این شربت را شما روزی سه قاشق مربا خوری بعد از غذا بخور، می گوید می شود من سه روز نخورم بعد از سه روز یک ملاقه بخورم ؟ آیا این به نظر شما اثر می گذارد ، آری اما اثر منفی می گذارد . به ما می گویند نماز صبح را باید به این صورت بخوانید ، من یک هفته نمی خوانم بعد می گویم انشاء اله مکه می روم و آنجا غذای آن را بجا می آورم . خانم های جوان گاهی حجاب و پوشش را رعایت نمی کنند ، می گویند انشاءاله پیر شدیم بعد دوتا چادر سرمان می کنیم و دوتا روسری ، اتفاقا قرآن دقیقا برعکس می گوید که خانم های مسن و سالخورده اگر روسری هم نداشته باشند اشکالی ندارد چرا که آدم به آنها که نگاه می کند بیاد مادر بزرگ خود می افتد و گاهی هم بیاد چیزهای دیگر. اما خانم های جوان نه آنها باید پوشش داشته باشند .دقیقا در جامعه ما بعضی ها برعکس عمل می کنند نوه مادر بزرگ ما جلو می آید خیلی سانتی مانتال اما مادر بزرگ خود را می پوشاند . من خدا اموات شما را رحمت کند مادر بزرگی داشتم گاهی که با یکی از اقوام می آمدیم ، می دیدم چادر سر کرده یک چشم او هم پیدا نیست ، روزهای آخر که یک مقدار هم چشم او به سختی می دید به او می گفتیم حاجی ننه چرا تو اینقدر خودت را می پوشانید می گفت این نامحرم است ننه می گفتم بابا این پسر خاله ی من است نوه خودت است . این خلاف دستور پزشک است پزشک می گوید باید طبق دستور من عمل کنید این دارو را باید الان بخورید این دارو را با این غذا نخورید . یک پرهیزهایی می دهد. گاهی حتی دارو را هم می خوریم اما باز اثر نمی کند . می رویم دکتر می گوید به نظر من پرهیزها را انجام نداده اید من نگفتم فلان غذا را نخورید. بقول مولوی:
نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند که سخت دست درازند بسته پات کنند نگفتمت که بدان سوی دام در دام است چو در فتادی در دام کی رهات کنند 
هی می گوید نگفتمت، تمام غزل او با نگفتمت و نگفتمت شروع می شود او چند غزل با نگفتت دارد. حالا دکتر می گوید نگفتمت تو خربزه نخور ، نگفتمت از حمام می آیی جلوی کولر ننشین یا نگفتمت شب تا صبح کولر را روشن نگذار رو اندازت کنار می رود باد می خوری .
قرآن ظاهرا گفته است که هرچه شما بخواهید در آن دنیا موجود است اما من الان از یک کودکی کلاس دوم ابتدایی سوال می کنم می گویم عزیزم چه چیزی دلت می خواهد ؟ او چی می گوید ، می گوید یک دوچرخه ، یک ماشین کوکی ، یک هواپیمای کنترلی ، شرینی و شکلات و یک خورده خوردنی و اسباب بازی. اما اگر به او بگوییم باباجون درس خوب بخوان انشاءاله اگر امسال این کلاس را قبول شدی و نمره های خوب آوردی یک دختر خوب برا ی تو می گیرم میگوید که پدر دختر برای خودت بگیر، برای من همان قول دادی دوچرخه دنده ای بخری بخر. سطح آمال و تفکرات او خیلی پایین است او می گوید من محدود نیستم هرچه دلم بخواهد بابام برای من می گیرد ولی آن چیزی که دل او می خواهد محدود است، چون تفکرات و چشم انداز محدود است . از گدای سر خیابان بپرسید چه چیزی دل شما می خواهد می گوید شما یک ده هزارتومان بمن بدهید دیگر هیچ نمی خواهم . اما هیچوقت او آرزو می کند که ای کاش من یک دیوان حافظ خطی قرن نهم را داشتم ؟ فکر او به اینجا قد نمی دهد. روزی مرحوم آیت اله مرعشی نجفی در خیابان دستفروشی را دید که کتاب می فروخت چون کتابشناس بود نگاه کرد ویک نسخه منحصر به فردی که شاید در دنیا دیگر از آن نباشد را دید گفت قیمت آن چند است؟ گفت هزار تومان ، صد تومان ، حالا آنروز هر چقدر ، دید پول ندارد گفت عبای من صد تومان ارزش دارد من این عبای خود را می دهم به شما این کتاب را به من بدهید فروشنده گفت پس خود شما چی گفت باشد عبای من فدای این مطلب علمی ، سطح فکر او اینگونه است. حافظ می گوید تو و توبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست 
یک جای دیگر هم می گوید:
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سرکوی تو برفت از یادم
همشهری شیرین سخن او ، سعدی هم دارد که :
برادرانه بیا تا که قسمتی کنیم رفیقا جهان و هرچه در آن است از تو، یار از من اگر کسی فکرش در این حد باشد اینگونه تقسیم می کند. بعضی ها می گویند این قرآن شما بچه بازی است مدام از خوردنی ها و پوشیدنی ها و عیش و نوش ها و عیاشی ها می گوید: حوری می دهیم ، چیزهای دیگر می دهیم اما تو همه قرآن را نخوانده ای چون فکرتو همین قدر است به تو اینطور گفته است فکر خود را بالا تر ببر خبرهای دیگر هم است ورضوانٌ من اله اکبر ندیدی یک لبخند رضایت مندانه یار که بر لبش بنشیند از همه ی آن حور بالاتر است این را هم دارد . آنجا که بهه انسان گفته اند هیچ محدودیتی نیست واقعا هیچ محدودیتی نیست . یکی از فلسفه های بعثت همین است که پیغمبر آمده سقف خواسته های ما را بالا ببرد ، یک چیزهایی نشان ما بدهد.عشق یعنی یک هوس اما بزرگ، یعنی یک هوس بزرگ در سر ما بیاورد و به ما بگوید که نه اینها عطای حقیر است. دیروز یک برنامه ای بود خدمت دوستان شبکه یک آنجا عرض کردم امروز هم خدمت بینندگان عزیز برنامه سمت خدا عرض بکنم : حدیثی پیامبر فرمود که خیلی هم زیبا است، واقعا جا دارد من اینجا یک شماره حساب اعلام کنم که هرکه خواست این حدیث را گوش کند باید اول یک مبلغی به این حساب واریز کند، که ما بدهیم به فقرا و مستمندان یعنی انقدر این حدیث ارزشمند است. توی بعضی از کلاس های ان ال پی که می روند اینها کسی حق ندارد مجانی استفاده کند همه موبایل ها را خاموش می کنند و کسی نباید این کلاس را ضبط کند چون کلاسِ کلاس خیلی بالا است . حالا ما اینجا آتش زدیم به مال خود و مجانی اطلاعات می دهیم ولی حالا اگر کسی وضع مالی اش خیلی خوب بود می تواند بدهد . گاهی بعضی خانواده های فقرا ومستمندان به من مراجعه می کنند برای صد هزار تومان و دویست هزار تومان . دیروز یک خانم زنگ زد زندگی مستمندانه ای دارند، یک دخترایشان هم تصادف کرده است ،پول جراحی او را هم ندارند آدم دلش برای آنها می سوزد. بعد یک عده چه بریز و بپاش هایی دارند. یکی از درسهای پیامبر هم همین است که هوای هم را داشته باشید که حالا یک روز هم مفصل به آن خواهیم پرداخت . به تعبیر بنده دینداری ما مثل این وسایل باید استاندارد باشد . خوب حدیث این است که روزگاری بود که همه سقف نگاه ما تا گردن شتر می رفت ما شترچران بودیم ، شتر بان بودیم ، شتردار بودیم ، نگاه ما پایین که می آمد معذرت میخواهم به پشگل و پهن شتر بود بالا هم که می رفت به گردن و سر شتر بود، اما امروز نگاه ما رفته به خورشید و ماه، یعنی خیلی این آموزه ها سر ما را بالا برده است و سطح توقع و درخواست های ما خیلی بلند شده است ، چشم انداز ما خیلی بلند شده است. ما امروز ظهر که می شود به آسمان نگاه می کنیم که خورشید وسط آسمان آمده است برویم با یارنازنین گفتگویی بکنیم . اول عید ماه رمضان که می شود همه روی پشت بامها دارند دنبال ماه می گردند. اول عید فطر یک آقایی آمده بود روی پشت بام هی نگاه می کرد خانم او گفت دنبال چی می گردی گفت ببینم ماه را می بینم ، خانمش گفت ماه که روبروی تو ایستاده و خلاصه بقول مولوی گفت که : 
کرده آهنگر جمال خود سیاه تا که شب آید ببوسد روی ماه
و اگر واقعا این دین هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد جز همین یک حدیث که ما چی بودیم و چی شدیم کجا بودیم و کجا رفتیم کافی است. این دین سر انسان را به آسمان می برد . البته یک آدم هایی هم هستند که همه لذت ایشان زمین است بقول شاعره معاصر ما که گفت 
هرگز از زمین جدا نبوده ام با ستاره آشنا نبوده ام
خوب آن هم یک قفسی است برای آدمهای کوچک یک پرنده که توی قفس بدنیا می آید در قفس بزرگ می شود و در قفس هم می میرد ، او خیال می کند همه دنیا قفس است وفوقش آن اتاقی که قفس او در آنجا آویزان است ، نمیداند دنیا چه خبر است ، چه جنگلها ،چه نهرها ،چه دریاهایی دارد ؛ پس پیامبر آمده است که آن پنجره را جلوی چشم ما باز کند . سهراب یک جایی می گوید:
من وضو از تپش پنجره ها می گیرم . می گوید من وقتی وضو می گیرم یک صدایی و یک لرزشی می آید ، یک پنجره ای جلوی من باز می شود ، که می روم به یک جایی که آنوقت سنگ از پشت نمازم پیدا است ، وقتی نماز می خوانم ، آدمها را دیده اید وقتی سی تی اسکن می برند وجود او مثل بلور می شود هر چیز خلاف باشد از آن پشت پیدا است . میگوید من وقتی با منبع نور ارتباط برقرار می کنم ، چون نماز با منبع نور ارتباط برقرار می کند یک نوری می زند و وجودم بلور می شود، اگر یک تکه سنگ پشت سر من باشد تو آن را می توانی ببینی ، منتها اگر انسان بتواند در نماز یک چنین حالی پیدا کند که 
در نمازم خط ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

