سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال
سبد خرید  (خالی) 0 ريال

خبر ها و مقالات

اخبار شرکت

The our most popular Football

بخشی از مطالب:
شمع بندی چوبی :
شمع چوبی عبارت است از تیر گرد یا چهار تراشی که از بالا بر الواری متکی است که خود بر بدنه گود( یا دیوار ساختمان مجاور) تکیه دارد و از پایین در زمین کف گود، با زاویه ای حدود ۴۵ درجه، استوار گشته است. الوار های متکی بر بدنه، ممکن است به صورت عمودی یا افقی بر دیواره ی گود ( یا دیوار ساختمان مجاور) قرار گیرند و برای تقسیم بهتر فشار، بین شمع و الوارها، چهار تراش افقی قرار می گیرند. برای جلوگیری از فرو رفتن شمع در زمین( به خاطر سطح مقطع نسبتا کم آن و فشار زیاد از بالا) به پایه آن را بر مصالح مقاومی مانند آجر یا بلوک های سیمانی قرار می دهند.
پی کنی :‌
پی کنی جهت ایجاد فنداسیون ( پی ، شالوده ، فونیزه ) در داخل زمین ایجاد می شود .
پی کنی به توجه به نقشه های اجرایی و ابعاد پی ها و با در نظر گرفتن قالبها می باشد . مثلاً اگر قالب پی آجری به ضخامت سانتی متر باشد چنانچه مربعی به ضلع ۱۵۰ سانتی متر باشد اگر از هر طرف ۱۵ سانتی متر جهت قالب بندی در نظر بگیریم ، بایستی ابعاد ۱۸۰در ۱۸۰ سانتی متر حفاری گردد .
پی سازی :
نقش پی در ساختمان تحمل بارهای وارده از ساختمان و انتقال آن به زمین زیر آن است . بنابراین پی ساختمان بایستی دو خصوصیت زیر را دارا باشد .
۱- جنس پی و نوع آن و ابعاد آن بایستی طوری باشد که خود بتواند بارهای وارده را با اطمینان کامل تحمل نماید .
۲- ابعاد پی به ویژه طول و عرض آن باید به گونه ای باشد که بتواند با ایمنی کافی بار وارده را با توجه به مقاومت خاک به زمین انتقال دهد . بر حسب نوع ساختمان و خاک محل و موارد دیگر ، پی ساختمان را به صورت غیر مسطح و مسطح می توان ساخت .
پی های غیر مسلح :
این نوع پی ها معمولاً برای ساختمان های با مصالح بنایی ( دیوار باربر ) کاربرد دارد، از نقطه نظر مصالح به کار رفته انواع و اقسام مختلف دارد .
شفته ریزی : شفته مخلوطی است از خاک محل ، شن و ماسه ، آهک و آب
پی های مسلح :‌
پی های بتن مسطح برای تحمل بار دیوارها و ستون های بتنی به طور کلی برای انواع ساختمان ها کاربرد دارد و بسته به وزن طبقات ( تعداد طبقات ) و موقعیت آن در روی زمین و همچنین جنس و مقاومت خاک از یکی از انواع متداول فنداسیون های بتن مسطح می توان استفاده نمود .
نحوه عمل فن ها از این قرار است :
بار وارد بر آن را در روی یک سطح نسبتاً بزرگ خاک توزیع می نماید و در نتیجه شدت تنش وارده ( نیرو بر واحد سطح ) را کامل داده ،‌ تا خاک بتواند در کمال اطمینان وزن وارده را تحمل نماید . به عنوان مثال اگر مقاومت مجاز ۲ کیلوگرم بر سانتی متر مکعب باشد و ستونی با مقطع ۲۰*۲۰ وزن ۴۰ تن را بخواهد تحمل نماید تنش وارد بر ستون ۱۰۰ کیلوگرم بر سانتی متر مکعب فرو می رود که اگر بخواهیم ستون را مستقیماً در روی زمین قرار دهیم و خاک تحمل نکرده و ستون در زمین فرو می رود بنابراین بار ۴۰ تن را باید بر روح سطح بزرگتری که همان سطح پی است را توزع نمود تا تنش وارده به خاک از مقاومت پی مجاز آن کمتر شود و زمین بتواند آنها را تحمل نماید .
انواع فنداسیون های گسترده بتن مسلح :‌
۱- پی های منفرد :‌
این فونداسیون ها بار تنها یک ستون را تحمل می کند .
۲- پی های مرکب ( چند ستونی ) :
این فونداسیون ها بار ۲ یا چند ستون را تحمل می کند .
این فونداسیون ها موقعی به کار می روند که معمولاً پی ها نزدیک به هم و عملاً در یکدیگرند تداخل نموده و یا خیلی نزدیک هستند .
۳- پی دیوار ( نواری ) :
این نوع پی ها معمولاً بار دیوارهای پیوسته بتنی و یا دیوارهای با مصالح بنایی یک ساختمان را تحمل می نمایند . گاهی در زیر ستون های کناری در مجاور ساختمان های دیگر نیز از این نوع پی استفاده می شود .
۴- پی های کنسولی :‌
این گونه پی ها در خطوط مجاور سایر ساختمان ها به کار می رود که با ترکیب با پی منفرد با ستون وسط جمعاً تشکیل پی های باسکولی را می دهند .

بار ستون های متعدد و دیوارها به طور کل وزن کل ساختمان را تحمل کرده و به صورت یک دال پیوسته عمل می کنند تا بارها را در یک مساحت بزرگ پخش نماید .
آرماتور گذاری :
آرماتور به صورت میله گرد فولادی به قطرهای ۶ الی ۴۰ سانتی متر در بازار موجود هستند .
سطح جانبی میله گرد ممکن است صاف بوده که به آرماتور ساده مرسوم است و یا اینکه به صورت آج دار باشد . آرماتورهای ساده و صاف علامت Q فی و آرماتورهای آج دار با علامت Q نمایش داده می شود .
میله گردهای به قطر ۶ و ۸ و گاهی ۱۰ میلی متری به صورت کلاف ولی
نمره های بالاتر به صورت شاخه های ۱۲ متری تولید می شود میله گردهای تولید کارخانه ذوب آهن اصفهان به سه نوع هستند .
در بتن ریزی حجیم :
برای اجرای آرماتوربندی قطعات بتن مسطح بایستی میله گردها را به
اندازه های لازم و بر طبق اندازه های نقشه بریده و بر طبق الگوهای ارائه شده در نقشه خم نموده و فرم لازم را به آن بدهند .
– برای خم کردم میله گردها از آچار مخصوص F یا گوساله و صفحه فلزی مخصوص که بر روی میز نصب میگردد ، ‌استفاده نمود.
– قبل از مصرف میله گرد باید با برس سیمی آنها را پاک و تمیز نود به طوری که زنگ زدگی و مواد خارجی از قبیل روغن در روی آن وجود نداشته باشد .
البته مقدار کمی زنگزدگی میله گردها به شرط که به مرحله خودرگی میله گرد نرسیده باشد اشکالی ندارد .
– خم کردن میله گرد به هیچ وجه نباید توسط حرارت انجام گیرد زیرا در اثر حرارت از مقاومت و خواص میله گرد آن کاسته می شود .
آرماتوربند با داشتن نقشه ابتدا برای هر موقعیت میله گرد را به طول مندرج در می آورد فهرست نقشه و به تعداد لازم بریده و سپس با گچ فواصلی را که در روی نقشه برای قسمتهای مختلف ذکر شده بر روی میله گردها بریده شده علامت گذاری می نماید و سپس با استفاده از ابزار کار لازم که همان میز کار و آچار F می باشند از محل های علامتگذاری شده فرم های لازم را به میله گردها داده و بر طبق الگوهای ارائه شده آنها را خم می کند .
۱- آرماتورهای طول یا راسته :
آرماتورهایی اصلی هستند که به صورت طولی در تیرها ، ستوها و دال ها ،‌
پی ها دیوارها و شناژ ها به کار می روند .
بایستی از آماتور آج دار استفاده شود معمولاً دو انتهای میله گرد قلاب یا خم ۹۰ درجه می شود .

۲- خاموت :‌
جهت کلاف کردن آرماتورهای راسته تیرها و ستون ها مورد استفاده قرار
می گیرند که معمولاً به شکل چهار ضلعی می باشند . شکل های چند ضلعی و دایره نیز به ندرت کاربرد دارد .
در ستون ها به ویژه در مقاطع دایره ای شکل گاهی به جای خاموت از کلاف دورپیچ استفاده می شود . خاموت ها معمولا‌ً از میله گردهای ۶ یا ۸ یا ۱۰ می باشند و جهت سهولت کار از میله گرد ساده استفاده شده تا عملیات خم کردن براحتی صورت پذیرد . دو انتهای خاموت بایستی خم گردد .
۳- ادکا :‌
در قطعات خمشی ( تیرها ، داله های سقف ) در بعضی مقاطع همان مثبت و در بعضی مقاطع همان منفی داریم ، بنابراین میله گردهای کنشی ممکن است در قسمت بالا و یا پایین مقطع قرار گیرد .
از این رو میله گرد طولی را در محل های تغییر علامت همان خمش به صورت شکل زیر خم نموده و در داخل کار قرار می دهند که به آن ادکا میگویند .
بتن ریزی :
بتن ( Concrete ) یک حجم سفت سنگ مانند می باشد که از اتصال مواد غیر فعال یا بی اثر توسط خمیره سیمان و آب به دست می آید . این مواد غیر فعال دانه بندی نام دارد که از دو قسمت درشت دانه ریز دانه تشکیل گردیده است . بنابراین بتن عبارتست از سیمان دانه بندی ریز دانه بندی درشت و آب . دانه بندی معمولاً‌از شن و ماسه تشکیل می گردد .
شن و ماسه یا به صورت طبیعی از بستر رودخانه ها یا معادل شن و ماسه تامین می گردد یا در کارخانه جات سنگ شکن با شکستن و خرد کردن والک نمودن سنگهای درشت به دست می آید .
مصالح سبک وزن صنعتی و معدنی نیز برای بتن های سبک به عنوان دانه بندی به کار می رود که درجاهای که مقاومت مورد نظر نباشد مانند شیب بندی بام و پر کردن فضاهای خالی کاربرد دارد .
دیوارها :
امروزه دیوارهای ساختمان معمولاً با آخر ساخته می شود ولی دیوارهای سنگی و بلوک هم تا حدودی کاربرد دارد . چون دیوارهای آجری به طور گسترده ای در ایران رواج دارد لذا جا دارد که راجع به آن بحث بیشتری صورت پذیرد . قبل از وارد شدن به بحث دیوار مختصری راجع به آجر و اصطلاحات مربوط صحبت می کنیم .
• دیوارهای بتن مسلح بصورت مختلف در ساختمانها مورد استفاده قرار میگیرند :
• دیوارهای حایل ، دیوارهایباربر، دیوارهای زیرزمین ، دیوارهای غیرباربر ، دیوارهای برشی
دیوارهای حایل:
• دیواری هستند ازبتن غیر مسلح ،عامل پایداری ومقاومت این نوع دیوار در مقابل فشارهای جانبی وزن دیوار میباشد .
دیوارهای باربر:
• دیواری که علاوه بر وزن خودش نیروی خارجی قائمی راکه ناشی از عکس العمل سقف ویا غیره است را حمل می کند. جنس این دیوار می تواند از مصالح بنایی ،بتن مسلح در جا ریخته وپیش ساخته باشد به این دیوارها دیوارهای غلتی نیز میگویند.
دیوارهای زیرزمین:
• در تعین ضخامت دیوارهای زیر زمین ، علاوه بر نیروهایی که از طریق اجزای مختلف سازه بر آن وارد می شود باید فشار جانبی ناشی از خاک نیز درنظر گرفته شود .حداقل ضخامت دیوارهای زیر زمین ۲۰۰میلیمتر است که در مناطق مرطوب ،حداقل ۳۰۰ میلیمتر توصیه می شود .به منظور جلوگیری از ورود رطوبت ، قبل از خاک ریزی سطح دیوارزیر زمین را در طرف تماس با خاک توسط دولا قیر و گونی عایق می نمایند وروی عایق یک تیغه آجر به ضخامت ۱۰۰میلیمتر اجرا می شود.

Tags: کاغذ   دیواری   کاغذدیواری   لمینت   کفپوش   دکوراسیون   ساختمان   نقاشی   معماری   دیزاین   دکو   دکور   تزیینات داخی   پوستر   کابینت   بازسازی   کفسابی   پارکت   طراحی   چیدمان   استیکر   کناف   سقف کاذب   ارزان   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق استراحت   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب پسر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب دختر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق کار   بهترین کاغذ دیواری برای پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای حال   بهترین کاغذ دیواری برای حامام   بهترین کاغذ دیواری برای حمام   بهترین کاغذ دیواری برای حموم   بهترین کاغذ دیواری برای دستشویی   بهترین کاغذ دیواری برای دفتر کار   بهترین کاغذ دیواری برای سالن پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای هال   برترین خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری پوستری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری روز   خرید اینترنتی کاغذ دیواری معتبر   خرید کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری آمریکایی   خرید کاغذ دیواری ایرانی   خرید کاغذ دیواری برترین   خرید کاغذ دیواری برند   خرید کاغذ دیواری بهترین   خرید کاغذ دیواری پوستری   خرید کاغذ دیواری خارجی   خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی   خرید کاغذ دیواری خارجی خوشگل   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی خاص   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی شیک   خرید کاغذ دیواری خارجی ناز   خرید کاغذ دیواری خارجی اروپایی   خرید کاغذ دیواری زیباترین   خرید کاغذ دیواری کره ای   خرید کاغذ دیواری مارک   خرید کاغذ دیواریبرند   تاریخچه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری برتر   فروشگاه کاغذ دیواری خاص ترین   فروشگاه کاغذ دیواری زیباترین   فروشگاه کاغذ دیواری کرملین   فروشگاه کاغذ دیواریبهترین   کاغذ دیواری اتاق کودک   کاغذ دیواری ارزان   کاغذ دیواری پذیرایی   کاغذ دیواری ترک   کاغذ دیواری خانه   کاغذ دیواری ساده   کاغذ دیواری ضد آب   کاغذ دیواری غیر قابل شستشو   طرحهای جدید کاغذ دیواری   طرحهای جدید کاغذ دیواری از چه سایتی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی خاص   طرحهای جدید کاغذ دیواری رو می خوام   طرحهای جدید کاغذ دیواری و خیلی شیک   طرحهای جدید کاغذ دیواری و زیبا   طرحهای جدید کاغذ دیواری و مد روز   مدل کاغذ دیواری پذیرایی   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اتاق   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اداری  

صرف نظر از مباحث مربوط به نحوه تدوین تئوری معماری، نکته مهم چگونگی کاربردی کردن نظریه معماری است. از نظر تاریخی، نظریه معماری در متون نوشتاری و نیز به صورت ترسیمی و مدل سه بعدی معماری ـ و نه در ساختمان‎های واقعی ـ یافت می‎شود. در بین معماران معاصر نیز این دیدگاه وجود دارد که مبانی نظری و کار عملی معماری هیچ ارتباط متقابلی با یکدیگر ندارند. برای اصلاح این نوع طرز تفکر، مبانی نظری باید به موارد مربوط به حرفه معماری بپردازد، در غیر این صورت سودمند نخواهد بود.

نظریه‎ها تنها مبانی بحث‎های مربوط به جهت‎گیری حرفه معماری را فراهم می‎آورند. در نتیجه تعریف نظریه یا آزمون آن از طریق پژوهش و تجربه عملی و ارزیابی در فرایندی مداوم امکان پذیر است. این تداوم و پیوستگی امکان پیشرفت رشته معماری را فراهم می‎آورد و تنها در این صورت است که تئوری معماری می‎تواند به مبنایی برای بحث در مورد معماری، به عنوان پدیده‎ای هنری و علمی، تبدیل شود و در زمینه ارزش‎های معماری و اندیشه‎های معماران مختلف به ما آگاهی بدهد و باعث افزایش توانایی و خلاقیت ما در طراحی معماری و حتی لذت بردن از معماری شود.
۞ علت غایی آثار معماری چیست؟ این همان پرسشی است که گاه وبیگاه درکلاسهای مبانی نظری معماری به خاطرماخطورمی کند. ازخودمان می پرسیم که چه عاملی باعث شده تاانسان به فکرخلق چنین فضاهایی باشد؟
به نظرمی رسد تمام مصنوعات و مخلوقات بشری و همه ی موجوداتی که هستی آنها توقف دارد به هستی انسان، یعنی وجودشان با وجود انسان گره خورده است؛ ایجاد نشده اند مگر اینکه یک یا چند نیاز از نیازهای انسان را برآورده کنند یعنی در واقع در ابتدای امر، یک نیاز انسانی اعم از مادی یا معنوی سر بر می آورد و بعد، این احساس نیاز انسان را وا می دارد جهت پاسخگویی به آن و کاستن از شدت درد و رنج خود یا افزایش لذت به جستجوی طبیعت برای یافتن ابزار رفع نیاز بپردازد و در صورت عدم موفقیت در یافتن آن ضمن تغییر محیط به خلق و ایجاد آن دست یازد. بناهای معماری هم مثل تمام مخلوفات بشری هر کدام برای پاسخگویی به یک دسته نیازهای مادی یا معنوی یا هر دو بوجود آمده اند؛ پس علت غایی آثار معماری بر آوردن یک دسته نیازهای انسانی می باشد؛ در نتیجه معمار باید در پی شناخت نیازهای انسانیِ در ارتباط با معماری و بعد پاسخگویی مناسب به آنها باشد.

۞ معیارمعماری خوب چیست؟
معیار و محک سنجشگری در حوزه معماری کدام است؟ با پاسخ به این پرسش می توان ابزار و دستمایه ی نقد را برای مطالعه بناهای معماری فرا چنگ آوریم؛ ابزاری که به عنوان معیار ارزش داوری آثار معماری به ما این امکان را می دهد که درجه ی موفقیت یک اثر معماری را معین کنیم و مرز میان معماری خوب و معماری بد را تعیین کنیم.
معیار و محک ارزش داوری و سنجشگری یک بنای معماری میزان پاسخگویی آن به نیازهای بوجودآورنده اش می باشد. به زبان ساده تر هرچه این بنا در برآوردن نیازهایی که برای رفع آنها ساخته شده، توانایی بیشتری داشته باشد، بنای موفق تری است. با این توضیح به راحتی این نتیجه حاصل می شود که در نقد هر بنا باید از این منظر به آن نگریست که این بنا تا چه حد در انجام رسالت خویش یعنی برآوردن نیازهای انسانی، قرین موفقیت بوده است؛ بنابراین این دو فاکتور یعنی نیازهای انسانی و پاسخگویی به آن نیازها دستمایه ای می شوند برای منتقد معماری جهت نقد آثار معماری و طراح معماری جهت خلق بناهای خوب.
بدین ترتیب منتقدین و معماران به یک محک و میزان مشترک دست می یابند که با مشخص کردن سمت و سوی کلی طراحی معماری این فضای مه آلود را که در ابتدای نوشته از آن سخن به میان آمد؛ شفاف تر کنند.
مجموعه ی نیازهای انسانی – به عنوان داده ها و اطلاعاتی که مورد نیاز منتقد و معمار است – چگونه باید کسب شوند؟ اطلاعاتی که حائز این خصیصه باشند باید
اولاً انطباق حداکثری با واقعیت داشته باشند .
ثانیاً مورد قبولِ اکثریت منتقدان و معماران باشد.
در این صورت است که به واسطه ی این داده های علمی چارچوبی حاصل می شود که یک اصول کلی بر آن حاکم است که تمام فعالیت های عرصه معماری و همه ی رشته های این چنینی را به نظم می کشد و از آشفتگی و به هم ریختگی و بی نظمی جلوگیری می کند و دست کم آن را به حداقل می کاهد ولی اگر این اطلاعات پایه ای فاقد هر یک از این دو خصیصه یا هر دوی آنها باشد کارکرد خود را از دست می دهند و در این صورت ممکن است به عدد معماران، مدل انسانی با «مجموعه نیازهای» خاص آن مدل بوجود آید و هرکس بر اساس داده های اختصاصی خود دست به کار طراحی یا نقد این اتفاق نامبارک با آثار و نتایج ذکر شده چه باید کرد؟
پاسخ این پرسش این است که ارائه کردن یک مدل انسانی که در آن مجموعه نیازهای مختلف یک انسان در عرصه ی خصوصی و فردی و مجموعه نیازهای او در عرصه عمومی و اجتماعی وظیفه معمار نیست، که اصلاً در وسع علمی او نیست. معمار تنها آنها را به عنوان داده هایی که به او رسیده و به صدق و درستی آنها اعتماد کرده می بیند و آنها را مبنای کار طراحی خود قرار می دهد؛ با این تفاسیر این پرسش خودنمایی می کند پس ارائه ی یک مدل انسانی با آن دو خصیصه مذکور وظیفه چه کسی یا کسانی است؟
پاسخ این پرسش این است: روان شناسان و جامعه شناسان؛ یعنی عالمان این دو علم انسانی، وظیفه دارند ضمن مطالعه ی انسان و شناخت ابعاد مختلف وجودی او با ارائه ی مدلی انسانی که حداکثر انطباق را با واقعیت انسان و جهان دارد این خلاء را پر کنند.
متأسفانه چون در کشور ما ایران، علوم انسانی به طور اعم و رشته های روانشناسی و جامعه شناسی به طور اخص، مهجور واقع شده اند و در موضع ضعف هستند و هنوز شاید هیچ کار تحقیقاتی عمیق جهت شناخت انسان و ابعاد مختلف وجودی او انجام نپذیرفته است. در نتیجه انسان ایرانیِ آغاز هزاره ی سوم، یعنی انسانی که در محدوده ـ ی جغرافیایی ایران کنونی و در آغاز هزاره ی سوم میلادی زندگی می کند کماکان به طور دقیق و علمی شناخته شده نیست در نتیجه هیچ مدل دقیقی از این انسان در دسترس نیست تا با تکیه بر آن و حصول اطمینان از اینکه انسانهای جامعه را می شناسیم به عنوان معمار برایشان تصمیم بگیریم.
اینکه در حوزه ی معماری اینقدر آشفتگی و بی بند و باری و گاه ابتذال حاکم است و هیچ چارچوب مشخصی وجود ندارد به این علت است که در حوزه ی علوم انسانی به عنوان علوم زیر بنایی کار خاصی در ایران نشده، لذا دست معماران از آن کوتاه است. بنابراین هر کس به ناچار با توجه به شناخت محدودی که از انسان دارد مخصوصاً شناختی که از خودش به عنوان دسترس ترین و قابل شناخت ترین انسان به ایجاد یک مدل انسانی دست می یازد و پس از تعمیم دهی آن و بر اساس آن ـ که مطمئناً مدل ناقص و غیر مطابق با واقع است ـ دست به طراحی می زند که نتیجه کار با این توضیح معلوم است؛ این از یک طرف، از طرف دیگر در ایران کنونی به علت مقتضیات خاص زمانی که در دوران گذار از سنّت به مدرنیته قرار دارد عالم درون انسان یعنی فرهنگ او و در نتیجه مجموعه نیازهایش در حال تغییر و تطور است و این مسئله وضیتی آشفته را از نظر فرهنگی بوجود آورده که انسانها را از یک سو غیر قابل شناخت تر ـ یا به زبان بهتر شناخت او را مشکل تر ـ و از سوی دیگر رنگا رنگ تر ساخته است که این هم عامل تشدید کننده ای است که باعث غیر واقعی تر شدن مدل مورد نظر معماران که تا حدود بسیار زیادی شخصی است و با روش های غیر علمی ایجاد شده اند، می شود؛ در نتیجه ممکن است پاسخی که معمار به یک سلسله نیازها می دهد در واقع نیازهای مدل انسانی ـ شخصی او و نه نیازهای همه ی مردم جامعه و یا حداقل اکثریت مردم جامعه باشد. اینکه گاه بین کارفرمایان و طراحان اختلاف نظر فراوان وجود دارد شاید ناشی از همین عدم شناخت معمار از او و فرهنگ او از یک طرف و تفاوت فرهنگی معمار و کارفرما از طرف دیگر و عدم التفات معمار به این تفاوت فرهنگی باشد. اینکه تا این حد معماری در این سرزمین سلیقه ای شده و هر کسی هر کاری که دوست دارد انجام می دهد، اینکه هر کسی حرف خود را می زند و هیچ ارزشی برای حرف دیگران قائل نمی شود و این همه بناهایی که خودِ معمار تصور می کند خوبند در حالی که مردم از آنها دل خوشی ندارند، شاید همه و همه نتیجه ی این خلاء علمی باشد.
۞چند وجهی بودن خلاقیت
اولین چیزی که در مورد این موضوع به ذهنم خطور کرد این بود که بهتر است به جای خلاقیت در معماری بگوییم خلاقیت در معماری ها یا خلاقیت ها در معماری. به عبارتی معماری از آنجا که در لایه های مختلفی می تواند با زندگی ساکنین شهر ارتباط برقرار کند خلاقیت در معماری نیز نمی تواند دریک لایه یا سطح به معماری سیطره بیابد. معماری یک خانه که در واقع زندگی یک خانواده را تعریف می کند با معماری یک مونومان که شاید ساعاتی چشمان ما را بیازارد یا موجب مباهات یا شرمساری یک ملت شود با معماری یک موزه که چند ساعت از وقت ما را ممکن است در طول سال به خود اختصاص دهد و یا یک بیمارستان که در آنجا به دنیا و از دنیا می رویم متفاوت اند. به عبارت روشن تر از آنجا که در دیدگاه کلاسیک نیز, معماریحاصل ترکیب سه حوزه استحکام , سودمندی و زیبایی (فرم , سازه , عملکرد ) (حکایت , ساختار , آسایش) است خلاقیت نیز می تواند در هر یک از این سه لایه بروز یابد. یه عنوان مثال گاه در معماری سازه بنا به عنوان خلاقانه ترین بخش کار بروز می کند نظیر کارهای کالاتراوا یا پیانو و یا ممکن است فرم حرف اول را بزند نظیر کارهای گهری یا کوربوزیه و یا عملکرد نقش خلاقانه را ایفا کند همچون حل و فصل بهینه پلانهای پیچیده فرودگاه ها و این سه می توانند در یک پروژه نیز به منصه ظهور برسند.

