سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

مقدمه

شاید یکی از روشن ترین کلمه هایی که در رابطه با انسان امروز و جوامع امروزی می توان گفت، کلمه تکثر یا تعدد باشد، بدین معنی که در هیچ یک از دوران های گذشته این همه نظریه های مختلف در رابطه با انسان و جهان پیرامونش وجود نداشته است.
به طور کلی هنگامی که پدیده ای مورد تفحص قرار می گیرد، می توان جهت شناخت آن دوراه مختلف را در نظر گرفت: یکی این که انسان خودش را در حدی از رشد قرار دهد که آن پدیده را آن گونه که شایسته آن است بشناسد و نتیجه گیری های بعدی را آن چنان که شایسته چنین شناختی بوده قرار دهد و یا این که آن پدیده را آنقدر بچرخاند و بپیچاند تا آن پدیده به گونه ای با خواسته های انسان در آینده تطبیق یابد.

در صورت برخورد اول می توان امیدوار بود که به طور منطقی و درست نظریه ای که قابلیت بررسی تمامی موارد ومسائل انسان و جهان را داشته باشد به دست آید (این که چنین شناختی اصلاً ممکن است یا نه و آیا از عهده ی علم ناقص بشری برمی آید یا نه در این بحث نمی گنجد) چرا که تنها در سایه چنین شناختی است که می توان با موضوع تحت بررسی آن چنان که خودشاست روبه رو شد. از نتیجه برخورد دوم نظریه های متفاوتی استنباط می شود که در رابطه با کارهای انجام شده ی مطابق با میل انسان ها به وجود آمده اند. یعنی در واقع نظریه هایی که در توجیه میل و علاقه ی فردی یا گروهی و یا کشوری افراد و ملل مختلف زاییده شده اند. (این میل و علاقه می تواند در رابطه با سود اقتصادی، تعصب قومی، تعصب دینی و .. باشد)

برای توضیحات بیشتر و مشاهده فهرست مطالب و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…

 بخشی از مطالب:

تکثر و تعدد امروز نتیجه ی معرفی پدیده هاست، آن چنان که انسان می خواهد نه در آن صورتی که خودشان هستند بزرگترین مصداق تعدد نظریه در دوران جنگ می باشد. معماری به عنوان پدیده ای که انسان از بدو تولد همواره با آن سروکار دارد به گونه ای است که با توجه به خواص ذاتیش می توان در آن به نوعی تمامی دستاوردهای انسانی، از گذشته تا حال شامل هنر، علم و فلسفه را در آن مشاهده کرد و شاید یکی از بارزترین مصادیق کلمه ی تکثر در دوران حال باشد. رساله حاضر، تلاشی است برای قدم گذاشتن به مکتبی فراگیر به روشی که تمامی خصوصیات مادی و معنوی انسان و جهان را شامل شده و قابلیت بررسی تمامی مسائل فردی و اجتماعی انسان چه در گذشته و چه در حال وآینده را شامل می شود.
راهنمای ما در این رساله مکتب اسلام است که به قدر بضاعت خویش با مطالعه ی منابع درج شده در متن از آنها بهره گرفته ایم. شاید در نگاه اول با توجه به چگونگی نوشتار و منابع ذکر شده، مطلب بیشتر در ارتباط با فلسفه و عرفان به نظر آید تا معماری، اما امید است پس از مطالعه کامل، جهت گیری کاملاً معمارانه متن و چگونگی تعریف معماری با توجه به پیش فرضت های ارائه شده کاملاً روشن شود.

