عربستان، مصر و ایران؛ پایتخت های این سه کشور از میانه هفته گذشته تا اوایل هفته جاری میزبان شی جین پینگ رئیس جمهوری چین بود. این نخستین سفر وی به منطقه خاورمیانه در حدود سه سالی است که به قدرت رسیده است. این سفر در زمانی انجام شد که چندین رویداد مهم منطقه ای و بین المللی بر اهمیت آن افزود. از جمله آن می توان به اجرایی شدن برجام و لغو تحریم های بین المللی علیه ایران، مناقشه ایران و عربستان، شصتمین سال برقراری روابط چین با کشورهای عربی و انتشار اولین سند دیپلماسی در چین در قبال کشورهای عربی، اشاره کرد.
در تحلیل رویکرد چین به خاورمیانه به چند نکته باید توجه داشت:
1-خاورمیانه و خلیج فارس سرشار از منابع غنی انرژی است و بیشترین نفت چین را دو کشور عربستان و ایران تامین می کنند. علاوه بر این ها خاورمیانه بهترین بازار برای کالاهای چینی بوده است. چین به عنوان دومین قدرت برتر اقتصادی جهان، با چشم انداز تبدیل شدن به نخستین قدرت جهان طی سال های آینده، به شدت تلاش دارد که حضور پر رنگ خود را در بازارهای پر سود خاورمیانه، پر رنگ تر و تثبیت کند. در این چارچوب وجود امنیت و ثبات، شرط لازم برای پیشبرد اهداف اقتصادی چین، در خاورمیانه پر تنش و منازعه است.
در این میان استراتژی چین در قبال خاورمیانه، پرهیز از ورود به منازعات و اجتناب از حمایت از طرف های درگیر در چالش های این منطقه بوده است. چین همواره ترجیح داده است در این منطقه نوعی سیاست محتاطانه ای را در پیش بگیرد. بویژه آنکه تجربه حضور کشورهای غربی در سالهای اخیر در خاورمیانه، بیشتر بر پایه مداخلات نظامی و پیگیری سیاستهای امپریالیستی در منطقه بوده و این وضعیت نوعی از نگرش های ضد غربی را در منطقه ایجاد کرده است.
چینی ها به دنبال توسعه همکاری های اقتصادی هستند و کمتر وارد چالش های سیاسی می شوند و از این راه نفوذ و حضورشان را افزایش می دهند؛ چراکه وقتی قدرت اقتصادی یک کشور بیشینه می شود، زمینه ساز افزایش قدرت سیاسی آن نیز خواهد شد.
در فضای کنونی که کشورهای دنیا به دنبال رقابت های سیاسی و امنیتی هستند، چین از این خلا بهترین استفاده را می کند و خیلی آرام به دنبال ارتقای جایگاه خود از طریق همکاری های اقتصادی است. زبان اقتصاد یا به عبارت بهتر، زبان تجار، همه فهم است. دو تاجر بر اساس منطق اقتصاد و بازار، به رغم وجود تعارض های دینی، قومی یا فرهنگی، می توانند با هم گفت و گو و معامله کنند.
2- نوع قراردادهای امضا شده در سفر شی جین پینگ به سه کشور عربستان و مصر و ایران هم که به نوعی ترسیم کننده و پی ریزی کننده چارچوب همکاری آینده چین با این کشورهاست، نشان می دهد که همچنان اقتصاد محور این همکاری هاست. در سفر شی جین پینگ به ریاض، 14 یادداشت تفاهم میان دو طرف در زمینه همکاری های اقتصادی و تکنولوژیک امضا شد. هم چنین ریاض یادداشت تفاهمی را برای ایجاد تاسیسات هسته ای در عربستان، با چین امضا کرد و دو طرف برای ادامه مذاکرات درباره مبارزه با تروریسم توافق کردند.
رئیس جمهوری چین هدف از سفرش به قاهره را نیز تقویت روابط دو کشور و همکاری در زمینه های علمی و تقویت همکاری های فرهنگی و گردشگری دانست. وی هم چنین به ورود بیش از 20 شرکت چینی برای سرمایه گذاری در مصر و 15 پروژه همکاری بین دو کشور در زمینه برق، راه و زیرساخت ها به ارزش 115 میلیارد دلار اشاره کرد.