علاوه بر این رابطه معماری به عنوان جزئی از اجزا شهر نیز نباید فراموش شود . یعنی این تنها استفاده کنند گان یا مالکین بنا نیستند که باید در محاسبات و رفع نیازهای مختلف زیبایی شناسی و آسایشی لحاظ شوند بلکه سایر ساکنین شهر که ممکن است از وجود یک بنا متاثر شوند نیز باید در نظر گرفته شوند. فرض کنید بناهای یک شهر هر یک به معماران توانا داده شود و هر معمار بنا به ایده ها و کانسپتی که در ذهن دارد به طراحی بپردازد. اگر چه هر یک از این اجزا ممکن است کاملا خلاقانه طراحی شده باشند اما جمع اجزا ممکن است به یک مجموعه بی شکل و بی هویت و فاقد وحدت و خوانایی مورد نیاز در یک محیط شهری منجر شود. به عبارتی خلاقیت در لایه شهر فدای خلاقیت در لایه تک بنا می شود. نمونه اش شهر برازیلیا است که اگر چه تک بنا ها ممکن است نوعی معماری خلاقانه محسوب شوند اما کل شهر به عنوان فضایی برای زندگی , کار و تفریح کسل کننده و فاقد خلاقیت شهرسازانه است. در ملبورن این امر کاملا مشهود است که اگر چه خانه ها همگی از چندین الگوی تکراری و مشخص استفاده می کنند و رنگ سفالهای بام و دیواره ها محدود به چند مورد بیشتر نمی شود اما ماحصل این معماری به نظر تکراری و نه چندان خلاقانه شهری است زیبا و دارای وحدت شکلی و فضایی. به علاوه امروزه دیگر پروژه های معماری محصول همکاری تیم های مختلف و انواع و اقسام رشته ها از تاسیسات و نور پردازی گرفته تا برنامه ریز شهری و معمار داخلی و طراح منظر است و محصول نهایی حاصل همکاری و هماهنگی خلاقانه این کار گروهی نیز هست نه صرفا تراوشات ذهنی یک فرد به نام معمار. همانطور در زمینه خلاقیت ها و اکتشافات علمی ممکن است امروز تصور کلاسیک دانشمند یا کیمیاگر که با حبس خود در لابراتوار و ترکیب چند عنصر به کشف جدیدی نائل می شود مضحک به نظر برسد کار معماری خلاقانه نیز تنها با حضور یک فرد ممکن نیست و می تواند با کار گروهی بارور تر شود.
خلاقیت و نو آوری
مساله بعدی ریشه زبانی مفهوم خلاقیت یا Creativity است در واقع به خلق یا آفرینش یک چیز برمی گردد. خلق کردن با دو چیز همراه است. خلق چیزی که تا به حال وجود خارجی نداشته است و خلق بر اساس ترکیبات از پیش موجود. قبلا در پستی نوشته بودم که در تورات داستان آفرینش اینگونه نقل شده : و در آغاز خداوند آسمانها و زمین را آفرید. زمین بی شکل بود و تهی و تاریکی بر روی عمق استوار بود و روح خداوند بر سطح آب در حال حرکت بود و بعد از جدایی زمین و دریا ست که زمین شایستگی شکل پذیری را می یابد. ایجاد دو مکان دریا و زمین. پس آفرینش با خلق دو مکان است که آغاز می شود و سپس فرایند جداسازی آغاز می شود : روز از شب , تاریکی از روشنایی , آب دریاها . بنابر این آفرینش مکان از نا-مکان آغاز نمی شود. آفرینش نه از خلا آغاز می شود و نه به عنوان خلاء. در نگاه افلاطون جهان توسط Demiurge آفریده شد اما تفاوت این آفریننده با آفریدگار حکمت ارتودوکس مسیحی Ex nihilio در این است که وی جهان را از نیستی Nihil نیافریده بلکه به آشفتگی ماده سازنده جهان نظم بخشیده است. Demiurge یا Creator در cosmology افلاطون هنرمندی است که فرمهای جدید را خلق نمی کند بلکه فرمهای از پیش آماده را به مواد بی شکل تحمیل می کند. یعنی همانند کاری که یک صنعتگر با ماده خام انجام می دهد Craftsman . اینجاست که ارتباط ریشه ای کلمه Architecture با صنعتگر و صنعت ( تخنه یا-Techne تکنیک ) روشن تر می شود. متاسفانه شاید معادل ما برای کلمه Architecture یعنی معماری قیاس ریشه ای زبانی یکسانی را فراهم نکند زیرا این لغت بیشتر از مفهوم عمران و آبادانی گرفته شده است . این همان چیزی است که David Farrel krell از آن به عنوان tic-Talk نام می برد و به جای کلمه Architecture , معادل Archeticture را پیشنهاد می کند.
اما آیا لزوما هر نوآوری خلاقیت است یا آیا هر چیزی که خلق می شود باید نو باشد؟ مفهوم خلاقیت و مفهوم نوآوری یا چیز جدید آوردن بسیار با هم قرین اما یکسان نیستند. شاید بهتر باشد به جای نوآوری از واژه آشنایی زدایی استفاده کنیم چرا که در واقع مثل کلمه پست مدرنیسم که مدرن را در بطن خود دارد آشنایی زدایی نیز مفهوم گذشته , تکراری , از پیش موجود را در خود نهفته دارد. این امر در واقع کمک می کند که در مواجهه با یک بنا با مقایسه کدهای نا آشنا و با رجوع به حافظه بصری بیشتر با بنا در گیر شویم و از دیدن رگه های آشنا در آن لذت ببریم تا اینکه با بنایی روبرو شویم که هیچ ارتباط یا سبقه بصری در ما بر نمی انگیزد.
نکته دوم میزان و درجه و تفاوت خلاقیت در هنرهای سنتی و هنر مدرن است. پرواضح است که آهنگ تغییرات فرمی و الگو واره ها در معماری گذشته بسیار آرام تر بوده و در یک دوره طولانی دست خوش تغییرات اندکی می شدند حال آنکه امروزه سبکها با سرعت و شتاب بیشتری عوض می شوند و با اتکا به تکنولوژی و مصالح جدید دست معماران برای واقعیت بخشیدن به ایده هایشان باز تر است. اما در همان معماری با ضرب آهنگ آرام معماران دست به خلاقیتهایی می زدند که تنها با بررسی متوالی و مقایسه با سایر دوره ها می توان به این نوآوری ها –یا بهتر است بگوییم آشنایی زدایی ها- پی ببریم. نمونه اش مسجد آقا بزرگ کاشان است که معمار در این بنا مجموعه ای از عناصر آشنای گذشته نظیر حیاط-ت , بادگیر , وارد کردن احجام سه بعدی در نمای دو بعدی, اختلاف سطح و …. را خلاقانه همچون سمفونی زیبا ترکیب کرده است.
مساله بعدی ارتباط خلاقیت با حل مساله Problem solving است.
به عبارتی برای برخی خلاقیت به معنی مطرح کردن یک مشکل و بعد یافتن بهترین راه حل برای رفع آنست. هر چه این راه حل بهتر و جامع تر مشکل را حل کند خلاقانه تر به حساب می آید. اما مساله این است که اینجا یک دور کذایی وجود دارد.اولا معماری بر خلاف هنرهای زیبا که در آن مشکل را ذهنیت هنرمند به عنوان یک مفهوم انتزاعی خلق می کند با مشکلاتی دیگری نیز روبروست که کاملا بیرونی و ملموس اند. مشکلاتی نظیر اقلیم , عملکرد , ترافیک , سر و صدا, سازه , دید و…
پاسخی که معمار حل بهینه این مشکلات می یابد می تواند به عنوان محکی برای خلاقیت به کار رود. به عبارتی ممکن است که طرحی که یک معمار برای ساخت یک بنای جدید در یک بافت تاریخی ارائه می کند چیز بارز و چشم بر انگیزی نباشد اما خلاقیت معمار در برخورد با متن و زمینه بنا نهفته باشد.ثانیا تعیین اینکه مشکل یا مساله اصلی معماری چیست بستگی به مورد دارد. اینجاست که مشکل بر سر مثلا معماران فرمالیست با عملکردگرا یا مفهوم گرا پیش می آید. از نظر گروهی خانه ماشینی برای زندگی است و اگر بنایی در همین حد به نیازهای ساکنین پاسخ دهد رسالتش را به انجام رسانده است. برای برخی خانه فراتر از این و جایی برای باشیدن یا سکونت است. در نتیجه خلاقیت نیز نسبی تعریف می شود.
خلاقیت و آموزش معماری
در این زمینه فکر می کنم در دسترس ترین مرجع در ایران کتاب بوطیقای معماری آنتونیو آنتونیادس باشد که درآن نویسنده این ذهنیت را که خلاقیت امری موروثی و منحصر به فرد که قابل انتقال هم نیست به چالش می کشد و به ارائه روشهای مختلف برای پرورش قوه خلاقیت در دانشجویان , تعریف تقلید و انواع ان در معماری , ارتباط معماری با سایر هنرها و .. می پردازد.
فرم ، عملکرد ، شهر، مفهوم ، حکایت Narrative ، ساختار ، مصالح ، بازیهای فضایی ، همه و همه میدانهایی برای بروز خلاقیت می باشند و این فردیت هنرمندان و نیز نوع بنا و مناسبات اجتماعی- مکانی است که تعیین می کنند کدامیک به نحوبهتری می توانند پاسخگوی این حیاتی ترین ویژگی معماری باشند.
۞امروزه برخی از نویسندگانی که به این موضوع می‌پردازند، حتی مدعی‌اند که جنبش مدرن حکم نوعی «کلاف سردرگم» را دارد؛ آنان اظهار می‌دارند که معماران مدرن در عالم واقع «ایدیولوژی» مشترکی نداشتند و به طریق اولی معماری مدرن نمی‌توانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بی‌تردید مبنا و جهت‌گیری خاص خود را داشته است، و تنها آن دم که این به درستی درک گردد، امکان رسیدن به ارزیابی منصفانه‌ای از پیامدهای آن، و از جمله کوشش‌های پسامدرن اخیر، فراهم می‌آید. به این طریق می‌توان به نقطه عزیمتی برای جست و جو و پیگیری معماری‌ای دموکراتیک در عصری که در آن به سر می‌بریم، دست یافت.

رویکرد اتخاذ شده، رویکردی است عینی و پدیدارشناختی. ازطریق نوشتن، «پیرامون» معماری، و با اولویت اصلی را به مسائل اجتماعی و سیاسی دادن، چیزی حاصل نمی‌آید. معماری را باید با مناسبات خود معماری درک کرد. البته این بدین معنی نیست که معماری را رشته‌ای «مجزا و خود مختار» برشمریم. معماری به مثابه نوعی هنر، به زندگی تعلق دارد. هدف آن نیز عبارت است از فراهم آوردن مکان‌هایی که زندگی بتواند در آن «به وقوع پیوندد». مکان، مجموعه‌ای از منابع یا احیاناً ظرفی خنثی وبی‌طرف نیست؛ بل درواقع محیطی است عینی و ملموس که نوعی نظم و منش و ویژگی در خود دارد. بدین ترتیب چنانچه در سویی راجع به زندگی سخن رانده شود، و در سوی دیگر از مکان، چنین چیزی بی معناست. «طراحی برای زندگی» به واقع شعاری بود که برای بیان هدف کلی جنبش مدرن به کار می‌رفت.

تفصیل این امر، با توصیفی از جهان نو و نیاز انسان برای جهت‌گیری و تعیین هویت در آن، آغاز می‌گردد. معماری به طور کلی این نیاز را از طریق سازماندهی فضایی و بیان صوری، برآورده می‌سازد. اهمیت بنیادین این مفاهیم، مدت‌ها پیش تشخیص داده شد لیکن تا امروز هیچ‌گاه بحث شایسته و درخوری در مورد آن صورت نپذیرفت.

واژه «ریشه‌ها» در این مقاله اشاره به ساختارهای ماندگار (و نه زودگذر) و الگویی، و همچنین تجارب و یافته‌های دوره‌های تاریخی مربوط به آنها دارد. در برهه کنونی که ابعاد تاریخی معماری مجددا نقشی عمده یافته‌اند، مشخصاً مباحثی از این دست اهمیت می‌یابند. برای ممکن ساختن طرح این‌گونه مباحث، در هر فصل بخش‌هایی نظری با ماهیتی کلی گنجانده شده است. شیوه عرضه این‌گونه مباحث، گاهشمارانه یا زمانبندی شده نیست بلکه برحسب مسائلی که جنبش مدرن را متأثر می‌ساخت، سازماندهی شده است و به دنبال آن، مسیر تکوینی که گیدیون آن را «سنّت جدید» می‌نامید درج گردیده است. با این حال نوعی گاهشماری و یا زمان‌بندی نیز تلویحاً به چشم می‌خورد که با عناوینی همچون «پیش از مدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» نشان داده شده است.

۱- دنیای جدید و معماری جدید

معماری مدرن بدین‌خاطر پا به عرصه حیات نهاد که به انسان یاری رساند که در دنیای جدید همچون کاشانه خود احساس آسایش کند. مفهوم این احساس آسایش، فراتر از نیاز به سرپناه، پوشاک و غذاست؛ و در وهله نخست به مفهوم همانند پنداشتن خود با محیط زیست طبیعی و اجتماعی است. این مفهوم در عین حال نوعی احساس تعلق ومشارکت را نیز دربردارد، یعنی تملک جهان آشنا و درک شده. انسان باید احساس کند که از جمله درمعرض چیزهای شناخته شده و با معنی قرار دارد. ما همه آگاهیم که این تعیین هویت در جهان مدرن مشکل‌آفرین شده است. محیط‌های بسته و امن گذشته فروپاشیده‌اند، و ساختارهای جدیدی را می‌طلبند.

معماری مدرن یکی از این صور است. هدف کلی معماری مدرن این است که برای انسان سکونتگاه جدیدی تدارک ببیند. این سکونتگاه جدید باید نیاز به شناسایی را برآورده سازد و بدین ترتیب تجلی «رابطه دوستانه» جدید بین انسان و محیط زیست اوباشد. لوکوربوزیه در سال ۱۹۲۳ نوشت:« مسئله خانه، مسئله عصر است.»، «تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد. معماری، در این دوره نوسازی، نخستین وظیفه‌اش تجدید نظر در ارزش‌ها و عناصر تشکیل دهنده خانه است.»

نخستین اعلامیه مهم بین‌المللی معماری جدید، وایسنهوف در اشتوتگارت –۱۹۲۷- در واقع نمایشگاهی با عنوان «سکونتگاه» بود. جنبش مدرن با در نظر گرفتن سکونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی کارهای ساختمانی را دگرگون کرد. کلیسا و قصر، به عنوان مهم‌ترین کارهای گذشته، اهمیت خود رااز دست دادند، و از آن زمان به بعد موسسات عمومی دولتی ، «توسعه» خانه را مورد توجه قرار دادند. به موجب همین امر نوعی نگرش دموکراتیک جدید، بر طبق ساختار دنیای جدید پدید آمد.

بارها پیشگامان معماری مدرن تازگی جهان مدرن را متذکر شدند، و تأکید ورزیدند که اکنون معماری نمی‌تواند با فرم‌های گذشته به کار رود. در این باره، شعار لوکوربوزیه بسیار شناخته شده است: «عصر مهمی آغاز شده است. روحیه جدیدی به وجود آمده… سنت‌ها و رسوم باعث سرکوب معماری شده‌اند. «سبک‌ها» دروغ اند… عصر متعلق به ما، و سبک متعلق به آن ، روز به روز معین می‌شوند.» و «میس ون دروهه» می‌افزاید:« نه دیروز، نه فردا، بلکه فرم را تنها در همین اامروز می‌توان معین ساخت.» این عقیده که بیان شد بی‌توجه به عقاید سیاسی بود، گرچه هر دو با نگرشی ریشه‌ای با یکدیگر پیش‌می‌رفتند. هانس مه یر مارکسیست در مقاله‌ای با عنوان «دنیای جدید» نوشت: «هر عصری فرم جدید خود را می‌طلبد. رسالت ماست که به دنیای جدید، شکلی جدید با معانی امروز بدهیم. اما دانش ما از گذشته باری است که بردوش ما سنگینی می‌کند…» نتیجه آنکه، معماری باید از نو دست به‌کار شود «انگار هرگز پیش از این نبوده است»، و این هدفی است که پیش از این درباره آغاز قرن مطرح نشده بود.

در ۱۹۱۴ ، آنتونیو سنت الیا پیرو فوتوریسم اظهار داشت: «معماری با سنت قطع رابطه می‌کند؛ ضرورت ایجاب می‌کند که معماری دوباره از اول آغاز گردد… تضاد شدیدی بین دنیای مدرن و قدیم با چیزی مشخص می‌شود که پیش از این وجود نداشت…» تمام اظهار نظرهایی که نقل قول شد، به پرسش میانه رو و بی‌پیرایه شینکل به سال ۱۸۲۶ برمی‌گردد: «آیا نباید بکوشیم که سبک متعلق به خود را بیابیم؟»

در واقع معماری جدید به عنوان چیزی از بیخ و بن جدید ظاهر شد. به نظرمی‌رسد فرم‌های آن از گردآوری‌های شتابزده، همچون مظاهر نگرش جدید دنیا، ابداع شده بودند. طرح «بازار مکاره جهان» هکتور هرو، در پاریس ۱۸۷۶ ، پیشاپیش همین موضوع را نشان می‌دهد. در این طرح فرم‌های بسته و سنگین ساختمان‌های گذشته از بین رفته‌اند؛ فضا، بی‌نهایت در تمام جهت‌ها گسترش یافته، به گونه‌ای با افق نامحدودی نشان داده شده است، و ساختمان به مثابه حجم باز و شفافی ظاهر می‌شود که به نوعی جزء سازنده‌ای از کل فضاست. حجم ساختمان با عضوهای باریک چدنی مشخص شده است، که هر چند مانعی برای فضای باز و پیوستار اساسی آن هستند ولی در عوض ضرباهنگ و مقیاسی را به دست می‌دهند. بدین ترتیب، ساختمان وضعیت «جهانی» جدیدی را بیان می‌کند که نقطه عطفی برای نمایشگاه‌هایی از این دست می‌شود و انسان را به مشارکت در جهانی که ویژگی آن آزادی جدید حرکت و انتخاب است ، دعوت می‌کند. ما هدف ها وپیامد‌های معماری مدرن را درک می‌کنیم، بنابراین باید «تازگی» جهان مدرن را هم در نظر بگیریم و جویا شویم که چگونه معماری در آشکار ساختن آن به کار می‌آید.

تصور فضایی جدید
سنت الیا، کلیدی برای بحث تازگی جهانی مدرن پیشنهاد می‌کند و می‌گوید که جهان مدرن با « چیزی که پیش از این نبود » مشخص می‌شود . هانس مه یر در مقاله‌ای که پیش‌تر عنوان شد، چیزهایی را توصیف می‌کند که قبلاً نبوده‌اند، مانند «اتومبیل‌هایی که با سرعت در خیابان‌ها می‌روند، و هواپیماها که در هوا به پرواز در می‌آیند و دامنه حرکت و فاصله بین ما و زمین را عریض تر می‌کنند.» اما تحرک، تنها یکی از جنبه‌های درک جدید فضا و زمان است. مه‌یر همچنین اشاره می‌کند که «همزمانی رویدادها» به وسیله تبلیغات و نمایشگاهها (امروز ما می‌گوییم «رسانه‌ها») به منصه ظهور می‌رسند، و ارتباط به وسیله «رادیو, تلگراف وبی‌‌سیم» سبب می‌شود که «ما از انزوای ملی رهایی یابیم و جزئی از اجتماع جهانی شویم.» دست آخر، مه‌یر خاطر نشان می‌کند که «خانه‌های ما متحرک تر از همیشه‌اند. بلوک‌های بزرگ آپارتمانی ، واگن‌های تختخواب‌دار، قایق‌های تفریحی خانوادگی، کشتی‌های مسافربری بین اروپا و امریکا، مفهوم محلی وطن را به تدریج ضعیف می‌کنند. ما جهان وطنی می‌شویم.» مه‌یر در سال ۱۹۲۶ اضافه‌ می‌کند، آنچه که در حال به‌دست آمدن است – و او به توصیف آنها می‌پردازد- پیش از اینها یعنی در حدود نیمه قرن نوزدهم به آن پی‌برده‌ بودند، و وضعیت مسلماً از امروز چندان متفاوت نیست. جهان فراگیر و باز همین است، و زمان آن فرار رسیده است که به همین صور باقی بماند. در ۱۹۳۰ میس ون دروهه گفت:« عصر جدید واقعیتی است که جدای از نظر مثبت یا منفی ما، وجود دارد.»

«چیزهای» جدید مسلماً برای خودشان چیزهای جالبی‌اند، اما تغیرات کلی در روابط میان انسان و محیط‌زیستی که در پی این امر شکل می‌گیرد، مهم‌ترند. بنابراین ما درباره «آشکارگی»، «تحرک»، «ارتباط» و «همزمانی» صحبت می‌کنیم. تمام این واژگان به ساختارهای وابسته به فضا و زمان اشاره دارند و به نظر می‌رسد که تازگی جهان مدرن اساساً باید در شرایط چنینی درک شود. برای بسیای این درک ناممکن به نظر می‌رسد. وجود جهانی «پیچیده و متناقض » که در جست و جوی وجوه اشتراک یا خصیصه‌ای ساختاری است، عبث به نظر می‌رسد. با این حال، این پیشگامان ظاهراً معتقد بودد که چنین خصیصه‌هایی وجود دارند، و در نتیجه درک آنها را به عنان نقطه عطفی در نظر می‌گرفتند. آنها به ویژه توجهشان را به «تصور فضایی جدید» متمرکز داشتند و فرض‌ کردند معماری هنری است که «مکان‌مندی» جهان را ظاهر می‌سازد.

به طور کلی، تصور فضایی جدید، در مقایسه با «مکان‌های» مجزا از هم و نیم‌ مستقل که ساختار فضایی دنیاهای گذشته را تشکیل می‌دادند، توجهی خاص به آزاد بودن و پیوستگی می‌دهد. این آزاد بودن هر چند اساساً افقی است، اما به وضعیت کلی‌ای دلالت دارد مبنی بر اینکه ظاهر زمین منسجم است، در صورتی که جهت عمودی بر همین قیاس اهمیتش را از دست می‌دهد. رابطه با آسمان و «بعد مذهبی» ساختارهای گذشته، زمانی که زمین امکانات ایجاد گسترش افقی را فراهم می‌کند، به دست فراموشی سپرده می‌شوند.

معماری باروک برای غلبه بر گسترش افقی پدید امد. در طول قرن هفدهم، امر مطلقی که جهان قرون وسطی را نظم می‌بخشید، با انبوهی از سیستم‌های متضاد، یعنی سیستم‌های مذهبی، سیاسی، یا اقتصادی در آمیخته بود. به دلیل رقابت آشکار یا ضمنی، تکثیر نقشی اساسی به دست آورد، و الگوهای پویا و مرکز گریز رواج بافت. تکثیر تنها در مرکز، معنا و تأثیر می‌یابد و به همین ترتیب اصول بدیهی اساسی سیستم نشان داده می‌شود. در این مرکز، ارجاع عمودی، ترفندی برای ایجاد سیستمی است ک به مثابه نقطه کانونی ظاهر می‌گردد. سیستم باعزیمت از این نقطه می‌تواند بی‌اندازه گسترش یابد. نقشه شهرهایی مانند ورسای و کارلسروهه نمونه‌هایی از شهرهای آزادند که در عین حال بر درک فضایی باروک متمرکزند.

تصور فضایی جدید که در طول نیمه دوم قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت، زمام تصورات گسترش و تحرک را نیز در دست گرفت، اما مرکز نمادین را از بین برد. در جهان مدرن درک انسان دیگر به وسیله چیزی که در رأس موضوع قدرت قرار دارد هدایت نمی‌شود، بلکه دست کم از بعد نظری، آزادی معینی وجود دارد و در دسترس هرکسی نیز قرار می‌گیرد. با این حال «نبود مرکز» درک ما از جهان را شدیداً دشوار می‌سازد. حال امکان تشخیص موقعیت و تعیین خویت انسان در جهان پویای ارتباط و دگرگونی چگونه خواهد بود؟ حل این مسئله، وظیفه معماری مدرن است.

زمانی که پیشگامان معماری «فرم‌های گذشته» را رد کردند، قصدشان تنها نقوش خاص نبود، بلکه تصورات عادی فضایی مانند پرسپکتیو خطی رنسانس یا الگوهای یکه‌تاز باروک را نیز دربر می‌گرفت. اینان به ویژه با ترکیب‌های معماری رسمی آکادمیک قرن نوزدهم نیز که محورها و مراکز هدفمند شهرسازی باروک را به حدّ بازی اشکال صوری نزول داده بودند ، مخالفت می‌ورزیدند. ظاهراً چنین ترکیب‌های مصنوعی و ایستا نمی‌توانست با شکل زندگی جهان آزاد و پویا کنار بیاید. مهم‌تر اینکه، آنها سبک‌ها را به عنوان سیستم‌های انواع ساختمان و عناصر نمادین رد کردند. با سبک‌ها تصورات فضایی گذشته در کارها مشخص بودند. سبک‌ها به عنوان سیستم‌هایی منظم، اجزای به هم پیوسته‌ای را تشکیل می‌دادند که درک جهان را همچون سلسله مراتبی بازتاب می‌داد و در آن میان هر جزء جایگاه و ارزش خاص خودش را داشت. در طول قرن نوزدهم، اجزاء خارج از بافت خود قرار داشتند، و تاریخ به «فروشگاه بزرگی» تقلیل داده شده بود، به طوری که فرم‌ها هر زمان که «نیاز بود» به عاریه گرفته شوند. گیدیون این التقاط گرایی را به عنوان «کاهش ارزش نمادها» توصیف می‌کند، و نشان می‌دهد که چگونه این التقاط گرایی برای به دست دادن «انسان خود ساخته جدید»، نوعی «بهانه انسان گرایانه» را به خدمت می‌گیرد. شارل بودلر در حدود سال ۱۸۵۰ چنین می‌نویسد: «مهم‌ نیست که او تا چه حد می‌تواند باهوش باشد، مهم این است که فردی التقاطی چیزی جز انسانی نالایق نیست؛ برای او انسان نه ستاره است و نه قطب نما. فرد التقاطی همچون کشتی‌ای است که به یکباره در برابر هر باد، بادبان برمی‌افرازد. پس جای تعجب نیست که لوکوربوزیه به نقل از هانری وان دو ولد، سبک ها را «دروغ» می‌نامد.

رد کردن سبک‌ها به طور ضمنی دلالت بر آن داشت که زبان جدید فرم‌ها به منظور تثبیت تصور فضای جدید در کارها ضروری می‌نمود. «معماری معصر باید راه دشواری را بپیماید. معماری نیز مانند نقاشی و مجسمه سازی باید از نو آغاز کند. معماری باید بر ابتدایی ترین چیزها از نو غلبه کند؛ انگار که چیزی پیش از این نبوده است. معماری نمی‌تواند به فضای یونان، روم، یا باروک برگردد و به تجربه آنها دل خوش کند. انسان باید در بحران‌های خاص در انزوا زندگی کند تا از احساسات و اندیشه‌های درونی‌اش آگاه شود. این بود وضعیت تمام هنرها در حدود سال ۱۹۱۰٫ با این حال، این می‌توانست در تعبیر نیاز به روش جدیدی برای بیان به مثابه مسئله‌ای صرفا« صورت‌ گرایانه»، نقشی سطحی داشته باشد. پیش از این تأکید شد که معماری جدید در نظر داشت کمک کند تا انسان پایگاه وجودی ‌اش را به دست آورد. کاهش ارزش نمادها در واقع بخشی از بیگانگی کلی انان بود که درطول قرن نوزدهم نمود یافته بود. انسان با محروم شدن از نمادهای معنادار، دیگر نمی‌توانست با محیط‌زیست خود احساس نزدیکی کند، و بدین ترتیب حس تعلق خود را از دست داد. تصور فضایی جدید نویدی را نشان می‌داد، اما به دلیل ذوق و سلیقه حاکم که در تحرک‌ها و انگیزه‌های احساساتی و خیال‌برانگیز پناه‌گرفته بود، شدیداً در حالت سرکوب به سر می‌برد برای غلبه به این حالت بیگانگی، به هنر جدیدی نیاز بود، که بتواند دستیابی انسان عاطفی را نسبت به «چیزی که پیش از این وجود نداشت» ممکن سازد، و او را آماده کند تا با آزاد بودن و تحرک احساس امنیت کند. معماری مدرن بخشی از این هنر است، و به طور کلی هماهنگ با تحول هنر مدرن، به ویژه همراه با نقاشی و مجسمه‌سازی مدرن، شکل گرفته است.

سوراخ سوزنی هنر مدرن

هنگامی که تجربه گرایی به عنوان شیوه راهنمای جهان جدید برگزیده شد، هر چند زمام اعتقاد به خرد را هنر مدرن به دست گرفته‌ بود، و در عین حال به بررسی «علمی» پدیده‌های هنری، به ویژه در باهاوس مبادرت ورزید، اما بیشتر پیشگامان پی برده بودند که انسان نمی‌تواند جای پای وجودی خود را تنها از طریق خرد به دست آورد. علوم طبیع، جهان را به انچه که «اندازه گیری شدنی» است – یا همانا کیفیت های انتزاعی- تقلیل می‌داد، در حالی که کیفیت کارهای بتنی که جهان هر روزه ما به وجود می‌اورد مدام به یأس مبدل می‌شود. احساسات انسان در جهان کمّی شده تغییر می‌کنند، و بین طغیان‌های ناگهانی و بی‌تفاوتی درون‌گرا نوسان می‌یابند. گیدیون می‌نویسد:«شکاف بین واقعیت اخیراً به وجود آمده و احساس عاطفی به وجود آمده با انقلاب صنعتی، به دلیل ماشین‌های مهار نشدنی است – حاصل این امر، احساس در‌به‌دری همچون پایانی در خود است – و نتیجه آن نیز،گریز به رمانتیسیسم است. این دوگانگی، طلوع هنر رسمی قرن گذشته را که هنوز هم معیار ذوق و سلیقه عامه مردم است ، بیان می‌کند. هنر مناسب و مطلوب نمایشگاه‌ها، مراکز دانشگاهی و مطبوعات، یعنی هنری که قدرت واقعی داشت، با حاکم بودن بر جهان عاطفی عامه مردم عینیت می‌یافت و هنر صرفاُ به عنوان نوعی دارو و مواد مخدر تلقی می‌شد» «قرن نوزدهم بین جریان‌های گوناگون که کاملاً کورکورانه در تمام جهات به آن دست می‌یافت، دست وپا می‌زد. قرن نوزدهم رهایی‌ش را با فرار از گذشته جست و جو .می‌کرد…» بهبود بخشیدن به این «دوگانگی» در اندیشه واحساس، هدف اساسی جنبش مدرن هنر در معاری بود.

اانسان باید به شیوه‌های متفاو درک کند و جهان گذرای پدیده‌هایی را که نسبت به آنها احساس تعلق و وابستگی دارد «حفظ کند» . بدین لحاظ انسان تشابهات انتزاعی را طبقه‌بندی و به «قوانین طبیعی» وارد می‌کند. یا ابزار عملی می‌سازد تا بتواند موقعیت‌ها را بر طبق مقاصد خود طبقه‌بندی کند. اما این کارها کافی نیست. درک تا اندازه‌ای بیش از نظریه و عمل معنی می‌دهد. درک در عین حال به معنی حفظ دیدی اینکه اشیاء چگونه هستند و دید ماهیت واقعی آنها، که از روابط متقابل آنها ناشی می‌شود، نیز هست. یعنی اینکه ما باید این وضعیت را به عنوان کلیتی کمّی و به عنوان آن «زندگی – جهانی» پرمعنا که از علم و فن‌آوری می‌گریزد، درک کنیم. بدین ترتیب اثر هنری‌ ای خلق می‌کنیم که به عنان انگاره جهان را توصیف نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود جهان به مثابه واقعیتی ملموس، بماند. هیدگر می‌گوید: «فقط انگاره‌ای که تجسم چیزی است دید را حفظ می‌کند، و با این حال انگاره تجسم شده به شعر تکیه دارد.» بنابراین اثر هنری و جهانی رویت پذیر را می‌سازد و آن را حفظ می‌کند. اثر هنری شیء را به معرض نمایش نمی‌گذارد. بلکه آنچه را که به عنوان شیء است نشان می‌دهد، و این یعنی «گرد آوردن» جهان. شیء هرگز تنها نیست بلکه به اشیاء دیگر مربوط می‌شود، و «شیء بودن» آن به همین روابط بستگی درد، یا به بیان هیدگر ، در جهان انباشته می‌شود. زمانی که هنرمند شیء را ارائه می‌دهد، این جهان را نشان می‌دهد و از این رهگذر شیئی می‌سازد که پرمعنا شود.

