به عکس ها که نگاه کنی فکر می کنی اینجا از ابتدا شوره زاری خشک و عاری از زندگی بوده است. ولی اینجا نه کویر است و نه بیابان. زمین، اینجا هنوز جاری بودن آب و زیبایی تلالو غروب بر سطح آن را به یاد دارد. در روزگاری نه چندان دور، این مکان سرشار از حیات و زیبایی بود؛ امروز اما تَرَک های زمین و تلی از نمک و نیمکت های غمگینی که روزی جایگاه افرادی بودند که برای تماشای منظره یی زیبا به اینجا می آمدند، همه ی آن چیزی است که از این مکان باقی مانده است. اینجا مهارلوست؛ دریاچه یی که روزی نور چشم استان فارس بود و امروز خاری است در چشم ایران زمین.
خبر خشک شدن کامل دریاچه ی مهارلو، دیروز سه شنبه سی ام تیرماه به همراه عکس های این رخداد، در رسانه های کشور منتشر شد. این دریاچه در استان فارس و 10 کیلومتری جنوب شرقی شهر شیراز و در شهرستان سروستان واقع شده است. مهارلو که با نام های «مهلو»، «مهلویه» و «جنکال» نیز شناخته می شود، از دریاچه های نمکی کشور محسوب می شود که به دلیل عمق کم، جزو تالاب ها به شمار می آید.
طی سال های اخیر و بویژه ماه های گذشته و در پی تشدید بحران محیط زیست ایران، اخباری از این دست بارها و بارها به گوش مردم رسیده و دوستداران طبیعت را داغدار از دست رفتن گنجینه های بی مثال محیط زیست ایران کرده است؛ ولی انتشار دوباره ی اخباری از این دست و تکرار این داغ، هر بار دردناک تر از گذشته است و نهیب و هشداری بزرگ به مردم ایران است برای تلاش در راستای حفظ آنچه از میراث طبیعی آن ها برای آیندگان این سرزمین باقی مانده است. به بهانه ی این اتفاق در ادامه به چند نکته اشاره خواهیم کرد:
1. ارومیه، هامون، کافتر، پریشان، گمیشان، بختگان، طشک، خور، گاوخونی، هورالعظیم، شادگان؛ اینها تنها بخشی از تالاب ها و دریاچه های ایران است که حال ناخوش و خبر خشک شدن آن ها طی ماه های گذشته منتشر شده است. اکنون مهارلو نیز مانند همسایه ی خود بختگان به این لیست سیاه اضافه شد تا سندی دیگر بر بی توجهی و بی تدبیری همه ی افرادی باشد که محیط زیست و حفظ آن، کوچک ترین جایگاهی در سیاست گذاری و تصمیم گیری های آن ها نداشته است.
باوجود اینکه بسیاری معتقد هستند در شرایط فوق بحرانی محیط زیست ایران، گشتن بدنبال مقصران بروز این شرایط فایده ی چندانی ندارد، ولی بدون شک بی توجهی به این امر، تکرار سیاست های نادرست گذشته را بدنبال خواهد داشت. کارشناسان محیط زیست مدت ها است که در خصوص شرایط وخیم مهارلو و فعالیت هایی نظیر دست اندازی به این دریاچه و بویژه ساخته شدن سد «تنگ سرخ» هشدار می دهند. فروردین ماه گذشته که آب این دریاچه به رنگ قرمز درآمد و خاطره ی تلخ ارومیه را در ذهن ها تداعی کرد، بسیاری از فعالان محیط زیست با هشدار در این خصوص خواستار رسیدگی دستگاه های مربوطه و حفظ این دریاچه شدند؛ هشداری که زمین ترک خورده ی امروزِ مهارلو نشان از نشنیده ماندن آن دارد.
2. «بحران محیط زیست را جدی بگیرید»! به راستی چقدر جای این جمله، تحلیل های پیرامون چگونگی بروز این بحران و راهکارهای چگونگی خروج از آن در زندگی ما خالی است. این مساله بقدری جدی است که اگر همه ی بیلبوردهای شهر و ده ها برنامه ی تلویزیونی و رادیویی تخصصی و همه ی پیامک های تبلیغاتی نیز به آن اختصاص پیدا کند، شاید باز هم برای کاستن از عمق این بحران و افزایش آگاهی ها در این خصوص کافی نباشد.
