خانه کالبد بزگتر شماست . ( کتاب پیامبر- جبران خلیل جبران)
خانه جایی است که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند و اندرون خانه یا جایی که زن و بچه زندگی می کنند می بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود . ( پیرنیا)
خانه پوششی است که درتطابق با برخی ازشرایط رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیده های زیستی انسان برقرار می سازد در خانه باید یک فرد یا یک خانواده زندگی کند. یعنی اینکه بخوابد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند . (لوکوربوزیه)
خانه مرکز جهان است برای ساکنانش و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان . (مور)
بی تردید خانه قبل از اینکه دربرگیرنده مفهوم سکونت باشد جایگاه ادغام اندیشه ها، رویاها و خاطرات ماست که روح آن با مفهوم خانواده عجین شده است . در جامعه معاصر ما خانه هر روز بیشتر از پیش از خانواده فاصله می گیرد و لذا امروز در فضایی دو گانه زندگی می کنیم و هرچند آرزوهایمان همواره این بوده است که همچون گذشته یکی تداوم دیگری باشد اما نیک می دانیم که در تحولات شگرف جامعه امروز ، خانه دیگر با خانواده همداستان نیست و گسست عمیقی میان این دو فاصله انداخته است . ما بر انیم تا هر چند کوچک ولی در توان علم خود این فاصله را کمتر کنیم .
برای توضیحات بیشتر و مشاهده فهرست مطالب و دریافت رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
بخشی از مطالب و پروپزال:
موضوع تحقیق
بی تردید کلمه مسکن پیوندی عمیق و ناگسستنی با مفهوم خانواده و خانوار در طول تاریخ داشته است . مسکن به عنوان کوچکترین و خصوصی ترین واحد سکونت و خانواده در مقام خردترین واحد جامعه بشری همواره در کنش متقابل با یکدیگر بوده و هستند.
مسکن امروزی باید بتواند به ضرورت های به وجود آمده و نیازهای جدید نهاد خانواده پاسخی شایسته بدهد و بحران های اجتماعی جامعه و آشفتگی فرهنگی حاصل از آن را رفع کند. از طرفی تحولات عمیق اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی جامعه امروز ایجاب می کند که مسکن به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای جامعه بشری همگام با تحولات جدید متحول شود. چرا که در غیر این صورت ، خود بستر بروز بحرانهایی جدید خواهد بود که بیش از هر چیز بنیان خانواده را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
زندگی جمعی درمجتمع های مسکونی نیز به دور ازاین بحرانها نیست بلکه ساکنین آن چندین برابر هر خانه فردی دچار آن هستند.
در این تحقیق برآنیم تا با رعایت قوانین و نظام های مصوب در این مجتمع ها روح و روان انسان معاصر را که گرفتار تنگنای فضایی غریب و نامهربان است ، آلایش دهیم تا در خانه ای با تصاویر و ابعاد وجودی اش زندگی کند.
بیان مسئله
ضرورت های جدید زندگی شهری مانند تحولات اقتصادی ، رشد جمعیت و افزایش مهاجرت و تحولات ساختاری در بینش سیاسی و اقتصادی نحوه سکونت و معضل مسکن را دو چندان کرده است . هر چند در تقابل با این بحران دولت اقدام به کوچک سازی واحدهای مسکونی نموده و در شهرهای بزرگ اشکال جدید سکونت در قالب آپارتمان ها ،برجها، و آلونکها پدیدار شده اما آپارتمانهای فعلی با شکل و معماری خاص خود درشهرهای بزرگ نمی تواند جوابگو وتغذیه کننده قوی و غنی روابط انسانی خانواده های ساکن باشد. به طور بالقوه این شکل سکونت با طراحی و نحوه ساخت وساز و معماری و شکل فیزیکی خاص خود ، تناسبی با سطح و میزان روابط متراکم انسانی و افراد تحت پوشش خویش ندارد.
