سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم بزرگداشت ورود حضرت امام به ایران در فرودگاه مهرآباد، نه تنها واکنش اصولگرایان را در پی داشته که صدای برخی از اصلاح طلبان را هم در آورده است. اصلاح طلبانی که معتقدند، سخنان رئیس مجمع تشخیص میحت نظام نوعی تلاش برای قبیله گرایی سیاسی است. روشی که در آن تلاش می شود قانون و عقلانیت کنار گذاشته شود و انتساب فامیلی ملاک تعیین صلاحیت اشخاص گردد.
سخنان آیت الله هاشمی در فرودگاه مهر آباد، اگر چه به بیان گزارشگران اخبار و تحلیل گران سیاسی حمله تمام عیاری به شورای نگهبان بود، اما ظرائفی البته انحرافی دیگری در سخنان وی وجود داشت ، که عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب به درستی آن را تلاش آیت الله هاشمی برای ایجاد قبیله گرایی در سپهر سیاسی ایرانیان تعبیر می کند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که آقای هاشمی رفسنجانی که در مراسم بزرگداشت سالروز ورود حضرت امام به کشور در فردوگاه مهر آباد شرکت کرده بود با حمله به شورای نگهبان گفت : «شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنند. شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما تریبون داد؟ اگر امام و نهضت و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نیز نبودند. همه باید به امام(ره) و بیت ایشان خود را بدهکار حساب کنیم. بدهکارها هدیه خوبی در مقدمه انتخابات به بیت امام ندادند. هدیه بدی به بیت امام و در زمانی که همه باید به هم تبریک بگوییم، به این بیت دادید.»
عباس عبدی پس از این سخنان اگر چه اشاره کرد که به نظر وی سید حسن خمینی صلاحیت لازم برای کاندیداتوری برای انتخابات خبرگان را دارد(که البته برخی از مراجع عظام هم با توجه به سوابق تدریس و نوشت های حسن آقا چنین نظری را دارند )، اما همچنین اشاره کرد که شیوه دفاع آیت الله هاشمی از سید حسن خمینی، نوعی رجوع به قبیله گرایی سیاسی است و اظهار داشت که این رویه آیت الله هاشمی شده است که به خاطر نسب خانوادگی از افراد حمایت می کند و یا به آنان حمله می کند. این فعال اصلاح طلب همچنین منطق بدهکار بودن و طلبکار بودنی که آقای هاشمی از آن استفاده می کند را مورد انتقاد قرار دارد و نوشت :
«دفاع از این ادعا(صلاحیت سید حسن برای کاندیداتوری در انتخابات خبرگان) هیج ربطی به انتساب به ریشه خانوادگی ایشان و یا بدهی به امام و خانواده امام ندارد، و این استدلال نه تنها ضعیف و بی ربط ؛بلکه نادرست نیز است، و خواسته و ناخواسته در جهت موجه جلوه دادن رد صلاحیت ایشان است و جز به تنش سیاسی کمک نمی کند. این منطق قبیلگی و خلاف آرمانهای شناخته شده است. به نظر میرسد که آقای هاشمی در موارد دیگر هم با همین منطق انتساب خانوادگی و یا بدهکار و طلبکاربودن، از افراد دفاع یا به آنها حمله می کنند بعلاوه این که چه کسانی این صلاحیتها را تشخیص می دهند؛ همانهایی هستند که آقای هاشمی هنگام ریاست خود بر خبرگان آنان را متولی این کار قرار داد. هر کس نسبت به مرجع یا منطق این رد صلاحیتها ایرادی داشته باشد قابل فهم است و حق دارد جز آقای هاشمی. بنابر این ایشان حتما متوجه این نکات هستند، ولی چرا چنین می گویند؟
عباس عبدی در نوشته خود از تلاش آیت الله هاشمی برای بدهکار کردن حاج سید حسن آقا خمینی نوشت و اشاره کرد حمایت های اخیر هاشمی از سید حسن خمینی برای مدیون کردن نوه امام است و انتظاراتی هم که در مقابل وی در قبال این دین از سید حسن دارد هم روشن توصیف کرد:
«به نظرم عدم تایید و حضور حسن آقا در انتخابات را ترجیح می دهند، و یا میخواهند اگر احتمالا ایشان تایید شدند آن را به حساب حرفهای خود بگذارند و دیگران را مدیون خویش بدانند و با توجه به منطق سخنان ایشان انتظارشان از تبعات این مدیونی هم روشن است. همانطور که سعی کردند آمدن حسن آقا را بر خلاف واقعیت به حساب خود بگذارند.»
سخنان عباس عبدی در واقع تلنگری است برای کسانی که می خواهند کشور را از مسیر عقلانیت خارج کرده و شرایطی را فراهم کنند که شیرینی انتخابات که ثمره نظام جمهوری اسلامی است بر جان مردم ننشیند. تردیدی نیست که حاج سید حسن آقای خمینی که خود بر مدار قانون در فرصت معین شده اعتراض خود را به شورای نگهبان ارائه کرده است، در همین مسیر قانون به مشی سیاست در کشور خواهد پرداخت و نهادهای نظارتی هم چون شورای نگهبان هم با دقتی موشکافانه به اعتراض وی رسیدگی می کنند تا همه امور در یک مسیر قانونی طی شود .بررسی سخنان سید حسن خمینی نشان می دهد که خود بیشتر از هر کسی مشتاق آن است که امور بر مدار قانون باشد، اینکه چرا برخی دنبال خارج کردن امور از مسیر عقلانیت و قانون هستند، سوالات جدی را در اذهان مردم می پروارند.