در طول نخستین دهه بیستم، «انقلاب بصری» ای در هنرهای تجسمی روی داد. که مبتنی بر عدول از نمایش واقع‌بینانه اشیاء زندگی روزمره که معیار نمایش اعصار گذشته به شمار می‌آمدند بود. در کوبیسم این شیوه از طریق استفاده از دیدگاههای متعدد همزمان به دست آمد، و به موجب آن چند جنبه شیء به صورت یک انگاره در آمدند. در نتیجه «نقش» سنتی دور ریخته شد، و نوعی «فرم آزاد» جدید به صورت موجود شکل گرفت. این انقلاب حدود همان زمانی که برخ از معماران سبک‌های تاریخ را کنار گذاشته و پیشگامان موسیقی مدرن نیز از تونالیته دست برداشته بودند، اتفاق افتاد. تمام این تجربه‌ها را می‌توان به مثابه تلاش‌های موازی یکدیگر در توسعه هنر «مدرن» که می‌توانست جهان جدید آزادی را متجلی سازد، درک کرد. پل کله می‌گوید: «هنر آنچه را که رؤیت پذیر است بازگو نمی‌کند، بلکه رؤیت پذیر می‌سازد»، و در آثار خود این اصول را که باعث می‌شود ما به کیفیت ذاتی پدیده‌ها پی ببریم به اثبات می‌رساند. طرح «باران» او، قطره‌های جاری رگبار، شدت و غلظت متفاوت آن ، و سرچشمه‌اش را با «گنبد مینا»یی در دوردست ارائه می‌دهد. بنابراین، هنر مدرن می‌خواهد که از طریق انتزاع کیفیت‌های اشیاء به ماهیت واقعی آنها نفوذ کند. گاه فرم‌های ساده این ماهیت را نشان می‌دهد. با این شیوه هنر مدرن در برابر «کاهش ارزش نمادها» می‌جنگد، اما باید «راه دشواری را پیشبگیرد و به ابتدایی ترین چیزها انگار که پیش از این هرگز وجود نداشت دوباره دست یابد».

هنر مدرن و معماری مدرن به یکدیگر تعلق دارند. هدف هردوی اینها کمک به انسان برای یافتن جای پای وجودی دردنیای جدید از طریق تجسم و ویژگی‌های آن است. خصلت هنری معماری مدرن را پیشگامان آن تشخیص دادند. لوکوربوزیه تأکید خاصی به این دیدگاه داش، به طور که در تمام سه فصلی که در کتاب خود درباره «معماری» به نام «به سوی معماری جدید ارائه کرده، همین نظر را مطرح می‌کند: « شما سنگ، چوب و بتن را به کار می‌گیرید و با این مواد خانه و کاخ می‌سازید. این کار، ساختن است. نوعی سازندگی در کار است.سپس ناگهان احساسات درونی‌ام را بر می‌انگیزید، حالم را خوب می‌کنید، و من خوشحال می‌شوم و آن را زیبایی می‌خوانم. این معماری است و هنر در آن نقش دارد.» حتی میس ون دروهه که به کلی «خشکه مقدس» ترین پیشگامان تلقی می‌شود، در مقدمه نشریه رسمی Wessenhofsiedlang همان عقاید را بیان می‌کند: «امروز کاملاً ضرورت دارد تأکید شود که سکونتگاه جدید، به رغم جنبه‌های فنی و اقتصادی آن، مسئله‌ای هنر است. این امر تنها از طریق تلاش‌های خلاق می‌توان به آن دست یافت.» دست آخر آنکه، میس ون دروهه کلکسیونر نقاشی‌ها کلی (و نه موندریان!) شد. بدین لحاظ، جنبش مدرن در معماری، در واقع جنبش هنری بود.

اما آیا این امر مغایر با تعبیر رایج از معماری مدرن به عنوان معماری «کارکردگرایی» نیست؟ مسلماً لوکوربوزیه، گروپیوس و میس توجه خاصی به کارکرد داشتند، اما هیچ‌یک از آنها معتقد نبودند که فرم صرفاً از کارکرد «پیروی می‌کند». پیش از این نقل قولی از لوکوربوزیه شد؛ او در ادامه می‌گوید: «شما استفاده از مواد سست و دست به کار شدن با مواضع کم و بیش سود جویانه روابط خاصی را به وجود می‌آورید که عواطفم را بر می‌انگیزید. اینها نوعی از آفرینش بسیار دقیق ذهن شماست. این معماری است.» کارکردگرایی افراطی در طول سال‌‌های رهبری گروپیوس در باهاوس نیز دنبال نشد. ان رویکرد تنها در سال ۱۹۲۸، زمانی که هانس مه یر مدیریت باهاواس را بر عهده گرفت ، ارائه گردید. همان سال مه‌یر در بولتن مدرسه نوشت: «تمام چیزها در این جهان محصول فرمولی هستند که عبارت است از: کارکرد ضربدر اقتصاد. بنابراین تمام این چیزها آار هنری نیستند. کال هنر ترکیب است و بنابراین بی‌فایده. کل زندگی کارکرد ست و بنابراین غیرهنری.» نتیجه آنکه کارکردگرایی مه‌یر در حاشیه جنبش مدرن باقی ماند. هر چند این موضوع پس از جنگ جهانی دوم به دست نیروهایی که اساساً به اقتصاد و کارآیی علاقه‌مند بودند دنبال شد، و آنان تا آنجا پیش‌رفتند که به آن «کارکردگرایی زشت» لقب دادند. کارکرد گرایی زشت به عوض ایجاد هدف هنری معماری مدرن، ساختمان را به فعالیتی صرفاً عقلانی تقلیل داد که با تحلیل منطقی و «شیوه‌های طراحی» هدایت می‌شد.

پیش از آنکه در نظر آوریم که چگونه معماری مدرن اهداف هنری‌اش را در کار جا انداخت، به طور کلی باید سخن چند درباره بعد هنری معماری اضافه کنیم. معماری به عنوان هنر، جهانی رؤیت پذیر را می‌سازد. ظاهراً این جهان با آن جهانی که هنرهای تجسمی می‌سازند همخوانی ندارد. اثر معماری ماهیت و بستگی‌های موجودات بشری ، جانوران یا چیزهای دیگر را بر ما آشکار نمی‌کند. به طور کلی، معماری هیچ چیزی را به تصویر نمی‌کشد؛ پس معماری چه کاری انجام می‌دهد؟ معماری بیش از آنکه چیزی را نمایش دهد شیوه‌های متفاوت هستی بین زمین و آسمان را مجسم می‌کند. البته تمام چیزها با زمین و آسمان رابطه دارند، و این رابطه بخشی از جهان آنهاست، در ساختمان‌ها این جنبه اهمیت اساسی می‌یابد، یا به بیان دیگر، ساختمان‌ها، آنچه را که ما «مکانمندی» جهان می‌نامیم نشان می‌دهند. ساختمان‌ها این کار را با قرار گرفتن روی زمین، سربرافراشتن به سوی آسمان، گسترده شدن د در جهت افقی، و باز و بسته شدن به اطراف خود انجام می‌دهند. لوکوربوزیه از زمان «بیانیه»‌ای که پیش از این نقل شد می‌گوید: «… گیریم که دیوارها به همان طریقی که من پیشنهاد می‌کنم به سوی عرش سر برافراشتند. من نیات شما را درک می‌کنم. روحیه شما مهربان، وحشی، دلربا یا شریف است. اما سنگ‌هایی که برپامی‌دارید باید این را به من بگویند.» یعنی لوکوربوزیه به طور ضمنی میگوید که معماری تا اندازه‌ای فراتر از هنر سازماندهی فضایی است. این نکته مسلماً خصیصه اصلی هر اثر معماری است که فضایی عرضه کند که امکان می‌دهد زندگی «اتفاق بیافتد». اما این فضا باید با فرم‌های ساخته شده در کار مشخص باشد تا بتوان گفت مکان است، یعنی زندگی می‌تواند در آن «رخ دد». زمانی که چیزی اتفاق می‌افتد، در واقع می‌گوییم که زندگی توانسته است رخ دهد.»، یعنی به طور ضمنی می‌گوییم که خیلی بی‌معنی است که درباره زندگی از یک سو و مکان از سو دیگ صحبت کنیم. مکان جزء مکمل حیات بشری است، و این فرصت مناسبی برای معماری است تا مکان‌هایی عرضه کند که مناسب زندگی انسان باشد. منظور از مناسب بودن مکان تنها آن نیست که کارکردها را برآورده سازد، بلکه مکان باید با استفاده از شیوه‌های قرار گرفتن، سربرافراشتن، گسترده‌شدن، باز و بسته شدن، شیوه بودن بین زمین و آسمان را تجسم بخشد. این شیوه‌ها مظاهر آن ویژگیهایی اند که بیانگردرک کلی حیاد در جهان است. “mood” واژه ای است که در ترجمه انگلیسی کتاب لوکوربوزیه برای این معنا به کار رفته است.

در گذشته تصور فضا و فرم همچون انگاره‌هایی یکپارچه می‌نمودند که همزمان دارای خصوصیات اصلی (کلی) و محلی (تفصیلی) بودند. چنین انگاره‌هایی عبارت‌ بودند از ستون، طاق، ستنوری، برج، هرم، و سقف گنبدی. لوکوربوزیه با درک این مطلب معماری را به عنوان «بازی استادانه، درست و شکوهمند حجم‌هایی که در پرتو نور گرد یکدیگر می‌آیند… و بدین لحاظ مکعب، مخروط، کره، استوانه، و هرم فرم‌های بسیار مهمی‌اند…» تعریف می‌کند.

همانطور که پیش از این خاطر نشان شد، معماری مدرن تصور فضایی جدیدی از فضا و فرم، که «همزمانی رویدادها» را به عنوان نقطه عطف در نظر می‌گیرد، به دست می‌دهد. این تصورات ریشه‌هایی در ساختار «فلزی و شیشه‌ای» قرن نوزدهم دادند و پیش از سال ۱۹۰۰ به صورت «دستور زبان» منسجم طراحی به دست فرانک لوید رایت ایجاد شدند. در سال ۱۹۱۴، لوکوربوزیه ساختار اسکلتی برای خانه‌های “Dom-ino” ی خود با هدف «آزاد سازی فضا از یوغ دیوارهای باربر» طراحی کرد و «ترکیبات بی‌شمار آرایه‌بندی‌های داخلی و روزنه‌های نما» را امکان پذیر ساخت. او با «پنج اصل معماری جدید»ش در سال ۱۹۲۶، تعریف دقیقی از ایده‌های جدید به دست داد. یکی از این اصول «پلان آزاد» نامیده می‌شود؛ و این اصطلاحی است که همواره در نظریه پردازی معماری اهمیت عمده‌ای داشته است. بعداً مبدأ اهمیت پدیدارشناسی آن را مطرح خواهیم ساخت؛ تا اینجا فقط می‌توانیم بگوییم که پلان آزاد عاملی برای رفع نیازهای فضایی زندگی مدرن را یافت. با توجه به پلان آزاد، اصل دیگری مطرح می‌شود که «نمای آزاد» نامیده می‌شود.لوکوربوزیه در دو اصل دیگر خود، رابطه جدید ساختمان نسبت به زمین وآسمان را تعریف می‌کند. فرم‌های جدیدی که به دست پیشگامان اجرا شدند توانستند تا اندازه‌ای جانشین «انگاره‌های» گذشته شوند. پیلوتی، پنجره‌های کشیده، و بام مسطح در واقع نوعی اهمیت نمادین به دست آوردند. با اینکه عناری جدید مانند سبک‌ها «زبان» یکپارچه‌ای برای فرم‌ها نبودند، اما به نظر می‌رسد یکپارچگی ظاهری در طول دهه ۱۹۲۰، تولد «سبک بین‌المللی» جدیدی را نشان می‌دهد.

لوکوربوزیه در پروژه خود برای اتحاد ملل به سال ۲۸-۱۹۲۷، تصورات جدیدی را برای کار با مقیاس بزرگ مطرح می‌کند، که برداشت‌های کلی از وجوه غیرمستقیم کار را نز بیان می‌دارد. در این پروژه فضا امکاناتی ایجاد می‌کند که از طریق آنها فرم ساخته شده آزاد می‌گردد، و بدین ترتیب ساختمان با اطراف خود در می‌آمیزد، در عین حال همان‌‌طور که به وضوح گفته می‌شود، حجم‌ها به اجزاء و کل هویت می‌بخشند. بدین ترتیب پروژه «اتحاد ملل» تصورات جدیدی از فض و فرم را ، به علاوه نیز به تحقق چیزهایی از ان دست، به تصویر می‌کشد؛ در واقع معماری فقط مسئله چگونگی انجام کارها نیست، بل اینک چه چیزی انجام می‌گیرد نیز هست. «آنچه» که وظیفه ساختمان است، تجلی شیوه زندگی است، و شکل معماری مدرن بر طبق مکانمندی جهان جدید، تعریف دوباره وظایف ساختمان بود، و باید به راه‌حل‌هایی می‌رسید که واقعاً معاصر باشند.

یش از این اشاره کردیم که خانه، وظیفه اصلی ساختمان‌سازی در معماری مدرن بود، فرانک لوید رایت، به طور کلی تعبیر جدیدی از خانه به دست داد. وی در کتابش با عنوان «خانه طبیعی» نظر خود را اینگونه جمع‌بندی می‌کند: «در آغاز پی بردم که سکونتگاه اساساً مانند غار نیست، بلکه مانند سرپناه وسیع در هوای آزاد، همیشه به چشم‌انداز – به بیرون و درون است – » کارهای نخستین رایت در سال‌های ۱۹۱۰ و ۱۹۱۱ در آلمان منتشر شد و موجب انقلابی در رویکرد معماران اروپایی گردید. سی. آر. اشبی در مقدمه یکی از چاپ‌های آلمانی کتاب می‌نویسد: «رایت پی‌برده که ایده‌های جدیدی (یعنی ایده‌هایی مثل سولیوان) را برای خانه شخصی به کار برد، و خانه جدیدی خلق کند که کاملاً بی‌سابقه است…»،.

اما شیوه جدید زندگی، تجدید نظری در وظایف ساختمانی همگانی را نیز طلب می‌کرد. در طول قرن نوزدهم تعداد زیادی ساختمان‌های جدید در بازسازی جامعه مطرح شد. برخی از آنها تعبیرها وتفسیرها عملکردهای مشخص ساختمانی بودند، اما بسیاری دیگر، مانند آنهایی که به تولید وتوزیع مربوط می‌شدند، کاملاً جدید بودند. برخی کارهای قدیمی نیز اهمیت تازه‌ای به دست آوردند، به ویژه تئاتر و موزه که به عنوان «معابد زیبایی شناختی»، همچون کارهای «پیشرو» ساختمانی، جانشین ساختمان‌های کلیسا شدند. معماری رسمی این دوره، سبک‌های تاریخی را به عنوان راه‌حل به کار گرفت، و برای به وجود آوردن سبک برگزیده توجهی هم به آن«تطبیق» با آن مسئله روز کرد.

به طور کلی وظایف ساختمانی جدید در دو تیپ ساختمان اصلی حل شده بودند: سالن یکپارچه و برزگ، و«آسمان خراش» بلند مرتبه. هردو تیپ از الگوهای شناخته شده سرچشمه می‌گرفتند، اما این الگوها تعبیر کاملاً جدیدی از الگوهای نامبرده بودند. سالن و آسمانخراش در واقع به عنوان نشانه‌های دنیای آزاد جدید تلقی می‌شدند. در توصیف همزمان «کریستال پالاس» می‌خوانیم که در این ساختمان «هیچ چیز بین داخل اشیاء و آسمان باز» وجود ندارد، و لویی سالیوان که مشارکت مسلمی در بسط آسمانخراش داشت، کریستال پالاس را به عنوان ساختمانی دارای «بی‌نهایت طبقه»، تعریف می‌کند.

موضوع شهر، مورد توجه خاص پیشگامان معماری مدرن بود. شهر به عنوان مکان اصلی که زندگی انسان در آن اتفاق می‌افتد، آن را بیش از هر ساختمان مجردی مظهر شیوه زندگی هر عصری می‌سازد. زمانی که زندگی هر چه شهری‌تر می‌شود،این قضیه بسیار مهم می‌گردد. ظاهراً شهر بسته و نسبتاً تاریخی، دیگر با ساختار جهان آزاد جدید همخوانی ندارد واین همان چیزی است که باعث زوال تدریجی شهرهای قدیمی در طول قرن نوزدهم شد. شرایط ناسالم و پر ازدحام زندگی، و بی‌نظمی شهری، به نظم روز بدل گردید، و به نظر می‌رسید که نوسازی اساسی لازم باشد. بدین ترتیب دیدگاه شهر سبز به وجود آمد که بازگشت به «شادمانی ذاتی» انسان از خورشید، فضا و طبیعت سبز را سوگیری کرده بود.در عین حال شهر سبز می‌بایست جان آزاد را همان طور که ابراز شده است بسازد. برای قطعی شدن این ایده پلان آزاد از ساختمان به شهر منتقل گردید، و الگوی جدید شهری ساخمان‌های قطعه قطعه مستقل پدید آمد که جانشین خیابان‌ها، میدان‌ها و بلوک‌های شهر سنتی شد. لوکوربوزیه این دید جدید را به تعبیر «کلاسیک» آن در پروژه‌های زیادی نشان داد، که آغاز آنها پروژه «شهر معاصر برای سه میلیون نفر» در سال ۱۹۲۲ بود، و نقض تعیین‌کننده‌ای نیز در شکل‌گیری نظریه مذکور داشت. البته جای تردید است که ایده پلان آزاد برای ایجاد شهر می‌تواند از بین رفته تلقی گردد، بلکه وجود آن به تمایلات و حالات روحی انسان مجرد و مقیاس کوچکتر محیطی مربوط می‌شود.علاوه بر آن با درنظر گرفتن تعریف لویی کان، شهر «مان نمادهای گردآمده» است ، و بنابراین مکانی است که پسر کوچکی، همان‌طور که پیاده از میان آن می‌گذرد، می‌تواند چیزهایی را ببیند که آن چیزها آنچه را که او می‌خواهد در کل زندگی‌اش انجام دهد به او می‌گویند.» شهرهای گذشته این ویژگی را داشتند، در حالی که شهرسبز چنین مشارکتی را معولاً در نظر نمی‌گیرد. با این حال این بدان معنا نیست که شهر باید به شکل بسته و ساکن برگردد. شهر مدرن باید باز و پویا باشد، بی‌آنکه هویتش را به عنوان مکان از دست بدهد. معماران مدرن، نخست با خاطر نشان کردن لزوم در نظر گرفتن «قلب» یا «هسته» برای شهر. و بعد با ارائه الگوهای متراکم، نتوانستند به این شکل نزدیک شوند اما شهر باز همچنان رشد کرد.

شهر به عنوان مکان نهادهای گرد هم آمده، شکل نمادینی نیز هست که شیوه زندگی مردم را به وجود می‌آورد و آن را نشان می‌دهد. دلیل نسبی کیفیت ضعیف انگاره ساختمان‌های عمومی، بین دو جنگ به وجود آمد، ومتعاقب آن تقاضا برای «عظمت جدید» مورد توجه قرار گرفت. تقاضا برای عظمت جدید به معنای انحراف از هدف اصلی معماری مدرن یعنی تجسم دنیای جدید نیست، لکن ما باید نتایج کامل این هدف را به تصویر بکشیم. بی‌تردید، ساختمان «یادبود»، جهان جامع‌تر و همگانی‌تری را نسبت به ساختمان سکونتگاه شخصی ارائه می‌کند؛ و بنابراین می‌تواند به عنوان کانون محیط زیست مطرح گردد. برای رسیدن به چنین رابطه پرمعنایی بین عناصر میط زیست، به زبان منسجم فرم‌ها نیاز است. بدین لحاظ، تقاضای عظمت جدید، مستلزم آن است که تصرورات جدیدی از فرم و فضا با چنین زبانی پرورانده شوند. در واقع به نظر می‌رسد موضوع «زبان معماری» باید در بحث جاری معماری نقش اساسی داشته باشد. با اینکه زبان مدرن باید متفاوت از سیستم‌های بسته سبک‌ها باشد، اما باید وضعیت جهانی جدید را، بی بازگشت به بازی التقاطی و سطحی با فرم‌ها پوشش دهد.

نیاز به معماری پرمعناتر، نیاز به «منطقه‌گرایی جدید» را نیز در بر می‌گیرد. نظر به اینکه مدرنیسم اولیه اساساً به ساختارهای کلی جهان جدید توجه داشت، و بنابراین رو به سویی داشت که معماری «بین المللی» شود، اما بعداً آشکار شد که جهان آزاد بدان معنا نیست که تمام مکان‌های خاص لزوماً هویت‌شان را از دست بدهند و جملگی شبیه به هم شوند. جهان آزاد، جهان ارتباط و تغییر است، و مستلزم نوعی گونه‌گونی ‌است. به بیان دیگر، زندگی ضرورتاً با خصوصیات محلی رابطه دارد، و تجسم هر نوع جهان باید تجلی این خصوصیات را در بر گیرد. اینکه معماری مدرن می‌تواند ریشه در محل داشته باشد، نخستین بار در دهه ۱۹۳۰ با اطمینان راسخ به دست آلوار آلتو نشان دهده شد. گیدیون می‌نویسد، «آلتو هر جا که می‌رود، فنلاند با اوست. فنلاند با آن منبع انرژی نهفته‌اش که همیشه در کار آلتو جاری است، او را مجهز می‌سازد. این نکته مانند اسپانیاست با پیکاسو، و ایرلند با جیمز جویس.» گیدیون اهمیت این گستردگی حوزه معماری مدرن را نیز درک کرده بود: «نکته‌ای وجود دارد که معمار مدرن باید یاد بگیرد: پیش از آنکه طرح‌هایی تهیه کند، در آغاز و مقدم بر هر کاری باید بررسی دقیق – یا شاید بتوان گفت، بررسی محترمانه‌ای – از شیوه زندگی (فضای حاکم جاری) از مکان و مردمی که می‌خواهد برای آنها سازندگی کند، به عمل آورد. این منطقه گرایی جدید همان‌قدر که نیروی برانگیزاننده‌اش توجه به فردیت و خواسته‌ها دارد، نیازهای عاطفی و مادی هر منطق را نیز برآورده می‌سازد.»

«عظمت خواهی جدید» و «منطقه گرایی جدید» خواسته‌هایی مرتبط به یکدیگرند؛ هر دو با معنا و مفهوم سر ور کار دارند، و هر دو وجود زبان فرم‌ها را امری بدیهی فرض می‌کنند؛ و این نوعی سنت است، که یکی بر فراگیر بودن آن و دیگری بر جنبه‌‌ های محلی موقعیت تأکید دارد. در واقع گیدیون برداشت خود از اصول و بسط معماری مدرن را در عبارت «رشد سنت جدید» خلاصه می‌کند.

۞آیا می توانیم متفاوت باشیم ؟
آیا میتوانیم امروزه با یک مفهوم فضایی متفاوت با آن چه پیشگامان جنبش مدرن به کار میبستند کار کنیم؟ یا در واقع تغییراتی که در فضای مدرن روی میدهد به کاربرد مفاهیم انسان گرایانه در دوره باروک شباهت دارد؟یا برعکس دستخوش گسستی شده ایم از جنس نیهیلیسم که از رخت بر بستن احساس امنیت حاصل از آرمانشهر به وجود آمده است؟

کشف پلان آزاد به معنای لوکوربوزیه ای آن شاید برجسته ترین دستاورد جنبش مدرن بوده است.این نوآوری فضایی وساختمانی در واقع یکی ازنقاط گسست از معماری پیشین بود.استخوان بندی آن بعنوان یک راه کار همراه با آزمونهای فردی مختلف مبتنی بر آن یکی از نیروهای محرکه اصلی در تاریخ اخیر بوده است.در اساس پیشنهادی بود برای به هم ریختن بنیان ساختمان سنتی تا ان زمان جدار خارجی وسازه که در دیوارباربر به گونه ای تفکیک نا پذیر ادغام میشدند فضا را تعریف میکردند.بنا از ساختن حجمی پدید میامد که نمایی قطور وتوپر وصفحه ای حجیم ومتراکم محیط بنا را روی یک خط تیپولوژیک دور میزد.توصیف یک نوع دیوار وتیپولوژی خلاق (خط پیرامونی بنا)مهم ترین عرصه هایی بودندکه در انها تمایز سبکی بروز میکرد.وقتی به یکی از پلان های کف اندره پالادیو نگاه میکنیم به روشنی میتوان دریافت که چگونه دیوار خارجی وسازه کنار هم قرار میگیرند وفضای داخلی را میسازند.ساختار سه بخشی اصلی از حفره های منظم که میشد حجم وارونه شده تلقی شان کرد نظم میبخشد وآنها را در یک سلسله مراتب قرار میداد. نوع سطوح پر از جزییات همراه با ایده قالب گرفتن طرح های کلاسیک روی سطح یک نمای عمیق به ویژگی این سبک جدید بدل شد.وقتی لوکوربوزیه جدایی سازه مقاوم وجدار خارجی را در پنج اصلش درباره یک معماری جدید اعلام داشت نه تنها بر یک نوآوری ساختمانی جدید انگشت مینهاد که اعلام میکرد جای یک دیوار حجیم را طبقه بندی های کاملا مناسب برای نیاز های گوناگون گرفته اند .این آغاز فرمول بندی نظری یک اصل فضایی جدید بود که بر تارک آمال جنبش مدرن در عرصه فرم قرار گرفت.این فضایی بود ناشی از جاذبه های متقابل که درآن از میان عناصر گوناگون معماری جداره ها سازه وتیغه های جدا کننده نقش میدانها نیروهای مولد جاذبه را بازی میکردند.درست است که این فضا به تمامی ابداع او نبود استفاده ه از سازه های شبکه ای مکتب شیکاگو پیدایش بتن مسلح تجارب کوبیستی وجستجوی قوانینی که میبایست انحلال فرم را قاعده مند کنند عوامل مهمی در این تحویل بودند .اماامروز دین ما به او به خاطر وسعت یافتن گستره آزمونها وتجربه کردن ها در عرصه طرح وهم چنین فرمول بندی ساده وبرنامه ای اوست.پلان کف ویلا استاین در سال ۱۹۲۷ در گارینش در اینجا به خاطرمان میآید.تحسین جنبه حیرت انگیز در آنها آرایش منظم در سر تاسر پلان است.هر یک از خانواده های عناصر سازه ای جداره ها وتقسیم بندی داخلی گروهی مستقل ومجزارا تشکیل میدهند.هر گروه منطق خود را دارد.روابط درونی آنها یک فضای داخلی مرکب را پدید می اورد.در این جا عوض حجم در هم شده کلاسیک, تصنعی بودن عناصر پر که حجم را تعریف میکنند به رخ کشیده میشود.پلان همکف هر یک از این ویلاها حالت بسیار نرمی را آشکار میسازد که سبب میشود بتوان آنرا چون یک نقاشی ناب گرا قرائت کرد.تعریف تصنعی دیوار دیگر اهمیتی ندارد وجسمیت ان بر بومی سپید وغیر مادی رنگ میبازد.یکدست, منظم, گسترده, نامتباین, اینها صفاتی اند که میتوانیم در تعریف این فضا به کار بریم.هدف نه آن قدرها سیال بودن بلکه تداوم است.در ستونها موجودیت جسمانی وهنر مندانه آوانگارد به کار میبستند.پس از تعریف پلان کف نوبت به گزینش الگو های فرمی میرسد.به هر حال پلان ازاد مفهومی یکسان در کل جنبش مدرن نبود آن را به انواع شیوه های مختلف درک کردند وساختند برای مثال میس وندر روهه با تصویری متفاوت کار میکرد.هر چند میتوان عناصر شگفته در مثالهای قبلی را در خانه تو گندهات او در بر توتک پیدا کرداما نمیتوان هیچگونه نتایج مشابهی را تشخیص داد. لو کوربوزیه تمایل بیشتری به باز بودن دارد.فضای داخلی نمیخواهد با جداری سر تا سری محدود شود.از نظر میس وندر روهه چیزی به نام قالب قوطی شکل موجود نداشت .اما اثری از مرزهای داخل نیز دیده نمیشود.هر اتاق هر محیط به ا تاق به محیط بعدی بگریزد.حدودی که عملا از لبه های محیط نرده ها, باغچه ها, ساخته شده کمابیش حضور بیشتری دارد تا حدود خود خانه هم چنین میتوان تشخیص داد که دخل و تصرف او در پلان کف, به اندازه لوکوربوزیه اعتقاد نداشت.او سر سختانه از ترکیب بندی کلاسیکی دفاع میکرد که بر دیالکتیک میان دیوار وستون استوار بود.پلان آزاد در نظر دارد از ریتم های دیوار ها محیط ها راخلق کنند نه محوطه ها. از نظر لوکوربوزیه دالها وستونها در اینجا به کار ساختن یک سقف میاید.ویژگی اصلی فضای او ماهیت منحصرا افقی آن است که در نهایت با دو صفحه موازی تعریف میشود کف وسقف.این فضا همگن نیست بلکه در واقع با گذاردن قطعات داخلی تنشی ظریف پیدا کرده است.ستونها وتقسیمات همگی از هم مستقل اند.ومعمولا تعداد واندازه آنها کاهش مییابد تا تداوم نا منقطعی که میس پیوسته در جستجوی آنست بیابد.خلق این فضا در بین صفحات جریان میابد وبا گسترش به بیرون از سقف ها وکف ها. تفاوت میان داخل واطراف آنرا کمرنگ میکند.هر دو مکان ظاهرا از الگوی واحدی تبعیت میکنند. اسکیس های پرسپکتیو داخلی خانه های پاسیو دار او جلوه غریبی چون تصویر در آینه دارند.اتاقهای نشیمن با پنجره های قدی از کف تا سقف محصور شده اند ومانند تیغه های میانی اند.شفافیت شیشه سبب میشود که قاب پنجره ها دیده نشوند.بدین ترتیب اتاقهای نشیمن وپاسیو ها فضایی پیوسته اند.با تفاوت یک وقفه که سقف ایجاد میکند میشود آنرا یک محیط داخلی واحد دانست که در یک بخش ارتفاع مضاعف میشود.پیشتر رایت هم در مسیری موازی به پژوهش پرداخته بود.اوبه نابودی قوطی معماری وپراکندگی فضایی که بیش از آن از بیرون محصور میشد علاقه مند بود. پیوستگی چهار دیوار ابتدا با از میان برداشتن گوشه وبعد تداخل محیط ها با هم او را به تعریف مدنی سوق دادکه به فضای واحد اجزای جدا جدای میس نزدیک تر بود تا به گستره بلا وقفه لو کوربوزیه ای فضای فراگیرند وپدیدار شوند.در برابر فضای خرد گرایانه دیوار هایی که چون صفحات عمل میکنند.دخل وتصرف او در قوطی معماری کف وسقف را هم در بر گرفت وارتفاع های مختلف را مفصل بندی کرد تا فعالیت های مختلفی را که قرار بود در یک اتاق صورت گیرد از هم متمایز کند.عناصر نسبی که در این فرآیند ها تجربه میشود دوباره پس از پالایش به خواسته معمار در مجموعه ای دیگر با هم جمع می امدند هر چند پلان آزاد را معمولا در ارتباط با رایت مطرح نمیکنند.زیرا سیالیت فضایی او برخاسته از همان مفروضات پیشگفته نیست اما با این شرط در ذهن میتوان او را نیز در بحثی که تا به اینجا مطرح شده که همه این تعاریف فضایی با فکر ایجاد سطح در فضا تحقق مییابد یا به عبارت دیگر از جنبه سطحی فضا ناشی میشوند,شریک گرفت. هنر اوانگارد تصویری معاصر با مفاهیم مشابهی دست وپنجه نرم میکند .پرسپکتیو های متداخل گنجاندن زمان در تعریف تجسمی فضا نظامی که کوبیسم ابداع کرده بود ومیخواست جایگزین ساختهای پرسپکتیو عصر رنسانس کند ویک روش جهانی برای یک پارچه کردن شود.اما فقط قواعد تغییر کرد شبیه سازی هایی شهودی فضا تماما از یک سطح واحد بیرون زده اند.در کلاسیسم دیوارها ارباب مطلق بودند.اسکلت مدرن با براندازی دیوار های بار بروصفحات عمودی کف های دالی تو پر وصفحات افقی را جانشین ساخته بودند. آزادی ای که بیشتر در مقطع ها , گنبد ها , قوسهای متداخل و غیره فراهم بود. در بر نامه ها تو زیع ها و ابداعات فرمی معماران مدرن در پلان کف نصب آنها میشود. در عین حال آن جنبه قدرتمند وانعطاف پذیری که در ترکیب بندی معماری کلاسیک بود وانها محکومش میکردند در مقطع های خود آنها وارد میشد. فضای عمودی از طریق روی هم گذاری ساده صفحات به صرف بر هم انباشتن پیاپی کف ها وسقف ها گسترش می یابد یک مقطع مدرن از لحاظ تکرار پیامی دالهای بزرگ کف بسیار انعطاف نا پذیر است.فضا ۹۰ در جه چرخیده اما مناسبات فضایی خود را حفظ کرده است.آزادی مقطع داده اند و در عوضش آزادی پلان کف را گرفته اند.حجم مدرن با استفاده از پلان های آزاد روی هم گذاشته شده ساخته میشود ا با تماشای فضا های داخلی این خانه ها به روشنی میتوان دید مرجع هر فضای داخلی تنها خودآن فضا ی یک طبقه است .هیچ ایده فضایی ای نیست که ساختمان رادر ارتفاع کامل کند.پلان آزاد فاقد عمق است .لوکوربوزیه این را در یافت وبرای همین دست به کار ایجاد سوراخهای در جداره ها شد. بدین وسیله توانست تا حدی به آنها حرکت عمودی بخشد بااستفاده از نظامی از عناصر خالی ارتفاع های دو برابر و سه برابر سعی کرد تداوم های فضایی لازم برای باز یافتن کیفیت تندیس وار معماری را در فضای داخلی ایجاد کند در موارد دیگر مفهوم راهرو مسقف را دارد کارکرد به مسیری ثابت وبه ستون. فضا ها را به شیوه ای روایی بهم میپیوست.روش اخری که به کار گرفت گنجاندن بی ظرافت یک پیکره ارگانیک بی قاعده یا یک حجم داخلی بزرگ واحد بود تا نظم فواصل مساوی بین دالهای کف را شکند.ویلاهای پرابرتی ,مرکز کارپنتر وتالار اجتماعات در چند نمونه های از این مکانیسم های اصلاحی اند.بدین ترتیب گسستهای تجربی مدرن با دوخت ودوز های تجربی کاهش یافتند .