بسیاری از مصادیق این شکل سکونت ، به مثابه خوابگاهی هستند که جمعیت متقاضی مسکن را بدون داشتن ارتباط روحی و عاطفی در خود جای می دهند . در طراحی و برنامه ریزی این مجموعه های مسکونی کمتر توجهی به روابط همسایگی و طراحی بر مبنای ذوق وسلیقه وآداب و رفتارهای مثبت اجتماعی شده است . از طرفی به دلیل فقدان فضای کافی و تراکم بیش از حد و قیمت زمین ،ساختمان ها بدون وجود فضای باز، نور کافی و دیدن افق و طبیعت پیرامونشان شکل می گیرند.این در حالی است که معابر این آپارتمانها فقط عرصه حرکت اتومبیل است، به دور از فضای سبز و فضاهای فرهنگی .این مجموعه های مسکونی به حالتی درآمده اند که اختلاف بین ساکنان خود را ، اگر چه از نظر مکانی به هم نزدیک اند. دامن زده اند و از نظر روحی و روانی آنها را از هم دور نموده اند .
لیکن به نظر می رسد با توجه به بافت فرهنگی جامعه ایران و بروز تحولات نامطلوب این چنینی در زیر ساخت های جامعه تاثیرات جبران ناپذیری خواهد گذاشت . و این زمانی به تحقق می رسد که از الگوهای متناسب با فرهنگ خود استفاده کنیم .
فصل اول – مطالعات پایه
تعاریف و مفاهیم مسکن
سیر تاریخی اسکان انسان
ویژگی های محیط زندگی
مفهوم اقتصادی
تعاریف و مفاهیم مسکن
واژه «مسکن» در زبان عرب به محل سکونت، جای باش، منزل، مقام ، جای آرام، آرامگاه، مقر جایگاه و نشیمن است. گاهی امروز به جای «مسکن» از کلمه، «خانه» استفاده میشود. این کلمه در گذشت به «اتاق» اطلاق می شد. در استان خراسان مخصوصا مشهد و جنوب این استان هنوز هم واژه «خانه» را گاهی در معنی گذشته اش، یعنی «اتاق» به کار میبرند.
در تعریف «مسکن» مطالب مختلفی نوشته شده که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
براساس سرشماری سال ۱۳۶۵، «واحد مسکونی مکانی است که در زمان سرشماری یک یا چند خانواده در آن سکونت دارد.منظور از مکان، فضا یا محوطه های محوری است که یک یا چند ورودی به شارع عام (کوچه، خیابان، بازار، میدان و …) یا به شارع خاص ( راهروی مشترک، راه پله مشترک و …) داشته باشد».
براساس طرح سرشماری عمومی ساختمان ، واحد مسکونی به شرح زیر تعریف شده است:
« منظور از واحد مسکونی فضایی است مشتمل بر حداقل یک اتاق، یک آشپزخانه و یک مستراح که تمام و یا قسمتی از ساختمان را تشکیل می دهد و دارای ورودی اختصاصی به خیابان، کوچه، راه پله یا راهروی مشترک بوده و به منظور غذا خوردن، دور هم نشستن و خوابیدن توسط یک یا چند خانواده مورد استفاده قرار می گیرد.
همچنین در تعریف مسکن آمده است:« خانه که در مفهوم شهر سازی آن را مسکن می گویند در واقع همان سر پناه است. خانه، لانه، آشیانه یک نیاز عاطفی برای هر موجود زنده است، مکانی همساز برای بقای پایداری و تداوم نسلها این نیاز درونی برای رشد به یقین ضروری تر است. انسان خانه را محل پرورش و پایگاه تعالی می داند.» و بالاخره تعریفی که در اینجا بیشتر مورد توجه قرار گرفته ، چنین است: « مسکن نهادی است که یک سلسله از امیال و آرزوها و نیازهای پیچیده موجب خلق آن می شود و فقط یک ساخت ساده نیست. از آنجایی که ساختن خانه به وجود آوردن یک نهاد فرهنگی است، لذا شکل کلی و فضاها و وسایل آن و آداب و رسوم داخلی آن به شدت تحت تاثیر محیط فرهنگی می باشد که این خانه به آن فرهنگ تعلق دارد.
اهمیت نگرش به مفاهیم مسکن، در تعریف آن از نظر بعد، نقش و کاربرد آن است و اینکه به مقوله مسکن بویژه در قالب مفاهیم و بخشهای فعالیت چگونه نگاه می شود.
واحد مسکونی کانون و یا محور اصلی خانواده است. واحد مسکونی باید شامل فضای کافی برای غذا خوردن، دور هم نشستن، خوابیدن، فعالیتهای از قبیل انجام تکالف کودکان و فعالیتهای اساسی دیگر باشد.