دستاورد سفر شی جین پینگ به همراه هئیت بلند پایه و 800 نفر از مقام های دولتی چین به ایران نیز امضای 17 سند همکاری در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، علمی و فناوری بود.علاوه بر آن درباره روابط استراتژیک دو کشور یک سند جامع 25 ساله تنظیم شد و دو کشور توافق کردند که ظرف 10 سال آینده سطح تعاملات خود را تا 600 میلیارد دلار افزایش دهند.
نگاه چین به ایران و در کل کشورهای خاورمیانه در یک چارچوب کلی تر نیز قابل بررسی است. راهبرد «یک کمربند-یک جاده» که سال گذشته در نهادهای تصمیم گیری چین به تصویب رسید، برنامه ای استراتژیک در سیاست خارجی چین محسوب می شود. این پروژه در برگیرنده طرح جاده ابریشم دوگانه چین است. این طرح علاوه بر توسعه زیر ساخت های سرزمینی و فرا سرزمینی حمل و نقل ریلی، دریایی و جاده ای و خطوط لوله انتقال نفت و گاز شامل مشارکت های مالی و استفاده از پول رسمی چین در معاملات و بسیاری دیگر از پروژه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در مسیر طراحی شده چینی هاست.
بطور کلی با نگاه دقیق تر به دستاوردها و قراردادهای به امضا رسیده در این سه سفر می توان باز هم به این نتیجه رسید که هنوز هم اقتصاد، محور اصلی روابط چین با کشورهای خاورمیانه است. حتی اگر هم حکمرانان چینی، مقاصد سیاسی در سر دارند، باز هم این هدف از کانال اقتصاد می گذرد.
3-عده ای معتقدند که چین در کنار توسعه روابط اقتصادی خود با کشورهای منطقه کم کم در صدد تعریف یک شخصیت و جایگاه سیاسی جدید برای خود و نقش آفرینی به عنوان یک قدرت سیاسی است. چین یک قدرت جهانی است و بسیار طبیعی است اگر در پی دست یافتن به قدرت بیشتر در زمینه ها و حوزه های دیگر بخصوص سیاست نیز باشد.
چین اولین سند دیپلماسی در قبال کشورهای عربی را در 13 ژانویه 2016، یعنی درست ده روز قبل از سفر به ریاض و قاهره منتشر کرد و این نشان از این دارد که پکن از این به بعد به کل دنیای عرب به عنوان حوزه منافع خود می نگرد.
هرچند در این سند تازه منتشر شده هم، حجم بخش مربوط به سرمایه گذاری و همکاری های اقتصادی بیش از دو برابر فصل مربوط به همکاری در زمینه صلح و امنیت بین المللی است اما درج این موضوع خود نشان از تغییر رویکرد چین دارد. همکاری های امنیتی که بیشتر درباره موضوع مبارزه با تروریسم و لزوم همکاری های عربی – چینی است، در این حوزه تنظیم شده است.
اما نکته این جاست که نگاه چین در حوزه سیاسی کاملا برگرفته از رفتار اقتصادی اش است. چین تمایل دارد در منازعات چند لایه و پیچیده ی خاورمیانه ، نگاه جانبدارانه ای نسبت به هیچ یک از طرف های درگیر نداشته باشد و در عین حال با همه تعامل داشته باشد. بهترین شاهد مثال این مدعا، سفر شی در اوج مناقشات بین ریاض و تهران، به هر دوی این پایتخت هاست. چین در صدد است که از طریق اتخاذ استراتژی بی طرفانه و تعامل با تمام کشورهای مهم در خاورمیانه ، یک شخصیت میانجی و طرف ثالث برای خود تعریف کند و از این طریق به عنوان یک دولت مورد احترام برای تمامی کشورها در خاورمیانه شناخته شود. به عبارت بهتر، به نظر می رسد حداقل در کوتاه مدت و میان مدت هم چنان اقتصاد، محور اصلی رابطه چین و کشورهای خاورمیانه باشد.
شاید بتوان پیام سفر اخیر رئیس جمهوری چین به منطقه را در این کلام از قول چینی ها بیان کرد که «خاورمیانه آرام و با ثبات باش تا ما به تجارت بپردازیم.»