به رغم کاربرد بارز کلمات ومفاهیمی چون زمینه مکان یا شکل که بیشتر نقشی نداشتند باز هم چنان وامدار مفروضات پلان آزادیم. وقتی به جستجوی همسان در میان نمونه های مختلف فعلی بر میایم به هم راستایی یا تعامد قطعات مستقل بر میخوریم هر کدام به نحوی فضاهای کاملا بسته یا محدود درون سازه های حجمی دیوارمانند شبکه ای قرار دارند. در باقی مفاهیمی که میتوان ذکر کرد تنها واژه ها تغییر کرده اند .وقتی جنبه های تکه تکه ونامعین مطرح است در واقع پای همان مختصات سیالیت غیر محصور شفاف ونا گسسته که بیشتر ذکر شده در میان است.وقتی از تعامد قطعات برای نمایش شدت کشیدگی استفاده میشود که با ادغام جداره های سازه و کار کرد بر یک پلان کف مدرن بر قرار میشد ,اگر عناصر یا پیکره های گسسته بهم چسبانده میشوند معمولا کار به مجرد واحد ساختمانی کلاسیک کشیده میشود تعالی یا گسستی که جنبش های پس از جنگ دوم جهانی به جستجو یش بودند تا حد زیادی محدود است. کاربرد متنوع ومبالغه آمیز همان اجزایی که برای ساختن آن فضا لازم بودند هر منبع نیرو یا نظامی که حالت فضای مدرن را تعریف میکرد . حالا صراحت یافته گسترش پیدا کرده و از مجموعه ای که بیشتر عضو آن بود مستقل شده است انها تا حدودی نشان داده اند که مستقلند.آنچه زمانی تجریدی بود امروزه با صراحت بیان میشود.تفاوت با جنبش مدرن که اگاهانه ایجاد شد در نحوه کنترل نظم داخلی بود.یکپارچگی همه عناصر دخیل در تعریف فضا که در مدرنیسم از طریق تاثیر آزادانه نیرو ها بود بر قرار شد. دوباره روش شی یا قانون افکنده که ربطی به بنا ندارد نیاز به یک نظم بیرونی آغازین که از دلتنگی برای معمار مرکز دار خاسته است به رسمیت شناخته میشود ما استقلال فضای جذب شده را میدهیم و به جایش ار جاع ضروری به یک ارزش بیرونی پایدار را میگیریم که به دلیل فراموش شدنی اش میبایست دوباره ابداع شود. فضای تکامل یافته زمانی به حالت وحدت میرسد که با آنچه ورای آن قرار داردبا شهری بودن با حالت جمعی اش ارتباط می یابد.حفر ه های عمودی که چندین تراز را بهم می پیوست در نهایت به میدانهای شهری در دل بنا میشود دانش تجربی که میخواست سوراخهای انتزاع را پر کند اختیار معماری را به دست گرفته است وعام را به خاص, فضا را به مکان بدل میکند.
۞درس دیدن
بشر همواره برای بیان ایده ها آرزوها و آرمانهای ذهنی خویش زبانهای مختلفی را بکار گرفته است که هنرهای بصری یکی از زنده ترین و گویاترین این زبانها است. زمانی که بشر هنوز موفق به اختراع خط نشده بود تنها وسیله بیان مفاهیم ذهنی او خطوط تصویری بود.تصویرهایی که بشر بیرای ابراز عقیاید و اندیشه های خود بر صخره ها و دیواره غارهای محل زندگی خود حک کرده است نمادهایی هستند که با کشف معانی آنها به راز زندگی بشر اولیه و چگونگی ارتباط هایشان با یکدیگر پی می بریم. اولین بار در حدود ۴۰۰۰ سال پیش مصری ها خط هیروگلیف و چینی ها خطی را که از ترکیبی از واژه ها و نمادهای تصویری بودند بوجود آوردند. بعدا سومری ها خط میخی را ابداع کردند و سپس در حدود سال ۱۵۰۰قبل از میلاد حروف الفبا توسط فینیقی ها پی ریزی شد و بعد از چندی یونانی ها با استفاده از حروف الفبای فینیقی ها و اضافه کردن و تغییرشکل دادن بعضی از این حروف آنرا کامل کردند.در قرن هفتم مقبل از میلاد پیدایش الفبای اتروسکی که بر اساس الفبای یونانی به وجود آمده بود مقدمات پیدایش الفباهای لاتین فراهم آمد و از این رهگذر بود که بشر توانست به کمک نوشتن و سخن گفتن اساس ((زبان)) را پی ریزی کند و دیگران را از ایده ها آرمانها و تمایلات ذهنی و عواطف و احساسات خویش مطلع سازد.

زبان که وسیله ارتباط بین افراد بشر را فراهم میسازد بر اساس کلمه استوار است و از طریق درک معانی کلمات انتقال مفاهیم امکان پذیر است. اما بسیاری از ما در جریان مکالمه با دیگران مفاهیم بی شماری را بیشتر از طریق حالات و رنگ چهره حرکات دست و صورت و ذیگر اعضای بدن طرف مقلبل دریافت می کنیم تا از راه درک کلمات و جملات او. مثلا سرخ شدن صورت کسی که عصبانی است و حرکات عصبی از او سر میزند بدون آنکه کلمه ای به زبان آورد حقیقت حالت خویش را بر همه آشکار می سازد. چین و چروک های پیشانی انقباظ عضلات آرواره ها و پایین افتادن پلک های چشم و سرخی رنگ چهره و حرکات مختلف دست ها و اعضای بدن علایمی هستند که همه ما بطور نا خودآگاهانه و در اثر تجربه آنها را می شناسیم و درک می کنیم و برای درک آنها نیازی به کلاس درس و یا کتاب لغت ویژه ای نداریم و در حقیقت بیشتر از آنچه که بشر سخن گفتن از طریق زبان بوسیله ((کلمات)) را بیاموزد خواندن علایم و نشانه های چهره را که بخشی از رشد و تکامل انسان به شمار میرود فرا می گیرد. این نوع ارتباط و درک مفاهیم را ارتباط بی کلمه و یا ((زبان بی کلام)) می نامیم

چگونگی درک و دریافت ما از طریق زبان بی کلام اغلب از آنچه که از راه زبان با کلام بدست می آید بسیار متفاوت است. اینکه تا جه اندازه آگاهی هایی که از طریق زبان بی کلام

کسب می شود خود آگاهانه هستند بستگی کامل به ادراک شخصی و چگونگی موقعیت های ویژه دارد. ((هنرهای تجسمی)) یکی از مهمترین زبان های بی کلام است که از طریق آن بیشترین و گسترده ترین مفاهیم توسط افراد جوامع مختلف انسانی از نژادها و ملیت های گوناگون دریافت می گردد. مفاهیمی که از طریق هنرهای تجسمی قابل درک و دریافت می باشند توعناصر بصری مانند: خط . نقطه . سطح . شکل . رنگ . بافت و غیره ابراز می گردند. هنرمند با انتخاب بعضی از این عناصر بصری و آرایش آنها به گونه ای زیبا و با بهره گیری از مواد و مصالح و ابزار کار اثری می آفرینند و از این طریق مفاهیم ذهنی و عواطف و احساسات خویش را در رابطه با جهان پیرامون خود به دیگران انتقال می دهد و این اصلی است که در کلیه فعالیت های خلاقه هنرهای بصری اعمال می گردد. نقاشان . مجسمه سازان . معماران . گرافیست ها و دیگر هنرمندان هنرهای تجسمی هر یک بنابه اقتضای مواد و مصالح مورد مصرفی خود بعضی از عناصر بصری را در ترکیبی خوش آیند و روابطی زیبا در قالب یک اثر هنری عرضه می کنند
انسان زمانی که به انتقال افکار و ایده های خود از طریق سخن گفتن احساس نیاز کرد از حس بینایی جهت انتقال و درک بیشتر مفاهیم بصری بهره گرفت.همان طوری که رشد و توسعه سخن گفتن بدون وجود حس شنیدن امکان پذیر نبوده نوشتن نیز بدون بهره گیری از حس بینایی امکان گسترش نداشته است. بشر تنها به دلیل وجود حس بینایی بود که توانست شکل و اندازه حروف را بشناسد.گفتگو و مبادله مفاهیم از طریق سخن کفتن و نوشتن همواره با تجسم و نمایش تصویر مکمل بوده و از تمام امکانات بصری بهره گرفته است.
مفاهیم بصری اساسی ترین مفاهیمی هستند که درک آنها از طریق شکل و تصویر اشیا و اجسام صورت می پذیرد و بدین لحاظ مجموعه دانش ما را از کل جهان شکل می بخشند و از اصلی ترین و مهمترین اسباب لذت و انگیزش های احساسی ما نیز به شمار میروند.((دیدن)) یک جریان پویا و فعال است و در اکثر موارد یک فعالیت نا خودآگاهانه که ناشی از عملکردهای سیستماتیک و فیزیکی چشم است در جریان انواع دیدن ها وجود دارد و این عادتی است جاری که از دوران کودکی شروع می شود. اما بعضی از انواع دیدن ها مانند ژرف نگری که اساس خلاقیت هنری بکار میرود نیاز مبرم به کوششی خود آگاهانه دارد و در حقیقت باید ((دیدن)) را فر گرفت.
اعمال سیستماتیک چشم که منجر به دیدن می شود بدین گونه است که امواج نور از سطح اشیا برخاسته و برروی شبکیه چشم قرار می گیرند سپس تحریکات نوری توسط اعصاب چشم به مغز انتقال میابند و در انجاست که اشیا مفهوم میگردند و این واکنش مغز را ((احساس)) دیدن مینامیم. بنابراین عملکرد چشم انتقال علامت های عصبی حاصل از برخورد نور با شبکیه به مغز و عملکرد مغز درک و شناسایی اشیا و اجسام است.
حس ((دیدن)) یکی از قوی ترین و مهمترین حواس انسانی است. در یک جریان واقعی دیدن حواس شنوایی و تا حدودی دیگر حواس ما متفقا شرکت دارند تا جریان دیدن را امکان پذیر سازند.از آنجا که نقش ویژه عمل دیدن و مشاهده کردن در ارتباط با هنرهای بصری از اهمیت زیادی برخوردار است توضیح بیشتر در این زمینه ضروری بنظر میرسد.

دنیای کودک سرشار از پدیده های تازه بی شماری است که با هیجان فراوان برای دیدن و لمس کردن آنها تلاش می کند و در هر تلاش موفق خود تجربیاتی تازه و با ارزش بدست می آورد. برای مثال اولین نگاه کودک به سه چرخه ای که در مقابل چشمان او قرار می گیرد و برداشتی که از آن دارد بدون هیچ خاطره و شناسایی قبلی از عملکرد سه چرخه تنها سه فرم دایره ای شکل و مقداری گوشه ها و زوایای عجیب و غریب است. کودک با تقلای زیاد سعی می کند تا به آن دست یافته و آنرا لمس کند با زبان آنرا می چشد به زمین می کوبد تا صدای آنرا بشنود.ناگهان چرخی را می چرخاند در این هنگام کشف تازه ای اتفاق می افتد و سه چرخه به جلو حرکت می کند. همه این تجربیات بصری را که هرکدام از یکدیگر متفاوت هستند مجموعه آگاهی ها و کشفیات شخصی کودک را نسبت به محیط زندگی او تشکیل می دهند.
حال اگر کودک یکبار بر سه چرخه اش سوار شود و نام آنرا فراگیرد دیگر سه چرخه اش را با همان حالت کنجکاوانه دفعه اول نخواهد دید. بهد از آن سه چرخه را از طریق مصرف و عملکرد آن میبیند تا از طریق روابط خالص بصری.
هر اندازه که ما رشد می کنیم و بزرگتر می شویم دیدن های زنده و پویا که بیشتر روابط بین فرم ها و رنگ ها و تناسب دیگر عناصر بصری رامورد توجه قرار می دهد تیره و کدر می گردند و عمل دیدن تبدیل به عادات می شود اما نحوه دیدنی که روابط خالص بصری را مورد دقت قرار می دهد برای هنرمندان همواره زنده و پویا باقی می ماند.
روند آفرینش هنر در طول تاریخ و در ادوار مختلف متفاوت بوده و در هر عصری دیدگاه ه ای ویژه ای متناسب با ویژگی های زمان خود عرصه آفرینش هنر را تحت تاثیر خود قرار داده است. در عصر ما بویژه صدسال اخیر در زمینه هنرها تجسمی تحولات و دگرگونی های بی شماری رخ داده که باعث بوجود آمدن شیوه ها و نگرش های جدیدی در روند آفرینش هنرهای تجسمی شده است. عواملی که باعث پیدایش نگرشهای جدید در هنرهای بصری زمان ما شده اند بسیارند که از همه مهمتر به نکات زیر می توان اشاره داشت :
– پذیرش این فکر به آنچه ما در اثر هنری خود ارایه می دهیم نتیجه تجربیات فردی از جهان پیرامون ما است و نه تابعیت از قراردادهای سنتی
– اینکه آگاهی و شناخت ما از طبیعت به همان اندازه آگاهی ما نسبت به ماهیت فیزیکی طبیعت و عملکرد آن از لحاظ شکلی و فضایی دارای اهمیت است
– اینکه یک اثر تجسمی از عملکرد جنبه های بیانی و ساختاری پدیده های بصری آفریده می شود و مفاهیم ادبی و غیره در ساخت اصلی آن حالت جنبی دارد
– اینکه نقطه نظرهای زیبایی شناختی ما با شخصیت هنری ما پیوندی ناگزیر دارد و این نقطه نظرها است که اساس بیان شخصی ما را در یک اثر هنری پی ریزی می کند.
– اینکه هنر همواره در تغییر است و هیچگاه بر مفاهیمی ثابت استوار نیست در هیچ محدوده ای نمی گنجد و متناسب با تحولات ذهنی و عاطفی هنرمند در هر دوره ای از تاریخ مرزهای خود را می گستراند. بنا به ضرورت زمان و تولد دیدگاه های نو در آفرینش هنرهای بصری مطالعه و تحقیق در زمینه آموزش اصول و مبانی هنرهای تجسمی مورد توجه هنرمندان و هنر شناسان و مدارس هنری قرار گرفت به طوری که امروزه درس مبانی هنرهای تجسمی به عنوان الفبای آموزش هنرهای بصری در کلیه مراکز آموزش هنر در سراسر گیتی مورد توجه خاص قرار گرفته است

۞شهرما وشهر آنها 
با بررسی تاریخ اقوام گذشته و دیگر پیامبران الهی که بخشی از آن در قرآن کریم آمده است، به خوبی می‌توان چهره شهرها را در تاریخ انبیا تبیین کرد. از مجموع آیات الهی چنین بر می‌آید که شهر اسلامی از تقدس خاصی برخوردار است و باید درجهت گسترش واعتلای شهرو شهروندان آن ازهر نظر کوشید. برآنیم تا این نگاه خاص ، شهر را با استفاده ازآیات و دیگرمنابع اسلامی بررسی کنیم.
با نگاهی به ادوار قدیم تاریخ و زندگی بدوی انسان اولیه، به خوبی در می‌یابیم که ازغار تا قصر، همواره عنصری به نام نیاز در رفتار او مشاهده ‌شده است. انسان ، نیاز به امنیت، نیاز به مسکن، نیاز به غذا، نیاز به پوشاک و از همه مهم‌تر نیاز به زندگی اجتماعی را در خود احساس می‌کرده است.
اوازبدو تولد به دنبال تأمین امنیت خود بوده است و این خواسته او بر سه رکن دسترسی به ” جان پناه” ، ” زندگی جمعی ” و ” آسایش ” استوار بوده است .
هرچند منشأ اندشیدن بنیادی به سرپناه درآدمی کاملاً روشن نیست و گاهی در کاوش‌ها نتوانسته اند فرقی بین کاشانه آدمیان و آشیانه برخی حیوانات بیابند، اما در بررسی از آثار مربوط به “هوموسابین”‌ ها می‌توان توانایی مردمان در ساخت مأمن را همراه با شناخت اشکال هندسی مقارن دانست. حتی در مورد “نئاندرتال‌ها” سال‌ها تصور می‌شد که در غارها زندگی می‌کرده‌اند لیکن اکنون متوجه ساختن سرپناه توسط خودشان شده‌اند.
تحقیقات پیاژه (روانشناس فرانسوی) نشان می‌دهد که قدرت خلاقیت و ذکاوت بشردرمحیط امن بیشتر بروز پیدا می‌کند و بالعکس تحرک و عدم استقرار مکانی، بشر را به نوعی خودپسندی و توقف فکر خلاق دچار می‌نماید. همچنان که در یکی از خط‌های مصری مفهوم کلمه شهر به معنی مادربوده است.
به گفته برخی ازمتفکران ودانشمندان ازجمله مانفرد درحقیقت شهر کار خود را با هدف بازسازی جهان و به زمین آوردن کائنات آغاز نمود و بدین ترتیب به نمادی ازآنچه امکان‌پذیر است بدل گردید.
واژه “پولیس” در زبان یونانی جهت شهر به کار برده می‌شد که به معنای “ارک” یعنی حصاری پیرامون هرگونه دژ طبیعی است و در حقیقت به معنای پناه شهر یا محل تحصن به منظوراعطای امنیت یا به دست آوردن امکان آزادی است.
واژه “مترو پولیس” یا کلان‌شهر در ادبیات سیاسی به “مادر شهر” ترجمه شده است. این واژه با کنایه برگرفته از نظریه وابستگی در توسعه که در دهه ۱۹۷۰ طرفداران زیادی داشت برای یک مادر- شهر جهانی، مصطلح گردید. در واقع ساکنین شهرهای گذشته به یمن امنیت و سکون به ایجاد آبادی و توسعه آن پرداخته‌اند و به همین دلیل آثار باقی مانده از اینگونه شهرها برای ما پیام تفاهم و امنیت را به ارمغان می‌آورد و ساعت‌ها توجه ما را به خود جلب می‌نماید.
” ابن خلدون” منشأ بنیاد شهرها را خصوصیات تجمل‌خواهی بشر و زندگی در ناز و نعمت می‌داند. او دراین مورد ابتدا نحوه زندگی با دیه نشینان را بررسی می‌کند ومی‌گوید که بادیه نشینیان گروهی هستند که به کارهای کشاورزی و دامپروری مشغولند و ازآنجایی که برای پرورش حیوانات و گیاهان محتاج به چراگاهها و زمین‌های حاصل‌خیز هستند، بنابراین مجبورند که در دشت‌ها و صحراها زندگی کنند. در این شرایط، تعاون و همکاری آنها در راه به دست آوردن نیازمندی‌ها و وسایل زندگی از قبیل مواد غذایی، مسکن و سوخت، در حد نیاز است و در صدد تولید مقدار بیشتری برنمی‌آیند، ولی با بهتر شدن وضع اقتصادی این طوایف، خواست‌های تجملی و غیر ضروری مورد توجه قرار می‌گیرد و در راه افزایش کمیت خوراک و پوشاک و کیفیت آنها می‌کوشند و در صدد توسعه خانه‌ها و بنیانگذاری شهرهای کوچک و بزرگ برمی‌آیند. از آنجایی که خواست‌های ضروری مقدم بر نیازهای تجملی بشر است، بنابراین، بادیه نشینی به منزله اصل و منشأ شهرهاست و مقدم بر شهرنشینی است.
ابن خلدون در مورد بنیاد شهرهای بزرگ و توسعه آنها می‌نویسد که چون شهرهای بزرگ دارای ساختمان‌ها و عمارت‌های بزرگ است، ایجاد آنها به نیروی انسانی زیاد و ثروت هنگفت نیاز دارد. بنابراین، فقط پادشاهان و دولت‌های مقتدر می‌توانند با اجیر کردن و یا بردگی جمعیت ها اقدام به ایجاد چنین عمارت‌ها و شهرهای بزرگی کنند. بنابراین، ابن‌خلدون توسعه شهر را وابسته به دوام حکومت ها می‌داند و می‌گوید که هرگاه حکومت وقت سقوط کند، توسعه شهر محدود می‌شود وحتی گاهی آن شهر از بین می‌رود، مگر اینکه دولت جدید به آن شهر توجه کند.
به طور کلی هر حکومت جدیدی که زمام امور را دردست بگیرد به دو دلیل محتاج به ایجاد شهرهای بزرگ است. اول؛به دلیل همین خصلت تجمل پرستی و آسایش و رفاه انسانی و دوم، به دلیل مقابله با دشمن
به نظر می‌رسد که ابن‌خلدون هم منشأ پیدایش شهرها را با نحوه زندگی اقتصادی بشر مربوط می‌داند که ابتدا فقط نیازهای ضروری خود را تولید می‌کند و سپس با افزایش بازده تولیدی، به خواست‌های تجملی هم روی می‌آورد. به عبارت دیگر، شهر را محل طبقه حاکم می‌داند که برای ارضای نیازهای تجملی خود، از افراد دیگر جامعه استفاده می‌کند.
البته باید توجه داشت که ابن خلدون منشأ پیدایش شهرها را تنها ناشی از عوامل اقتصادی نمی‌داند، بلکه معتقد است که در تشکیل بعضی از شهرها، مذهب نقش عمده‌ای داشته است؛ به عنوان مثال، شهر مذهبی مکه به امر خداوند و به وسیله ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) بنا شده است.
چیستی و چگونگی “شهر” و “شهر اسلامی” در آموزه‌های اسلامی، محمل و منشأ مباحث گسترده و دنباله‌داری است که نیازمند تعمق و تتبع وسیع در منابع ارائه کننده این آموزه‌ هاست. قرآن کریم از جمله منابع اصیل و بنیادین در تشریح رویکرد اسلام به ویژگی‌های شهر مطلوب است.
شهر اسلامی چه خصوصیاتی دارد، آیا شهری است با گنبد و مناره‌های متعدد، برخوردار از اماکن مذهبی متنوع، دارای چهره تاریخی و باستانی مانند شهرهای اوائل اسلام و یا شهری است با انسان‌هایی موحد.
دراین مورد اصیل‌ترین و جامع‌ترین منبع معارف اسلامی قرآن کریم است؛ اقیانوسی که انسان‌ها در قرون و اعصار از برکات آن متنعم شده‌اند و در عین حال ضمن حفظ طراوت و تازگی، نقصانی در آن ایجاد نشده است ونمی شود.
واژه‌های “المدینه” ۱۴ مرتبه، “بلد” ۱۴ مرتبه و “البلاد” ۵ مرتبه در قرآن آمده‌اند؛ البته در بعضی از آیات، شهر خاصی مورد نظر بوده است. در بعضی دیگر موضوع اصلی و پیام آیه به هیچ کدام از ویژگی‌های شهر ارتباط نیافته و تعدادی دیگر از آیات به طور مستقیم و با یکی از ویژگی‌های شهر و مراکز جمعیتی ارتباط دارند.
خداوند متعال در دو نوبت در خصوص حرمت و امنیت شهر به شهر سوگند یاد می‌کند:
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَهِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ
(من مامورم که تنها پروردگار این شهر را – که خداوندآن را مقدس شمرده و هر چیزى از آن اوست – پرستش کنم و امرشده ام که از مسلمانان باشم.)
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ. وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ
( قسم به این شهر و تو که در این شهر سکنی گزیده‌ای.)
وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ
(و سوگند به این شهر ایمن)
در آیات فوق – که در شهر مکه نازل شده است – مشاهده می‌شود که یک شهر می‌تواند به قدری تقدس یابد که خداوند به آن سوگند یاد کند و می‌دانیم که شهر مکه از دیرباز مورد احترام بوده است،‌ اما علاوه بر این سوگندها دو ویژگی‌ نیز به تقدس آن افزوده است:
الف ـ سکونت پیامبر در مکه به این شهر تقدس می‌دهد.
شهری که در آن افراد برجسته، متقی و دانشمند زندگی می‌کنند، مقدس است حتی خاطرات، آثار و مقابر افراد برجسته نیز به شهر تقدس می‌دهد و این موضوع کم و بیش در اکثر نقاط دنیا مورد توجه بوده است.
ب ـ امنیت شهر ؛ که از این جهت نیز به مکه تقدس داده شده است.
نفوذ فرهنگ غنی اسلام به سرزمین‌های گوناگون در آسیا، آفریقا، و اروپا اثرات اجتناب‌ناپذیر و فراوانی بر توسعه شهر بر جای گذاشته است. آداب و رسوم مذهبی، باورها و ارزش‌های آن به ویژه آنجا که با سازمان و اقتدار ربط پیدا می‌کنند، بر گردهمایی اجتماعی تأکید کرده‌اند و با کوچ‌گری (خانه به دوشی) و پراکندگی مخالف هستند.
شهرهای اولیه اسلامی از قبیل الفوستات، تونس و رباط در مغرب به منظور آموزش اسلام برپا شدند و نقش ارگ یا دژ ایمان را ایفا کردند. آنها متعهد به پذیرایی از نوکیشان (یا نو گرویده‌ها به دین اسلام) بودند، همانگونه که مدینه پذیرای مهاجران مکه بود. این شهرها را دارالهجره نامیدند، یعنی مکانی که مسلمانان به آنجا می‌آمدند تا زندگی اسلامی را در عمل پیاده کنند. از طریق آنها بود که اسلام به قاره آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافت و در نتیجه شماری از شهرهای پررونق، پدیدار شدند.
این نقش معتبر (مذهبی) کم‌کم با آمیزش انگیزه‌های سیاسی کارانه کمرنگ شد و بخش‌های گوناگون دنیای اسلام پیوند سنتی‌اش را با خلافت اصلی در شرق گسیخت و اختلافات و درگیری‌های محلی، در کنار افراد خانه به دوش به فرایند افول یا زوال شهری انجامید.
تا زمان ورود عثمانیان در قرن شانزدهم ثبات دوباره ای برقرار نشد. عثمانیان در آرزوی احیای خلافت کهن و همچنین دفاع از ساحل غربی آفریقای شمالی در برابر اشغال پرتقال و اسپانیا توانستند اکثر جهان اسلام را به استثنای ایران، شبه جزیره عربستان و مراکش مهار کنند. آنها صلح، امنیت و رفاه را – که مؤلفه‌هایی اصلی رشد و بهبود شهری است- به همراه آوردند. بدین سان یک بار دیگر شهرهای فراوان جدیدی پدید آمدند و سایر شهرها هم به نحو قابل توجهی گسترش یافتند و عملاً تجارت عثمانیان رونق یافت .
بدین سان آرمان اسلامی با واقعیات اجتماعی و اقتصادی سازش یافت ؛به طوری که از همان اوایل مسلمانان و غیرمسلمانان در نواحی تجاری، در کنار یکدیگر کار و حتی در نواحی مسکونی به صورت آمیخته زندگی می‌کردند. غیر مسلمانان در معاملات تجاری میان خود به “قاضی” مراجعه می‌کردند و احساس “همشهری بودن” در آن پایتخت فارغ از تعصبات میهنی بر امتیازات مذهبی و تباری برتری داشت.
در زمینه مقولات کالبدی شهر نیز فضاها به گونه‌ای استقرار یافته بودند که هیچ یک از نیازها و موقعیت‌ها نقش اخلاقی، معنوی و الهی را خدشه‌دار نمی‌ساختند . روابط بنیادی در شهر به گونه‌ای بود که انسانیت و معنویت را در میان ساکنان آن به وجود می‌آورد وهرگونه تبعیض فضایی، اقلیمی که با روح عدالت و تقسیم منابع و امکانات مغایرت داشت منتفی می‌گردید.
شهر استانبول( اسلام بول ) به عنوان نمونه‌ای از یک شهر اسلامی، در بردارنده تفکرات عمیق دین مبین اسلام بود و تأسیسات وامکانات به گونه‌ای ساماندهی شده بود که افراد نیازمند و فقیر جامعه نیز دردرجه اول بتوانند نیازهای بنیادی خود را (چون مسکن، کار، رفاه و فرهنگ ) در آن بازیابند .
نکته قابل توجه دیگر اولویت‌هایی بود که در تجلیات کالبدی شهروجود داشت و براساس آن بناها و فضاهای اصلی شهر سازی اسلامی مانند مساجد، مدارس، مراکز فرهنگی و کتابخانه‌ها در جایگاه واقعی خود استقرار می‌یافتند.
شهر اسلامی علاوه بر موقعیت طبیعی ومحلی و ویژگی‌های کالبدی، بازتاب دهنده ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی عام جامعه جدید التأسیس بود. به عنوان مثال نخستین اصل بازگو کننده ماهیت شهر اسلامی همانا سازگاری طرح و شکل ساختمانی شهر با شرایط طبیعی اعم از موقعیت طبیعی و شرایط آب و هوایی بوده است. استفاده از مفاهیمی چون حیات خلوت، خیابان‌هایی سرپوشیده باریک و باغ‌ها، بیانگر این شرایط بوده‌اند. این قبیل عناصر به منظور تطابق با شرایط آب و هوایی گرم حاکم بر محیط زندگی مسلمانان طراحی می‌شده‌اند.
همچنین باورهای مذهبی کانون یا هسته اصلی زندگی فرهنگی مردم مسلمان را تشکیل می‌داده است، از این رو مسجد در سلسله مراتب نهادی و مکانی از جایگاه عمده ای برخوردار بوده است : باورهای فرهنگی واعتقادی ، تفکیک کننده زندگی خصوصی و عمومی و نظام دهنده مناطق مختلف شهربوده است.
در نتیجه، طرح شهری شامل قلمروهای خصوصی و عمومی از یکدیگر بوده است؛ پس هرگونه فعالیت اقتصادی که با مبادله و حضور اجتماعی سر و کارداشته باشد ازکاربری (خانه‌های شخصی) مسکونی جدا بوده و بیشتر این قبیل فعالیت ها در مناطق عمومی وخیابان‌های اصلی متمرکز بوده است.
درشهراسلامی ، اصل حریم شخصی به قانون عرفی وشرعی تبدیل شده بود؛ مثلا ارتقاع دیوار را بالاترازارتفاع فرد شتر سوارتعیین می کردند.
سازمان اجتماعی جامعه شهری مبتنی بر چشم‌اندازهای فرهنگی، خاستگاههای اعتقادی و همخوانی مشترک استوار بوده است. بنابراین توسعه در جهت برآورده ساختن این گونه نیازهای به ویژه اتحاد وخویشاوندی، دفاع، نظم اجتماعی و اعمال مذهبی بوده است.
عواملی چون حرمت ساختار خانواده ، حریم شخصی، تفکیک جنسی و تعامل اجتماعی نیرومند به وضوح در شکل ساختمانی متراکم منازل حیاط‌دار متجلی و متبلور بوده است. مسایل اجتماعی و حقوقی درتیررس نظر محققان و اندیشمندان مذهبی بوده که در مکانی نزدیک به مسجد اصلی (نهاد اجتماعی اصلی) و زندگی اجتماعی- جایی که اکثر مشاجرات در می‌گرفته- زندگی می‌کرده‌اند.
متاسفانه با تغییر قدرت سیاسی از نظام شورایی اسلام آغازین به رژیم‌های خود کامه- به ویژه اواخر دوران عثمانی – منجر به انتقال اماکن سیاسی ازمرکز شهر به کناره شهر به شکل دژ یا (ارگ) شد؛ تامگر به این وسیله محافظت بهتری ازحاکمان صورت پذیرد. نمونه‌هایی از این قبیل تدارکات را می‌توان در شهرهای آفریقای شمالی تحت نام کسبه یا قصبه یافت.

