گفت وگوهای هسته یی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای گروه 1+5 در تاریخ دیپلماسی جهان اگر نگوییم بی سابقه اما دست کم در زمره ی کم سابقه ترین ها است.
از جمله پرسش هایی که این روزها ذهن بسیاری را مشغول کرده و به دنبال خود می کشاند این است که چرا مذاکرات این گونه به درازا کشید و تا این حد ظرفیت های دیپلماتیک صرف آن شد. دیگر اینکه چگونه می توان در جهانی که بر مدار قدرت و سلطه می چرخد، خوب بازی کرد و بدون باخت یا پاپس کشیدن به نتیجه ی مطلوب رسید.
در پاسخ به این پرسش ها تمرکز بر ماهیت و اهداف دیپلماسی ضروری است؛ مفهومی که می توان با بهره بردن از هنروری و فناوری آن درهای بسته ی جهان خارج را گشود و حتی تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.
در این باره باید گفت که «تعامل یا مصالحه» با «دیپلماسی» و «تقابل یا منازعه» با «جنگ» آمیخته است. زمانی که می شود با تعامل مسایل را حل و فصل کرد چه نیازی به تقابل است. در این زمینه جمله ی معروفی است که می گوید «پایان دیپلماسی آغاز جنگ و پایان جنگ آغاز دیپلماسی است.»
به این ترتیب به نظر می رسد شناخت عملی مفهوم های نامبرده و پیامدهای آن در روابط بین الملل مفید و کارآمد است زیرا توجه به این مفهوم ها در قالب دوگانه هایی مانند «تقابل و تعامل»، «واگرایی و همگرایی»، «منازعه و مصالحه» و ... است که فهم ما از واقعیت ها و نیز فرایند بررسی و تحلیل آن را کامل تر می کند. واژگانی از این دست، نگاه ها و برداشت هایی گوناگون را به ذهن متبادر می سازد. با این حال در تاریخ اندیشه ی بشری در درازنای تاریخ، اولویت مندی یکی بر دیگری یا پیشبرد همزمان هر کدام از این ها به نوعی مطرح شده و اثرهایی از خود بر جای گذاشته است.
در زمینه ی ترجیح تعامل بر تقابل توجه به چند نکته لازم است:
1- در ایران با روی کار آمدن دولت یازدهم «تعامل گرایی» جای «تقابل گرایی» را گرفت و تبدیل به نقطه ی کانونی سیاست خارجی شد. از این رو است که دیدیم دولت در موضوع هسته یی سعی کرد با درک صحیح از شرایط بین المللی تغییری هوشمندانه و مثبت به نفع ایران را در دستور کار خود قرار دهد.
همچنین در برابر تحریم ها، سکانداران سیاست خارجی کشور توانستند با پیشبرد فرایند مذاکره در جبهه ی ضد ایرانی شکاف ایجاد کنند، جلوی شدت یافتن تحریم را بگیرند و حتی ساختار آن را متزلزل سازند.
2- دولت یازدهم سعی کرده نگاه جهان را نسبت به ایران تغییر دهد و برای این هدف نیز زبان مصالحه با جهان را برگزیده و دیپلماسی و مذاکره را در دستور کار قرار داده است. از همین روی، رویکرد همگرایانه به جهان و تعاملات گسترده ی بین المللی جایگاه ایران را در روندها و مناسبات جهانی ارتقا بخشید و قطار سیاست خارجی را که از ریل خارج شده بود دوباره وارد مسیر اصلی کرد.
3- در زمان حاضر دیگر روابط خارجی ما به چند کشور کوچک و بی اثر در جهان محدود و محصور نیست و دایره ی تعاملات بین المللی کشور گسترش پیدا کرده و این نشانگر آن است که دولت یازدهم در موضوع هسته یی سعی کرده با درک صحیح از شرایط بین المللی تغییری هوشمندانه و ایجاد موازنه یی به نفع ایران را در دستور کار خود قرار دهد. در واقع دولت یازدهم توانست این نقش را با استفاده از بازتعریف جایگاه ایران در منطقه و همچنین استفاده ی بجا و درست از دیپلماسی و ظرفیت های چانه زنی در سطح جهانی ایفا کند.
4- به نظر می رسد با توجه به نگرش مبتنی بر عقلانیت هزینه- فایده، تعامل بسیار کم هزینه و عاقلانه تر از رویکرد تقابلی و پرخطر است زیرا وقتی با رویکرد تعاملی می شود منافع ملی را حفظ کرد ضرورتی برای تقابل نیست. این نکته را نیز باید در نظر داشت که نگرش تعاملی می تواند منافع ملی را با کم ترین میزان چالش استیفا کند. به بیانی دیگر بهره بردن از سیاست تعاملی ما را از چالش ها و تنش های غیرضروری دور نگاه می دارد چون یکی از ثمرهایی که از دل رویکرد تعاملی بیرون می آید تنش زدایی است.
5- با توجه به واقعیت های بیان شده، یکی از بایدهای جهان کنونی توجه به مفهومی همچون وابستگی متقابل است؛ به این معنا که در جهان پیچیده و روابط درهم تنیده ی امروز، کشورها تنها می توانند با یکدیگر در فضای روابط متقابل زیست کنند. وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر در فضایی تعاملی به دست می آید و در فضای تقابلی بی ثمر می شود.
6- یکی از دستاوردهای مهم و مثبت تفاهم و گفت وگو اعتمادسازی است. اعتماد سازی در عرصه ی مناسبات جهانی می تواند کشورها را از بازیگرانی منفعل و منزوی به کشورهایی فعال و پویا تبدیل کند که همین امر ضریب نفوذ کشورها را در مناسبات جهانی ارتقا می دهد و جایگاهی بهتر و نقشی بزرگتر برای آن ها در نظر می گیرد.
7- باید یاد آور شد با سیاستی تعاملی است که می شود به توسعه دست یافت. به باور صاحبنظران، توسعه یافتگی امری جهان شمول و در گروی بهره جویی از سرمایه های انسانی مشترک علمی، فنی و اندیشه یی درون و بیرون قلمروهای ملی است. به این ترتیب نمی توان با در پیش گرفتن سیاست تقابلی به توسعه ی پایدار رسید چرا که خروجی سیاست تقابلی انزوا است. به عبارتی دیگر در چارچوب و نگرش تعاملی می توان به داشته ها و تجربه های دیگر کشورها دست یافت. در عرصه ی واقعیت، کشورهایی که رشد قابل توجهی دارند، کشورهایی هستند که از روابط و مناسبات گسترده ی بین المللی در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، علمی و ... سود جسته اند.
در پایان باید گفت گریزی از سیاست تعاملی و اقتضاهای سیاست ورزی در دنیای بهم وابسته کنونی نیست و به نظر می رسد موفقیت در مذاکرات هسته یی می تواند سنگ بنای الگوی جدید در سیاست خارجی ما باشد و مسیر رسیدن به جایگاهی ویژه در جهان را هموار سازد.