5 - اگر اسلام نسخه رشد و شفا است ، پس چرا امروز ما مریض هستیم ؟

این که اسلام نسخه رشد و شفا است ، سخن بسیار خوبی است و جواب خوبی هم دارد ، امروز با همه پیشرفتهای طب و بهداشت بیماری های عجیب و غریب سراغ ما آمده است من امروز صبح اخبار را گوش می کردم که فقط در یک کشور انگلستان پنجاه و پنج هزار نفر مبتلا به آنفولانزای خوکی هستند ، در انگلیس که انقدر پز می دهند اینجا کشور بهداشت است و چنین و چنان است، پنجاه و پنج هزار نفر فقط در یک کشور حالا آنهایی که تازه آمارشان را گرفته اند، آیا بهداشت الان نسبت به صد یا دویست سال پیش افت کرده است ؟ قطعا پیشرفت کرده و قطعا دستاوردهای طب و بهداشت عمومی هم همه جای عالم را گرفته است . داستان ما داستان آن کسی است که رفت سلمانی سر خود را اصلاح کند در همین فاصله صحبت شد آقای آرایشگربه او گفت ، گاهی آدم خیاطی یا بقالی می رود صبحتی هم می شود یک عزیز سوپری در محل ما است که می گوید حاج آقا تلویزیون می روید به مردم بگویید انشاء اله پول دوا دکتر ندهید ، پول بقال بدهید ، بقال شما را چاق می کند ولی دوا ودکتر برای مریضی است . حالا من عرض می کنم در این دنیا که این همه بهداشت رشد کرده است و اینهمه جلو رفته است ، می بینیم بیماریها بیشتر شده است ، تازه بیماری های عجیب و غریبی مثل ایدز وهپاتیت بی و آنفولانزا و ... که می گویند واکسن آن را پیدا کرده اند و چه و چه . خلاصه آن آرایشگر به آن آقا گفت آقا ببین من خدا را قبول ندارم بیخود هم شما خودتان را خسته نکنید ، گفت چطور شما خدا را قبول ندارید ، گفت اگر خدایی هست و این خدایی هم که شما می گویید از پدر و مادر مهربان تر است کافی است از مغازه من بیرون بروید این همه بچه یتیم ، این همه زن بیوه ، این همه آدم فقیرو بدبخت ،اینهمه آدم مریض و ناتوان وجود دارد . ما اگر پدرو مادراین ها بودیم دلمان می امد یک روز بچه های خود را به این صورت نگاه داریم ؟ چرا خدا کاری نمی کند ، این آقای مشتری چیزی نگفت سر او اصلاح شد پول آن را داد و رفت دو دقیقه دیگر برگشت گفت آقای آرایشگر به نظر من در این شهر اصلا هیچ آرایشگری وجود ندارد ، گفت آقا چرا این حرف را می زنید هوا و گرما اثرش را گذاشته است مرد حسابی من تازه تو را اصلاح کردم گفت نخیر بی خود حرف نزن هیچ آرایشگری در این شهر وجود ندارد اگر وجود دارد آن طرف خیابان آن آقا را ببین سرش را آورد بیرون گفت کدام آقا گفت همان آقا چرا آنقدر پژمرده است آنقدر ژولیده است و سبیل و موهای او بلند است چرا آرایش شده و اصلاح شده نیست؟ گفت عزیز من گفتم مثل اینکه گرما اثر گذاشته روی جنابعالی ، این آقا باید به ما مراجعه کند تا ما او را اصلاح کنیم . گفت آقا خدا است ما باید به دستورات او مراجعه کنیم تا مشکلات بر طرف شود تا مراجعه نکنیم اوضاع همین است. بهداشت امروز همه جا است ولی من باید به دستورات آن طبیب و آن تکنسین و کارشناس بهداشت مراجعه بکنم وقتی مراجعه نمی کنم و هرکاری دلم خواست می کنم هر ارتباطی، هر غذایی ، هرنوع حتی فکر و خیالی اینگونه می شود که امروز است . مولوی یک جایی دارد که می گوید : 
آدمی را فربهی است از خیال گر خیالاتش بود صاحب جمال
می گوید اگر یک خیال خوشگلی به ذهن تو آمد چاق می شوی ، اما بعضی ها خیالات بد به ذهن ایشان می زند تمام جنایت هایی که امروز بشر انجام می دهد شب خیال وفکرو نقشه آن را در ذهن داشته است . از آن طرف هرکه روز کار خوب میکند شب فکر کرده من فردا چه کار کنم که یک کسی را از خود شاد کنم یک دلی را بدست بیاورم ، یک گرهی را باز کنم یک سنگی را از سر راه مردم بردارم . قبلا فکرش را کرده است و خدا هم می فرماید که خدا شما را حساب می کشد ازافکاری که به ذهنتان می رسد ، چون از این فکر است که یک عمل زاده می شود و تراوش پیدا می کند. امیدوارم که ما این افکار مثبت و انرژی مثبت که روانشناسی امروز به آن رسیده و در دین ما هزاروچهارصد سال پیش سابقه دارد بتوانیم در ذهن خود بپرورانیم . مثل یک بیماری که امیدوار است و می گوید من انشاء اله خوب میشوم و وقتی آمدم بیرون دیگرهمه کار میتوانم بکنم . ما هم بتوانیم از بیمارستان این عالم مرخص شویم و آقای پزشک کاغذ ترخیص ما را بدهد وبگوید شما دیگر خوب شده اید فقط یک ایام نقاهت کوچکی دارید در برزخ و بعد دیگر آنجا هرچه دلتان می خواهد هست ، هرچه میخواهد دلت همان بینی .