Tags: کاغذ   دیواری   کاغذدیواری   لمینت   کفپوش   دکوراسیون   ساختمان   نقاشی   معماری   دیزاین   دکو   دکور   تزیینات داخی   پوستر   کابینت   بازسازی   کفسابی   پارکت   طراحی   چیدمان   استیکر   کناف   سقف کاذب   ارزان   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق استراحت   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب پسر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب دختر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق کار   بهترین کاغذ دیواری برای پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای حال   بهترین کاغذ دیواری برای حامام   بهترین کاغذ دیواری برای حمام   بهترین کاغذ دیواری برای حموم   بهترین کاغذ دیواری برای دستشویی   بهترین کاغذ دیواری برای دفتر کار   بهترین کاغذ دیواری برای سالن پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای هال   برترین خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری پوستری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری روز   خرید اینترنتی کاغذ دیواری معتبر   خرید کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری آمریکایی   خرید کاغذ دیواری ایرانی   خرید کاغذ دیواری برترین   خرید کاغذ دیواری برند   خرید کاغذ دیواری بهترین   خرید کاغذ دیواری پوستری   خرید کاغذ دیواری خارجی   خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی   خرید کاغذ دیواری خارجی خوشگل   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی خاص   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی شیک   خرید کاغذ دیواری خارجی ناز   خرید کاغذ دیواری خارجی اروپایی   خرید کاغذ دیواری زیباترین   خرید کاغذ دیواری کره ای   خرید کاغذ دیواری مارک   خرید کاغذ دیواریبرند   تاریخچه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری برتر   فروشگاه کاغذ دیواری خاص ترین   فروشگاه کاغذ دیواری زیباترین   فروشگاه کاغذ دیواری کرملین   فروشگاه کاغذ دیواریبهترین   کاغذ دیواری اتاق کودک   کاغذ دیواری ارزان   کاغذ دیواری پذیرایی   کاغذ دیواری ترک   کاغذ دیواری خانه   کاغذ دیواری ساده   کاغذ دیواری ضد آب   کاغذ دیواری غیر قابل شستشو   طرحهای جدید کاغذ دیواری   طرحهای جدید کاغذ دیواری از چه سایتی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی خاص   طرحهای جدید کاغذ دیواری رو می خوام   طرحهای جدید کاغذ دیواری و خیلی شیک   طرحهای جدید کاغذ دیواری و زیبا   طرحهای جدید کاغذ دیواری و مد روز   مدل کاغذ دیواری پذیرایی   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اتاق   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اداری   مدل کاغذ دیواری پذیرایی کودک   مدل کاغذ دیواری پذیرایی میانسال   مدل کاغذ دیواری پذیرایی نوجوان   مدل کاغذ دیواری سالن   زیباترین کاغذ دیواری ها   زیباترین کاغذ دیواری ها از همه قشنگتر   زیباترین کاغذ دیواری ها بورسش   زیباترین کاغذ دیواری ها خیلی شیک   زیباترین کاغذ دیواری ها در آدرس   زیباترین کاغذ دیواری ها در سایت   زیباترین کاغذ دیواری ها در فروشگاه   زیباترین کاغذ دیواری ها رنگ خاص  

بخشی از مطالب:

یکی از دلائل استفاده از کاشی مسئله محکم‌بودن، مقاوم‌بودن این ماده در مقابل حوادث طبیعی مانند باد، باران، آفتاب. عناصر شیمیای و کنش‌ها و واکنش‌های فیزیکی در ساختمان می‌باشد. کاشی که پوششی از لعاب روی آن می‌نشیند بعد از انجام مراحل پخت به دلیل شیشه‌ای بسیار مقاوم سخت و در مقابل جذب آب نفوذ‌ناپذیر می‌باشد. علاوه بر استحکام مناسب این ماده عوامل دیگری نیز در بکارگیری کاشی مؤثر بوده‌اند از جمله:۱- دسترسی آسان به مواد اولیه ۲- همآهنگی و هم‌سنخ‌بودن کاشی با آجر
۳-‌شرایط جغرافیایی اعم از آب و هوا ومنابع طبیعی و درست ۴- تنوع رنگ و انعطاف‌پذیری کاشی.۲
– تنوع رنگها و انعطاف‌پذیری کاشی- همانطور که ذکر شد آجر و کاشی از قابلیت انعطاف‌پذیری عجیبی برخوردارند به نحوی که می‌توان کاشی را به ریزترین قطعات ممکن( معرق) و بزرگترین قطعات درآورد. همچنین می‌توان این قطعات را در منحنی‌ها، طاق‌ها و قوس‌ها مانند تزئینات مقرنس نیز مورد استفاده قرار داد. «عنصر زیباشناختی مهمی که ایران برای معماری مساجد به ارمغان آورد رنگ‌آمیزی بیرون و درون است.» این رنگ‌آمیزی که با کاشی‌های الوان صورت می‌گیرد علاوه بر زیبایی و جذابیت برای تأثیرگذاری بر بخش‌هایی از معماری مانند محراب، رواق و کتیبه‌ها مؤثر بوده است چنان که « درک هیل» در کتاب معماری و تزئینات اسلامی می‌گوید:« تکنیک استفاده از رنگ برای مشخص‌کردن عناصر ساختمانی یا تریینی به منظور تأکید بر برخی قسمتهای ساختمان یا تزیین به صورت یک ویژگی همیشگی معماری اسلامی باقی‌مانده‌است. استفاده از کاشی‌های الوان فضای معماری اسلامی را دگرگون کرده و هیچ‌گاه در صدد آن نبوده که ماهیت معماری را تحت تأثیر خودش قرار دهد. بلکه بزرگترین قدرت کاشی تزیین الوان، تغییر مشکل یک ترکیب کاملاً ساختمانی به ترکیبی درخشان بود که در آن توده‌های معماری، طرحهای تزیینی و رنگ با یکدیگر درآمیخت در عین اینکه هر یک اصول و ویژگی خاص خود را دارند. ملاحظه می‌شود که استفاده از کاشی‌های الوان برای ارتقا معنوی و زیبایی فضای معماری به کار گرفته‌شده نه برای پوشاندن نقائص و کاستی‌های فضای معماری« اصولاً کاشی‌کاری برای تأکیدگذاری و تجلی بخشی بر اعضای ساختمان مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت نه به نیت پوشاندن زیر کار یا پنهان‌کردن خرده نقایص بنایی.» بنابراین به هیچ عنوان تزئینات معماری در ستیز با فضای معماری بر نیامده‌اند بلکه کاشی‌ها در کمال آرامش به بدنه معماری اسلامی تکیه‌‌زده‌اند و فضای بهشت‌آسا برای آرامش روح و روان ساخته‌اند.۱

انواع کاشی
از آثار بدست آمده چنین برمی‌آید که کاشی‌هایی که در اندازه‌های متفاوت چهارگوش و یا به شکل دایره یا اشکال غیرهندسی که در کنار کاشی‌های کتیبه‌ای به کار رفته‌ست قبل از ق ۱۲ میلادی ساخته‌نشده و نمونه‌های قبلی به صورت فاحشی با کاشی‌های کارگاه کاشان- که شاخص عالی‌ترین و فراوان‌ترین نمونه‌هاست- چه در کیفیت ساخت چه در مهارت نقاشی روی کاشی متفاوتند.۲
بعد از به کاربردن کاشی‌های مربع شکل کاشی معرق در سطوح داخلی و خارجی بنا که قابل استفاده بود به کار گرفته‌شد اما در روی گنبدها که در زمستان در معرق برف و یخبندان قرار می‌گرفت و در عوامل طبیعی تاب نداشت از آن استفاده نمی‌شد بلکه به جای آن کاشی‌هایی با ضخامت چند برابر کاشی معمولی استفاده می‌کردند که به کاشی نره‌ای نام داشت. کلمه معرق که برای نوعی کاشی که استفاده می‌شود کلمه‌ای عربی‌ست و به معنای دژ- برج و باروری مستحکم و به معنای دیگر معقل از گره‌زدن زانوی شتر حاصل می‌شود و در کاشیکاری نقوشی که از ترکیب در خانه‌های شطرنج به شکل مربع و مربع مستطیل و از پیچش قطعات در جوار یکدیگر انجام می‌شود. حالت گره را تداعی می‌سازد که در نتیجه کلمه معقل را بوجود می‌آورد. کاربرد معقلی در نی‌سازی بنا: ۱- در قبال هزینه زیاد کاشی معرق بسیار کم هزینه‌ست. ۲- با توجه به تهیه معرق و کاشی هفت‌رنگ که مستلزم وقت زیادست تهیه کاشی معقلی به دقت بسیار کمتر محتاج‌ست و ابعاد این کاشی بسیار کوچکترست و از قرار گرفتن آجر و کاشی در کنار هم و در قطعات جدول‌بندی به کار معقلی شکل می‌گیرد ۲، ۵/۲و ۴،۵ سانتی‌متر.
بخش دوم : 
سیمان

سیمان
سیمان یا سمنت واژه‌ای است که از لغت سمنتوم رومی گرفته شده و قدمت آن به پیش از میلاد می‌رسد. مصرف آن در ساختمان پانتئون شهر روم واقع در ایتالیا که مربوط به سنه ۲۷ قبل از میلاد است دیده شده. در ساختمان گنبد این بنا که ۴۳ متر قطر دارد مخلوطی از خرده سنگ و آهک پخته بکار رفته است. ولی کشف سیمان به شکل امروز مربوط است به یک نفر بنای انگلیسی به نام ژوزف اسپدین که از پختن آهک و خاک رس در حرارت بالا و آسیاب کردن آن موفق شد ابتدایی‌ترین نوع سیمان را کشف نموده و آن را در تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۸۲۴ بنام خود در انگلستان ثبت نماید و نام محصول بدست آمده را سیمان پرتلند گذاشت علت این نامگذاری طوری که گفته شد سیمان از سمنتوم رومی گرفته شده و پرتلند نام جزیره‌ای است در انگلستان که رنگ سیمان پس از سخت شدن به رنگ سنگهای ساحلی این جزیره در می‌آید به همین دلیل نام پرتلند را به دنبال سیمان برای آن انتخاب نمودند البته قبل از ژوزف اسپدین اشخاص دیگری در فرانسه و انگلستان از پختن خاک رس و سنگ آهک مصالح مشابهی بدست آوردند ولی هیچکدام کار خود را دنبال نکرده و محصول خود را به ثبت نرسانیدند. باید توجه نمود که در بعضی از کتابهای ایرانی که در دسترس نگارنده بود اشخاص دیگری را به عنوان اولین نفر که سیمان را به ثبت رسانید معرفی می‌نمایند ولی در فرهنگ دهخدا و دایره‌المعارف فارسی تألیف غلام حسین مصاحب، ژوزف اسپدین را به عنوان اولین نفر ذکر می‌کنند ولی آنچه مسلم است که سیمان در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان به ثبت رسیده و آن را ابتدا برای ساختن فانوس دریائی مورد مصرف قرار دادند.

تاریخچه رواج سیمان در ایران
بدیهی است منظور از تاریخچه سیمان در ایران یک تحقیق تاریخی نیست که بدانیم مثلاَ اولین پاکت سیمان در چه تاریخی و یا بوسیله چه شخصی به ایران وارد شده است بلکه منظور این است که نگاه مختصری داشته باشیم به تاریخ سیمان ایران.
اولین کارخانه سیمان با تولید روزانه ۱۰۰ تن در نزدیکی شهرری در تهران احداث و در سال ۱۳۱۲ آغاز به کار کرد و تا سال ۱۳۳۴ به تدریج با افزودن واحدهای دیگر به این مجموعه ظرفیت این کارخانه به ۶۰۰ تن در روز رسید ولی به علت شروع عملیات ساختمانی و راه‌سازی در ایران این مقدار سیمان جواب‌گوی نیازهای کشور نبود و به تدریج در نقاط دیگر مملکت کارخانه‌های بزرگ سیمان دایر گردید از جمله سیمان تهران- سیمان شمال- سیمان مشهد- سیمان فارس- سیمان ارومیه- سیمان آبیک که تعداد آنها به حدود بیش از ۲۰ کارخانه می‌رسد و تولید آن فعلاَ در حدود بیست میلیون تن در سال می‌باشد که هنوز جوابگوی مصرف داخلی نبوده و مجبور به واردات سیمان می‌باشیم.

مواد تشکیل دهنده سیمان پرتلند
باید توجه نمود رایج‌ترین و پرمصرف‌ترین سیمان مورد استفاده در صنعت ساختمان سازی اعم از پل- تونل- راه‌سازی و یا ساختمان و غیره همان سیمان پرتلند است. موادی که برای پختن سیمان به کوره می‌رود از دو ماده اصلی تشکیل شده که تقریباَ شامل تمام مواد مورد نیاز سیمان‌پزی می‌باشد. این دو ماده عبارت است از: خاک رس و سنگ آهک ولی اگر بخواهیم بطور مجزا مواد تشکیل دهنده سیمان را مطالعه نمائیم آنها عبارتنداز:
۱- آهک Cao در حدود ۶۰ تا ۷۰%
۲- سیلیس SiO2 در حدود ۲۰%
۳- اکسید آلومینیوم Al2O3 در حدود ۶%
۴- اکسید آهن Fe2O3 در حدود ۴%
۵- اکسید منیزیم MgO در حدود ۳%
۶- So3,Na2O,K2O در حدود ۴%
۷- مواد دیگر در حدود ۲%

بخش سوم : 
رسها

( رس‌ها)
پیدایش و تشکیل رسها
رس‌ها از نظر فیزیکی، ذراتی هستند که در محدوده قطری کوچکتر از ۲ میکرون قرار دارند که از آنها رسهای سیلیکاتی معمولاً از کانیهای اولیه مانند فلدسپاتها، میکاها آمفیبول و پیروکسین تکامل می‌یابند. درباره تشکیل آنها عقاید متعددی ابراز شده که با اندک اختلافی در مطالب زیر منتشر کند:
الف: تجزیه و تغییر شکل فیزیکی کانیهای سیلیکاتی لایه‌ای مانند میکاها فلدسپاتها آمفیبول وپیروکسین.
ب: تجریه شیمیایی کانیهای اولیه مخصوصاً فلدسپاتها همراه با ترکیب و تبلور مجد عنصر نهابی تجزیه( کریستالیزاسیون مجدد)
راجع به الف – سیلیکاتهای متورق با حفظ ساختمان و ترکیب اصلی خود تغییر ماهیت می‌دهند. بدین ترتیب که از بین طبقات داربست‌ها، یونهای آزاد شده و جای خود را به مولکولهای آب محتوی هیدروژن آزاد (H3O = هیدرونیوم) می‌دهند مثلاً در مورد موسکوویت که داربست کریستالی محکمی دارد وضع از این قرار است:
یونK موجود در فواصل لایه‌ها در اثر تجزیه بعدی جای خود را به یونهای H داده و خود بصورت آزاد در محلول خاک وارد می‌شود ساختمان کرستالی کانی جدید که همان رس ایلیت۱ با کانی قبلی یعنی موسکوویت شباهت کامل داشته و فقط در بین لایه‌ها جای پتاس یونهای هیدروژن مستقر شده‌اند اگر به محیط مزبور که رسها تازه تشکیل یافته ایلیت در آن فراوان‌اند به مقدار کافی نمکهای محتوی پتاس اضافه شود پتاس می‌تواند در فواصل لایه‌ها مجدداً وارد شده و ترکیب محکمی را بوجود آورد در این شرایط پتاس دیکر قابل تبادل نبوده و بیشتر حالت تثبیت۲ پیدا می‌کند.
روند تجزیه ارتوکلاس به رس دارای ترکیب شیمیایی ساده یعنی کائولینیت بدین نحو است:

پتاس آزاد شده در این فعل انفعال تخریب مبین این موضوع است که در اثر هوازدگی کانی‌های اولیه در محیط‌های متفاوت خاک عناصر شیمیائی( بسته به ترکیب سنگ ما در اولیه) در خاک برای تغذیه گیاه آزاد می‌شوند.

و….

منابع :
۱– ماهر النقش . محمود طرح و اجرای نقش کاشی‌کاری ایران .
۲– کتاب ماه هنر ویژه گرافیک ۳۷-۳۸ مهر و‌ آبان ۸۰ مقاله تاریخچه و هنر کاشیکاری.
۳- خاکشناسی : الباس آذر خسرو
۴ –معضی، گلچین، و زهره شیری،حسین کاشی‌کاری ایران
۵ – فرآشیانی،علی‌اکبر و تقی‌زاده عزت‌الله ، شناخت مواد و مصالح .
۶ – کاشی‌کاری ایران، جلد اول، گلچین معقلی حسین‌زمرشیدی .

Tags: کاغذ   دیواری   کاغذدیواری   لمینت   کفپوش   دکوراسیون   ساختمان   نقاشی   معماری   دیزاین   دکو   دکور   تزیینات داخی   پوستر   کابینت   بازسازی   کفسابی   پارکت   طراحی   چیدمان   استیکر   کناف   سقف کاذب   ارزان   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق استراحت   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب پسر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب دختر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق کار   بهترین کاغذ دیواری برای پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای حال   بهترین کاغذ دیواری برای حامام   بهترین کاغذ دیواری برای حمام   بهترین کاغذ دیواری برای حموم   بهترین کاغذ دیواری برای دستشویی   بهترین کاغذ دیواری برای دفتر کار   بهترین کاغذ دیواری برای سالن پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای هال   برترین خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری پوستری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری روز   خرید اینترنتی کاغذ دیواری معتبر   خرید کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری آمریکایی   خرید کاغذ دیواری ایرانی   خرید کاغذ دیواری برترین   خرید کاغذ دیواری برند   خرید کاغذ دیواری بهترین   خرید کاغذ دیواری پوستری   خرید کاغذ دیواری خارجی   خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی   خرید کاغذ دیواری خارجی خوشگل   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی خاص   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی شیک   خرید کاغذ دیواری خارجی ناز   خرید کاغذ دیواری خارجی اروپایی   خرید کاغذ دیواری زیباترین   خرید کاغذ دیواری کره ای   خرید کاغذ دیواری مارک   خرید کاغذ دیواریبرند   تاریخچه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری برتر   فروشگاه کاغذ دیواری خاص ترین   فروشگاه کاغذ دیواری زیباترین   فروشگاه کاغذ دیواری کرملین   فروشگاه کاغذ دیواریبهترین   کاغذ دیواری اتاق کودک   کاغذ دیواری ارزان   کاغذ دیواری پذیرایی   کاغذ دیواری ترک   کاغذ دیواری خانه   کاغذ دیواری ساده   کاغذ دیواری ضد آب   کاغذ دیواری غیر قابل شستشو   طرحهای جدید کاغذ دیواری   طرحهای جدید کاغذ دیواری از چه سایتی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی خاص   طرحهای جدید کاغذ دیواری رو می خوام   طرحهای جدید کاغذ دیواری و خیلی شیک   طرحهای جدید کاغذ دیواری و زیبا   طرحهای جدید کاغذ دیواری و مد روز   مدل کاغذ دیواری پذیرایی   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اتاق   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اداری  

جلسه ۱ :
شرکتی که بنده در آن مدتی را بعنوان کارآموزی گذراندم یک شرکت ساختمانی بود که پروژه های مختلفی از قبیل ساخت یک مجتمع مسکونی بصورت انبوه سازی (۵۶) واحدی ساخت تعدادی آپارتمانهای مسکونی و نیز تعدادی آپارتمان مسکونی – تجاری در دست ساختمان داشت که هر کدام از آنها در مراحل مختلفی از ساخت قرار داشتند.
مکانی را که من بعنوان کارآموزی گذراندم یک ساختمان تجاری – مسکونی در شهر کرج بود .
این ساختمان مساحتی حدود ۴۳۵ داشت و اسکلت آن از نوع بتن آرمه بود و در زمان شروع کار من ساختمان مذکور خاکبرداری شده بود و آماده کفراژ بندی و آرماتورپیچی بود .

البته یادآور می شوم که برای کامل شدن گزارش کارآموزی از دیگر پروژه های در دست ساخت این شرکت توسط دوربین دیجیتال عکسهایی تهیه کرده و سپس توسط کامپیوتر از آنها پرینت گرفته که در پایان گزارش آمده است .

جلسه ۲ :
این گزارش کارها به کمک یادداشتهای روزنویس که در سر کار نکته نویسی می کردم تهیه شده به همین دلیل نمی توانستم که ازکارهای عادی و روزمره که همه روزه انجام می شد چیزی بنویسم و به ذکر مسایل مهمتر و جزئیات بسنده می کنم .
در روز دوم ابتدا با تمیزکاری زمین و استفاده از بتن مگر (نظافت) شد . بعد از بتن‌ریزی و صاف کاری های لازم کلفراژ بندی با دیوار آجری ۲۱ سانتی شروع شد (البته عکسهای الصاقی در پایان کفزاژ بندی و آرماتوربندی گرفته شده است) .
کارگران در روز (۱۲-۸) و (۱۸-۱۴) (هشت ساعت) کار می کردند . البته در موارد خاص و به تشخیص پیمانکار در انجام کارهایی که کارگران سخت قبول می کردند از قبیل تمیزکاری های زیاد یا دیوار چینی ها کار را به صورت کنتراتی تحویل می دادند و کارگر می توانست پس از انجام کار محل کارگاه را ترک کند اما می بایست پس از انجام کار ، کار را تحویل مافوق دهد .
کار در روز دوم با تمیزکاری ، انجام بتن مگر و انجام دیوارکشی تا حدود ۵۰% به اتمام رسید .
نکته : سعی می شود در پایان تحریر گزارش کارآموزی در مورد مسایلی که از نظر شخص کارآموز دارای نکات قابل ذکر می باشد به صورت جزئی اشاره شود .

