برنامه ها و مداخلات مرمتی'، حفاظت
معماری و طراحی دکوراسیون داخلی و بازسازی بناهای موجود موضوع گستردهای است که از قراردادن ساده ی اشیایی که در کمتر از چند ساعت صورت میپذیرد تا کار وسیع و دشوار بازسازی یک بنای ثبت شده را در بر می گیرد. عملی حفاظت یک بنای تاریخی کاری در امتداد گذشته به شمار می آید. آن کار ارزش آنچه پیشتر ساخته شده را تشخیص می دهد و ارتباط با گذشته که از سایر روشها ممکن نبوده است قابل درک می سازد. آن گونه که معمار و آکادمیسین این رشته جورج
برنامه ها و مداخلات مرمتی'، حفاظت
معماری و طراحی دکوراسیون داخلی و بازسازی بناهای موجود موضوع گستردهای است که از قراردادن ساده ی اشیایی که در کمتر از چند ساعت صورت میپذیرد تا کار وسیع و دشوار بازسازی یک بنای ثبت شده را در بر می گیرد. عملی حفاظت یک بنای تاریخی کاری در امتداد گذشته به شمار می آید. آن کار ارزش آنچه پیشتر ساخته شده را تشخیص می دهد و ارتباط با گذشته که از سایر روشها ممکن نبوده است قابل درک می سازد. آن گونه که معمار و آکادمیسین این رشته جورج سیلوتی در مقاله اش با عنوان «قلمروهای تعاملی » می گوید ساختمان ها می توانند تنها آثار ثبت شده ای باشند که ما ; دورانهای خاص تاریخی داریم: «یا علم به خطر شناخته شدن به عنوان یک دم متعصب می گوییم که حتی در ادوار تاریخی، مدرک مکتب\ در دستز سن نبوده و ساختمان ها داناهای یادمالی، ساختمان های بومی، و اثر عمومی) متون مهمی هستند که اغلب اولین و بادوام ترین تاثیر یک فرهنگ را در اختیار ما قرار می دهد.» کار با یک ساختمان موجود الزاما نیازمند آن است که طراح متناسب با ارزش و موقعیت آن چیزی که اکنون در سایت وجود دارد پاسخی بیابد. رویکردهای متفاوتی در نحوه مواجهه با یک بنای اصیل وجود دارد، و رویکرد انتخابی مبتنی بر ارزش فرهنگی آن بنا (شامل آن که آیا این بنا در فهرست آثار ملی ثبت شده است)، رویکرد کارفرما ووضعیت ان سازه می باشد. حفاظت، اصطلاحی است که برای بیان بسیاری از رویکردهای متفاوت استفاده می شود اما ممکن است که بیشتر به دسته بندی آنها بپردازد. مداخلات مرمتی، بنا را با هر شرایطی که دارد نگاه می دارد، خواه ویرانه باشد یا نه. دار این کار دسعی می شود تا از ویرانی بیشتر ساختمان جلوگیری شده و بنا حالت من و پایداری را پیدا کند، ولی قصد بر آن نیست که بنا به حالت اولیه خود بازگشته و یا با نیازهای مدرن خود را منطبق سازد. کار مرمت بنا، ارزشی را به وضعیت موجود بنا می دهد و فهم تاریخی آن را آسان می کند. به عنوان مثال می توان از یک بنای تاریخی که در حالت ویرانه حفظ شده است یاد کرد. برنامه مرمت، فرآیند بازگرداندن بنا به حالت اولیه خویش است؛ این امر اغلب مستلزم بهره گیری از مصالح و تکنیکهایی است که از دوره اصلی ساخت نشات گرفته است. این فرآیند تلاش دارد تا سیمای اصلی ساختمان را دوباره سازی کند و علیرغم قرن ها استفاده، سیمای آن را همچون روز اول بازسازی نماید. به عنوان مثال، در یک کلیسا، می تواند مرمت های فراوانی صورت گیرد، مرمت هایی که ماهیت و