اگر یاد بییندگان عزیز باشد ما آن هفته راجع به مسواک صحبت کردیم و بوی خوش دهان که چندتا حدیث خواندم یکی از آنها این بود که خوش بو ترین دهان محبوب ترین دهان پیش خدا است . و برای همه ما پیش آمده گاهی یک کسی با ما حرف می زند بوی نامطبوع دهان او آدم را واقعا آزار می دهد و در حدیثی دیدم که پیامبر فرمود خدا به اندازه ای که از این آدم بدش می آید از کمتر کسی بدش می آید که همنشین او از بوی نامطبوع او آزار می بیند . بعضی ها توجه ندارند می گویند ما نمی دانیم چه کنیم . پول دارها چه کار می کنند هراز چندگاهی می روند خودشان را چکاب می کنند دیگر ، تو آقا خودت را یک چکاب بکن نمی خواهد بروی دکتر، پیش همسر خود ، پیش پدر یا برادرخود برو و به ایشان بگو آیا دهان من بوی نا مطبوع می دهد ؟ هیچوقت نشد یک نفر از من بپرسد حاج آقا من با شما صحبت می کنم دهان من بوی نامطبوع می دهد که من به او بگویم خدا پدرتو را بیامرزد، اصلا فاصله بگیر هیچکس نمی پرسد آنوقت ما هم خجالت می کشیم بگوییم . باید همسر به همسر بگوید و بعد هم خودمان در این فکر باشیم، ببینید ما اصلا گاهی توی این فکر ها نیستیم ما فقط دنبال این هستیم که کجا وام می دهند صف بکشیم مولوی می گوید یک جا برو چشم قرض کن : دل و چشم وام بستان برویم خوبی وام بگیریم ،برویم خوش اخلاقی وام بگیریم ،برویم عدل وام بگیریم .
حالا پیامبر، ببینید آن هفته ما راجع به مسواک صحبت کردیم امروز هم چند تا نکته دیگرمی گویم : پافشاری های شگفت انگیزی راجع به پاکیزگی بدن می کرد و می فرمود کسی که آفریدگار و روز رستاخیز را باور دارد نباید زدودن مو های زائد بدن را بیش از چهل روز رها کند ، اگر پولی در اختیار ندارد قرض کند و زدودن مو را به تأخیر نیندازد ، قرض کند ، همواره سرش را با سدر می شست ، زمانی که می خواست به دستشویی برود سرش را می پوشاند ، الان اطبا می گویند میکروب هایی که در آن مکان است برای ریزش موی سر موثر است و کسی میخواهد ریزش نداشته باشد یکی از جاها آنجا است . می فرمود آب جوشانده برای همه چیز سودمند است و هیچ ضرری ندارد ، امروز همه می گویند آقا آب جوشانده بخورید این در سیره پیامبر است . می فرمود در تابش مستقیم نور خورشید زیاد قرار نگیرید ، چهار ضرر دارد خیلی جالب است از اینکه افراد برای مدت طولانی در معرض تابش پرتوهای نور آفتاب قرار بگیرند جلوگیری می کرد و می فرمود آفتاب چهار ویژگی منفی غیر از ویژگی های مثبت دارد 1- رنگها را دگرگون می کند ، مناطقی مثل کشور ما که آفتاب زیاد است زیاد در معرض آن قرار نگیرند 2 – بوی خوش را تبدیل به بوی بد میکند یعنی تا این حد پیامبر دقیق بودند چون منطقه عربستان هم آفتاب زیاد بود 3- پارچه ها را می فرساید ، بیماری می آورد . خیلی جالب است که می فرمود از لب ترک خورده کوزه آب ننوشید که جایگاه جمع شدن میکروب است ، حالا آنروز می گفت شیطان که امروز شیطان همان میکروبها است . گاهی یک نعلبکی ترک خورده ، یک لیوان ترک خورده همچنان خانواده این را نگه می دارد ، خیال می کند مثلا قناعت می کند اما اینگونه نیست . چون نان و گوشت می خورد دستانش را بسیار خوب می شست . هنوز من عده ای را سراغ دارم غذاهای چرب که می خورند دستشان را خوب نمی شویند. می فرمود آفریدگان از کسی که هم نشینش بینی خود را ازبوی بد اومی گیرد نفرت دارد . من گاهی در ایام ویژه مثل ماه محرم و صفر که مردم یک تمایلی برای حضور در مراکز مذهبی دارند ، عزا داری ها و سینه زنی ها فراوان هستند خصوصا در فصل گرما ، طرف فردا که به مسجد می آید پیراهن او بوی نامطبوع می دهد و خطوط عرق هنوز کاملا دیده می شود. آقا شما نباید با این وضع بروید خیمه امام ، امام حسین از تو خوشش نمی آید ،امام حسینی که شب عاشورا به یارانش فرمود بروید آب بیاورید غسل کنید و تمیز بشوید و با غسل و بدن تمیز به ملاقات خدا بروید، آنها میگویند ما که می خواهیم شهید شویم، ما که در راه خدا داریم شهید می شیم حالا یک مقدار هم بدنمان بوی بد بدهد ولی امام می گفتند نه . تا این حد نظافت در اسلام واجب است . آبی که جیره بندی بود فرمود یک مقدار آب بیاورید برای خوردن بچه ها ،یک مقدار هم بیشتربیاورید چون در آن هوای گرم هم زیاد نمی شد ، باید آب را تازه تازه می آوردند، که نظافت کنیم و غسل کنیم که خدا انسانهای نظیف را دوست دارد .
امیدوارم خداوند دو توفیق را به ما عنایت فرماید : توفیق اول ، که بشناسیم مقام این نازنینان را و انسانهای بزرگ را و توفیق دوم اینکه ، بتوانیم به آنچه که آنها فرمودند به درستی عمل کنیم انشاء اله .