جلسه ۳ :
برای شروع به کار در روز سوم لازم بود دیوار کاملاً گرفته باشد .
در شروع به پیشرفت بهتر کار سعی می شود . کارها را با توجه به کارائی و توانائی کارگران بین آنها تقسیم نمود تا از هرج و مرج و فرار از کار کارگران جلوگیری کرد .
با تکمیل دیوارکشی و آماده شدن قالب فنداسیون ؛ آرماتورهایی را که قبلاً آرماتوربندها خمکاری و قطع و وصلها را انجام داده اند برای ترکیب و آماده کردن ستونها و شناژبندی ها به سطح کارگاه منتقل می شود تا با سر هم شدن آرماتورها و ایجاد ستونها و فنداسیون به پیشبرد کار کمک شود .
پس از آوردن میلگردها ابتدا آرماتور فنداسیون بسته شد به صورتی که ابتدا آرماتور کف (راسته ها) انداخته شد و بوسیله مفتول بسته تا از حرکت کردن جلوگیری شود (در ضمن باید سعی شود جنس دیوار به صورتی باشد که بعدازبتن ریزی به آن نچسبد و به راحتی تخریب شود ، درداخل دیوار از پلاستیک استفاده می شود و از ملات گچ یا گچ و خاک استفاده می شود) .
بالاخره بعد از گذاشتن آرماتورهای راسته و گذاشتن خاموت داخلی و اودکاها و بستن آنها بوسیله مفتول نوبت به قرار دادن آرماتور ستون می رسد .

جلسه ۴
باز هم طبق معمول روز کاری با تعیین وظایف کارگران شروع شد کار اصلی امروز ایجاد ‌آرماتور ستونها و بتون ریزی فنداسیون بود . برای بستن آرماتور ستونها ابتدا آرماتورهای طولی (راسته) را با ریشه مناسب در آرماتورهای فنداسیون به صورت میلگردهای انتظار قرار می دهیم.
ریختن بتن فنداسیون که با عیار می باشد باید قبل از آرماتوربندی ستون تکمیل شود .
ریختن بتون را از فاصله مناسب انجام دادیم که سبب جابجایی آرماتورها ، قالبها و بهم خوردن دانه بندی بتن نشود .
بتن ریزی باید به صورتی انجام شود که اگر در اثر زیادی بتن ریزی فاصله لایه های بتن به صورتی بود که بتن قبلی کم آب و خشک شود باید با آب پاشی لایه قبلی را آماده گیرایی با لایه جدید کنیم . در ضمن عمل ویبره باید تا حدی انجام شود که
۱-شیره بتن مقدار خیلی جزئی بالا بزند ۲-آنقدر عمل ویبره انجام شود تا حبابهای هوا به طور کلی بالا بزند ۳-به مدت ۵ دقیقه کل حجم بتن ریزی ویبره شود .
بعد از ریختن بتن و عمل ویبره زنی تا فردا حدوداً (با مواد مضاف) بتن گیرایی اولیه را دارد .
باید توجه کرد در هنگان بتن ریزی باید سطح صافی را بوسیله ماله کشی بدست آورد تا بتوان کارهای دیگر را در سطح تراز بدست آمده انجام داد .

جلسه ۵ :
بعد از ورود به کارگاه و انجام کارهای اولیه معمول .
و اطمینان از خودگیری موردنیاز در مورد بتن فنداسیون شروع به آب پاشی سطح بتن نموده باید توجه کرد بتن تازه به مدت حدود سه الی چهار روز باید آب داد و مرطوب نگه‌داری کرد .
بعد از آب پاشی کارگران و آرماتوربندها مشغول به بستن آرماتور ستونها شدند . ابتدا با اتصال‌آرماتورهای انتظار با آرماتورهای جدید بوسیله مفتول و در بعضی موارد با جوش نوبت به کارگیری خاموتها می باشد که وظیفه دارند از پیچش و کمانش آرماتورها در ستون جلوگیری کنند و همچنین باعث عدم جابجایی آرماتورهای راسته در قالب به دلیل بتن ریزی می شوند باید توجه کرد در هنگام گذاشتن خاموتها خمهایی که در خاموت وجود دارد در طول ستون باید چرخشی باشد
طول آرماتورها به گونه ای می باشد که ارتفاع آن به صورت یک طبقه + طبقه بعدی باید باشد تا طبقه بعدی به صورت انتظار در بالا می ماند . بعد از آرماتوربندی تمام ستونها نوبت به آرماتوربندی تیر در طبقه بالایی می رسد .

توجه : از آنجائیکه جنس قالبها را از قالبهای پیش ساخته فولادی انتخاب شده بود ، سرعت عمل در استفاده و قرار دادن قالبها بالا می رفت و یکی دیگر از محاسن این قالبها بدست آمدن سطوح صاف و صیقلی در سطح ستون می باشد . البته باید توجه داشت که مهار قالبها از نکات حائز اهمیت می باشد که در غیر این صورت مشکلات زیادی برای ادامه کار پیش می آید .
جلسه ۵ کارآموزی کار را با آرماتوربندی ستونها در طبقه اول به پایان می رسانیم . از آنجائیکه کار‌ آرماتوربندی ستونها در پایان ساعت کاری به پایان رسید بقیه کار به فردا موکول شد .
البته باید ذکر شود که قطع و وصل و خم آرماتورهای مختلف از قبیل راسته ها ، سرسری‌ها و طولی ها و خاموتها قبلاً در کارگاه آرماتوربندی انجام شده و با توجه به محاسبات که قبلاً انجام شده است تعداد و طول آنها متناسب با نقشه اجرایی آرماتوربندی تعیین و محاسبه شده است و نهایتاً به کارگاه انتقال داده و سر هم می‌شود .

جلسه ۶ :
بعد از اتمام کار آرماتوربندی ستونها به دلیل اتمام ساعت کاری انجام آرماتوربندی تیرها و شناژهای افقی در طبقه بالایی و انجام قالببندی به امروز موکول شد .
بعد از ورود به کارگاه و تهیه کارها نوبت به‌ آرماتوربندی تیرها رسید که به علت اجرا در ارتفاع و همچنین وجود دهانه های بلند در فاصله بعضی ستونها به کاری سخت تبدیل شده است .
بعد از آرماتوربندی تیرها به علت ذکر شده در بالا (دهانه بلند) وجود خیز در میانه تیر غیر قابل انکار است ، به همین دلیل پس از قالببندی تیرها استفاده از شمع یا پایه در زیر قالب الزامی است که استفاده از شمع ها نیز دارای قانون و قاعده خاص به خود می‌باشد (از قبیل فاصله شمع ها ، حداکثر ارتفاع شمعها که نباید از این مقدار تجاوز کند ، مهار کردن شمعها و غیره) یکی از کارهایی که باید به دقت انجام داد و نقش مهمی در امنیت و پیشرفت کار دارد مهار کردن قالبها خصوصاً در قسمت ستونها می‌باشد که به طرق مختلف انجام می شود .
کار امروز هم با آرماتوربندی تیرها ، قالببندی تیرها که به مهارت نیاز دارد ، شمع زنی و پایه گذاری در زیر قالب تیرها و نهایتاً مهار کردن شمعها در قالب تیرها و مهار کردن قالب ستونها به اتمام رسید و قرار شد کار بتن ریزی به طور کامل فردا انجام شود .
جلسه ۷ :
جلسه امروز با نظافت کارگاه از وسایل که به آنها نیاز نبود شروع شد و با آمدن میکسر کار بتون ریزی ستونها شروع شد . کار امروز بسیار حجیم اما به صورت (Ruting) انجام شد و خلاصه با ویبره کردن که قبلاً توضیح داده شد به پایان رسید .

جلسه ۸ :
امروز طبق معمول روزهای قبل با تقسیم کار شروع شد . در ابتدا کارگران مشغول آب‌پاشی به تنه ستونها و قسمتهای مختلف ستونها شدند تا به خوبی برسد در کار ساخت و ساز این قسمت که متعلق به بتن ریزی ستونها می باشد زمان زیادی از ساخت را به خود اختصاص می دهد زیرا زمان نقش بسیار سازنده ای در تحکیم ستون بازی می‌کند. روز هفتم نیز با ریزه کاری و انجام کارهای غیرکارگاهی سپری شد .
آنطور که به نظر می رسید قرار بود قالبها در حدود پنج روز برجا باشد تا بتوان زودتر کار زدن سقف را شروع کنیم .

جلسه ۹ :
در روز قبل قرار گذاشته بودیم که امروز را در شرکت سپری کنیم .
طبق قراری که گذاشته بودیم من به شرکت رفتم .
در شرکت کار به گونه ای است که انجام نقشه های اجرایی و محاسبات لازم جهت اجرا در دفتر فنی انجام می شد و برای اجرا به کارگاه مربوطه انتقال داده می شد .
در روزی که در شرکت بودم ساعاتی را که باید در خدمت شرکت باشم را صرف کشیدن چند Shit کوچک نقشه با CAD کردم تا بتوانم در پیشبرد کار در شرکت سهمی داشته باشم .
البته انجام دادن کار در شرکت احتیاج به حوصله زیادی دارد . در صورتیکه کار در کارگاه دلچسب تر از دفتر فنی یا شرکت می باشد (البته نظر شخصی است) .

Tags: کاغذ   دیواری   کاغذدیواری   لمینت   کفپوش   دکوراسیون   ساختمان   نقاشی   معماری   دیزاین   دکو   دکور   تزیینات داخی   پوستر   کابینت   بازسازی   کفسابی   پارکت   طراحی   چیدمان   استیکر   کناف   سقف کاذب   ارزان   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق استراحت   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب پسر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب دختر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق کار   بهترین کاغذ دیواری برای پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای حال   بهترین کاغذ دیواری برای حامام   بهترین کاغذ دیواری برای حمام   بهترین کاغذ دیواری برای حموم   بهترین کاغذ دیواری برای دستشویی   بهترین کاغذ دیواری برای دفتر کار   بهترین کاغذ دیواری برای سالن پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای هال   برترین خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری پوستری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری روز   خرید اینترنتی کاغذ دیواری معتبر   خرید کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری آمریکایی   خرید کاغذ دیواری ایرانی   خرید کاغذ دیواری برترین   خرید کاغذ دیواری برند   خرید کاغذ دیواری بهترین   خرید کاغذ دیواری پوستری   خرید کاغذ دیواری خارجی   خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی   خرید کاغذ دیواری خارجی خوشگل   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی خاص   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی شیک   خرید کاغذ دیواری خارجی ناز   خرید کاغذ دیواری خارجی اروپایی   خرید کاغذ دیواری زیباترین   خرید کاغذ دیواری کره ای   خرید کاغذ دیواری مارک   خرید کاغذ دیواریبرند   تاریخچه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری برتر   فروشگاه کاغذ دیواری خاص ترین   فروشگاه کاغذ دیواری زیباترین   فروشگاه کاغذ دیواری کرملین   فروشگاه کاغذ دیواریبهترین   کاغذ دیواری اتاق کودک   کاغذ دیواری ارزان   کاغذ دیواری پذیرایی   کاغذ دیواری ترک   کاغذ دیواری خانه   کاغذ دیواری ساده   کاغذ دیواری ضد آب   کاغذ دیواری غیر قابل شستشو   طرحهای جدید کاغذ دیواری   طرحهای جدید کاغذ دیواری از چه سایتی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی خاص   طرحهای جدید کاغذ دیواری رو می خوام   طرحهای جدید کاغذ دیواری و خیلی شیک   طرحهای جدید کاغذ دیواری و زیبا   طرحهای جدید کاغذ دیواری و مد روز   مدل کاغذ دیواری پذیرایی   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اتاق   مدل کاغذ دیواری پذیرایی اداری   مدل کاغذ دیواری پذیرایی کودک   مدل کاغذ دیواری پذیرایی میانسال   مدل کاغذ دیواری پذیرایی نوجوان   مدل کاغذ دیواری سالن   زیباترین کاغذ دیواری ها   زیباترین کاغذ دیواری ها از همه قشنگتر   زیباترین کاغذ دیواری ها بورسش   زیباترین کاغذ دیواری ها خیلی شیک   زیباترین کاغذ دیواری ها در آدرس   زیباترین کاغذ دیواری ها در سایت   زیباترین کاغذ دیواری ها در فروشگاه   زیباترین کاغذ دیواری ها در مرکز خرید   زیباترین کاغذ دیواری ها رنگ خاص   زیباترین کاغذ دیواری ها کدامند   زیباترین کاغذ دیواری های روز   کاغذ دیواری هانا   کاغذ دیواری هانا آلبوم   کاغذ دیواری هانا از آلبوم   کاغذ دیواری هانا جدید   از کجا بخرم   انتخاب کاغذ دیواری برای آشپزخانه   انتخاب کاغذ دیواری برای اتاق کودک   انتخاب کاغذ دیواری برای پذیرایی   انتخاب کاغذ دیواری برای پذیرایی چگونه است ؟   انتخاب کاغذ دیواری برای پذیرایی چه قیمتی است ؟انتخاب کاغذ دیواری برای پذیرایی   انتخاب کاغذ دیواری برای پذیرایی میخوام   انتخاب کاغذ دیواری برای حال   انتخاب کاغذ دیواری برای نوجوان   انتخاب کاغذ دیواری برای نوزاد   انتخاب کاغذ دیواری برای هال   خرید آنلاین کاغذ دیواری   انواع قیمت کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری کاپری   خریدکاغذ دیواری کاپری   فروش کاغذ دیواری کاپری   فروشنده کاغذ دیواری کاپری   قیمت انواع کاغذ دیواری   قیمت کاغذ دیواری کاپری   لیست قیمت کاغذ دیواری   لیست قیمت کاغذ دیواری خارجی   مشخصات کاغذ دیواری خوب   نمایندگان کاغذ دیواری کاپری   یک کاغذ دیواری خوب چه مشخصاتی باید داشته باشد   اعطای نمایندگی کاغذ دیواری به شهرستانها   آلبوم ورونا   کاغذدیواری قابل شستشو   کاغذ دیواری چینی   کاغذ دیواری ایزابلا  

سنگ های ساختمان :
هنوز تئوری کاملی برای اختلاف در تشکیلات ساختمانی سنگ ها داده نشده است. سنگ ها عهده دار ترکیب پوشش پوسته کره زمین بوده اند. تعییر حالت سنگ ها که دینامیک نامیده می شود قسمتی از شیمی پوشش است. توسعه شیمی تجزیه ای و ساختار مصنوعی بی اندازه در رشد سنگ شناسی موثر بوده است. نزدیک شدن شیمی- فیزیک به یکدیگر به تشخیص سنگها وانتهاب ورده بندی آنها کمک می‌کند.
موارد علمی فوق باعث شده است کمتر ساختمان معاصر به علت عدم شناخت مصالح سنگی خراب شود. مقاومت وسائیدگی سنگ وساختمان میکروسکوپی مخصوص ومطالعه سیمای سنگها کمک زیادی برای احداث جاده و ساختمان می‌باشد.

مصالح سنگی که در ساختمان ها و راه ها بکار برده می شود مثل، شن و ماسه رودخانه سنگ معدن و گاهی سرباره های کوره بلند ذوب آهن وصخره های طبیعی‎؛ به صورت توده های بزرگ در طبیعت و به وفور وجود دارند که تحت تاثیر عوامل جوی به صورت ریز و قلوه و شن و ماسه تبدیل شده اند. قبل از پراکندگی انتخاب در پس ستون و سد و موج شکن باید از نظر مقاومت در برابر فشار و یخ بندان وسایش اطلاعات دقیقی بدست آورد.

 

فهرست مطالب
سنگ های ساختمان : ۶
سنگهای آذرین ۶
سنگهای رسوبی ۷
سنگهای دگرگونی ۷
تهیه مصالح سنگی ۱۱
نمونه برداری از مصالح سنگی ۱۳
دانه بندی ۱۳
طرز عمل ۱۳
۱ـ ویژگیهای فیزیکی سنگ های تزئینی ۱۶
● سختی ۱۶
● رنگ ۱۶
● میزان تخلخل ۱۶
●مقاومت ۱۷
● سنگ روکار بناها ۱۷
● سنگ مورد استفاده در دیوارها ۱۷
●سنگ نمای داخل بناها ۱۷
●سنگهای مقاوم در مقابل حرارت ۱۸
● سنگهای مقاوم در مقابل اسیدها ۱۸
●سنگهای مقاوم در برابر قلیائیها ۱۸
● سنگهای مورد استفاده برای پله های خارجی بناها ۱۸
۲ـ رده بندی علمی انواع سنگهای تزئینی و نما ۱۸
الف ـ سنگهای رسوبی ۱۸
● کنگلومراها و ماسه سنگها ۱۸
● سنگهای آهکی یا دولومیتی ۱۹
● تراورتن(Travertine) 19
● مرمر(Marble) 19
ب- سنگهای آذرین ۲۰
● گرانیت ها(Granite) 20
● ریولیت ها ۲۱
ـ سنگهای آذرین خاص ۲۱
ج ـ سنگ های دگرگونی ۲۱
● مرمریت ها(Marmarite) 21
● گنیس ها ۲۲
ـ سنگ های تزئینی با خاستگاه چشمه ای ۲۳
خصوصیات و کاربرد مهندسی سنگها ۲۳
خواص فیزیکی و مهندسی سنگها ۲۴
استحکام سنگ: ۲۸
استحکام کششی سنگ: ۳۰
کاربرد مهندسی خاکها ۴۱
سنگهای معدنی ساختمان ۴۹
مرمریت ۴۹
گرانیت ۶۴
سنگهای رسوبی ۷۲
محیط ها و رخساره های رسوبی: ۷۴
رسوبات آهن دار ۷۶
کانی شناسی و طبقه بندی ۷۷
پیدایش و گسترش رسوبات آهن دار ۷۷
منشأ رسوبات آهن دار ۷۸
دیاژنز رسوبات آهن دار ۸۱
سنگهای ایران ۸۲
سنگ ساختمانی ۸۳
رنگ: ۸۴
ثبات رنگ و تغییر رنگ: ۸۵
طبقه بندی سنگهای ساختمانی: ۸۷
سنگهای آذرین ۸۸
ویژگیهای گرانیت: ۸۹
سنگهای رسوبی: ۹۱
سنگ آهک: ۹۱
تراورتن: ۹۳
ماسه سنگ: ۹۳
۳- سنگ های دگرگونی: ۹۵
ماربل ۹۵
سنگ لوح: ۹۶
ویژگیهای سنگ لوح: ۹۷
جدایش پذیری: ۹۷
جذب آب: ۹۷
وزن ویژه: ۹۷
مقاومت: ۹۷
مقاومت سایشی: ۹۷
مقاومت در برابر خوردگی: ۹۷
ناخالصی های معدنی: ۹۸
طبقه بندی سنگ لوح: ۹۸
کوارتزیت: ۹۸
منابع: ۱۰۰

سنگ های ساختمان :
هنوز تئوری کاملی برای اختلاف در تشکیلات ساختمانی سنگ ها داده نشده است. سنگ ها عهده دار ترکیب پوشش پوسته کره زمین بوده اند. تعییر حالت سنگ ها که دینامیک نامیده می شود قسمتی از شیمی پوشش است. توسعه شیمی تجزیه ای و ساختار مصنوعی بی اندازه در رشد سنگ شناسی موثر بوده است. نزدیک شدن شیمی- فیزیک به یکدیگر به تشخیص سنگها وانتهاب ورده بندی آنها کمک می‌کند.
موارد علمی فوق باعث شده است کمتر ساختمان معاصر به علت عدم شناخت مصالح سنگی خراب شود. مقاومت وسائیدگی سنگ وساختمان میکروسکوپی مخصوص ومطالعه سیمای سنگها کمک زیادی برای احداث جاده و ساختمان می‌باشد.
مصالح سنگی که در ساختمان ها و راه ها بکار برده می شود مثل، شن و ماسه رودخانه سنگ معدن و گاهی سرباره های کوره بلند ذوب آهن وصخره های طبیعی‎؛ به صورت توده های بزرگ در طبیعت و به وفور وجود دارند که تحت تاثیر عوامل جوی به صورت ریز و قلوه و شن و ماسه تبدیل شده اند. قبل از پراکندگی انتخاب در پس ستون و سد و موج شکن باید از نظر مقاومت در برابر فشار و یخ بندان وسایش اطلاعات دقیقی بدست آورد.
زمین شناسان صخره های طبیعی را به سه طبقه آذرین-رسوبی-متامورفیک(دگرگونه) تقسیم کرده اند. تا امروز ۴۰۰ هزار نوع سنگ دسته بندی شده اند.
سنگها از نظر مقاومت نسبت به یخ بندان به ده درجه (۱۰-۲۰-۲۵-۳۵-۵۰-۱۰۰-۱۵۰-۲۰۰-۳۰۰-۵۰۰) در جه تقسیم می شود. درجه ۵۰۰ از همه مقاومتر است و قبل از مصرف هر سنگ مساله مقاومت در مقابل یخ بندان محلی کنترل می شود. سنگها از نظر مقاومت به گروههای( ۴-۷-۱۰-۱۵-۲۵-۳۵-۵۰-۱۰۰-۱۵۰-۲۰۰-۳۰۰-۴۰۰-۵۰۰) kg/cm2 تقسیم شده اند.

سنگهای آذرین
این سنگها به صورت کریستال از سرد شدن توده مذاب آتشفشانها (ماگما) بوجود آمده اند و به سه گروه اسیدی، نیم اسیدی روشن ۶۶%-۵۵% سیلیس و آذرین بازی تیره رنگ که کوارتز آزاد و ۵۵% سیلیس دارند تقسیم می شود. این سنگها مقاومت کلی بالایی دارند.

سنگهای رسوبی
این سنگها از رسوب ذرات حاصل از تجزیه صخره های مانده ازدریاها واقیانوس ها و بقایای معدنی موجودات دریایی یا از کریستالیزه شدن مواد معدنی محلول مذاب بدست می آینداغلب مقاومت ضعیفی دارند.
سنگهای رسوبی با توجه به موادی که دارند به سه گروه تقسیم می شوند:
۱-سنگها آهکی( مثل گچ، سنگ آهک، دولومیت وغیره)
۲-سنگهای سیلیسی (ماسه سنگ، سنگ چخماق وغیره)
۳-سنگهای رسی(سنگهای رسی و شیل)
بدیهی است هر یک از این سه ردیف با هم مثلا ۱و۲ ماسه آهکی تشکیل می‌دهند.
سنگهای دگرگونی
از دگرگونی سنگهای آذرین یا رسوبی تحت عوامل جوی، حرارتهای زیاد، فشار،بافت اصلی رسوبی یا آذرین متفاوت تشکیل شده اند وعموما بافت کریستالی دارند.مقاومت ا غلب آنها بالاست.
۱-سرباره ها؛ به عنوان مواد راهسازی مصرف دارد و در ایران به سیمان اضافه می کنند ومشابه مواد سنگهای آذرین هستند. بافت آنها از حالت شیشه ای تا لانه زنبوری متفاوت است.
مواد سرباره درمقایسه با مواد طبیعی یکنواخت ومناسب تر است. بطور کلی سرباره های کوره بلند آهن و حاصل از ذوب مس و قلع را نیز میتوان در عملیات راهسازی استفاده کرد.
در راهسازی ساختمان داخلی سنگ از نظر زمین شناسی مورد نظر نبوده و مشخصات فیزیکی و طبقه مربوطه مهم است. در این کار از سرباره ها، سنگهای مصنوعی مختلفی درست می کنند که مصرف راهسازی و سیمان سازی دارد.
۲-گروه بازالت؛ این سنگ جزء سنگ های آذرین بیرونی است ونوع بازی آن دارای دانه های ریز می‌باشد. سنگ دیوریت نیز از گروه بازالت است.
معادن مربوط در ۳ کیلومتری رودهن که سیاه و متراکم است یافت می شود. در دماوند نیز بازالت قهوه وجود دارد. در مسیر جاده تهران قم از این نوع معادن یافت می شود.
۳-گروه فلمنت: رنگ آن از سفید تا سیاه متغیر و وزن مخصوص آن کم واغلب به صورت شن دیده می شود. سنگ چخماق از این گروه می‌باشد.
۴-گابرو؛سنگهای آذرین بازیک درشت دانه جزء این دسته می‌باشد. فلدسپاتها جز مواد متشکله آنها است. رنگ این سنگها معمولا تیره وبه علت داشتن مواد آهنی ومنگنز، وزن مخصوص بالایی داشته و بدین علت جز مهمترین مصالح راهسازی هستند.
دیوریت بازیک هم جز این دسته است. گابرو در مبارک آباد پلور دارای الیوین ومیکای سیاه پیدا می شوند گابروی کرج پیروکسن دارد وکمرت بازیک است. در الوند همدان نیز گابرو وجود دارد.
۵-گروه گرانیت؛ جزء سنگ های آذرین اسیدی ونیم اسیدی دانه دشت می باشند. مهمترین اجزا متشکله کوارتز بوده، میکا پیروکسن وآمفیبول در بافت آنها یافت می شوند.
۶-گروه گریتستن؛ با دانه های درشت یا متوسط، رسوبی سیلیسی هستند. توده محکمی دارند وزن مخصوص آنها کمتر از ۸۰/۲ نبوده و با سنگهای ماسه سنگ در راه سازی استفاده دارند.
۷-گروه هورن فلس؛ خرده سنگهای دگرگونی ،حرارتی ومتوسط دانه بوده وتیره رنگ هستند.
۸-گروه سنگ آهک؛ سنگهای رسوبی مثل دولومیت وسنگ مرمر عمدتا از کربنات کلسیم و منیزیم با رنگ روشن و دانه های ریز هستند و دارای وزن مخصوص متوسط و مصرف راهسازی دارند.

۹-گروه پرفیری؛ خرده سنگهای آذرین بیرونی با اختصاصات آتشفشانهای قدیمی و سنگهای اسیدی و نیم اسیدی دانه ریز می‌باشد و به گروه گرانیت شباهت دارند.
۱۰-گروه کوارتزی؛ سنگهای سیلیسی یا دگرگونی از کوارتز تشکیل شده اند. دانه های ریز یا متوسط دارند، وزن مخصوص متوسط و رنگ روشن و مصارف راهسازی دارند.
۱۱-گروه شیست؛سنگهای متورق، در کارهای ساختمانی غیرقابل مصرف می باشند.
تهیه مصالح سنگی
مرغوبیت مصالح در مقابل فشار ساییدگی وصیقلی شدن،بستگی به نوع وخواص سنگ داشته از طرفی روش تهیه مصالح سنگی در مرغوبیت آنها موثر است.
اکثر در معادن، یک قشر رویه نامرغوب باران اسیدی خورده وجود دارد که باید به علت روشن نبودن فصل مشترک قسمت رویی را حذف کرد. درانفجارات بطور دستی مصالح وتکه های نامرغوب را جدا می کنند با وجود این مقداری از آنها وارد سنگ شکن می شود.
با عبور دادن از سرندهای مخصوص می شود زوائد را حذف کرد و رس موجود را شست. اندازه دقیق سوراخ های سرند به جنس لایه بستگی داشته و معمولا در هر مورد متفاوت است.
مصالح شکسته هم از لحاظ استحکام وهم در مورد خواص فیزیکی بی اندازه اهمیت دارند در مقابل مصالح مناسب متورق یا دراز نباید مصرف شوند. شکل مصالح شکسته ،طبق مطالعات، به جنس سنگ ونوع سنگ شکن، مربوط می شود. چنانچه نسبتها یعنی اندازه دانه ها در آخرین مرحله شکست بیشتر از ۴:۱ نباشد جنس معدن هر چه باشد معمولا شکل مصالح شکسته با مشخصات وفق می‌دهد. مثلا برای تهیه دانه یک اینچ، ۴ اینچ بیشتر ریخته نشود. برای ۸/۳ نباید بیشتر از ½ ۱ اینچ وارد دستگاه کرد. البته نسبت کاهش را در بعضی معادن می شود با مطالعه تغییر داد.
نوع دانه بندی معمولا بسته به کاربرد دارد. در عمل اول مصالح شکسته را جداگانه کپه می نمایند و در اندازه های زیر مرتب می کنند

سپس با توجه به دانه بندی آنها را مخلوط می کنند.
مصالح به سه اندازه از سنگ شکن خارج می شوند که عبارتند از: ریز دانه
۸-۰ میلیمتر متوسط ۱۶-۸-میلیمتر درشت دانه ۲۶-۱۶ میلیمتر،چنانچه این مصالح را در کارخانه آسفالت بریزند، بایداندازه سرندهای کارخانه، از بالا به پایین، به ترتیب :۲۶،۱۶،۸ میلیمتر باشند. البته با توجه به شرایط کار می توان اندازه سرند میانه و زیرین را تغییر داد.
چنانچه دانه بندی وسط حدود مشخصات فوق را بخواهند بکار ببرند عملا تهیه صددرصد دقیق دانه بندی فوق در حجم زیاد مقدور نیست لذا تجاوز تا ۵% از دانه بندی مجاز شناخته شده است.
بدیهی است اگر اندازه سرواخ ها و سطح سرند مناسب انتخاب شده باشد دانه بندی مورد نظر بدست می آید. اگر موارد زیر مراعات نشود اشکال ایجاد می شود:
۱-سرند بالایی پاره شده و دانه های بزرگ وارد شوند.
۲-سنگ ومعدن آلوده به گل و لای یا قشر سست باشد ریزدانه ها وارد شده و دانه بندی را به هم می زنند.
۳-چنانچه ارتعاش سرند یا شیب آن مناسب نباشد مصالح فرصت عبور نداشته خارج می شوند در این حالت سه صورت پیش می آید.
۱-۳- در صورتی که حالت ۳ مربوط به سرند فوقانی باشد قسمت عمده مصالح شکسته هدر می رود و باید دوباره به سنگ شکن برگردد.
۲-۳-چنانچه حالت فوق مربوط به سرند میانی باشد مقدار زیادی مصالح ریز وارد قسمت متوسط دانه می شوند و دانه بندی را به هم می زنند.
۳-۳ چنانچه این حالت مربوط به سرند زیر باشد مصالح روی هم جمع شده، مخزن ریز نمی تواند جوابگوی عملکرد کارخانه باشد و مرتب باید صبر نمود تا مخزن ریزدانه پر شود.
۴-چنانچه مصالح روی سرند ها بیش از مقدار ریخته شود عمل سرند با اشکال مواجه می گردد دراین حالت ریزدانه ها وارد مخازن می شوند.
نمونه برداری از مصالح سنگی
باید سعی شود نمونه از کلیه قسمت های برداشته شود یعنی:نمونه ،جامعه وکلی باشد .توصیه می شود نمونه ها را از معادن یا کپه های مصالحی از نقاط مختلف برداشت وحاصل را خوب به هم زد وچهار قسمت کرده دو قسمت را با هم مخلوط کرده و برداشت. باز چهار قسمت کرده دو قسمت مقابل را برداشت و بقیه را دور ریخت. این عمل را در آزمایشگاه دستگاهی به نام Quarter انجام می‌دهد ونمونه ها را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند.
دانه بندی
تعریف دانه بندی مصالح سنگی عبارت است از تعیین درصد وزنی دانه های یک اندازه از کل مخلوط نتایج این کار در راهسازی و ساختمان کاربرد وسیع دارد.
برای این کار توسط دستگاه کوارتر ۴ بخش کن مقدار مناسبی از مصالح برداشته و روی الکها ریخته و حدود دو دقیقه و بیشتر تکان می دهند. این الکها از بالا به پایین درشت تا ریز هستند.
طرز عمل
چون برای هر طرح راهسازی نوعی دانه بندی مخصوص احتیاج است. ابتدا با توجه به نوع مشخصات الکهای مورد نیاز را باید مشخص کرده و روی هم چید. بدیهی است الکها از بالا به پایین مواد درشت تر را رد می‌کند. پس از ۲ دقیقه تکان دادن آنقدر این عمل را ادامه می دهند تا تمامی مصالح درجه بندی و الک شوند.
وزن دانه های انده روی الک را تعیین و در جدولی نظیر جدول شماره ۲۹ ثبت می کنند.
مصالح شستشو داده شده روی الک ۲۰۰ را که بالای الک مانده وخشک وتوزین می کنند تفاوت این وزن با وزن اولیه وزن مواد رد شده از ۲۰۰ می‌باشد. پس از خشک کردن آنها را دانه بندی نموده حاصل توزین را به روش خشک در جدول یادداشت می می کنند بعد از محاسبه دانه بندی مصلاح را توزین وگزارش می کنند.