در شرایط کنونی به نظر می رسد نگرانی در خصوص بحران آب، تنها محدود به شبکه های اجتماعی و یادداشت های گاه و بیگاه برخی فعالان محیط زیست و گزارش هایی محدود در مطبوعات است. این در حالی است که شرایط محیط زیست ایران ایجاب می کند توجه رسانه یی به این موضوع بسیار گسترده تر و کارشناسی تر باشد.
در این میان نباید از ظرفیت نهفته در حرکت های مردم نهاد نظیر تشکیل کمپین های مختلف چشم پوشی کرد. برای مثال کمپین «یک قطره آب» که مدتی است از سوی برخی از هنرمندان راه اندازی و حمایت شده می تواند با حمایت بیشتر رسانه ها و همراهی دولت، به حرکتی گسترده تبدیل شود. یا چرا نباید پدیده هایی نظیر امر به معروف و نهی از منکر را به بحران آب گره زد و از مردم در خواست کرد با حساس بودن به آینده ی خود و کشور، در صورت مشاهده ی رفتارهای نادرست با آب و محیط زیست، واکنش نشان دهند؟ نباید فراموش کرد تا زمانی که این حوزه ها تبدیل به مساله یی اجتماعی نشود و گفت و گو پیرامون آن صورت نگیرد، این بحران به پیشتازی خود ادامه خواهد داد.
3. نکته یی که خشک شدن دریاچه هایی نظیر مهارلو و البته ارومیه را از سایر دریاچه های کشور مجزا می کند، نمکی بودن آن ها است. کارشناسان مدت ها است که در خصوص بروز بحران هایی اجتماعی نظیر مهاجرت و همچنین بروز بیماری های تنفسی ناشی از ریزگردهای نمکی هشدار می دهند. بنابراین لازم است دستگاه های مربوطه در کنار تلاش برای احیای دریاچه ها، سیاست های لازم برای جلوگیری از بروز چنین پدیده هایی را نیز پیش بینی کنند.
4. امروز یک هفته از حصول توافق هسته یی ایران و گروه 1+5 می گذرد. دستاوردی بزرگ که پیامی بزرگ تر در خود داشت. پیام همدلی، حمایت، برنامه ریزی و استفاده از نیروهایی کاربلد برای رسیدن به هدفی بزرگ. امروز نیز کشور با بحرانی روبرو است که به گفته ی بسیاری، تبعات حاصل از آن بارها بزرگ تر و خطرناک تر از تهدیدهایی است که زیر تاثیر پرونده ی هسته یی، متوجه کشور بود. بحرانی که مستلزم سیاست هایی درست و توام با حقیقت(حتی گزنده و تلخ) است.
به گفته ی کارشناسان محیط زیست، بحران کنونی بقدری بزرگ است که مدیریت آن از عهده ی دولت به تنهایی خارج است و استفاده از نیروی انسانی و بسیج ملی تنها راهی است که می توان از طریق آن، آینده ی ایران را از خشکسالی و تبعات آن حفظ کرد. در این شرایط، دولت باید برنامه یی درست و کارشناسی شده برای حفظ میراث طبیعی ایران تدوین کند و در راه اجرای آن از همه ی مردم درخواست کمک کند. کمکی که در صورت صداقت دولت و دستگاه های مسوول در خصوص ابعاد بحران محیط زیست و کنار گذاشتن سیاست های و سیاستگذارانی که بحران کنونی زیر سایه ی تصمیم های آن ها روز به روز بزرگ تر شده، راهگشای خروج ایران از بحران خواهد شد.
5. در این میان نباید فراموش کرد که در شرایط کنونی، اصلاح سیاست های نادرست گذشته و پایه ریزی سیاست های مدیریتی درست برای حفظ منابع آبی و محیط زیستیِ آینده، نیازمند بودجه یی قابل توجه است که امید می رود اکنون و با حصول توافق هسته یی و آزاد شدن بخش مهمی از دارایی های ایران، بخش مهمی از آن صرف مدیریت این بحران شود.