وجود برخی مستحدثات روی اراضی ملی، اظهار کرد: برخی بر این باور هستند که اداره ثبت اسناد، سند بسیاری از مستحدثات غیرقانونی را صادر کرده و مجوز از سوی این سازمان، به افزایش تخلف زمین‌خواری منجر شده است و این در حالی است که 90 درصد از مستحدثات بدون صدور سند صورت گرفته است.

وی ادامه داد: اغلب مستحدثات با تنظیم یک مبایعه‌نامه میان افراد و بنگاه‌های خرید و فروش املاک صورت گرفته که مبایعه‌نامه هم طبق قانون نمی‌تواند به عنوان سند رسمی قابل استناد باشد.

سعادتیان افزود: در رسیدگی به اسناد، اداره ثبت فقط مسئول رسیدگی به اسناد رسمی است و طبق چارچوب وظایفی که دارد، مبایعه نامه را خارج از جنبه‌های قانونی می‌داند.

مدیرکل اداره ثبت اسناد و املاک تهران با تاکید بر اینکه سازمان ثبت هیچ مجوزی نمی‌دهد، خاطرنشان کرد: بر این اساس مجوز ساخت و ساز در محدوده شهر توسط شهرداری‌ها و در خارج از شهر نیز اگر مربوط به بافت کشاورزی باشد با جهاد کشاورزی و اگر بافت روستایی باشد مربوط به سازمان امور اراضی است.

وی اظهار کرد: اگر فردی به سازمان ثبت برای ثبت سند ملک یا اراضی‌ای که متعلق به دولت است به سازمان ثبت مراجعه کند، مسئولان این سازمان هیچ مجوزی را بدون در اختیار داشتن نامه و مدارک لازم برای انتقال و یا ثبت سند مربوطه تایید و صادر نمی‌کنند.

سعادتیان گفت: عده‌ای به سازمان ثبت نقد وارد می‌کنند و بر این گمانند که اگر اداره ثبت، سندی صادر نمی‌کرد این مقدار زمین‌خواری‌ها را شاهد نبودیم و این اظهارات مانند این است که بگوییم آن مقداری نوزاد به دنیا آمده چرا برایشان شناسنامه صادر کرده اند!

مدیرکل اداره ثبت اسناد و املاک تهران با بیان اینکه از ابتدای فعالیت این اداره تا کنون، در صدور سند سختگیری به عمل می‌آمد، این مساله را تشریح کرد و افزود: در ابتدا خود دولت مجوز صادر می‌کرد و از سازمان ثبت تقاضای صدور سند می‌کرد و اداره ثبت هم با اجازه دولت و استناد به مواد 147 و 148 قانون تعیین تکلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی، این کار را انجام می‌داد.