فرم ساختمان را تغییر نمی دهد اما عمر مفید آن را طولانی تر می کند. نوسازی فرآیند دوباره سازی و بهروز کردن بنا است، به عنوان مثال یک قصر و یا خانه اعیانی بزرگ ممکن است بدون ایجاد تغییرات گسترده برای زندگی متناسب با قرن بیست و یکم طراحی و آماده شود. بازطراحی فرایند اماده سازی یک ساختمان برای کاربردی جدید است. این کار ممکن است مستلزم ایجاد تغییرات فراوانی در بافت و عملکرد بنا باشد. گاهی اوقات ممکن است که از دو روش به طور همزمان استفاده شود. موزه کلیسای جامع در لوکای ایتالیا،
-
تعدادی بناهای کوچک را در بردارد؛ یک خانه شهری مربوط به قرن سیزدهم، یک کلیسای قرن شانزدهم و یک انبار از قرن هفدهم. این بناها پیش از انکه طراح پيترو کارلو پلگرینی آنها را از طریق ایجاد یک مسیر پیاده که از درون آنها و میان آنها می گذشت باز طراحی نماید، به دقت به حالت اولیه بازگردانده شده بود. این طرح موجب می گردید تا ساختمانها با یکدیگر پیوند خورند. نگرش به حفاظت ساختمانهای موجود در طول قرن گذشته به شدت تغییر کرده است. پیشنهاد اصلی منشور آتن که در ۱۹۳۱ تدوین گردید، این بود که هرگونه برنامه مرمتی می بایست پایبند به وضع موجود بنا باشد، بدون توجه به سبک یا دوره زمانی، و اینکه هر تغییر یا اصلاحی می بایست خود را از وضعیت اصیل بنا متمایز دارد. این منشور پیشنهاد می کرد که مدارک مرمتی می بایست در طرح آشکار شده باشد. این کار اهداف خوبی را دنبال می کرد: مرمت تاریخ، به گونه ای که گیج کننده و یا مخدوش کننده نباشد، و تاکید بر اهمیت حفاظت نسبت به مداخلات مرمتی، این منشور در عکس العمل به رویههای مطرح آن زمان شکل گرفته 5 ، بود ارویههایی که گستره متنوعی را در بر میگرفت بازگرداندن بنا به وضعیت اولیه که تمام شواهد دورههای مختلف را پاک می کرد تا به روز کردن یک بنا که آن را به سبک معاصر بازطراحی می نمود.
امضاء کنندگان این منشور هرگونه تقلید تاریخی را مردود دانسته و بر این نکته تاکید داشتند که مداخله در محوطه های تاریخی می بایست با زبان معمارانه مدرن صورت پذیرد. مشکل چنین رویکردی آن است که سازه های مدرن اجرا شده حالتی سازش ناپذیر با بنای موجود پیدا می کنند و از این رو اغلب بر ان غلبه یافته و سبب کمرنگ شدن شکل اصیل ساختمان می شوند. معمار ایتالیایی کارلو اسکارپا طلایه دار رویکرد دیگری بود که از منشور آتن تبعیت نمی کرد و روشی را مبتنی اسکارپا این بود که تمامی سرنخهای مورد نیاز برای بازطراحی را از بنای موجود به دست آورد، این سرنخها با توجهی خاصی به مقیاسی، نور، شکل و حرکت پیدا می شود بخشی تحلیلی، و بخشی نیز متکی به ساخت و سازهای جدید بود. دلیل پذیرش تدریجی حفاظت در این زمان، مربوط به تصوری است که فرسایش شهرها را مرتبط با معماری مدرن می داند. توسعه قوانین حفاظت دار آمریکا توسط قانون مرمت بناهای ملی و تاریخی ۱۹۶۶ و در انگلستان از طریق قانون تسهیلات شهری ۱۹۶۷ مسئولین را در شهرهای بزرگ و کوچک ترغیب می کرد که محدوده های حفاظتی را تعیین کنند، تا از این طریق هویت محیط شهری حفظ شود.