۱- نگرش معناگرا
کاربران این نگاه، معماری را در کالبد آن نمی¬بینند بلکه آنرا نمودی از معانی پر رمز و راز می¬دانند. در اینجا شیء یا اثر هنری ابزاری است برای رساندن پیامهای معنوی و معنایی. محققین این حوزه از دنیای فلسفه و دین شناسی و تاریخ هنر بهره می¬گیرند. بزرگان چون کومارا سوآمی، هانری کربن، سید حسین نصر، تیتوس بورکهارت، هانری استیرلن و چندین فرد شاخص دیگر بیش از نیم قرن است که به جستجو، تفحص و نشر در این حوزه مشغول بوده و حتی پس از دنیا رفتن برخی از آنها آثارشان مراجع اصلی محققین علاقمند این موضوع می¬باشد.
کرّبن: هانری کربن فیلسوف فرانسوی یکی از بزرگ¬ترین محققین حکمت معنوی ایران و فلسفه اسلامی است. دکتر نصر درباره او می¬نویسد که در ابتدا تحت تأثیر فسلفه پدیدار شناسی ادموند هرسول و فلسفه وجود مارتین هایدگر قرار گرفت:
«-گرچه پس از کشف فلسفه وجود حقیقی که از مشرق دار هستی بر عقل آدمی اضافه می¬شود و او آن را در آثار حکمای ایران بدست آورد، او را دیگر علاقه¬ای به حوزه¬های دیگر و اگزیستانسیالیست¬های فرانسوی نیست. راقم ]دکتر نصر[ این سطور به خاطر دارد هنگامی که ده سال پیش با کربن به مناسبت انعقاد اولین کنفرانس راجع به تشیع به استرازبورگ رفته بودیم، روزی بر قله تپه زیبایی که فرانسه و آلمان را از هم جدا می¬کند سفر کردیم. او نگاهی به جنگل¬های آن سوی مرز افکند و گفت هنگامی که جوان بودن از همین راه عبور کردم و وارد آلمان شدم تا با هایدگر ملاقات کنم، لکن پس از کشف سهروردی و ملاصدرا و سایر حکمای ایران دیگر مرا حاجتی به سفر به آن سوی این مرز نیست.»
کوماراسوامی: آناندا کومارا سوامی محقق سرشناس هنر معنوی، با آثار بسیار زیادی درباره هنر اصیل شرق است. نصر می¬گوید هنگامی کوماراسوامی از هنر رمزی سخن راند که غرب اصلاً فراموش کرده بود که رمز چیست؟ و آن هنری که عالم ماده را به عالم روح می¬پیوندد کدام است.
۱-۱ بحران معنوی
بحران جوامع انسانی و معماری بحثی بود که در بخشهای مختلف این نوشته به آن پرداختیم. بحران انرژی، بحران فردگرایی غربی و بحران هویت و معماری مدرن از طرف محققین مختلف مطرح شد و برای آن نیز راه حل¬هایی ارایه گردید. محققین معناگرا به دلایل گوناگونی به این موضوع پرداخته-اند. برخی از آنها به عنوان بخشی از موضوعات مورد تحقیق خود و در یک مقایسه تطبیقی شناحت شناسی و مباحث فلسفی به عالم معنا وارد شده و آنرا در برابر عالم ماده قرار داده-اند.
۱-۱-۱ نظریه بحران معنوی
بورکهارت در کتاب «هنر مقدس» به ریشه¬های تاریخی سقوط هنر معنوی اشاره می¬کند:
«به اعتباری، سقوط پیش از ظهور رنسانس به معنای حقیقی کلمه، در هنر گوتیک آغاز شد. هنر رومی¬وار، نمودگار حالت تعادل و توازن در هنر غرب و هنر بوزنطی، نمودار همان حالت در هنر شرق مسیحی است. هنر گوتیک خاصه در مراحل پیشرفته¬اش، نمایشگر گسترش یک طرفه و برتری عنصر عقل و بیشتر نمودار جهش و خیزش است تا مبین سیر و نظر تأمل – رنسانس کشف و شهود را که رمز، ظرف و محمل آن است، به خاطر عقل بخشی برهانی رها می¬کند. هنر باروک واکنشی است در قبال فردگرایی رنسانس و انجماد اشکال به صورت نسخه¬ها و ضابطه¬های یونانی و رومی و متوالیاً جدایی آنها از یکدیگر. بهترین آفرینشهای تجسمی هنر باروک از قلمرو مذهب خارج¬اند و عبارتند از میدانها و فواره¬ها … در سراسر این فرایند انحطاط، اجباراً کیفیت فردی هنرمندان مطرح و مورد سؤال نیست… در هر مرحله انحطاط که از دورن رنسانس آغاز شد، زیبائیها جزیی پدیدار می¬گردند و فضایلی چهره می-نمایند، اما این همه نمی¬تواند فقدان جوهر اساسی را جبران کند. تمامی این عظمت به چه کارمان می¬آید اگر اشتیاق حسرت آلود نامتناهی که در آدمی مادرزاد است ناکام بماند»
بحران و انحطاط در دوران انقلاب صنعتی و پس از آن با چهره-ای «علمی – تجربی» رخ می¬نماید.
«با ظهور تمدن صنعتی چنین وحدت اندام ورای درهم می¬شکند، و انسان خود را نه با طبیعت همچون مادر، بلکه با ماده بی-جان که به اشکال ساز و کارهای هماره مستقل¬تر، جای قوانین فکر را غضب می¬کنند، رو به رو می¬بیند. ]در اینجا[ هنرمند هم دیگر حتی نوعی فیلسوف یا صانع بدانگونه که در دوران رنسانس بود نیست، بلکه فقط جست و جوگری منزوی، بی¬مبدأ و بی¬هدف است، اگر به منزله واسطه و میانداری برای تماشاگران خویش و یا مسخره¬ای نباشد که با کارهایش آنان را می¬خنداند. این بحران در نیمه دوم قرن نوزدهم پدید آمد..
]در دوره معاصر[ .. هنر دیگر به آسمانی داشت و نه زمینی، یعنی نه فقط فاقد پس زمینه ما بعدالطبیعی بود، بلکه مبنایی از لحاظ استادکاری نیز نداشت، به قسمی که هنر در راه توسعه، اجباراً از کنار بعضی امکانات نیمه آشکار به شتاب گذشت و در قلمرو ذهنیت فردی محض فرو افتاد و این سقوط به سبب آنکه دیگر هیچ زبان جهانی یا جمعی، بر هنر الزام نشد، یعنی هنر الزاماً نتوانست زبانی جهانی یا جمعی به دست آورد، بسی عمیق بود. هنرمند با واپس خزی به سوی خویش، به جست و جوی منابع نوین الهام برآمد، اما چون از آن پس دروازه آسمان بسته بود، و دنیای محسوسات نیز دیگر پرستیده نمی¬شد، گه گاه به سوی ناحیه آشفته و درهم ناخودآگاهی راهی گشود و بدین گونه نیروی جدیدی که مستقل از جهان تجربیات و غیرقابل وارسی از برای فرد معمولی و دارای قدرت تلقینی سرایت بخش بود، برانگیخت و به راه انداخت. اگر نتوانم موجودات آسمان را به تسلیم وا دارم، جهان زیر زمینی دوزخ را به جنب و جوش می¬کشانم. آنچه از این ظلمات ناخودآگاهی بالا می¬آید و به سطوح روان می¬رسد، بی¬گمان هیچ ربطی با رمزپردازی هنرهای کهن وش با سنت گرا ندارد، در این پریشان گوییها و تخلفات نابخردانه، نه صور مثالی بلکه پست¬ترین فضولات روان، نه رمزها، بلکه اشباح انعکاس می¬یابند؟».

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi