چشم که بر هم بزنیم، اسفند است و پایان سال؛ برای فوتبالیها، این پایان متفاوت از همیشه در حال رقم خوردن است و این را میتوان به وضوح در موضوعات مطرح شده چند وقت اخیر رسانهها مشاهده کرد.
بحث، بحث انتخابات فدراسیون فوتبال است. به جز ماجرای تعویق تاریخ مجمع انتخاباتی رییس و هیات رییسه که به بهانه مصادف شدن این انتخابات با انتخابات مجلس شورای اسلامی مطرح شده، مسائل دیگری هم به میان آمده که محل اختلاف است. از آنجا که ائتلافهای مختلفی برای تصاحب ریاست فدراسیون فوتبال در حال شکلگیری است، ماهیت و محتوای اساسنامهای که با استناد به آن قرار است انتخابات را برگزار کنند اهمیت ویژهای پیدا کرده و هر روز موافقان و مخالفان مدیریت فعلی فدراسیون سوژه جدیدی از دل اساسنامه بیرون میکشند و براساس آن صحبتهایی را مطرح میکنند. البته که تردیدی نیست هر دو طرف از متن اساسنامه در حال تفسیر به نفع خود هستند و میکوشند که براساس بند بند این اساسنامه خود را به پیروزی در انتخابات نزدیک کنند.
حتما اطلاع دارید که مهمترین بحث این روزها، احتمال افزایش 8 نفری اعضای مجمع است که براساس برداشتهای مختلفی که از یک بند اساسنامه شده، مخالفان کفاشیان تلاش میکنند تا این 8 نفر به تعداد اعضای مجمع اضافه شوند و گروههای مخالف به شدت مقابل این مساله موضع گرفتهاند و میگویند که در رقابت انتخاباتی اضافه شدن یکباره 8 عضو که به یک جریان خاص تعلق خاطر دارند مطابق اساسنامه نیست و در ترجمه متن انگلیسی اشتباهاتی شده و مابقی قضایا که توضیح واضحات است.
بحث ما اینها نیست؛ حتی سوال ما درباره تک رای رییس مجمع یا رای وزیر ورزش و جوانان نیست بلکه نقد ما متوجه کلیت اساسنامه فدراسیون فوتبال است و روی انتقادمان به سمت هر دو جناح؛ یعنی هم موافقان و هم مخالفان. میپرسید چرا؟
چرا حالا که به آستانه انتخابات فدراسیون رسیدهایم این مباحث مطرح میشود و آن روزها که این اساسنامه نوشته شد و به تصویب رسید حواس هیچکس به این ابهامات و خلأهای موجود در آن نبود تا همان روزها دربارهاش بحث و تبادل نظر شود و مساله به صورت شفاف و بدون ابهام دربیاید؟
اکنون در فاصله کمتر از 2 ماه تا انتخابات – اگر مجمع انتخاباتی اسفندماه به تعویق نیفتد – انتقادات و ایرادهای فراوانی به اساسنامه وارد شده که نه فقط نشاندهنده سهلانگاری در نگارش و یا ترجمه آن که بیانگر بیتوجهی اهالی فوتبال به موضوعات کلان و مدیریتی است. یعنی حتی منتقدان هم باید زودتر از اینها سراغ مطالعه اساسنامه میرفتند تا امروز شاهد این بحثهای سرشار از ابهام نباشیم و برای جامعه فوتبال – از مردم عادی و هواداران گرفته تا مدیران، مربیان و حتی ما رسانهها – این سوءظن و گمان پیش نیاید که حتما گروهی درصدد بهرهبرداری به نفع خود از اساسنامه هستند و نوشتههای آن را به نفع خود تفسیر به رای میکنند.
وقتی در وقتهای اضافی یا به قول فوتبالیها دقیقه نود و به علاوه اندی که موضوعات مهمی مثل مقدماتی المپیک ریو هم پیشروی فدراسیون است و از طرفی آنقدر مشکلات مالی و غیره گربیان باشگاههای تشکیلدهنده هسته اصلی مجمع انتخاباتی را گرفته، موضوعات مهمی مثل ابهامهای اساسنامه قطعا در تنها یک مجمع، یعنی مجمع 23 دیماه که قرار است به ابهامات و پروندههای مالی رسیدگی شود – نمیتوان درباره سایر مباحث کلان حرف زد و نتیجه گرفت. پس نتیجه این میشود که انتخابات فدراسیون با اساسنامهای پر حرف و حدیث به سمت برگزاری میرود که در آینده حواشی و مشکلات فراوانی را برای فوتبال به وجود میآورد. چه جناح حاکم فعلی برنده باشد و چه یکی از ائتلافها روی کار بیاید.
وقتی اساسنامه از اساس ابهام دارد و روشن نیست، پس قطعا نتیجه انتخابات هم پرابهام و اشکال خواهد بود و هر که بازنده باشد، میخواهد اساسنامه را بهانه قرار داده و همین حرفها و بحثهای خارج از مضمون و متن اصلی فوتبال، سالها به فوتبال لطمه زده و به نظر میرسد این جریان ملالآور و کلافه کننده باز هم ادامه خواهد داشت.