وی تصریح کرد: طبق قانون اراضی‌ای که سند مالکیت آنها از قبل به نام دولت صادر شده مشمول قانون نبوده و دست دولت و ثبت و همه را متوقف کرده است و هرگونه تقاضایی برای صدور سند برای اراضی ملی رد می‌شود.

سعادتیان در خصوص ابهاماتی پیرامون وجود مافیای زمین‌خواری و تبانی برای صدور مجوز‌های تصرف اراضی ملی، گفت: در صورت نگاه از زاویه تبانی، اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه و طبق قانون تعیین تکلیف هم حرفی بزنیم می‌توانیم در قالب مثالی بگوییم که اشتباهی صورت گرفته و مثلا سازمان اراضی به اشتباه از اداره ثبت، تقاضای سندی برای یکی از اراضی کرده و حتی فرض بر این باشد که عمدی در کار نیست، باز هم با این وجود و با گفته سازمان اراضی، سازمان ثبت، سند را نمی‌دهد چون طبق قانون، املاک و اراضی دولتی مستثنی شده است.

وی در ادامه با طرح سوالی مبنی بر اینکه روش اخذ سند توسط متقاضی چیست، با مثالی این سوال را پاسخ داد و گفت: به عنوان مثال سازمان ثبت به دولت اعلام می‌کند که یک هکتار سند مالکیت برایش صادر کرده است و بر فرض به تعاونی مسکن خبرنگاران داده است. در اینجا باید خود دولت نقشه را بیاورد، تفکیک آن را انجام دهد که قطعه قطعه کردن آن هم قوانین خاص خودش را دارد.

سعادتیان تاکید کرد: در این مرحله اگر سازمان ثبت دید که نقشه به نام دولت است و نامه به مهر آنهاست و تفکیک را هم خودش انجام داده، به صدور سند برای قطعه‌های مشخص شده، اقدام می‌کند. نکته‌ای که مورد تاکید است این است که سازمان ثبت باز هم برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی، سندهای صادر شده را به خود دولت و به نام دولت می‌دهد و دولت در آن مرحله سند را در محضر به فرد متقاضی انتقال می دهد و از دست سازمان ثبت خارج می شود.

وی افزود: حالا مصداق بارز آن در جامعه مسکن های مهر است که اسناد آن به نام دولت است و دولت هم آنها را ساخته و بعد از انجام فرایند ثبت اسناد، آنها را به اشخاص منتقل می‌کند که به چنین شرایطی دیگر زمین خواری نمی‌گویند چرا که تمام کارها قانونی انجام شده است.

به گفته مدیرکل اداره ثبت اسناد و املاک تهران، زمین خواری به این معناست که فردی بدون اجازه قانونی، ملک یا زمینی را تصرف کند.

سعادتیان یادآور شد: خوشبختانه ادارات ثبت تنها دستگاه حاکمیتی هستند که تمام اقداماتشان باید مستند به قانون باشد و بر این اساس نمی‌توان به آنها ایرادی خلاف قانون وارد کرد.

وی با تاکید بر اظهارات خود گفت: با نگاهی به هر یک از اسناد مالکیت می‌توان دید که در گوشه آنها نوشته شده است که این سند به استناد ماده 22 یا ماده 21 قانون ثبت، صادر شده است و یا اینکه به استناد مواد 147 و 148 قانون صادر شده است.

سعادتیان اظهار کرد: به طور کلی همه اقداماتی که صورت می‌گیرد باید منطبق بر قانون باشد؛ البته گاهی هم برداشت‌هایی از قانون می‌شود که سلیقه‌ای هستند و باید آنها را جمع کرد.

سوال - هر فردی باید خودش و خانواده اش عقل و شعور داشته باشند که هر چه می بینند روی شان تاثیر نگذارد. من و خانواده ام همه ی شبکه های ماهواره را نگاه می کنیم و هیچ تاثیری روی ما نگذاشته است. این موضوع به جنبه داشتن انسان ها برمی گردد. شما باید روی باطن انسان ها کار کنید نه ظواهر، راهنمایی بفرمایید.
شما طوری حرف می زنید که انگار تمام مشکلات جامعه ی ما از ماهواره است.اگر با نگاه نکردن به ماهواره مشکلات حل می شود ما این کار را نمی کنیم. شما ضمانت کنید که مشکل گرانی، ازدواج جوانان و مسکن حل می شود، من هم کاری می کنم که دیگر کسی ماهواره نگاه نکند.
من مخالف ماهواره هستم ولی همسرم ماهواره می بیند .این موجود شوم درسال هشتاد به اتاق ما آمد آن زمان ما فقط یک اتاق داشتیم و الان دخترم می گوید :آن چیزهایی که نباید در کوچکی می دیدم ،دیده ام. ما خیلی بدبخت هستیم که با چنین کسی زندگی می کنیم. شوهرم به بهانه دیدن اخبار و مطالب عمومی، ماهواره را به خانه آورد ولی الان بیننده ی همه ی کانال های فاسد و ضد اخلاقی آن است. حتی از من می خواهد که مثل آنها رفتار کنم. فقط یک اتاق خواب کوچک داریم که بعضی مواقع خودم را در آن حبس می کنم و به نماز و خواندن قرآن می پردازم. من دلم می خواهم ماهواره را آتش بزنم و بارها با شوهرم دعوا کرده ام که این ام الفساد را جمع کند ولی گوشش بدهکار نیست. دلم بیشتر از خودم به حال دختر معصومم می سوزد. حرفهای شما خیلی به دلم نشست و تصمیم گرفتم که ماهواره را برای هیمشه از زندگی ام حذف کنم. زیرا دختر نه ساله دارم که می خواهم طوری بزرگ بشود که مایه ی افتخارم بشود.
مضرات ماهواره تنها به مضرات ابتذال آنها خلاصه نمی شود. شبکه های مذهبی ماهواره هم با طرح شبهات مذهبی، دارند تیشه به ریشه ی عقاید ما می زند. طوری که برادرم حسرت می خورد که چرا پول خرج کرده و به زیارت امام حسین(ع) رفته است.