در ساختمان و راهسازی موارد زیر مصرف دارند:
۱-پی سازی؛
۲-لاشه سازی و کرسی چینی؛
۳-بنا سازی؛
۴-پلاک برای قرنیز و دیوار سازی داخلی؛
۵-پله سازی؛
۶-قرنیز وکتیبه؛
۷-دانه بندی های سبک ومتوسط وسنگین در بتن؛
۸-سنگهای ترکیبی و چسبی
تاریخچه سنگ های ساختمانی :
سنگ ساختمانی تاریخچه سنگ یکی از ابتدایی ترین مصالح ساختمانی است که انسان برای ساختن ابزار و پناهگاهها و رفع نیاز خود استفاده کرده است . دوره های کهن سنگی و پارینه سنگی نشان دهنده دوره هایی است که در آن کاربرد سنگ بر فلز و دیگر مصالح مقدم می باشد . آثار خانه های از سنگ چیده شده در شمال ایران متعلق به ۷۰۰۰ سال پیش موجود است . در ساختمانهای سنگی از سنگ لاشه همراه با ملاتهای گچ و آهک استفاده شده است چنانچه باید اذعان کرد که اگرچه سنگ به علت سنگینی و مشکلات حمل و نقل و استخراج تا حدی جای خود را به مصالحی نظیر آجر داده است اما همچنان اهمیت خود را در .ساختمانهای سنگین و سخت نظیر پلها ، تونلها بهمن گیرها، دیوارهای حائل و سنگ چین ها و کرسی چین ها و غیر حفظ کرده است خواص عمومی و کاربری سنگها سنگها را به طور کلی از نظر منشاء تشکیل به سنگهای آذرین ، رسوبی و دگرگون دسته بندی می کنند .
سنگ تزئینی، سنگی است طبیعی که در اندازه مشخص انتخاب، تراش و یا برش خورده باشد. به معنای وسیع کلمه، اصطلاح سنگ تزئینی شامل سنگها در هر شکل می باشند که به طور مستقیم و پس از برش، سائیده شدن و صیقل کاری در نماهای داخلی و خارجی ساختمانها به کار می روند. در زبان لاتین این اصطلاح به اسامی زیر معروف می باشد.
Facing Stone, Cut Stone, Dimention Stone, Tom Stone, Curb Stone, Decorative Stone, Monumental Stone, Facing Slab, Ornament Stein, Baustein, Lerochesornamentales.
سنگهای تزئینی از نظر سنگ شناسی به یکی از گروههای سنگ آذرین، دگرگونی و یا رسوبی اختصاص دارند و شامل انواع مرمر، مرمرمیت، چینی، کنگلومرا، تراورتن، ماسه سنگ، گرانیت، دیوریت، سینیت، گابرو و بعضی موارد کم اهمیت تر می باشند.
۱ـ ویژگیهای فیزیکی سنگ های تزئینی
انواع سنگهای تزئینی بر حسب خصوصیات فیزیکی خود شناخته می شوند. این خصوصیات عمدتاً عبارتند از:
● سختی
دامنه سختی سنگهای تزئینی بسیار زیاد است. این دامنه از پائین ترین درجه سختی(تالک) گرفته تا به بالاترین درجه سختی(سنگ گرانیت که حتی از فولاد نیز سخت تر است) می رسد. میزان سختی در قیمت تمام شده سنگ موثر است.عموماً‌هر چه سنگ سخت تر باشد، استخراج، برش و صیقل کاری قطعات آن ،زمان و هزینه بیشتری را در بر خواهد داشت.
● رنگ
رنگها هر کدام زیبایی و جلوه ای خاص به اشیاء می دهند و مسلماً بشر در انتخاب خود، علاوه بر استحکام، خاصیت و سهولت کاربرد، به ظاهر امر نیز توجه خاص مبذول می دارد. ساختمانها به جهت رنگ نمای بیرون آنها، به زیبایی شهر می افزایند. در این خصوص معمولاً رنگهای روشن بر رنگهای تیره و کدر برتری دارند. ناگفته نماند که رنگ نمای بیرون ساختمانها که ناشی از نوع مصالح بکار گرفته شده (سنگی و یا غیرسنگی) می باشد، خود تحت تأثیر عوامل جوی قرار دارد. آب باران می تواند کانیهای موجود سنگ نما را تحت تأثیر شیمیایی قرار داده و رنگ آن را تغییر دهد.
● میزان تخلخل
تخلخل در اثر نفوذ آب باران به داخل حفره های سنگ (این حفره ها خود غالباً تحت اثر شیمیایی محلولهای طبیعی بر روی بعضی از کانیهای موجود در سنگ به وجود می آیند) و انجماد آن بیشتر می شود. در هوای صفر درجه زمستان، آبی که به داخل خلل و فرج سنگ (و یا بعضاً به پشت سنگ نما) نفوذ می نماید، منجمد شده و موجب می گردد که در سنگ ترکهای عمده ای ایجاد گردد. این ترکها به مرور زیادتر شده تا اینکه موجب افتادن تمام و یا قطعه ای از سنگ نما می گردد.

●مقاومت
مقاومت سنگ، تحت تأثیر عوامل مختلفی از قبیل هوازدگی، سرما، گرما و آتش سوزی، دائماً تغییر می یابد. همچنین عوامل مربوط به هوازدگی بعضاً شیمیایی می باشند. این عوامل می توانند گازهایی نظیر SO2 ،O2 و CO2باشند. در شهرها که حضور چنین گازهایی به وفور در هوا وجود دارند.سنگهای نمای ساختمانی بیشتر تحت تأثیر آنها مقاومت خود را از دست می دهند. برخی عوامل هوازدگی (نظیر انجماد و ذوب آب داخل حفره های سنگ، خاصیت رنگبری و اثر گرمایی نور خورشید) به صورت فیزیکی سنگ را تحت تأثیر قرار می دهند. لازم به توضیح می باشد که عوامل هوازدگی شیمیایی و فیزیکی تواماً عمل می کنند و غالباً سبب تغییر رنگ، شکسته شدن و جدا شدن سنگ از بنا می شوند. اضافه می شود که سنگهای آهکی در مناطقی که بارندگی زیاد بوده و گازکربنیک موجود در فضا بیش از اندازه باشد، برای نمای خارجی ساختمانها چندان مناسب نمی باشد(بویژه انواع تراورتن ها).
“شستوپروف” انواع سنگهای قابل برش مورد استفاده برای مصارف گوناگون را به شرح زیر پیشنهاد کرده است:
● سنگ روکار بناها
آهکهای متراکم، ماسه سنگ، مرمرهای الوان، توفهای آتشفشانی، گرانیت، سینیت، دیوریت، لابرادوریت، گابرو، بازالت، و سایر سنگهایی که با شرایط ساختمانی سازگاری داشته باشند.
● سنگ مورد استفاده در دیوارها
آهک، دولومیت، ماسه سنگها، سنگ گچ، توفهای آتشفشانی.
●سنگ نمای داخل بناها
مرمهای صیقل پذیر، سنگ گچ، توف، برش، کنگلومراهای با سیمان کربناتی
سنگهای مورد استفاده برای مصارف خاص صنعتی به صورت زیر تقسیم بندی می شوند.
●سنگهای مقاوم در مقابل حرارت
سنگ صابون(تالک، تالک شیست)، توف، آندزیت، بازالت، دیاباز.
● سنگهای مقاوم در مقابل اسیدها
گرانیت، دیوریت، کوارتزیت، ماسه سنگهای سیلیسی، آندزیت، تراکیت، بازالت، دیاباز، فلسیت.
●سنگهای مقاوم در برابر قلیائیها
آهکهای متراکم، دولومیت، منیزیت، ماسه سنگهای آهکی.
● سنگهای مورد استفاده برای پله های خارجی بناها
مرمر، گرانیت، لابرادوریت.
۲ـ رده بندی علمی انواع سنگهای تزئینی و نما
سنگهای مناسب جهت تولید سنگ نما و تزئینی تحت عناوین کلی زیر طبقه بندی می شوند:
الف ـ سنگهای رسوبی
● کنگلومراها و ماسه سنگها
کنگلومراها در صورتی که به صورت لایه ای ضخیم باشند و به طور کامل نیز سیمانی شده باشند، امکان دارد که به عنوان سنگهای تزئینی بسیار جالبی مورد استفاده قرار گیرند. در صورتی که عناصر کنگلومراها از قطعات آهکی بوده و زمینه سیمانی آنها نیز آهکی باشد و بین رنگ قطعات و سیمان زمینه تباین مناسبی وجود داشته باشد، این گونه کنگلومراها ایده آل تر خواهند بود. در صورتی که عناصر اصلی سنگهای مزبور دارای کیفیت و خواص متفاوت باشند (مثلاً برخی عناصر سیلیسی و برخی نیز آهکی باشند و یا عناصر سازنده سیلیسی و زمینه یا سیمان آهکی باشد)، عمل برش با اشکالاتی مواجه خواهد بود.
ماسه سنگها نیز در صورتی که ضخیم لایه باشند و عناصر آنها آهکی بوده و یا توسط سیمان آهکی کاملاً به یکدیگر سیمانی شده باشند، احتمالاً به صورت یک سنگ ساختمانی قابلیت کاربرد دارند. این چنین سنگهایی به ویژه به صورت مالن به کار می آیند.
● سنگهای آهکی یا دولومیتی
سنگهای آهکی عمده سنگهای ساختمانی و تزئینی را تشکیل می دهند. خصوصیات بارز آنها به طور خلاصه عبارتند از: سختی مناسب، قابلیت ساب و برش بالا، تنوع رنگها، مقاومت خوب، قابلیت استخراج آسان.
● تراورتن(Travertine)
تراورتن ها محصول چشمه های آهک ساز قدیمی هستند. از بین آنها، تراورتن های سفید که رگه های رنگی و خلل و فرج یکنواخت داشته باشند، از مرغوبیت بیشتری برخوردارند. تراورتن های کرم رنگ که ناشی از وجود رنگینه های (Pigments) پراکنده اکسید آهن در متن سنگ می باشند، از مرغوبیت کمتری برخورداند. تراورتن های رنگی که بر حسب درصد آلودگی به رنگینه های اکسید آهن به رنگهای قرمز، گردویی، لیمویی و غیره دیده شوند و دارای نقشهایی که ناشی از اختلاف میزان آلودگی اکسیدآهن در لایه های مختلف تراورتن می باشد، ظاهر بسیار زیبا و جذابی دارند. به طور کلی، در بازارهای جهانی، تراورتن های رنگی در شرایط فعلی دارای قیمت و بازار مناسبی می باشند.تراورتن به دلیل داشتن مقاومت قابل قبول، برش
پذیری و صیقل پذیری ایده آل، شرایط استخراجایده آل، زیبایی ظاهر، وجود تخلخل جهت چسبیدن کامل به ملات و خصوصاً ارزان بودن نسبت به سایر سنگها، از جمله پرمصرف ترین سنگهای ساختمانی به شمار می رود.
● مرمر(Marble)
مرمرها نیز نظیر تراورتن در نتیجه عملکرد چشمه های آبگرم آهک ساز، به وجود می آیند. معمولاً مرمر به صورت لایه هایی در میان لایه های تراورتن دیده می شود. در فرایند عملکرد چشمه های آبگرم، اگر افت دمای آب کند باشد، آراگونیت و اگر افت دما به تندی صورت گیرد، تراورتن تشکیل می گردد. در ایران بهسنگی که از آراگونیت حاصل می شود، مرمر گفته می شود که نام تجاری انواع رنگی آن انیکس می باشد. مرمر حاوی رنگهای سبز، لیمویی، زرد و غیره است که پس از سایش به صورت یک سنگ تزئینی لوکس جلوه می کند. * زمینه های مصرفی عمده مرمر عبارتند از پوشش دیوار سرویسهای لوکس، دکوراسیون داخلی ساختمان، مجسمه سازی و میزهای سنگی.
در ایران معادن اسفند و تلنگویه سیرجان، ده رستم کرمان، آب باریک، ،زرشهر، عباس آباد جلفا و چند معدن دیگر از جمله معادن بالقوه در کشور می باشند. در حال حاضر دورک یا بورق و سفیدکوه استان یزد و معدن موته، به صورت فعال مورد
بهره برداری قرار دارند.
ب- سنگهای آذرین
● گرانیت ها(Granite)
گرانیت ها از جمله سنگ های آذرین هستند که در دهه های اخیردر بازارهای جهانی به عنوان یک سنگ تزئینی لوکس و گران قیمت مطرح گردیده اند. این نوع سنگها از نظر سختی زیاد، شفافیت و زیبایی خیره کننده حائز اهمیت می باشند. گرانیت هایی که فاقد آثار آلتراسیون بوده و تحت تأثیر پدیده های تکتونیکی و به ویژه میکروتکتونیک قرار نگرفته، و نیز به لحاظ رنگ جذابیت لازم را داشته باشند، به عنوان سنگهای تزئینی و نما مطرح هستند. لازم به توضیح است که برش و سایش گرانیت ها، در مقایسه با سنگهای آهکی بسیار مشکل تر و هزینه برتر بوده، به طوری که فقط دیسکها و سنگ سابهای ویژه قادر به برش و سایش آنها می باشند.
گرانیت های روشن ، قرمز و صورتی، به دلیل رنگ خود بسیار با ارزش هستند. گرانیت های قرمز ناحیه خوی در آذربایجان غربی، نمونه بارز این نوع از گرانیت ها می باشند. گرانیت های خاکستری رنگ، بر حسب درجه تیرگی و روشنی و اندازه دانه ها
(کانیها)، دارای مرغوبیت متغیری هستند. گرانیت های شیرکوه در یزد و الوند در همدان دارای طیف گسترده ای از انواع گرانیت ها، با رنگها و بافتهای مختلف هستند.
● ریولیت ها
در صورتی که ریولیت ها دارای درصد کوارتز نسبتاً کمتری باشند و فلدسپاتهای پتاسیک صورتی رنگ در آنها دیده شوند، مطلوب تر بوده و ظاهر ص ورتی زیبایی خواهند داشت. به طور کلی ریولیت های غیرآلتره کمتر دیده می شوند.
ـ سنگهای آذرین خاص
سنگهای نماازنوع آذرین خاص می توانند سینیت ها، دیوریت ها، گابروها و سنگهای خروجی هم ارز آنها یعنی تراکیت ها،
آندزیت ها، و بازالت ها و نیز سنگ های دیگری نظیر نفلین سینیت ها، پریدوتیت ها، پیروکسنیت ها، آمفیبولیت ها و سایر سنگهای آذرین از این دست باشند. این نوع سنگها در صورتی که کاملاً تازه بوده و دگرسان نشده باشند و ضمناً در مقطع صیقلی، رنگهای زیبایی نمایان سازند، می توانند به عنوان سنگهای تزئینی خاص مطرح باشند.
ج ـ سنگ های دگرگونی
مرمریت ها و گنیس ها، دو نوع از سنگهای دگرگونی هستند که استعمال آنها به عنوان یک سنگ تزئینی و نما، مناسب می باشد.
● مرمریت ها(Marmarite)
مرمریت ها به صورت سنگهای متامورف سفید، خاکستری و رنگی، با تبلور دوباره، درخشندگی و شفافیت خاصی دارند. این نوع سنگها که از متامورفیسم سنگهای آهکی اولیه حاصله شده اند، بر حسب درجه متامورفیسم و رشد کریستالها، ممکن است سنگهای تزئینی مختلفی را با نامها و بافتهای متفاوت ریز و درشت تشکیل دهند.
مرمریت درشت بلور، سفید یا خاکستری روشن تا کرم اصطلاحاً “سنگ چینی” می نامند. معادن چینی تنگ حنا(نیریز-استان فارس)، نجف آباد، کریستال و چینی الیگودرز و لای بید و گدار سرخ ناحیه موته، از معادن معروف سنگهای چینی ایران هستند. معدن ده بالای یزد از معادن معروف مرمریت ریز بلور ایران است، که درجه کریستالیزاسیون، سفیدی و یکنواختی رنگ از عوامل مرغوبیت این سنگ به شمار می روند.
● گنیس ها
گنیس ها نظیر گرانیت ها، در صورتی که دارای رنگهای ایده آل و عناصر درشت بوده و فاقد آثار التراسیون باشند، به دلیل بافت چشمی زیبایی که در مقاطع صیقلی بعضی از آنها دیده می شود، می توانند سنگهای تزئینی استثنایی را تشکیل دهند.
از بین سنگهای موجود ، بیشتر از سنگ معدن به عنوان پوشش و نمای داخلی و کف بعضی ساختمانها به ویژه مساجد و اماکن متبرکه استفاده می شد. اما در سالهای بعد به تدریج علاوه بر سنگ مرمر، استفاده از تراورتن و مرمریت و بالاخره
سنگ های آذرین مانند گرانیت و سینیت در نمای خارجی ساختمانها رایج شده است.
کاربرد سنگ در نمای داخلی و خارجی ساختمانهای گذشته از زیبایی ظاهری، سبب افزایش استحکام و دوام ساختمانها، افزوده شدن عمر ساختمانها و کمک به بهداشت محیط زیست ساکنان ساختمان می گردد.
بررسی تاریخچه صنعت سنگ ایران حاکی از آن است که این صنعت سیر تحول بسیار کندی را تجربه کرده، طوری که برش و سایش سنگ و خدمات مربوطه (بارگیری و تخلیه سنگ) تا سال ۱۳۴۵ با استفاده از تکنولوژیهای ساده به حیات خود ادامه داده است. مهمترین تحول این دوران، کپی سازی نوعی جرثقیل دروازه ای بود که بکارگیری و تخلیه را ساده تر می کرد. در همین سال اره تیغه ای ۶۰ کوارتزی خارجی نیز برای اولین بار در کشور نصب شد.
ولی متأسفانه به دلایل متعدد همچنان مصرف مواد آتش زا در اکثر معادن سنگ تزئینی متداول است و این امر خسارت سنگین و قابل توجهی را به معادن سنگ کشور وارد می سازد.
مصرف مواد منفجره در استخراج معادن سنگ، علاوه بر خرد شدن سنگ موجب می گردد که مقدار سنگ قواره حاصله نیز، شکل منظمی نداشته باشد و در نتیجه یکی از مشکلات وسائل عمده ای که همیشه بین معدنکاران و مدیران کارخانجات سنگبری مطرح بود، ناقواره بودن سنگ های تحویلی به دلیل نداشتن امکانات فنی لازم جهت استخراج می باشد. در وضعیت ایده آل که سنگ کاملاً قواره استخراج گردد، باید از هر تن سنگ ۱۰ متر مربع و در حالت نسبتاً خوب، از هر تن سنگ ۸ مترمربع سنگ پلاک حاصل گردد. صورتی که بنا به اظهار بیشتر صاحبان سنگبریها، با روش استخراج فعلی از هر تن سنگ قواره که به کارخانجات تحویل می شود حداکثر ۵-۳ مترمربع سنگ پلاک حاصل می شود.. اهمیت و نقش سنگهای تزئینی در برخی کشورها مانند ایتالیا به حدی است که در آنهاآموزشکده های اختصاصی برای آموزش روش های استخراج و مسائل مربوط به سنگ ساختمانی، تأسیس گردیده و درآمد این کشورها از محل صدور انواع سنگها و مصنوعات و فراورده های جنبی آن بعد از کشاورزی، صنعت و درآمدها ناشی از جذب توریسم، به چندین میلیارد دلار در سال بالغ می گردد.

Tags: کاغذ   دیواری   کاغذدیواری   لمینت   کفپوش   دکوراسیون   ساختمان   نقاشی   معماری   دیزاین   دکو   دکور   تزیینات داخی   پوستر   کابینت   بازسازی   کفسابی   پارکت   طراحی   چیدمان   استیکر   کناف   سقف کاذب   ارزان   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق استراحت   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب پسر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق خواب دختر   بهترین کاغذ دیواری برای اتاق کار   بهترین کاغذ دیواری برای پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای حال   بهترین کاغذ دیواری برای حامام   بهترین کاغذ دیواری برای حمام   بهترین کاغذ دیواری برای حموم   بهترین کاغذ دیواری برای دستشویی   بهترین کاغذ دیواری برای دفتر کار   بهترین کاغذ دیواری برای سالن پذیرایی   بهترین کاغذ دیواری برای هال   برترین خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری پوستری   خرید اینترنتی کاغذ دیواری روز   خرید اینترنتی کاغذ دیواری معتبر   خرید کاغذ دیواری   خرید کاغذ دیواری آمریکایی   خرید کاغذ دیواری ایرانی   خرید کاغذ دیواری برترین   خرید کاغذ دیواری برند   خرید کاغذ دیواری بهترین   خرید کاغذ دیواری پوستری   خرید کاغذ دیواری خارجی   خرید کاغذ دیواری خارجی ایتالیایی   خرید کاغذ دیواری خارجی خوشگل   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی خاص   خرید کاغذ دیواری خارجی خیلی شیک   خرید کاغذ دیواری خارجی ناز   خرید کاغذ دیواری خارجی اروپایی   خرید کاغذ دیواری زیباترین   خرید کاغذ دیواری کره ای   خرید کاغذ دیواری مارک   خرید کاغذ دیواریبرند   تاریخچه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری   فروشگاه کاغذ دیواری برتر   فروشگاه کاغذ دیواری خاص ترین   فروشگاه کاغذ دیواری زیباترین   فروشگاه کاغذ دیواری کرملین   فروشگاه کاغذ دیواریبهترین   کاغذ دیواری اتاق کودک   کاغذ دیواری ارزان   کاغذ دیواری پذیرایی   کاغذ دیواری ترک   کاغذ دیواری خانه   کاغذ دیواری ساده   کاغذ دیواری ضد آب   کاغذ دیواری غیر قابل شستشو   طرحهای جدید کاغذ دیواری   طرحهای جدید کاغذ دیواری از چه سایتی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی   طرحهای جدید کاغذ دیواری خیلی خاص  

کانی ها
امروزه به طور تقریبی حدود ۳۰۰۰ نوع کانی شناخته شده است که از آن میان تعداد محدودی، به طور فراوان در طبیعت وجود دارند. بدون شک هنوز هم تعداد بیشتری کانی در جهان هستی وجود دارند که با آنها آشنایی نداریم. بررسی و مطالعه علم کانی شناسی، اکنون از مرز یک علم پایه وابسته به علوم زمین فراتر رفته و کاربرد آن درجهان صنعتی روز به روز گسترده می¬شود. بهره گیری از کانیهای متنوع طبیعی گستردهتر از آن است که در این مختصر به بیان آید. یکی از روشهای مهم کانیشناسی مطالعه خواص نوری آنها در میکروسکوپ پلاریزان است که با سنجش پارامترهای گوناگون نوری اجازه دستهبندی و شناخت هرچه بهتر دنیای کانیها را فراهم میسازد. فراوانترین کانیها در گروه سیلیکاتها قرار دارند. از نقطه نظر کریستال شیمی، ساختمان سیلیکاتها از اجتماع بنیانهای ۴- [SiO4] تشکیل گردیده است و شکل فضایی این بنیان عبارت از یک چهار وجهی است که در رئوس آن یک اتم اکسیژن و در مرکز آن یک اتم سیلسیم قرار دارد. این چهار وجهی است که در رئوس آن یک اتم اکسیژن و در مرکز آن یک اتم سیسلسیم قرار دارد. این چهار وجهی یا تترائدر دارای چهار ظرفیت آزاد میباشد، زیرا چهار اتم دوظرفیتی اکسیژن تنها یک اتم چهار ظرفیتی سیلسیم را احاطه نموده اند و در نتیجه چهار ظرفیت آزاد باقی میماند که توسط کاتیونهایی مانند منیزیم، آهن، کلسیم و غیره جانشین می‌شود. جدول ۳-۱، رده بندی سیلیکات‌‌ها را بر اساس صور گوناگون پیوند چهار وجهیهای ۴- [SiO4] به یکدیگر نشان میدهد.