سیر تاریخی اسکان انسان
بی اغراق کلمه« مسکن» یا « خانه» یا آنچه رساننده مفهوم محل سکونت خانواده هاست در همه جوامع مفهومی متعالی و مقدس است. انسانها در بیرون از خانه درگیرنبردی طولانی و دائمی برای زندگی کردن هستند. سرما و گرما و باد و باران همه، بشر، بیرون از خانه را به شکلی تحدید می کند.
هرقدرکه مردم بدوی وقدیمی اند،آنچه«خانه»نامیده می شود اهمیت وارزش بیشتری پیدا می کند.
به طوری که دفاع از خانه وظیفه بزرگی به شمار می رفته است. در قبیله های بسیار ابتدایی خانه بیشتر ناحیه وسیع قبیله است تا بناهای موقتی که خانواده را در برابر باد و باران حفظ می کند یا محلی که انسان شب را آ«جا می گذراند. بدین جهت هر بیگانه ای که بی اجازه بر خاک مقدس ( در اصل خانه قبیله بشمار می رود) قدم بگذارد، محکوم به مرگ است.
اگر به دورانهای اولیه زندگی انسان بر گردیم، غار، کهنترین سکونتگاهی است که طبیعت به انسان ارزانی داشته و انسان در آن زندگی می کرده است.
دوران نو سنگی به عنوان آغاز تولید مواد غذایی و خروج انسان از حالت مصرف کننده صرف به تولید کننده مواد غذایی مورد نیاز است. در حقیقت دوران نو سنگی دوران اسکان و روی آوردن انسان به خانه سازی است. ویل دورانت در این باره می گوید: در همین عصر نو سنگی است که مقدمات فن خانه سازی مشاهده می شود از انسان دیرینه سنگی هیچ اثری به جای نمانده است تا از روی آن بتوانیم فرض کنیم خانه و جایگاه دیگری جز غار وجود داشته است. ولی هنگامی که به اثار نو سنگی می رسیم بعضی از لوازم خانه سازی، مانند نردبان ، قرقره و اهرم و پاشنه در را مشاهده می کنیم.
« در این دوران که انسان به مرحله تازه از حیاط خویش که کشاورزی و دامپروری بود وارد شد، سکونت هم نتاثر از آن شکل دیگری به خود گرفت. مردمان از زندگی در حال کوچندگی به ساخته خانه های دائمی پرداختند. زیرا آنها نمی توانستند از مزارع و گروه خود دور باشند
در جوار خود غذای کافی و حیوانات کافی می توانستند بپرورانند. بنابراین مردمان بسیاری مشغول کار بودند. آنها همگی در جوار گروه و مزارع خویش در یک دهکده زندگی می کردند. » بدین ترتیب یک جانشینی شکل می گیرد و نخستین روستاها به وجود می آیند. شاید قرنها در مسکن تغییر چندانی ایجاد نشد، با پیدا شدن شهرها در کنار روستاها و افزایش جمعیت به تدریج مسکن شکل پویا و دینامکی پیدا کرد.
فصل دوم – مطالعات تکمیلی
گونه شناسی مسکن
گونه شناسی معماری خانه ها
حریم و قلمرو
بررسی عوامل مطلوبیت مسکن
۱- از نقطه نظر فرهنگی: این مسئله همین طور که اشاره شد یکی از مهمترین مسائل در طراحی خانه های مسکونی می باشد. خانه ای که در تقسیم بندی فضایی آن عامل فرهنگ و نحوه زیست مردم رعایت نشده باشد، به هیچ عنوان خانه مطلوبی برای ساکنان ان نیست. و چه بسا در این گونه موارد ساکنین خانه بعد از مدتی مطابق میل خود تغییراتی در پلان داخلی خانه انجان میدهند.
روی همین اصل معمار باید کاملا روی فرهنگ و نحوه زیست و آداب و رسوم افراد شناخت پیدا کند و شناخت هر چه بیشتر آن باعث مطلوبیت خانه برای ساکنین خواهد بود. به عنوان مثال داشتن فضاهای مجزا برای جنسهای مختلف و سنین متفاوت، ایجاد عرصه های عمومی و خصوصی در خانه از عوامل ایجاد مطلوبیت در خانه می باشد.