پاسخ - در جواب به سوالات بالا باید گفت که این اظهار نظر بوی انکار معاد می دهد. ایشان می گوید که ماهواره روی انسان تاثیر نمی گذارد، مگر عالم تمام شده است ،بخش اصلی عالم بعد از مرگ است. سوره عنکبوت آیه 64 (ان الدار آلاخرة) بیانگر این موضوع است. اگر خدا و دین گناه را بر من و شما حرام کرده است، از باب محبت خداست. آیت الله مجتبی تهرانی می فرمود :از باب محبت و غیرت خداست که حرام ها را بر ما حرام کرده است. اگر بچه ی شما بخواهد بجای اسباب بازی با آشغال ها بازی کند آیا شما اجازه می دهید ؟ آیا می گویید که بچه باید خودش جنبه داشته باشد؟ خیر، چون بچه هنوز به آن جنبه نرسیده است .پس چون ما هنوز به مرحله ی شعور آخرتی نرسیده ایم و شعور باطنی نداریم، کارهایی که ظاهرش خیلی زیباست و با کلاس است اما باطنش دردناک است برای ما مشخص نیست. لذا دین به ما فرموده است که حرام است.
مثلا انسان به جایی می رود که دود و آلودگی است ولی نمی تواند بگویید که انسان باید جنبه داشته باشد زیرا تاثیر آلودگی روی ریه و دستگاه تنفسی انسان غیرارادی است. اگر ایشان توجه کنند می بینند که با دیدن برنامه های ماهواره حال نمازش عوض شده است، نگاهش نسبت به دعا، قرآن و روضه عوض شده، نگاهش نسبت به معنویت و عالم آخرت عوض شده است. ایشان احتمال نمی دهد که نسل سوم و چهارمش نسبت به دین کم قید بشوند؟ آیا از همه ی اینها خبر دارد؟ آیا ایشان باطن خودش، آخرت و نسل های بعدی را چک کرده است که آسیب ندیده اند؟ شاید ماهواره منافعی داشته باشد مثل کسب اطلاعات ولی قطعا ضررش از نفعش بیشتر است هم برای خودمان، هم برای نسل مان و برای آخرت مان.
ایشان می توانند در مورد ماهواره مشاوره کنند. زیرا اثرات ماهواره بخاطر بی جنبگی نیست بلکه آثار طبیعی است. وقتی کسی در آتش برود قطعا می سوزد چه انسان با جنبه باشد چه بی جنبه . با جنبه ترین انسان ها مامورین آتش نشانی هستند ولی در بعضی مواقع در آتش جان خودشان را از دست می دهند .بعضی از آتش ها با لباس ایمنی هم انسان را می سوزاند. با داشتن تمام لباس های ایمنی دنیا باز آتش ماهواره انسان را می سوزاند. آیه 6 سوره تحریم هم این موضوع را یاد آور می شود. آتش روز قیامت که از اعمال ما می سوزد آنقدر شعله ور است که برایش افراد با جنبه و بی جنبه فرقی نمی کند. و همه را می سوزاند.

سوال – من بعد از فوت والدینم خواهرم را شوهر دادم. در شهر ما رسم است که از داماد شیربهاء می گیرند. ولی ما این کار را نکردیم و در خرید عروسی هم حسابی صرفه جویی کردیم. ولی الان مادرشوهر خواهرم می گوید که خدا شانس بدهد فلانی یک جهیزیه ای آورده است که آدم دهانش باز می ماند. و فکر نمی کند که خواهر من با نبود پدر و مادرعروس شده است. من به خواهرم می گویم که به مادرشوهرت بی احترامی نکن. خواهرم خیلی ناراحت است که مادر شوهرش دیگران را به رخ او می کشد، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – آیه دوم سوره مائده می فرماید: تعاونوا علی البر و التقوی و ... خداوند دو مغازه را برای شما گذاشته است که خرید کنید. ما متاعی بنام ازدواج نیاز داریم. مردم دوست دارند که متاع ازدواج را از مغازه ی دین خدا بخرند یا از شیطان ؟اگر می خواهیم آنرا از مغازه ی دین خدا بخریم با تمام شرایطش بخریم. طوری نباشد که آدرس مغازه ی شیطان را بدهیم ولی اسمش این باشد که می خواهیم از مغازه ی دین خدا بخریم. ما مسلمان هستیم و پیرو قرآن هستیم. سبک زندگی ما باید تحت ولایت خدا یا شیطان باشد. اگر ما تمام متاع مان را از مغازه ی ولایت خدا بخریم ، خدا می فرماید: برای اینکه دختر و پسر گناه نکنند، همه کمک کنند تا دختر و پسر باهم ازدواج کنند و در خانواده به تکامل برسند. و نقص های همدیگر را پُر کنند.
قرار است که دو خانواده مشارکت کنند تا دو جوان بهم برسند. ولی این دو خانواده با هم معامله کرده اند که شیربهاء نگرفته اند و جهیزیه ی خوب نداده اند. این معامله و مقابله است. لسان مشارکت الهی می گوید که همه در این ازدواج سهم دارند و همه با هم مشارکت می کنند که تعاونی بر اساس تقوا و بِر درست کنیم. نگاه به ازدواج نباید بر اساس مادیات باشد بلکه باید بر اساس معنویات باشد. همه باید در مهریه، شیربهاء ،جهیزیه و هدیه نگاه مشارکتی داشته باشند. این می شود ازدواج تحت ولایت خدا. اگر ازدواج مشارکت نباشد یعنی مقابله یا معامله باشد، تحت ولایت شیطان انجام می شود.
پس همه در اصل مشارکت شرکت کنند و همه اصل بی گناهی را در ازدواج رعایت کنند. ازدواج خشت اول است و اگر کسی خشت اول را کج بگذارد تا ثریا می رود دیوار کج. در بحث ارتباطات نباید گناه باشد. اگر مادرشوهر بخواهد با زبانش نیش بزند، این گناه است. زبان عضوی از بدن است که استخوان ندارد و گاهی خرف هایی می زند که قلب ها را می شکند. مادرشوهر نمی داند که با این حرف ها، انگیزه ی این عروس را برای زندگی از بین می برد، زندگی آنها را متزلزل می کند و این گناه بزرگی است. وقتی بی حیایی درجامعه زیاد بشود باعث تزلزل در خانواده می شود. زیرا وقتی بی حیایی زیاد می شود چشم ها مقایسه می کند و این می شود زلزله ای در زندگی ها. کسانی که با حیایی به جامعه می آیند حق الناس برگردن آنها می آید. زیرا زندگی بعضی ها را متزلزل می کنند.
نیش زدن ها و بی حیایی ها در زندگی تزلزل ایجاد می کند. همه باید به ازدواجی که تحت ولایت خداست کمک مالی، مشاوره ای و زبانی کنند. این احیای یک معروف است. افرادی که زندگی شان تزلزل پیدا کند تحت ولایت شیطان می روند.
استحکام خانواده یک معروف پسندیده است که خدمت به نسل جامعه است. با مشارکت مالی و حتی دعا خانواده را مستحکم کنید، با کنترل زبان و مشاوره ،خانواده را مستحکم کنیم، با جلوگیری از وسوسه خانواده را مستحکم کنید. پس ما می توانیم خانواده را تحت ولایت شیطانی حفظ کنیم یا تحت ولایت خدایی .
بعضی از خانواده های متدین وقتی می خواهند هدیه ای برای عروس ببرند جستجو می کنند که عروس چه چیزی کم دارد تا آنرا بخرند. هر قدمی که برای استحکام یک زندگی برداریم خدا خوشش می آید و شیطان عصبانی می شود. هر چه خانواده استحکام بیشتری داشته باشد گناه در جامعه کمتر می شود. وقتی در خانواده استحکام نباشد شاید مرد یا زن خانواده نیازشان را با گناه برطرف می کنند. گاهی ما ناخودآگاه حرف هایی می زنیم که نمی دانیم این چه ضربه ای به استحکام خانواده وارد می کند.