تقسیم بندی سنگها:
سنگهای کره زمین به سه دسته کلی تقسیم بندی می‌شوند:
-سنگهای آذرین:
الف) سنگهای آتشفشانی که از سرد شدن فوران آتشفشانها در سطح زمین به وجود می‌آیند.
ب) سنگهای نفوذی که در عمق زمین به آهستگی سرد می‌شوند.
-سنگهای رسوبی:
سنگهایی هستند که منشأ خارجی دارند و در نتیجه حمل و نقل و ته نشین شدن ذرات سنگهای قبلی یا رسوب مواد محلول حاصل از آنها در محیطهای مختلف (هوا، رودخانه، دریاچه، دریا و یخچال) و یا از سیمانی شدن و به هم چسبیدن ذرات سنگهای مختلف و برجا (بدون حمل ونقل) تشکیل شده اند.
– سنگهای دگرگونی:
الف) سنگهای ثانویه ای هستند که دگرگون شدن سنگ‌‌های آذرین یا سنگ‌‌های رسوبی که قبلاً وجود داشته اند، تشکیل می‌شوند. عامل دگرگونی فشار، درجه حرارت، اثر سیالها و جانشینی است.
ب) سنگهای آذرآواری و توف‌‌ها از سنگهایی هستند که از نظر ماده اولیه جزو سنگهای آذرین و از نظر طرز و محل تشکیل جزو سنگهای رسوبی هستند.
۱٫ سنگهای آذرین:
۱-۱- ترکیب کانی شناختی سنگهای آذرین
برحسب ظاهر، تجزیه سنگهای آذرین عناصر را در پیکر ترکیب شیمیایی با اکسیژن به صورت اکسیدهای FeO, MgO, CaO, Al2O3, SiO2 و… نشان می‌دهد. این گونه نگرش به ساختمان سنگ نگاهی مجرد است که ساختمان سنگ را نادیده می‌انگارد؛ بنابراین اگر اندیشیده شود که این اکسیدها در پیکر کانی‌‌های کوارتز، فلدسپات، پیروکسن، آمفیبول… جای می‌گیرند، در عمل کریستال شیمی را پایه هرگونه داوری گذاشته ایم که این خود فرع شرایطی است که شرایط حاکم بر کره زمین به طور عام و شرایط مادی – محیطی ماگما به طور خاص، دیکته کننده آن است. یک ماگما محیطی است که عناصر به دلیل وجود شرایط فیزیکی و شیمیایی ویژه به صورت اکسید در آن جای دارند، صرف نظر از آنکه ماگما خود با مواد درونی تر زمین و یا هسته آن از دیدگاه ترکیب شیمیایی و شرایط فیزیکی تفاوت‌‌های چشمگیر دارد. بدین سان در شرایطی که ماگما آمادگی تبلور – تبدیل از حالت سیال به حالت جامد را پیدا می‌کند، مواد تشکیل دهنده ماگما به گونه ای رفتار می‌کنند که ساختمان اتمی عناصر تشکیل دهنده به آنها حکم می‌کند. سرنوشت مختوم این عناصر در این شرایط، تشکیل کانی‌‌های سنگ ساز ساد شده در بالا است، بدین معنی که نخست تترائدرهای ۴- [SiO4]، اکسیدهای MgO، FeO را از محیط بیرون می‌برند. با بالا رفتن تراکم ۴- [SiO4]، تترائدرهای یون سیلیکات خود با هم ترکیب می‌شوند و رشته ها، زنجیرها و صفحه‌‌های دوبعدی می‌سازند که به تدریج ظرفیت یون آزاد اکسیژن در آنها کاستی می¬گیرد. سپس ساختمان¬های سه بعدی Sio2 شکل می‌گیرد. پس از آن آلومینیوم جانشین Si در یون سیلیکات می‌شود که فضای کریستالین پدید آمده جز عناصر یک ظرفیتی و دو ظرفیتی، شعاع یونی در محدوده Na، K، Ca را در خویشتن نمی پذیرد که بدین سان فلدسپات‌‌ها تشکیل می‌شوند و با کنار رفتن فلزات آهسته آهسته و گام به گام سیلیس آزاد در چهره کوارتز در سنگ می‌شوند و با کنار رفتن فلزات آهسته آهسته و گام به گام سیلیس آزاد در چهره کوارتز در سنگ نمایان می‌شود. این شمای کلی در هر جای خود با برخورداری از شرایط فیزیکی – شیمیایی معلوم، کانی‌‌های معلوم و معین با آرایش منظم مربوط به همان شرایط را پیوند می‌کند. بدین سان از آنجا که پیدایش هر سنگ، یعنی پیدایش کانی‌‌های معلوم با آرایش معلوم گویای شرایط است، پس با مطالعه بافت و کانی شناسی سنگ می‌توان به شرایط حاکم بر آن منطقه منطقه و سرگذشت زمین شناختی آن محل پی برد. در راستای این الگو، شیشه در زمانی کوتاه سرد شده است، همچنین بلورهای ریز و نهان بلورها نیز حاکی از سرعت سرد شدن است. سنگ درشت دانه با آرایش موزائیک نشان از حوصله و شرایط پایدار در پیدایش دما و در نتیجه سرد شدن آهسته دارد. سنگ در بردارنده دوگونه بافت از یک کانی نمایانگر دوگامه در روند تکامل خویش است و نهایتاً یک ساخت کانیایی پدید آمده از کریستال‌‌های بسیار درشت با اشکال هندسی منظم و سامان یافته، نشان از پایداری شرایطی پدید آمده از سیالی چگال در روند زمانی بس دراز دارد. بدین سان سنگ شناسی را باید دانشی دانست که با بررسی و پژوهش در ترکیب کریستال شیمی کانی ها، رخداد و شرایط گذشته را بازگو می‌کند.
۱-۲- بافت و ساخت سنگهای آذرین:
ساختمان سنگ روی زمین تشخیص داده می‌شود مثل جهت یافتگی، نواربندی، درزه و شکاف. بافت، درجه تبلور، اندازه دانه‌‌ها و فابریک یا رابطه هندسی میان اجزاء تشکیل دهنده یک سنگ را مشخص می¬کند. در موارد اکثر سنگ‌‌های ساختمانی، ساخت و بافت سنگ از عوامل مهم برای انتخاب سنگ می‌باشد. مشخصات سنگ‌‌ها به نمودهای ساختی و بافتی ستگ وابسته است. چرا که لایه لایه بودن، توده ای بودن، شکل و نوع و اندازه کانی یا بلورهای تشکیل دهنده سنگ و ارتباط آنها با هم به ساخت و بافت سنگ مربوط است و در استحکام، زیبایی و ظاهر سنگ مؤثر می‌باشد. ویژگی بافت شناختی هر سنگ وابسته به شرایطی است که سنگ در آن ساخته می‌شود. بعضی از سنگ‌‌های آذرین مثل گرانیت‌‌ها تمام بلورین هستند که هولوکریستالن نامیده می‌شوند؛ شماری مانند ابسیدین به طور عمده شیشه ای هستند. گدازه‌‌ها و سنگ‌‌های درونی کم عمق ممکن است شامل شیشه و بلور هر دو باشند. بلورهای بسیار ریز که به شکل مسطح یا منشوری هستند میکرولیت نامیده می‌شوند. اگر میکرولیت‌‌ها بسیار زیر، ایزوتوپ‌‌ها و بیشتر به شکل‌‌های شعاعی و میله ای و مویی باشند کریستالیت نامیده می‌شوند. سنگ‌‌های آذرین از نظر اندازه دانه‌‌ها متفاوت هستند. گاهی آنچنان ریزند که بدون ذره بین جدایش دانه‌‌ها را از یکدیگر نمی توان باز شناخت، درحالی که بعضی دیگر دارای دانه هایی در مقیاس سانتی متر هستند. اگر اجزاء تشکیل دهنده سنگ آنچنان ریز باشند که با چشم غیرمسلح قابل تشخیص نباشند آفانیت و بافت آفانتیک نامیده می‌شوند. در مشاهدات میکروسکوپی بعضی از این سنگ‌‌ها دارای شیشه و بعضی دیگر بلورین هستند. اگر بلورها با میکروسکوپ قابل تشخیص باشند میکروکریستالین و اگر آنچنان ریزدانه باشند که تنها با بزرگنمایی‌‌های بالای میکروسکوپ قابل شناسایی باشند کریپتوکریستالین نامیده می‌شوند. درجه تبلور و اندازه دانه‌‌های سنگ‌‌های آذرین به طور عمده به چگونگی سرد شده آنها در دوران انجماد و مقادیری به ترکیب شیمیایی ماگما و غلظت آن بستگی دارد. سنگ‌‌های هولوکریستالین دانه متوسط و درشت، مخصوص توده‌‌های درونی (نفوذی) است که در درجه حرارت ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد از ماگما متبلور شده و به آهستگی سرد می‌شوند. در مراحل آخر انجماد، مایع باقیمانده از مواد فرار H2O، CO2، F و غیره پرمایه می‌شود. در این شرایط تبلور با هسته گذاری آهسته در محیط مایع رخ می‌دهد و در گامه‌‌های پایانی مایع باقیمانده نهایی که در حال جوشش است به سوی شکاف‌‌ها و درزه‌‌های موجود در توده‌‌های بزرگ بلورین کشیده می‌شود. در این حالت کوچ و جابه جایی یون‌‌ها به آسانی انجام می‌پذیرد و بلورها ممکن است بسیار بزرگ شوند و در نتیجه سنگ‌‌های بسیار دانه درشتی پدیدار شوند که پگماتیت نامیده می‌شوند. بافت‌‌های بلورین ریزدانه، آفاناتیک و شیشه ای در اثر سرد شدن سریع ایجاد می‌شوند. در این حالت هسته گذاری بلورها به سرعت اتفاق می‌افتد و رشد بلورها پیوسته کاهش می‌یابد و مجموعه بلورهای ریزدانه ایجاد می‌شوند. اگر سرد شدن آنچنان شتاب زده باشد که میزان جوانه گذاری به صفر برسد و مایع باقیمانده بسیار غلیظ باشد، محصول نهایی شیشه خواهد بود. این شرایط به طور معمول درباره ماگماهای خروجی و یا توده‌‌های کوچک درونی که سطحی و کم ژرفا هستند، صدق می‌کند. ماگماهای پرمایه از سیلیس که دارای ترکیبات قلیایی و آلومینیوم از ماگماهای پرمایه از کلسیم، منیزیم و آهن می‌باشند، در نتیجه گدازه هایی مانند ریولیت، تراکیت و فنولیت در مقایسه با سنگ‌‌های بازالتی دارای شیشه بیشتری هستند؛ هرچند حتی در بازالت‌‌ها هم اگر خیلی به سرعت سرد شوند، شیشه ایجاد می‌شود. شیشه‌‌ها از هر نوع در درجه حرارت معمولی نیمه پایدارند و از این رو در روند گذر، تبلور پیدا می‌کنند و دویتریفیه می‌شوند یا اینکه زیر تأثیر محلول‌‌ها یا افزایش دما تجزیه می‌شوند، بنابراین شیشه‌‌های کهن بسیار کمیاب هستند.
۲٫ انواع بافت ها:
۲-۱- بافت دانه ای
این بافت ویژه سنگ‌‌های آذرین درونی (نفوذی) است و به بافت‌‌های هولوکریستالین گفته می‌شود که در آن بلورها به آرامی و در عمق زمین تبلور پیدا کرده و به طور معمول با چشم غیرمسلح نیز قابل تشخیص باشند.
در بعضی از سنگ‌‌های آذرین سیلیسی به ویژه گرانیت پگماتیت‌‌ها و گرانوفیرها در گامه‌‌های بازپسین انجماد، ماگما به دلیل تبلور همزمان کوارتز با فلدسپات آلکالن، کوارتز به شکل خطوط میخی در فلدسپات دیده می‌شود. این بافت گرافیک نامیده می‌شود.
بافت افی تیک: در بعضی از سنگ‌‌ها به ویژه گابروها، دیابازها و بعضی از بازالت ها، لت‌‌های پلاژیوکلاز در زمینه ای از اوژیت یا پژونیت درشت و نیمه شکلدار جای می‌گیرند. در مشاهدات میکروسکپی مقطع نازک، لت‌‌های فلدسپات که غالباً طول متوسط آنها از قطر پیروکسن فراتر نیست در پیروکسن‌‌ها احاطه و محصور می‌شوند. این نوع بافت آفی تیک نامیده می‌شود. اگر درازای پلاژیوکلاز بیشتر از پیروکسن باشد و بخشی از بلور پلاژیوکلاز با پیروکسن محصور شود بافت ساب افی تیک به وجود می‌آید.
۲-۲- بافت پورفیریتیک:
این بافت ویژه سنگ‌‌های آذرین بیرونی است که دربردارنده بلورهای درشت در زمینه ای ریزدانه یا شیشه ای اند. بلورهای درشت فنوکریست یا درشت بلور و بافت پورفیریتیک نامیده می‌شود. افت اینترگرانولار: در بسیاری از گدازه‌‌ها و سنگ‌‌های نیمه عمیق به ویژه بازالت‌‌ها و دیابازها، زوایای میان فلدسپات‌‌ها با دانه‌‌های کانی فرومنیزین که در بیشتر موارد الیوین، پیروکسن یا اکسیدهای آهن – تیتان هستند، بی سامان و بدون جهت خاصی پر می‌شوند.
بافت اینترسرتال: اگر فضای میان فلدسپات‌‌ها با شیشه یا کانی‌‌های ثانویه بی شکل مثل سرپانتین،
کلریت، کلسیت و… پر شود بافت اینترسرتال خواهد بود.
هیالوپلتیک: نوعی بافت اینترسرتال است. این بافت ویژه گدازه هایی است که فضای میان میکرولیت‌‌های فلدسپات که در راستاها ناهمسانند به وسیله شیشه پر شده باشد.
فلتی: بافتی است که در آن زمینه هولوکریستالین بعضی از سنگ‌‌های دربردانده میکرولیت‌‌های غالباً فلدسپت به گونه ای تنگاتنگ و فشرده درهم پیچیده اند.
پیلوتاکسیتی: بافتی است که میکرولیت‌‌های فلدسپات در نتیجه جریان روانه به تقریب موازی آرایش شده باشد و میان میکرولیت ها، با مواد میکرو – کریپتوکریستالین پر می‌شود. به این بافت تراکیتی نیز گفته می‌شود.
حفره و آمیگدال: انبساز گازها در گدازه‌‌های آتشفشانی و نفوذی کم عمق حفراتی را پیدی می‌آورد. به طور معمول این حفرات کروی یا تخم مرغی اند و بسیاری از آنها نامنظم هستند. این حفرات ممکن است با کانی‌‌های ثانویه مثل اپال – کلسیدوئن،کلریت، کلسیت و زئولیت پر می‌شود.
اسفرولیت: درگدازه‌‌های سیلیسی به ویژه آنهایی که دارای شیشه زیاد هستند، کانی‌‌های شعاعی، سوزنی و فیبری دیده می‌شود. این شکل بافتی اسفرولیت نامیده می‌شود.
بافت‌‌های دیگری نیز یافت می‌شوند که بر پایه شکستگی‌‌های موجود، کلاستیک گفته می‌شود. میان این بافت ها، پیروکلاستیک‌‌ها به ویژه فراورده قطعه‌‌های آتشفشان‌‌ها هستند.
۳٫ طبقه بندی و نامگذاری سنگ‌‌های آذرین:
برای طبقه بندی سنگهای آذرین از دیاگرام اشتراکایزن استفاده می‌شود و نامگذاری براساس پارامترهای زیر انجام می‌گیرد:
Q: کوارتز، تریدیمیت، کریستوبالیت
A: فلدسپات آلکالن شامل ارتوکلاز، میکروکلین، پرتیت، آنورتوکلاز، سانیدین و آلبیت.
P: پلاژیوکلاز (An5- An100) و اسکاپولیت.
F: فلدسپاتوئید یا فوئیدها شامل نفلین، لوسیت، کالسیلیت، پسودولوسیت، سودالیت، نوزآن، هائوئین، کانکرینیت، آنالسیم و غیره.
M: کانی‌‌های مافیک.
در تقسیم بندی مودال، گروه Q، A، P،؛ F شامل کانی‌‌های فلسیک و M کانی‌‌های مافیک هستند. مجموع Q+A+P+F+M می‌باید ۱۰۰ باشد. باید توجه داشت که در سنگ‌‌ها هیچ گاه ۵ گروه یاد شده با هم وجود ندارد. بلکه حداکثر چهار مورد موجود و یکی از آنها صفر است. به طور مثال اگر کوارتز موجود باشد F (فلدسپاتوئید) باید غایب باشد. شکل‌‌های ۳-۱ و ۳-۲ به ترتیب تقسیم بندی و نامگذاری سنگ‌‌های آتشفشانی و آذرین درونی را با استفاده از دیاگرام¬های اشتراکایزن نشان می‌دهند.

فلدسپاتوئید: F پلاژیوکلاز: P فلدسپات آلکالن: A کوارتز: Q
شکل ۳-۱ – تقسیم بندی و نامگذاری سنگ‌‌های آتشفشانی بر پایه کانی‌‌های تشکیل دهنده با استفاده از دیاگرام QAPE (اشتراکایزن ۱۹۸۷)
فلدسپاتوئید: F پلاژیوکلاز: P فلدسپات آلکالن: A کوارتز: Q
شکل ۳-۲– تقسیم بندی و نامگذاری سنگ‌‌های آذرینپایه کانی‌‌های تشکیل دهنده با استفاده از دیاگرام QAPE (اشتراکایزن ۱۹۷۸)
۴٫ سنگهای دگرگونی
سنگ¬های دگرگونی سنگهایی هستند که از سنگهای رسوبی و آذرین قبلی به وجود آمده اند و در آنها به علت تغییرات فشار، درجه حرارت یا محیط شیمیایی تغییراتی صورت گرفته است بدون اینکه از حالت جامد خارج شوند. به طور کلی دگرگونی عبارت از واکنش مینرالوژیکی و فابریکی یک سنگ در برابر تغییر شرایط فیزیکی و شیمیایی مؤثر بر روی سنگ است مشروط بر آنکه شرایط جدید با شرایط تشکیل خود سنگ تفاوت قابل توجهی داشته باشد. انواع مختلف دگرگونی، عوامل دگرگونی و سنگهای حاصل از فرآیند دگرگونی به اجمال در جدول ۳-۳ آورده شده است.

۴-۱- ویژگیهای عمومی سنگ‌‌های دگرگونی:
الف) در سنگهای دگرگونی اغلب جهت یافتگی به شکل‌‌های زیر مشاهده می‌شود:
-به صورت چینه بندی که در اغلب موارد باقیمانده ساختار قدیمی سنگهای رسوبی تشکیل دهنده آن است.
-به صورت شیستوزیته که موجب تورق آسان سنگ می‌گردد.
-به حالت لیتاژ که نتیجه تناوب محدود کانی‌‌های آهن و منیزیم دار با کانی‌‌های کوارتز – فلدسپاتی است.
ب) در سنگهای دگرگونی با از بین رفتن کانیهای قبلی یا تبلور مجدد، کانی‌‌های شاخص دگرگونی به وجود می¬آیند.
پ) قوانین و ترتیب تبلور در سنگهای دگرگونی اختصاصی است که خود وسیله ای جهت تشخیص آنهاست.
ت) بافت میکروسکوپی کاتاکلاستیک و کریستابلاستیک و غیر وسیله دیگری برای شناسایی آنهاست.
ث) تهیه مقاطع زمین شناسی روی زمین کمک مؤثری جهت تشخیص سنگهای دگرگونی از سایر سنگهاست.
۴-۲- بافتهای دگرگونی
پورفیروبلاستیک: بلورهای درشت (پورفیروبلاست) یک یا چند کانی که در زمینه ای از دانه‌‌های ریزتر قرار دارند.
گرانوبلاستیک: بلورهای دگرگون شده تقریباً یک اندازه که درهم قفل شده اند.
پوئیکلوبلاستیک: بلور بزرگی از یک کانی (به طور مثال گارنت) بلورهای دیگری (مثل کگوارتز و کلسیت) را دربرگرفته است (مثال: در سنگ اسکارن)
لیپدوبلاستیک: در این بافت کانیهایی مثل میکا، کلریت و غیره در جهت معینی به موازات هم آرایش یافته اند.
نمابلاستیک: نوعی بافت جهت یافته فیبری است که در آن کانیهایی مثل گلوکوفان و اکتینولیت و… در یک جهت و به مازات هم آرایش یافته اند.
۴-۳- عمده سنگهای دگرگونی:
الف) دگرگونی مجاورتی: محصول دگرگونی مجاورتی غالباً شیستهای لکه دار، هورنفلس، مرمر، اسکارن، سنگهای وابسته به آنهاست:
هورنفلس: معمولاً شامل کوراتز، فلدسپات، پیروکسن، گروسولار و کلسیت است که غالباً هم اندازه هستند. میکا و آمفیبول در هورنفلسها کمتر از شیست‌‌ها می‌باشند. بافت اکثر هورنفلسها موزائییکی است.
اسکارن: در مجاورت مرمر و سنگهای نفوذی
ب) سنگهایی که در آنها تغییرات کاتاکلاستیکی و کریستالوبلاستیکی صورت گرفته است:
کاتاکلازیتها: در این سنگها تغییرات کاتاکلاستیک کمتر از میلونیتها است.
میلونیتها: بیشتر شامل پورفیروکلاست (بلورهای شکسته و بزرگ) می¬باشد.
فیلونیتها و شیستهای فیلونیتی: غالباً شامل کوراتز، مسکویت، گرافیت و گارنت است.
سمی شیست: واژه سمی شیست در مورد کاتاکلازیتهای متمایل به شیست استفاده می‌شود و غالباً شامل دانه‌‌های شکسته کوارتز و فلدسپات در زمینه ری کریستالیزه شامل میکای سفید، کلریت، کوارتز، بیوتیت، و اسفن و یا آثاری از دانه‌‌های کوراتز، اوژیت، و هورنبلند در زمینه‌‌های ری کریستالیزه و جهت یافته می‌باشد.
سنگهای حاصل از دگرگونی از نوع درجه حرارت پایین
اسلیت: این سنگ قسمتی ری‌کریستالیزه است و غالباً شامل کوراتز فیبری، کمی کلریت که اطراف پورفییروبلاست پیریت متبلور شده‌اند، می‌باشد. در اثر افزایش دگرگونی اسلیت به طرف فیلیت سوق پیدا می‌کند.
فیلیت: این سنگ غالباً به تمامی ری‌کریستالیزه است و شامل کوراتز، میکای سفید، کلریت و کانیهای اپک می‌باشد. بعضی از آنها دارای رگه‌های کوراتز به موازارت شیستوزیته سنگ می‌باشند.
شیست: این سنگ تاماماً ری‌کریستالیزه است و شامل کالک شیست (شیست‌های حاوی کربنات) و گرین شیست می‌باشد (رسنگ سبز این نوع سنگ‌ها بیتر به خاطر وجود کلریت است) و در اثر دگرگون شدن سنگ‌های آذرین بازیک و نیمه بازیک در درجه حرارت پایین تشکیل می‌شوند.
ت) سنگ‌های حاصل از دگرگونی در درجه حرارت بالا و فشار بالا
این سنگ‌ها عبارتند از: شیست‏، گنایس، آمفیبولیت، گرانولیت، اولیوینیت و اکلوژیت.
۵٫ سنگ‌های رسوبی:
منشأ اصلی سنگ‌های رسوبی مواد ریز جامد معلق در رودخانه‌ها است. این رودخانه‌ها در ضمن حرکت موجب به هم غلتیدن سنگ‌ها شده و سبب خرد شدن آنها می‌شوند. همچنین تکه‌های ریز سنگ‌ها که در اثر سایر عوامل طبیعی مانند یخبندان و غیره از تکه سنگ‌ها جدا شده‌اند به وسیله رودخانه جابه‌جا شده و به محل‌هایی که در عمق آنها بیشتر است برده می‌شوند. این دانه‌های ریز در اثر نیروی ثقل زمین و همچنین در اثر فعل و انفعالات شیمیای در این مکان‌ها ته‌نشین شده و تحت فشار قرار می‌گیرند این فشار ممکن است در اثر لایه‌های فوقانی ته‌نشین‌های جدید باشد و یا فشارهای دیگر و بالاخره بعد از سالیان دراز این لایه‌ها یکپارچه شده و تولید سنگ‌های رسوبی می‌نمایند.
۵-۱- مشخصات سنگ‌های رسوبی:
– کلیه سنگ‌های رسوبی لایه‌لایه می‌باشند زیرا تشکیل آنها در اثر ته ‌نشین شدن اجسام جامد موجود در آب‌هاست که به مرور و لایه‌لایه ته‌نشین می‌گردند.
– در بعضی از سنگ‌های رسوبی (بعضی از آهک‌ها) بقایای فسیلی جانوارن و گیاهان دیده می‌شود.
– جنس سنگ یکنواخت نیست و ممکن است دارای لایه‌های خاک و لای باشد.
۵-۲- تقسیم‌بندی سنگ‌های رسوبی
-براساس اندازه دانه: اگر دانه‌های سنگ در حد میکرون باشد (۱ تا ۲ میکرون) به آن خاک یا خاک رس می‌گویند. اگر درشتی آن تا صدم میلیمتر باشد به آن لای می‌گویند‏ اگر قطر دانه‌ها تا حدود دهم میلیمتر و حتی یک میلیمتر باشد به آن ماسه گفته می‌شود.
-تقسیم‌بندی و نامگذاری میکروسکوپی: این تقسیم‌بندی بر اساس طبقه‌بندی فولک صورت می‌گیرد
۶٫ خواص فیزیکی سنگ‌ها:
شناخت ویژگی‌های فیزیکی سنگ‌ها شامل ویژگی‌های مربوط به وزن‏ حجم، سختی، ساخت، قابلیت رسانایی آب و گاز و قابلیت رسانایی گرما و الکتریسیته و مغناطیس و غیره است. وزن مخصوص، تخلخل و سایش‌پذیری از خواص فیزیکی است که در سنگ‌های ساختمانی مورد توجه است.
وزن مخصوص: عبارت است از نسبت وزن حجم معینی از فاز جامد سنگ (کانی‌های آن) به وزن همان حجم از آب مقطر، وزن مخصوص بخش جامد سنگ را می‌توان براساس وزن مخصوص کانی‌های تشکیل‌دهنده آن با در نظر گرفتن درصد آنها به دست آورد.
وزن مخصوص یک کانی بستگی به ترکیب و ساختمان شیمیایی آن دارد، معمولاً هرچه شماره اتم‌های سنگین یک کانی بیشتر باشد شعاع اتمی آنها کوچکتر می‌گردد و تراکم آنها در شبکه تبلور بیشتر شده و در نتیجه وزن مخصوص آن کانی بیشتر است.
تخلخل: سنگ‌ها همیشه متراکم نیستد، بعضی از آنها حاوی منافذ به هم ژیوست، منافذ و حفره‌های مجزا و شکاف هستند. وجود این حفره‌ها اهمیت زیادی در خواص مکانیکی سنگ دارد و به طور کلی هرچه تخلخل بیشتر باشد مقاومت مکانیکی آن کمتر است. اگر شکاف‌ها یا حفره‌ها شبکه مرتبطی را تشکیل دهند در این صورت هرچه حفره‌ها زیادتر باشد نفوذپذیری سنگ بیشتر است، اما اگر حفره‌ها مجزا باشند نمی‌توانند نمایانگر میزان نفوذپذیری سنگ باشد. حفره‌ها ممکن است اولیه یا ثانویه باشند. حفره‌های اولیه در زمان تشکیل سنگ پدید آمده‌اند‏ درحالی‌که حفره‌های ثانویه در نتیجه فرآیندهایی چون دگرگونی، انحلال بعضی از کانی‌ها، تبلور مجدد کانی‌ها، هوازدگی و غیره به وجود می‌آیند. شکل حفره‌ها معمولاً کانالی شکل، شکاف مانند، کروی و دندانه‌ای است. تخلخل عبارت است از نسبت حجم فضای حفره‌های سنگ به حجم کل سنگ. درصورتی که نسبت حجم حفره‌های به حجم بخش جامد آن در نظر گرفته شود این نسبت درصد پوکی نامیده می‌شود. تخلخل یک سنگ بستگی به شکل و اندازه دانه‌هایی دارد که آن را تشکیل می‌دهند و نیز مربوط به میزان تنوع دانه‌ها، سمیانی شدن آنها و نوع تجمعع کانی‌ها است. اگر سنگ از دانه‌های کروی با اندازه‌های متفاوت تشکیل شده باشد حداقل تخلخل را خواهد داشت و اگر دانه‌ها زاویه‌دار و بی‌شکل باشند تخلخل زیادتر است.
لایه‌بندی، تورق: غالباً در سنگ‌ها امتداد و سطوحی یافت می‌شود که در آنها نیروی چسبندگی و اتصال دانه‌ها نسبت به امتدادهای دیگر کمتر و یا به حداقل رسیده است. این سطوح در سنگ‌های رسوبی منطبق بر صفحات لایه‌ها قرار دارد. علاوه بر سطوح لایه‌بندی در سنگ‌ها، سطوح دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که سطوح تورق نامیده می‌شود و معمولاً در امتداد سطوح رسوب‌گذاری نیست. اکثر لایه‌های ذغالی دارای چنین سطوحی هستند.
سختی: سختی مشخص‌کننده میزان نرمی و یا سختی جسم در برابر کشیده شدن یا برخورد جسم دیگر بر آن است. اگر مقاومت سنگ در برابر خراش حاصل از جحم دیگر مورد نظر باشد سختی استاتیکی نامیده می‌شود درحالی ‌که سختی سنگ در برابر ضربه در نظر گرفته شود سختی دینامیکی نامیده می‌شود. این دو سختی با یکدیگر مساوی نیستند. سختی یک سنگ میانگین سختی کانی‌های تشکیل‌دهنده آن است. ساده‌ترین روش سنجش سختی کانی‌های گوناگون، تعیین خراش‌ژذیری آنها با کانی سخت‌تر است. درجه‌بندی ده‌گانه‌ای که توسط مهز در مورد تشخیص سختی کانی‌ها به عمل آمده، در جدول ۳-۴ آورده شده است.

و…

منابع:
۱-حامی ۱، «مصالح ساختمان»، چاپ دوازدهم، دانشگاه تهران، ۱۳۸۰٫
۲-عزتیان، ف؛ «اطلس سنگ‌های آذرین»، سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور، ۱۳۸۰٫
۳-عزتیان، ف؛ «کانی‌شناسی سیلیکات‌ها»، سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور، ۱۳۷۶٫
۴-کباری، س؛ «مصالح شناسی»، انتشارات دانش و فن، ۱۳۷۹٫
۵-وفاییان، م؛ «خواص مهندسی سنگ‌ها، تئوری و کاربردهای اجرایی»، نشر ارکان اصفهان، ۱۳۷۶٫
۶-بنیس، ل؛ ترجمه علیپور ص، «زمین‌شناسی سنگ‌ها و کانی‌های صنعتی»، انتشارات دانشگاهی ارومیه، ۱۳۶۹٫
۷-بنیان ۱؛ فرهادیان، ب؛ «آشنایی با روش‌های اکتشافات سنگ‌های تزئینی و ساختمانی»، سازمان زمین‌شناسی و
کتشافات معدنی کشور، ۱۳۷۱٫
۸-رابرتس ۱؛ ترجمه دانش، م؛ «ژئوتکنیک»، مرکز انتشارات صنعت فولاد، ۱۳۷۰٫
۹-درویش‌زاده، ع؛ «پترولوژی تجربی و کاربردهای آن»، دانشگاه تهران، ۱۳۶۷٫
۱۰- درویش‌زاده، ع؛ «ماگما و سنگ‌های ماگمایی»، دانشگاه تهران، ۱۳۷۰٫
۱۰-موسی حروی، ر؛ «رسوب‌شناسی»، دانشگاه فردوسی، ۱۳۶۷٫
۱۲٫ Lemaitre R.W. (Editor), “Classification of igneous rocks, Rccommentadions of the Internal Union of Geological Sciences”, Subcommission on the Systematics of Igneous Rocks, 1989.
۱۳٫ shelly D. “Igncous and metamorphic rocks under the microscope”, Chapman and Hall, 1993.
۱۴٫ Williams H., Turner F. J., Gilbert Ch., “An introduction of study of rocks in thin sections”, Freeman Company, 198

ارتباط با ما

 آدرس دفتر: تهران ، میدان توحید ، خیابان توحید ، خیابان اردبیل، پلاک 10 ، طبقه اول ، واحد 1
تلفن ثابت : 66561696-021
تلفن همراه : ۰۹۱۲۱۰۴۲۷۰۵
پست الکترونیکی: info[a]artimandec.ir

logo-samandehi