سوال – صفحه 433 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – در این صفحه داریم: همه ی دین ما یک موعظه بیشتر نیست هر کاری می خواهید بکنید برای خدا بکنید. اگر به آن چیزی که خدا می گوید فکر کنید آنرا می پسندید. وقتی شما می خواهید حرفی بزنید ببیند که خدا از این حرف راضی می شود یا شیطان. همه باید برای خدا کار کنند. مسئولین ببینند که امضایی که می کنند یا عزل و نصبی که می کنند برای خداست یا شیطان.
آیه 22 سوره ابراهیم داریم که در روز قیامت وقتی شیطان محاکمه می شود می گوید که هر چه خدا وعده داده بود درست بود و هر چه من وعده دادم دروغ بود. آخر جاده ی دنیا بهشت است یا جهنم .پیامبر جاده را به ما نشان می دهد. بیایید به حرف های پیامبر، انذاز و بشارت پیامبر گوش دهید.

سوال – من مادر یک کودک بیمار هستم که از سه ماهگی دچار مشکل مغزی شده است. و از نظر حرکتی و ذهنی دچار بیماری لاعلاج شده است. حدود دوسال است که تلاش می کنم خدا را از خودم راضی کنم. بلکه دعایم را مستجاب کند. نذرها، قربانی ها و دعاها هیچ کدام جواب نداده است .من نمی خواهم از رحمت خدا ناامید بشوم. آیا من بازهم باید دعا کنم ؟ آیا خواسته ی من طلب غیرممکن از خداوند نیست؟ آیا این همه تغییر در رفتار من و همسرم برای راضی کردن خداوند کافی نیست ؟ آیا داشتن و نگهداری فرزندم با این همه زحمت و مشقتی که دارد آیا با پاداشی برابری می کند؟

پاسخ – ما هم برای شفای این بچه و همه ی بیماران دعا می کنیم. حرف های این خانم به این معناست که اگر خدا دعای ما را مستجاب کرد و بیمار ما را شفا داد، مفهومش این است که خدا از ما راضی است و اگر دعای ما را مستجاب نکرد و به ما پول، خانه، بچه و شغل نداد، معنایش این است که خدا از ما راضی نیست. بنظر شما خداوند از حضرت زینب راضی بود یا نبود؟ قطعا راضی بود. ولی هر چه حضرت زینب برای شفای مادر و پدرش دعا کرد مادر و پدرش خوب نشدند. هرچه برای شفای برادرش حسن دعا کرد خوب نشد .وقتی امام حسین(ع) به خیمه رفت ،حضرت زینب دعا کرد که یک بار دیگر برادرش حسین را ببیند ولی این دعایش هم مستجاب نشد. حضرت زینب فرمود: خدایا هر چه تو بپسندی من هم می پسندم. ما باید این نگاه را بفهمیم. شمشیر زهر آلود به فرق هر کس که بخورد می شکافد چه حضرت علی(ع) باشد چه فرد دیگر. خدا قدرت دارد که اثر زهر را از بین ببرد ولی قرار نیست که خداوند غیر از اسباب و علل عمل کند مگر در معجزات.
یک روند طبیعی اتفاق افتاده و بچه بیمار شده است. نتیجه ی دعای ایشان تغییر رفتار خودشان و همسرشان است. نتیجه ی دعای ایشان تداوم ارتباط شان با خدا و اهل بیت است. اینها پاداش دنیوی دعاهایشان است و پاداش اخروی دعاهایشان در آخرت است. ایشان یقین بدانند که امتحان شان تمام می شود. مادری هم که فرزندش سالم است دارد امتحان می شود. زیرا بعضی ها با داشتن فرزند سالم مست می شوند و بعضی ها با داشتن فرزند بیمارعبد می شوند. کدام زیباتر است؟ اهل بیت هر چه گرفتاری هایشان بیشتر شد، عبدتر شدند. البته لازم و ملزوم هم نیست که هر کس نعمتش بیشتر بشود مست بشود. مهم این است که انسان عبد بشود. این پدر و مادر دارند به خدا نزدیک می شوند و عبد می شوند البته بچه هم گناهی نکرده است و خدا برای فرزند هم جبران می کند زیرا خداوند جبار است. ما برای عبد شدن این پدر و مادر به آنها تبریک می گوییم.
ایشان دعایشان را ادامه بدهند ،ما معجزه ی زیادی دیده ایم. آقایی که وضع مالی خوبی داشت فرزندش را برای معالجه ی چشم به انگلستان برد. بینایی بچه از بین رفت زیرا عصب هایش خشک شده بود و این آقا روی برگشتن به ایران را نداشت. در هنگام برگشتن به کربلا رفت. در حرم امام حسین(ع) توسل کرد و چشم های بچه خوب شد. بچه را نزد پزشک برد و آنها گفتند که عصب چشم بچه هنوز خشک است ولی بچه دارد می بیند. این معجزه است .
برکت دعاهای این مادر هم ممکن است که باعث معجزه بشود و کرامت اهل بیت شامل حال او بشود و هم ادامه ی دعای این مادر برکت برای خودش دارد. دستی که به آسمان می رود خالی برنمی گردد و حتما خدا چیزی در دست ما می گذارد. ایشان نباید دعا را قطع کنند و بدانند که شفای بچه علامت رضایت خداوند نیست. همین که شما عبد شدید، خداوند از شما راضی است.
همه ی عالم این دنیا نیست هر کس چهار گوشه ی دنیا و برزخ را دیده است می تواند حرف بزند کسی جز خدا و عترت چهار گوشه ی دنیا را ندیده است پس به حرف قرآن گوش بدهیم تا واقعیت برزخی کار زشت را بفهیم. اگر واقعیت برزخی نیش زدن و گرفتاری را ببینیم نگاه مان عوض می شود. بیاییم نگاه مان را خدایی کنیم یعنی نگاه دنیایی و آخرتی کنیم. و نگاه مان را دینی کنیم. خدایا همه ی ما را از زندان جهل نجات بفرما.

یکی از سایت های هوادار هاشمی در گزارش حاشیه های اظهارات هاشمی در تلویزیون آورده است که : "حمید رضا سلیمانی مشاور رسانه ای آیت الله هاشمی که همراه ایشان برای ضبط برنامه به استادیو صدا و سیما رفته بود در روایتی که از حاشیه های ضبط برنامه نوشته است، تاکید کرده است که قرار بود 18 دقیقه وقت برای سخنرانی آیت الله هاشمی در نظر گرفته شود و کارگردان در 10 دقیقه و 5 دقیقه آخر علامت بدهد تا آیت الله سخنان خود را تنظیم کند. اما با گذشت پس از 21 دقیقه خبری از علامت کارگردان نبود. به نظر می رسد این هم برای آن بوده که بعدا خود صدا و سیما در مرحله تدوین برخی از سخنان را سانسور کند"

اما فارغ از این نق زدن های معمول انتخاباتی باید گفت آنچه بیش از همه هواداران هاشمی را ناامید کرده رویکرد منفعلانه وی در نخستین حضور تبلیغاتی اش در تلویزیون پس از 6 سال است.

درواقع هاشمی رفسنجانی برخلاف انتظارها نتوانست در نخستین حضورش موج احساسی لازم را حتی برای احساساتی ترین طرفدارانش ایجاد کند. او مثل همیشه به سراغ خاطره بازی هایش رفت و پس از 37 سال از گذشته انقلاب تازه به این موضوع پرداخت که مجلس خبرگان چیست و چرا تشکیل شد!!!

به نقشش در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد و در نهایت هم مثل همیشه گفت که در سال های اخیر بُعد جمهوریت نظام تضعیف شده! اظهارنظری که در زمان ریاست جمهوری خود وی از سوی منتقدانش مطرح می شد و گوینده با سخت ترین تعقیب های امنیتی و قضایی از سوی قوه مجریه مواجه می گشت.

حقیقت ماجرا آن است که هاشمی رفسنجانی نشان داد حتی برای هوادارانش هم تمام شده است. مشاوره دادنش به سید حسن خمینی آینده سیاسی این روحانی جوان را با آن همه پشتوانه محکم خانوادگی و حوزوی در هاله ای از ابهام فرو برد.

حتی به نظر می رسد اصلاح طلبان هم دیگر تمایل چندانی به داخل کردن وی در تصمیم گیری هایشان ندارند. از این رو در روزهای آتی باید منتظر اعتراض های بیشتر کمپین انتخاباتی اش به شیوه برخورد با تبلیغات وی باشیم. تبلیغاتی که بیش از همه خود این کمپین را ناامید کرده و به ستوه آورده است.

 رضا تقی پور سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران در گفت با اشاره به این که سازمان مدیریت پسماند شهر تهران طبق قانون از سال 1390 به بعد از طریق درآمدهای خود باید اداره می شد، خاطرنشان کرد:  راه حل این که سازمان مدیریت پسماند بتواند بهای خدماتی که به مردم ارایه می دهد را خود تامین کند این است که تعرفه هایی که از مردم تحت عنوان عوارض پسماند دریافت می شود بتواند هزینه های این سازمان را تامین کند.

وی با اشاره به استفاده نکردن از تکنولوژی های مناسب و به روز در مدیریت پسماند گفت: این موضوع منجر می شود سازمان مدیریت پسماند نتواند مبالغ مورد نظر برای ارایه خدمات به مردم را تامین کند زیرا روش هایی که در حال حاضر به کار برده می شود هزینه بر است.لذا از سازمان مدیریت پسماند نیز خواسته شده است که تکنولوژی های روز را در دفع پسماند به کار گیرد.

سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران با بیان این که استفاده از تکنولوژی های نوین از سوی دیگر منجر به تعدیل گسترده نیرو در این سازمان می شود، تاکید کرد: در شرایط کنونی که کشور در رکود اقتصادی به سر می برد این موضوع می تواند پیامدهای منفی در بر داشته باشد.

وی ادامه داد: لذا به دلیل ملاحظات اجتماعی و ملی این امر صورت نمی گیرد. هر چند توجیه مناسبی برای اجرایی نشدن قانون نیست اما واقعیتی است که ناچاریم متناسب با آن اقدام کنیم. در حالی که اگر به دنبال بهره وری اقتصادی باشیم شاید استفاده از تکنولوژی نوین در ساختارهای سنتی تعدیل نیروی کاری است.

تقی پور در پایان با اشاره به این که سازمان مدیریت پسماند در حالا حاضر درخواست افزایش تعرفه ها را ارایه داده است، گفت: در صورت موافقت شورای شهر تهران با این موضوع شاید بتوان بر اساس قانون عمل کرد و این سازمان بهای خدمات خود را با درآمدهای خود تامین کند. اما شورای شهر تهران زمانی می تواند تعرفه های را افزایش دهد که بهره وری مدیریت در سازمان پسماند را قبول داشته باشد.

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi